سیدامید آل یاسین؛ بهمن شمس اسفند اباد؛ حمید ترنجزر؛ عباس احمدی؛ شهرو مختاری
چکیده
تالابها یکی از سازنده ترین اکوسیستم ها در سراسر جهان هستند.آنها یک زیستگاه منحصر به فرد و غنی را برای موجودات فراهم می کنند و همچنین طیف گسترده ایی از کارکردهای اقتصادی و خدماتی مانند حفاظت از آب-تنظیم رواناب-تصفیه کیفیت اب و خدمات تفریحی را انجام می دهند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی سلامتی تالاب میقان بر اساس روشهای مختلف بود.جهت ارزیابی ...
بیشتر
تالابها یکی از سازنده ترین اکوسیستم ها در سراسر جهان هستند.آنها یک زیستگاه منحصر به فرد و غنی را برای موجودات فراهم می کنند و همچنین طیف گسترده ایی از کارکردهای اقتصادی و خدماتی مانند حفاظت از آب-تنظیم رواناب-تصفیه کیفیت اب و خدمات تفریحی را انجام می دهند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی سلامتی تالاب میقان بر اساس روشهای مختلف بود.جهت ارزیابی سلامت اکوسیستم های آبی و نیز جهت بررسی وضعیت موجودات کف زی و سایر پارامترها، نمونه برداری از رسوبات کف تالاب انجام شد. نمونه برداری در 10 نقطه از تالاب و در 5 تکرار در هر نقطه انجام شد. شاخص های متعددی جهت بررسی سلامت تالاب میقان به کار گرفته شد. که شامل شاخص زیستی (BI ) بوده است. علاوه بر موارد مذکور، چهار چوب اصلی شامل شاخص های زیستی، شاخص آلودگی فلزات سنگین و شاخص کیفیت آب می باشد که به نحوی در این تحقیق هم لحاظ گردیده است. سلامت اکوسیستم تالاب میقان بر اساس شاخص های مذکور مورد ارزیابی قرار گرفت و نقشه سلامت اکوسیستم آبی تالاب میقان تهیه شد. نتایج این مطالعه نشان داد که که به جز در مورد فلزات سنگین نیکل، روی و سرب و نیز PH، برای دیگر عناصر (EC، Na، Cl، Mg، Ca، HCO3، SO4 و TDS)، کمترین و بیشترین مقدار به ترتیب مربوط به ایستگاه های 3 و 6 است. بالا بودن مقدار این عناصر در ایستگاه 6 می تواند ناشی از فعالیت کارخانه سولفات سدیم در ناحیه شمال تالاب باشد که با برداشت رسوبات کف تالاب باعث تغییر در اکوسیستم تالاب می گردد. در مورد مس، روی و سرب، کمترین تمرکز در بخش شمال غربی تالاب و بیشترین تمرکز در دو بخش غرب و جنوب شرق تالاب دیده می شود. بالا بودن این عناصر در بخش جنوبی تالاب، می تواند ناشی از پسابهای شهری و خانگی باشد
محمدتقی حیدری؛ حسینعلی بهرامی؛ علیرضا علیاری
چکیده
رطوبت خاک یکی از پارامترهای بنیادی محیط زیست است که بر زندگی گیاهی، جانوری و فعالیت ریزجانداران مستقیماً تأثیرگذار بوده است. اندازهگیری مقدار دقیق رطوبت حجمی خاک در علوم کشاورزی، هیدرولوژی و خاکشناسی بسیار حائز اهمیت است. لذا استفاده از روشی که بتواند رطوبت خاک را در شرایط طبیعی و بدون دستخوردگی با سرعت و دقت بالا بهدست آورد، ...
بیشتر
رطوبت خاک یکی از پارامترهای بنیادی محیط زیست است که بر زندگی گیاهی، جانوری و فعالیت ریزجانداران مستقیماً تأثیرگذار بوده است. اندازهگیری مقدار دقیق رطوبت حجمی خاک در علوم کشاورزی، هیدرولوژی و خاکشناسی بسیار حائز اهمیت است. لذا استفاده از روشی که بتواند رطوبت خاک را در شرایط طبیعی و بدون دستخوردگی با سرعت و دقت بالا بهدست آورد، بسیار با اهمیت است. روش رادار نفوذی زمین (GPR) به عنوان یک روش غیر مخرب برای بررسی زیرسطحی چندی است که در حال تکامل است. مطالعات مختلفی در زمینه تعیین رطوبت خاک با استفاده از GPR انجام شده است، اما در ایران مطالعات محدودی در این زمینه انجام شده است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش اندارهگیری رطوبت خاک با استفاده از روش GPR و مقایسه با روش های وزنی و TDR میباشد. این پژوهش طی دو مرحله در فصل مرطوب(اواخر زمستان) و خشک(اواخر بهار) از منطقه مطالعاتی با استفاده از سه روش GPR، روش وزنی و دستگاه TDR برداشت گردید. نتایج بیانگر این است که در منطقه مورد مطالعه، پراکنش رطوبت در هر مرحله از برداشت، تغییرات محدودی را نشان میدهد در صورتی که تغییرات زمانی رطوبت در فاصله زمانی بین فصل زمستان و بهار چیزی حدود 10-15 درصد اختلاف دارد. همچنین شاخص میانگین مربعات خطای روش GPR در مقایسه با روش TDR 13/2 می باشد همچنین این شاخص در مقایسه روش GPR و وزنی 81/3 می باشد و ضریب همبستگی دراین دو مقایسه به ترتیب برابر با 87/0 و 95/0 می باشد که بیانگر دقت بالای روش GPR برای برآورد رطوبت خاک می باشد.
مهری رئوفی؛ محمود حبیب نژاد روشن؛ کاکا شاهدی؛ فاطمه کاردل
چکیده
رودخانهها به عنوان شریانهای اصلی حوزههای آبخیز به شمار میروند که نقش مهمی در تأمین آب مورد نیاز کشاورزی، شرب و صنعت فراهم میآورند. از طرفی کاهش کیفیت آب رودخانهها از بزرگترین نگرانیهای انسان در قرن اخیر بوده است. به منظور بررسی کیفیت آبهای جاری میتوان از شاخصهای زیستی و بررسی بیمهرگان کفزی استفاده کرد. هدف این مطالعه ...
بیشتر
رودخانهها به عنوان شریانهای اصلی حوزههای آبخیز به شمار میروند که نقش مهمی در تأمین آب مورد نیاز کشاورزی، شرب و صنعت فراهم میآورند. از طرفی کاهش کیفیت آب رودخانهها از بزرگترین نگرانیهای انسان در قرن اخیر بوده است. به منظور بررسی کیفیت آبهای جاری میتوان از شاخصهای زیستی و بررسی بیمهرگان کفزی استفاده کرد. هدف این مطالعه بررسی کیفیت آب رودخانههای اصلی حوزه آبخیز بابلرود با استفاده از شاخص زیستی هیلسنهوف (HFBI) میباشد. به این منظور نمونهبرداری از بیمهرگان کفزی در 5 ایستگاه رودخانههای اصلی با استفاده از قاب توری (سوربر) با سطح پوششی 40 سانتیمتر مربع انجام و به منظور شناسایی به آزمایشگاه انتقال داده شدند. سپس با بهرهگیری از کلیدهای شناسایی Pennak (1953) و Mellenby (1963) نمونهها تا حد خانواده و جنس شناسایی و مورد شمارش و وزن قرار گرفتند. همچنین همزمان با نمونهبرداری از موجودات کفزی به منظور مطالعه خصوصیات فیزیکوشیمیایی آب، از آب رودخانه نمونه برداشت گردید. جهت بررسی ارتباط بین نمونههای زیستی با خصوصیات فیزیکوشیمیایی آب از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج نشان داد که ایستگاه بابلک با کمترین مقدار FBI و ایستگاه بابلرود-بابل دارای بیشترین مقدار FBI در به ترتیب در ردهبندی بدون آلودگی آلی و مقداری آلودگی آلی قرار گرفتند. نتایج همبستگی نمونههای زیستی با پارامترهای فیزیکوشیمیایی در اغلب موارد به صورت عدم معنیداری در سطح اطمینان 95 درصد بوده است. بیشترین ضریب همبستگی بین گونههای Oligochaeta با تنوع زیستی Diversity بوده است.واژههای کلیدی: بیمهرگان کفزی، کیفیت آب، HFBI، حوزه آبخیز بابلرود، استان مازندران
رحیم کاظمی؛ باقر قرمز چشمه؛ رضا بیات
چکیده
پژوهش در خصوص جریان کم نه فقط از نقطهنظر بنیادی، بلکه به لحاظ مدیریت پایدار منابع آب، حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای انتشارات علمی و کانونهای پژوهشی در خصوص جریان کم و ارائه چشمانداز وضعیت فعلی و جهتگیری پژوهشهای آتی انجام شد. تکنیکهای کتابسنجی، شامل تحلیل استنادی با تأکید بر استناد کل، ضریب تأثیر ...
بیشتر
پژوهش در خصوص جریان کم نه فقط از نقطهنظر بنیادی، بلکه به لحاظ مدیریت پایدار منابع آب، حائز اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی ویژگیهای انتشارات علمی و کانونهای پژوهشی در خصوص جریان کم و ارائه چشمانداز وضعیت فعلی و جهتگیری پژوهشهای آتی انجام شد. تکنیکهای کتابسنجی، شامل تحلیل استنادی با تأکید بر استناد کل، ضریب تأثیر پنج ساله، طبقهبندی JCR، دوره پوشش و شاخص h-index براساس پایگاه دادهScience direct و شاخص SJRدر دوره زمانی سالهای 1999-2022 انجام شد. اطلاعات دو دهه گذشته پایگاه داده مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID) و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (Iran Doc) بررسی شد. انتشارات بینالمللی مرتبط با جریان کم از مبدأ ایران؛ توزیع موضوعی مقولههای مرتبط با جریان کم؛ مجلات اصلی؛ فراوانی مقالات مرتبط با جریان کم در خاورمیانه و کشورهای پیرامونی ایران، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که روند کلی انتشارات علمی جهانی در پژوهشهای جریان کم با شیب مثبت و نرخ رشد 52/1% است. همچنین روند انتشارات بینالمللی از مبدأ ایران، با شیب مثبت و ضریب تبیین 94/0 و نرخ رشد 60/1% بوده است. نتایج طبقهبندی موضوعی انتشارات در سطح جهانی نشان داد که بیشترین مقالات با 75/85% به مقالات پژوهشی و کمترین میزان نیز به مقالات کنفرانسی و سرمقالهها تعلق دارد. مقالات بینالمللی از مبدأ ایران مرتبه اول اهمیت به مقالات پژوهشی با 04/90% تعلق دارد که نسبت به مقالات جهانی، سهم بیشتری از کل مقالات را به خود اختصاص داده است. نتایج تحلیل مهمترین کلید واژههای مرتبط با جریان کم نشان داد که کلید واژههای جریان پایه و منحنی تداوم جریان، به تنهایی بیش از 72 درصد از عنوان مقالات و پایاننامهها را به خود ختصاص دادهاند.
اردشیر مصباح؛ اسماعیل کرمی دهکردی؛ شادعلی توحیدلو؛ امین صالح پور جم؛ توفیق سعدی
چکیده
مروری بر مخاطرات طبیعی در کشور ایران، بیانگر این واقعیت است که این کشور همواره به دلیل ساختارهای مکانی - فضایی ویژه، بحرانهای طبیعی زیادی را متحمل شده و یکی از آسیبپذیرترین نقاط جهان در برابر مخاطرات محیطی بوده است. هدف این پژوهش، مروری بر ردپای تابآوری مخاطرات طبیعی در ایران با تاکید بر مخاطرات سیل، خشکسالی، تخریب اراضی و پژوهشهای ...
بیشتر
مروری بر مخاطرات طبیعی در کشور ایران، بیانگر این واقعیت است که این کشور همواره به دلیل ساختارهای مکانی - فضایی ویژه، بحرانهای طبیعی زیادی را متحمل شده و یکی از آسیبپذیرترین نقاط جهان در برابر مخاطرات محیطی بوده است. هدف این پژوهش، مروری بر ردپای تابآوری مخاطرات طبیعی در ایران با تاکید بر مخاطرات سیل، خشکسالی، تخریب اراضی و پژوهشهای ترکیبی است. این مطالعه با استفاده از یک روششناسی مفهومی و بکارگیری تحلیل نظاممند پژوهشهای مرتبط انجام شده در کشور در قالب مقالات، رسالهها و پایاننامههای درج شده در پایگاههای اطلاعاتی مختلف انجام شد. مطالعات قبلی، غالبا مفهوم تابآوری را در یک چارچوب تحلیلی شناخته شده بررسی کردهاند. اما در این پژوهش، با استفاده از تحلیل مفهومی، که روشی برای بازنمایی دانش مفهومی و تجزیه و تحلیل دادهها بوده و به طور معمول برای روشن کردن معانی و گسترش تعاریف عملیاتی از طریق در نظر گرفتن شواهد چندین رشته به کار میرود، دادهها به صورت موضوعی تحلیل شدند. بکارگیری این چارچوب روششناختی رویکرد عینیتری را برای شفافسازی مفاهیم، ممکن میسازد و به تفاوتهای کاربرد تابآوری در رشتههای علمی گوناگون میپردازد. هرچند تا قبل از دهه 1390، مطالعات انگشتشماری در زمینهی تابآوری در برابر مخاطرات طبیعی در ایران انجام شده بود، این مطالعات تابآوری، بخصوص در مناطق روستایی، از عمر کوتاهی برخوردار هستند. پس از پالایش علمی تعداد 1742 سند علمی از ابتدای سال 1390، 57 مقاله و پایاننامه مرتبط مستخرج و تحلیل شد. بیشترین و کمترین پژوهشهای صورت گرفته به ترتیب در سال 1396 و سالهای 1402، 1400 و 1391 بود. دادههای اغلب پژوهشهای مورد مطالعه، با استفاده از آزمونهای آماری، نرمافزارهای PLS و AMOS، شیوههای رتبهبندی، نرمافزار ArcGIS برای زمین مرجع نمودن دادهها و نمایش فضایی جهت پهنهبندی در حوزههای مورد مطالعه و اولویتبندی آنها تحلیل شده بودند. بیشترین مطالعات صورت گرفته در زمینهی تابآوری، در حیطهی خشکسالی و کمترین مطالعات صورت گرفته در حیطهی مطالعات تخریب اراضی بود. در پژوهشهای صورت گرفته در حیطهی سیل، بعد اجتماعی، بیشترین و بعد نهادی از کمترین توجه برخوردار بودند. در حیطهی خشکسالی، بعد اقتصادی و بعد نهادی به ترتیب از بیشترین و کمترین توجه در پژوهشهای صورت گرفته در این حیطه برخوردار بودند. در حیطهی تخریب اراضی و پژوهشهای ترکیبی، بعد کالبدی بیشترین اهمیت داشت. با شناسایی مولفههای مهم تابآوری جامعه در برابر مخاطرات طبیعی، میتوان امکان بهبود مدیریت بحران، کاهش آسیبها و برنامهریزی اثربخش پروژههای توسعه و آموزشی در سطح کشور را فراهم کرد.
مجید کاظم زاده؛ زهرا نوری؛ محمد جهان تیغ
چکیده
وقوع بهمن در مناطق کوهستانی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی است که خسارتهای جانی و مالی بسیاری را ایجاد میکند و مطالعه عوامل موثر در وقوع بهمن و شبیهسازی آن جهت مدیریت این پدیده از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه به تحلیل فاکتورهای موثر بر وقوع بهمن (فاکتورهای زمینی و هواشناسی) و شبیهسازی وقوع بهمن و مولفههای آن با استفاده ...
بیشتر
وقوع بهمن در مناطق کوهستانی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی است که خسارتهای جانی و مالی بسیاری را ایجاد میکند و مطالعه عوامل موثر در وقوع بهمن و شبیهسازی آن جهت مدیریت این پدیده از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه به تحلیل فاکتورهای موثر بر وقوع بهمن (فاکتورهای زمینی و هواشناسی) و شبیهسازی وقوع بهمن و مولفههای آن با استفاده از مدل RAMMS در جاده ولایت رود البرز مرکزی (جاده دیزین)، استان البرز پرداخته شده است. فاکتورهای توپوگرافی و ژئومورفولوژیکی از جمله شیب، جهت، انحنای دامنه (Curvature)، شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI)، شاخص ناهمواری زمین (TRI) و شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) با استفاده از مدل رقومی ارتفاع (DEM) با اندازه پیکسل 6 × 6 سانتیمتر مربع با کمک پهباد تهیه گردید. از فاکتورهای هواشناسی نیز بارش، دما و باد مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از مدل شبیهسازی RAMMS مولفههای بهمن از جمله سرعت، فشار و ارتفاع بهمن در منطقه مورد مطالعه برآورد گردید. نتایج نشان داد که مقدار و جهت شیب و شاخصهای توپوگرافی تاثیر زیادی بر روی شکلگیری و وقوع بهمن داشتند. مهمترین گذرگاه بهمن با مساحت 7/5 هکتار و 6/54 درصد از منطقه مورد مطالعه که شامل منطقه تجمع و گذرگاه اصلی با شیب 60 تا 120 درصد و جهت شمال شرقی است که بیشترین پتانسیل ایجاد بهمن را دارد. همچنین نتایج مدل شبیهسازی RAMMS نشان داد که سرعت متوسط و حداکثر سرعت بهمن در منطقه m/s 3/5 وm/s 16 بوده است. متوسط فشار موثر بهمن 7 و حداکثر فشار بهمن در منطقه نیز 45 کیلو پاسکال بوده است. برآورد ارتفاع بهمن در منطقه نیز نشان داد که متوسط ارتفاع بهمن در منطقه توقفگاه (مناطق مسکونی) 5/4 متر و حداکثر ارتفاع بهمن در منطقه 10 متر است که جز بهمنهای بزرگ طبقه بندی میشود.
امید اسدی نلیوان؛ مجید رحمانی؛ فرزانه وکیلی تجره؛ اصغر بیات
چکیده
حوزه آبخیز سد کرج به دلیل شرایط کوهستانی و پرباران، ساختوسازها و جادهسازیهای غیراصولی از جمله مناطق مستعد وقوع زمینلغزش میباشد. هدف از این تحقیق اولویتبندی عوامل موثر بر زمینلغزش با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی (مدل MaxEnt) و تعیین مناطق دارای پتانسیل حساسیت زمینلغزش میباشد. 11 عامل موثر بر پتانسیل زمینلغزش منطقه شامل ...
بیشتر
حوزه آبخیز سد کرج به دلیل شرایط کوهستانی و پرباران، ساختوسازها و جادهسازیهای غیراصولی از جمله مناطق مستعد وقوع زمینلغزش میباشد. هدف از این تحقیق اولویتبندی عوامل موثر بر زمینلغزش با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی (مدل MaxEnt) و تعیین مناطق دارای پتانسیل حساسیت زمینلغزش میباشد. 11 عامل موثر بر پتانسیل زمینلغزش منطقه شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، سنگشناسی، بارندگی، کاربری اراضی، شاخص رطوبت توپوگرافی، انحناء سطح، فاصله از آبراهه و فاصله از جاده انتخاب و تست همخطی عوامل با آزمون فاکتور تورم واریانس (VIF) در نرمافزار SPSS بررسی شد. از مجموع 477 زمینلغزش، به صورت تصادفی 70 درصد به عنوان دادههای آزمون (334 نقطه) و 30 درصد به عنوان داده-های اعتبارسنجی (143 نقطه) طبقهبندی شدند. جهت تعیین مهمترین پارامترها از نمودار جکنایف و از منحنی تشخیص عملکرد نسبی (ROC) جهت قدرت پیشبینی مدل استفاده شد. نتایج نشان داد که، همخطی بین عوامل مورد استفاده وجود ندارد. بر اساس نمودار جکنایف لایههای بارندگی، فاصله از جاده، لیتولوژی و کاربری اراضی به ترتیب مهمترین عوامل تاثیرگذار بر وقوع زمینلغزش در منطقه مورد مطالعه بودند. منحنی تشخیص عملکرد نسبی، نشاندهنده دقت 90 درصد (عالی) روش حداکثر آنتروپی در مرحله آموزش و 83 درصد (خیلی خوب) در مرحله اعتبارسنجی بود. بر اساس نقشه نهایی حساسیت زمینلغزش بیش از 35 درصد از پهنه حوزه مورد مطالعه دارای پتانسیل حساسیت زمینلغزش زیاد و خیلی زیاد میباشد.
حمزه نور؛ محمود عربخدری
چکیده
اجرای اقدامات آبخیزداری، بهمنظور کاهش خسارات ناشی از استفاده نامناسب انسان از منابع طبیعی از سالهای پیش آغاز شده است و اکنون نیز ادامه دارد. برای برنامهریزیهای آتی طرحهای اجرایی آبخیزداری، ارزیابی عملکرد اقدامات گذشته امری ضروری است. در این راستا حوضههای آبخیز زوجی با توجه به نحوه اجرای اقدامات آبخیزداری در آنها و ...
بیشتر
اجرای اقدامات آبخیزداری، بهمنظور کاهش خسارات ناشی از استفاده نامناسب انسان از منابع طبیعی از سالهای پیش آغاز شده است و اکنون نیز ادامه دارد. برای برنامهریزیهای آتی طرحهای اجرایی آبخیزداری، ارزیابی عملکرد اقدامات گذشته امری ضروری است. در این راستا حوضههای آبخیز زوجی با توجه به نحوه اجرای اقدامات آبخیزداری در آنها و همچنین وجود تجهیزات اندازهگیری هدررفت خاک، رواناب و رسوبدهی در مقیاس دامنه و حوضه آبخیز، کمک زیادی در ارزیابی اثرات اقدامات آبخیزداری مینمایند. در این پژوهش، تاثیر اقدامات مختلف آبخیزداری بر وضعیت هدررفت خاک، رسوبدهی و هیدرولوژی در حوضه زوجی کاخک گناباد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد، که در مجموع حدود 136 هزار متر مکعب ذخیره رواناب و 294 مترمکعب کنترل رسوب معلق در اثر عملیات آبخیزداری در زیرحوضه نمونه صورت پدیرفته است. نتایج همچنین نشان داد که مقدار دبی اوج رواناب حوضهای و متوسط هدررفت خاک و متوسط تولید رواناب در سطح دامنه، در زیرحوضه نمونه بهترتیب 300، 536 و 138 درصد کمتر از زیرحوضه شاهد میباشد. از سوی دیگر علیرغم تفاوت زیرحوضههای نمونه و شاهد در هدررفت خاک، تولید رواناب و رسوبدهی، نقش وقایع حداکثری در فرسایش خاک و تولید رواناب هر دو زیرحوضه بسیار چشمگیر میباشد. بهطوریکه یک تا سه واقعه فرساینده در هر دو زیرحوضه مورد مطالعه مسئول بیش از 80 درصد هدررفت خاک در دامنهها و تولید رواناب و رسوبدهی خوضهها میباشند.
علیرضا قائمی؛ سارینا کیخا؛ مهدی اژدری مقدم
چکیده
تخلیه فاضلاب، زباله و کودهای شیمیایی در روستاهای حاشیه رودخانه ها از مهمترین منابع آلودگی کیفیت آب به شمار میرود. حجم ورود پسابهای شهری و کشاورزی به این روخانه باعث افزایش مقادیر آلایندهها شده بطوریکه در بازه سالهای 1372 تا انتهای سال 1396، میانگین آلاینده های موجود در ایستگاه ورند برای سه آلاینده مواد جامد محلول، کلر و سدیم به ترتیب ...
بیشتر
تخلیه فاضلاب، زباله و کودهای شیمیایی در روستاهای حاشیه رودخانه ها از مهمترین منابع آلودگی کیفیت آب به شمار میرود. حجم ورود پسابهای شهری و کشاورزی به این روخانه باعث افزایش مقادیر آلایندهها شده بطوریکه در بازه سالهای 1372 تا انتهای سال 1396، میانگین آلاینده های موجود در ایستگاه ورند برای سه آلاینده مواد جامد محلول، کلر و سدیم به ترتیب برابر 49/507، 16/2 و 47/2 بوده است. بنابراین، برآورد دقیق پارامترهای کیفیت آب یک نیاز اساسی برای مدیریت کیفیت آب، سلامت انسان، مصرف عمومی و مصارف خانگی است. لذا در این پژوهش، از تلفیق دو مدل برنامه نویسی بیان ژن (GEP) و شبکه عصبی مصنوعی(ANN) با یکی از الگوریتم پیش پردازش داده بنام EMD برای تخمین یکی از پارامتر مهم کیفیت آب بهنام مواد جامد محلول (TDS) استفاده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مدل ترکیبی حاصل از برنامه نویسی بیان ژن و تجزیه مود تجربی (EMD-GEP) توانست با کمترین خطا (231/0RSD= و 413/24RMSE=) عملکرد بالاتری را در مقایسه با سایر مدلها مانند مدل GEP (447/0RSD= و 270/47RMSE=) در تخمین این پارامترکیفی آب داشته باشد. علاوه بر این، مدل ترکیبی حاصل از شبکه عصبی مصنوعی و تجزیه مود تجربی (EMD-ANN) با 646/36 RMSE= و 956/0R= بعد از EMD-GEP در رتبه دوم قرار گرفت.
مجید خزایی؛ ایمان صالح؛ رضا بیات؛ شکراله آبسالان
چکیده
مفهوم بهرهوری آب این است که با صرف کمترین مصرف آب بهترین و بیشترین محصول را تولید کرد. در این تحقیق با بررسی های میدانی، اندازهگیریهای صحرایی و تحلیلهای سنجش از دوری به بررسی بهرهوری محصولات زراعی و باغی پرداخته شد. بر این اساس در مرحله اول وضعیت منابع آبی آبخوان موردبررسی قرار گرفت. در مرحله بعد سطح زیر کشت آبخوان باشت با استفاده ...
بیشتر
مفهوم بهرهوری آب این است که با صرف کمترین مصرف آب بهترین و بیشترین محصول را تولید کرد. در این تحقیق با بررسی های میدانی، اندازهگیریهای صحرایی و تحلیلهای سنجش از دوری به بررسی بهرهوری محصولات زراعی و باغی پرداخته شد. بر این اساس در مرحله اول وضعیت منابع آبی آبخوان موردبررسی قرار گرفت. در مرحله بعد سطح زیر کشت آبخوان باشت با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل-2 در نرمافزار گوگل ارث انجین مورد بررسی قرار گرفت. عملکرد، تاریخ کشت و برداشت و تعداد دفعات آبیاری محصولات کشاورزی دشت از طریق تکمیل پرسشنامه توسط کشاورزان و کارشناسان مراکز خدمات جهاد کشاورزی بررسی شد. در مرحله بعد نیاز آبی الگوی کشت فعلی با روش فائو پنمن- مانتیث محاسبه شد. در نهایت با ارزیابی محصولات از نظر شاخصهای بهرهوری، میزان بهرهوری محصولات مختلف تعیین شد. محاسبات روش فائو پنمن- مانتیث نشان داد که نیاز آبی محصولات غالب آبخوان شامل مرکبات، گندم، جو، ذرت، کلزا، هندوانه، برنج، حبوبات و یونجه به ترتیب9170، 5630، 4821، 7863، 5411، 9291، 20234، 5225، 14083 مترمکعب بوده است. در مجموع میزان آب مصرف شده توسط محصولات کشاورزی آبخوان باشت نزدیک به 45 میلیون مترمکعب بوده است که تقریباً معادل 1 مترمکعب در هر مترمربع از سطح زیر کشت آبخوان بوده است که این میزان برداشت 64/2 برابر آب قابل برنامهریزی پیشبینی شده برای کشاورزی (17 میلیون مترمکعب) است.
طاهر فرهادی نژاد؛ ایرج ویس کرمی؛ مهران زند
چکیده
خشکسالی میتواند اثرات منفی جدی بر کیفیت آب موردنیاز برای کشاورزی آبی داشته باشد. حوضه رودخانه تیره به عنوان یکی از زیرحوضههای رودخانه دز و زیرمجموعهای از حوضه کارون محسوب میشود. برای محاسبه شاخصهای استاندارد خشکسالی از شاخص بارندگی استاندارد(SPI)، شاخص استاندارد جریانهای رودخانهای(SSI) و شاخص دهکها (DI) استفاده شد. عناصر ...
بیشتر
خشکسالی میتواند اثرات منفی جدی بر کیفیت آب موردنیاز برای کشاورزی آبی داشته باشد. حوضه رودخانه تیره به عنوان یکی از زیرحوضههای رودخانه دز و زیرمجموعهای از حوضه کارون محسوب میشود. برای محاسبه شاخصهای استاندارد خشکسالی از شاخص بارندگی استاندارد(SPI)، شاخص استاندارد جریانهای رودخانهای(SSI) و شاخص دهکها (DI) استفاده شد. عناصر و ترکیبات هدایت الکتریکی (Ec)، کل جامدات محلول(TDS)، pH و آنیونهای کلر (Cl-)، سولفات (SO42-) ، بیکربنات(HCO3-)، کاتیونهای سدیم (Na)، کلسیم(Ca) و منیزیم(Mg) موردبررسی قرار گرفتهاند. برای ترسیم الگوی خشکسالیها ۳ ایستگاه هیدرومتری تنگ محمد حاجی (بالادست)، رحیمآباد سیلاخور (میانه) و ایستگاه تیره-درود (خروجی) موردبررسی قرار گرفتهاند. شدیدترین خشکسالیهای هیدرولوژیک با تداوم 2 ساله و حداقل SSI به مقدار 23/1- در ایستگاه تنگ محمد حاجی در سالهای آبی 87 و 88 و ایستگاه تیره – درود با تداوم 4 ساله (19/1-) و ایستگاه رحیمآباد سیلاخور با تداوم 3 ساله (16/1-) برای سالهای آبی 91، 92، 93 و 94 رخ داده است. بررسی دادههای دبی و بارش زیرحوضههای تیره نشان میدهد که بین دبی و بارش(SPI و SSI) ایستگاههای تنگ محمدحاجی و رحیمآباد دارای همبستگی متوسط مثبت در سطح معنیداری 05/0 بوده ( R2=0.526). بررسی روابط دبی سالانه و پارامترهای کیفیت آب نشان میدهد که برای اکثر پارامترها مثل TDS، هدایت الکتریکی، کلر و مجموع آنیونها و کاتیونها همبستگی منفی بوده، بطوریکه حداکثر تمرکز غلظت پارامترها کیفیت در خشکسالیها رخ داده است. در ایستگاه تنگ محمدحاجی بیشترین درصد تغییرات مربوط به سدیم وکلر بهترتیب با 55/62 و 70/39 درصد در سالهای خشک نسبت به میانگین بلندمدت است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در ایستگاههای مورد بررسی در حوضه رودخانه تیره درصد تغییرات مربوط به کلسیم، منیزیم و سدیم، و آنیونهای کربنات وکلر در سالهای خشک نسبت به میانگین بلندمدت افزایش پیدا کرده است است. همه ایستگاههای حوضه تیره دوره خشکسالی هیدرولوژیک نسبتاً خشک (84/0- تا 28/1-) را گذرانده و هیچکدام متحمل خشکسالی هیدرولوژیک شدید نشدهاند.
صفت اله رحمانی
چکیده
در اکثر کشورهای جهان، اعم از توسعه یافته و در حال توسعه و توسعه نیافته، تحقیقات کاربردی و توسعه ای در بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی، از جمله بخش کشاورزی و منابع طبیعی، دارای حائز اهمیت بالایی است. برای اجرای پروژه های اجرایی بر مبنای نتایج حاصل از تحقیقات انجام شده، طی سالیان گذشته بر اساس اهداف از پیش تعیین شده، منابع مالی و امکانات ...
بیشتر
در اکثر کشورهای جهان، اعم از توسعه یافته و در حال توسعه و توسعه نیافته، تحقیقات کاربردی و توسعه ای در بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی، از جمله بخش کشاورزی و منابع طبیعی، دارای حائز اهمیت بالایی است. برای اجرای پروژه های اجرایی بر مبنای نتایج حاصل از تحقیقات انجام شده، طی سالیان گذشته بر اساس اهداف از پیش تعیین شده، منابع مالی و امکانات نسبتا مناسبی در بخش کشاورزی و منابع طبیعی، از جمله بخش آبخیزداری، در نظر گرفته شده و هزینه گردیده است. با این وجود، همواره با بحث های فراوانی از سوی موافقان و مخالفان همراه بوده است. این مقاله نتیجه مطالعه ای با هدف ارزیابی اثر بخشی پروژه های آبخیزداری اجراء شده بر اساس نتایج حاصل از تحقیقات، در حوزه آبخیز چندان استان تهران می باشد. که شامل اثر بخشی طرح و پژوه های کاربردی پخش سیلاب، سامانه سطوح آبگیر باران، سد زیر زمینی در این حوزه را می شود. برای بررسی این موضوع، طرحهای شاخص تحقیقاتی که مبتنی بر رفع مشکلات، و مسائل حوزه مورد مطالعه بوده، و نتایج حاصل از آنها در قالب طرح و پروژه های اجرایی آبخیزداری با هدف کنترل رواناب و فرسایش خاک، بهبود وضعیت پوشش گیاهی و در نهایت بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی آبخیزنشینان در منطقه عملیاتی اجراء شده است. این مطالعه از نوع پیمایشی و توصیفی بوده و داده های مورد نیاز تحقیق به صورت میدانی و با تکمیل پرسش نامه از ساکنین و ذینفعان حوزه آبخیز مورد مطالعه جمع آوری گریدید. سنجش اعتبار و روایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ انجام شد. ضریب آلفای برآورد شده، 87/0 بود که نشان دهنده یکپارچه گی و هماهنگی در چارچوب پرسش نامه می باشد. سپس با استفاده از روش منفعت - هزینه (B/C) و سطح رضایت مندی و شاخص کارایی اقتصادی تجریه و تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان داد که کشاورزان و روستاییان ساکن درحوزه آبخیز مورد مطالعه، از اجرای پروژههای سد زیر زمینی و آبگیرهای پخش سیلاب آبخوان داری اجراء شده، رضایت کامل دارند و اجرای این پروژهها در وضعیت منطقه به لحاظ بهبود پوشش گیاهی، کنترل سیلاب، توسعه سطح زراعت، دامداری و بهبود درآمد و معیشت روستاییان اثرات مثبت قابل توجهی داشته است. پروژه های منتخب به اجرا در آمده از نظر اقتصادی و اجتماعی اثر بخش بوده و دارای توجیه اقتصادی و اجتماعی می باشند. بطوری که نسبت فایده به هزینه، 73/3 واحد و شاخص کارایی اقتصادی، 73/2 واحد برآورد شده است.
واحدبردی شیخ؛ آرین مطبوع؛ علی محمدیان بهبهانی؛ آرش زارع گاریزی
چکیده
تپهماهورهای پیرامون تالاب آجیگل در استان گلستان در معرض فرسایش شدید قرار دارد و سالانه حجم زیادی از رسوبات این دامنهها به داخل تالاب وارد میشود. در حالی که سطح وسیعی از تپهماهورهای مشرف به این تالاب پوشیده از پوستههای زیستی بوده و به سبب عدم آگاهی کافی از ارزش، حساسیت و کارکرد اکولوژیکی آنها، مورد غفلت و تخریب قرار گرفتهاند. ...
بیشتر
تپهماهورهای پیرامون تالاب آجیگل در استان گلستان در معرض فرسایش شدید قرار دارد و سالانه حجم زیادی از رسوبات این دامنهها به داخل تالاب وارد میشود. در حالی که سطح وسیعی از تپهماهورهای مشرف به این تالاب پوشیده از پوستههای زیستی بوده و به سبب عدم آگاهی کافی از ارزش، حساسیت و کارکرد اکولوژیکی آنها، مورد غفلت و تخریب قرار گرفتهاند. بهبود خصوصیات خاک، جلوگیری از برخورد مستقیم قطرات باران با سطح خاک، همگی حاکی از نقش مهم پوستههای زیستی در فرایندهای هیدرولوژیکی و کنترل هدررفت خاک هستند. در پژوهش حاضر با استفاده از سامانه شبیهساز باران نقش پوستههای زیستی در فرایندهای هیدرولوژیکی مناطق خشک بررسی شد. نتایج شبیهسازی بارش – رواناب (پنج تیمار مختلف از پوششهای غالب منطقه در کرتهای آزمایشی دو مترمربعی و سه تکرار برای هر تیمار)، با شدت بارش 82 میلیمتر در ساعت و تداوم 30 دقیقهای نشان داد که متوسط میزان جرم رسوبات خروجی از کرتهای با پوشش غالب خزه (104 گرم)، گلسنگ (91 گرم)، ترکیب گلسنگ-خزه (176 گرم) و بوته (99 گرم) بهطور چشمگیری نسبت به خاک لخت (1133 گرم) کمتر است. بنابراین در صورت تخریب پوستههای زیستی موجود و تشکیل مناطق فاقد پوشش، میزات رسوبدهی نسبت به تیمارهای گلسنگ، خزه و درمنه در حدود 10 برابر و نسبت به کرتهای با پوشش ترکیب گلسنگ-خزه در حدود 5 برابر افزایش پیدا خواهد کرد. کاهش معنیدار میزان نفوذ آب در خاک در اثر حضور پوستههای زیستی(P < 0.05)، باعث افزایش معنیدار30 الی 40 درصد تولید رواناب نسبت به تیمار پوشیده از بوته و افزایش معنیدار 8 الی 18 درصد نسبت به تیمار خاک لخت میشود (P < 0.01). بنابراین، پوستههای زیستی با کاهش هدررفت خاک و غلظت رسوبات، باعث تولید و انتقال رواناب سطحی باکیفیت به تالاب ها و در نتیجه حفظ کارکرد اکولوژیک و سلامت بومسازگان تالابهای منطقه میشود. نتایج این پژوهش تاثیرگذاری مثبت پوستههای زیستی در عملکرد هیدرولوژیکی و اکولوژیکی عرصههای بیابانی شمال دشت گرگان و حفاظت تالابهای منطقه که در کنوانسیون رامسر ثبت شدهاند را نشان میدهد.
قباد رستمی زاد؛ مجتبی پاک پرور؛ پرویز عبدی نژاد؛ زهرا عبداللهی؛ جعفر خلفی
چکیده
تبخیر و تعرق یکی از مهمترین عناصر چرخه هیدرولوژیکی است. برآورد تبخیر و تعرق برای مدیریت مؤثرجنگل، آبیاری، مرتع و منابع آب و همچنین افزایش عملکرد و مدیریت بهتر محصول ضروری است. هدف از این پژوهش واسنجی الگوریتم METRIC در تخمین تبخیر و تعرق در دشت سهرین-قرهچریان که متأثر از پخش سیلاب است، میباشد. در این مطالعه تصاویر ماهواره ای لندست ...
بیشتر
تبخیر و تعرق یکی از مهمترین عناصر چرخه هیدرولوژیکی است. برآورد تبخیر و تعرق برای مدیریت مؤثرجنگل، آبیاری، مرتع و منابع آب و همچنین افزایش عملکرد و مدیریت بهتر محصول ضروری است. هدف از این پژوهش واسنجی الگوریتم METRIC در تخمین تبخیر و تعرق در دشت سهرین-قرهچریان که متأثر از پخش سیلاب است، میباشد. در این مطالعه تصاویر ماهواره ای لندست 8 در دوره یکساله 1399-1400 برای بهدست آوردن ضرایب باندهای مربوطه استفاده شد. سپس شار خالص تشعشع سطح زمین و شار حرارتی زمین با استفاده از شارهای تشعشعی ورودی-خروجی از آلبیدو، ضرایب انتشار سطحی، دمای سطح زمین و شاخصهای گیاهی برآورد شد. در مرحله بعد شار حرارتی محسوس با تعیین پیکسلهای سرد و گرم محاسبه و در نهایت نقشههای تبخیر و تعرق استخراج شد. نتایج نشان داد با افزایش تراکم پوشش گیاهی، تبخیر و تعرق روزانه نیز افزایش مییابد. در ابتدای دوره رشد، دامنه تبخیر و تعرق بین 08/0 تا 97/4 میلیمتر در روز تخمین زده شد در حالی که این مقدار در اواسط و اواخر فصل رشد به ترتیب در محدوده 086/0 تا 56/5 و 59/0 تا 57/9 میلیمتر در روز تخمین زده شد. بر اساس نتایج این پژوهش تبخیر و تعرق حاصل از مدل بیلان آب خاک و مدل متریک به ترتیب معادل 24115 و 25648 مترمکعب در سال برآورد شد. اعتبارسنجی نتایج مقدار تبخیر و تعرق حاصل از مدل متریک با مقدار تبخیر و تعرق واقعی حاصل از مدل بیلان آب خاک مقایسه شد که ضریب خطا معادل 97/5 درصد به دست آمد. این درصد خطا نشان میدهد الگوریتم متریک برای برآورد ET در منطقه مورد مطالعه از دقت لازم برخوردار است.
حسین شیرانی؛ انیس اسدی؛ سمیه صدر؛ علی اصغر بسالت پور؛ عیسی اسفندیار پور
چکیده
در این پژوهش قابلیت استفاده از مدل SWAT برای شبیهسازی روانآب ماهانه در حوضه آبخیز جوانمردی، از زیرحوضههای اصلی حوضه آبخیز لردگان (حد فاصل ′56 ˚50 تا ′13 ˚51 طول شرقی و ′23 ˚31 تا ′38 ˚31 عرض شمالی با مساحت تقریبی 380 کیلومترمربع) بررسی شد. به منظور واسنجی مدل SWAT از الگوریتم PSO استفاده شد. از آنجاکه هیچ قانون ریاضی و منطقی برای تعیین ...
بیشتر
در این پژوهش قابلیت استفاده از مدل SWAT برای شبیهسازی روانآب ماهانه در حوضه آبخیز جوانمردی، از زیرحوضههای اصلی حوضه آبخیز لردگان (حد فاصل ′56 ˚50 تا ′13 ˚51 طول شرقی و ′23 ˚31 تا ′38 ˚31 عرض شمالی با مساحت تقریبی 380 کیلومترمربع) بررسی شد. به منظور واسنجی مدل SWAT از الگوریتم PSO استفاده شد. از آنجاکه هیچ قانون ریاضی و منطقی برای تعیین بهترین ترکیب پارامترهای الگوریتم PSO وجود ندارد و این ترکیب ها به اساس آزمون و خطا و از میان ترکیبهای بسیار متنوع انتخاب میشوند لذا این روش بسیار وقتگیر، گران و گاهی غیر ممکن است. در این پژوهش از روش تاگوچی برای تعیین بهترین ترکیب حاصل از پارامترهای الگوریتم PSO مورد استفاده قرار گرفت. پارامترهای الگوریتم PSO شامل تعداد شبیهسازی (A)، تعداد تکرار (B)، وزن محاسبه سرعت (C) و پارامتر حرکت (D)، در چهار سطح تعریف شدند. سپس این پارامترها، مطابق آزمایشهای موجود در آرایه متعامد L16 (با استفاده از روش طراحی آزمایشهای تاگوچی)، طراحی و اجرا شدند. مقیاس عملکردی مورد استفاده برای ارزیابی الگوریتمها، RPD (درصد انحراف نسبی) انتخاب شد. با توجه به ماهیت متغیر پاسخ در این مطالعه، برای تحلیل نتایج آزمایش تاگوچی از شاخص S/N "هرچه کمتر، بهتر" استفاده گردید. مرحله انتخاب آرایهها و محاسبات در نرمافزار Minitab 16 انجام گرفت. بر اساس نتایج شبیهسازی شده توسط الگوریتم PSO مشخص شد که مدل SWAT دقت قابل قبولی برای برآورد روانآب ماهانه در منطقه مورد مطالعه دارد؛ بهطوری که شاخصهای r-factor و p-factor بهدست آمده به ترتیب 23/1 و 88/0 بودند و ضرایب تبیین و نش- ساتکلیف نیز در مرحله واسنجی به ترتیب برابر 77/0 و 75/0 بودند. بهعلاوه، بهترین ترکیب حاصل از کاربرد روش تاگوچی برای پارامتر های تعداد شبیهسازی، تعداد تکرار، وزن محاسبه سرعت و پارامترهای مناسب در الگوریتم PSO به ترتیب 40، 100، 2/0 و 15/0 (A4B4C4D3) تعیین گردید. نتایج گویای این است که مدل SWAT دقت قابل قبولی برای برآورد روانآب ماهانه در حوضه آبخیز جوانمردی داشته و روش PSO الگوریتم موثری در واسنجی و تعیین عدم قطعیت مدل در این حوزه بوده و همچنین استفاده از روش طراحی آزمایشات تاگوچی راهی مناسب برای تعیین بهترین ترکیب پارامترهای الگوریتم PSO برای محققانی است که از این روش برای بهینهسازی مدل SWAT استفاده میکنند.
مهین کله هوئی؛ رئوف مصطفیزاده؛ اباذر اسمعلیعوری؛ فردین رحمانی ننهکران؛ علیرضا فاضلی؛ نازیلا علائی؛ زینب حزباوی
چکیده
پوشش گیاهی نقش ویژهای در مهار فرسایش خاک و نگهداشت رواناب دارد. هر گونه تغییر در ساختار و الگوی پوشش گیاهی که بیانگر الگو و عملکرد سیمای سرزمین است، میتواند اثر قابل توجهی در تغییر فرآیندهای هیدرولوژیکی داشته باشد. لذا، ارزیابی فعلی از هدررفت آب و خاک و کمیسازی ارتباط آن با سنجههای سیمای سرزمین، اطلاعات کلیدی بهمنظور توسعه ...
بیشتر
پوشش گیاهی نقش ویژهای در مهار فرسایش خاک و نگهداشت رواناب دارد. هر گونه تغییر در ساختار و الگوی پوشش گیاهی که بیانگر الگو و عملکرد سیمای سرزمین است، میتواند اثر قابل توجهی در تغییر فرآیندهای هیدرولوژیکی داشته باشد. لذا، ارزیابی فعلی از هدررفت آب و خاک و کمیسازی ارتباط آن با سنجههای سیمای سرزمین، اطلاعات کلیدی بهمنظور توسعه راهبردهای مدیریتی کیفیت آب و خاک فراهم مینماید. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات مؤلفههای هیدرولوژیکی در ارتباط با سنجههای سیمای سرزمین در مقیاس کرتهای صحرایی دو مترمربعی و با استفاده از باران شبیهسازی شده در شدت 32 میلیمتر بر ساعت در بخشی از مراتع شهرستان اردبیل انجام شد. پس از اندازهگیری رواناب و رسوب در خروجی کرتها، مؤلفههای هیدرولوژیکی مختلف محاسبه شدند. سپس، کرتهای دارای نه ترکیب مختلف از پوشش گیاهی در سه تکرار قبل و پس از شبیهسازی باران تصویربرداری شدند. پس از انتقال تصاویر تهیه شده از کرتها به محیط ArcMap 10.8، نه سنجه مهم سیمای سرزمین محاسبه شد. تغییرات میانگین سنجههای تراکم لکه (90/26-43/4)، شاخص بزرگترین لکه (75/86-16/54)، تراکم حاشیه (38/107-12/17)، شاخص شکل سیمای سرزمین (47/4-50/1)، میانگین اندازه لکه (46/37-16/4)، میانگین فاصله نزدیکترین همسایه اقلیدسی (65/1-00/0)، شاخص گسستگی سیما (31/2-19/0)، میانگین شاخص شکل لکه (85/22-24/1) و اندازه شبکه تأثیرگذار (96/43-80/15) نشاندهنده تأثیرپذیری متفاوت آنها از درصد و ترکیب مختلف پوشش گیاهی بوده است. تحلیل ماتریس همبستگی اسپیرمن، ارتباط معنیداری بین مقادیر میانگین هدررفت خاک، حجم رواناب، ضریب رواناب و غلظت رسوب با سنجههای سیمای سرزمین نشان نداد (r<0.26 و p-value>0.10). کوچک بودن مقیاس کرتهای مورد بررسی، عدم تنوع زیاد در ترکیب پوشش گیاهی و یکنواختی از نظر ارتفاع پوشش گیاهی را میتوان از دلایل عدم همبستگی ذکر نمود. در نهایت، پیشنهاد میشود که پژوهش حاضر در شرایط و مقیاس مطالعاتی متفاوت مورد آزمون قرار گیرد تا امکان مقایسه نتایج و برنامهریزی جامع فراهم شود.
علیجان آبکار؛ حمزه سعیدیان
چکیده
استفاده از مردم در اجرای طرح های منابع طبیعی، موفقیت این طرح ها را تضمین می کند و می تواند برای منابع طبیعی موجود در حوزه های آبخیز و ذینفعان بسیار مفید باشد. در این پژوهش تعداد شرکت های تعاونی، کمیته توسعه روستایی، صندوق های خرد و صندوق های روستایی در کل حوزه آبخیز یزدان آباد به دست آمد. سپس شناسایی توزیع روستاهای مختلف در حوزه آبخیز ...
بیشتر
استفاده از مردم در اجرای طرح های منابع طبیعی، موفقیت این طرح ها را تضمین می کند و می تواند برای منابع طبیعی موجود در حوزه های آبخیز و ذینفعان بسیار مفید باشد. در این پژوهش تعداد شرکت های تعاونی، کمیته توسعه روستایی، صندوق های خرد و صندوق های روستایی در کل حوزه آبخیز یزدان آباد به دست آمد. سپس شناسایی توزیع روستاهای مختلف در حوزه آبخیز یزدان آباد انجام شد و فعالیت های اجرا شده در آنها بررسی شدند. سپس جلسات برگزار شده به روش PRA در روستاهای حوزه آبخیز یزدان آباد بررسی شدند و مقایسه تشکل های مردم نهاد قبل و بعد از اجرای طرح مدیریت جامع منابع طبیعی انجام شدند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان دادکه در حوزه آبخیز یزدانآباد تعداد 3 شرکت تعاونی و 4 صندوق روستایی است و همچنین در این حوزه 16 کمیته توسعه فعال بوده که تقریباً هر روستا دارای یک کمیته توسعه میباشد و همچنین 2 صندوق خرد نیز در حوزه آبخیز یزدان آباد وجود دارد. ضمنا نتایج تحقیق نشان داد که بیشترین فعالیت های اجرایی انجام شده در همه روستاهای واقع در حوزه آبخیز یزدان آباد، تشکیل کمیته توسعه روستایی و برگزاری جلسات آشنایی با قوانین و مقررات منابع طبیعی بود است.
یحیی پرویزی؛ زهرا گرامی؛ محمود عربخدری
چکیده
زوال ساختمان خاک و کاهش نفوذ آب به خاک از نشانههای تخریب خاک است که منجر به کاهش پایداری و کیفیت تولید و مشکلات زیست محیطی میشود. از روشهای حفاظت خاک، به طور گسترده برای مهار فرایندهای تخریب خاک و بهبود ساختمان و نفوذپذیری خاک استفاده میشود که میزان اثربخشی این روشها در بهبود این شاخصها و کنترل تخریب خاک نیازمند مطالعه و ارزیابی ...
بیشتر
زوال ساختمان خاک و کاهش نفوذ آب به خاک از نشانههای تخریب خاک است که منجر به کاهش پایداری و کیفیت تولید و مشکلات زیست محیطی میشود. از روشهای حفاظت خاک، به طور گسترده برای مهار فرایندهای تخریب خاک و بهبود ساختمان و نفوذپذیری خاک استفاده میشود که میزان اثربخشی این روشها در بهبود این شاخصها و کنترل تخریب خاک نیازمند مطالعه و ارزیابی بیشتر است. این پژوهش با هدف بررسی پایداری ساختمان خاک و نفوذپذیری خاک متاثر از عملیات مختلف مدیریت و حفاظت خاک و مقایسه آنها در حوزه آبخیز رزین استان کرمانشاه انجام شده است. برای این منظور، هشت نوع عملیات احیایی و حفاظتی رایج اعمال شده در منطقه مورد مطالعه شامل قرق و مدیریت چرای دام، تبدیل دیمزارهای کم بازده به مرتع، کپهکاری و بذرکاری اراضی مرتعی، نهالکاری و تغییر کاربری اراضی منابع طبیعی به باغات دیم، اصلاح کاربری اراضی دیمزار کمبازده به مرتع یا کشت علوفه، نهالکاری در جنگل و احداث خطوط تنسیق به منظور ممانعت از خاکورزی در اراضی مرتعی و جنگلی انتخاب و ارزیابی شد. برای ارزیابی با استفاده از الگوی نمونهبرداری سیستماتیک تصادفی نقاطی در محدوده هر یک از عملیات مورد ارزیابی و شاهد مربوطه برای مطالعه و نمونهبرداری انتخاب و استفاده شد و پس از حفر پروفیل و نمونهبرداری از خاک، در آزمایشگاه شاخصهای پایداری خاکدانهها شامل شاخصهای میانگین وزنی قطر (MWD)، میانگین هندسی قطر (GMD) و شاخص نسبت خاکدانههای پایدار بزرگتر از 25/0 میلیمتر (WSA>0.25) ، اندازهگیری و محاسبه شد. سرعت نفوذ نهایی نیز در عرصه عملیات و شاهد مربوطه با کمک دستگاه نفوذسنج صفحهای، اندازهگیری شد. در نهایت، مقایسه آماری مقادیر میانگین شاخصهای MWD، GMD ، WSA>0.25 و سرعت نفوذ نهایی در عملیات حفاظت خاک و مناطق شاهد آنها به کمک آزمون T برای نمونههای مستقل و نیز مقایسه آماری میانگین شاخصهای یاد شده در عملیات مختلف با آزمون دانکن به کمک نرمافزار SPSS انجام شد. نتایج ارزیابی نشان داد که کمترین میزان شاخص MWD مربوط به تسطیح اراضی و نهالکاری به ترتیب به مقدار 15/0 و 35/0 میلیمتر و بیشترین آن به میزان 9/1، 8/1 و 6/1 میلیمتر به ترتیب مربوط به عملیات بادامکاری 20 و 10 ساله و منطقه جنگلی است. همچنین در عملیات علوفهکاری و احداث باغ و بادامکاری 10 ساله، بیشترین مقدار شاخص WSA>0.25 بوده است که نشان از تشکیل خاکدانههای درشت و پایدار در اثر عملیات حفاظتی است. در
حسین صالحی؛ سعید قره چلو؛ سعید گلیان؛ محمدرضا رنجبری؛ عماد محجوبی
چکیده
مدلسازی هیدرولوژیکی جهت شبیهسازی رواناب برای یک دوره بلند مدت در راستای مطالعات اقلیمی از اهمیت بالایی در مدیریت منابع آب حوضه آبخیز برخوردار است. این دسته از شبیهسازیها نیاز به دادههای ورودی با طول دوره بلندتر دارد که در مناطق دور افتاده و صعب العبور که دارای کمبود داده هستند قابل انجام نیست. دادههای بارش اقلیمی با طول دوره ...
بیشتر
مدلسازی هیدرولوژیکی جهت شبیهسازی رواناب برای یک دوره بلند مدت در راستای مطالعات اقلیمی از اهمیت بالایی در مدیریت منابع آب حوضه آبخیز برخوردار است. این دسته از شبیهسازیها نیاز به دادههای ورودی با طول دوره بلندتر دارد که در مناطق دور افتاده و صعب العبور که دارای کمبود داده هستند قابل انجام نیست. دادههای بارش اقلیمی با طول دوره بلند در دو دهه اخیر کارایی زیادی از خود نشان دادهاند. در این پژوهش با استفاده از سه داده بارش اقلیمیAPHRODITE, PERSIANN-CDR و ERA5-Land و داده بارش دورنیابی شده ایستگاههای بارانسنجی با روش (IDW) شبیه سازی رواناب در حوضه آبریز حبله رود در دوره 1996-1992 پرداختهشد. مدل هیدرولوژیکی نیمه توزیعی (VIC) در این مطالعه در حالت تعادل آبی با هدف بهینهسازی ضریب کارایی (KGE)مورد استفاده قرار گرفت. جهت ارزیابی دقت دادههای بارش هر پایگاه داده در مقیاس سلول، از روش IDW استفاده شد که نتایج نشان داد پایگاه APHRODITE بیشترین دقت و PERSIANN-CDR کمترین دقت را داشته است. همچنین نتایج شبیهسازی رواناب نشان داد مدل هیدرولوژیکی VIC در مقیاس روزانه و ماهانه توانایی مناسبی در شبیهسازی رواناب دارد. میزان شاخص کارایی KGE رواناب شبیهسازیشده روزانه با استفاده از بارش مشاهداتی در دوره واسنجی برابر با 0.78 و در دوره صحتسنجی برابر با 0.76 بود. نتایج ارزیابی رواناب شبیه-سازی شده توسط دادههای بارش اقلیمی نشان داد، داده بارش ماهوارهای PERSIANN-CDR باوجود اینکه دقت کمتری در تشخیص میزان بارش داشت، عملکرد بهتری در شبیهسازی رواناب دارد بهطوری که میزان KGE برای این داده در مقیاس روزانه در دوره واسنجی برابر با 0.64 و در دوره صحتسنجی برابر با 0.77 به دست آمد. داده بارش APHRODITE که یک داده بارش بر اساس ایستگاههای زمینی است، با شاخص KGE برابر با 0.62 در دوره واسنجی و 0.75 در دوره صحتسنجی در رده دوم قرار گرفت. داده بارش ERA5-Land که یک داده بازتحلیل شده است در رده سوم قرار گرفت که شاخص KGE برابر با 0.50 در دوره واسنجی و 0.66 در دوره صحنتسنجی بود. نتایج این تحقیق نشان داد، دادههای بارش اقلیمی در حوضه های فاقد شبکه منظم یا با طول دوره کوتاه مدت از دادهها ، میتوانند عملکرد مناسبی و مشابه با دادههای بارش ایستگاههای زمینی داشته و در مطالعات مدیریت حوضه آبخیر با هزینه کم و دقت مناسب مورد استفاده قرار گیرند.
شبنم وکیلی؛ محمود ارحمی؛ حسین بغدادی
چکیده
هدف اصلی از این پژوهش شناسایی رفتار رودخانههای محدوده سایت پرورش میگوی لشتغان و ارائه راهکارهای فنی جهت ساماندهی و جلوگیری از خطرات سیلاب در آن میباشد. بدین منظور، جهت انجام محاسبات هیدرولیکی جریان بر مبنای جریان غیرماندگار از HEC-RAS استفاده شد. بدین صورت که محاسبات با تغییرات دبی جریان سیلاب با دورههای برگشت مختلف انجام شد. ...
بیشتر
هدف اصلی از این پژوهش شناسایی رفتار رودخانههای محدوده سایت پرورش میگوی لشتغان و ارائه راهکارهای فنی جهت ساماندهی و جلوگیری از خطرات سیلاب در آن میباشد. بدین منظور، جهت انجام محاسبات هیدرولیکی جریان بر مبنای جریان غیرماندگار از HEC-RAS استفاده شد. بدین صورت که محاسبات با تغییرات دبی جریان سیلاب با دورههای برگشت مختلف انجام شد. به منظور تعیین پهنه سیل به ازای دوره بازگشت25 ساله، ارتفاع آب به محیط ArcGIS منتقل شد. در محیط ArcGIS با داشتن سطح آب، و با استفاده از الحاقیه HEC-Geo-RAS پهنه سیلاب تعیین شد. در نهایت جهت ارائه خط بستر طبیعی پیشنهادی، با توجه به پهنه سیلابی با دوره بازگشت 25 ساله و تصاویر ماهوارهای در فواصل زمانی مختلف، پس از تدقیق پهنه سیلاب با عکس ماهوارهای خط بستر پیشنهادی استخراج شد. مقدار حریم فنی به روش DLSRS نیز محاسبه گردید.دوره بازگشت سیلاب طراحی براساس شرایط اقتصادی، اجتماعی، اقلیمی و ... حاکم بر آن 100 سال در نظر گرفته شد. با توجه به هدف طرح، دامنه کاربرد و شرایط فنی و اقتصادی ، گزینه دایک خاکی به عنوان گزینه منتخب جهت طرح حفاظت اراضی در مقابل سیلاب، به عنوان گزینه منتخب معرفی شد. سپس در نرم افزار Civil 3D خط پروژه دایک حفاظتی تعریف شد و سپس با توجه به تراز سطح آب سیلاب 100 ساله طراحی دایک حفاظتی انجام شد. خروجی مدل شامل مشخصات ماکزیمم تراز سطح جریان، عمق جریان و ماکزیمم سرعت جریان در محدوده مورد مطالعه بود که با توجه به آنها مشاهده شد که دایک احداث شده تاثیری بر مناطق مسکونی اطراف ندارد، دایک خاکی در برخی از نقاط با توجه به توپوگرافی موجود مشابه یک مخزن عمل کرده و جریان به پایین دست انتقال نمی یابد و در پشت دایک ذخیره می شود که حجم آن حدودا 3 میلیون متر مکعب برای سیلاب با دوره بازگشت 100 ساله می باشد. که می توان با احداث گودال قرضه ای که در مجاورت دایک احداث می شود بخش قابل توجهی از آن را به پایین دست انتقال داد. در نهایت، ارتفاع دایک، شیب بدنه و پهنای تاج آن محاسبه شد و هزینه آن 72،925،000،000 میلیون ریال برآورد گردید.