حسن ایزانلو؛ کاکا شاهدی؛ کریم سلیمانی
چکیده
ارزیابی فلزات چسبیده به مواد معلق سیلابهای شهری، به مدیران اجازه میدهد تا اقداماتی در راستای بهبود کیفیت محیط شهری انجام دهند. در این پژوهش، به بررسی تغییرات مقدار غلظت فلزات سنگین سرب، روی و مس موجود در مواد معلق روانابها در حوزه آبخیز شهری بجنورد در دو فصل پاییز و بهار پرداخته شده است. به این منظور، تعداد 52 نمونه رواناب تهیه ...
بیشتر
ارزیابی فلزات چسبیده به مواد معلق سیلابهای شهری، به مدیران اجازه میدهد تا اقداماتی در راستای بهبود کیفیت محیط شهری انجام دهند. در این پژوهش، به بررسی تغییرات مقدار غلظت فلزات سنگین سرب، روی و مس موجود در مواد معلق روانابها در حوزه آبخیز شهری بجنورد در دو فصل پاییز و بهار پرداخته شده است. به این منظور، تعداد 52 نمونه رواناب تهیه شد. پس از آمادهسازی نمونهها، تفکیک رسوبات معلق با استفاده از کاغذ صافی واتمن و پس از توزین مقدار رسوبات موجود در رواناب، با استفاده از دستگاه جذب اتمی، مقدار فلزات سنگین محلول در رواناب و فلزات سنگین چسبیده به رسوبات معلق بر حسب ppb اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که مقدار وزنی رسوبات معلق در فصل بهار بیشتر از پاییز است. همچنین، نتایج حاکی از آن است که بیشینه غلظت فلزات سنگین غیرمحلول و چسبیده به رسوبات بیشتر از فلزات سنگین محلول در رواناب است. از سویی دیگر، نتایج بیانگر آن است که بیشینه میانگین غلظت فلزات روی و مس بهجز سرب چسبیده به رسوبات در فصل بهار بیشتر از پاییز است و از نظر مکانی غلظت فلزات روی و مس در نمونههای رسوبات معلق رواناب مسیل صندلآباد (FC3S) بیشتر بوده است، این در حالی است که در خصوص فلز سرب در نمونههای معابر و شبکه انهار (FB2S) مقدار غلظت بیشتر بوده است. لکن تفاوت مکانی دادهها برای فلزات سنگین چسبیده به رسوبات معلق از نظر آماری معنیدار نیست. همچنین، نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که همبستگی مثبت اما پایینی بین سرب و روی (0.166=r) در فصل پاییز و بین سرب و مس (0.271=r) در فصل بهار برقرار است. معنیداری این همبستگی با استفاده از تحلیل خوشهای به روش سلسله مراتبی مورد تایید قرار گرفت.
سهراب جمال پور بیرگانی؛ حسن احمدی؛ ابوالفضل معینی؛ محمد فرجی
چکیده
طوفانهای گرد و غبار یکی از مهمترین مخاطرات زیست محیطی بهویژه در اقلیمهای خشک و نیمهخشک است که آسیبهای جبرانناپذیری را به محیط زیست وارد میکند. هدف این تحقیق، شناسایی کانونهای تولید گرد و غبار در جنوب شرق اهواز، با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و منطق فازی است. بدین منظور، در گام نخست تصاویر ماهوارهای ...
بیشتر
طوفانهای گرد و غبار یکی از مهمترین مخاطرات زیست محیطی بهویژه در اقلیمهای خشک و نیمهخشک است که آسیبهای جبرانناپذیری را به محیط زیست وارد میکند. هدف این تحقیق، شناسایی کانونهای تولید گرد و غبار در جنوب شرق اهواز، با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و منطق فازی است. بدین منظور، در گام نخست تصاویر ماهوارهای رخدادهای گرد و غبار شهر اهواز بررسی و گل طوفان فصلی ایستگاه سینوپتیک اهواز ترسیم شد و در گام بعدی معیارهای در نظر گرفته شده در دو دسته معیارهای اصلی (رطوبت سطحی، دمای سطحی و پوشش گیاهی) و معیارهای محدود کننده (کاربری اراضی، خاکشناسی، اقلیم، شیب و رسوبشناسی) تقسیمبندی شدند که از میان آنها نقشه معیارهای اصلی از تصاویر ماهواره لندست OLI-TIRS استخراج شد. برای استانداردسازی لایههای محدودکننده از روش بولین و برای استانداردسازی لایههای اصلی از توابع عضویت فازی استفاده و وزندهی لایههای اصلی با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی صورت پذیرفت. در نهایت، نقشه نهایی کانونهای منشأ گرد و غبار با همپوشانی لایهها حاصل شد و دقت نقشه منشأیابی با استفاده از 44 نقطه کنترل زمینی سنجیده شد که گویای صحت 81.8 درصدی مناطق شناسایی شده است. بر اساس نتایج بررسی تصاویر ماهوارهای و گل طوفان ایستگاه اهواز، منطقه جنوب شرق اهواز محل تولید گرد و غبار بوده و 145162.01 هکتار از سطح منطقه منشأ تولید گرد و غبار است که کاربریهای مراتع تخریب یافته با 69343.01 هکتار (47.77 درصد) و کاربری نیزار با 335.99 هکتار (0.23 درصد)، بهترتیب بیشترین و کمترین سطح از منشأ تولید گرد و غبار در منطقه مطالعاتی را شامل شدهاند.
محمدجعفر سلطانی؛ بهارک معتمدوزیری؛ علیاکبر نوروزی؛ حسن احمدی؛ جمال مصفایی
چکیده
یکی از مخاطرات طبیعی و رایج در سالهای اخیر، پدیده گرد و غبار است که باعث آسیبرسانی، مخصوصاً به محیطهای شهری و انسانی میشود و کنترل و مدیریت آن بسیار دشوار میباشد. از عوامل اصلی و موثر در رخداد این پدیده، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی مناطق منشا و مناطق تحت تأثیر این پدیده است. در این تحقیق که در شهرستان هندیجان استان ...
بیشتر
یکی از مخاطرات طبیعی و رایج در سالهای اخیر، پدیده گرد و غبار است که باعث آسیبرسانی، مخصوصاً به محیطهای شهری و انسانی میشود و کنترل و مدیریت آن بسیار دشوار میباشد. از عوامل اصلی و موثر در رخداد این پدیده، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی مناطق منشا و مناطق تحت تأثیر این پدیده است. در این تحقیق که در شهرستان هندیجان استان خوزستان انجام شده است، ابتدا مسائل و مشکلات بر اساس مطالعات کتابخانهای، پرسش از کارشناسان و نیز مراجعه به منطقه تحقیق مشخص شده است. سپس، از چارچوب نیروی محرکه-فشار-وضعیت-اثر-پاسخ (DPSIR)، برای تحلیل مهمترین عواملی که باعث وقوع گرد و غبار شهرستان هندیجان شدهاند، استفاده شد. چارچوب DPSIR، تحلیلی مبتنی بر رابطه "علت-معلولی" عوامل، برای سیاستگذاری و برنامهریزی مدیریتی است. در این تحقیق، اقدام به شناسایی و اولویتبندی عوامل مربوط به هر یک از مولفههای چارچوب DPSIR با استفاده از پرسشنامه خبرگان با طیف لیکرت و مبتنی بر آزمونهای ناپارامتریک فریدمن شد. توضیح اینکه، برای تکمیل پرسشنامه خبرگان از کارشناسان ادارات منابع طبیعی، محیط زیست، آب منطقهای و جهاد کشاورزی استان خوزستان نظرسنجی صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که رشد جمعیت، توسعه کشاورزی، توسعه دامداری، توسعه صنعتی و تغییر اقلیم بهترتیب اهمیت، از بیشینه به کمینه، مهمترین پیشرانهای موثر بر وضعیت رخداد گرد و غبار در منطقه تحقیق هستند. توجه به هر دو مقوله پاسخهای واکنشی و پیشگیرانه نقش مهمی را در بهبود وضعیت و کاهش اثرات نامطلوب رخداد گرد و غبار در منطقه تحقیق داراست.
امیرحسین حلبیان؛ علی قاسمی سیانی
چکیده
بارش در حوضه خزر بهعنوان مهمترین سنجه اقلیمی توزیع زمانی و مکانی خاص و پیچیدهای دارد .بدین دلیل، آگاهی از تغییرات مکانی و زمانی آن در این حوضه آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا، تغییرات آن میتواند پیامدهای مختلف زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی به همراه داشته باشد. هدف از این پژوهش، واکاوی تغییرات مکانی و زمانی بارش در حوضه ...
بیشتر
بارش در حوضه خزر بهعنوان مهمترین سنجه اقلیمی توزیع زمانی و مکانی خاص و پیچیدهای دارد .بدین دلیل، آگاهی از تغییرات مکانی و زمانی آن در این حوضه آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا، تغییرات آن میتواند پیامدهای مختلف زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی به همراه داشته باشد. هدف از این پژوهش، واکاوی تغییرات مکانی و زمانی بارش در حوضه خزر است. بدین منظور، دادههای ماهانه بارش از تارنمای مرکز آب و هواشناسی بارش جهانی (GPCC) با توان تفکیک 0.5 در 0.5 درجه قوسی در یک دوره آماری 63 ساله (1951 تا 2013) اخذ شد. برای ارزیابی تغییرات مکانی و زمانی بارش، از دادههای استخراج شده از این پایگاه داده بارشی میانگین سالانه، فصلی و ماهانه تهیه شد. آزمون ناپارامتری من-کندال با احتمال 95 درصد بر روی دادههای ماهانه، فصلی و سالانه اعمال و با استفاده از نرمافزار ArcGIS، نقشههای 17گانه روند مکانی بارش در سطح حوضه ترسیم شد. نتایج نشان داد که بارش در ماههای مارس و آوریل در پهنههای غربی، شرقی و جنوب غربی حوضه خزر روند کاهشی معناداری با احتمال 95 درصد دارد. در بازه زمانی فصلی، بارش تنها در فصول بهار و پاییز روندی معنیدار و کاهشی در بخش غربی حوضه دارد، این در حالی است که در فصول تابستان و زمستان، فرض وجود روند تأیید نشد. تحلیل تغییرات مکانی بارش سالانه نیز نشان از روند کاهشی معنیدار در پهنه غربی حوضه دارد. واکاوی تغییرات بارش حوضه خزر در سریهای زمانی ماهانه نیز حکایت از روند کاهشی معنیدار با احتمال 95 درصد در ماه مارس در این حوضه دارد.
محمدرسول رجبی؛ علی نصیری خیاوی؛ مهین کله هویی؛ سونیا مهری؛ اعظم مومزایی؛ خدیجه حاجی؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
این پژوهش با هدف ارائه راهکار جدید وزندهی راهبردهای SWOT در مدیریت یکپارچه حوزه آبخیز آسیابرود مازندران انجام شده است. بر این اساس، ابتدا ماتریس SWOT و جداول شناسایی شاخصهای راهبردی عوامل درونی و بیرونی تشکیل شد و در ادامه ماتریسهای ارزیابی عوامل درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفت. راهکار جدیدی که در بحث وزندهی راهبردهای SWOT ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارائه راهکار جدید وزندهی راهبردهای SWOT در مدیریت یکپارچه حوزه آبخیز آسیابرود مازندران انجام شده است. بر این اساس، ابتدا ماتریس SWOT و جداول شناسایی شاخصهای راهبردی عوامل درونی و بیرونی تشکیل شد و در ادامه ماتریسهای ارزیابی عوامل درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفت. راهکار جدیدی که در بحث وزندهی راهبردهای SWOT مورد استفاده قرار گرفت، بر این مبنا بود که امتیار نهایی هر راهبرد در تعداد قوتها و فرصتهای موثر در آن ضرب شد و نتایج نهایی بر اساس این اولویتها مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس تحلیل نقاط قوت و ضعف، تعداد نه نقطه قوت و هشت نقطه ضعف مورد شناسایی قرار گرفت. کمیت و کیفیت مناسب آب با وزن 0.444، سردی هوا با وزن 0.395، بهرهبرداری از آب معدنی با وزن 0.288 و فقر اقتصادی با وزن 0.493 بهترتیب بهعنوان مهمترین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی شدند. بر اساس ماتریسهای ارزیابی عوامل درونی و بیرونی در مدل SWOT، راهبرد تقویت حس رضایتمندی ساکنین هم بر اساس روش مرسوم و هم راهکار جدید بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داد. با نگاه دقیق میتوان به این نتیجه رسید که تقویت حس رضایتمندی بین ساکنین، زمانی به تحقق میپیوندد که مشکلات مردم در بخشهای مختلف معیشتی اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بیشتر مورد توجه قرار گیرد و با ارائه برنامههای مدون باعث افزایش رضایتمندی و نیز کاهش مهاجرت به مناطق شهری شود. بهطورکلی، میتوان نتیجه گرفت که با توجه به مشکلات و راهحلهای مطرح شده در این پژوهش، بایستی برنامهریزی صحیح و کاربردی بهمنظور جبران ضعفها و تقویت هر چه بهتر قوتها بهمنظور توسعه حوزه آبخیز آسیابرود بهکار گرفته شود.
سید نعیم امامی؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
مارنها یکی از عوامل اصلی رسوبزایی و متعاقب آن فرسایش خاک در حوزههای آبخیز بشمار میروند. تحقیقات نشان میدهد که بین میزان رسوبزایی مارنها با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها ارتباط معنیداری وجود دارد. با هدف تعیین گسترش سازندهای مارنی از یکسو و ارزیابی کمی تاثیر شاخصهای مذکور در میزان رسوبزایی مارنهای استان چهارمحال ...
بیشتر
مارنها یکی از عوامل اصلی رسوبزایی و متعاقب آن فرسایش خاک در حوزههای آبخیز بشمار میروند. تحقیقات نشان میدهد که بین میزان رسوبزایی مارنها با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها ارتباط معنیداری وجود دارد. با هدف تعیین گسترش سازندهای مارنی از یکسو و ارزیابی کمی تاثیر شاخصهای مذکور در میزان رسوبزایی مارنهای استان چهارمحال و بختیاری، تحقیق جامعی صورت پذیرفت. در این پژوهش، پس از شناسایی و تفکیک چینهشناسی سازندهای مارنی استان و انجام نمونهبرداریهای سیستماتیک، آزمایشهای کانیشناسی (XRD)، فیزیکی و شیمیایی لازم، انجام و نتایج با استفاده از روشهای آماری تجزیه و تحلیل شدند. در ادامه، با استفاده از بارانساز قابل حمل در صحرا، میزان رسوبزایی هر یک از واحدهای چینهشناسی مارنی اندازهگیری شد. مجموعاً 1073.95 کیلومتر مربع معادل 6.5 درصد از مساحت استان را واحدهای چینهشناختی مارنی اشغال کرده است. از دیدگاه رسوبزایی، سازند رازک با میانگین 96.34 گرم بر متر مربع در رتبه اول و سپس، سازندهای پابده، هرمز، میشان و گورپی بهترتیب با 94.41، 81.7، 76.17 و 33 گرم بر متر مربع رسوب تولیدی در رتبههای بعدی رسوبزایی قرار میگیرند. نتایج همبستگی بین بافت خاک و تولید رسوب حکایت از همبستگی مثبت معنیدار میزان سیلت، آهک فعال و سدیم تبادلی و همبستگی منفی معنیدار مقدار رس با رسوبزایی دارد. حضور کانیهای رسی کائولینیت و ایلیت از عوامل تشدید رسوبزایی در سازندهای مارنی بشمار میروند.
مینا جعفری؛ محمدرضا اختصاصی؛ احمد فتاحی
چکیده
امروزه پروژههای مختلف آبخیزداری در حوزههای آبخیز اجرا میشود، گاهی این پروژهها با وجود مطالعه و هزینه بالا بهدلایل مختلف ناکارآمد بوده، با شکست اقتصادی مواجه میشوند. در مطالعه حاضر، ابتدا پروژههای آبخیزداری انجام شده در حوضه پارسل A سد قشلاق سنندج معرفی شد. سپس، ارزیابی آنها با تعیین عوامل داخلی و خارجی ...
بیشتر
امروزه پروژههای مختلف آبخیزداری در حوزههای آبخیز اجرا میشود، گاهی این پروژهها با وجود مطالعه و هزینه بالا بهدلایل مختلف ناکارآمد بوده، با شکست اقتصادی مواجه میشوند. در مطالعه حاضر، ابتدا پروژههای آبخیزداری انجام شده در حوضه پارسل A سد قشلاق سنندج معرفی شد. سپس، ارزیابی آنها با تعیین عوامل داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفت. هدف استخراج مهمترین عوامل و ارائه راهبردهایی است که پروژهها از نظر اقتصادی مفیدتر و از نظر عملکردی موثرتر باشند. بنابراین، ضمن تعیین نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدها با استفاده از پرسشگری از خبرگان، با کاربرد مدل تحلیلی SWOT و ماتریس کمی QSPM راهبردهای اجرایی-اقتصادی ارائه شدند. نتایج بهدست آمده وزن بالای عوامل مدیریتی را نشان دادند. بهطوریکه بیشترین ارزش نهایی در عوامل خارجی را طرحهای مطالعاتی ناکارآمد و عدم اختصاص بودجه برای تعمیر و نگهداری پروژهها با امتیازهای 0.50 و 0.43 به خود اختصاص دادند. در عوامل داخلی بیشترین ارزش نهایی مربوط به تخریب و مدفون شدن سدها در اثر پایین بودن کیفیت ساخت با امتیاز 0.59 بود. بر اساس نتایج مدل SWOT، وضعیت راهبردی در ربع ST و WT قرار گرفته، از نوع محافظهکارانه و تدافعی است. یعنی راهبرد باید در جهت کاهش زیان ناشی از تهدیدها و نقاط ضعف با استفاده از نقاط قوت حوضه باشد. مطابق با این استراتژی راهبردها بهوسیله متخصصین ارائه و با استفاده از ماتریس کمی QSPM اولویتبندی شدند. راهبرد اجرای پروژهها در اراضی تحت مالکیت افراد و یا واگذاری حق تعمیر و نگهداری آنها به مالکین با امتیاز نهایی 8.76 در اولویت اول قرار گرفت. نتایج پژوهش، نهتنها میتواند در راستای آگاهی از عوامل ضعف در پروژهها کمک کند، بلکه میتواند در بهبود بازدهی اقتصادی پروژهها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
مهدی تیموری؛ امید اسدی نلیوان
چکیده
با افزایش جمعیت، اهمیت منابع آب زیرزمینی بهعنوان یکی از مهمترین منابع تأمینکننده آب شرب در مناطق خشک بیش از پیش آشکار میشود. در این پژوهش، بهمنظور تعیین مناطق دارای پتانسیل آب زیرزمینی شهرستان تربتجام و اولویتبندی عوامل موثر از روشهای تحلیل سلسله مراتبی و روش بیشینه آنتروپی با استفاده از مدل MaxEnt و عوامل فاصله ...
بیشتر
با افزایش جمعیت، اهمیت منابع آب زیرزمینی بهعنوان یکی از مهمترین منابع تأمینکننده آب شرب در مناطق خشک بیش از پیش آشکار میشود. در این پژوهش، بهمنظور تعیین مناطق دارای پتانسیل آب زیرزمینی شهرستان تربتجام و اولویتبندی عوامل موثر از روشهای تحلیل سلسله مراتبی و روش بیشینه آنتروپی با استفاده از مدل MaxEnt و عوامل فاصله و تراکم گسل، سنگشناسی، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه و تراکم زهکشی، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، انحنای دامنه، شاخص رطوبت توپوگرافیک و شاخص موقعیت توپوگرافیک استفاده شده است. همچنین، برای ارزیابی این دو روش، از منحنی تشخیص عملکرد نسبی (ROC) استفاده شد. از مجموع 220 چشمه موجود، بهصورت تصادفی 30 درصد بهعنوان دادههای اعتبارسنجی و 70 درصد بهعنوان دادههای آزمون (روش بیشینه آنتروپی) طبقهبندی شدند. بر اساس روش بیشینه آنتروپی، نتایج نشان داد که 29.6 درصد حوزه آبخیز دارای پتانسیل آب زیرزمینی بالایی است. بر اساس نمودار جکنایف، لایههای ارتفاع (DEM)، شیب، فاصله از گسل و سنگشناسی بهترتیب مهمترین عوامل تاثیرگذار بر پتانسیل آب زیرزمینی بودند. سطح زیر منحنی (AUC) در روش بیشینه آنتروپی، نشاندهنده دقت 91 درصد (عالی) در مرحله آموزش و 80 درصد (خیلی خوب) در مرحله اعتبارسنجی برای تعیین مناطق دارای پتانسیل آب زیرزمینی بود. بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی، 34.4 درصد حوضه دارای پتانسیل آب زیرزمینی میباشد و لایههای شیب، سنگشناسی، ارتفاع و فاصله از گسل بهترتیب مهمترین عوامل تاثیرگذار بودند و دقت این روش 73 درصد برآورد شد. نتایج نشان داد که بهکارگیری روشهای تحلیل سلسله مراتبی و روش بیشینه آنتروپی، ضمن صرفهجویی در زمان و هزینه، قابلیت مناسبی در پیشبینی پتانسیل آب زیرزمینی دارند و روش بیشینه آنتروپی برتری بیشتری نسبت به روش تحلیل سلسله مراتبی دارد.
پدرام اسمعیلی؛ سیامک بوداقپور؛ محمد رستمی؛ مهدی میرزایی
چکیده
آﺑﺸﮑﻦ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﻣﺮﺳﻮمﺗﺮﯾﻦ ﺳﺎزهﻫای ساماندهی رودخانه بهمنظور ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺮﺳﺎﯾﺶ ﺳﻮاﺣﻞ و کنارههای رودﺧﺎﻧﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه است. این سازهها با طول و زاویه مناسب نسبت به راستای جریان از دیواره طبیعی رودخانه توسعه یافته، سبب انحراف جریان از کنارهها و هدایت آن بهسمت محور مرکزی رودخانه میشوند. در ...
بیشتر
آﺑﺸﮑﻦ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﻣﺮﺳﻮمﺗﺮﯾﻦ ﺳﺎزهﻫای ساماندهی رودخانه بهمنظور ﮐﺎﻫﺶ ﻓﺮﺳﺎﯾﺶ ﺳﻮاﺣﻞ و کنارههای رودﺧﺎﻧﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه است. این سازهها با طول و زاویه مناسب نسبت به راستای جریان از دیواره طبیعی رودخانه توسعه یافته، سبب انحراف جریان از کنارهها و هدایت آن بهسمت محور مرکزی رودخانه میشوند. در این پژوهش آزمایشگاهی، الگوی جریان پیرامون آبشکنهای سری ساده درکانال پیچان رودی با جداره شیبدار فرسایشپذیر متشکل از سه قوس متوالی با زوایای 45، 90 و 45 درجه، برای دبیهای 40، 35 و 30 لیتر بر ثانیه مطالعه شده است. نتایج بیانگر این است که موقعیت برخورد اولین خط جریان در تراز نزدیک بستر به جداره داخلی قوس شماره 2 در دبی 40 لیتر بر ثانیه زودتر از دبی 35 لیتر بر ثانیه و در دبی 35 لیتر بر ثانیه زودتر از دبی 30 لیتر بر ثانیه صورت گرفته است. بهطوریکه موقعیت برخورد اولین خط جریان در تراز نزدیک بستر به جداره داخلی قوس شماره 2 در دبیهای 40، 35 و 30 لیتر بر ثانیه بهترتیب در زوایای 18-، 15- و 10- درجه نسبت به محور مرکزی قوس مذکور صورت گرفته است. در شرایط حضور آبشکنها، ابعاد گردابهها با حرکت در عمق تغییر میکنند، به این صورت که با حرکت به سمت سطح آب در یک دبی ثابت، بهدلیل تمایل جریان به جداره خارجی، شیبدار بودن جداره قوس و افزایش سطح تماس طول آبشکن، ابعاد گردابه افزایش یافته است.
محمد هدایت فرد؛ حمید غلامی؛ سید مسعود سلیمان پور؛ ارشک حلی ساز
چکیده
فرسایش آبکندی یکی از پدیدههای مهم در تخریب سرزمین و بیابانزایی است که باعث برهم زدن تعادل منابع زیستمحیطی و پایداری آن میشود. این پژوهش، با هدف تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد فرسایش آبکندی، با استفاده از روشهای دادهکاوی در حوزه آبخیز بیان در شمال استان فارس انجام شد. بهمنظور مدلسازی فرسایش آبکندی، ازالگوریتمهای ...
بیشتر
فرسایش آبکندی یکی از پدیدههای مهم در تخریب سرزمین و بیابانزایی است که باعث برهم زدن تعادل منابع زیستمحیطی و پایداری آن میشود. این پژوهش، با هدف تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد فرسایش آبکندی، با استفاده از روشهای دادهکاوی در حوزه آبخیز بیان در شمال استان فارس انجام شد. بهمنظور مدلسازی فرسایش آبکندی، ازالگوریتمهای خوشهبندی K-Means و درخت تصمیم CART بهره برده شد. دقت تخمین زده شده بر اساس پارامترهای مؤثر بر مساحت آبخیز ایجاد آبکندها در مدل نهایی، برای مجموعه دادههای آموزشی برابر با 100 درصد و برای مجموعه دادههای آزمایشی 71.43 درصد میباشد. نتایج این پژوهش که منتج از اندازهگیری متغیرهای مختلف از 40 آبکند منتخب، شامل یک متغیر هدف (مساحت آبخیز ایجاد) و 12 متغیر پیشگو شامل شیب ایجاد، پوشش گیاهی، خاک لخت، سنگریزه سطحی، لاشبرگ سطحی، هدایت الکتریکی عصاره اشباع، اسیدیته، نسبت جذبی سدیم، ماده آلی، رس، سیلت و شن، در عملیات میدانی و آزمایشگاهی و استفاده از فناوریهای دادهکاوی است، نشان میدهد که ایجاد آبکندها در این حوزه آبخیز تابع عوامل سیلت، اسیدیته، خاک لخت، سنگریزه و ماده آلی میباشد. این نتایج تأثیر پوشش گیاهی و به تبع آن، وجود ماده آلی مناسب در خاک بهعنوان مناسبترین روش در امر کنترل آبکندها و اثر مخرب و تشدیدی اراضی لخت و فاقد پوشش گیاهی در تشدید فرسایش آبکندی را نشان میدهد. بنابراین، ضروری است، حتیالمقدور با ایجاد و استقرار پوشش گیاهی دائم و سازگار، اقدام به پایداری و بهبود ساختمان خاک و افزایش ماده آلی شود و برنامههای کنترلی و مدیریتی، در اراضی که دارای مقدار سیلت بیشتری هستند، با دقت بیشتری عملیاتی شود.
سمیه شریعتی؛ ابوالفضل عزیزیان؛ نجمه یرمی؛ عباس پایدار اردکانی
چکیده
استحصال آب باران با سامانههای کوچک یکی از گزینههای توسعه منابع آب در مناطق خشک است که میتواند بخشی از آب مورد نیاز بخش کشاورزی دیم را تأمین کند. برای افزایش پتانسیل استحصال آب در سامانه کوچک میتوان اقداماتی برای افزایش تولید رواناب انجام داد. در این پژوهش، استفاده از تیمارهای ساده ایجاد جوی و پشته، پوشش خاک رس ...
بیشتر
استحصال آب باران با سامانههای کوچک یکی از گزینههای توسعه منابع آب در مناطق خشک است که میتواند بخشی از آب مورد نیاز بخش کشاورزی دیم را تأمین کند. برای افزایش پتانسیل استحصال آب در سامانه کوچک میتوان اقداماتی برای افزایش تولید رواناب انجام داد. در این پژوهش، استفاده از تیمارهای ساده ایجاد جوی و پشته، پوشش خاک رس و ترکیب این دو در کنار تیمار شاهد بهمنظور بررسی رواناب تولیدی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و طی دو سال (1393 و 1394) در منطقه زریندشت استان فارس ارزیابی شد. نتایج نشان داد که منطقه پتانسیل استحصال آب باران را دارد. بیشترین مقدار ضریب رواناب در تیمار شاهد و به مقدار 6.5 و 9.3 درصد بهترتیب در سال اول و دوم مشاهده شد. دستخوردگی خاک سطحی (در تیمارهای غیر از شاهد) بهطور متوسط 11 و 14 درصد رواناب و ضریب رواناب (بهترتیب) را نسبت به شاهد کاهش داد. آستانه بارش برای ایجاد رواناب طی دو سال آزمایش در تیمار شاهد حدود یک میلیمتر بود. در سایر تیمارها آستانه بارش در ایجاد رواناب در سال دوم کاهش یافت. از نظر مقدار و ضریب رواناب و نیز آستانه بارش در ایجاد رواناب، تیمار شاهد در سامانه کوچک قابل پیشنهاد است. مساحت سامانه کوچک بین حدود 15 تا 150 متر مربع برای تأمین بهترتیب 300 و 600 میلیمتر نیاز آبی با احتمال وقوع 50 و 67 درصد بارندگی و راندمان ذخیره 25 و 50 درصد متغیر بود. البته در واقع مساحت سامانه کوچک با توجه به نوع محصول میتواند بهصورت اقتصادی تعیین شود.
حیدر غفاری؛ محمود عربخدری؛ منوچهر گرجی
چکیده
فرسایش قابل تحمل خاک مرز بین فرسایش طبیعی و تشدیدی بوده، یکی از اساسیترین و در عین حال پیچیدهترین موضوعات در تحقیقات فرسایش خاک است. فرسایش قابل تحمل، معیاری اساسی برای آگاهی و قضاوت درباره وضعیت فرسایش خاک و میزان خطرات و آسیبهای بالقوه اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی ناشی از آن میباشد. بنابراین، تعیین دقیق و صحیح ...
بیشتر
فرسایش قابل تحمل خاک مرز بین فرسایش طبیعی و تشدیدی بوده، یکی از اساسیترین و در عین حال پیچیدهترین موضوعات در تحقیقات فرسایش خاک است. فرسایش قابل تحمل، معیاری اساسی برای آگاهی و قضاوت درباره وضعیت فرسایش خاک و میزان خطرات و آسیبهای بالقوه اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی ناشی از آن میباشد. بنابراین، تعیین دقیق و صحیح آن با استفاده از روشهای مناسب، بسیار حایز اهمیت است. برای این منظور، روشهای مختلفی ابداع شده است که میتوان آنها را در سه گروه اصلی، شامل روشهای مبتنی بر سرعت تشکیل خاک، روشهای مبتنی بر باروری کشاورزی خاک و روشهای مبتنی بر اثرات برون محلی تقسیمبندی کرد. ابتدا، جزئیات روششناسیهای مختلف به همراه معایب و مزایای آنها بررسی شد و در نهایت، چالشها و فرصتهای تحقیقاتی در این زمینه ارائه شدند. دانشمندان مختلف در سالهای اخیر، بر ضرورت جامعنگری در تعیین آستانه قابل تحمل تاکید کردهاند، اما روششناسیهای موجود تا کنون موفق به تحقق بخشیدن به این مهم نشدهاند و هنوز در آغاز راه قرار دارند. بنابراین، چالشها و فرصتهای اصلی عمدتا به روششناسی و ارائه رویکردهای جدید تلفیقی و کاربردی برای تعیین فرسایش قابل تحمل مربوط میشود.
محسن فرزین
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی توان الگوریتمهای مختلف طبقهبندی نظارت شده و نظارت نشده دادههای سنجش از دور در تشخیص و تفکیک پوشش اراضی حوضه کوهستانی رودخانه بشار با استفاده از دادههای لندست 8 بوده است. بدین منظور، پس از بررسی دقت هندسی و انجام تصحیحات رادیومتریک و اتمسفریک دادههای ماهوارهای، مجموعه داده حاصل از ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی توان الگوریتمهای مختلف طبقهبندی نظارت شده و نظارت نشده دادههای سنجش از دور در تشخیص و تفکیک پوشش اراضی حوضه کوهستانی رودخانه بشار با استفاده از دادههای لندست 8 بوده است. بدین منظور، پس از بررسی دقت هندسی و انجام تصحیحات رادیومتریک و اتمسفریک دادههای ماهوارهای، مجموعه داده حاصل از ترکیب باندهای انعکاسی (باندهای 2، 3، 4، 5، 6، 7 و 8) و حرارتی (باند 10) ایجاد شد. سپس، طبقهبندی پیکسل پایه با استفاده از الگوریتمهای نظارت شده احتمال حداکثر، ماشین بردار پشتیبان، فاصله ماهانالویی، حداقل فاصله، شبکه عصبی، پارالوئید، نقشهبردار زاویه طیفی، واگرایی اطلاعات طیفی، کدگذاری باینری و الگوریتمهای نظارت نشده K-Means و IsoData انجام شد. دقت الگوریتمها در شناسایی هر کدام از کاربریها بر مبنای تحلیل ماتریس خطا، با استفاده از مقیاسهای دقت تولید کننده، دقت کاربر و دقت کلی بر اساس قاعده خطای حذف و اضافه و ضریب کاپا ارزیابی شد. نتایج مبتنی بر ماتریس خطا نشان داد که مناسبترین الگوریتم برای تفکیک و شناسایی کاربری/پوشش زراعت، ساخت و ساز، صخره، جنگل، باغ، مرتع، پیکره آبی و رها شده بهترتیب، احتمال حداکثر، فاصله ماهالانویی، احتمال حداکثر، فاصله ماهالانویی، شبکه عصبی، ماشین بردار پشتیبان، ماشین بردار پشتیبان، احتمال حداکثر است. درصد صحت کلی و ضریب کاپای الگوریتمها نیز نشان میدهد که چهار الگوریتم احتمال حداکثر، ماشین بردار پشتیبان، فاصله ماهالانویی و شبکه عصبی با دقت کل بهترتیب 25/77، 9/75، 59/69 و 02/68 درصد و ضریب کاپای بهترتیب 0.72، 0.69، 0.63 و 0.58 نسبت به سایر الگوریتمها عملکرد بهتری از خود نشان دادهاند. بهطور کلی، میتوان با انتخاب و استفاده از مناسبترین الگوریتم طبقهبندی برای هر نوع کاربری/پوشش در مناطق کوهستانی و سپس، ادغام نقشههای منفرد کاربری اراضی با یکدیگر، دقت طبقهبندی را بالا برده و نتایج بهتری نیز حاصل شود.
مریم سنجری بنستانی؛ واحدبردی شیخ؛ آرش زارع گاریزی؛ آمنه آورند
چکیده
هدف از این پژوهش، امکانسنجی پایش متغیرهای بارش، دما و تراز آب رودخانه در حوزه آبخیز چهلچای با مشارکت شهروندان است. حوزه آبخیز چهلچای جزء حوضههای کوهستانی استان گلستان میباشد. این حوزه آبخیز بهعنوان یکی از پرچالشترین حوزههای آبخیز استان در کانون توجه مسئولان و مدیران استان قرار دارد. بدین منظور، با طراحی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، امکانسنجی پایش متغیرهای بارش، دما و تراز آب رودخانه در حوزه آبخیز چهلچای با مشارکت شهروندان است. حوزه آبخیز چهلچای جزء حوضههای کوهستانی استان گلستان میباشد. این حوزه آبخیز بهعنوان یکی از پرچالشترین حوزههای آبخیز استان در کانون توجه مسئولان و مدیران استان قرار دارد. بدین منظور، با طراحی و ساخت ادوات ساده و ارزان قیمت، متغیرهای مذکور بهوسیله افراد داوطلب (شش نفر شامل دو دانشآموز، سه شهروند زن و یک شهروند مرد) بهمدت پنج ماه اندازهگیری شد. دادههای ثبت شده، از طریق فرمهای کاغذی و تلفن همراه (پیامک، شبکه اجتماعی واتساپ و تلگرام) بهوسیله شهروندان به اشتراک گذاشته شد. برای ارزیابی و صحتسنجی دادهها، از آزمونهای همبستگی، t جفتی و ضریب کاپا بین دادههای برداشت شده بهوسیله شهروندان و ایستگاههای هواشناسی موجود در منطقه استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین دادههای ثبت شده بهوسیله شهروندان در مقایسه با ایستگاهها تفاوت معنیداری ندارد. شهروند زن با مدرک تحصیلی لیسانس، بیشترین تعداد ثبت داده را داشته، دادههای ثبت شده بهوسیله ایشان همبستگی بالایی با ایستگاههای رسمی پایش متغیرهای دما و بارش داشته است و شهروند مرد متصدی اداره منابع طبیعی کمترین تعداد ثبت داده را داشته، پائینترین همبستگی بین دادههای ثبت شده بهوسیله ایشان و دادههای ایستگاههای رسمی وجود داشته است. در مجموع، عملکرد خوب شهروندان (بهویژه زنان) در پایش آبخیز امیدوارکننده بوده، میتوان به کمک آنان دادههای قابل اعتماد، بهموقع و طولانیمدت جمعآوری کرد و کمبود داده بهویژه در مناطق کوهستانی دورافتاده را جبران کرد و فرایند تصمیمگیری و مدیریت آبخیزها را تسهیل کرد.
محمود دمی زاده؛ رسول مهدوی؛ علی اکبر نوروزی؛ حمید غلامی؛ ارشک حلیساز
چکیده
طوفانهای گرد و غبار یکی از پدیدههای جوی است که تاثیرات منفی زیادی را برای استان هرمزگان که یکی از مهمترین مراکز جمعیتی و گردشگری در جنوب کشور بوده و بخش قابل توجهی از تأسیسات مهم و راهبردی کشور در آن ایجاد شده، به همراه داشته است. به همین دلیل، تعیین کانون و مناطق تحت تاثیر طوفان و همچنین، شناسایی مسیرهای مهم ورود و حرکت ...
بیشتر
طوفانهای گرد و غبار یکی از پدیدههای جوی است که تاثیرات منفی زیادی را برای استان هرمزگان که یکی از مهمترین مراکز جمعیتی و گردشگری در جنوب کشور بوده و بخش قابل توجهی از تأسیسات مهم و راهبردی کشور در آن ایجاد شده، به همراه داشته است. به همین دلیل، تعیین کانون و مناطق تحت تاثیر طوفان و همچنین، شناسایی مسیرهای مهم ورود و حرکت آنها از مهمترین نیازهای امروز سازمانهای مرتبط در این استان است. بهمنظور بررسی پدیده گرد و غبار در استان هرمزگان، ابتدا کلیه دادههای هواشناسی 12 ایستگاه سینوپتیک منطقه بین سالهای 2000 تا 2018 میلادی مورد بررسی و واکاوی قرار گرفتند و تعداد 48 رخداد طوفان گرد و غبار که دید افقی در آنها به کمتر از 1000 متر کاهش پیدا کرده بود، مشخص شد و عملیات آشکارسازی توده گرد و غبار بر روی آنها با استفاده از تصاویر ماهواره مودیس و تعداد چهار الگوریتم آشکارساز Ackerman ،TDI ،TIIDI و NDDI انجام شد و مناطق تحت تاثیر طوفان و همچنین، مناطق منشاء آن تعیین شدند. برای مسیریابی حرکت طوفان گرد و غبار از مدل انتشار پخش لاگرانژی ذرات HYSPLIT استفاده شد و مسیرهای ورودی طوفانهای گرد و غبار به داخل استان و همچنین، مسیرهای حرکت آن و مناطقی که دارای بیشترین تاثیرات را در این زمینه هستند، مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج مقایسه چهار الگوریتم آشکارساز گرد و غبار، بیانگر کارایی مناسبتر الگوریتم TDI در مقایسه با سایر الگوریتمها در تشخیص کانون و توده گرد و غبار در منطقه میباشد. بر اساس نتایج، مناطق شرقی استان هرمزگان، تالاب جازموریان، شرق سیستان و بلوچستان، مناطق غربی افغانستان و پاکستان و نیز مناطق مرکزی و جنوبی عربستان از مهمترین کانونهای تولید گرد و غبار در منطقه شناخته شدند. بررسی نقشههای مدل HYSPLIT بیانگر وجود سه مسیر کلی ورود و ایجاد طوفانهای گرد و غبار به منطقه میباشد که شامل مناطق جنوب غربی کشور، مسیر جنوبی-شمالی و مسیر شمالی و شمال غربی است. همچنین، بر اساس نتایج مدل، در حدود 53.7 درصد مسیر حرکت و انتشار گرد و غبار پس از وقوع طوفان به سمت شمال و شمال شرقی است که این امر باعث گسترش آلودگی و تشدید غلظت گرد و غبار در شهرهایی نظیر بندرعباس، قشم، میناب، رودان، جیرفت، کهنوج، بم، ایرانشهر، خاش، میرجاوه و زاهدان میشود. همچنین، در حدود 22.3 درصد طوفانهای منطقه مسیر جنوبی و 14.8 درصد مسیر جنوب غربی و 9.2 درصد مسیر شرقی را برای ادامه پیمایش خود در نظر میگیرند.
رضا بیات؛ افسانه عالی نژادیان بیدآبادی؛ مجید صوفی؛ عباس ملکی؛ امید علی اکبرپور
چکیده
مدیریت فرسایش آبکندی نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر آن است. این پژوهش، باهدف طبقهبندی آبکندها و تعیین مؤثرترین ویژگیهای مؤثر بر هدررفت خاک در منطقه فتحآباد بویینزهرا در استان قزوین انجام شد. محل بالاکند 24 آبکند منتخب با سامانه موقعیتیاب جهانی ثبت و مشخصات شکلی مثل طول، عرض و عمق آنها اندازهگیری شد. حجم کل هدررفت خاک با جمع ...
بیشتر
مدیریت فرسایش آبکندی نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر آن است. این پژوهش، باهدف طبقهبندی آبکندها و تعیین مؤثرترین ویژگیهای مؤثر بر هدررفت خاک در منطقه فتحآباد بویینزهرا در استان قزوین انجام شد. محل بالاکند 24 آبکند منتخب با سامانه موقعیتیاب جهانی ثبت و مشخصات شکلی مثل طول، عرض و عمق آنها اندازهگیری شد. حجم کل هدررفت خاک با جمع احجام جزئی در مقاطع تغییر شکل آبکند تعیین شد. نمونههای سطحی خاک از بالاکند تهیه و نوع بافت، EC، pH، ماده آلی و برخی آنیونها و کاتیون تعیین شدند. شاخصهای مرتبط به شکل آبخیز از مدل رقومی ارتفاع حاصل از پردازش تصاویر پهپاد استخراج شد. گروهبندی آبکندها، همبستگی بین عوامل و تجزیه به مؤلفههای اصلی بهترتیب با استفاده از تحلیل خوشهای و رگرسیون چند متغیره به روش گامبهگام انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد، آبکندها دارای بالاکند عموماً عمودی، مقطع عرضی ذوزنقهای شکل و دارای پلان عمومی خطی هستند. متوسط عمق بالاکند، عمق در 50 درصد طول آبکند و متوسط طول آنها بهترتیب 0.4، 0.6 و 25 متر بود. بافت خاک لوم و متوسط اجزای تشکیلدهنده بافت خاک شامل شن، سیلت و رس بهترتیب 30، 46 و 24 درصد بهدست آمد. متوسط شوری هشت dSm-1 و متوسط pH نمونهها 8.4 بود. حجم کل هدررفت خاک با متغیرهای بهترتیب سطح مقطع متوسط، متوسط عرض پایین و بالای آبکند، میزان شن، متوسط عمق آبکند و طول کل دارای ضرایب همبستگی بیشتر از 0.6 و در سطح یک درصد معنیدار بودند. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که از مؤثرترین ویژگیهای مؤثر بر هدررفت خاک بهوسیله آبکندهای منطقه بهترتیب درصد اشباع، مقدار شن، طول حوضه، مساحت حوضه و ضریب گردی بهترتیب بیشترین تأثیر را در برآورد هدررفت خاک داشتند که وارد معادله پیشبینی هدررفت خاک شدند.
مهدی خلجزاده؛ قربان وهابزاده؛ سادات فیضنیا؛ علی اکبر نظری سامانی؛ سید رمضان موسوی
چکیده
شناسایی فرایندهای هیدروژئومورفیک نظیر سیلاب عادی (normal flood)، سیلاب واریزهای (flood (debris و جریان واریزهای (debris flow) با توجه به رژیم رسوبی و خطرات و خسارات مختلف بسیار ضروری میباشد. در سالهای اخیر کمبود اطلاعات میدانی موجبات نیاز به استفاده از مدلهای مبتنی بر اطلاعات پایه حوزه آبخیز را فراهم کرده است. هدف از این مطالعه، توسعه روش ...
بیشتر
شناسایی فرایندهای هیدروژئومورفیک نظیر سیلاب عادی (normal flood)، سیلاب واریزهای (flood (debris و جریان واریزهای (debris flow) با توجه به رژیم رسوبی و خطرات و خسارات مختلف بسیار ضروری میباشد. در سالهای اخیر کمبود اطلاعات میدانی موجبات نیاز به استفاده از مدلهای مبتنی بر اطلاعات پایه حوزه آبخیز را فراهم کرده است. هدف از این مطالعه، توسعه روش کاربردی برای پیشبینی رخداد انواع جریان سیلابی با استفاده از ویژگیهای فیزیکی (ژئومورفومتری) و ژئومورفولوژیکی حوضه میباشد. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و ابزارهایی مانند عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای، نقشههای توپوگرافی و سامانه GIS انجام شد. در روش توصیفی، ارزیابی میدانی رسوبات انواع جریانهای سیلابی 28 تیرماه سال 1394 در 70 زیرحوزه آبخیز سد کرج انجام شد. از 70 زیرحوضه مطالعاتی، 30 زیرحوضه جریان واریزهای، 16 زیرحوضه سیلاب واریزهای و 24 زیرحوضه با سیلاب عادی مواجه شدند. در روش تحلیلی، در هر زیرحوضه، 32 عامل ژئومورفومتری از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با دقت مکانی 25 متر و پنج پارامتر ژئومورفولوژیکی از نقشه رخسارههای فرسایش تودهای، استخراج و بهمنظور تعیین ارتباط با نوع جریانهای سیلابی مشاهداتی به برنامه آماری SPSS منتقل شد. نتایج تحلیل واریانس یک مرحلهای (ANOVA) و مقایسه چندگانه بونفرونی (Bonferroni multiple comparisons) نشان داد، چهار عامل مورفومتری طول آبراهه اصلی (Lm)، محیط حوضه (p)، طول حوضه (Lb) و میانگین عرض حوضه (Wb) در تفکیک انواع جریان سیلابی مؤثر شناسایی شدند. بهمنظور انتخاب دو پارامتر کلیدی مناسبتر و مقادیر آستانه آنها، بررسی رابطه زوجیِ چهار متغیر در شش نمودار (کرت) پراکنش سهگانه نقطهای نشان داد طول آبراهه اصلی (Lm) و میانگین عرض حوضه (Wb) مناسبترین عوامل مؤثر برای پیشبینی جریانهای سیلابی با کمینه مجموع خطاهای موجود در محدوده طبقات تفکیکی جریانها بر روی نمودارها بودند که در حوضههای طولانی با 4<Lm کیلومتر سیلاب عادی و در حوضههای کوتاه با 4<Lm کیلومتر اگر 1<Wb کیلومتر باشد، سیلاب واریزهای و چنانچه 1>Wb کیلومتر باشد، جریان واریزهای ایجاد میشود. نتایج تحلیلی نشان داد که مدل مورفومتری دارای دقت مطلوب در طبقهبندی صحیح حدود 94، 88 و 83 درصد از حوضههای بالای سد و 91، 83 و 88 درصد از حوضههای پایین سد، بهترتیب برای وقوع جریان واریزهای، سیلاب واریزهای و سیلاب عادی بوده است. پیشبینی رژیم رسوبی جریانهای سیلابی و انجام اقدامات متناسب و سریع آبخیزداری در مواقع بحرانی از امتیازات این مدل کاربردی محسوب میشود.
داود نیککامی؛ صمد شادفر
چکیده
خاک به عنوان یکی از اجزای هر بومسازه و منبع مهم تولید غذا، نقش بسیار جدی در ادامه حیات بشر دارد. لذا، ضرورت حمایت و حفاظت از خاک و جلوگیری از فرسایش آن، امری الزامی است. در مورد مقدار فرسایش و رسوب کشور، ارقام متفاوت و در برخی از پژوهشها تا چند برابر اختلاف را ذکر کردهاند. این ارقام از کمتر از یک تا بیش از پنج میلیارد تن در سال با هم ...
بیشتر
خاک به عنوان یکی از اجزای هر بومسازه و منبع مهم تولید غذا، نقش بسیار جدی در ادامه حیات بشر دارد. لذا، ضرورت حمایت و حفاظت از خاک و جلوگیری از فرسایش آن، امری الزامی است. در مورد مقدار فرسایش و رسوب کشور، ارقام متفاوت و در برخی از پژوهشها تا چند برابر اختلاف را ذکر کردهاند. این ارقام از کمتر از یک تا بیش از پنج میلیارد تن در سال با هم تفاوت دارند. محاسبه و ترسیم نقشه فرسایش و رسوبدهی، اطلاعات مهمی را ارائه میدهد که در طراحی سدها، مخازن، کانالها، عملیات حفاظت خاک، ارزیابی خسارات محلی و غیرمحلی فرسایش و پروژههای آمایش سرزمین و ارزیابی قابلیت اراضی مورد استفاده قرار میگیرد. نقشه میزان فرسایش یکی از نقشههای پایه، علمی و کاربردی در بخشهای مختلف اجرایی، تحقیقاتی و آموزشی میباشد. با توجه به ضرورت تعیین مقدار فرسایش و رسوب برای کل کشور و تعیین اولویتهای اجرایی در مناطق با پتانسیل زیاد فرسایش، این پروژه توسط پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری تعریف و به انجام رسید. بر این اساس، تفکیک حوزههای آبخیز رده هفت به هفت منطقه یا ناحیه شامل 1) البرز شرقی 2) البرز میانی 3) البرز غربی 4) ایران مرکزی 5) زاگرس شمالی 6) زاگرس میانی و 7) زاگرس جنوبی صورت گرفت. آمار بلندمدت رسوبسنجی 118 ایستگاه در این مناطق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با روش حد وسط دستهها مقدار رسوب هر ایستگاه تعیین شد. با توجه به میزان بار بستر رودخانهها، با استفاده از مدل EPM میزان رسوبدهی و با در نظر گرفتن ضریب انتقال رسوب حوضهها میزان فرسایش خاک تعیین و نقشه فرسایش خاک کشور برای حوزههای آبخیز مشرف به ایستگاههای هیدرومتری ارائه شد. نتایج نشان داد که میانگین رسوبدهی و میزان متوسط وزنی فرسایش خاک در حوضههای مشرف بر ایستگاههای دارای آمار رسوب در کشور، بهترتیب 3.3 و 16 تن در هکتار در سال است. کمترین و بیشترین میزان فرسایش خاک بهترتیب با مقادیر 9 و 32.4 تن در هکتار در سال متعلق به مناطق زاگرس میانی و زاگرس جنوبی است.
داود نیکنژاد
چکیده
استفاده بهینه از نزولات جوی در مناطق خشک و نیمهخشک میتواند نقش بسزایی در تأمین نیاز آبی فضای سبز در فصول کمآب داشته باشد. از طرف دیگر، ضعیف بودن پوشش گیاهی در اراضی شیبدار باعث تخریب و فرسایش اینگونه اراضی میشود که در صورت مدیریت صحیح منابع آب و خاک میتوان بخشی از مشکلات مذکور را برطرف کرد. بارشهای جوی از مهمترین منابع ...
بیشتر
استفاده بهینه از نزولات جوی در مناطق خشک و نیمهخشک میتواند نقش بسزایی در تأمین نیاز آبی فضای سبز در فصول کمآب داشته باشد. از طرف دیگر، ضعیف بودن پوشش گیاهی در اراضی شیبدار باعث تخریب و فرسایش اینگونه اراضی میشود که در صورت مدیریت صحیح منابع آب و خاک میتوان بخشی از مشکلات مذکور را برطرف کرد. بارشهای جوی از مهمترین منابع در تأمین آب برای مصارف مختلف هستند. یکی از روشهای جمعآوری آب باران، غیرقابل نفوذ کردن سطح زمین و به بیشینه رساندن رواناب ناشی از بارش است. سطوح غیرقابل نفوذ میتوانند مانند سطوح سنگی بهصورت طبیعی وجود داشته، یا با پوشاندن سطح زمین از موادی مانند آسفالت، بتن، ورقههای عایق مانند پلاستیک، ژئوممبران و دکاموند بهطور مصنوعی ایجاد شوند. این پژوهش که در قسمت شمالی شهر تبریز اجرا شد، چهار نوع تیمار، هر کدام در سه تکرار به مساحت چهار متر مربع (m2×m2) در نظر گرفته شدند که شامل سطح آبگیر پوشش ژئوممبران، پوشش پلاستیک با محافظ شنی، سطح طبیعی و سطح طبیعی با مالچ شنی بودند. نتایج حاصل از 78 مورد بارش (747 میلیمتر) در مدت دو سال، نشان داد که در شیبهای متوسط 38.6-33 درصد رواناب حاصل از بارش برای پوشش ژئوممبران، پلاستیک با محافظ شنی، سطح طبیعی و سطح طبیعی با مالچ شنی بهترتیب برابر 84، 67، سه و دو درصد و آستانه بارش برای شروع رواناب در سطوح مذکور بهترتیب برابر 0.28، 2.56، 9.95 و 11.12 میلیمتر است. بنابراین، با توجه به بارش نرمال سالانه (245.7 میلیمتر)، حجم رواناب جمع شده برای پوشش ژئوممبران، پوشش پلاستیک با محافظ شنی، سطح طبیعی و سطح طبیعی با مالچ شنی بهترتیب برابر 206، 164، هفت و پنج لیتر بر متر مربع در سال خواهد بود. با توجه به مقایسه میانگینها، تیمار پوشش ژئوممبران بهعنوان یک گزینه مناسب در تولید رواناب تشخیص داده شد. همچنین، وجود مالچ شنی بر روی سطح طبیعی منجر به کاهش 10 برابری فرسایش خاک شده، فرسایش خاک را در مدت دو سال، از 97 گرم بر متر مربع به 9.5 گرم بر متر مربع کاهش میدهد.
امین صالح پور جم؛ حمیدرضا پیروان؛ محمودرضا طباطبایی؛ امیر سررشته داری؛ جمال مصفایی
چکیده
فرایند بیابانزایی با کاهش توان تولید بیولوژیک، منجر به انهدام اکوسیستمهای طبیعی میشود. بهمنظور بررسی پتانسیل خطر بیابانزایی در محدوده مراتع مشرف به اشتهارد (ارتفاعات حلقه دره)، نخست اقدام به تهیه نقشه طبقات شیب، کاربری اراضی و زمینشناسی با هدف ایجاد واحدهای همگن شد، بهطوریکه از طریق روی هم ...
بیشتر
فرایند بیابانزایی با کاهش توان تولید بیولوژیک، منجر به انهدام اکوسیستمهای طبیعی میشود. بهمنظور بررسی پتانسیل خطر بیابانزایی در محدوده مراتع مشرف به اشتهارد (ارتفاعات حلقه دره)، نخست اقدام به تهیه نقشه طبقات شیب، کاربری اراضی و زمینشناسی با هدف ایجاد واحدهای همگن شد، بهطوریکه از طریق روی هم قرار دادن و تقاطع این نقشهها، نقشه واحدهایکاری حاصل شد. در این تحقیق، سه شاخص حساسیتپذیری نسبت به فرسایش، شوری و نفوذپذیری در هر یک از واحدهای کاری در نظر گرفته شدند که در نهایت هر یک بهصورت نقشهای طبقهبندی شده ارایه شدند. در این تحقیق، بهمنظور پهنهبندی منطقه تحقیق از نظر شاخص شوری و نیز نفوذپذیری بهترتیب 185 و 179 نمونه طی سالهای 1396 و 1397 برداشت شد. سپس، اقدام به محاسبه وزن شاخصها و نیز نسبت سازگاری با کاربرد روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) شد. همچنین، از روش بهینهسازی چندمعیاره و راهحل سازشی (VIKOR) بهمنظور تعیین پتانسیل خطر بیابانزایی استفاده شد، بهطوریکه پس از محاسبه ماتریس استانداردشده موزون، اولویتبندی پتانسیل بیابانزایی واحدها مبتنی بر شاخص ویکور انجام شد. دامنه تغییرات شاخص ویکور گزینهها مبتنی بر روش AHP-VIKOR از 0.443 تا 0.967 متغیر است. نتایج بهدست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) نشان داد که از دیدگاه خبرگان، مهمترین عامل موثر در بیابانزایی، شوری است. سایر عوامل، از قبیل حساسیت به فرسایش و نیز ضریب نفوذپذیری بهترتیب در ردههای بعدی اهمیت قرار دارند. نتایج حاصل نشاندهنده انطباق خیلی زیاد طبقات پتانسیل خطر بیابانزایی حاصل از مدل AHP-VIKOR با طبقات مربوطه در نقشه شاهد بوده، بهطوریکه درصد انطباق و نیز عدم انطباق طبقات پتانسیل خطر بیابانزایی محاسباتی با نقشه شاهد بهترتیب 92.91 و 7.09 درصد است. بر این اساس، منطقه تحقیق دارای سه طبقه پتانسیل یا شدت خطر بیابانزایی است. بهطوریکه 169.39 هکتار (0.51 درصد) از منطقه دارای پتانسیل متوسط، 2336.56 هکتار (7.06 درصد) دارای پتانسیل زیاد و 30583.25 هکتار (92.43 درصد) دارای پتانسیل خیلی زیاد است.