الهام افروغ؛ مسعود مسعودی؛ سید یوسف عرفانی فرد
چکیده
تخریب منابع طبیعی و محیط زیست از مهمترین دغدغهها در مناطق مختلف جهان خصوصا نواحی خشک میباشد. بهطوری که سطوح وسیعی از این اراضی در طیف گستردهای از فرایندهای تخریب در حال نابودی است. از اینرو، ارزیابی و تهیه نقشه آسیبپذیری به زوال پوشش گیاهی در ایران میتواند برنامههای مدیریتی و اجرایی را تسهیل کند. در پژوهش ...
بیشتر
تخریب منابع طبیعی و محیط زیست از مهمترین دغدغهها در مناطق مختلف جهان خصوصا نواحی خشک میباشد. بهطوری که سطوح وسیعی از این اراضی در طیف گستردهای از فرایندهای تخریب در حال نابودی است. از اینرو، ارزیابی و تهیه نقشه آسیبپذیری به زوال پوشش گیاهی در ایران میتواند برنامههای مدیریتی و اجرایی را تسهیل کند. در پژوهش حاضر، معیارهای مورد استفاده در یک مدل جدید برای ارزیابی زوال پوشش گیاهی بهنام NIDLTS معرفی میشوند. این معیارها شامل معیارهای طبیعی Natural Causes (N)، معیارهای غیرمستقیم انسانی Indirect Causes (I)، معیارهای مستقیم انسانی Direct Causes(D)، معیار فشار دام Livestock pressure(L)، معیار روند تغییراتTrend of degradation (T) و معیار وضعیت State indicators(S) هستند که برای برآورد هر یک، از تعدادی شاخص خطر استفاده شد. معیارهای طبیعی مورد مطالعه، عبارت از تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، اقلیم و قابلیت تناسب اراضی بودند. همچنین، شاخصهای انسانی مورد مطالعه شامل تراکم جمعیت، رشد جمعیت، هزینههای دولتی از پژوهشهای و کارهای اجرایی، تبدیل اراضی منابع طبیعی به اراضی کشاورزی، درصد بیکاری و درصد بیسوادی و شاخص وضعیت مورد مطالعه عبارت از درصد تاجپوشش، تولید بیوماس فعلی و تولید بیوماس فعلی به پتانسیل بود. شاخصهای خطر مرتبط با هر معیار تخریب به پنج طبقه تقسیم شده، با استفاده از AHP، وزن هر شاخص و هر معیار اصلی در چهارچوب NIDLTS مشخص شد که با بررسی سهم و اثر آنها در زوال پوشش گیاهی نوعی اولویتبندی انجام گرفت و در نهایت با رویهمگذاری کلیه لایههای تهیه شده برای هر معیار در محیط GIS، نقشه آسیبپذیری به خطر زوال پوشش گیاهی تهیه شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که در بین عوامل انسانی، تبدیل اراضی منابع طبیعی به کشاورزی از بیشترین اهمیت برخوردار بوده است. در عین حال، در بین عوامل طبیعی، خشکسالی از بیشترین اهمیت در منطقه مورد مطالعه برخوردار بود. در بین تمامی معیارهای مورد بررسی، معیار طبیعی بیشترین تاثیر و معیار روند تغییرات اراضی منابع طبیعی در طول زمان کمترین تاثیر را در زوال پوشش گیاهی داشت. نقشه خطر نهایی تهیه شده نشان میدهد که بیشترین سطح حوضه را طبقه خطر متوسط و سپس، بدون خطر فرا گرفته است. به نظر منطقی میآید که مدل پیشنهادی NIDLTS برای ارزیابی خطر زوال پوشش گیاهی با در نظرگیری جامع شرایط اکولوژیکی و شناسایی روند خطر، برآورد دقیقتری از میزان زوال و تخریب گیاهی نسبت به بعضی از ارزیابیها که فقط وضعیت فعلی تخریب پوشش گیاهی را در نظر میگیرند، ارائه میدهد.
محمد قیطوری؛ مسیب حشمتی؛ محمد روغنی
چکیده
کمبود منابع آب مهمترین پیامد تغییرات اقلیمی است که در مناطق خشک و نیمهخشک از جمله ایران بهمراتب شدیدتر است. سامانههای سطوح آبگیر باران راهکار مناسبی برای مقابله با چالش خشکی و خشکسالی و نیل به اهداف افزایش بهرهوری آب و بهبود شرایط معیشت ساکنین حوضه است. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه کارائی سامانههای مختلف سطوح ...
بیشتر
کمبود منابع آب مهمترین پیامد تغییرات اقلیمی است که در مناطق خشک و نیمهخشک از جمله ایران بهمراتب شدیدتر است. سامانههای سطوح آبگیر باران راهکار مناسبی برای مقابله با چالش خشکی و خشکسالی و نیل به اهداف افزایش بهرهوری آب و بهبود شرایط معیشت ساکنین حوضه است. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه کارائی سامانههای مختلف سطوح آبگیر باران در استحصال رواناب بود که در یک دامنه جنوبی با شیب حدود 20 درصد در روستای کبودهعلیا در استان کرمانشاه انجام شد. در این پژوهش، سامانه جمعآوری باران لوزیشکل در ابعاد 1.7 × 1.7 متر با سه تیمار سطح خاک کوبیده شده همراه با کاه، سنگفرش با پوشش پلاستیک و شاهد در سه تکرار انجام شد. بهمنظور تعیین مقدار رواناب تولید شده از هر بارش، نه مخزن 100 لیتری در پاییندست راس هر سامانه نصب و بعد از هر رگبار مقدار آب ذخیره شده، اندازهگیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ضریب رواناب حاصل از بارش از سطح سامانههای آبگیر کاهگل (خاک کوبیده با کاه)، پلاستیک با روکش سنگفرش و شاهد بهترتیب 44، 88 و 16 درصد بود که در دو سامانه اول رابطه معنیداری بین میزان بارش و حجم آب استحصال یافته وجود داشت. بر اساس نتایج این پژوهش، تیمار سطح پلاستیک با سنگفرش و بعد از آن سامانه خاک کوبیده شده با کاه نقش قابل توجهی در استحصال آب داشتند. همچنین، بر پایه نتایج این پژوهش، آستانه تولید رواناب برای سامانههای خاک کوبیده شده با کاه، سطح پلاستیک با روکش سنگفرش و سطح شاهد بهترتیب 1.5، 0.8 و 3.4 میلیمتر بارندگی است که در سامانه پلاستیک بهطور معنیداری کمتر بود. بنابراین، در صورتی که ایجاد سطح آبگیر با استفاده از کاهگل مشکل باشد، سطح پلاستیکی نقش قابل توجهی در استحصال آب باران خواهد داشت. در عمل نیز ایجاد سامانه لوزیشکل بر روی دامنه نسبت به اشکال دیگر سادهتر است.
رحیم کاظمی؛ جهانگیر پرهمت
چکیده
تعیین سهم جریانهای زیرسطحی در جریان رودخانه، میتواند در تحلیل جریان رودخانه، مدلسازی بارش-رواناب و واسنجی مدلها، مدیریت آب در شرایط کمآبی و تعیین میزان ذخیره آبخیز مفید باشد. در این پژوهش، تعداد 22 ایستگاه آبسنجی با آمار مناسب و دوره مشترک آماری سالهای آبی1391-1361 انتخاب شدند. روند تغییرات جریان در طی ماههای سال برای ...
بیشتر
تعیین سهم جریانهای زیرسطحی در جریان رودخانه، میتواند در تحلیل جریان رودخانه، مدلسازی بارش-رواناب و واسنجی مدلها، مدیریت آب در شرایط کمآبی و تعیین میزان ذخیره آبخیز مفید باشد. در این پژوهش، تعداد 22 ایستگاه آبسنجی با آمار مناسب و دوره مشترک آماری سالهای آبی1391-1361 انتخاب شدند. روند تغییرات جریان در طی ماههای سال برای کلیه ایستگاههای آبسنجی منطقه پژوهش ترسیم و خشکترین ماه سال تعیین شد. سپس، واسنجی شش الگوریتم رقومی برگشتی با استفاده از دادههای دراز مدت خشکترین ماه سال انجام و پس از بهدست آوردن پارامترهای بهینه مدلها، تفکیک جریان پایه برای کل دوره انجام و ارزیابی کارایی مدلها با استفاده از شاخص ریشه میانگین مربعات خطا انجام شد. نتایج نشان داد که قسمت اعظم جریان رودخانه در منطقه مورد پژوهش، مربوط به جریان پایه است و کمینه، بیشینه و میانگین سالانه شاخص جریان پایه در کل دوره بهترتیب برابر با 0.48، 0.62 و 0.56 میباشد که نشاندهنده مشارکت بیش از 50 درصدی منابع آبهای زیرسطحی در آبهای سطحی حوضههای مورد پژوهش است. نتایج ارزیابی کارایی مدلها با استفاده از شاخص ریشه میانگین مربعات خطا نشان داد که متوسط خطا در منطقه پژوهش، برای هر شش روش در محدوده 0.025 تا 0.044 است که کمترین آن متعلق است بهروش لینه و هالک و بیشترین خطا، مربوط به فیلتر رقومی تکپارامتره میباشد. جمعبندی کلی نتایج فرایند واسنجی و بررسی روابط همبستگی بین دادههای محاسباتی و اندازهگیری شده، نشان داد که بین دادههای محاسباتی و اندازهگیری شده، همبستگی با ضریب تبیین بیش از 0.80 وجود دارد و روش واسنجی با دادههای فصل خشک در غیاب روشهای مبتنی بر ردیابها، بهعنوان مناسبترین روش واسنجی فیلترهای رقومی تفکیک جریان در منطقه مورد پژوهش پیشنهاد میشود.
مختار کرمی؛ رسول سروستان؛ رضا صبوری
چکیده
ﻫﺪف از پژوهش حاضر، ﺑﺮرﺳﯽ اﺛﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮ اﻗﻠﯿﻢ ﺑﺮ دبی ماهانه ﺣﻮزه آﺑخیز کارون بهعنوان بزرگترین حوضه کشور است. در این مطالعه، پنج ایستگاه هیدرومتری (بامدژ، تلهزنگ، حرمله، گتوند و دزفول) و سه ایستگاه سینوپتیکی (اهواز، دزفول و مسجد سلیمان) در نظر گرفته شد. با استفاده از نرمافزار SDSM، دادههای NCEP و دادههای بزرگ مقیاس ...
بیشتر
ﻫﺪف از پژوهش حاضر، ﺑﺮرﺳﯽ اﺛﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮ اﻗﻠﯿﻢ ﺑﺮ دبی ماهانه ﺣﻮزه آﺑخیز کارون بهعنوان بزرگترین حوضه کشور است. در این مطالعه، پنج ایستگاه هیدرومتری (بامدژ، تلهزنگ، حرمله، گتوند و دزفول) و سه ایستگاه سینوپتیکی (اهواز، دزفول و مسجد سلیمان) در نظر گرفته شد. با استفاده از نرمافزار SDSM، دادههای NCEP و دادههای بزرگ مقیاس مدل گردش عمومی جو (HadCM3 برای دما و CgCM3 برای دبی) تحت دو سناریوی اقلیمی A1B و A2 در حوضه کارون ریزمقیاسسازی شد. سپس دادههای تغییر اقلیم و خروجی مدل ریزمقیاسنمایی به نرمافزار SPSS 19 و Minitab 17 وارد تا روند معنیداری دبی برای دورههای اقلیمی آینده (2070-2020) پیشبینی شود. نتایج تحلیل تغییر اقلیم نشان داد که در منطقه مورد مطالعه تحت سناریوهای مختلف دمای هوا در ماههای مختلف سال در سناریوی A1B به میزان 1.60 درجه سانتیگراد و در سناریوی A2 ،1.58 درجه سانتیگراد افزایش پیدا میکند، اما متوسط دبی سالانه ایستگاهها در سناریوی A1B به میزان 19.82 مترمکعب و در سناریوی A2 به 16.27 مترمکعب کاهش مییابد. نتایج همچنین نشان داد، تحت سناریوهای مختلف اقلیمی دبی در فصل بهار و نیمه اول سال در سطح اطمینان 95 درصد بدون روند معنیداری، ولی در دیگر فصلهای سال و نیمه دوم سال دارای روند کاهشی معنیداری میباشد.
پیام آموزگاری؛ مصطفی پناهی؛ سید خلاق میرنیا؛ علیرضا دانشی
چکیده
مدیریت منابع آب زیرزمینی یکی از مهمترین مسائل مدیریت منابع طبیعی بهشمار میآید. عدم مدیریت صحیح این منابع باعث ایجاد مشکلات خطرناکی نظیر فرونشست زمین، شوری آبخوان و از بین رفتن تالابها شده است. با رشد جمعیت، تقاضا برای آبهای زیرزمینی افزایش یافته، منجر به کمبود آب در بیشتر نقاط جهان از جمله ایران شده است. این در ...
بیشتر
مدیریت منابع آب زیرزمینی یکی از مهمترین مسائل مدیریت منابع طبیعی بهشمار میآید. عدم مدیریت صحیح این منابع باعث ایجاد مشکلات خطرناکی نظیر فرونشست زمین، شوری آبخوان و از بین رفتن تالابها شده است. با رشد جمعیت، تقاضا برای آبهای زیرزمینی افزایش یافته، منجر به کمبود آب در بیشتر نقاط جهان از جمله ایران شده است. این در حالی است که بیشتر از نصف تقاضای سالانه آب در ایران را منابع آب زیرزمینی تأمین میکنند. بنابراین، برآورد ارزش اقتصادی آبهای زیرزمینی در مدیریت صحیح منابع آب امری ضروری است. پژوهش حاضر، با استفاده از فنون تلفیقی مصاحبه و پرسشنامه بهمنظور برآورد میانگین تمایل به پرداخت جامعه روستاییان ساکن در دشت الشتر طراحی و اجرا شده است. در همین رابطه، برخی از مهمترین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی جامعه مورد مطالعه و نقش آنها در اصلاح نظام حفاظت و مدیریت بهینه منابع آب زیرزمینی، مورد بررسی قرار گرفتهاند. جامعه آماری در این پژوهش، روستاییان شهرستان الشتر، همان برداشتکنندگان اصلی منابع آب زیرزمینی بوده، حجم نمونه نیز با کمک فرمول کوکران، 490 بهدست آمده است. میانگین تمایل به پرداخت هر خانوار برای حفاظت از منابع آب زیرزمینی دشت الشتر، 920،758،1 ریال در سال تخمین زده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که ارزش کل حفاظتی آبهای زیرزمینی در دشت الشتر، 8،913،979،927 ریال در سال و ارزش حفاظتی یک مترمکعب آب زیرزمینی برای جمعیتی که تمایل به پرداخت خود را اظهار کردهاند، بر اساس روش ارزشگذاری مشروط، 208 ریال است. همچنین، متغیرهای مبلغ پیشنهادی، درآمد سالانه خانوار و تحصیلات بهصورت معنیداری بر روی تغییر تمایل به پرداخت پاسخگویان تاثیرگذارند. با توجه به اینکه برای ارزشهای غیراستفادهای آبهای زیرزمینی بازاری وجود ندارد، یافتههای این مقاله میتواند ابزار قدرتمندی در تصمیمگیری و مدیریت منابع آب، برای مدیران بخش آب شکل دهد.
رضا چمنی؛ محمود آذری؛ سون کرایلیش
چکیده
اثرات هیدرولوژیکی تغییر اقلیم چالش بزرگی برای برنامهریزی و مدیریت منابع آب است. تعیین اثرات تغییر اقلیم بر فرایندهای هیدرولوژیکی، پیشنیاز تدوین استراتژیهای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم میباشد که لازمه مواجه با بحران کمآبی در آینده است. هدف این پژوهش، بررسی اثر تغییر اقلیم بر رژیم هیدرولوژیکی حوضه رودخانه چهلچای ...
بیشتر
اثرات هیدرولوژیکی تغییر اقلیم چالش بزرگی برای برنامهریزی و مدیریت منابع آب است. تعیین اثرات تغییر اقلیم بر فرایندهای هیدرولوژیکی، پیشنیاز تدوین استراتژیهای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم میباشد که لازمه مواجه با بحران کمآبی در آینده است. هدف این پژوهش، بررسی اثر تغییر اقلیم بر رژیم هیدرولوژیکی حوضه رودخانه چهلچای در استان گلستان میباشد. برای شبیهسازی فرایندهای هیدرولوژیکی حوضه از مدل توزیعی و فرایندی J2000 استفاده شد. در این راستا، مدل با استفاده از دادههای دبی روزانه ایستگاه خروجی حوضه برای دوره زمانی 2014-2002 واسنجی و اعتبارسنجی شد. بهمنظور تعیین اثر تغییر اقلیم، از آخرین خروجیهای هفت مدل اقلیمی CanESM2 ،CCSM4 ،BBC-CSM1.1 ،CESM1-BGC CESM1-CAM5 ،ICHEC- EC-EART و MPI-M-MPI-ESM-LR برای دو سناریوی انتشار RCP4.5 و RCP8.5 برای دوره 2100-2071، استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین افزایش دمای بیشینه حوضه برای مدلهای مختلف در سناریوهای RCP4.5 و RCP8.5 در دوره 2100-2071 به میزان 2.6 و 4.7 درجه و دمای کمینه به میزان 2.4 و 4.5 درجه سانتیگراد میباشد. همچنین، میانگین تغییرات مقدار بارندگی برای این سناریوها به میزان 1.35 درصد افزایش و 0.6 درصد کاهش میباشد. این تغییرات باعث افزایش تبخیر و تعرق به میزان 9.6 و 16.7 درصد و کاهش دبی حوضه به میزان 4.2 و 3.2 درصد میشود. نتیجه این تغییرات هیدرولوژیکی بهصورت کاهش جریان حوضه در آوریل تا ژوئن نمایان میشود که برای سناریوی RCP 8.5 تا اکتبر ادامه دارد.
سعید جهانبخش اصل؛ بهروز ساری صراف؛ طیب رضیی؛ اکرم پرنده خوزانی
چکیده
برای پایش روند تغییرات زمانی و مکانی برف در مناطق برفگیری مانند زاگرس نیاز به دادههای درازمدت برف با دقت مکانی بالا است، در حالی که در بیشتر ایستگاههای منطقه زاگرس اندازهگیری برف یا انجام نشده و یا آمار آن در دسترس نیست. از اینرو، در این پژوهش برای بررسی تغییرات زمانی و مکانی فصل برفی در منطقه زاگرس از دادههای روزانه ...
بیشتر
برای پایش روند تغییرات زمانی و مکانی برف در مناطق برفگیری مانند زاگرس نیاز به دادههای درازمدت برف با دقت مکانی بالا است، در حالی که در بیشتر ایستگاههای منطقه زاگرس اندازهگیری برف یا انجام نشده و یا آمار آن در دسترس نیست. از اینرو، در این پژوهش برای بررسی تغییرات زمانی و مکانی فصل برفی در منطقه زاگرس از دادههای روزانه عمق برف ERA-Interim/Land در دوره آماری 2010-1979 میلادی استفاده شد. سپس، برای هر سال آبی (اکتبر تا سپتامبر سال بعد) از دوره آماری مورد مطالعه، نخستین تاریخی که در آن بیش از یک سانتیمتر برف ریزش کرده، بهعنوان نخستین روز برفی و آخرین تاریخی که بیش از یک سانتیمتر برف دریافت کرده است، بهعنوان آخرین روز برفی سال و فاصله زمانی میان این دو تاریخ نیز بهعنوان فصل برفی سال تعریف شد. شیب تغییرات روند سریهای زمانی زمان آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی نقاط مختلف منطقه مورد مطالعه با استفاده از رگرسیون خطی و برآوردگر خطی سن برآورد و معنیداری آنها به کمک آزمون من-کندال آزمون شد. افزون بر این، میانگین تاریخهای آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی در دهههای مختلف دوره مورد مطالعه با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین، ارتباط بین تاریخهای آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی در منطقه با ارتفاع، طول و عرض جغرافیایی آزمون شد. نتایج نشان داد که الگوی توزیع مکانی تاریخ نخستین و آخرین ریزش برف و طول فصل برفی منطقه مورد مطالعه با طول و عرض جغرافیایی و ارتفاع ایستگاهها رابطه معنیداری دارد. بررسی روند تغییرات زمانی پارامترهای یاد شده نیز نشان داد که در بخش گستردهای از زاگرس زمان آغاز نخستین بارش برف سال به تاخیر افتاده است و زمان ریزش آخرین برف سال نیز پیش افتاده است. پس، افتادن نخستین بارش برف سال و پیش افتادن آخرین بارش برف سال باعث کوتاهتر شدن طول فصل برفی در منطقه شده است. بخش بزرگی از این روند کاهشی نتیجه کاهش شدید و معنیدار سری زمانی زمان آخرین برف سال است که با شیب تندی کاهشیافته و خود را از ماه مارس به ماههای آوریل و ژانویه منتقل کرده است.
عباس عباسی؛ کیوان خلیلی؛ جواد بهمنش؛ اکبر شیرزاد
چکیده
آگاهی از وضعیت خشکسالی و پیشبینی شرایط آتی آن نقش مهمی در برنامههای مدیریت منابع آب برعهده دارد و در این راستا متغیرهای بارش و دما تأثیر بهسزایی در شدت و مدت وقوع این پدیده ایفا میکنند. با توجه به وضعیت حاکم بر دریاچه ارومیه در سالهای اخیر و تنش آبی موجود در حوزه آبخیز آن، در این پژوهش، وضعیت خشکسالی در ایستگاه ...
بیشتر
آگاهی از وضعیت خشکسالی و پیشبینی شرایط آتی آن نقش مهمی در برنامههای مدیریت منابع آب برعهده دارد و در این راستا متغیرهای بارش و دما تأثیر بهسزایی در شدت و مدت وقوع این پدیده ایفا میکنند. با توجه به وضعیت حاکم بر دریاچه ارومیه در سالهای اخیر و تنش آبی موجود در حوزه آبخیز آن، در این پژوهش، وضعیت خشکسالی در ایستگاه سینوپتیک سقز بهعنوان یکی از ایستگاههای مهم جنوبی حوزه آبخیز این دریاچه در مقیاسهای زمانی مختلف با استفاده از شاخص بارش-تبخیر و تعرق استاندارد شده (SPEI) و مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) با سه تابع هستهای خطی، چند جملهای و پایه شعاعی و شبکه بیزین (BN) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از شاخص SPEI در مقیاسهای زمانی کوتاهمدت یک و سه ماهه، میانمدت شش و 12 ماهه و بلندمدت 24 و 48 ماهه در طی دوره آماری 49 ساله برای پایش وضعیت خشکسالی در این ایستگاه استفاده شد. نتایج نشان داد، هشت دوره طولانی مدت خشکسالی مربوط به سالهای 1968-1962، 1974-1972، 1979-1978، 1982-1980، 1984-1983، 1987-1986، 2003-1999 و 2009-2007 در طول دوره آماری وجود دارد. سپس، با استفاده از سری زمانی مقادیر SPEI در پنج مدل ورودی با تأخیرهای یک تا پنج ماهه و مدلهای SVM و BN نسبت به پیشبینی خشکسالی اقدام شد. نتایج نشان داد که در هر دو روش، مدل با پنج تأخیر زمانی عملکرد بهتری داشته و تابع هستهای خطی در روش SVM نسبت به دو تابع دیگر دقت بیشتری داشته است. همچنین، دقت پیشبینی این مدلها با افزایش مقیاس محاسبه SPEI رابطه مستقیم دارد، بهنحوی که ضریب همبستگی در روش شبکه بیزین در مرحله آزمون از 0.174 در مقیاس یک ماهه به 0.985 در مقیاس 48 ماهه و در روش SVM با تابع هستهای خطی نیز از 0.149 به 0.983 رسیده است.
سید حمیدرضا صادقی؛ فهیمه میرچولی؛ زینب حزباوی؛ عبدالواحد خالدی درویشان؛ محسن خورسند
چکیده
اندازهگیری فرسایش و رسوب معمولا با استفاده از روشهای مختلف برای دستیابی به اطلاعات قابل اعتماد از میزان هدررفت خاک ضروری میباشد. در این راستا، بهکارگیری روشهای نو و دانش روز به سبب تسهیل در اندازهگیریها و افزایش دقت مورد نظر از اهمیت زیادی برخوردار است. لکن اطلاعات کافی در زمینه کارایی روشهای نوین در دسترس نیست. لذا، ...
بیشتر
اندازهگیری فرسایش و رسوب معمولا با استفاده از روشهای مختلف برای دستیابی به اطلاعات قابل اعتماد از میزان هدررفت خاک ضروری میباشد. در این راستا، بهکارگیری روشهای نو و دانش روز به سبب تسهیل در اندازهگیریها و افزایش دقت مورد نظر از اهمیت زیادی برخوردار است. لکن اطلاعات کافی در زمینه کارایی روشهای نوین در دسترس نیست. لذا، پژوهش حاضر با هدف بهکارگیری اسکنر نوری بهعنوان یکی از روشهای نوین اندازهگیری فرسایش خاک و مقایسه نتایج حاصل از آن با دو روش سنتی شیارسنج و پارافین در زمینه اندازهگیری فرسایش شیاری در شرایط آزمایشگاهی صورت پذیرفت. برای انجام پژوهش، ابتدا یک خاک لومی رسی در کرتهای آزمایشی با ابعاد 30 در 40 سانتیمتر و با شیب 20 درصد در معرض باران با شدت 50 میلیمتر بر ساعت به مدت 20 و 80 دقیقه و ایجاد فرسایش سطحی قرار داده شد. سپس، در مرحله بعد، باران با شدتهای 90 و 100 میلیمتر بر ساعت بهترتیب در مدتهای 20 و 80 دقیقه برای ایجاد فرسایشهای شیاری با ابعاد مختلف اجرا و در نهایت میزان فرسایش شیاری با سه روش اسکنر نوری، شیارسنج و پارافین اندازهگیری شد. نتایج بهدست آمده از اسکنر نوری با مقادیر غلظت رسوب اندازهگیری شده در خروجی کرت و نیز روشهای شیارسنج و پارافین مورد مقایسه قرار گرفت. میانگین میزان جابهجایی خاک از روشهای اسکنر نوری، شیارسنج و پارافین برای شدت 90 میلیمتر بر ساعت با مدت 20 دقیقه بهترتیب 79.73±283.30، 8.27±35.49 و 9.22±45.93 گرم و میانگین میزان جابهجایی خاک برای شدت 100 میلیمتر بر ساعت با مدت 80 دقیقه در اسکنر نوری، شیارسنج و پارافین بهترتیب 274.22±377.94، 5.71±41.45 و 11.45±46.20 بهدست آمد. بر اساس نتایج بهدست آمده، مشخص شد که نتایج حاصل از اسکنر نوری بسیار متفاوت و مقادیر آن بسیار بالاتر از دو روش سنتی مورد مطالعه است.
ابوالحسن فتحآبادی؛ مهناز کوهنشین؛ علی حشمتپور؛ معصومه فراستی
چکیده
در دهههای اخیر مدلهای هیدرولوژیکی کاربرد گستردهای در شبیهسازی فرایند بارش رواناب یافتهاند. این مدلها دارای مقادیر پارامترهای ثابت هستند که نیاز است با روش مناسب، مقادیر آنها بهینه شوند. در واقع، کارایی مدلهای هیدرولوژیک علاوه بر ساختار آنها به مقادیر بهینه پارامترهای آنها بستگی دارند. ...
بیشتر
در دهههای اخیر مدلهای هیدرولوژیکی کاربرد گستردهای در شبیهسازی فرایند بارش رواناب یافتهاند. این مدلها دارای مقادیر پارامترهای ثابت هستند که نیاز است با روش مناسب، مقادیر آنها بهینه شوند. در واقع، کارایی مدلهای هیدرولوژیک علاوه بر ساختار آنها به مقادیر بهینه پارامترهای آنها بستگی دارند. در این پژوهش، به بررسی کارایی سه روش بهینهسازی اتوماتیک شامل الگوریتم تکامل تصادفی جوامع، DDS و الگوریتم ژنتیک در بهینهسازی پارامترهای مدل یکپارچه HyMod در حوضه قورچای رامیان پرداخته شد. برای هر سه الگوریتم، سرعت رسیدن به همگرایی و میزان تغییرات مقادیر بهینه شده مورد بررسی قرار گرفت. الگوریتم ژنتیک در تعداد اجرای کمتری به همگرایی رسید و پس از آن، الگوریتم DDS در مرتبه بعدی قرار داشت. از نظر زمان اجرا به ازای هر تکرار، کمترین زمان مربوط به روش تکامل تصادفی جوامع و بیشترین زمان مربوط به روش الگوریتم ژنتیک بود. بیشترین نوسانات در جوابهای بهینه شده مربوط به الگوریتم DDS و کمترین نیز مربوط به الگوریتم تکامل تصادفی جوامع بود که از این نظر، بهینهسازی با استفاده از روش تکامل تصادفی جوامع از ثبات بیشتری برخودار بود. با استفاده از تحلیل واریانس و مقایسه میانگینها مشاهده شد، در روش تکامل تصادفی جوامع با افزایش تعداد جوامع تا 12 جمعیت عملکرد مدل بهتر شد که از این تعداد بیشتر، عملکرد الگوریتم بهبود پیدا نکرد. برای پارامتر alpha با افزایش مقدار آن، عملکرد الگوریتم بدتر شد و بهترین عملکرد الگوریتم مربوط به مقدار برابر با 0.58 بود. بر عکس پارامتر alpha، با افزایش پارامتر beta عملکرد الگوریتم بهتر شد و بهترین عملکرد در مقدار beta برابر با یک بهدست آمد. برای الگوریتم ژنتیک مقادیر بهینه تعداد کروموزومها، نرخ تزویج و نرخ جهش بهترتیب برابر با 16، 0.2 و 0.3 بهدست آمد.
سید سجاد مهدی زاده محلی؛ میلاد غرقی؛ امین شادی میاندوآب
چکیده
در رودخانههایی با قابلیت رسوبگذاری فراوان، برداشت مصالح بدون در نظر گرفتن موقعیت مناسب آن، ممکن است به جابهجایی سریع رودخانه، تخریب کنارهها و زمینهای زراعی، تخریب سازههای آبی و در نتیجه مشکلات اجتماعی و اقتصادی منجر شود. پژوهش حاضر با هدف اصلی شناخت و ارزیابی کلیه شاخصهای تاثیرگذار در برداشت و در ...
بیشتر
در رودخانههایی با قابلیت رسوبگذاری فراوان، برداشت مصالح بدون در نظر گرفتن موقعیت مناسب آن، ممکن است به جابهجایی سریع رودخانه، تخریب کنارهها و زمینهای زراعی، تخریب سازههای آبی و در نتیجه مشکلات اجتماعی و اقتصادی منجر شود. پژوهش حاضر با هدف اصلی شناخت و ارزیابی کلیه شاخصهای تاثیرگذار در برداشت و در ادامه تعیین نقاط بهینه برداشت شکل گرفته است. در این پژوهش، شاخصهای تاثیرگذار در بهرهبرداری از مصالح برای رودخانه تالوار استان کردستان با شاخصهایی مانند ژئوتکنیک، زیستمحیطی، وضعیت فرسایش و رسوبگذاری بستر و سیلابدشتها، مشخصات هیدرولوژی منطقه، دانهبندی مصالح، شرایط اجتماعی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدینمنظور، اولویت شاخصهای وارد شده به مدل با استفاده از پرسشنامههایی از طریق کارشناسان مرتبط با مهندسی آب و رودخانه بهدست آمده و سپس، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP، مقایسه دودویی شاخصها و وزندهی آنها انجام شده است. در ادامه، با استفاده از تکنیک سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تلفیق لایههای اطلاعاتی و همپوشانی آنها تهیه و نهایتا نقشه نقاط بهینه و مناسب برای برداشت مصالح رودخانهای بهدست آمده است. نتایج بررسی ریختشناسی رودخانه نشان داده که بازههای مستقیم نسبت به تغییرات تراز بستر از بخش مئاندر رودخانه حساستر بوده، لازم است، برداشت مصالح در این نوع بازهها تا حد امکان با عمق و پهنای یکسانی انجام گیرد. بر طبق یافتههای این پژوهش، مطالعات هیدرولیک رسوب بهمنظور آگاهی از مکانهای مستعد فرسایش یا نشست بیشترین وزن را بهخود اختصاص داده و همچنین، اولویت اول برداشت مصالح رودخانهای به مکانهایی تعلق گرفت که شیب کم داشته، در قوسها قرار گرفته و به راههای دسترسی نزدیک هستند.
شهباز شمسالدینی؛ سید نعیم امامی؛ سلیمان بهمنی
چکیده
استان چهارمحال و بختیاری با دارا بودن حدود یک درصد مساحت کل کشور، حدود 10 درصد نزولات جوی کشور را به خود اختصاص داده، سرچشمه دو رودخانه مهم یعنی کارون و زایندهرود میباشد. در سالهای اخیر، برای مهار و حفظ آبهای سطحی و جلوگیری از خارج شدن آنها از استان، عملیات مختلف آبخیزداری در سطح استان اجرا شده و یا برای اجرای آنها برنامهریزی ...
بیشتر
استان چهارمحال و بختیاری با دارا بودن حدود یک درصد مساحت کل کشور، حدود 10 درصد نزولات جوی کشور را به خود اختصاص داده، سرچشمه دو رودخانه مهم یعنی کارون و زایندهرود میباشد. در سالهای اخیر، برای مهار و حفظ آبهای سطحی و جلوگیری از خارج شدن آنها از استان، عملیات مختلف آبخیزداری در سطح استان اجرا شده و یا برای اجرای آنها برنامهریزی شده است.این پژوهش، با هدف تحلیل عوامل مؤثر بر میزان مشارکت آبخیزنشینان در عملیات آبخیزداری در حوزه آبخیز منج-بیدله شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری انجام شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات در این مطالعه، پرسشنامه میباشد و اطلاعات گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی و به کمک نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که بین متغیر سن، شغل اصلی و میزان تجربه افراد مورد مطالعه در کشاورزی با میزان مشارکت آنها در فعالیتهای آبخیزداری در حوضه، رابطه منفی و غیر معنیداری وجود دارد. همچنین، بین متغیرهای میزان رضایتمندی، انسجام اجتماعی، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، عضویت در نهادهای عمومی روستا و استفاده از منابع اطلاعاتی در حوضه مورد بررسی با میزان مشارکت پاسخگویان در فعالیتهای آبخیزداری رابطهای مثبت و معنیدار در سطح یک درصد وجود دارد. نتایج برآورد رگرسیون چندگانه به روش گام به گام، بیانگر آن است که متغیر میزان آگاهی از اهداف و خصوصیات طرحهای آبخیزداری دارای بیشترین نقش در میزان مشارکت افراد مورد مطالعه در فعالیتهای آبخیزداری است.
کیومرث روشنگر؛ سامان شهنازی
چکیده
در بیشتر مطالعات منابع آب، مقدار بار بستر با توجه به سختیها و هزینههای مربوط به اندازهگیری بهصورت نسبت ثابتی از بار کل در نظر گرفته میشود که با توجه به تغییرپذیری بالای این نسبت، معقول نیست. در این پژوهش، با استفاده از دادههای جمعآوری شده از ۱۹ رودخانه با بستر شنی واقع در ایالات متحده آمریکا به مدلسازی ...
بیشتر
در بیشتر مطالعات منابع آب، مقدار بار بستر با توجه به سختیها و هزینههای مربوط به اندازهگیری بهصورت نسبت ثابتی از بار کل در نظر گرفته میشود که با توجه به تغییرپذیری بالای این نسبت، معقول نیست. در این پژوهش، با استفاده از دادههای جمعآوری شده از ۱۹ رودخانه با بستر شنی واقع در ایالات متحده آمریکا به مدلسازی بار بستر، بار کل و در نهایت نسبت این دو با ماشین بردار پشتیبان که شاخهای از روشهای هوشمند میباشد، پرداخته شد. سپس نتایج حاصله با روابط کلاسیک مقایسه و مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در تخمین بار بستر و نیز بار کل رسوبی این روش کارایی بسیار بالایی نسبت به روشهای کلاسیک داشته، عملکرد آن نیز در پیشبینی نسبت بار بستر به بار کل دارای نتایج قابل قبولی است. در ضمن مدلسازیهای مذکور نیز نشان دادند که نسبت سرعت متوسط به سرعت برشی جریان و عدد فرود، تاثیرگذارترین پارامترها در پیشبینی بار بستر، بار کل و نسبت این دو میباشد.
ملیحه سادات ظریف معظم؛ رسول مهدوی؛ سهیلا جوانمرد؛ مرضیه رضایی
چکیده
فرایند بارش تحت تاثیر عوامل متعدد محیطی همچون رخدادهای گرد و غبار قرار گرفته، برهمکنش این دو واقعه میتواند چرخه هیدرولوژیکی را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به افزایش قابل توجه رخدادهای گرد و غبار در نقاط مختلف کشور، این پژوهش با هدف بررسی اثر گرد و غبار روی تغییرات احتمالی بارش استان خراسان رضوی طی سالهای 2013-2000 انجام شد. ...
بیشتر
فرایند بارش تحت تاثیر عوامل متعدد محیطی همچون رخدادهای گرد و غبار قرار گرفته، برهمکنش این دو واقعه میتواند چرخه هیدرولوژیکی را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به افزایش قابل توجه رخدادهای گرد و غبار در نقاط مختلف کشور، این پژوهش با هدف بررسی اثر گرد و غبار روی تغییرات احتمالی بارش استان خراسان رضوی طی سالهای 2013-2000 انجام شد. بدینمنظور، روش آماری رگرسیون تاریخی که بر پایه مقایسه بارش مشاهدهایی با بارش پیشبینی شده میباشد، استفاده شد. نه ایستگاه سینوپتیک بهعنوان ایستگاه هدف انتخاب شدند. معادلات رگرسیون برای پیشبینی بارش ایستگاههای هدف با استفاده از دادههای بارش روزانه ایستگاههای بارانسنجی با روش کمینه مربعات بهدست آمد. سپس، با داشتن مقادیر بارش مشاهدهای و مقادیر پیشبینی شده آن، شاخص نسبت آماری رگرسیون تاریخی برای هر ایستگاه هدف محاسبه شد. ارزیابی نسبتهای آماری هر ایستگاه بهوسیله آزمون جایگشت مونت کارلو و با استفاده از نرمافزار R انجام شد. از آنجا که تغییرات رطوبت نسبی نقش مهمی در فرایند بارش دارد، ضریب همبستگی میان رطوبت نسبی و شاخص نسبت آماری هر ایستگاه محاسبه شد. آزمون آماری همبستگی میان متغیرهای رطوبت نسبی و شاخص نسبت آماری برای ایستگاهها معنیدار بود. آزمونهای جایگشت برای شاخص نسبت آماری ایستگاهها، متغیر بودن اثر گرد و غبار روی بارش را نشان داد. چنانچه کمترین شاخص نسبت آماری 0.8 مربوط به ایستگاه نیشابور با رطوبت نسبی 38 درصد و بیشترین شاخص نسبت آماری برای ایستگاه تربت حیدریه با مقدار 1.5 و رطوبت نسبی 59.45 درصد بود. در بررسی حاضر، واکنش بارش در برابر رخدادهای گرد و غبار متاثر از شرایط رطوبت نسبی بوده است. بهطور کلی، میتوان چنین نتیجه گرفت که در یک سامانه نمیتوان از اجزاء آن همواره رفتار ثابتی را انتظار داشت و از اینرو رسیدن به جمعبندیهای جامع در موارد ذکر شده نیازمند مطالعات گستردهتر میباشد.
ستار چاوشی
چکیده
استفاده از الگوریتمهای فرا ابتکاری در علوم مختلف بهطور روز افزون در حال گسترش است. کاربرد آنها در شناخت و مدلسازی پدیدههای طبیعی نظیر سیل و خشکسالی به لحاظ طبیعت و مکانیسم پیچیده و تعامل غیرخطی عوامل موثر بر آن نمونهای از توانایی و پتانسیل این الگوریتمها در هیدرولوژی میباشد. در این مقاله، نخست ...
بیشتر
استفاده از الگوریتمهای فرا ابتکاری در علوم مختلف بهطور روز افزون در حال گسترش است. کاربرد آنها در شناخت و مدلسازی پدیدههای طبیعی نظیر سیل و خشکسالی به لحاظ طبیعت و مکانیسم پیچیده و تعامل غیرخطی عوامل موثر بر آن نمونهای از توانایی و پتانسیل این الگوریتمها در هیدرولوژی میباشد. در این مقاله، نخست به معرفی الگوریتم جستجوی موجودات همزیست پرداخته میشود و در ادامه کاربرد آن در بهینهسازی سامانههای فازی و با هدف یافتن ناحیه اثر ایستگاههای واقع در حاشیه جنوبی دریای خزر مورد بحث قرار میگیرد. این حوضه سالیانه شاهد وقوع سیلابهای مخرب بوده و متعاقبا صدمات جانی و مالی بوده است. یافتههای این پژوهش برای برآورد سیلاب حوضه و متعاقبا طراحی سازههای کنترل سیلاب استفاده میشود. تعداد 61 ایستگاه آبسنجی واقع در این منطقه در نظر گرفته شده، مشخصات فیزیکی، اقلیمی و هیدرولوژیک آنها شامل مساحت، محیط، ارتفاع کمینه، ارتفاع بیشینه، ارتفاع متوسط، شیب متوسط، طول آبراهه اصلی، شیب آبراهه اصلی، طول مستطیل معادل، عرض مستطیل معادل، عامل فرم، ضریب شکل، ضریب گراولیوس، ضریب گردی، ضریب فشردگی و بارش متوسط سالیانه تعیین شده است. طبق نتایج حاصل از آزمون تحلیل مولفههای اصلی از بین 16 پارامتر مورد بررسی، مساحت، ارتفاع متوسط، ضریب شکل و ضریب گراولیوس حوضه بههمراه بارندگی متوسط حوضه بهعنوان مهمترین عوامل برای آزمون همگنی هستند. این عوامل بهعنوان ورودی سامانه فازی استفاده شد که منجر به تولید نواحی همگن شد. الگوریتم جستجوی موجودات همزیست برای بهینهسازی این گروههای همگن و طی فرایندهای تکراری بهکار گرفته شد. در نهایت، عملکرد الگوریتم و صحت و سقم این نتایج بهدست آمده با استفاده از آماره ناهمگنی گشتاور خطی ارزیابی شد. بدینترتیب، تعداد 61 ناحیه اثر که بیانگر نواحی همگن برای هر یک از 61 حوضه مورد مطالعه است، بهدست آمد. نتایج این مطالعه بیانگر کارایی روش پیشنهادی در تعیین ناحیه اثر حوزههای آبخیز منطقه دارد. پراکنش جغرافیایی ناحیه اثر ایستگاهها (ایستگاههای همگن با ایستگاه هدف) نشان میدهد که مجاورت جغرافیایی الزاما دلالت بر همگنی حوضهها ندارد.
ماندانا شهنواز؛ مهدی نورزاده حداد؛ علی غلامی؛ ابراهیم پناهپور
چکیده
یکی از اثرات منفی فرسایش بادی، تلفات خاک حاصلخیز سطحی است که بهرهوری خاک را کاهش میدهد. در این پژوهش، با استفاده از دستگاه شبیهساز فرسایش بادی، میزان هدررفت برخی عناصر غذایی و تأثیر دو نوع تثبیت کننده بر کاهش هدررفت خاک و عناصر غذایی خاک در غرب استان خوزستان در تابستان 1394 و در آزمایشگاه دانشگاه آزاد واحد اهواز بررسی شد. بهمنظور ...
بیشتر
یکی از اثرات منفی فرسایش بادی، تلفات خاک حاصلخیز سطحی است که بهرهوری خاک را کاهش میدهد. در این پژوهش، با استفاده از دستگاه شبیهساز فرسایش بادی، میزان هدررفت برخی عناصر غذایی و تأثیر دو نوع تثبیت کننده بر کاهش هدررفت خاک و عناصر غذایی خاک در غرب استان خوزستان در تابستان 1394 و در آزمایشگاه دانشگاه آزاد واحد اهواز بررسی شد. بهمنظور دستیابی به اهداف یادشده، دستگاه شبیهساز شدت فرسایش بادی طراحی و ساخته شد. کارایی دو نوع تثبیتکننده (پلیمر پلی اکریل آمید و خاکپوش گیاهی) در چهار غلظت (صفر، 15، 30 و 60 درصد) بر سطح سه نوع خاک و سه تکرار در سرعت 47 کیلومتر بر ساعت در دستگاه شبیهساز مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع، 72 نمونه مورد بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی بررسی شد. نتایج نشان داد، فرسایش بادی در نمونههای خاک در محدوده 27.4 تا 744.7 گرم در مترمربع در دقیقه بوده است. تحلیلهای آماری نشان داد که خاکهای تیمار شده با تثبیتکنندهها اختلاف معنیداری با شاهد دارند. پلیمر، هدررفت خاک را 99 درصد کاهش داد. هدررفت خاک در دو نمونه الوان و هویزه در تیمار خاکپوش گیاهی 98 درصد کاهش یافت. اما، در خاک بروایه در غلظت 15 و 30 درصد هدررفت خاک بهترتیب 13 و 67 درصد کاهش یافت. میانگین هدررفت ازت، فسفر و مواد آلی بهترتیب بهمیزان 1.59، 0.64 و 0.6 گرم در مترمربع در دقیقه طی فرسایش بادی بهدست آمد که این امر در طولانیمدت سبب بروز مشکلات جدی زیستمحیطی و اقتصادی برای اراضی در معرض فرسایش میشود. پلیمر هدررفت ازت، فسفر و مواد آلی خاک را 99 درصد کاهش داد. کاربرد خاکپوش گیاهی سبب کاهش 98 درصدی ازت، فسفر و مواد آلی در نمونههای الوان و هویزه و کاهش 56.6 درصدی این عناصر در خاک بروایه شد. تثبیت خاکها با تثبیتکنندههای مورد بررسی و کشت نهالهای بومی راهکاری برای حل معضل فرسایش بادی و کاهش پدیده گرد و غبار در منطقه است.
عادله علیجانپور شلمانی؛ علیرضا واعظی؛ محمودرضا طباطبایی
چکیده
تحلیل دادههای بار رسوب معلق در رودخانهها اساس شناخت روند فرسایش و رسوب در بحث مدیریت و برنامهریزی منابع آب و خاک است. بهدلیل عدم دسترسی به دادههای بار رسوب معلق روزانه با اندازهگیری مستقیم، استفاده از روشهایی برای مدلسازی و برآورد آن در حوزههای آبخیز حائز اهمیت است. یکی از روشهای مناسب مورد ...
بیشتر
تحلیل دادههای بار رسوب معلق در رودخانهها اساس شناخت روند فرسایش و رسوب در بحث مدیریت و برنامهریزی منابع آب و خاک است. بهدلیل عدم دسترسی به دادههای بار رسوب معلق روزانه با اندازهگیری مستقیم، استفاده از روشهایی برای مدلسازی و برآورد آن در حوزههای آبخیز حائز اهمیت است. یکی از روشهای مناسب مورد استفاده در این زمینه، بهکارگیری شبکههای عصبی مصنوعی است. برای مدلسازی بار رسوب معلق روزانه، ایستگاه هیدرومتری سیرا در حوزه آبخیز رودخانه کرج مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد داده مورد استفاده در این پژوهش، 624 داده با طول دوره آماری 31 سال (از سال 1360 تا1390) است. متغیرهای ورودی به مدلهای شبکه عصبی مصنوعی شامل دبی لحظهای، متوسط دبی روزانه، متوسط دبی روزانه با تاخیر سه روزه، متوسط بارش روزانه و متوسط بارش روزانه با تاخیر سه روزه و متغیر خروجی به مدلها بار رسوب معلق روزانه است. برای تعیین متغیرهای بهینه و بهترین ترکیب متغیرها برای ورود به مدل از آزمون گاما و الگوریتم ژنتیک استفاده شد. سپس، این ترکیبها بههمراه برخی از ترکیب متغیرهای حاصل از آزمون و خطا، وارد مدلهای شبکههای عصبی مصنوعی شد. از شبکه عصبی نگاشت خودسازمانده برای خوشهبندی دادهها استفاده و دادهها به سه گروه همگن، شامل 70 درصد برای آموزش، 15 درصد برای اعتبارسنجی و 15 درصدی برای آزمون جدا شد. در ادامه، ترکیب متغیرها وارد مدلهای شبکه عصبی با توابع فعالسازی لوگ سیگموئید و تانژانت سیگموئید شد. نتایج نشان داد، در بین تمام ترکیبهای ورودی به مدلهای شبکه عصبی، مدل با تابع فعالسازی تانژانت سیگموئید با ترکیب متغیرهای ورودی شامل دبی لحظهای (Q)، دبی متوسط روزانه (Qi)، دبی متوسط روزانه دو روز قبل (Qi-2)، دبی متوسط روزانه سه روز قبل (Qi-3)، بارندگی متوسط روزانه (Pi)، بارندگی متوسط روزانه دو روز قبل (Pi-2) و بارندگی متوسط روزانه سه روز قبل (Pi-3) مدل مناسب برای برآورد بار رسوب معلق روزانه شد. این مدل کمترین مقدار خطا، بالاترین کارایی مدل و کمترین انحراف استاندارد عمومی را در مقایسه با سایر مدلها دارد. این مدل، بهترین ترکیب با تاثیرگذارترین متغیرهای ورودی بهدست آمده از آزمون گاما و الگوریتم ژنتیک برای برآورد SSL است.
بنفشه یثربی؛ مجید صوفی؛ سید خلاق میرنیا؛ جهانگرد محمدی
چکیده
این پژوهش با هدف انجام مطالعات مورفومتری، بررسی ارتباطات هندسی بین آنها، در دو کاربری مرتعی و کشاورزی انجام شده است. در ابتدا، ویژگیهای هندسی و توپوگرافی 120 آبکند در بخش نیمهخشک استان شامل عرض بالا، عمق، عرض پایین، ارتفاع بالاکند، همچنین، ویژگیهای سطح حوزه آبخیز آبکندها شامل میزان پوشش سطحی و خاک لخت بهوسیله پلاتهای ...
بیشتر
این پژوهش با هدف انجام مطالعات مورفومتری، بررسی ارتباطات هندسی بین آنها، در دو کاربری مرتعی و کشاورزی انجام شده است. در ابتدا، ویژگیهای هندسی و توپوگرافی 120 آبکند در بخش نیمهخشک استان شامل عرض بالا، عمق، عرض پایین، ارتفاع بالاکند، همچنین، ویژگیهای سطح حوزه آبخیز آبکندها شامل میزان پوشش سطحی و خاک لخت بهوسیله پلاتهای یک متر مربعی به همراه نمونههای ترکیبی خاک از سطح حوزه آبخیز و دیواره آبکندها برداشت شد. بر نمونههای خاک آزمایشهای فیزیکی و شیمیایی از قبیل بررسی بافت خاک، مواد آلی، آهک کل و فعال، هدایت الکتریکی، اسیدیته، سدیم، منیزیم و کلسیم در آزمایشگاه انجام شد. نتایج بررسی روابط مورفومتریک آبکندها نشان داد که نسبت عرض بالا به عمق آبکندهای کشاورزی و مرتعی بهترتیب برابر با 2.1 و 1.5 بوده، نسبت عرض بالا به طول بهترتیب در کاربری کشاورزی و مرتعی برابر با 0.41 و 0.57 بهدست آمد که در نتیجه آبکندهای مرتعی کشیدگی بیشتری داشتهاند. رابطه معکوس نمایی بین شاخصهای فوق با شیب نشان داد که عوامل توپوگرافی بر شکل نهایی آبکندها تاثیرگذار بوده است. شاخص عرض پایین به عرض بالا بهترتیب در آبکندهای کشاورزی و مرتعی برابر با 0.33 و 0.30 و شکل مقطعهای عرضی بهترتیب ذوزنقه و V بوده است. نتایج همچنین نشان داد که عامل شیب 14 درصد از تغییرات مساحت مقطعهای عرضی را تبیین کرده، رشد عرضی آبکندها در کاربریهای کشاورزی و مرتعی بهترتیب 84 و 73 درصد از تغییرات حجم فرسایش را تبیین کرده است و عوامل با تاثیر مثبت بر تغییر حجم فرسایش آبکندی میزان ماسه در خاک سطحی، کاربری و شیب بودند. آبکندهای مورد مطالعه در هر دو کاربری دارای بعد فراکتال متوسط 1.08 بودهاند و بهصورت خطی با افزایش طول و بهصورت توانی با افزایش حجم آبکندها افزایش یافته است. توان مساحت در قاعده هک در آبکندهای کشاورزی و مرتعی بهترتیب برابر با 0.50 و 0.54 بوده است.
فاضل ایرانمنش؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
فعالیتهای تکتونیکی در شکلگیری، استقرار و تحول عوارض سطح زمین و همچنین، فرایندهای فرسایشی تأثیرگذار هستند. وجود چندین گسل و تاقدیس در غرب جلگه خوزستان نیز زمینهساز تحولاتی در تغییر مورفولوژی و استقرار عوارضی مانند تپههای ماسهای شدهاند. بنابراین، هدف از این پژوهش، شناخت و نحوه اثرگذاری فعالیتهای تکتونیکی ...
بیشتر
فعالیتهای تکتونیکی در شکلگیری، استقرار و تحول عوارض سطح زمین و همچنین، فرایندهای فرسایشی تأثیرگذار هستند. وجود چندین گسل و تاقدیس در غرب جلگه خوزستان نیز زمینهساز تحولاتی در تغییر مورفولوژی و استقرار عوارضی مانند تپههای ماسهای شدهاند. بنابراین، هدف از این پژوهش، شناخت و نحوه اثرگذاری فعالیتهای تکتونیکی بر مورفولوژی و رفتار تپههای ماسهای غرب جلگه خوزستان است. بدینمنظور، از نقشههای توپوگرافی با مقیاس 1:250000، تصاویر ماهوارهای لندست و IRS مربوط به سالهای 1991، 1998، 2002 و 2006 میلادی، اطلاعات زمینشناسی مانند لایه سازندهای زمینشناسی، ساختارهای زمینساختی (مانند گسلها، تاقدیسها و ناودیسها)، نقشه ژئومورفولوژی، محیطهای رسوبی و شبکه آبراههها بهعنوان ابزارهای پژوهش استفاده شد. همچنین، با اتکا به یافتههای میدانی و تکنیکهای ژئومورفیک به روش مقایسهای به تجزیه و تحلیل دادهها اقدام شد. نتایج حاصل از شاخصهای ژئومورفولوژی مانند ضریب پیچش و انتگرال هیپسومتری نشان داد، منطقه مورد مطالعه بهشدت از فعالیتهای تکتونیکی متأثر بوده و واحدهای مورفوتکتونیک مانند تاقدیسهای حمیدیه-اهواز، زینالعباس و تاقدیس ابوالغریب، نقش بهسزایی در نحوه استقرار و برای انتشار تپههای ماسهای دارند. با این وجود، عوامل ثانویه دیگری مانند جهت وزش باد و الگوی جریان رودخانه کرخه تا حدودی باعث بهمخوردگی روند کلی تپههای ماسهای و ایجاد فرسایش و انتقال رسوب از تپههای ماسهای به دشتهای سیلابی و کانونهای گرد و غبار اصلی و محلی در غرب جلگه خوزستان میشود. بنابراین، یافتههای این پژوهش میتواند به تأمین اطلاعات مورد نیاز برای حفاظت خاک در برابر فرسایش بادی در استان و بهخصوص در کانون شماره یک گرد و غبار (هورالعظیم) و کنترل فرسایش و رسوب در پایاب حوزه آبخیز رودخانه کرخه منجر شود.
سمیرا رضاپوریان قهفرخی؛ محمد مهدی احمدی؛ کوروش قادری
چکیده
تغییرات ژئومورفولوژیک بستر و کناره رودخانهها میتواند سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها را تحت تاثیر قرار دهد. تغییر ناگهانی شیب بستر رودخانه یکی از رایجترین تغییرات ژئومورفولوژیک در مسیر رودخانه است. اندازهگیری سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها و اتخاذ تدابیر لازم برای حفاظت سازههای قرار گرفته در کنار و ...
بیشتر
تغییرات ژئومورفولوژیک بستر و کناره رودخانهها میتواند سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها را تحت تاثیر قرار دهد. تغییر ناگهانی شیب بستر رودخانه یکی از رایجترین تغییرات ژئومورفولوژیک در مسیر رودخانه است. اندازهگیری سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها و اتخاذ تدابیر لازم برای حفاظت سازههای قرار گرفته در کنار و روی رودخانه از جمله اقدامات مهندسی در عرصه مهندسی رودخانه میباشد. بدینمنظور، برای مطالعه و اندازهگیری سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها با رخداد تغییر ناگهانی شیب مسیر جریان، آزمایشهایی در فلوم آزمایشگاهی با بستر فرسایشپذیر انجام گرفت. کانال جریان بر روی بستر رسوبی حفر شد و برای سه عرض مختلف کانال (طول موجهای مختلف خم ابتدایی)، سه دبی و سه شیب متفاوت بستر در دو گروه آزمایش با حضور و عدم حضور رخداد تغییر ناگهانی شیب (آزمایشهای شاهد) سرعت مهاجرت و توسعه پیچانرودها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که جریان در جهت تعدیل تغییر ناگهانی شیب در پاییندست، با سرعت بسیار بالایی شروع به ایجاد خمهای پیچانرودی کرده، در نتیجه آن سرعت مهاجرت طولی پیچانرودها نسبت به آزمایشهای شاهد افزایش و سرعت توسعه عرضی کاهش نشان داده است. افزایش سرعت مهاجرت طولی پیچانرودها تا 32 درصد و کاهش سرعت توسعه عرضی تا 36 درصد از مقایسه نتایج حاصل از آزمایشها در حضور رخداد تغییر ناگهانی شیب و عدم حضور آن بهدست آمده است.
رامین پاپی؛ سعید حمزه؛ مسعود سلیمانی
چکیده
در چند دهه گذشته وقوع تغییرات اقلیم و به تبع آن، کاهش نزولات جوی و نیز افزایش جمعیت در مناطق مختلف کشور باعث افزایش تقاضای آب برای مصارف گوناگون نظیر آشامیدن، کشاورزی، صنعتی و غیره شده که این مهم سبب روی آوردن به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی و افت شدید آن شده است. تکنیک تغذیه مصنوعی بهعنوان روشی برای ...
بیشتر
در چند دهه گذشته وقوع تغییرات اقلیم و به تبع آن، کاهش نزولات جوی و نیز افزایش جمعیت در مناطق مختلف کشور باعث افزایش تقاضای آب برای مصارف گوناگون نظیر آشامیدن، کشاورزی، صنعتی و غیره شده که این مهم سبب روی آوردن به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی و افت شدید آن شده است. تکنیک تغذیه مصنوعی بهعنوان روشی برای جبران کسری حجم آبهای زیرزمینی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک مورد استفاده قرار میگیرد. مکانیابی مناطق مناسب قبل از انجام عملیات تغذیه مصنوعی میتواند سبب بهبود بازده طرح و نتیجهبخش بودن آن شود. با نظر به معضلات موجود در ارتباط با کاهش منابع آب زیرزمینی در استان تهران، بهدلیل افزایش روزافزون جمعیت و گسترش صنعت و کشاورزی، این مطالعه به شناسایی و پهنهبندی مناطق مناسب برای تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی در استان تهران پرداخته است. سامانه اطلاعات جغرافیایی میتواند در تعیین مناطق مناسب برای تغذیه مصنوعی با دقت بیشتر و زمان کمتر نتایج بهتری ارائه دهد. بدینمنظور، در پژوهش حاضر از تلفیق سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش Fuzzy AHP برای وزندهی و تلفیق معیارهای موثر در تغذیه مصنوعی نظیر عمق و تغییرات تراز آب زیرزمینی، بارش، تراکم زهکشی، ارتفاع و شیب زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خصوصیات زمینشناسی و کاربری اراضی استفاده شده است. پس از بررسی نظرات کارشناسان پیرامون مقایسه دودویی معیارها و تعیین ارجحیت آنها نسبت به یکدیگر مطابق با روش AHP، خصوصیات هیدرولوژیکی بهعنوان موثرترین معیار در رابطه با هدف پژوهش شناسایی شدند. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که 6.2 درصد از مساحت کل منطقه برای اجرای طرح تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی بسیار مناسب و 15.75 درصد مناسب است. مناطق بسیار مناسب عمدتا در قسمتهای شرقی استان قرار گرفتهاند که دارای سازندهای زمینشناسی مناسب، فاصله کم تا رودخانه، کاربری غالب مرتعی و کشاورزی هستند و همچنین، سطح عمق آب زیرزمینی در آنها بسیار پایین بوده و روند نزولی داشته است.
سیما رحیمی بندرآبادی
چکیده
افزایش گازهای گلخانهای ضمن تاثیر بر روی عناصر آب و هوایی، سامانههای متاثر از این متغیرها، نظیر منابع آب، کشاورزی، محیط زیست، بهداشت و اقتصاد را نیز دگرگون میسازد. تغییر آب و هوا، با ایجاد تغییرات در چرخه هیدرولوژی باعث اثرات معنیداری در منابع آب میشود. برای بررسی تغییرات آب و هوا در آینده، روشهای مختلفی وجود ...
بیشتر
افزایش گازهای گلخانهای ضمن تاثیر بر روی عناصر آب و هوایی، سامانههای متاثر از این متغیرها، نظیر منابع آب، کشاورزی، محیط زیست، بهداشت و اقتصاد را نیز دگرگون میسازد. تغییر آب و هوا، با ایجاد تغییرات در چرخه هیدرولوژی باعث اثرات معنیداری در منابع آب میشود. برای بررسی تغییرات آب و هوا در آینده، روشهای مختلفی وجود دارد که مهمترین آنها مدلهای اقلیمی هستند. مدلهای گردش کلی جفت شده (AOGCM) متغیرهای اقلیمی را در وسعت چند ده هزار کیلومتر مربع شبیهسازی میکنند، اما قادر به شبیهسازی فرایندهای منطقهای و کوچک مقیاس آب و هوا نیستند. برای رسیدن به این مهم، از روشهای ریزمقیاسنمایی استفاده میشود که یکی از مهمترین آنها روشهای دینامیکی میباشد. این روش، مبتنی بر بالا بردن قدرت تفکیک و تجزیه هرچه بیشتر مدلهای گردش کلی هستند. در این مطالعه، به بررسی اثرات تغییر آب و هوا بر جریان کمینه حوضه کرخه، بهعنوان یکی از مهمترین حوضههای کشور از لحاظ آورد آبی و کشاورزی، پرداخته شده است. برای این منظور، از مدل ریزمقیاسنمایی دینامیکی PRECIS برای برآورد بارش و دما در دوره 2070 تا 2100 و تحت دو سناریوی A2 و B2 استفاده شده است. برای برآورد دبی روزانه در سالهای آتی نیز از مدل هیدرولوژیکی SWAT (که یک مدل جامع و پیوسته در مقیاس حوضهای میباشد) استفاده شده است. بدین صورت که مقادیر بارش و دمای خروجی مدل PRECIS تحت سناریوهای مختلف به مدل وارد و مقدار دبی روزانه برای زیرحوضهها برآورد شد. سپس، شاخصهای جریان کمینه (سه شاخص Q75 ،Q90 و Q95) از منحنیهای تداوم و سری جریانهای کمینه 10 و 30 روزه در هر یک از زیرحوضهها محاسبه شد. بررسی شاخصهای جریان کمینه طی دوره آینده نشان میدهد که تحت سناریوی A2، جریان کمینه حدود 70 درصد افزایش خواهد داشت و این افزایش دبی کمینه در قسمتهای شمالی حوضه بیشتر است. این در حالی است که تحت سناریوی B2، شاخصها نشان از کاهش 50 درصدی جریان کمینه در افق 2080 دارند. اما توزیع مکانی جریان کمینه نسبت به دوره پایه تغییری نخواهد داشت. لذا، مناطق مرکزی و تا حدودی شمالی حوضه تحت این سناریو، خشکسالیهای شدیدی را تجربه خواهد کرد. از اینرو، با توجه به اثرات متفاوت تغییر اقلیم بر جریان کمینه تحت سناریوهای مختلف، در طرحهای مدیریتی باید عدم قطعیت سناریوها و همچنین، وضعیت اقتصادی و اجتماعی منطقه در آینده مد نظر قرار گیرد.
سید مسعود سلیمان پور؛ مجید صوفی؛ محمد جواد روستا؛ صمد شادفر؛ لادن جوکار؛ حجتاله کشاورزی
چکیده
فرسایش خندقی یکی از بارزترین انواع فرسایش آبی است و بهعنوان یکی از مهمترین و مخربترین شکل تخریب زمین و هدررفت خاک در سراسر جهان شناخته شده است. به همین دلیل، ضرورت شناخت دقیق عوامل مؤثر بر گسترش این نوع فرسایش به شدت احساس میشود. از سوی دیگر، مدیریت و کنترل فرسایش خندقی نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر گسترش آنها است. ...
بیشتر
فرسایش خندقی یکی از بارزترین انواع فرسایش آبی است و بهعنوان یکی از مهمترین و مخربترین شکل تخریب زمین و هدررفت خاک در سراسر جهان شناخته شده است. به همین دلیل، ضرورت شناخت دقیق عوامل مؤثر بر گسترش این نوع فرسایش به شدت احساس میشود. از سوی دیگر، مدیریت و کنترل فرسایش خندقی نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر گسترش آنها است. به این منظور، پژوهش حاضر با اندازهگیری میزان پیشروی طولی خندقهای دائمی در دوره زمانی 13 ساله (1396-1383) و تعیین عوامل مؤثر بر آنها در حوزه آبخیز خرمبید، واقع در شمال استان فارس اقدام کرده است. نتایج نشان داد، بهطور متوسط افزایش طول خندقهای منتخب در این دوره 21.67 متر بوده است. این آمار بیانگر آن است که در طول این دوره، خندقهای منتخب در هر سال 1.67 متر پیشروی طولی داشتهاند. همچنین، با استفاده از نرمافزار SPSS (نسخه 16) و انجام رگرسیون چندمتغیره پسرونده، مشخص شد، میزان پیشروی طولی خندقهای دائمی در این منطقه تابع دو متغیر درصد خاک لخت و هدایت الکتریکی عصاره اشباع میباشد. بنابراین، لازم است، راهکارهای مدیریتی افزایش مقاومت خاک در برابر فرسایش، شامل: افزایش پوشش گیاهی سازگار و مقاوم با شرایط طبیعی منطقه و قرق بهمنظور احیاء پوشش گیاهی در اولویت برنامههای مدیریتی و اجرایی قرار گیرد و توجه بیشتری به کنترل فرسایش در پیشانی خندقها شود.
امین صالح پور جم؛ فهیمه رسولی؛ امیر سررشتهداری؛ جمال مصفایی؛ محمد کیا کیانیان
چکیده
مشارکت مردمی در اجرای عملیات منابع طبیعی، از جمله رویکردهایی است که ضامن تحقق اهداف و موفقیت طرحها است. در این پژوهش، با تکیه بر تجارب کارشناسی و بر اساس عملیات مختلف منابع طبیعی اجرا شده در حوزههای آبخیز مشرف به شهر تهران، شاخصها و زیرشاخصهای اجتماعی موثر در عدم مشارکت مردمی در قالب سه شاخص و 10 زیرشاخص شناسایی ...
بیشتر
مشارکت مردمی در اجرای عملیات منابع طبیعی، از جمله رویکردهایی است که ضامن تحقق اهداف و موفقیت طرحها است. در این پژوهش، با تکیه بر تجارب کارشناسی و بر اساس عملیات مختلف منابع طبیعی اجرا شده در حوزههای آبخیز مشرف به شهر تهران، شاخصها و زیرشاخصهای اجتماعی موثر در عدم مشارکت مردمی در قالب سه شاخص و 10 زیرشاخص شناسایی و تعیین شد. نتایج حاصل از اولویتبندی شاخصهای اجتماعی موثر در عدم مشارکت مردمی در طرحهای منابع طبیعی مبتنی بر اوزان بهدست آمده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP مبتنی بر پرسشنامه خبرگان نشان میدهد که شاخصهای نامطلوبیت رفتاری با وزن نهایی 0.623 و نامطلوبیت دموگرافیک با وزن نهایی 0.130، بهترتیب بیشینه و کمینه اولویت را بهخود اختصاص دادهاند، بهطوری که رتبهبندی شاخصها مبتنی بر اوزان بهدست آمده، بهترتیب اهمیت از بیشینه به کمینه بهصورت شاخص نامطلوبیت رفتاری، مشکلات فرهنگی و نامطلوبیت دموگرافیک است. همچنین، نتایج حاصل از رتبهبندی زیرشاخصها بر اساس آزمون رتبههای دبلیو کندال نشاندهنده تفاوت نقش زیرشاخصهای اجتماعی مؤثر بر عدم مشارکت مردمی در طرحهای منابع طبیعی است. بهطوری که زیرشاخص عدم اطمینان مردم در اثربخشی نظراتشان با میانگین رتبه 6.80 و زیرشاخص پایین بودن سطح سواد و آگاهی با میانگین رتبه 3.16 بهترتیب بیشینه و کمینه میانگین رتبه را به خود اختصاص داده است. نتایج پژوهش، نشاندهنده نقش اصلی شاخص عدم اعتماد مردمی بهعنوان مرجحترین شاخص مؤثر بر عدم مشارکت مردمی است. بهطوری که، زیرشاخصهای عدم اطمینان مردم در اثربخشی نظراتشان و عدم اعتماد نسبت به تداوم پروژهها بهعلت اجرای نیمهکاره طرحها دو اولویت نخست را بهخود اختصاص دادهاند. همچنین، زیرشاخص کمبود نیروی جوان در روستاها در نتیجه مهاجرت به شهرها از شاخص نامطلوبیت دموگرافیک و نیز زیرشاخص نبود یا کمرنگ بودن فرهنگ مشارکت از شاخص مشکلات فرهنگی بهعنوان مهمترین زیرشاخصهای اجتماعی مؤثر در عدم مشارکت مردمی رتبهبندی شدند.
مهدی احمدی؛ باقر قرمز چشمه
چکیده
در دهههای گذشته در نتیجه فعالیتهای انسانی و طبیعی، میزان گازهای گلخانهای در اتمسفر افزایش یافته و در نتیجه، دمای کره زمین روند افزایشی به خود گرفته است. برای مدیریت منابع آب، کشاورزی و در نتیجه ایجاد امنیت غذایی نیاز به آگاهی از وضعیت اقلیمی دوره آتی است که در حال حاضر معتبرترین ابزار برای تولید سناریوهای اقلیمی، مدلهای ...
بیشتر
در دهههای گذشته در نتیجه فعالیتهای انسانی و طبیعی، میزان گازهای گلخانهای در اتمسفر افزایش یافته و در نتیجه، دمای کره زمین روند افزایشی به خود گرفته است. برای مدیریت منابع آب، کشاورزی و در نتیجه ایجاد امنیت غذایی نیاز به آگاهی از وضعیت اقلیمی دوره آتی است که در حال حاضر معتبرترین ابزار برای تولید سناریوهای اقلیمی، مدلهای سه بعدی جفت شده اقیانوس-اتمسفر گردش عمومی جو است. برای استفاده از این دادهها لازم است بهوسیله تکنیکهای مختلف در سطوح ایستگاهی ریزمقیاس گردانی شوند. مدلهای مختلفی در جهت ریزمقیاس گردانی وجود دارد که هر یک دارای معایب و مزایایی هستند. هدف از انجام مطالعه، مقایسه دو روش خطی و غیرخطی ریزمقیاس گردانی است. در روش خطی، از مدل SDSM و در روش غیرخطی به کمک برنامهنویسی در نرمافزار متلب انجام پذیرفت. برای بررسی خطا از میانگین خطا ماهانه و سالانه و برای مقادیر حدی از واریانس و برای بررسی عدم قطعیت از آزمون منویتنی در سطح 95 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد که در بررسی میانگین ماهانه بهترتیب در ایستگاه قائمشهر، بابلسر، قرآن طالار و بندپی در مدل SDSM بهترتیب 0.75، 12، 11 و هفت، در مدل شبکه عصبی مصنوعی سه، دو، 26 و چهار و در میانگین سالانه بهترتیب نه، 146، 141 و 87 در مدل SDSM و در مدل شبکه عصبی مصنوعی 45، 32، 321، 48 میلیمتر خطا (افزایشی و کاهشی) وجود دارد. نتایج عدم قطعیت در ایستگاههای قائمشهر، بابلسر، قرآن طالار و بندپی برای 12 ماه هر ایستگاه در مدل SDSM بهترتیب هشت، سه، شش و چهار و در شبکه عصبی مصنوعی بهترتیب چهار، دو، دو و سه پذیرفته شد. در مطالعات تغییر اقلیم بر رواناب و عدم قطعیت و زمانی که داده کم وجود دارد، باید از مدل SDSM و در زمانی که بررسی سیلاب و برآورد جریان کمینه و بیشینه هدف مطالعه است، بهتر است، از مدل شبکه عصبی مصنوعی استفاده کرد.