رامین سلماسی؛ محسن فرحبخش؛ حسین اسدی
چکیده
برای ارزیابی پتانسیل حرکت فسفر از یک منطقه به آبهای سطحی، چه از طریق رواناب سطحی یا زهکش زیرزمینی، یک شاخص عملی مورد نیاز است. درجه اشباع فسفر، که میزان فسفر جذبشده به خاک را به ظرفیت جذب آن ارتباط میدهد، میتواند شاخص مناسبی از توانایی رهاسازی فسفر آن خاک باشد. برای خاکهای کشور، تا کنون روشهای محاسبه درجه ...
بیشتر
برای ارزیابی پتانسیل حرکت فسفر از یک منطقه به آبهای سطحی، چه از طریق رواناب سطحی یا زهکش زیرزمینی، یک شاخص عملی مورد نیاز است. درجه اشباع فسفر، که میزان فسفر جذبشده به خاک را به ظرفیت جذب آن ارتباط میدهد، میتواند شاخص مناسبی از توانایی رهاسازی فسفر آن خاک باشد. برای خاکهای کشور، تا کنون روشهای محاسبه درجه اشباع فسفر بهکار گرفته نشده است. اهداف این پژوهش، توسعه شیوههای محاسبه درجه اشباع فسفر برای خاکهای آهکی اطراف شهرستانهای بستانآباد، سراب و هریس استان آذربایجان شرقی واقع در زیرحوضه دریاچه ارومیه؛ بهدست آوردن مقادیر درجه اشباع فسفر برای خاکهای آهکی و ارزیابی درجه اشباع فسفر با استفاده از فسفر محلول بهعنوان شاخص پتانسیل هدررفت فسفر از طریق رواناب میباشد. به این منظور، از 30 نقطه از مناطق یادشده که فسفر آنها در دامنه وسیعی قرار داشت، نمونهبرداری خاک از لایه سطحی انجام شد و پس از تعیین ویژگیهای بافت، واکنش، کربن آلی و آهک نمونههای خاک، با استفاده از چهار روش اندازهگیری یا عصارهگیری فسفر خاک و چهار روش برای تعیین ظرفیت جذب آن، 16 شکل گوناگون از درجه اشباع فسفر بهدست آمد. درجه اشباع فسفر این خاکها از 0.06 تا 33.49 درصد (میانگین 8.14 درصد) نوسان داشت. همبستگی معنیداری بین فسفر محلول در آب و انواع درجههای اشباع فسفر محاسبه شده وجود داشت. غلظت آستانه فسفر از بین چهار عصارهگیر، برای عصارهگیرهای اولسن، مهلیچ 3 و سلطانپور بهجز در رابطههایی که میزان منیزیم بهعنوان عامل فسفر جذب شده بوده است، در دامنه 0.4 تا 33 درصد و برای عصارهگیر اکسید آهن، فقط در رابطهای که مجموع کلسیم همراه منیزیم عامل جذب بودهاند، برابر با 1.3 درصد بهدست آمد. خاکهایی که درجه اشباع فسفر آنها، بالاتر از حد آستانه باشد، مستعد هدررفت فسفر محلول از طریق جریان سطحی و آبشویی و نتیجه تشدید پدیده غنیشدن آبها در حوزههای آبخیز میباشند و باید جهت مهار وقوع این پدیده متناسب با در نظر گرفتن شرایط گوناگون حوضه، عملیات مدیریتی در آنها اعمال شود.
پیام ابراهیمی؛ جمیله سلیمی کوچی؛ محسن محسنی ساروی
چکیده
مدل SWAT یک مدل هیدرولوژیک پیوسته و فیزیک پایه است که فرایندهایی نظیر تولید رواناب، بار رسوب و نیتروژن برای هر یک از واحدهای هیدرولوژیک شبیهسازی میشود. هدف اصلی در این پژوهش، آزمون کارایی مدل ارزیابی SWAT و قابلیت استفاده از آن بهعنوان شبیهساز جریان و استفاده از نرمافزارهای SWAT-CUP و الگوریتمهای SUFI2 برای واسنجی ...
بیشتر
مدل SWAT یک مدل هیدرولوژیک پیوسته و فیزیک پایه است که فرایندهایی نظیر تولید رواناب، بار رسوب و نیتروژن برای هر یک از واحدهای هیدرولوژیک شبیهسازی میشود. هدف اصلی در این پژوهش، آزمون کارایی مدل ارزیابی SWAT و قابلیت استفاده از آن بهعنوان شبیهساز جریان و استفاده از نرمافزارهای SWAT-CUP و الگوریتمهای SUFI2 برای واسنجی و اعتبارسنجی حوزه آبخیز نکا مازندران میباشد. در این پژوهش، از شاخصهای عامل P، عامل R ،NS و R2 بهمنظور ارزیابی مدل SWAT استفاده شد. از آمار رواناب چهار ایستگاه هیدرومتری در سالهای 1373-1382 بهمنظور واسنجی و 1383-1387 برای اعتبارسنجی این حوضه بهکار برده شده است. ضرایب واسنجی برای آبلو، پایین زرندین، کارخانه سیمان و سفیدچاه بهترتیب 0.85، 0.78، 0.78، 0.89 برای P-factor؛ 2.55، 2.03، 1.71، 2.43 برای عامل R؛ 0.76، 0.62، 0.69، 0.71 برای NS و 0.71، 0.82، 0.76، 0.63 برای R2 بهدست آمد. اعتبارسنجی این حوضه نیز برای آبلو، پایین زرندین، کارخانه سیمان و سفیدچاه بهترتیب 0.87، 0.88، 0.72، 0.72 برای P-factor؛ 3.61، 2.24، 3.56، 1.78 برای R-factor؛ 0.74، 0.66، 0.58، 0.64 برای NS و 0.81، 0.68، 0.73، 0.61 برای R2 بهدست آمد. نتایج کلی واسنجی مدل نشان میدهد که مدل SWAT میتواند ابزار مناسبی در رابطه با شبیهسازی رواناب در حوزه آبخیز نکا باشد.
ابراهیم کریمی سنگچینی؛ مجید اونق؛ امیر سعدالدین؛ ناصر طهماسبی پور؛ حسین رضایی
چکیده
در این مقاله، به پژوهش انجام شده برای بررسی عوامل موثر بر مشارکت مردمی در طرحهای آبخیزداری و پیشبینی سطح پذیرش مردمی از سناریوهای مدیریت پوششگیاهی در حوضه رودخانه حبلهرود پرداخته میشود. رودخانه حبلهرود در استانهای سمنان و تهران قرار گرفته و از جمله حوضههای بین استانی در سطح کشور است. سناریوهای مدیریتی ...
بیشتر
در این مقاله، به پژوهش انجام شده برای بررسی عوامل موثر بر مشارکت مردمی در طرحهای آبخیزداری و پیشبینی سطح پذیرش مردمی از سناریوهای مدیریت پوششگیاهی در حوضه رودخانه حبلهرود پرداخته میشود. رودخانه حبلهرود در استانهای سمنان و تهران قرار گرفته و از جمله حوضههای بین استانی در سطح کشور است. سناریوهای مدیریتی مورد بررسی شامل وضع موجود، تراسبندی، تاغکاری، پوششگیاهی جوامع رودخانه، علوفهکاری، کپهکاری، کنتورفارو، درختکاری، قرق، بذرپاشی، بذرکاری، باغکاری و اگروفارستری هستند. طی مصاحبه حضوری با بهرهبرداران حوضه، برای هر فرد به تفکیک پرسشنامهای تکمیل شد. روایی و پایایی پرسشنامهها مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به رابطه کوکران و با روش نمونهگیری انتساب متناسب به 379 آبخیزنشین از جامعه آبخیزنشینان حوضه مراجعه شد. وضعیت نقش عوامل موثر بر مشارکت مردمی به تفکیک بخشهای حوضه بررسی شد. احتمال پذیرش مردمی فعالیتهای آبخیزداری با روش توزیع احتمالاتی دوجملهای بررسی شد. سیاستهای حمایتی مالی دولت بهعنوان موثرترین عامل در مشارکت مردمی حوضه حبلهرود شناخته شد. این عامل از نظر مردم ساکن در بخشهای سرخه و ایوانکی، بیشترین امتیاز را داشت. مشارکت مردمی در چهار شکل حمایت اجتماعی، مشارکت نیروی انسانی، مشارکت مالی و مشارکت نیروی انسانی و مالی با هم بررسی شد. نتایج نشان میدهد که سناریوهای اگروفارستری و باغکاری بیشترین مشارکت نیروی انسانی و مالی (بیشترین درصد مشارکت در بخشهای مرکزی فیروزکوه و مرکزی دماوند) را به خود اختصاص میدهند. نتایج حاصل از توزیع دوجملهای نشان میدهد که سناریوهای اگروفارستری و باغکاری از دیدگاه بهرهبرداران حوضه بیشترین پذیرش مردمی را دارند. نتایج این پژوهش قابل استفاده بهوسیله مدیران و تصمیمگیران آبخیز برای حفظ منابع آب و خاک و افزایش قابلیت اجرایی فعالیتهای مدیریتی، در مقیاس آبخیز است.
نرگس قاسمیامین؛ نسیم آرمان؛ حسین زینیوند
چکیده
کاربری اراضی شامل انواع بهرهبرداری از زمین بهمنظور رفع نیازهای گوناگون انسان است. تغییرات کاربری اراضی نتیجه برهمکنش انسان و عوامل موثر بر محیط است که در مقیاس زمانی و مکانی مطرح میشود. اطلاع از نسبت کاربریهای اراضی و نحوه تغییرات آن در گذر زمان، یکی از مهمترین موارد در برنامهریزیهای مدیریتی است. با اطلاع ...
بیشتر
کاربری اراضی شامل انواع بهرهبرداری از زمین بهمنظور رفع نیازهای گوناگون انسان است. تغییرات کاربری اراضی نتیجه برهمکنش انسان و عوامل موثر بر محیط است که در مقیاس زمانی و مکانی مطرح میشود. اطلاع از نسبت کاربریهای اراضی و نحوه تغییرات آن در گذر زمان، یکی از مهمترین موارد در برنامهریزیهای مدیریتی است. با اطلاع از نسبت تغییرات کاربریها در گذر زمان میتوان تغییرات آتی را پیشبینی کرد و اقدامات مقتضی را انجام داد. در این پژوهش ابتدا نقشه کاربری اراضی برای سال 2014 با استفاده از سنجش از دور تهیه شد که این نقشه با ضریب کاپا برابر 0.88 و صحت کلی برابر 0.86 دارای دقت خیلی خوب میباشد. در مدل CLUE-S برای بررسی اثرات هر کدام از عوامل موثر بر کاربری از رگرسیون لجستیک و برای ارزیابی رگرسیون لجستیک از منحنی ROC استفاده شد. پس از تعیین میزان تقاضا بر اساس تغییرات گذشته، نقشه کاربری اراضی برای سال 2025 تهیه شد. ارزیابی مدل CLUE-S دقت بالای مدل (ضریب کاپا 0.88) را نشان داد. همچنین، نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بیشترین تغییر کاربری اراضی، تبدیل کاربری جنگل و مرتع به زمینهای کشاورزی خواهد بود، بهطوری که تا سال 2025 کاربری مرتع 28.12 و جنگل 82.20 درصد کاهش مییابد و کاربری کشاورزی 10.33 درصد افزایش مییابد.
محمد ناظری تهرودی؛ یوسف رمضانی
چکیده
برآورد دوره بازگشت فرایندهای هیدرولوژیکی نظیر دبی سیلابی، دبی بیشینه، خشکی و غیره رابطه مستقیم با انتخاب تابع توزیع برازش مناسب با دادههای سری زمانی دوره آماری دارد. هرچه دادههای تولیدی ناشی از تابع توزیع برازش و دادههای واقعی اختلاف کمتر و همبستگی بیشتری داشته باشند، قطعا دوره بازگشت محاسبه شده به واقعیت نزدیکتر ...
بیشتر
برآورد دوره بازگشت فرایندهای هیدرولوژیکی نظیر دبی سیلابی، دبی بیشینه، خشکی و غیره رابطه مستقیم با انتخاب تابع توزیع برازش مناسب با دادههای سری زمانی دوره آماری دارد. هرچه دادههای تولیدی ناشی از تابع توزیع برازش و دادههای واقعی اختلاف کمتر و همبستگی بیشتری داشته باشند، قطعا دوره بازگشت محاسبه شده به واقعیت نزدیکتر است و احتمال خطا تا حد زیادی کاهش مییابد. به همین دلیل، باید سعی شود متناسب با دادههای موجود، بهترین تابع توزیع برازش انتخاب شود. در این پژوهش با استفاده از دبی روزانه رودخانههای غرب دریاچه ارومیه و همچنین، روش سال میانگین، دادههای حجم خشکی رودخانههای مذکور استخراج شد. چند توزیع مطرح از هرکدام از توزیعهای پیوسته نظیر توزیع پیوسته پیشرفته مقادیر حدی تعمیمیافته و ویکبای، توزیع پیوسته غیر صفر ارلانگ، توزیع پیوسته کراندار جانسون اسبی و توزیع پیوسته بیکران نرمال برای برازش دادههای حجم خشکی رودخانههای غرب دریاچه ارومیه در دوره آماری 38 ساله استفاده شد. سپس، نتایج تمام مدلهای توزیع با استفاده از آزمونهای نکویی برازش اندرسون دارلینگ و کولوموگروف-اسمیرنف مقایسه و بهترتیب اولویت درجهبندی شدند. همچنین، مدلهای منتخب، با استفاده از آزمون ارزیابی، مورد ارزیابی قرار گرفتند و همبستگی دادههای آمار توصیفی تاریخی و دادههای آمار توصیفی مدل شده بهدست آمد. نتایج حاصل از توزیع فراوانی دادههای خشکی سه رودخانه مورد مطالعه نشان داد که از میان توزیعهای گروه پیوسته، توزیعهای آماری پیشرفته ویکبای و جانسون اسبی بهترین توزیع را داشته و نسبت به روشهای توزیع آماری رایج نیز عملکرد بهتری داشتند.
بهنوش فرخزاده؛ سپیده چوبه؛ حمید نوری؛ مسعود گوذرزی
چکیده
تغییر کاربری به همراه تغییر اقلیم، بهعنوان یک عامل جانبی اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر سیلاب دارد. بنابراین، پیشبینی اثر تغییر اقلیم و کاربری اراضی بر وضعیت سیلاب و رواناب دهههای آتی، راهگشای مقابله با این پدیده خواهد بود. جهت بررسی تغییرات اقلیمی دهه 2020 حوزه آبخیز بالیقلوچای، برونداد مدل HadCM3 تحت سناریوهای A2 و B1 بهوسیله مدل ...
بیشتر
تغییر کاربری به همراه تغییر اقلیم، بهعنوان یک عامل جانبی اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر سیلاب دارد. بنابراین، پیشبینی اثر تغییر اقلیم و کاربری اراضی بر وضعیت سیلاب و رواناب دهههای آتی، راهگشای مقابله با این پدیده خواهد بود. جهت بررسی تغییرات اقلیمی دهه 2020 حوزه آبخیز بالیقلوچای، برونداد مدل HadCM3 تحت سناریوهای A2 و B1 بهوسیله مدل آماری LARS-WG ریزمقیاس شد. نتایج نشاندهنده افزایش 8.78 تا 12.86 درصدی بارش متوسط سالانه دهه 2020 میباشد. افزایش همزمان دمای حداقل و حداکثر منطقه مطالعاتی در تمامی ماهها موجب افزایش 0.66 درجه سانتیگرادی دمای متوسط سالانه در دهه 2020 خواهد شد. پس از بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته، دو سناریو جهت پیشبینی اثر تغییرات کاربری اراضی در دهههای آتی بر سیلاب منطقه طراحی شد که در سناریوی اول فرض بر ثابت ماندن وضعیت فعلی و سناریوی دوم بر فرض ادامه روند گذشته میباشد. نتایج نشاندهنده کاهش نه درصدی مراتع و افزایش پنج درصدی اراضی کشاورزی در دهههای 2020 میباشد. جهت شبیهسازی سیستم هیدرولوژیکی دهههای آتی، از مدل HEC-HMS استفاده شد. نتایج نشاندهنده افزایش دبی اوج و حجم سیلاب در ماه آوریل و کاهش آن در ماههای مارس، می و جوئیه بوده است. بهطوری که در صورت تغییر کاربری اراضی همراه با تغییر اقلیم این تغییرات شدیدتر خواهد بود.
علیرضا عربعامری؛ خلیل رضایی؛ محمدحسین رامشت؛ کورش شیرانی
چکیده
تهیه نقشه حساسیت زمین به لغزش و ارزیابی خطر آن از مهمترین مراحل در تهیه نقشه ریسک زمین لغزش میباشد. در این پژوهش به تهیه نقشه حساسیت وقوع زمین لغزش در پادنای علیای سمیرم که یک منطقه حساس به زمین لغزش است، با استفاده از روش شبکه عصبی پرداخته شده است. بدین منظور، در اولین گام ۲۳ عامل موثر در لغزش در منطقه شناسایی شده، همچنین، به کمک تفسیر ...
بیشتر
تهیه نقشه حساسیت زمین به لغزش و ارزیابی خطر آن از مهمترین مراحل در تهیه نقشه ریسک زمین لغزش میباشد. در این پژوهش به تهیه نقشه حساسیت وقوع زمین لغزش در پادنای علیای سمیرم که یک منطقه حساس به زمین لغزش است، با استفاده از روش شبکه عصبی پرداخته شده است. بدین منظور، در اولین گام ۲۳ عامل موثر در لغزش در منطقه شناسایی شده، همچنین، به کمک تفسیر عکسهای هوایی و پیمایشهای میدانی موقعیت لغزشها مشخص شد. در گام بعد با کمک نظرات کارشناسی (AHP) به غربالگری پارامترها پرداخته، در نهایت ۱۴ پارامتر برای اجرای مدل انتخاب شد. از ۱۰۳ لغزش شناسایی شده در منطقه ۷۰ درصد (۷۲ زمین لغزش) بهصورت تصادفی بهمنظور آموزش شبکه و ۳۰ درصد (۳۱ زمین لغزش) بهمنظور اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفت. از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (multilayer perceptron) با الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا استفاده شد و تابع سیگموئید (sigmoid function) بهعنوان تابع فعالسازی انتخاب شد. بهمنظور انتخاب بهترین آرایش شبکه از شاخصهای میانگین مربعات خطا (MSE)، جذر میانگین مجذور خطا (RMSE)، بیشینه خطای مطلق (MAE) و ضریب همبستگی (R2) استفاده کرده، بهترین ساختار شبکه برای پهنهبندی حساسیت به زمین لغزش ۱-۴-۱۴ انتخاب شد. قبل از ورود لایههای اطلاعاتی به شبکه با استفاده از روش نسبت فراوانی (FR) وزن هر یک از طبقات لایههای اطلاعاتی محاسبه شده، بر اساس آن لایهها وزندهی شدند. منحنی ROC و مساحت زیر منحنی (AUC) برای نقشه پهنهبندی ترسیم و از AUC برای صحتسنجی استفاده شد. نتایج اعتبارسنجی نشان داد که مساحت زیر منحنی برای مدل 0.938 (93.8 درصد) است که در گروه دقت پیشبینی عالی قرار میگیرد. طبق نتایج 29.61 کیلومتر مربع (93.25 درصد) از مساحت لغزشها در ردههای خطر زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
رضا چمنپیرا؛ محمد روغنی
چکیده
مقوله ارزیابی، یکی از ارکان اساسی اجرای پروژها بوده، که بهعنوان ابزاری برای بررسی میزان اثربخشی آنها بهشمار میرود. انجام این مهم بهخصوص در رابطه با اقدامات آبخیزداری، مستلزم ارزیابی پروژه در قبل و بعد از اجرای عملیات آبخیزداری است. در حوضههایی که ارزیابی قبل از اجرا انجام نشده است، کار ارزیابی با مشکل مواجه میشود. ...
بیشتر
مقوله ارزیابی، یکی از ارکان اساسی اجرای پروژها بوده، که بهعنوان ابزاری برای بررسی میزان اثربخشی آنها بهشمار میرود. انجام این مهم بهخصوص در رابطه با اقدامات آبخیزداری، مستلزم ارزیابی پروژه در قبل و بعد از اجرای عملیات آبخیزداری است. در حوضههایی که ارزیابی قبل از اجرا انجام نشده است، کار ارزیابی با مشکل مواجه میشود. روش عملی در برطرف نمودن این مسئله شبیهسازی حوضه با استفاده از مدلهای ریاضی است. این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر حوضچههای ذخیره آب بر روی تغییر رفتار حوضه در کاهش سیلاب و سیلخیزی حوضه دادآباد صورت گرفت. روش کار در گام نخست بر اساس نقشهبرداری و بررسی حجم عملیات سازههای اجرا شده، و آگاهی از تعداد، وضعیت و مشخصات آنها میباشد. در مرحله بعد با استفاده از مدل ریاضی HEC-HMS نسبت به برآورد سیلاب اقدام شد. نتایج حاصل از شبیهسازی و مقایسه هیدروگرافهای مشاهداتی و شبیهسازی شده نشان داد، مدل از کارایی لازم برای شبیهسازی حوضه دادآباد برخوردار بوده و به پارامترهای شماره منحنی و تلفات اولیه حساسیت زیادی دارد. با محاسبه حجم مخازن، قابلیت آنها در ذخیرهسازی رواناب و سیلاب و کاهش خطر سیلاب برای اراضی پاییندست مورد بررسی قرار گرفت. بهمنظور تعیین پاسخ حوضه در مقابل رگبارهای طرح، با اعمال تغییرات ایجاد شده در ورودیهای مدل، اقدام به شبیهسازی رفتار سیلاب برای دوره بازگشتهای دو، پنج، 10، 25، 50 و 100 ساله در قبل و بعد از اقدامات آبخیزداری شد. نتایج نشان داد که در دوره بازگشتهای پایین، حوضچههای ذخیره آب، از توانایی لازم برای ذخیرهسازی رواناب و کاهش دبی اوج سیلاب برخوردارند، اما با افزایش دوره بازگشت، نقش این اقدامات در مهار سیلاب و کاهش دبی اوج کاهش مییابد. حوضچههای احداث شده در مجموع قادرند روانابی با ارتفاع 13.12 میلیمتر معادل 236645 مترمکعب را ذخیره و کنترل نمایند.
اقدس ستودهنیا؛ مجید محمودآبادی؛ مجید فکری
چکیده
با توجه به ضعف پوشش گیاهی در مناطق خشک و نیمهخشک، پوشش سنگریزه سطحی از اهمیت ویژهای در مهار فرسایش خاک برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر پوشش سنگریزه سطحی و شیب بر شدت فرسایش پاشمانی و بینشیاری در دو نمونه خاک مختلف انجام شد. به این منظور، بر روی دو خاک ماسهای و زراعی با توزیع اندازه ذرات متفاوت، در چهار شیب ...
بیشتر
با توجه به ضعف پوشش گیاهی در مناطق خشک و نیمهخشک، پوشش سنگریزه سطحی از اهمیت ویژهای در مهار فرسایش خاک برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر پوشش سنگریزه سطحی و شیب بر شدت فرسایش پاشمانی و بینشیاری در دو نمونه خاک مختلف انجام شد. به این منظور، بر روی دو خاک ماسهای و زراعی با توزیع اندازه ذرات متفاوت، در چهار شیب 0.5، دو، پنج و 10 درصد و پنج سطح سنگریزه سطحی شامل صفر، پنج، 10، 20 و 40 درصد، هر یک در سه تکرار آزمایش شبیهسازی باران انجام شد. با ایجاد باران با شدت ثابت 35 میلیمتر در ساعت و مدت 35 دقیقه در یک سینی به ابعاد 60 در 60 سانتیمتر، شدت فرسایش بینشیاری و نیز پاشمان ذرات بهسمت پاییندست و بالادست و نیز متوسط پاشمان کل اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش پوشش سنگریزه سطحی در هر دو خاک، شدت پاشمان پاییندست و بالادست و همچنین، متوسط پاشمان کل بهطور معنیداری کاهش مییابد، البته شدت پاشمان پاییندست بیشتر از پاشمان بالادست بود. با افزایش درصد پوشش سنگریزه از صفر (شاهد) به پنج، 10، 20 و 40 درصد، متوسط شدت پاشمان بهسمت پاییندست در نمونه خاک ماسهای بهترتیب 12.9، 25.3، 35.7 و 47.7 درصد و در نمونه خاک زراعی بهترتیب 13.9، 25.4، 0.37 و 49.44/49 درصد کاهش یافت. با افزایش درصد پوشش سنگریزه از صفر درصد (شاهد) به پنج، 10، 20 و 40 درصد، متوسط شدت فرسایش بینشیاری در نمونه خاک ماسهای بهترتیب 5/13، 26.4، 33.3 و 46.4 درصد و در نمونه خاک زراعی بهترتیب 12.9، 30.7، 37.3 و 45.9 درصد کاهش یافت. همچنین، با افزایش شیب در هر دو خاک، شدت فرسایش پاشمانی و بینشیاری بهطور غیر خطی افزایش پیدا کرد. شدت پاشمان و نیز فرسایش بینشیاری در خاک ماسهای بهدلیل چسبندگی کمتر و جدایشپذیری بیشتر ذرات آن، بیشتر از نمونه خاک زراعی بود. یافتههای این پژوهش نشان داد که وجود پوشش سنگریزه در سطح خاک میتواند شدت فرسایش پاشمانی و بینشیاری را بهطور معنیداری کاهش دهد.
لیلا غلامی؛ عطاله کاویان؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
در مناطق به شدت فرسایشیافته خصوصا در دامنههای شیبدار امکان استقرار پوشش گیاهی نیست. بنابراین، کاربرد افزودنیهای آلی و یا غیرآلی میتواند از طریق مهار رواناب شرایط را برای استقرار پوشش گیاهی در این مناطق بهبود بخشد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر، تراشههای چوب بهعنوان یک افزودنی آلی خاک برای مهار متغیرهای رواناب ...
بیشتر
در مناطق به شدت فرسایشیافته خصوصا در دامنههای شیبدار امکان استقرار پوشش گیاهی نیست. بنابراین، کاربرد افزودنیهای آلی و یا غیرآلی میتواند از طریق مهار رواناب شرایط را برای استقرار پوشش گیاهی در این مناطق بهبود بخشد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر، تراشههای چوب بهعنوان یک افزودنی آلی خاک برای مهار متغیرهای رواناب شامل زمان شروع، مقدار و ضریب رواناب استفاده شد. برای این منظور، از سه سطح تیمار تراشههای چوب با مقادیر 0.5، 1 و 1.5 کیلوگرم بر مترمربع در سه تکرار در مقیاس کرت یک مترمربعی، شیب 30 درصد در شرایط صحرایی تحت باران شبیهسازی شده 60 میلیمتر بر ساعت به مدت 15 دقیقه استفاده شد. نتایج نشان داد که بعد از کاربرد تراشههای چوب با مقادیر 0.5، 1 و 1.5 کیلوگرم بر مترمربع، زمان شروع رواناب بهترتیب 97.50، 192.38 و 203.31 درصد افزایش یافت. همچنین، حجم رواناب بعد از کاربرد سه سطح تیمار تراشه چوب بهترتیب 35.23، 55.11 و 60.43 و ضریب رواناب نیز بهترتیب 42.43، 67.40 و 72.14 کاهش یافتند. نتایج آزمون GLM نشان داد که تیمار تراشه چوب تاثیر معنیداری در افزایش زمان شروع رواناب (0.01≥p) و کاهش حجم رواناب و ضریب رواناب (0.05≥p) داشت. کاربرد تراشههای چوب بهعنوان یک تیمار حفاظتی در سطح خاک نشان داد که این اصلاح کننده میتواند در امر مهار رواناب بهویژه در مناطقی که مقادیر تراشه چوب زیادی در دسترس باشد، مورد استفاده واقع شود.
سید مصطفی طباطبائی؛ حسین خزیمهنژاد؛ ابوالفضل اکبرپور؛ پیمان ورجاوند
چکیده
رسوبگذاری جریانهای چگال از تهدیدهای اصلی مخازن سدها و حوزههای آبخیز آن محسوب میشود. در این پژوهش تاثیر شش نوع چیدمان پوشش گیاهی همگراهای مشابه، واگراهای مشابه، موازی، زد شکل، زیگزاگ و شطرنجی بر کنترل پیشروی جریان چگال مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشها در کانالی بهطول 10 متر انجام گرفت. جنس پوشش از پلاستیک و ...
بیشتر
رسوبگذاری جریانهای چگال از تهدیدهای اصلی مخازن سدها و حوزههای آبخیز آن محسوب میشود. در این پژوهش تاثیر شش نوع چیدمان پوشش گیاهی همگراهای مشابه، واگراهای مشابه، موازی، زد شکل، زیگزاگ و شطرنجی بر کنترل پیشروی جریان چگال مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشها در کانالی بهطول 10 متر انجام گرفت. جنس پوشش از پلاستیک و طول پوشش سه متر بود. سرعت پیشانی جریان چگال در شش مقطع نیممتری بین پوششها و چهار مقطع پس از پوششها اندازهگیری شد. آزمایشها در سه شیب بستر صفر، یک و دو در صد و با دو غلظت 40 و 80 گرم بر لیتر جریان چگال نمکی تکرار شد. نتایج نشان داد که بسته به شیب بستر، وجود پوشش گیاهی بر کنترل پیشروی جریان چگال بهطور متوسط 59-21 درصد موثر واقع شده است. پس از عبور جریان چگال از پوشش گیاهی سرعت جریان در یک مقطع افزایش مییابد که این افزایش سرعت چشمگیر نیست و همواره جریان چگال در بستر صاف نیز تحت تاثیر پوشش گیاهی قرار دارد.
علیاکبر نوروزی؛ ضیاءالدین شعاعی
چکیده
فرسایش بادی از مهمترین فرایندهای بیابانزایی در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود. این فرایند سبب تخریب اراضی، خاک، منابع آب و غیره میشود. پدیده گرد و غبار بهعنوان یکی از مهمترین پیامدهای فرسایش بادی در سطح ایران و جهان و بهویژه در منطقه غرب و جنوب غرب کشور مطرح است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مناطق داخلی دارای پتانسیل ...
بیشتر
فرسایش بادی از مهمترین فرایندهای بیابانزایی در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود. این فرایند سبب تخریب اراضی، خاک، منابع آب و غیره میشود. پدیده گرد و غبار بهعنوان یکی از مهمترین پیامدهای فرسایش بادی در سطح ایران و جهان و بهویژه در منطقه غرب و جنوب غرب کشور مطرح است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مناطق داخلی دارای پتانسیل تولید گرد و غبار در استان خوزستان به انجام رسید. در این پژوهش، با ترکیبی از روشهای آماری برای تجزیه و تحلیل اطلاعات ایستگاهی، ماهوارهای بهمنظور بارزسازی مناطق منشأ گرد و غبار و تغییرات کاربری و مدلسازی برای رهگیری مسیر حرکت گرد و غبار استفاده شده است. نتایج نشان داد که در مقیاس سالانه بیشترین فراوانی رخداد گرد و غبار در استان خوزستان طی سالهای 2008 و 2009 ثبت شده است. در مقیاس فصلی، اواخر فصل بهار و اوایل تابستان و در مقیاس ماهانه ماههای می، ژوئن و جولای از بیشترین رخداد گرد و غبار برخوردار هستند. بارزسازی گرد و غبار روی تصاویر ماهوارهای و بررسی غلظت آنها با استفاده از تصاویر AOD و BTD نشان داد که نواحی غرب و جنوب غرب استان خوزستان نسبت به سایر نواحی این استان بیشتر با گرد و غبارهای ورودی از خارج و یا داخل استان مواجه میشوند. ردیابی مسیر گرد و غبارهای ورودی نشان داد که طی دوره گرم سال بیشترین گرد و غبارهای ورودی با جهت شمال غربی–جنوب شرقی و غربی–شرقی و در دوره سرد بهویژه در اواخر دوره با جهت جنوبی–شمالی این استان را تحت تأثیر قرار میدهند. تهیه نقشه کاربری و بررسی تغییرات آن بیانگر کاهش سطح پهنههای آبی، پوشش گیاهی (30 درصد) و افزایش زراعی بایر در سال 1393 بهویژه برای نیمه غربی خوزستان است. این ویژگیها و خصوصیات فیزیوگرافی چون فرسایشپذیری بسیار زیاد سازندها، وجود خاکهای شور و باتلاقی، رطوبت کم خاک، تغییرات زیاد کاربری نشاندهنده وجود مناطق مستعد و پتانسیل تولید گرد و غبار برای غرب و جنوب استان خوزستان است.
حسین خیرفام؛ بهزاد خیرفام؛ یعقوب آژدان؛ صالح حسینی
چکیده
تحلیل و تعیین تغییرپذیری رسوبات انتقالی رودخانه در شرایط مختلف زمانی و هیدرولوژیکی از اهمیت ویژهای در علوم مهندسی هیدرولیک و هیدرولوژی برخوردار است. از طرفی اتخاذ تصمیمات مدیریتی برای مهار و کاهش انتقال رسوب در رودخانهها نیازمند به تحلیل و شناخت رفتار سامانه رودخانه در شرایط زمانی مختلف میباشد. با وجود این، اطلاعاتی کافی در ...
بیشتر
تحلیل و تعیین تغییرپذیری رسوبات انتقالی رودخانه در شرایط مختلف زمانی و هیدرولوژیکی از اهمیت ویژهای در علوم مهندسی هیدرولیک و هیدرولوژی برخوردار است. از طرفی اتخاذ تصمیمات مدیریتی برای مهار و کاهش انتقال رسوب در رودخانهها نیازمند به تحلیل و شناخت رفتار سامانه رودخانه در شرایط زمانی مختلف میباشد. با وجود این، اطلاعاتی کافی در خصوص نوع و میزان تولید رسوب آبخیزها در شرایط زمانی و هیدرولوژیکی مختلف وجود ندارد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر تغییرپذیری زمانی بار بستر، معلق بهعنوان انواع رسوب رودخانه و نسبت بار بستر به معلق با تغییرات دبی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام پژوهش، دادههای بار بستر و معلق (گرم بر لیتر) و دبی (مترمکعب بر ثانیه) رودخانهی قطورچای آذربایجان غربی از سال 1377 تا 1382 ثبت شده در ایستگاه یزدکان بهوسیله سازمانهای مربوطه، جمعآوری شد و در محیط Excel 2007 با رسم نمودارهای فصلی، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش مقادیر دبی در تمامی فصول بار معلق افزایش محسوسی داشته و نسبت بار بستر به بار معلق کاهش پیدا کرده و کمترین میزان انتقال بار بستر و معلق در زمستان و بیشترین میزان بار معلق و بار بستر در فصل بهار صورت گرفته است. مقادیر حداقل، حداکثر و میانه نسبت بار بستر به معلق در فصل بهار، بهترتیب 5.02، 563.99 و 27.43 درصد، در فصل تابستان بهترتیب 0.75، 2034.91 و 135.80 درصد، در فصل پاییز بهترتیب 28.31، 659.15 و 184.94 درصد و در فصل زمستان بهترتیب با 28.96، 457.61 و 169 درصد بود. همچنین، نسبت بار بستر به معلق در طی دوره مطالعاتی از 0.7 تا 2034 درصد متغیر بوده و بهسبب رفتار پیچیده تغییرات متغیرهای مورد بررسی بهویژه بار بستر و نسبت بار بستر به معلق با دبی جریان، استفاده از روشهای غیرمستقیم تخمین بار بستر دقیق نبوده و ضرورت تجهیز ایستگاههای سنجش بار بستر بهصورت روزانه اجتنابناپذیر است.
مریم رستمی؛ فرود شریفی؛ محمد حسین مهدیان؛ سمانه اروندی
چکیده
امروزه کشور شاهد رشد و توسعه مدلهای متعددی برای طراحی سامانههای تامین آب، برآورد سیل، مدیریت تخصیص و استفاده منابع آبی، مدیریت هرزآبها و فاضلابها در مناطق شهری و مدیریت بومسازگانهای آبی است. شناخت ظرفیتهای آبی و تقاضا برای آب از مولفههای اصلی تصمیمگیری برای مدیریت منابع، آبخیزها و پدیدههایی نظیرخشکسالی ...
بیشتر
امروزه کشور شاهد رشد و توسعه مدلهای متعددی برای طراحی سامانههای تامین آب، برآورد سیل، مدیریت تخصیص و استفاده منابع آبی، مدیریت هرزآبها و فاضلابها در مناطق شهری و مدیریت بومسازگانهای آبی است. شناخت ظرفیتهای آبی و تقاضا برای آب از مولفههای اصلی تصمیمگیری برای مدیریت منابع، آبخیزها و پدیدههایی نظیرخشکسالی به شمار میرود. در فضای مدیریت منابع آبهای سطحی و ریسک خشکسالی مناطق مختلف کشور، همچنان فقدان یک سامانه که تصمیمگیران را در اتخاذ تصمیمات درست و به موقع پشتیبانی کند، کاملاً مشهود است. برای ایجاد چنین سامانهای، لازم است اقدامات اساسی در خصوص شناخت موضوع و ظرفیتهای موجود کشور مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند. در این پژوهش، شبیهسازی در حوزههای آبخیز درجه هفت موجود در استان مرکزی واقع در منطقه اقلیمی نیمهخشک با استفاده از اطلاعات بارندگی، تبخیر و دبی و با کمک دو مدل AWBM و SFB انجام و تحلیل شد. استخراج پارامترهای فیزیکی مدل، تبدیل اطلاعات نقطهای بارندگی به اطلاعات منطقهای با استفاده از روشهای مختلف و معمول، تحلیل اطلاعات تبخیر و محاسبه تبخیر و تعرق پتانسیل و تجمیع اطلاعات بهمنظور شبیهسازی هیدرولوژیکی حوزههای آبخیز درجه هفت و برآورد ظرفیت جریانهای سطحی در این استان از اهداف اصلی این پژوهش محسوب میشود. نتایج محاسبه شده و به دست آمده برای واسنجی و اعتبارسنجی دو مدل AWB و SFB در تمامی زیرحوضهها نشان داد که مدل AWBM میتواند شبیهسازی قابل قبولی نسبت به مدل SFB در شرایط استان مرکزی داشته باشد و مدل SFB با توجه به مقادیر ضریب تعیین و ضریب کارایی به هیچ وجه مناسب تشخیص داده نشد.
سهراب مرادی؛ سلیمان محمدی لیمائی
چکیده
این پژوهش با هدف امکانسنجی کاربرد مدل چندمنظوره نظریه بازیها برای ایجاد توازن بین دغدغههای اقتصادی و زیستمحیطی در بهینهسازی کاربری اراضی حوزه آبخیز زِمکان واقع در غرب استان کرمانشاه و برای کمک به امر تصمیمگیری، انجام گرفت. هدف دوگانه مدل چندمنظوره نظریه بازیها به حداقل رساندن اثرات تخریبی روی محیط زیست (میزان ...
بیشتر
این پژوهش با هدف امکانسنجی کاربرد مدل چندمنظوره نظریه بازیها برای ایجاد توازن بین دغدغههای اقتصادی و زیستمحیطی در بهینهسازی کاربری اراضی حوزه آبخیز زِمکان واقع در غرب استان کرمانشاه و برای کمک به امر تصمیمگیری، انجام گرفت. هدف دوگانه مدل چندمنظوره نظریه بازیها به حداقل رساندن اثرات تخریبی روی محیط زیست (میزان فرسایش و رسوب کمتر) و به حداکثر رساندن میزان درآمد اقتصادی (ارزش خالص فعلی بیشتر) حاصل از کاربریهای مختلف میباشد. برای آگاهی از انواع کاربریهای اراضی از تصاویر ماهوارهای IRS-P6 و برای نشان دادن مساحت کاربریها از ابزار GIS بهره گرفته شده است. در این پژوهش حامیان و طرفداران حفاظت از محیط زیست و جنگلها بهعنوان بازیگر زیست محیطی (بازیگر یک) و کاربران حوزه آبخیز زمکان بهعنوان بازیگر اقتصادی (بازیگر دو) انتخاب شدند. در این مطالعه استفاده از نظریه بازیها، بهینهسازی چندمنظوره و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی در بهینهسازی کاربری اراضی حوزه آبخیز زمکان برای ایجاد توازن توسعه اقتصادی و اثرات زیستمحیطی استفاده شد. نتایج مدل چندمنظوره نظریه بازیها نشان داد که بعد از چند دور چانهزنی و تعدیل اهداف بین بازیگران تعادل نَش ایجاد میشود. در بازه تعادل نش، میانگین فرسایش و رسوب برای بازیگر زیست محیطی از 4296 تا 4300 هزار مترمکعب در سال و ارزش خالص فعلی برای بازیگر اقتصادی از 47050 تا 47068 میلیارد ریال در سال متغیر است. تعادل نش در مقایسه با پراکندگی بهینه پارتو که نتیجه مدل چندهدفه سنتی (کلاسیک) میباشد، راهحلهای رضایتبخشتری را بر اساس اولویتهای تصمیمگیرندگان ارائه نمود. نتایج بیانگر این است که مدل نظریه بازیها در بسیاری دیگر از مسائل مربوط به مدیریت محیطی نیز کاربرد دارد. پژوهشهای آینده میتواند روی بسط دادن یک هدف سوم بهعنوان مثال دغدغههای اجتماعی متمرکز شود و به جای بازیهای دو هدفه از بازیهای سه هدفه استفاده شود.
علی جعفری؛ رسول مهدوی؛ آرش ملکیان؛ حمید غلامی؛ احد حبیبزاده
چکیده
آبهای زیرزمینی یکی از منابع اصلی آب مصرفی است. در مقابله با افزایش تقاضا برای استفادههای آب شرب، کشاورزی و صنعتی، مدیریت این منابع بسیار مهم است. اقدامات مدیریتی نیاز به دانستن رفتار مکانی و زمانی آبهای زیرزمینی است. با توجه به برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در این منطقه و با در نظر گرفتن سیلابها و رژیم بارندگی این ناحیه ...
بیشتر
آبهای زیرزمینی یکی از منابع اصلی آب مصرفی است. در مقابله با افزایش تقاضا برای استفادههای آب شرب، کشاورزی و صنعتی، مدیریت این منابع بسیار مهم است. اقدامات مدیریتی نیاز به دانستن رفتار مکانی و زمانی آبهای زیرزمینی است. با توجه به برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در این منطقه و با در نظر گرفتن سیلابها و رژیم بارندگی این ناحیه که دارای بارشهای بسیار شدید در زمانهای کوتاه میباشد، نیاز به بررسی خصوصیات هیدروژئومورفولوژیکی نهشتههای کواترنر دشت جم احساس میشود. در این تحقیق، بررسیهای اکتشافی-ژئوفیزیکی نهشتههای کواترنر در محدوده آبخوان دشت جم صورت گرفت. برای اینکار از روشهای ﮔﺮاﻓﯿﮑﯽ، ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻣﻘﺎﻃﻊ ژﺋﻮاﻟﮑﺘﺮﯾﮏ و ﺗﻬﯿﻪ ﻧﻘﺸﻪﻫﺎی ﻫﻢﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻇﺎﻫﺮی ﺑﺮای ﻋﻤﻖﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺑﺮرﺳﯽﻫﺎی اﮐﺘﺸﺎﻓﯽ ﭼﺎهﻫﺎی ﭘﯿﺰوﻣﺘﺮی ﺣﻔﺎری ﺷﺪه در ﻣﺤﺪوده آﺑﺨﻮان دﺷﺖ جم از ﻃﺮﯾﻖ ﺗﻬﯿﻪ و ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻟﻮگ ﭼﺎهها و ﻣﻘﺎﻃﻊ زﯾﺮﺳﻄﺤﯽ ﺑﯿﻦ ﭼﺎهها استفاده شد و نهایتا، به روابط هیدروژئومورفولوژیکی نهشتههای کواترنر پرداخته شد. نتایج نشان داد، کمینه عمق آبرفت از 30 متر در حاشیه شمال غربی محدوده آبخوان و در فاصله 500 متری شرق پارک جنگلی جم و بیشترین عمق آن نیز 95 متر در حاشیه شمال غربی محدوده آبخوان و در فاصله 450 متری جنوب چاه نفت و گاز مهرباغ واقع شده است. بیشترین ضریب قابلیت هدایت هیدرولیکی دشت جم 2.5 متر در روز مربوط به چاه گچی و کمینه آن نیز به میزان 1.06 متر در روز در چاه فرامرزی محاسبه شد. بررسی روند تغییرات ضریب قابلیت هدایت هیدرولیکی نشان داد، میزان آن در بخش شرقی محدوده مورد مطالعه 2.5-2 متر در روز بوده که به سمت بخش غربی کاهش یافته و به 1.5-1 متر در روز رسیده است و در جهت شمال به جنوب نیز روند کاهشی دارد (از 2.5-2 به 1.5-1 رسیده است). روند مکانی تغییرات ضریب قابلیت انتقال از شرق به غرب تا نیمههای دشت تقریبا ثابت در طبقه 200-180 مترمربع در روز قرار گرفته است ولی در نواحی غربی میزان آن 90-50 مترمربع رسیده و کاهش یافته است. تغییرات این ضریب در جهت شمال به جنوب تا میانه دشت تغییرات معنیداری نشان نداد. اما در بخشهای جنوبی دچار کاهش شده است که نتیجه افت ضخامت آبرفت در این نواحی ارزیابی میشود. بررسیها نشان داد 4810 هکتار از منطقه از واحد کوهستان، 2186 هکتار از واحد تپههاهور و 5282 هکتار نیز از واحدهای فلات و دشت میانکوهی تشکیل شده است.
سید وحید شاهویی؛ جهانگیر پرهمت؛ حسین صدقی؛ مجید حسینی؛ علی صارمی
چکیده
مدل ارزیابی خاک و آب (SWAT) یک مدل پیوسته و نیمهتوزیعی میباشد که میتواند فرایندهای هیدرولوژیکی را در حوزههای آبخیز در مقیاسهای زمانی روزانه، ماهانه و سالانه و با استفاده از طیف وسیعی از اطلاعات همانند اطلاعات فیزیکی حوضهها (خاک، کاربری اراضی و شیب) و همچنین، اطلاعات هواشناسی همانند بارندگی، درجه حرارت، باد، رطوبت نسبی و تابش ...
بیشتر
مدل ارزیابی خاک و آب (SWAT) یک مدل پیوسته و نیمهتوزیعی میباشد که میتواند فرایندهای هیدرولوژیکی را در حوزههای آبخیز در مقیاسهای زمانی روزانه، ماهانه و سالانه و با استفاده از طیف وسیعی از اطلاعات همانند اطلاعات فیزیکی حوضهها (خاک، کاربری اراضی و شیب) و همچنین، اطلاعات هواشناسی همانند بارندگی، درجه حرارت، باد، رطوبت نسبی و تابش خورشیدی و قابلیت اتصال به سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، شبیهسازی کند. در این پژوهش با استفاده مدل هیدرولوژیکی SWAT اقدام به شبیهسازی رواناب در مقیاس زمانی ماهانه در حوضه روانسر سنجابی استان کرمانشاه در کشور ایران با مساحت 1260 کیلومتر مربع شده است. شبیهسازی رواناب در یک دوره آماری نهساله (2010-2002) انجام شد که هفت سال ابتدایی این دوره (2008-2002) بهمنظور واسنجی مدل با استفاده از 14 پارامتر مختلف و دو سال انتهایی آن (2010-2009) جهت اعتبارسنجی مدل در نظر گرفته شد. عملکرد مدل در شبیهسازی رواناب در دورههای واسنجی و اعتبارسنجی با استفاده از دو شاخص آماری ضریب ناش ساتکلیف (NSE) و ضریب تعیین (R2) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به هیدروگرافهای شبیهسازی شده و مشاهدهای رواناب ماهانه و همچنین، شاخصهای آماری محاسبه شده، مدل SWAT هم در دوره واسنجی و هم در دوره اعتبارسنجی در دوره زمانی ماهیانه دارای نتایج قابل قبولی در شبیهسازی رواناب میباشد، بهطوری که مقادیر ضرایب NSE و R2 در دوره واسنجی بهترتیب معادل 0.7 و 0.8 و برای دوره صحتسنجی 0.81 و 0.9 محاسبه شد.
مهدی سپهری؛ سید عباس عطاپور فرد؛ علیرضا ایلدرومی؛ حمید نوری؛ صبا گودرزی؛ محمد مهدی آرتیمانی؛ مرتضی سلگی
چکیده
برآورد دبی اوج بهعنوان یکی از مباحث اصلی در مدیریت منابع آبی و سیلاب نقش اساسی در طراحی سازههای آبی و اقدامات بیومکانیکی در حوزههای آبخیز دارد، بهطوری که برآورد صحیح آن نقش اساسی در موفقیت کارهای اجرایی دارد. در این بررسی، سعی شده با استفاده از روشهای هوش مصنوعی (شبکه عصبی MLP، ترکیب شبکه عصبی MLP و شبکه SOFM، ...
بیشتر
برآورد دبی اوج بهعنوان یکی از مباحث اصلی در مدیریت منابع آبی و سیلاب نقش اساسی در طراحی سازههای آبی و اقدامات بیومکانیکی در حوزههای آبخیز دارد، بهطوری که برآورد صحیح آن نقش اساسی در موفقیت کارهای اجرایی دارد. در این بررسی، سعی شده با استفاده از روشهای هوش مصنوعی (شبکه عصبی MLP، ترکیب شبکه عصبی MLP و شبکه SOFM، GRNN، ترکیب خوشهبندی FCM و ANFIS) دبی بیشینه رودخانه یلفان در محل ایستگاه هیدرومتری برآورد شود. به این منظور، در این دو مدل هشت متغیر که شامل بارندگی مربوط به روز وقوع سیل، بارندگیهای پنج روز قبل، دبی پایه در روز وقوع سیل و CN حوضه بهعنوان پارامترهای ورودی و دبی پیک بهعنوان خروجی در نظر گرفته شده است. سپس، با استفاده از روش هوش مصنوعی و پیش پردازش دادهها، ساختار بهینه مدلها با استفاده از دادههای ورودی و خروجی و با ملاک قراردادن معیارهای ارزیابی، به روش سعی و خطا تعیین شد. نتایج نشان داد که شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (MLP) عملکرد بهتری در برآورد دبی سیلاب نسبت به مدل ترکیبی ANFIS+FCM ،MLP+SOFM ،GRNN در حوضه یلفان دارد.
تورج سبزواری؛ مهدی کرمی مقدم
چکیده
در این پژوهش، دو روش برای تخمین دیاگرام زمان مساحت بدون بعد (DTAD) حوزههای آبخیز ارائه شد. در روش اول (روش هندسی) یک شکل هایپربولیک برای حوضه در نظر گرفته شد و رابطه بین زمان پیمایش و فاصله تا خروجی حوضه بهصورت توانی در نظر گرفته شد و یک معادله برای محاسبه DTAD ارائه شد. معادله حاصل با توان یک برابر با معادله زمان مساحت USAC (1990) است. در روش ...
بیشتر
در این پژوهش، دو روش برای تخمین دیاگرام زمان مساحت بدون بعد (DTAD) حوزههای آبخیز ارائه شد. در روش اول (روش هندسی) یک شکل هایپربولیک برای حوضه در نظر گرفته شد و رابطه بین زمان پیمایش و فاصله تا خروجی حوضه بهصورت توانی در نظر گرفته شد و یک معادله برای محاسبه DTAD ارائه شد. معادله حاصل با توان یک برابر با معادله زمان مساحت USAC (1990) است. در روش دوم (روش Nash-TA) معادلهای برای تخمین DTAD ارائه شد که تابعی از پارامترهای مدل Nash است. نتایج دو روش برای دادههای حوزه آبخیز آجای در هند و حوزههای آبخیز کسیلیان، جعفرآباد و شوراندیکا در ایران با DTDA بهدست آمده با روش موج سینماتیکی (KW) مقایسه شد. ضریب کارایی تخمین روش هندسی برای توان 6/0 برابر 971/0 و برای روش Nash-TA، 955/0 میباشد. ضریب کارایی روش هندسی برای توانهای یک (روش USACE (1990))، 5/1 و 67/1 بهترتیب 824/0، 484/0 و161/0 میباشد. کارایی دو روش هندسی (به ازای توان 6/0) و روش Nash-TA در تخمین DTDA چهار حوضه معرف در این پژوهش، خوب ارزیابی شد.
مریم حسینپور؛ احمد فاتحی مرج
چکیده
خشکسالی از جمله مخاطرات طبیعی است که بر حسب شدت و مدت آن بهصورت کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه تاثیر میگذارد. پایش به موقع و دقیق از خشکسالیها که هدف اصلی این تحقیق است، گام مؤثری در جهت برنامهریزی برای کاهش خسارات ناشی از خشکسالی میباشد. در این تحقیق، از نمایههای SPI و PNI برای بررسی تغییرات ...
بیشتر
خشکسالی از جمله مخاطرات طبیعی است که بر حسب شدت و مدت آن بهصورت کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه تاثیر میگذارد. پایش به موقع و دقیق از خشکسالیها که هدف اصلی این تحقیق است، گام مؤثری در جهت برنامهریزی برای کاهش خسارات ناشی از خشکسالی میباشد. در این تحقیق، از نمایههای SPI و PNI برای بررسی تغییرات بارش در سطح کشور برای بازه زمانی شش ماهه اول سال آبی 93-92 استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که تغیرات مکانی بارش در برخی استانها نسبت به دوره مشابه سال قبل قابل توجه بوده است، بهطوری که در برخی استانها خشکسالی شدید اتفاق افتاده و برخی دیگر بارش قابل توجهی نسبت به شرایط نرمال دریافت نمودهاند. علاوه بر شدت خشکسالی، گستره خشکسالی در سال جاری در مقایسه با دوره مشابه تغییرات قابل توجهی را نیز نشان میدهد. استانهای خراسان شمالی، خراسان رضوی، البرز و تهران روندی کاهشی داشته بهطوری که مقادیر SPI در استانهای مذکور برابر با 1->2.5