الناز آذرتاج؛ علی رسولزاده؛ علی اصغری
چکیده
آب و خاک از گرانبهاترین منابع ملی کشور هستند. متأسفانه در دهه اخیر، در اثر تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی، قسمت اعظم نزولات تبدیل به رواناب شده، علاوه بر هدررفت این منبع حیاتی، با ایجاد سیلابهای عظیم، باعث خسارات مالی و جانی فراوان میشود. این پژوهش بهمنظور بررسی رواناب و فرسایش خاک در مراتع تحت پوشش گیاهی ...
بیشتر
آب و خاک از گرانبهاترین منابع ملی کشور هستند. متأسفانه در دهه اخیر، در اثر تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی، قسمت اعظم نزولات تبدیل به رواناب شده، علاوه بر هدررفت این منبع حیاتی، با ایجاد سیلابهای عظیم، باعث خسارات مالی و جانی فراوان میشود. این پژوهش بهمنظور بررسی رواناب و فرسایش خاک در مراتع تحت پوشش گیاهی متراکم و مقایسه آن با مراتع با پوشش گیاهی نیمهمتراکم و اراضی زراعی که منتج از تغییر کاربری مرتع بوده در منطقهی حیران اردبیل صورت گرفت. بدین منظور سه کاربری شامل مرتع دستنخورده با پوشش گیاهی 100 درصد، مرتع با پوشش گیاهی 50 درصد، و زمین زراعی (مرتع تبدیل شده به زمین زراعی) فاقد پوشش گیاهی در منطقه شناسایی شد. سپس در هر کاربری سه طبقه شیب (10، 15 و 24 درصد) تعیین شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی 1.5 متر (در مجموع 27 کرت) شد. با استفاده از بارانساز، بارشی با شدت ثابت 1.5 میلیمتر بر دقیقه و به مدت 15 دقیقه در هر کرت ایجاد و همزمان با آغاز رواناب، هر دو دقیقه یکبار از رواناب نمونهبرداری شد. نتایج نشان داد، بیشترین حجم رواناب، مقادیر خاک هدر رفته، غلظت رسوب مربوط به مرتع تبدیل شده به زمین زراعی در شیب 24 درصد و کمترین آنها مربوط به کاربری مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد میباشد. همچنین، نتایج نشان داد که با تبدیل مرتع دستنخورده به زمین زراعی، حجم رواناب تولیدی حدود پنج برابر افزایش داشت. از طرف دیگر با افزایش شیب از 10 به 24 درصد، حجم رواناب 1.7 برابر افزایش نشان داد. ضریب رواناب برای سه کاربری و سه سطح شیب تعیین شد که بیشترین ضریب رواناب مربوط به کاربری مرتع تبدیل شده به زمین زراعی با شیب 24 درصد و کمترین آن مربوط به مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد بود که بهترتیب 0.72 و 0.06 بهدست آمد.
نرگس قاسمیامین؛ نسیم آرمان؛ حسین زینیوند
چکیده
کاربری اراضی و نوسانات آن یکی از مهمترین عواملی است که بر چرخه طبیعی در اکوسیستم اثر میگذارد. تغییرات کاربری اراضی باعث تغییر در سیکل هیدرولوژیکی حوضه شده و در نتیجه باعث تغییر تعادل آب بین بارش، تبخیر، نفوذپذیری و پاسخ رواناب میشوند. درک رابطه بین تغییرات کاربری اراضی و عوامل به وجود آورنده آن و اثرات ثانویه آن بر رژیم ...
بیشتر
کاربری اراضی و نوسانات آن یکی از مهمترین عواملی است که بر چرخه طبیعی در اکوسیستم اثر میگذارد. تغییرات کاربری اراضی باعث تغییر در سیکل هیدرولوژیکی حوضه شده و در نتیجه باعث تغییر تعادل آب بین بارش، تبخیر، نفوذپذیری و پاسخ رواناب میشوند. درک رابطه بین تغییرات کاربری اراضی و عوامل به وجود آورنده آن و اثرات ثانویه آن بر رژیم هیدرولوژیکی، اطلاعات ضروری برای برنامهریزی استفاده از زمین و مدیریت پایدار منابع طبیعی فراهم میکند. در این پژوهش ابتدا نقشه کاربری اراضی حوزه آبخیز نوژیان برای سال 2014 با استفاده از سنجش از دور تهیه شد، سپس با استفاده از مدل Clue-s، کاربری اراضی برای سال 2025 شبیهسازی شد. برای شبیهسازی رواناب به مدلی نیاز است که بهخوبی بتواند میزان رواناب را شبیهسازی نماید، بدین منظور از مدل WetSpa برای شبیهسازی جریان روزانه برای کاربری اراضی سالهای 2000، 2014 و 2025 استفاده شد. با توجه به نتایج، معیار ارزیابی نش-ساتکلیف برای دوره واسنجی و اعتبارسنجی بهترتیب 68.26 و 66.75 درصد بهدست آمد. همچنین معیار تجمعی مدل (AM) برای دوره واسنجی و اعتبارسنجی 64 و 54.15 درصد محاسبه شد. مقایسه نقشههای کاربری اراضی یاد شده نشان داد، مهمترین تغییرات کاربری در حوزه آبخیز نوژیان تبدیل جنگلها و مراتع به زمینهای کشاورزی است که در نتیجه این تغییرات حجم رواناب سالانه، بیشینه دبی و میانگین دبی بهترتیب به میزان 16.20، 11.35 و 9.15 درصد افزایش مییابد. نتایج حاصل از تحلیل آماری با استفاده از آزمون t جفتی هم نشان داد که تغییر کاربری اراضی در سطح معنیداری یک درصد بر روی دبی در منطقه مورد مطالعه تأثیر دارد.
امیر مرادینژاد؛ امیرحمزه حقیآبی؛ مجتبی صانعی؛ حجتا.. یونسی
چکیده
مقدار رسوب ورودی به آبگیرهای جانبی به الگوی جریان در محل دهانه آبگیر بستگی دارد. استفاده از سازه در جلوی دهانه آبگیر میتواند باعث تغییر این الگو و در نتیجه مقدار رسوب ورودی شود. یکی از روشهای مؤثر برای تغییر الگوی جریان و کنترل رسوب ورودی به آبگیر جانبی، کاربرد دیوار جداکننده میباشد. دیوار جداکننده با دور کردن رسوبات از دهانه ...
بیشتر
مقدار رسوب ورودی به آبگیرهای جانبی به الگوی جریان در محل دهانه آبگیر بستگی دارد. استفاده از سازه در جلوی دهانه آبگیر میتواند باعث تغییر این الگو و در نتیجه مقدار رسوب ورودی شود. یکی از روشهای مؤثر برای تغییر الگوی جریان و کنترل رسوب ورودی به آبگیر جانبی، کاربرد دیوار جداکننده میباشد. دیوار جداکننده با دور کردن رسوبات از دهانه آبگیر باعث کاهش حجم ورود رسوبات به آبگیر میشود. بهمنظور هدایت جریان بهسمت آبگیر و افزایش کارایی دیوار جداکننده، معمولا از آبشکن در مقابل آبگیر استفاده شده است. آبشکن با زاویه 60 درجه با طول B0.25 و در فاصله b2 از مرکز آبگیر قرار داشت (B عرض کانال اصلی و b عرض آبگیر). در این تحقیق، زاویههای دیوار جداکننده با ساحل، ترکیب آبشکن و دیوار جداکننده و تغییرات دبی بر کنترل رسوب ورودی به آبگیر، نسبت آبگیری و توپوگرافی بستر بهصورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا تأثیر دیوار جداکننده با سه زاویه (°15، °14، °10=β1) در جلوی آبگیر و سپس ترکیب دیوار جداکننده در جلوی آبگیر و آبشکن در مقابل آبگیر مورد بررسی قرار گرفت. با انجام تحلیل ابعادی، نسبتهای بدون بعد استخراج و رابطه بین متغیرها در آزمایشها مشخص شد. نتایج حاکی از آن بود که در حالت وجود دیوار جداکننده و ترکیب آن با آبشکن مقدار رسوب ورودی به آبگیر بهطور متوسط در دیوار با زاویه 10 درجه 81 درصد، دیوار با زاویه 14 درجه 78 درصد و دیوار با زاویه 18 درجه 76 درصد کاهش یافته است. ترکیب دیوار جداکننده و آبشکن نسبت به دیوار جداکننده به تنهایی در کاهش رسوبات ورودی به آبگیر بهطور متوسط برای هر سه زاویه به میزان 15 درصد بیشتری دارد.
جمشید یاراحمدی؛ داود نیککامی؛ علی شهنوازی؛ محمدابراهیم صادقزاده
چکیده
افزایش درآمد آبخیزنشینان همراه با کنترل فرسایش خاک از مهمترین اهداف توسعه پایدار کشاورزی است. بهینهسازی کاربری اراضی از جمله راهحلهای موثر در زمینه افزایش سود و کاهش خسارات فرسایش خاک بهشمار میرود. تحقیق حاضر، در بخشی از دامنههای جنوبی حوزه آبخیز اهرچای در استان آذربایجان شرقی صورت گرفته است. در این پژوهش، ...
بیشتر
افزایش درآمد آبخیزنشینان همراه با کنترل فرسایش خاک از مهمترین اهداف توسعه پایدار کشاورزی است. بهینهسازی کاربری اراضی از جمله راهحلهای موثر در زمینه افزایش سود و کاهش خسارات فرسایش خاک بهشمار میرود. تحقیق حاضر، در بخشی از دامنههای جنوبی حوزه آبخیز اهرچای در استان آذربایجان شرقی صورت گرفته است. در این پژوهش، برای بهینهسازی کاربری اراضی از مدل برنامهریزی خطی چند هدفه به روش سیمپلکس در قالب سه سناریوی مختلف، کاربری وضع موجود، وضعیت موجود با اعمال مدیریت و وضعیت استاندارد اراضی با بهکارگیری نرمافزار WinQSB استفاده شده است. نتایج حاصله نشان داد که در صورت بهینهسازی کاربری اراضی، سطح باغات آبی از 173.6 به 662.9 هکتار افزایش خواهد یافت. همچنین، وجود خاک مناسب و نزولات جوی کافی، توسعه باغات دیم در منطقه را تا سطح 972 هکتار امکانپذیر میسازد. با بهینهسازی کاربری اراضی، متوسط وزنی فرسایش خاک در سناریوی اول و دوم بهترتیب از 16.3 به 14.8 و از 10.11 به 9.5 تن در سال کاهش یافته است. این مقدار در وضعیت استاندارد، به 6.8 تن در سال رسیده است. از طرف دیگر، با بهینهسازی کاربری اراضی، میزان درآمد خالص در واحد سطح در وضعیت فعلی از 6.6 به 12.9 و در وضعیت اعمال مدیریت از 8.46 به 14 میلیون ریال در سال افزایش خواهد یافت. این مقدار در سناریوی سوم به 15.67 میلیون ریال در سال افزایش یافته است. نتایج حاصل از تحلیل حساسیت نشان داد که کاربریهای باغات آبی و دیم، حساسیت بالائی در توابع بیشینهسازی سود داشته، علت آن سوددهی بالای این کاربریها در واحد سطح است. در مقابل، در کمینهسازی فرسایش، کاربریهای مراتع، جنگل و کشت دیم از حساسیت بالائی برخوردار بوده، بهطوری که افزایش سطح آنها تاثیر زیادی در افزایش فرسایش منطقه خواهد گذاشت.
کیانوش بهرهی؛ غلامعباس صیاد؛ احمد لندی؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
مطالعه عوامل مؤثر بر حجم رواناب و ارزیابی روشهای کنترل آنها یکی از راهکارهای ضروری برای مدیریت صحیح حوزههای آبخیز است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات طبقات شیب و نوع کاربری اراضی بر رواناب تولید شده با استفاده از شبیهساز باران در شش زیرحوضه از حوزه آبخیز کاکاشرف از سرشاخههای حوزه آبخیز کرخه در استان لرستان انجام گرفت. ...
بیشتر
مطالعه عوامل مؤثر بر حجم رواناب و ارزیابی روشهای کنترل آنها یکی از راهکارهای ضروری برای مدیریت صحیح حوزههای آبخیز است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات طبقات شیب و نوع کاربری اراضی بر رواناب تولید شده با استفاده از شبیهساز باران در شش زیرحوضه از حوزه آبخیز کاکاشرف از سرشاخههای حوزه آبخیز کرخه در استان لرستان انجام گرفت. به این منظور بر اساس نقشه کاربری اراضی منطقه، شش واحد کاری (زیرحوضه) با سه نوع کاربری مرتع، جنگل و زراعت و در سه طبقه شیب 10، 20 و 30 درصد انتخاب شد. مقدار رواناب در مجموع طی 93 مورد آزمایش بهوسیله شبیهساز باران، اندازهگیری شد. دستگاه شبیهساز باران مورد استفاده از نوع بارانساز غیر فشاری از جنس پلکسی گلاس به ابعاد 83.5×119 سانتیمتر و به ارتفاع 1.60 متر بود. بهمنظور تجزیه و تحلیل آماری از نرمافزار SAS استفاده شد. با توجه به نتایج بهدست آمده، میانگین، کمینه و بیشینه رواناب در حوضه بهترتیب برابر 1499، صفر و 9100 میلیلیتر بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین زیرحوضههای مختلف از نظر حجم رواناب تولید شده، تفاوت معنیدار در سطح یک درصد وجود دارد. همچنین، اثر متقابل زیرحوضه و نوع کاربری اراضی از نظر حجم رواناب اختلاف در سطح یک درصد و معنیدار بود. بین حجم رواناب و شیب تفاوت معنیداری در سطح یک درصد وجود داشت که با افزایش شیب از 10 به 30 درصد حجم رواناب تولید شده افزایش یافت. بین سه کاربری مرتع، جنگل و زراعت از نظر مقدار رواناب تولید شده، تفاوت معنیدار در سطح یک درصد مشاهده شد و بیشترین حجم رواناب مربوط به کاربری جنگل بود.
حمید مسلمی
چکیده
یکی از راههای مناسب برای مهار و استفاده بهینه از سیلابها در مناطق خشک و نیمهخشک، گزینه پخش سیلاب است که بهوسیله آن میتوان ضمن ذخیره آب و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، حاصلخیزی خاک را افزایش داده و رسوبات سیلاب را مورد استفاده مجدد قرار داد. پخش سیلاب یک روش آسان برای بهرهبرداری از رسوبات و آبهای غنی از عناصر غذایی نظیر سیلابها ...
بیشتر
یکی از راههای مناسب برای مهار و استفاده بهینه از سیلابها در مناطق خشک و نیمهخشک، گزینه پخش سیلاب است که بهوسیله آن میتوان ضمن ذخیره آب و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، حاصلخیزی خاک را افزایش داده و رسوبات سیلاب را مورد استفاده مجدد قرار داد. پخش سیلاب یک روش آسان برای بهرهبرداری از رسوبات و آبهای غنی از عناصر غذایی نظیر سیلابها است که برخی استفادههای مهم آن شامل باروری بیشتر خاک و تأمین مواد غذایی آن است. پخش سیلاب در آبخوانها و رسوبگذاری در سطح خاک آنها میتواند باعث تغییرات زیادی در ویژگیهای خاک عرصه چه در سطح و چه در عمق شود. پژوهش حاضر به بررسی عملکرد شبکه پخش سیلاب در منطقه هشتبندی میپردازد. دشت هشتبندی در فاصله 165 کیلومتری جنوب شرقی بندرعباس با وسعت 564 کیلومتر مربع بر روی مخروط افکنهای کم عمق تا متوسط بهوجود آمده است. در این دشت، طرح پخش سیلاب در سال 1385 و در سطح 165 هکتار اجرا شده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات در برخی از ویژگیهای خاک سطحی در عرصه سیلاب زده و مقایسه نتایج آن با منطقه شاهد است. در این پژوهش، از سه نوار پخش سیلاب استفاده شد که در هر نوار نمونهبرداری بهصورت تصادفی از عمق صفر تا 30 سانتیمتری خاک صورت گرفت. همچنین، در یک منطقه شاهد در مجاورت منطقه پخش سیلاب و در سه قسمت بالادست، میاندست و پاییندست بهصورت تصادفی نمونهبرداری انجام شد، برای اندازهگیری تغییرات خاک در عرصه پخش سیلاب اقدام به حفر 20 پروفیل خاک در هر دو منطقه سیل گرفته و شاهد شد. سپس، نتایج در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه و تحلیل شد. نتایج با استفاده از آزمون t استیودنت نشان داد که در عرصه پخش سیلاب میانگین درصد رس، سیلت، رطوبت اشباع خاک، کربن آلی و میزان هدایت الکتریکی، ازت کل، فسفر و پتاسیم قابلجذب افزایش یافته که این تغییرات در سطح یک درصد معنیدار است (0.01≥ p) و درصد ماسه و اسیدیته نسبت به مناطق شاهد کاهش معنیدار در سطح یک درصد داشته است (0.01≥ p). بهطور کلی نتایج این تحقیق نشان میدهد که وضعیت خاک در مجموع بهتر شده است. این وضعیت شامل افزایش حاصلخیزی خاک و بهتر شدن وضعیت بافت خاک در اثر رسوبگذاری در بهبود نگهداشت رطوبت است.
رحیم کاظمی؛ جهانگیر پرهمت
چکیده
برآورد میزان ضریب جریان، که متأثر از عوامل مورفومتری، زمینشناسی و هیدرواقلیمی است، همواره یکی از موضوعات مهم در هیدرولوژی بوده، اطلاع از میزان آن، نقش به سزایی در برنامهریزی و مدیریت بهینه منابع آب دارد. همگنبندی حوزههای آبخیز مناسبترین روش برای تحلیل پارامترهای هیدرولوژیکی در غیاب پوشش کامل دادههای هیدرولوژی است. در ...
بیشتر
برآورد میزان ضریب جریان، که متأثر از عوامل مورفومتری، زمینشناسی و هیدرواقلیمی است، همواره یکی از موضوعات مهم در هیدرولوژی بوده، اطلاع از میزان آن، نقش به سزایی در برنامهریزی و مدیریت بهینه منابع آب دارد. همگنبندی حوزههای آبخیز مناسبترین روش برای تحلیل پارامترهای هیدرولوژیکی در غیاب پوشش کامل دادههای هیدرولوژی است. در این پژوهش، ابتدا با بررسی دادههای دبی روزانه ایستگاههای آبسنجی و بارانسنجی تعداد 22 ایستگاه با آمار مناسب و دوره مشترک آماری، سالهای آبی 1378-1353 انتخاب شد. همچنین، با استفاده از نقشه توپوگرافی با مقیاس 1:50000 و تعیین موقعیت ایستگاهها، محدوده مورد پژوهش مشخص و پارامترهای اولیه حوضهها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی استخراج شد. ضریب جریان با استفاده از روش جاستین و شاخص جریان پایه به روش فیلتر رقومی برگشتی تک پارامتره، محاسبه شد. واحدهای سنگشناسی با استفاده از نقشه زمینشناسی با مقیاس 1:250000 رقومی و بر اساس نظر کارشناسی به دو طبقه عمده نفوذپذیر و نفوذناپذیر تقسیم و مساحت تحت پوشش هر واحد در هر حوضه تعیین شد. تحلیل عاملی از بین 15 پارامتر مؤثر در ضریب جریان انجام و همگنبندی حوضهها با استفاده از عوامل مستقل انتخابی به روشهای مختلف سلسلهمراتبی شامل: نزدیکترین همسایه، دورترین همسایه، فاصله از میانه، فاصله از مرکز ثقل و روش وارد انجام شد. سپس روابط منطقهای به روش رگرسیون خطی، در سطوح معنیداری کمتر از یک درصد برای گروههای همگن تمام روشها بهدست آمد. ارزیابی صحت و کارایی مدلهای برآوردی، به روشهای آزمون استقلال خطاها، نرمال بودن توزیع خطاها و همخطی انجام شد. سپس دقت مدلهای استخراج شده با استفاده از ایستگاههای شاهد محاسبه و با یکدیگر مقایسه شد. نتایج آزمون تحلیل عاملی نشان داد که کلیه متغیرها در قالب پنج عامل طبقهبندی میشوند که در مجموع در برگیرنده 85.452 درصد از واریانس دادهها میباشند. نتایج همگنبندی نشان داد که دستهبندی حوضهها در روشهای همگنبندی نزدیکترین همسایه، دورترین همسایه، فاصله از مرکز ثقل و فاصله از میانه، تماماً مشابه هم بوده و در دو گروه با اجزاء مشابه دستهبندی میشوند. ولی در روش وارد، حوضهها به سه منطقه همگن تفکیک شد، نتایج بررسی دقت مدلها نشان داد که دقت مدلهای استخراج شده در گروههای همگن به روش نزدیکترین همسایه بهدلیل حداقل درصد خطای نسبی به میزان 25.4 درصد، میانگین مطلق خطا به میزان 7.85 و مجذور میانگین مربعات خطا به میزان 9.62 از سایر روشها مناسبتر است و بهعنوان بهترین روش همگنبندی برای تحلیل منطقهای ضریب جریان در منطقه پژوهش تشخیص داده شد.
محمدحسن صادقیروش
چکیده
فرسایش بادی بهدلیل تداوم و وسعت عمل فرسایندگی در زمان و مکان بهویژه در مناطق خشک دارای پتانسیل تخریب بالایی است. از اینرو، خسارات وارد شده به منابع اقتصادی بهویژه خاک و پوشش گیاهی چشمگیر است. لذا، شناخت جامع شکلگیری، عملکرد، مناطق تحت تاثیر و اثرات آن ضروری است. در این راستا، این پژوهش با هدف منشاءیابی فرسایش بادی و ...
بیشتر
فرسایش بادی بهدلیل تداوم و وسعت عمل فرسایندگی در زمان و مکان بهویژه در مناطق خشک دارای پتانسیل تخریب بالایی است. از اینرو، خسارات وارد شده به منابع اقتصادی بهویژه خاک و پوشش گیاهی چشمگیر است. لذا، شناخت جامع شکلگیری، عملکرد، مناطق تحت تاثیر و اثرات آن ضروری است. در این راستا، این پژوهش با هدف منشاءیابی فرسایش بادی و تعیین جهت حرکت ماسههای روان در دشت خضرآباد یزد به انجام رسید. در این مطالعه سعی شد، دادههای بادسنجی ایستگاه سینوپتیک یزد طی یک دوره آماری 15 ساله (2015-2001) با استفاده از نرمافزار Wrplot View ،WDconvert و Sandrose Graph 3.0 مورد تحلیل قرار گیرد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فضایی دادههای بادسنجی نشان داد که جهت باد غالب در دشت خضرآباد، غربی (W) با 18.77 درصد فراوانی حالات آرام با بادناکی کمتر از یک نات (0.54 متر بر ثانیه) میباشد. نتایج حاصل از محاسبه و ترسیم گلطوفان که بر اساس سرعت آستانه فرسایش بادی 6.5 متر بر ثانیه تهیه شد نشان میدهد که در این دشت بادهای فرسایشی عمدتاً از جهت غرب-شمال غرب (WNW) و پس از آن از جهت شمال غرب (NW) میوزند و بادهای غربی (W) از فراوانی کمتری برخوردارند. به استناد گلطوفان رسم شده، فراوان حالات آرام در منطقه حدود 96 درصد است. این مسئله بیانگر آن است که بادهای فرسایشی تنها حدود چهار درصد دیدبانیها را شامل میشود. گلماسه ترسیم شده بر مبنای سرعت آستانه فرسایش، نشان داد که بادهای شمال غربی (NW) و جنوب غربی (SW) بهترتیب از بیشترین قدرت یا توان حمل ماسه (DP) برخوردارند و پس از آن بادهای جنوبی (S) در اولویت هستند و جهت نهایی حمل ماسه نسبت به شمال (RDD) در حدود 73 درجه (شمال شرقی) میباشد.
سیداحمد حسینی؛ محمود رائینی سرجاز؛ فرود شریفی؛ محمدعلی غلامی سفیدکوهی
چکیده
یکی از دلایل مهم فرسایندگی خاک و تولید رسوب در شبکههای فرعی آبیاری و زهکشی ناپایداری خاک کانالها است. مکانیسم فرسایش در این نوع کانالها ابتدا در اثر برخورد قطرات باران و شکسته شدن خاکدانهها شروع میشود، بهطوری که ذرات ریز شکسته شده باعث انسداد منافذ خاک میشود. در این حالت، نفوذپذیری خاک نسبت به حالت اولیه کاهش یافته، ...
بیشتر
یکی از دلایل مهم فرسایندگی خاک و تولید رسوب در شبکههای فرعی آبیاری و زهکشی ناپایداری خاک کانالها است. مکانیسم فرسایش در این نوع کانالها ابتدا در اثر برخورد قطرات باران و شکسته شدن خاکدانهها شروع میشود، بهطوری که ذرات ریز شکسته شده باعث انسداد منافذ خاک میشود. در این حالت، نفوذپذیری خاک نسبت به حالت اولیه کاهش یافته، باعث افزایش رواناب میشود. افزایش رواناب در شیبهای متوسط تا تند، تنش برشی را به شدت افزایش داده و موجب تخریب خاک و تولید رسوب میشود. برای جلوگیری از این معضل استقرار پوشش گیاهی راهکاری مناسب است، اما در مواردی استقرار پوشش گیاهی بهعلت شرایط ویژه بهسادگی امکانپذیر نیست و در کوتاهمدت نیز به نتیجه نمیرسد. یکی از راههای مهار فرسایش در اراضی شیبدار، استفاده از سازههای مختلف مکانیکی است که معمولا در پروژههای مهندسی مورد استفاده قرار میگیرد که با هزینههای بسیار زیادی همراه است. راهحل دیگری که در این پروژه مورد بررسی و آزمون قرار گرفت، استفاده از مواد اصلاحکننده طبیعی مانند انواع مالچهای زیستی است. در این پژوهش سازوکار استفاده از چهار نوع مالچ زیستی مختلف بر پارامترهای مختلف مقاومت فرسایشی خاک روی دیواره کانالهای زهکش، بهصورت آزمایشگاهی با استفاده از شبیهسازی بارش، مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش با هدف تعیین نوع و مناسبترین تراکم از مالچهای مختلف در کاهش فرسایش جداره جانبی کانالهای شبکه آبیاری و زهکشی دشت ارایض خوزستان، در آزمایشگاه شبیهساز باران پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری با استفاده از خاک و سایر مشخصات فیزیکی منطقه انجام شد. بهطوری که با استفاده از چهار نوع مالچ زیستی، که در سه غلظت مورد استفاده قرار گرفت، حداقل 40 آزمایش بر روی نمونه خاک منطقه مورد پژوهش انجام شد و ویژگیهای مختلف اندازهگیری شد. برای همه آزمایشها مقدار 25 کیلوگرم نمونه خاک در داخل تشتکهای فلزی قرار داده شد و بهصورت دستی با اعمال فشردگی لازم تا رساندن به جرم مخصوص ظاهری خاک در طبیعت، فشرده شد. تیمارهای آزمایشی در فلومهایی با شیب یک به 1.25 مشابه شیب جانبی زهکشها، در دو شدت بارندگی 30 و 80 میلیمتر بر ساعت شبیهسازی شدند. نتایج نشان داد که همه تیمارهای مالچ در مقایسه با نمونه شاهد تأثیر معنیداری در کاهش رسوب داشتند و تأئید نمود، مالچهای زیستی نقش مؤثری در کنترل فرسایش از جداره جانبی کانالهای زهکش دارند. نتایج مشخص نمود که حضور پوشش مالچ تا بیش از 90 درصد منجر به کاهش رسوب ناشی از باران میشود، لذا مالچهای 1 و 4 دارای بیشترین تأثیر در کاهش میزان فرسایش از جداره کانالهای زهکش بودند. همچنین، مشخص شد افزایش غلظت مالچهای مورد استفاده در تمامی تراکمها، در کاهش میزان رسوب خروجی تأثیر زیادی داشته است.
محمد حسنزاده نفوتی؛ احسان امامی میبدی
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت مروست بهمنظور استفاده در برنامهریزی برای مدیریت این منابع صورت گرفت. به همین دلیل، دادههای کیفیت آب زیرزمینی دشت مروست شامل پارامترهای مجموع آنیونها و کاتیونها، درصد سدیم، Ca، Cl، EC، HCO3، K، Mg، Na، pH، SAR، SO4 و TH تهیه و با بررسی و بازسازی دادههای ناقص، ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب زیرزمینی دشت مروست بهمنظور استفاده در برنامهریزی برای مدیریت این منابع صورت گرفت. به همین دلیل، دادههای کیفیت آب زیرزمینی دشت مروست شامل پارامترهای مجموع آنیونها و کاتیونها، درصد سدیم، Ca، Cl، EC، HCO3، K، Mg، Na، pH، SAR، SO4 و TH تهیه و با بررسی و بازسازی دادههای ناقص، دوره آماری 14 ساله از 1377 تا 1390 برای پژوهش انتخاب شد. برای اجرای روشهای زمینآماری، نیمتغییرنما و نیمتغییرنمای متقابل ترسیم و باتوجه به میزان R2 بیشتر، RSS کمتر و ساختار فضایی قویتر بهترین مدل انتخاب که مدل نمایی برای اغلب پارامترها مناسب تشخیص داده شد. سپس روشهای RBF، IDW با توانهای یک و دو، کریجینگ معمولی و کوکریجینگ معمولی برای اجرای درونیابی استفاده شد. با روش ارزیابی متقابل و سه شاخص برآورد خطای MAE، MBE و RMSE دقیقترین روش برای هر پارامتر انتخاب شد. نتایج نشان داد، روش کوکریجینگ معمولی برای اغلب پارامترها (کاتیون، آنیون، EC، Cl، Ca، K، Mg، Na و TH) بهترین روش میباشد. برای پارامترهای SAR، SO4 و pH روش کریجینگ معمولی، برای پارامتر درصد سدیم تابع پایه شعاعی و برای پارامتر HCO3 روش وزندهی عکس فاصله با توان یک مناسبترین روش تشخیصداده شد. نتایج حاصل نشان داد، غلظت اکثر پارامترها دارای روندی صعودی از غرب به شرق منطقه مورد مطالعه و جنوب به شمال آن منطقه میباشد. همچنین، با گذشت زمان روند کاهش کیفیت آب زیرزمینی مشاهده شد.