یحیی پرویزی؛ زهرا گرامی
چکیده
برآوردهای انجام شده در کشور نشان از هدر رفت سالانه حدود یک میلیارد مترمکعب خاک از عرصه منابع اراضی کشور است. اگرچه ارزشگزاری اقتصادی این حجم از اتلاف منابع خاک از این رهگذر کار دشواری است، ولی با توجه به تعادل شکننده اکوسیستمهای موجود در منابع اراضی کشور میتوان پیشبینی نمود که این حجم اتلاف منابع چه زیان جبرانناپذیر و برگشتناپذیری ...
بیشتر
برآوردهای انجام شده در کشور نشان از هدر رفت سالانه حدود یک میلیارد مترمکعب خاک از عرصه منابع اراضی کشور است. اگرچه ارزشگزاری اقتصادی این حجم از اتلاف منابع خاک از این رهگذر کار دشواری است، ولی با توجه به تعادل شکننده اکوسیستمهای موجود در منابع اراضی کشور میتوان پیشبینی نمود که این حجم اتلاف منابع چه زیان جبرانناپذیر و برگشتناپذیری را به ظرفیت تولید و کارکرد این منابع وارد مینماید. بخشی از این اتلاف خاک توسط فرایندهای خاکسازی جبران و جایگزین میشود و تا زمانی که میزان فرسایش از نرخ خاکسازی پیشینگرفته است، به نوعی فرآیند ذی طبیعی و اجتنابناپذیری تلقی میشود. داشتن اطلاع از نرخ جایگزینی طبیعی برای رصد تغییرات کیفیت و کمیت این منبع طبیعی و دانستن روند زوال یا بهبودی آن ضروری است. از سوی دیگر، سالانه ارقام کلانی از منابع مالی کشور صرف اقدامات آبخیزداری میشود. این در حالی است که یک استاندارد منطقهای کمی برای طراحی این اقدامات و همچنین یک شیوهنامه کاربردی، برای ارزیابی میزان اثرگزاری این اقدامات در دست نیست. این استاندارد و نیز کمیت نرخ باززایی و تجدیدپذیری خاک، در جهان تحت عنوان فرسایش قابل تحمل خاک شناخته شده است. در این مقاله خلاصهای از نحوه شکلگیری این مفهوم در علوم خاک، فاکتورهای موثر بر مقدار T، و همچنین روشهای محاسبه آن معرفی و ارزیابی میشود. همچنین، خلاصه تحقیقات صورت گرفته و نتایج آنها در ارتباط با فرسایش قابل تحمل و آشنایی با روشهای مختلف در این زمینه ارائه و پیشنهادات و نیازهای تحقیقاتی و راهکارهای بهینه برآورد فرسایش قابل تحمل برای شرایط کشور معرفی شده است.
سید احمد حسینی؛ محمودرضا طباطبایی
چکیده
شبیهسازی رسوب معلق در سیستمهای هیدرولوژیکی به دلیل عدم درک و دانش کافی از اجزاء و فرآیندهای متقابل همواره با عدم قطعیت روبرو بوده و بدین سبب منجر به کاربرد مدلهای هوشمند و از جمله شبکههای عصبی مصنوعی در آن شده است. استفاده از مدلهای هوشمند نیز با چالشهائی روبرو است. تعیین ساختار مناسب شبکه، مستلزم بهینه نمودن پارامترهای ...
بیشتر
شبیهسازی رسوب معلق در سیستمهای هیدرولوژیکی به دلیل عدم درک و دانش کافی از اجزاء و فرآیندهای متقابل همواره با عدم قطعیت روبرو بوده و بدین سبب منجر به کاربرد مدلهای هوشمند و از جمله شبکههای عصبی مصنوعی در آن شده است. استفاده از مدلهای هوشمند نیز با چالشهائی روبرو است. تعیین ساختار مناسب شبکه، مستلزم بهینه نمودن پارامترهای مورد استفاده (نظیر تعداد بهینه نورونها و لایهها، وزن و بایاس و نوع توابع فعالسازی) در آن بوده که بهینهسازی مناسب آنها به روش آزمون و خطا، ضمن کارائی کم، منجر به صرف زمان زیاد میشود. در این پژوهش به منظور شبیهسازی بار رسوب معلق روزانه در حوزهی آبخیز سراب قرهسو (رودخانههای قوریچای و هیرچای) واقع در استان اردبیل، از شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه استفاده شد. در راستای آموزش مدلهای شبکه عصبی، علاوه بر روشمرسوم پس انتشار خطا، به منظور بهینهسازی مقادیر وزن و بایاس نورونهای مدلهای شبکه عصبی، از الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات استفاده گردید. همچنین به منظور افزایش قدرت تعمیمدهی مدلها، از خوشهبندی نگاشت خود سازمانده استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مدلهای شبکه عصبی با الگوریتم PSO، کارائی بیشتری نسبت به مدلهای شبکه عصبی که صرفأ از روشهای پس انتشار خطا استفاده مینمایند، داشته است. با توجه به آنکه الگوریتمهای تکاملی (نظیر الگوریتم PSO) میتوانند راهحلهای مناسبی در بهینهسازی پارامترهای شبکه عصبی ارائه نمایند لذا، بکارگیری آنها در آموزش مدلهای شبکه عصبی میتواند، راهکار مناسبی در بهبود کارایی مدلهای هوشمند و بالاخص در شبیهسازی رسوب معلق رودخانهها و بکارگیری نتایج آن در اقدمات سازهای آبخیزداری و عملیات منابع آبی باشد.
الهه فرودی صفات؛ سودابه گلستانی کرمانی؛ مرضیه ثمره هاشمی؛ محمد ذونعمت کرمانی
چکیده
مواد و روشهادر پژوهش مروری حاضر، به جمعآوری و مطالعه مقالات و گزارشهای مرتبط با پدیدههای سیل و خشکسالی در استان کرمان پرداخته شده است که در این خصوص از 49 مقاله فارسی کاربردی موجود (1402-1383 هجری خورشیدی) و 9 مقاله انگلیسی (2023-2012 میلادی) بهره برده شد. در یک تقسیمبندی کلی، استان کرمان براساس میانگین طول و عرض جغرافیایی به چهار منطقه ...
بیشتر
مواد و روشهادر پژوهش مروری حاضر، به جمعآوری و مطالعه مقالات و گزارشهای مرتبط با پدیدههای سیل و خشکسالی در استان کرمان پرداخته شده است که در این خصوص از 49 مقاله فارسی کاربردی موجود (1402-1383 هجری خورشیدی) و 9 مقاله انگلیسی (2023-2012 میلادی) بهره برده شد. در یک تقسیمبندی کلی، استان کرمان براساس میانگین طول و عرض جغرافیایی به چهار منطقه تقسیم شد که به ترتیب منطقه شمال غرب و جنوب شرق با اختصاص 35% و 34% از استنادات، بیشترین میزان مطالعات را به خود اختصاص دادند و 73% از منابع این پژوهش مربوط به مطالعات خشکسالی در استان میباشد، که نشان دهنده قدمت حضور این پدیده در سطح استان است. در این پژوهش، 27% از مطالعات مورد بررسی از پرسشنامه استفاده نمودند و پرکاربردترین نرمافزارهای آماری و تحلیلی مورد استفاده به ترتیب نرمافزار آماری SPSS با سهم 26% و نرمافزار مبتنی بر GIS با سهم 24% بودهاند. نتایج و بحثپدیدههای سیلاب و خشکسالی در استان کرمان در سالهای اخیر نسبت به گذشته به لحاظ شدت و تعدد رو به فزونی هستند و نمیتوان تاثیر آنها بر جامعه را انکار کرد. کاهش ریزشهای جوی و شروع پدیده خشکسالی در استان کرمان از سال 1377 آغاز شده و همواره با یک روند نوسانی (خشکسالی متوسط تا شدید) در همه نقاط استان دیده میشود.نتیجهگیریجمعبندی نتایج بدست آمده نشان میدهد بیشترین تهدید استان کرمان در خصوص پدیده خشکسالی است که تمام استان از آثار آن رنج میبرد. طبق نتایج حاصله، شیب خط روند شاخص خشکسالی بارش- تبخیر تعرق استاندارد شده طی دوره آماری 75-1369 برابر 046/0+ بوده که حاکی از کاهش خشکسالی در استان و در دورههای آماری 89-1376و 1390-97 به ترتیب برابر با 031/0- و 01/0- بوده که بیانگر افزایش شدت خشکسالی در سالهای اخیر است. همچنین وقوع پدیده سیلاب نیز رو به فزونی است و این پدیده بیشترین خسارات را در کمربند شمال غرب – جنوب شرق استان و در مناطق مرتفع به جا گذاشته است. این دو پدیده آثار بسیار مخربی در زمینههای مختلف از خود برجای میگذارند که بیشترین آسیبها بر مسائل اجتماعی است و پس از آن، مسائل اقتصادی و زیست محیطی ظاهر میشوند.
زبیده بیدکی
چکیده
امروزه، اهمیت مدیریت منابع آب و خاک و حفظ محیطزیست به یکی از دغدغههای اصلی در برنامهریزیهای توسعهای تبدیل شده است. آبخیزداری به عنوان یک رویکرد جامع برای مدیریت و بهرهبرداری پایدار از منابع آب و خاک، نقش اساسی در بهبود وضعیت زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلف ایفا میکند. حوزه آبخیز بقمچ در شهرستان چناران، با ویژگیهای ...
بیشتر
امروزه، اهمیت مدیریت منابع آب و خاک و حفظ محیطزیست به یکی از دغدغههای اصلی در برنامهریزیهای توسعهای تبدیل شده است. آبخیزداری به عنوان یک رویکرد جامع برای مدیریت و بهرهبرداری پایدار از منابع آب و خاک، نقش اساسی در بهبود وضعیت زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلف ایفا میکند. حوزه آبخیز بقمچ در شهرستان چناران، با ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی خاص خود، به یکی از مناطق مهم برای اجرای پروژههای آبخیزداری تبدیل شده است. این حوزه با داشتن منابع طبیعی ارزشمند، بهویژه آبهای سطحی و زیرزمینی، به شدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی قرار دارد. از اینرو بهبود و حفظ این منابع از طریق اقدامات مؤثر آبخیزداری، نه تنها به حفظ محیطزیست کمک میکند، بلکه تأثیرات قابل توجهی بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی خواهد داشت. آبخیزداری میتواند با کاهش اثرات منفی سیل و خشکسالی، بهبود کیفیت خاک و آب، ایجاد فرصتهای شغلی جدید، به بهبود شرایط معیشتی روستاییان و تقویت اقتصاد محلی نیز کمک کند. در این راستا، درک و ارزیابی این تأثیرات در حوزه آبخیز بقمچ، میتواند به عنوان مدلی برای سایر مناطق مشابه مورد استفاده قرار گیرد و به سیاستگذاران و مدیران منابع طبیعی اطلاعات ارزشمندی ارائه دهد. این مقاله به بررسی تأثیرات آبخیزداری بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی در حوزه آبخیز بقمچ میپردازد و تلاش میکند تا با تحلیل دادهها و نتایج حاصل از اجرای پروژههای آبخیزداری، به شفافیت و درک بهتری از مزایا و چالشهای این رویکرد در توسعه پایدار کمک کند. امید است که نتایج این مطالعه بتواند به بهبود فرآیندهای مدیریتی و ارتقا کیفیت زندگی در جوامع محلی کمک نماید
مریم صبوری؛ هایده آرا؛ محمد کیا کیانیان؛ امین صالح پور جم
چکیده
طی دهههای اخیر بهرهبرداری مفرط و غیراصولی از منابع حوزههای آبخیز (خاک، آب و پوشش گیاهی) باعث کاهش سلامت آنها شده است. یکی از این پاسخها، که میتواند نقش پیشگیرانه داشته باشد، توجه به معیشت جایگزین و بخصوص صنعت بومگردی و گردشگری است. از این رو، شناخت ژئوسایتها و ژئومورفوسایتهای مناطق مختلف ضرورت مییابد. هدف از پژوهش حاضر، ...
بیشتر
طی دهههای اخیر بهرهبرداری مفرط و غیراصولی از منابع حوزههای آبخیز (خاک، آب و پوشش گیاهی) باعث کاهش سلامت آنها شده است. یکی از این پاسخها، که میتواند نقش پیشگیرانه داشته باشد، توجه به معیشت جایگزین و بخصوص صنعت بومگردی و گردشگری است. از این رو، شناخت ژئوسایتها و ژئومورفوسایتهای مناطق مختلف ضرورت مییابد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی ارزش گردشگری چشماندازهای ژئومورفوتوریستی (مطالعه موردی: حوضه حبلهرود) با استفاده از مدل پرالونگ میباشد. از بین مکانهای ژئومورفیک منطقه حبله رود، 3 مکان انتخاب شد و برای هر یک از مکانهای ژئومورفیک یک شناسنامه تهیه گردید. مکانها شامل روستای رودافشان در غرب شهر دماوند، چشمه خُمده و تنگه واشی میباشند. در این تحقیق، بنا بر مدل پرالونگ، نظرسنجی از تعدادی کارشناسان آگاه نسبت به منطقه مورد مطالعه و گردشگران بازدیدکننده (30 نفر) با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده به عمل آمد. در این مدل، ارزش گردشگری یک مکان با میانگین ارزشهای زیبایی، علمی، فرهنگی و اقتصادی مورد سنجش قرار گرفت. پس از سنجش دادهها مشخص شد، که از بین سه نمونه انتخاب شده، ژئوسایت تنگه واشی با عیار گردشگری 54/0 و میانگین ارزش بهرهوری 68/0، دارای بالاترین ارزش ژئومورفوتوریسمی میباشد. آن چه باعث بالا بردن ارزش و اهمیت تنگه واشی شده است، منحصر به فرد بودن آن در سطح کشور، اقلیم مساعد و خنک، اشکال ژئومورفولوژی و حکاکیهای کمنظیر بر روی دیواره سنگی تنگه و همچنین منظره آبشار و وجود چمنزار بسیار زیبا در اطراف این تنگه میباشد. ژئوسایتهای غار رودافشان با عیار گردشگری (41/0) در رتبه دوم قرار گرفت. دلایل کسب این رتبه را می توان تجمع پدیدههای ژئومورفولوژیکی به صورت فشرده در محدوده کوچک (داخل غار)، واقع شدن در کنار روستای رودافشان و جاذبههای طبیعی (رودخانه دلیچای، طبیعت بکر روستا با درختان سرسبز و بلند)، آن دانست. چشمه آب معدنی خُمده با عیار (31/0)، رتبه سوم را به خود اختصاص داد. ارزیابیها نشاندهنده آن است، که ارزشهای گردشگری لندفرمهای ژئومورفولوژیکی منطقه تنگه واشی عمدتاً به دلیل بالابودن ارزش زیبایی ظاهری و ارزش فرهنگی و ارزش علمی این لندفرم است. عواملی مانند دشواری دسترسی، نبود امکانات و تسهیلات رفاهی و خدماتی مناسب و عدم توجه به ژئوتوریسم در کاهش مجموع عیارهای محاسبه شده مؤثر بوده است.
سید حمیدرضا صادقی؛ رقیه علیپور؛ حسن فریدونی؛ فاطمهزهرا عنایتی؛ علیرضا پاکروان؛ رضا یاقوتی؛ میترا مرادنژاد؛ فاطمه اسماعیل زاده اشینی؛ فاطمه عبدالباقی؛ سحر موسویان؛ رضا چمنی؛ مرجان بهلکه؛ حامد بیگی
چکیده
امروزه برای جلوگیری از تخریب منابع طبیعی، ارائه راهبردهای مؤثر ضروری است. در این پژوهش ابتدا بازخوانی مطالعات تفصیلی-اجرایی حوزه آبخیز دفتآباد خراسان جنوبی با هدف شناخت مشکلات آبخیز انجام شد. همچنین بازدیدهای لازم برای شناخت هر چه بیشتر آبخیز صورت گرفت. سپس، فهرست مشکلات و چالشهای منطقه تهیه و در ساختار استخوان ماهی جانمایی ...
بیشتر
امروزه برای جلوگیری از تخریب منابع طبیعی، ارائه راهبردهای مؤثر ضروری است. در این پژوهش ابتدا بازخوانی مطالعات تفصیلی-اجرایی حوزه آبخیز دفتآباد خراسان جنوبی با هدف شناخت مشکلات آبخیز انجام شد. همچنین بازدیدهای لازم برای شناخت هر چه بیشتر آبخیز صورت گرفت. سپس، فهرست مشکلات و چالشهای منطقه تهیه و در ساختار استخوان ماهی جانمایی شد. در ادامه، ارکان مدیریت جامع حوزه آبخیز مشتمل بر شش بخش قانونی، سیاستی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دانش مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه جایگاه این آبخیز در نردبان مدیریت آبخیز تعیین شد. در نهایت بهمنظور بررسی لحاظ جامعیت رویکردهای مذکور، ویژگیهای آبخیزداری مطلوب در مطالعات تفصیلی-اجرایی بررسی شد. درانتها نیز راهکارهای اجمالی لازم برای بهبود مطالعات تفصیلی-اجرایی ارائه شده است. ارزیابی پژوهش نشان میدهد که رویکردهای کنونی مدیریت آبخیز دفتآباد با چالشهای جدی مواجه است. عوامل متعددی ازجمله الگوهای نامناسب مدیریت، تغییرات اقلیمی، عدم مشارکت فعال جوامع محلی، کمبود سرمایهگذاری، عدم بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی و توانمندیهای منطقه و مسائل اقتصادی-اجتماعی موجود این آبخیز را در معرض آسیبپذیری جدی قرار داده است. همچنین عدم ارزیابی نیازهای مختلف جمعتی به خصوص نیازهای بانوان در ردههای مختلف سنی سبب شده است تا راهکارهای مختلف مدیریت جمعیت در کوتاه و بلند مدت دیده نشود. از طرفی دیگر بهرهگیری از توانمندیهای اقتصادی آبخیزها در راستای تولید محصولات، بازاریابی محصولات تولیدشده و گسترش بومگردی میتواند فقر عمومی را کاهش داده و تقویت اقتصادی جوامع محلی را در پی داشته باشد. بهطورکلی با رعایت رویکردهای اشاره شده در این پژوهش و ارتقای مطالعات تفصیلی-اجرایی میتوان روند فعلی آبخیزها را بهبود بخشید و از هدررفت منابع آبوخاک و مهاجرت بیوقفه مردم به شهرهای بزرگتر و مشکلات محیطزیستی کاست. تقویت مشارکت جوامع محلی، سیاستگذاری و برنامهریزی متناسب با سلامت و پایداری حوزه، سرمایهگذاری در بخشهای مختلف و زیرساختها، حمایت از گروههای آسیبپذیر و همچنین توجه به دانش بومی و تجربیات محلی در کنار استفاده از دانش علمی و تخصصی میتواند به موفقیت این برنامه کمک شایانی کند. رویکردهای ارائهشده و نتایج این پژوهش میتواند برای مدیران و سیاستگذاران حوزه منابع طبیعی و بهویژه آبخیزداری مورد استفاده قرار گیرد. براین اساس پیشنهاد میشود مدیران و برنامهریزان در ردههای مختلف مدیریتی ضمن توجه هرچه بیشتر به مشارکت جوامع محلی، ارزیابی، پایش و سنجش اثرات طرحهای اجراشده را در اولویت قرار دهد تا در بلندمدت بتوانند همزمان با حفظ و احیاء آبخیزهای سالم، از مهاجرت آبخیزنشینان به شهرهای همجوار و بروز مشکلات متعدد درآنها جلوگیری کنند.
پارسا حقیقی؛ سید مسعود سلیمان پور؛ سهراب صادقی
چکیده
تغییرات اقلیمی و گرم شدن آبوهوا میتواند بهطور مستقیم بر مقادیر فرین اقلیمی و تغییرات زمانی و مکانی این رخدادها تأثیر گذارد. در این پژوهش بهمنظور تحلیل روند وقوع رخدادهای فرین اقلیمی آینده نزدیک استان فارس از برونداد مدل ACCESS-ESM1-5 مربوط به گزارش ششم IPCC و آخرین سری انتشار سناریوهای اقلیمی (SSP) پس از ریزمقیاس نمایی با استفاده از مدل ...
بیشتر
تغییرات اقلیمی و گرم شدن آبوهوا میتواند بهطور مستقیم بر مقادیر فرین اقلیمی و تغییرات زمانی و مکانی این رخدادها تأثیر گذارد. در این پژوهش بهمنظور تحلیل روند وقوع رخدادهای فرین اقلیمی آینده نزدیک استان فارس از برونداد مدل ACCESS-ESM1-5 مربوط به گزارش ششم IPCC و آخرین سری انتشار سناریوهای اقلیمی (SSP) پس از ریزمقیاس نمایی با استفاده از مدل آماری LARS–WG در سطح ایستگاه استفادهشده است. از اطلاعات روزانه بارش، دمای بیشینه و کمینه سه ایستگاه سینوپتیک آباده، شیراز و لار مربوط به استان فارس استفادهشده است. پس از ریزمقیاس نمایی برونداد مدل ACCESS-ESM1-5 پیشبینی بارش، دمای کمینه و بیشینه برای دوره آینده نزدیک (2055-2026) انجام گرفت. سپس با استفاده از پکیج RClimdex در نرمافزار R، 14 شاخص فرین اقلیمی (7 شاخص دمایی و 7 شاخص بارشی) برای دوره پایه و آینده نزدیک استخراج شد. نتایج مربوط به ریزمقیاس نمایی برونداد مدل ACCESS-ESM1-5 نشان از افزایش دمای کمینه و بیشینه دوره آینده نزدیک (2055-2026) نسبت به دوره پایه (2020-1991) در هر سه ایستگاه و هر سه سناریو می دهد. مقادیر متوسط بارش نیز در ایستگاه شیراز نزولی و در دو ایستگاه آباده و لار صعودی پیشبینیشده است. نتایج مربوط به تعیین روند در شاخصهای اقلیمی نشان داد که وجود روند در شاخصهای فرین دمایی به نسبت شاخصهای فرین بارشی محسوستر است. روند افزایشی شاخصهای حدی گرم و روند کاهشی شاخصهای حدی سرد در دوره آینده نزدیک (2055-2026) در استان فارس اتفاق خواهد افتاد؛ بنابراین ضروری است که در سطوح مختلف مدیریتی بهمنظور مقابله با پیامدهای احتمالی افزایش دما و رخدادهای حدی گرم تصمیمات و برنامههای پیشگیرانه اتخاذ و عملیاتی شود. فراوانی رخدادهای فرین بارش نیز نشان از افزایش شاخص شدت روزانه بارش، افزایش حداکثر بارش یکروزه در سه ایستگاه آباده، شیراز و لار و افزایش تعداد روزهای با بارش سنگین و خیلی سنگین در دو ایستگاه آباده و لار میدهد. این شرایط میتواند بیانگر افزایش بارشهای شدید و کوتاهمدت و در مقابل کوتاهتر شدن فصل بارش منطقه باشد.
علی شاهنظری؛ مریم میرهاشمی؛ علیرضا زارعی قورخودی
چکیده
برداشت بیرویه و غیرفنی شن و ماسه از رودخانهها اثرات نامطلوب مورفولوژیکی و محیطزیستی زیادی را به همراه داشته است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای و ارائه شاخصهای مدیریت برداشت بهینه انجام شد. حوضههای آبریز مورد مطالعه در این پژوهش شامل دریاچه ارومیه، سفیدرود و ...
بیشتر
برداشت بیرویه و غیرفنی شن و ماسه از رودخانهها اثرات نامطلوب مورفولوژیکی و محیطزیستی زیادی را به همراه داشته است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای و ارائه شاخصهای مدیریت برداشت بهینه انجام شد. حوضههای آبریز مورد مطالعه در این پژوهش شامل دریاچه ارومیه، سفیدرود و هراز، هراز و قرهسو، کرگانرود، کرخه، کارون و سفیدرود بزرگ میباشد. اطلاعات مورد نیاز از طریق پژوهش میدانی از نوع پیمایشی، با انجام مصاحبههای حضوری و استفاده از پرسشنامه، به دست آمده است. جامع آماری مورد مطالعه را کارشناسان، متخصصان و خبرگان شرکتهای آب منطقهای سراسر کشور تشکیل میدهند. ابزار تحقیق پرسشنامهای بود که روایی محتوایی آن با کسب نظر متخصصان مربوط و استادان دانشگاه و اعمال اصلاحات لازم به دست آمده است. پایایی ابزار تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ و نرمافزار SPSS استفاده شد و رقم آن معادل 811/0 به دست آمد. بررسی عوامل فنی نشان داد که گویههای T3 (پایداری رودخانه، سازههای هیدرولیکی و طول عمر آنها) با درصد فراوانی 92/16% و گویه T5 (تغییرات تراز سطح آب زیرزمینی در آبخوانهای مجاور رودخانه) با درصد فراوانی 61/4% به ترتیب مهمترین و کم اهمیتترین عامل در برداشت مصالح رودخانهای میباشند. در بین مؤلفههای حقوقی گویه L1 (ضعف در تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای وضع قوانین و مقررات کنترلی) و گویه L6 (نبود زیرساختهای مناسب برای مدیریت بحران در مواقع ضروری) بهترتیب با درصد فراوانیهای 69/18% و 46/8% اولویتهای اول و آخر عوامل مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای را به خود اختصاص دادهاند. نتایج حاصل از بررسی عوامل اجتماعی - اقتصادی مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای نشان داد که گویه S1 (نبود قوانین و مقررات کنترل قیمت و نوسانات قیمت مصالح رودخانهای) با درصد فراوانی 38/15% اولویت اول عوامل اجتماعی- اقتصادی مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای و گویه S3 (روند مهاجرت از (به) منطقه) کم اهمیتترین (17/6%) عامل در برداشت مصالح رودخانهای میباشد. از طرفی گویه E2 (اثرات زیستمحیطی برداشت مصالح رودخانهای بر محیط آبی رودخانه (جامعه گیاهی و جانوری)) مهمترین عامل تأثیرپذیر در برداشت مصالح رودخانهای با درصد فراوانی 08/23% و گویه E5 (تأثیر برداشت مصالح رودخانهای بر سیلابدشتها) با درصد فراوانی 15/16% کماهمیتترین عامل در بین مؤلفههای زیستمحیطی میباشدنتایج بررسی کلی عوامل حقوقی، فنی، اجتماعی-اقتصادی و زیستمحیطی حاکی از آن است که ضعف در مؤلفههای حقوق مؤثرترین عامل در تشدید پیامدهای منفی ناشی از برداشت مصالح رودخانهای میباشد.
امین صالح پور جم؛ جمال مصفایی
چکیده
در این مطالعه، اقدام به ساختاربندی مساله و شناسایی و اولویتبندی راهحلهای بهبود سلامت آبخیز کالآجی مبتنی بر چارچوب DPSIR و آزمونهای ناپارامتریک آماری شد. در مرحله نخست، شناسایی پیشرانها و فشارهای منتج به وضعیت سلامت آبخیز کالآجی و اثرات مربوطه از طریق مرور منابع و تحقیقات پیشین، بازدید از حوضه، مصاحبه با کارشناسان آگاه به ...
بیشتر
در این مطالعه، اقدام به ساختاربندی مساله و شناسایی و اولویتبندی راهحلهای بهبود سلامت آبخیز کالآجی مبتنی بر چارچوب DPSIR و آزمونهای ناپارامتریک آماری شد. در مرحله نخست، شناسایی پیشرانها و فشارهای منتج به وضعیت سلامت آبخیز کالآجی و اثرات مربوطه از طریق مرور منابع و تحقیقات پیشین، بازدید از حوضه، مصاحبه با کارشناسان آگاه به مساله متشکل از کارشناسان ادارات منابع طبیعی، محیط زیست، آب منطقهای، جهاد کشاورزی، سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان، اعضای هیئت علمی مراکز دانشگاهی و پژوهشی و نیز مصاحبه با جوامع محلی انجام شد. سپس، اقدام به تعیین راهکارهای بهبود وضعیت سلامت آبخیز کالآجی و حذف یا تعدیل اثرات نامطلوب مربوطه توسط کارگروه خبرگان شامل 26 نفر از دستاندرکاران و افراد مطلع محلی و کارشناسان آگاه به مسایل و مشکلات حوضه شد. در آخرین مرحله، بعد از تشکیل جدول DPSIR و شناسایی مولفههای مختلف این چارچوب در حوزه آبخیز کال آجی، اقدام به اولویتبندی و تعیین اهمیت هر یک از متغیرهای دستهبندی شده در ذیل مولفههای پنجگانه DPSIR شد. بدین منظور از پرسشنامه با طیف لیکرت به عنوان ابزار اندازهگیری استفاده شد. در این تحقیق، هر یک از متغیرها به عنوان یک گویه در نظر گرفته شد و روایی پرسش نامه بر اساس نظرات خبرگان به تایید نهایی رسید. همچنین، از روش آلفای کرونباخ به منظور محاسبه میزان پایایی ابزار اندازهگیری استفاده شد. در این مطالعه، متغیرهای پرسش نامه بر اساس روش کدگذاری چندپاسخی، از نوع متغیرهای ترتیبی کیفی و منطبق با طیف لیکرت (خیلی کم (1)، کم (2)، متوسط (3)، زیاد (4) و خیلی زیاد (5)) بود، به طوری که اقدام به نظرسنجی از اعضای کارگروه خبره و تعیین اولویت گویهها مبتنی بر آزمون ناپارامتریک فریدمن شد. نتایج آزمون فریدمن نشاندهنده حضور تفاوت معنیدار میان اهمیت انواع متغیرهای شناسایی شده در ذیل مولفههای چارچوب DPSIR بود. بر این اساس، D5، P1، S2 و I3 به ترتیب به عنوان مهمترین پیشران، فشار، وضعیت و اثر اولویتبندی شدند.
مسیب حشمتی؛ محمد قیطوری؛ یحیی پرویزی
چکیده
خاکورزی مهمترین فعالیت کشاورزی در سراسر جهان است که نقش بسزایی بر کیفیت خاک، محیطزیست و عملکرد محصول دارد. در غالب دیمزارهای ایران شخم با گاوآهن برگرداندار و در جهت شیب دامنه انجام میگیردکه بهدلیل نقش آن در انتشار کربن آلی، فرسایش خاک و کاهش عملکرد محصول زیانبارترین نوع خاکورزی است. هدف از اجرای این پروژه بررسی اثرات چهار ...
بیشتر
خاکورزی مهمترین فعالیت کشاورزی در سراسر جهان است که نقش بسزایی بر کیفیت خاک، محیطزیست و عملکرد محصول دارد. در غالب دیمزارهای ایران شخم با گاوآهن برگرداندار و در جهت شیب دامنه انجام میگیردکه بهدلیل نقش آن در انتشار کربن آلی، فرسایش خاک و کاهش عملکرد محصول زیانبارترین نوع خاکورزی است. هدف از اجرای این پروژه بررسی اثرات چهار روش شخم بر روی مهمترین مشخصات فیزیکی و فرسایش پذیری خاک بود که در قالب طرح آزمایشی اسپلیت اسپلیت پلات بر پایه کرتهای کامل تصادفی با چهار تیمار اصلی و سه تیمار فرعی انجام شد. نوع شخم به عنوان عامل اصلی (شامل شخم متداول، شخم مرکب، شخم با چیزل و بدون شخم ) با سه تیمار فرعی (بدون بقایای گیاهی، یک سوم بقایای گیاهی و دوسوم بقایای گیاهی) بود که در تناوب گندم و نخود دیم بهمدت چهار سال اجرا شد. محل اجرای تحقیق ایستگاه سرارود (معاونت موسسه تحقیقات دیم) بود. نمونهبرداری سالانه از خاک (عمق 10 تا 20 سانتیمتر) انجام و مورد آزمایشات جرم مخصوص ظاهری و توزیع اندازه خاکدانهها قرار گرفت. همچنین وضعیت فرسایش پذیری محاسبه شد. نتایج حاصله نشان داد که میانگین جرم مخصوص ظاهری تیمارهای شاهد (شخم متداول)، خاکورز مرکب، چیزل و کشت مستقیم بهترتیب 62/1، 45/1، 40/1 و 37/1 گرم بر سانتیمتر مکعب بدست آمد که بطور معنیداری (p<0.05) در تیمار شاهد بیشتر بود. بههمین ترتیب میانگین کربن آلی 20/1، 50/1، 40/1 و 70/1 درصد بود که بطور معنیداری در تیمار کشت مستقیم بیشتر است. همینطور تیمارهای شخم حفاظتی نیز موجب افزایش معنیدار خاکدانههای درشت خاک (با قطر بزرگتر از 1 میلیمتر) شدند. تیمارهای فرعی یک سوم و دوسوم درصد بقایای گیاهی نیز تاثیر مثبت و معنیداری بر روی متغیرهای مورد اندازهگیری داشتند و بطور کلی بیشترین نقش را ترکیب خاکورز مستقیم با دوسوم درصد بقایا داشت. همچنین این شرایط منجر به کاهش قابل توجه فرسایشپذیری خاک گردید. در نهایت با توجه بهاینکه بخشی از بقایای گیاهی گندم (کلش) برای تعلیف دام جمعآوری میگردد، باقی گذاشتن یک سوم درصد بقایا به همراه کشت مستقیم بهعنوان گزینه مناسب و قابل اجرا برای حفظ کیفیت خاک و پایداری محیطزیست است.
کورش شیرانی؛ مهرداد پسندی
چکیده
فرونشست زمین یکی از مخاطرات زمینشناسی، تأثیرات گستردهای بر زیرساختها، کشاورزی و محیطزیست دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی و پهنهبندی خطر فرونشست زمین در برخی از مهمترین حوضههای آبریز استان اصفهان، شامل اصفهان-برخوار، نجفآباد، مهیار شمالی، مهیار جنوبی و کوهپایه-سجزی، با استفاده از دادههای صعودی، نزولی و ترکیبی (صعودی-نزولی) ...
بیشتر
فرونشست زمین یکی از مخاطرات زمینشناسی، تأثیرات گستردهای بر زیرساختها، کشاورزی و محیطزیست دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی و پهنهبندی خطر فرونشست زمین در برخی از مهمترین حوضههای آبریز استان اصفهان، شامل اصفهان-برخوار، نجفآباد، مهیار شمالی، مهیار جنوبی و کوهپایه-سجزی، با استفاده از دادههای صعودی، نزولی و ترکیبی (صعودی-نزولی) ماهواره Sentinel-1 و تکنیک PSInSAR انجام شده است. در این مطالعه، دادههای Sentinel-1 مربوط به دوره زمانی 1393 (2014) تا 1402 (2023) مورد استفاده قرار گرفته است. این دادهها شامل تصاویر صعودی و نزولی این ماهواره میباشد که ترکیب آنها به حذف ابهامات ناشی از جهت جابجایی کمک مینماید.در ابتدا، پردازش اولیه دادهها انجام گردیده که شامل همثبتسازی تصاویر بهمنظور تطابق دقیق پیکسلها و تولید تداخلنگارها برای استخراج تغییرات فاز میباشد. سپس شناسایی پراکندهسازهای ماندگار (PS) صورت گرفته است که در این مرحله، نقاطی با بازتاب پایدار رادار با استفاده از شاخص پراکندگی دامنه (ADI) و تحلیل پایداری فاز شناسایی شدهاند. در گام بعد، تصحیح خطاهای جوی و مداری با استفاده از مدلهای آماری و روشهای وارونسازی انجام شده تا اثرات جوی و خطاهای مداری حذف گردند. سپس به توسط تحلیل سری زمانی تغییرات زمین، جابجایی در طول زمان محاسبه گردیده و دادهها به مختصات جغرافیایی تبدیل شدهاند. در ادامه، دادههای بهدستآمده با دادههای زمینی و سایر منابع مستقل مقایسه شده تا دقت و قابلیت اعتماد نتایج اعتبارسنجی شود. نهایتاً نقشههای پهنهبندی شامل نقشههای فرونشست تجمعی، نرخ سالیانه فرونشست و پهنههای خطر وقوع این پدیده تهیه شدهاند. نتایج نشان میدهد که فرونشست زمین در منطقه مورد مطالعه از مقدار ناچیز تا 55 سانتیمتر در بازه 9 ساله مورد بررسی متغیر میباشد. نرخ سالیانه فرونشست در مناطقی از حوضههای اصفهان-برخوار و مهیار جنوبی به 6 سانتیمتر در سال رسیده است. ترکیب دادههای صعودی و نزولی علاوه بر کمک به کاهش خطاها، امکان تفکیک جابجاییهای عمودی و افقی زمین را نیز فراهم ساخته است. بیشترین فرونشست تجمعی در مناطق شهری و کشاورزی حوضه اصفهان-برخوار و همچنین در محدوده رسوبات رسی در حوضه مهیار جنوبی مشاهده میشود. پهنهبندی خطر نشان میدهد که حوضههای اصفهان-برخوار و مهیار جنوبی دارای بیشترین مساحت پهنههای با خطر بسیار زیاد هستند. در سایر حوضهها، مناطق با خطر متوسط و کم غالب میباشند. نقشههای پهنهبندی، ارتباط مستقیمی را بین بیشترین میزان فرونشست و کاربری اراضی (مانند مناطق شهری و کشاورزی) و همچنین ویژگیهای زمینشناسی (رسوبات رسی و کلوتها) نشان میدهند. پژوهشهای آینده باید بر پایش مداوم و توسعه مدلهای پیشبینی فرونشست برای مقابله مؤثر با این پدیده متمرکز شوند.
مجید کاظم زاده؛ َعلی شهبازی؛ زهرا نوری؛ اصغر بیات
چکیده
چکیده مبسوطمقدمهدر چند دهه اخیر، روند افزایشی مخاطرات طبیعی و تخریب منابع طبیعی تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی شدت فزایندهای یافته است. یکی از روشهای مهم در کنترل و کاهش رواناب سطحی برای تعدیل سیلاب و دبی اوج، اقدامات آبخیزداری اعم از اقدامات مدیریتی و حفاظتی، بیولوژیکی و یا مکانیکی میباشد. هرچند طی سنوات گذشته اقدامات آبخیزداری ...
بیشتر
چکیده مبسوطمقدمهدر چند دهه اخیر، روند افزایشی مخاطرات طبیعی و تخریب منابع طبیعی تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی شدت فزایندهای یافته است. یکی از روشهای مهم در کنترل و کاهش رواناب سطحی برای تعدیل سیلاب و دبی اوج، اقدامات آبخیزداری اعم از اقدامات مدیریتی و حفاظتی، بیولوژیکی و یا مکانیکی میباشد. هرچند طی سنوات گذشته اقدامات آبخیزداری ارزشمندی در سطح کشور اجرا گردیده است، اما متاسفانه مستندسازی علمی و مطالعات در خصوص عملکرد، نقاط ضعف و قوت و اثربخشی آنها بسیار کم می باشد. مواد و روش هاحوزه آبخیز زوجی زیدشت طالقان شامل حوزه آبخیز نمونه و شاهد که به ترتیب دارای مساحت 104 هکتار و 92 هکتار بوده و در داخل حوزه معرف با مساحت 2750 هکتار قرار گرفته است. در حوزه نمونه به همراه حفاظت و قرق کل حوزه، در سطح حدود 5/12 هکتار بانکت بندی به همراه بذرکاری (بانکت بندی منقطع به همراه چاله فلسی) اجرا گردیده است. در بخش اقدامات مکانیکی در حوزه نمونه به ترتیب 943 و 5/72 متر مکعب سازه گابیونی و سازه خشکه چین اجرا گردیده است. مجموع مخزن ایجادی سازه های گابیونی و خشکه چین به ترتیب 13550 و 125 متر مکعب بوده است. در تحقیق حاضر با توجه به اهمیت تاثیر پوشش گیاهی در رواناب و دبی اوج از طریق شماره منحنی در مدلسازی، مطالعه و اندازهگیری میدانی تغییرات پوشش گیاهی طی 5 سال اخیر (1398 تا 1402) در دو حوزه آبخیز نمونه و شاهد ارائه میگردد. نتایج و بحثارزیابی نتایج تغییرات پوشش گیاهی تحت تاثیر اقدامات آبخیزداری نشان داد که مقدار درصد پوشش گیاهی و تولید گیاهی به طور متوسط حدود 8 درصد و 265 کیلوگرم در حوزه نمونه (51 درصد متوسط پوشش گیاهی و 777 کیلو گرم در هکتار متوسط تولید) بیشتر از حوزه شاهد (43 متوسط درصد پوشش گیاهی و 512 کیلو گرم در هکتار متوسط تولید) بوده است. در بحث کاهش دبی اوج حوزه آبخیز نمونه و شاهد، نتایج ارزیابی دادههای مشاهداتی نشان داد که دبی اوج حوزه نمونه تحت تاثیر اقدامات آبخیزداری 65 درصد کمتر از حوزه شاهد (بدون اجرای اقدامات آبخیزداری) بوده است.نتیجه گیریدر اثر اجرای عملیات بیولوژیکی و مکانیکی علاوهبر کاهش دبی اوج، زمان رسیدن به دبی اوج در حوزه نمونه نیز افزایش یافته است (بحث افزایش زمان تمرکز) و دبی اوج سیل با تاخیر زمانی بیشتری نسبت به هیدروگراف سیل در حالت بدون اقدامات آبخیزداری حوزه شاهد رخ داده است.