اقدس ستودهنیا؛ مجید محمودآبادی؛ مجید فکری
چکیده
با توجه به ضعف پوشش گیاهی در مناطق خشک و نیمهخشک، پوشش سنگریزه سطحی از اهمیت ویژهای در مهار فرسایش خاک برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر پوشش سنگریزه سطحی و شیب بر شدت فرسایش پاشمانی و بینشیاری در دو نمونه خاک مختلف انجام شد. به این منظور، بر روی دو خاک ماسهای و زراعی با توزیع اندازه ذرات متفاوت، در چهار شیب ...
بیشتر
با توجه به ضعف پوشش گیاهی در مناطق خشک و نیمهخشک، پوشش سنگریزه سطحی از اهمیت ویژهای در مهار فرسایش خاک برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر پوشش سنگریزه سطحی و شیب بر شدت فرسایش پاشمانی و بینشیاری در دو نمونه خاک مختلف انجام شد. به این منظور، بر روی دو خاک ماسهای و زراعی با توزیع اندازه ذرات متفاوت، در چهار شیب 0.5، دو، پنج و 10 درصد و پنج سطح سنگریزه سطحی شامل صفر، پنج، 10، 20 و 40 درصد، هر یک در سه تکرار آزمایش شبیهسازی باران انجام شد. با ایجاد باران با شدت ثابت 35 میلیمتر در ساعت و مدت 35 دقیقه در یک سینی به ابعاد 60 در 60 سانتیمتر، شدت فرسایش بینشیاری و نیز پاشمان ذرات بهسمت پاییندست و بالادست و نیز متوسط پاشمان کل اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش پوشش سنگریزه سطحی در هر دو خاک، شدت پاشمان پاییندست و بالادست و همچنین، متوسط پاشمان کل بهطور معنیداری کاهش مییابد، البته شدت پاشمان پاییندست بیشتر از پاشمان بالادست بود. با افزایش درصد پوشش سنگریزه از صفر (شاهد) به پنج، 10، 20 و 40 درصد، متوسط شدت پاشمان بهسمت پاییندست در نمونه خاک ماسهای بهترتیب 12.9، 25.3، 35.7 و 47.7 درصد و در نمونه خاک زراعی بهترتیب 13.9، 25.4، 0.37 و 49.44/49 درصد کاهش یافت. با افزایش درصد پوشش سنگریزه از صفر درصد (شاهد) به پنج، 10، 20 و 40 درصد، متوسط شدت فرسایش بینشیاری در نمونه خاک ماسهای بهترتیب 5/13، 26.4، 33.3 و 46.4 درصد و در نمونه خاک زراعی بهترتیب 12.9، 30.7، 37.3 و 45.9 درصد کاهش یافت. همچنین، با افزایش شیب در هر دو خاک، شدت فرسایش پاشمانی و بینشیاری بهطور غیر خطی افزایش پیدا کرد. شدت پاشمان و نیز فرسایش بینشیاری در خاک ماسهای بهدلیل چسبندگی کمتر و جدایشپذیری بیشتر ذرات آن، بیشتر از نمونه خاک زراعی بود. یافتههای این پژوهش نشان داد که وجود پوشش سنگریزه در سطح خاک میتواند شدت فرسایش پاشمانی و بینشیاری را بهطور معنیداری کاهش دهد.
سحر دارایی؛ عبدالرضا بهرهمند؛ حمید کریمی
چکیده
تغییرات کاربری اراضی موجب تغییر مؤلفههای مختلف چرخه هیدرولوژیکی و افزایش و یا کاهش مقادیر رواناب میشوند. رواناب زیرسطحی یکی از بخشهای مهم رواناب در مناطق مرطوب بهخصوص مناطق شیبدار با پوشش گیاهی عالی است. با توجه به مزیتها و قابلیتهای مدلهای هیدرولوژیکی توزیعی، این مدلها برای بررسی تغییرات کاربری اراضی ...
بیشتر
تغییرات کاربری اراضی موجب تغییر مؤلفههای مختلف چرخه هیدرولوژیکی و افزایش و یا کاهش مقادیر رواناب میشوند. رواناب زیرسطحی یکی از بخشهای مهم رواناب در مناطق مرطوب بهخصوص مناطق شیبدار با پوشش گیاهی عالی است. با توجه به مزیتها و قابلیتهای مدلهای هیدرولوژیکی توزیعی، این مدلها برای بررسی تغییرات کاربری اراضی و برآورد کمی این تغییرات مناسب هستند. در این تحقیق، به ارزیابی اثرات سناریوهای تغییر کاربری اراضی بر روی میزان جریان زیرسطحی با استفاده از مدل WetSpa در پایه زمانی روزانه در حوزه آبخیز دهنو با مساحت 263.43 کیلومتر مربع پرداخته شده است. برای اجرای مدل از دادههای هیدرومتئورولوژی روزانه از سال آبی 1385 تا 1389 شامل دادههای تبخیر، بارش و دما بهعنوان ورودی مدل استفاده شد. مدل ارتفاعی رقومی، کاربری اراضی و بافت خاک نقشههای ورودی مدل هستند. طبق پتانسیل حوزه آبخیز دهنو، چهار سناریو تغییر کاربری اراضی در محیط نرمافزار Arc GIS طراحی و برای شبیهسازی به مدل واسنجی شده وارد شدند. برای استفاده از مدل برای شبیهسازی اثر سناریوهای تغییر کاربری اراضی، آزمون تحلیل حساسیت و عدم قطعیت بهصورت دستی و سپس با برنامه بهینهسازی PEST انجام شد. با مقایسه هیدروگراف خروجی جریان زیرسطحی در وضعیت موجود با نتایج شبیهسازی شده از چهار سناریو، تغییرات در فرایندها و پارامترهای هیدرولوژیکی بررسی شد. در این تحلیل مشخص شد که بهبود کاربری حوضه باعث افزایش مقادیر جریان زیرسطحی، افزایش نفوذ عمقی، کاهش رواناب سطحی و افزایش زمان تمرکز شده و از طرفی با تخریب منطقه در جهت قهقرا مقدار جریان زیرسطحی و مقادیر نفوذپذیری و آبگذری به آبخوان سطحی و عمیق کاهش یافته و به حجم رواناب افزوده میشود. لذا، لزوم حفظ کاربری فعلی حوضه و بهبود و اصلاح آن، یکی از راهکارهای اساسی در جهت مدیریت رواناب سطحی در حوزه آبخیز مورد مطالعه است.
مهران لشنیزند؛ کیانفر پیامنی؛ ایرج ویسکرمی
چکیده
کمبود آب یکی از مشکلات عمده اکثر کشورهای جهان، بهویژه کشورهای دارای جمعیت رو به رشد بهشمار میآید. ایران هم یکی از کشورهایی است که از این قضیه مستثنی نیست. کشور ایران در ناحیه آب و هوایی گرم و خشک و نیمهخشک واقع شده است و متوسط میزان بارندگی سالیانه آن یک سوم متوسط بارندگی سالیانه جهان میباشد. کمبود بارندگی ...
بیشتر
کمبود آب یکی از مشکلات عمده اکثر کشورهای جهان، بهویژه کشورهای دارای جمعیت رو به رشد بهشمار میآید. ایران هم یکی از کشورهایی است که از این قضیه مستثنی نیست. کشور ایران در ناحیه آب و هوایی گرم و خشک و نیمهخشک واقع شده است و متوسط میزان بارندگی سالیانه آن یک سوم متوسط بارندگی سالیانه جهان میباشد. کمبود بارندگی و خشکسالیهای اخیر سبب کاهش منابع آب قابل دسترس شده است. لذا بایستی مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی را برای مدیریت منابع آب مدنظر قرار داد. در این پژوهش، بعد از اندازهگیری مصرف آب در سه کشت یونجه، شبدر و گندم، به محاسبه راندمان کاربرد آب آبیاری پرداخته شد. نتایج این تحقیق برای محاسبه شاخص کارایی تولید، نشان داد که بیشترین و کمترین مقدار آن با میزان 1.85 و 1.43 بهترتیب به یونجه و شبدر اختصاص دارد و نتایج در بخش راندمان کاربرد آب آبیاری نشان داد که گندم، یونجه و شبدر بهترتیب از درصد راندمان کاربرد آب آبیاری 150.16، 76.01 و 61.91 برخوردار میباشند. همچنین، نتایج نشان داد که شاخص کارایی افزوده محصول برای هر سه محصول گندم، یونجه و شبدر بهترتیب برابر 6112.7، 6505.2 و 4870.3 ریال بر مترمکعب است. در کل، با توجه به شاخصهای بررسی شده، از میان سه محصول مورد بررسی، یونجه بهروری بهتری نسبت به محصولات دیگر داشته است.
حمزه نور؛ امین صالح پور جم؛ سید حسین رجائی
چکیده
میزان مشارکت جوامع محلی در طرحهای آبخیزداری عامل مهمی در موفقیت و یا شکست این پروژهها میباشد. با این حال، عوامل موثر در مشارکت مردم از دیدگاه بهرهبرداران و کارشناسان در حوزههای آبخیز مختلف، متفاوت است و تا کنون، بهصورت همزمان مطالعه نشده است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی مقایسهای عوامل موثر بر مشارکت مردم ...
بیشتر
میزان مشارکت جوامع محلی در طرحهای آبخیزداری عامل مهمی در موفقیت و یا شکست این پروژهها میباشد. با این حال، عوامل موثر در مشارکت مردم از دیدگاه بهرهبرداران و کارشناسان در حوزههای آبخیز مختلف، متفاوت است و تا کنون، بهصورت همزمان مطالعه نشده است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی مقایسهای عوامل موثر بر مشارکت مردم در آبخیز عمارت از دیدگاه آبخیزنشینان و همچنین، کارشناسان است. در این تحقیق، عوامل موثر بر عدم مشارکت مردم در طرحهای آبخیزداری در قالب چهار شاخص اقتصادی، اجتماعی، آموزش و ترویج و طراحی-اجرا و 14 زیر شاخص طبقهبندی شدند. در ادامه، با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی و نیز آزمون فریدمن، شاخصها و زیرشاخصهای موثر بر عدم مشارکت مردمی در طرحهای آبخیزداری اولویتبندی شد. در نهایت، برای بررسی همسویی دو دیدگاه در میزان اهمیت زیرشاخصها، آزمون کلموگروف-اسمیرنف دو نمونهای بهکار برده شد. نتایج نشان داد که در حوزه آبخیز عمارت از منظر خبرگان و بهرهبرداران، شاخص اقتصادی نقش بیشتری را در عدم مشارکت مردم نسبت به سایر شاخصها دارد. نتایج رتبهبندی زیرشاخصها از منظر جوامع محلی و کارشناسان نشان داد، بهترتیب زیرشاخصهای "نادیده گرفتن منافع مردم بهعنوان انگیزه اقتصادی مستقیم" و "عدم آموزش ساکنان حوضه در خصوص طرحها" بیشترین اهمیت در عدم مشارکت مردم را دارند. با این حال، بیشترین اختلاف میزان اهمیت عوامل از منظر دو گروه کارشناسان و جوامع محلی، مربوط به زیرشاخصهای "نادیده گرفتن منافع مردم بهعنوان انگیزه اقتصادی مستقیم" و "عدم مشورت با جوامع محلی (شورای روستا) در نیازسنجی پروژه" است. نتیجه کلی، اینکه اجرای پروژههای چند منظوره و در نظر داشتن منافع آبخیزنشینان و نظرسنجی از جوامع محلی، به همراه آموزش بهرهبرداران میتواند زمینهساز جلب مشارکت فعال مردم در پروژههای آبخیزداری حوضه شود.
محسن ذبیحی؛ سیّد حمیدرضا صادقی؛ مهدی وفاخواه
چکیده
فرسایش خاک بهعنوان پدیدهای تهدید کننده برای جمعیت جهان، اغلب نتیجه اثرات توأم کاربری ناصحیح اراضی و عوامل اقلیمی است. در بین عوامل اقلیمی، باران بهعنوان یکی از مهمترین عوامل فرساینده خاک محسوب میشود و بر همین اساس مطالعه دقیق خصوصیات مختلف باران از جمله فرسایندگی آن در ایجاد فرسایش خاک از اهمیت ویژهای برخودار است. ...
بیشتر
فرسایش خاک بهعنوان پدیدهای تهدید کننده برای جمعیت جهان، اغلب نتیجه اثرات توأم کاربری ناصحیح اراضی و عوامل اقلیمی است. در بین عوامل اقلیمی، باران بهعنوان یکی از مهمترین عوامل فرساینده خاک محسوب میشود و بر همین اساس مطالعه دقیق خصوصیات مختلف باران از جمله فرسایندگی آن در ایجاد فرسایش خاک از اهمیت ویژهای برخودار است. حال آنکه بررسی دقیق تغییرپذیری مکانی عامل فرسایندگی باران در مقیاسهای مختلف زمانی در سطح ملی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات مکانی عامل فرسایندگی باران رابطه جهانی فرسایش خاک در مقیاسهای زمانی ماهانه، فصلی و سالانه در ایران برنامهریزی شده است. بدین منظور پس از محاسبه انرژی جنبشی و حداکثر شدت 30 دقیقهای بیش از 12000 رگبار بهوقوع پیوسته در 70 ایستگاه مطالعاتی در دوره آماری 20ساله (1363-1382) در کشور، مقادیر عامل فرسایندگی باران با استفاده از روش معکوس وزنی فاصله در محیط نرمافزار GIS پهنهبندی و الگوهای مکانی آن در مقیاسهای مختلف تحلیل شد. بر اساس نتایج، ایستگاههای موجود در جنوب غرب و شمال کشور در اولویت نخست از نظر خطر عامل فرسایندگی باران سالانه قرار دارند. در فصول مختلف نیز همچون ماههای موجود در آنها، ایستگاههای غرب و جنوب غربی و ایستگاههای جنوب شرق بهترتیب در الویتهای بالا و پایین خطر عامل فرسایندگی قرار گرفتند. همچنین، نتایج نشان داد که ایستگاههای تنگپیچ خوزستان، انزلی و پلشالو در خوزستان بیشترین و بند انحرافی سمنان، طبس و بم کمترین خطر عامل فرسایندگی سالانه در کشور را بهخود اختصاص دادهاند. مقدار میانگین عامل فرسایندگی باران سالانه در کشور نیز 14.13 تنمتر سانتیمتر بر هکتار ساعت بهدست آمد.
طیب رضیئی
چکیده
با استفاده از مدلهای سری زمانی و زنجیره مارکف مرتبه اول امکان پیشبینی پدیده خشکسالی در بخش خشک و نیمهخشک مرکز و شرق ایران مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با استفاده از دادههای بارش 69 ایستگاه سینوپتیک و اقلیمشناسی منطقه مورد مطالعه در دوره 2005-1975 نمایه SPI در مقیاسهای زمانی سه، شش و 12 ماهه برای همه ایستگاهها ...
بیشتر
با استفاده از مدلهای سری زمانی و زنجیره مارکف مرتبه اول امکان پیشبینی پدیده خشکسالی در بخش خشک و نیمهخشک مرکز و شرق ایران مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با استفاده از دادههای بارش 69 ایستگاه سینوپتیک و اقلیمشناسی منطقه مورد مطالعه در دوره 2005-1975 نمایه SPI در مقیاسهای زمانی سه، شش و 12 ماهه برای همه ایستگاهها محاسبه شد. با استفاده از تحلیل مولفههای اصلی و چرخش به روش وریمکس منطقه مورد مطالعه بر اساس تغییرات زمانی SPI سه و 12 ماهه به دو منطقه و بر اساس تغییرات زمانی SPI شش ماهه به سه منطقه کاملاً همگن تقسیم و سری زمانی نمره استاندارد مولفههای انتخابی بهعنوان سری زمانی منطقهای SPI در هر منطقه برای پیشبینی شدت خشکسالی با استفاده از مدلهای سری زمانی باکس-جنکینز مورد استفاده قرار گرفت. با برازش مدلهای مختلف باکس-جنکینز به سریهای منطقهای SPI در مقیاسهای مختلف، مدل مناسب برای هر یک از سریهای منطقهای شناسایی شد. همچنین با استفاده مدل زنجیره مارکف مرتبه اول احتمال وقوع دورههای خشک، نرمال و تر و نیز تعداد و تداوم رویدادهای خشک و تر مورد انتظار برای همه ایستگاهها محاسبه شد. نتیجه این بررسی نشان میدهد که احتمال رسیدن از یک حالت معین به همان حالت در ماه بعدی در همه ایستگاهها بسیار زیاد و اغلب بیش از 60 درصد است. در مقابل احتمال گذر از یک وضعیت به وضعیت مخالف در همه ایستگاهها بسیار پائین و اغلب کمتر از 10 درصد است. نتیجه این بررسی همچنین نشان داد که مدل ARMA با سریهای منطقهای SPI سه و شش ماهه و مدل SARIMA با سریهای منطقهای SPI دوازده ماهه بهترین برازش را دارند. با استفاده از مدلهای شناسایی شده مقدار SPI برای گامهای زمانی آینده برای هر یک از سریهای SPI منطقهای پیشبینی شد و مشخص شد که مدلهای انتخاب شده حداکثر میتوانند تا سه ماه آینده را با دقت مناسب پیشبینی کنند، اما از دقت پیشبینی برای گامهای زمانی بیش از سه ماه جلوتر به سرعت کاسته میشود.
پیام آموزگاری؛ مصطفی پناهی؛ سید خلاق میرنیا
چکیده
آبهای زیرزمینی مهمترین منبع آب شیرین جهان شناخته میشوند. در کشور خشک و نیمهخشک ایران عدم تطابق نیاز مصرف با زمان بارشها در کنار تغییر اقلیم باعث افزایش تقاضای آبهای زیرزمینی شده است. برداشتهای بیرویه از آبهای زیرزمینی در حوزه آبخیز الشتر، سطح آب در آبخوان این دشت را به شکل قابل توجهی کاهش داده، منابع ...
بیشتر
آبهای زیرزمینی مهمترین منبع آب شیرین جهان شناخته میشوند. در کشور خشک و نیمهخشک ایران عدم تطابق نیاز مصرف با زمان بارشها در کنار تغییر اقلیم باعث افزایش تقاضای آبهای زیرزمینی شده است. برداشتهای بیرویه از آبهای زیرزمینی در حوزه آبخیز الشتر، سطح آب در آبخوان این دشت را به شکل قابل توجهی کاهش داده، منابع آب این منطقه را با بیلان منفی مواجه کرده است. با توجه به محدودیت ذاتی منابع آب کشور و افزایش شکاف بین عرضه و تقاضای آب، بهکارگیری ابزارهای اقتصادی و برقراری بازار آب برای تخصیص بهینه آبهای زیرزمینی یک ضرورت است. بر همین اساس، این پژوهش بهمنظور تعیین قیمت بازاری آبهای زیرزمینی و با هدف شناسایی دقیق بازارهای محلی آبهای زیرزمینی و نیز سنجش دیدگاه بهرهبرداران محلی بازار آب در مورد برخی از راهکارهای تقویت بازار طراحی و اجرا شده است. جامعه آماری در این پژوهش، تمامی بهرهبرداران روستایی، همان برداشت کنندگان اصلی آبهای زیرزمینی حوضه بوده که در خرید و فروش این منابع مشارکت دارند. استناد به روش قیمتهای بازاری مستخرج از پیمایشهای میدانی در محدوده مطالعاتی، میانگین قیمت هر مترمکعب آب زیرزمینی 1.749 ریال و ارزش اقتصادی کل آبهای زیرزمینی 555.307.500.000 ریال برآورد شد. نتایج نشان داد که در 103 روستا بازاری برای خرید و فروش آبهای زیرزمینی وجود دارد. همچنین، از بین روستاهای دارای بازار محلی آب زیرزمینی، 76 درصد روستاها با ایجاد تشکلهای مردمی و شورای تنظیم آب و 43 درصد روستاها با تشکیل تابلوی اعلانات برای تسهیل خرید و فروش آبهای زیرزمینی موافقت خود را اعلام کردند.
اقبال محمدی؛ علی اکبر مهرابی؛ بهارک معتمدوزیری
چکیده
مقدمه
لازمه قانون جامع آب، تدوین و تنقیح قوانین و نظمبخشی علمی و حقوقی، به قوانین پراکنده آب است. ایده قانون جامع، در بسیاری از کشورها برای رفع پراکندگی قوانین همسو است. قانون جامع آب یعنی، بررسی موضوعی قوانین و قواعد حقوقی مرتبط با آب که تحقق آن مستلزم صرف زمان زیاد است. کمبود منابع آب و خشکسالی، افزایش جمعیت و مصرف بیرویه آب، ...
بیشتر
مقدمه
لازمه قانون جامع آب، تدوین و تنقیح قوانین و نظمبخشی علمی و حقوقی، به قوانین پراکنده آب است. ایده قانون جامع، در بسیاری از کشورها برای رفع پراکندگی قوانین همسو است. قانون جامع آب یعنی، بررسی موضوعی قوانین و قواعد حقوقی مرتبط با آب که تحقق آن مستلزم صرف زمان زیاد است. کمبود منابع آب و خشکسالی، افزایش جمعیت و مصرف بیرویه آب، وجود قوانین مبهم و غیر قابل اجرا در بخش آب، از مهمترین چالشهای کشور است و برای تخصیص عادلانه و اجرای مدیریت صحیح حفاظت از منابع آب در حوزههای آبخیز، تدوین قانون جامع آب ضروری است. عدم بررسی جایگاه قانونی حقابههای محیط زیست، بهعنوان عامل تخریب تالابها در ایران از یک سو و استفاده بیرویه از آب رودخانهها از سوی دیگر، باعث تغییرات گوناگون در رژیم جریان آب و تخریب اکوسیستم رودخانه و تالابها شده است و اهمیت تدوین قانون جامع آب در ایران را بیشتر نمایان میکند. نتایج شفافسازی و تدوین قانون جامع، منجر به افزایش امنیت اجتماعی و رفاه عمومی خواهد بود. عدم توجه به این نوع پژوهش، منجر به افزایش بیعدالتی، تخریب منابع آب و خاک، ضایع شدن حقوق ملی و حقابه مردم و تخریب محیط زیست خواهد شد. هدف پژوهش، بررسی قوانین آب در ایران، بهمنظور رفع چالشهای حقوقی و فراهم کردن زمینه تدوین قانون جامع آب کشور است.
مواد و روشها
مواد و روش پژوهش، شامل جمع آوری آمار و اطلاعات قوانین مربوط به آب و شناسایی و تفکیک قوانین اصلی و فرعی مرتبط با آب، قوانین معتبر حاکم از غیرمعتبر حاکم و منسوخ و بررسی ارتباط موضوعی، مفهومی و تحلیل قوانین آب از دیدگاه حقوقی و ساختار سازمانی که شامل جامعه آماری کل قوانین وضع شده، در مدت قانونگذاری از سال 1285 تا سال1400 شمسی است. در این پژوهش، لیستی از عنوان قوانین اصلی و فرعی آب، اعم از قوانین معتبر، منسوخ، مدت منقضی، منتفی و متعارض، در قالب جدول و هیستوگرام تهیه و بر اساس مرجع، شماره شناسه و تاریخ تصویب، از منابع کتابخانهای و اینترنتی جمعآوری و تحلیل شد. این مهم، بهصورت کیفی در قالب چارچوب نظری و تحلیل محتوی و مدل مفهومی، انجام و پارامترهای تعداد قوانین منسوخ، متعارض منقضی، منتفی و حاکم معتبر و غیره، تحلیل کمی شد.
نتایج و بحث
نتایج پژوهش نشان داد، از 364 مورد قوانین مرتبط با آب، تنها 6.6 درصد در قالب اساسنامه و حدود21.7 درصد، قانون معتبر است. 30 درصد هم مربوط به پروتکل، موافقتنامه، کنوانسیون و قراردادها است. 6.6 درصد از قوانین بخش آب، نسخ ضمنی و صریح و شش درصد هم، مدت منقضی و 29.1 درصد از قوانین، موجود با اجرا منتفی است که طی مراحل تنقیح، اغلب قابل نسخ و زمینه تدوین قانون جامع آب کشور را فراهم خواهد کرد.
نتیجهگیری
تحلیل پرسشنامه نشان داد که 95 درصد از پاسخدهندگان با انتخاب گزینه بسیار زیاد و پنج درصد با انتخاب گزینه زیاد، تنقیح تدوین قانون جامع آب را ضروری میدانند. از بین پاسخدهندگان، 89 درصد معتقدند که تدوین قانون جامع آب بر جلب مشارکت مردم در حفظ منابع آب و مدیریت حوزه آبخیز، تاثیر دارد. لذا، پاسخ اغلب سوالات موید ضرورت تدوین قانون جامع آب است.
جعفر رضایی؛ حیدر صیدزاده؛ علیرضا شادمانی
چکیده
مهار سیلابها، تغذیه مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی و کوشش در بهینهسازی بهرهوری از منابع آب و خاک از مهمترین نتایجی است که در زمینه احداث ایستگاههای پخش سیلاب بر آبخوان کشور بهدست آمده است. یکی از اهداف مهم پخش سیلاب، ایجاد تغییرات مثبت در متغیرهای اقتصادی منطقه از جمله تولید محصولات کشاورزی، علوفه، تولید چوب ...
بیشتر
مهار سیلابها، تغذیه مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی و کوشش در بهینهسازی بهرهوری از منابع آب و خاک از مهمترین نتایجی است که در زمینه احداث ایستگاههای پخش سیلاب بر آبخوان کشور بهدست آمده است. یکی از اهداف مهم پخش سیلاب، ایجاد تغییرات مثبت در متغیرهای اقتصادی منطقه از جمله تولید محصولات کشاورزی، علوفه، تولید چوب و توسعه اراضی جدید کشاورزی و مرتعی میباشد. بهعبارت دیگر، هر یک از طرحهای اجرا شده پخش سیلاب در ایستگاههای مختلف دارای اثرات اقتصادی خاص در منطقه مورد نظر میباشند. هدف این طرح، تعیین میزان اثرات اقتصادی طرح پخش سیلاب بر آبخوان دهلران از طریق پایش، رفتارسنجی و ثبت دادههای مربوطه بهطور پیوسته و مداوم بوده است. برای این منظور، با استفاده از معیارهای صحیح ارزیابی اقتصادی طرحهای سرمایهگذاری اقدام به تعیین میزان سودآوری و توجیه اقتصادی طرح در ایستگاه آبخوانداری دهلران شده است. نتایج نشان میدهد سطح زیرکشت آبی روستاهای پاییندست آبخوان در سال 91 نسبت به سال پایه حدود 3.5 برابر شده است، همچنین، ارزش افزوده حاصل از سیلاب تزریق شده بر اساس اندازهگیری حجم سیلاب کنترل شده برابر 14.6 میلیارد ریال میباشد و ارزش افزوده تولیدات علوفه، چوب و بخش کشاورزی در عرصه آبخوان بهترتیب برابر با 1353.96، 13.38 و 657.05 میلیارد ریال میباشند. بهعلاوه، مقدار ارزش خالص فعلی طرح برابر 1398.61 میلیارد ریال، نرخ بازگشت سرمایه برابر 0.38 و نسبت فایده به هزینه برابر 2.87 میباشد که نشاندهنده، توجیه اقتصادی طرح است.
علی خدائی؛ رحمان زندی
چکیده
وقوع سیلابهای متعدد در مناطق مختلف کشور، همواره خسارات فراوانی را در زمینههای مختلف بههمراه داشته است. ازاینرو، تهیه و تدوین یک طرح جامع و کامل در زمینه کنترل سیلاب امری ضروری به نظر میرسد. منطقه مورد مطالعه، تحت تاثیر اقلیم مدیترانهای و در شعاع اثر اقلیمهای خزری و قفقازی قرار دارد و بهدلیل وجود اختلاف ارتفاع ...
بیشتر
وقوع سیلابهای متعدد در مناطق مختلف کشور، همواره خسارات فراوانی را در زمینههای مختلف بههمراه داشته است. ازاینرو، تهیه و تدوین یک طرح جامع و کامل در زمینه کنترل سیلاب امری ضروری به نظر میرسد. منطقه مورد مطالعه، تحت تاثیر اقلیم مدیترانهای و در شعاع اثر اقلیمهای خزری و قفقازی قرار دارد و بهدلیل وجود اختلاف ارتفاع زیاد، از آب و هوا و اقلیمهای متنوعی برخوردار است. در نتیجه تغییرپذیری بالای بارش، از جمله مناطقی است که در معرض سیلابهای مخرب قرار دارد. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی و پهنهبندی خطر وقوع سیل بر اساس تصمیمگیری چند معیاره و مدل شبکه عصبی در حوزه آبخیز شهرستان خداآفرین است. برای این منظور، با توجه به عوامل موثر در وقوع سیل، لایههای اطلاعاتی منطقه شامل شماره منحنی (CN)، ضریب گراویلیوس، ارتفاع رواناب، بارش، فاصله از آبراهه، نگهداشت خاک، آبراههها، شیب، تراکم زهکشی، زمینشناسی و پوشش گیاهی موجود با توجه به بررسی نقشهها، گزارشها، تصاویر ماهوارهای و بررسیهای میدانی تهیه شد. بهمنظور وزندهی معیارها در تحقیق حاضر، از روش تحلیل شبکهای (ANP) و نرمافزار Super Decisions استفاده شد که عامل ارتفاع رواناب با میزان 0.241، شیب با مقدار 0.207 و بارش با وزن 0.169، در رابطه با رخداد سیلاب، از بیشترین میزان اهمیت برخوردار است. در نهایت، با تلفیق این لایهها با توجه به وزن آنها در محیط ArcGIS، نقشه پهنهبندی خطر وقوع سیل در پنج کلاس استخراج شد. همچنین، نتایج نشان داد که 43 کیلومتر مربع (سه درصد مساحت) در طبقه خیلی زیاد، و 288 کیلومتر مربع (18 درصد مساحت) در طبقه زیاد، از نظر وقوع سیلاب قرار دارد. بهطوریکه بیش از 21 درصد از مساحت منطقه، جز مناطق با پتانسیل سیلخیزی از نوع زیاد و خیلی زیاد است. بنابراین، لزوم مدیریت آبهای سطحی در منطقه، بهمنظور جلوگیری از وقوع سیل و همچنین، بهرهبرداری مناسب از آبهای منطقه ضروری به نظر میرسد.
زرین فروغی؛ سیاوش شایان؛ پرویز کردوانی
چکیده
در این تحقیق، نقش مداخلات انسانی بهخصوص تغییرات کاربری اراضی در وضعیت هیدروژئومورفولوژیکی رودخانه کر (بالادست سد درودزن-استان فارس) مورد بررسی قرار گرفته است. مراحل انجام تحقیق، در چارچوب روشهایی شامل روش هیدرولوژیکی با استفاده از مدل HEC-HMS بهمنظور بررسی تأثیر تغییرات کاربریهای اراضی بر تغییرات ویژگیهای سیلاب و روش ارزیابی ...
بیشتر
در این تحقیق، نقش مداخلات انسانی بهخصوص تغییرات کاربری اراضی در وضعیت هیدروژئومورفولوژیکی رودخانه کر (بالادست سد درودزن-استان فارس) مورد بررسی قرار گرفته است. مراحل انجام تحقیق، در چارچوب روشهایی شامل روش هیدرولوژیکی با استفاده از مدل HEC-HMS بهمنظور بررسی تأثیر تغییرات کاربریهای اراضی بر تغییرات ویژگیهای سیلاب و روش ارزیابی وضعیت ژئومورفولوژیکی روزگن بهمنظور بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی بر منابع زیستمحیطی و تغییرات ژئومورفولوژیکی رودخانه است. نتایج مطالعات هیدرولوژیکی بهوسیله مدل HEC-HMS نشان داد که در بازه زمانی مورد مطالعه، تعداد و مقادیر دبی پیک افزایش یافته، از طرفی زمان تأخیر و زمان تمرکز کاهش پیدا کرده است. این واقعیت از طریق نتایج شبیهسازی برای سالهای 1372 و 1392 نشان داد که تغییرات کاربری صورت گرفته سبب افزایش 15 درصدی دبی پیک سیلاب در منطقه شده است و این یافتهها با نتایج سیلابهای مشاهداتی همخوانی دارد. نتایج روش ارزیابی وضعیت ژئومورفولوژیکی روزگن نشان داد که در طی دوره زمانی مورد مطالعه، بیشترین تغییرات هیدرومورفولوژیکی در سطح یک و دو روش روزگن مربوط به بازههای مکانی شماره یک و دو بوده است و پس از آن، بهترتیب بازههای شماره چهار، پنج و سه در اولویت قرار میگیرند. در تمامی بازههای مکانی مورد مطالعه، بهعلت فرسایشپذیری کرانهها، تغییرات عرضی و طولی چشمگیری رخ داده است و بیشترین تغییرات بهترتیب مربوط به بازههای مکانی دو، یک، سه، چهار و پنج است. تغییرات عرضی بهترتیب بهعلت تغییر شیب، رژیم هیدرولوژیکی، بار معلق و بار بستر، تعرض به زمینهای محدوده حریم رودخانه و وجود سد بوده است.
محمدحسین نساجیان زواره؛ حسین ملکینژاد؛ محمدرضا اختصاصی؛ محمد زارع
چکیده
بهرهبرداری فزاینده از ذخایر آب زیرزمینی و در نتیجه افت سطح ایستابی و کاهش این ذخایر، مدیریت جامع منابع آب زیرزمینی و سطحی را بهطور جدی مورد توجه مسئولان و برنامهریزان قرار داده است. بهنحوی که ارزیابی و مدیریت منابع آب بهعنوان یکی از عوامل کلیدی توسعه جامع محسوب میشود. در این پژوهش، آبخوان بویین استان اصفهان ...
بیشتر
بهرهبرداری فزاینده از ذخایر آب زیرزمینی و در نتیجه افت سطح ایستابی و کاهش این ذخایر، مدیریت جامع منابع آب زیرزمینی و سطحی را بهطور جدی مورد توجه مسئولان و برنامهریزان قرار داده است. بهنحوی که ارزیابی و مدیریت منابع آب بهعنوان یکی از عوامل کلیدی توسعه جامع محسوب میشود. در این پژوهش، آبخوان بویین استان اصفهان در حوزه آبخیز باتلاق گاوخونی مورد بررسی قرار میگیرد. شاخص استاندارد بارش (SPI)، شاخص خشکسالی هواشناسی (RDI) و شاخص استاندارد آب زیرزمینی (GRI) در پایههای زمانی سه، شش، 12، 24 و 48 ماهه و شاخص سطح زیرکشت (CLI) در مقیاس سالانه محاسبه شدند. نتایج نشان داد، بیشترین همبستگی شاخص بارش استاندارد با شاخص آب زیرزمینی استاندارد در پایههای زمانی 18 و 24 ماهه واقع شده، بین این دو خشکسالی تاخیر فاز زمانی 1.5 تا دو ساله وجود دارد. برخلاف نتایج برخی منابع، همیشه با افزایش پایه زمانی، همبستگی بین شاخص خشکسالی هواشناسی و خشکسالی آب زیرزمینی افزایش پیدا نمیکند. بررسی همزمان شاخصهای خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی و شاخص سطح زیرکشت بیانگر فاصله زیاد شاخص آب زیرزمینی استاندارد با دو شاخص دیگر در سالهای 1383 تا 1387 است که میتواند بهدلیل مدیریت نامناسب حاکم بر منطقه باشد. در سالهای اخیر این سه شاخص به هم نزدیک شدهاند که دلیل اصلی آن اعمال مدیریت بیشتر بر مصرف آب بهوسیله سازمانهای ذیربط بوده است. برای تعیین مناطق همگن خشکسالی، حالتهای مختلف ترکیب مقیاسهای زمانی و مکانی با ایجاد 39 سناریو مختلف و انجام 390 هزار بار شبیهسازی بررسی شد. در 90 درصد موارد هیچیک از معیارهای همگنی اقناع نشدند که نشان میدهد، تکنیک گشتاورهای خطی روش مناسبی برای تعیین مناطق همگن خشکسالی آب زیرزمینی نیست که دلیل آن میتواند غیرتصادفی بودن دادهها باشد. در نتیجه، زمانی میتوان از نتایج تکنیک گشتاور خطی به خوبی بهره برد که ماهیت دادهها تصادفی باشند.
اشکان بنی خدمت؛ حسین صالحی؛ سعید گلیان؛ فرشاد کوهیان افضل؛ نازنین عزتی بورستان
چکیده
مقدمه
یکی از راههای برآورد مقدار رواناب حاصل از بارش، استفاده از مدلهای هیدرولوژیکی است. مدل SWAT، یکی از ابزارهای پرکاربرد در سطح حوزه آبخیز در شبیهسازی کمیت و کیفیت آب است. این مدل، یک مدل مفهومی است که قادر است حوضههای بزرگ با سناریوهای مدیریتی مختلف را شبیهسازی کند. از جمله چالشهای مهم مدل مذکور و بسیاری از مدلهای ...
بیشتر
مقدمه
یکی از راههای برآورد مقدار رواناب حاصل از بارش، استفاده از مدلهای هیدرولوژیکی است. مدل SWAT، یکی از ابزارهای پرکاربرد در سطح حوزه آبخیز در شبیهسازی کمیت و کیفیت آب است. این مدل، یک مدل مفهومی است که قادر است حوضههای بزرگ با سناریوهای مدیریتی مختلف را شبیهسازی کند. از جمله چالشهای مهم مدل مذکور و بسیاری از مدلهای هیدرولوژیکی، واسنجی پارامترهای موثر و حساس در برآورد مقدار رواناب است. بهطور کلی، روشهای واسنجی را میتوان به دو گروه دستی و خودکار تقسیم کرد. واسنجی یک مدل بهصورت دستی، نیازمند این است که مدلساز، شناخت خوبی نسبت به فیزیک مدل داشته باشد. از سویی، بهدلیل وقتگیر بودن و پیچیدگیهای موجود و همچنین، توسعه الگوریتمهای جدید بهینهسازی، امروزه واسنجی خودکار بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. واسنجی خودکار بر پایه سه مولفه تابع هدف، الگوریتم بهینهسازی و اطلاعات ایستگاهها بنا شده است. استفاده از یک تابع هدف در واسنجی یک مدل ممکن است موجب افزایش خطا در برخی دیگر از جنبههای شبیهسازی شود و همچنین، تجربههای علمی در زمینه واسنجی تکهدفه نشان داده است که هیچ تابع هدفی هرچند با کارایی بالا، به تنهایی نمیتواند ویژگیها و خصوصیات حوضه را به درستی نشان دهد. لذا، بهکارگیری راهحل بهینهسازی مناسب بهمنظور بهبود نتایج واسنجی شامل استفاده از یک الگوریتم بهینهسازی مناسب با چندین تابع هدف، برای شناسایی مجموعه جوابهای کارآمد است.
مواد و روشها
حوزه آبخیز مورد مطالعه در غرب ایران و در استان کرمانشاه، با مساحت 5467 کیلومتر مربع، واقع شده است. کمینه و بیشینه ارتفاع آن، 1275 و 3360 متر است. متوسط بارندگی حوضه، حدود 505 میلیمتر بوده است که بیشترین بارش در ماههای آبان و آذر و کمترین بارش در ماههای تیر و مرداد رخ میدهد و سه رودخانه اصلی مرک، قرهسو و رازآور در این حوضه جریان دارند. در این پژوهش، مدل بارش-رواناب SWAT، با استفاده از الگوریتم NSGA-II تحت سه سناریو واسنجی شد. برای واسنجی این مدل، در سناریوی اول، از تابع هدف NSE که به جریانهای بیشینه توجه دارد، استفاده شد. در سناریوی دوم، برای تمرکز بر جریانهای کمینه، پس از تبدیل لگاریتمی دو سری جریان رواناب شبیهسازی شده و مشاهداتی، ضریب کارایی NSE بهعنوان تابع هدف اتخاذ شد که بهصورت LogNSE نمایش داده میشود. سناریوی آخر، تلفیقی از دو سناریوی اول و دوم بود. بهطوری که توابع هدف غیرهمسوی NSE و LogNSE بهصورت همزمان مورد استفاده قرار گرفتند.
نتایج و بحث
نتایج این پژوهش، نشان داد که با توجه به مقادیر شاخص ارزیابی NSE برابر با 0.83، 0.74 و 0.83 برای سناریوهای اول تا سوم و بیش برآوردی مدل و بررسی نمودار جریان در سناریوی اول و تمایل بیشتر برای حرکت به سمت دبیهای بالا، این سناریو برای برآورد جریانهای بیشینه، کارآمدتر خواهد بود. همچنین، با توجه به شاخص ارزیابی LogNSE، مقادیر 0.69، 0.74 و 0.72 برای سناریوهای اول تا سوم، سناریوی دوم با تک هدف LogNSE در دبیهای کمینه، عملکرد بهتری دارد. اما مدل ساخته شده با استفاده از دو تابع هدف غیرهمسو، سعی بر ایجاد توازن داشته است و عملکرد مطلوبی در تخمین همزمان روانابهای بیشینه و کمینه دارد.
نتیجهگیری
بهطور کلی میتوان گفت، در صورتیکه هدف مطالعه بررسی دبیهای بیشینه و کمینه، یعنی مطالعات سیلاب یا خشکسالی باشد، الگوریتمهای تک هدفه عملکرد مطلوبتری خواهند داشت. در صورتیکه با هدف کنترل بیلان آبی و عملکرد مطلوب یک مدل در دو سوی دبیهای بیشینه و کمینه، مدلسازی انجام شود، سناریوی دو هدفه با رویکرد غیرهمسو میتواند نتیجه بهتری نسبت به الگوریتمهای تک هدفه داشته باشد.
رحیم کاظمی؛ جهانگیر پر همت؛ فرود شریفی
چکیده
منحنی تداوم جریان نشان دهنده رابطه فراوانی وقوع دبی است و بهعنوان پیشنیاز، برای طرحهای مدیریت منابع آب مورد نیاز است. در این پژوهش، با بررسی دادههای دبی روزانه ایستگاههای آبسنجی، تعداد 47 ایستگاه با آمار مناسب و دوره مشترک آماری سالهای 1355-1390 در منطقه نیمهخشک کشور انتخاب شد. با استفاده از نقشه توپوگرافی با مقیاس ...
بیشتر
منحنی تداوم جریان نشان دهنده رابطه فراوانی وقوع دبی است و بهعنوان پیشنیاز، برای طرحهای مدیریت منابع آب مورد نیاز است. در این پژوهش، با بررسی دادههای دبی روزانه ایستگاههای آبسنجی، تعداد 47 ایستگاه با آمار مناسب و دوره مشترک آماری سالهای 1355-1390 در منطقه نیمهخشک کشور انتخاب شد. با استفاده از نقشه توپوگرافی با مقیاس 1:50000 و تعیین موقعیت ایستگاهها، محدوده مورد پژوهش مشخص و 11 پارامتر فیزیوگرافی موثر بر منحنی تداوم جریان شامل ارتفاع متوسط، مساحت حوضه، ضریب گراویلیوس، شیب حوضه و طول رودخانه اصلی و پارامترهای هیدرولوژیکی شامل بارش سالانه، شاخص جریان پایه، ضریب افت هیدروگراف جریان، شماره منحنی، نفوذپذیری و تعداد روزهای بارانی، برای هر حوضه استخراج شد. سپس منحنی تداوم جریان با استفاده از دادههای روزانه جریان، ترسیم و شاخصهای آن استخراج شدند. سپس تجزیه عاملی انجام و عوامل مستقل تاثیرگذار بر منحنی تداوم جریان مشخص شد. سرانجام همگنبندی بر اساس عوامل مستقل موثر انجام و روابط رگرسیونی شاخصهای منحنی در هر منطقه همگن استخراج شد. بهمنظور بررسی صحت و دقت مدلها در مناطق همگن از روشهای آزمون استقلال خطاها، بررسی توزیع نرمال خطاها و ایستگاههای شاهد استفاده شد.نتایج نشان داد که عوامل انتخاب شده برای تحلیل عاملی در منطقه اقلیمی نیمهخشک 75.875 درصد، واریانس دادهها را توضیح میدهند. شش پارامتر بارش، شماره منحنی، شیب، تعداد روزهای بارانی، نفوذپذیری و مساحت موثرترین پارامترها شناخته شدند. نتایج بررسی دقت مدلها با استفاده از ایستگاههای شاهد نشان داد که خطای نسبی روابط ارائه شده در منطقه همگن یک 0.17، منطقه دو 2.17، منطقه سه 1.53 و منطقه چهار 1.94 درصد میباشد. توزیع نرمال خطاها، ضریب تعیین بیشتر از 0.90 و ضریب دوربین واتسن بین 1.5 تا 2.5 و معیار کارایی نش-ساتکلیف نزدیک "یک" بیانگر قابلیت اعتماد به روابط رگرسیونی ارائه شده برای برآورد شاخصهای منحنی تداوم جریان در حوضههای فاقد آمار در مناطق نیمهخشک کشور است.
فهیمه رضی؛ علیرضا شکوهی
چکیده
طولانی شدن مدت زمان خشکسالی هواشناسی میتواند منجر به شروع خشکسالی هیدرولوژیک گردد. در این پژوهش به تعیین فاصله زمانی میان رخداد این دو نوع خشکسالی پرداخته شده است تا بدینوسیله بتوان با شروع خشکسالی هواشناسی، زمان رخداد خشکسالی هیدرولوژیکی را پیش بینی نمود. این امر کمک خواهد کرد که تمهیدات لازم برای مدیریت حوضه را در صورت بروز کمبود ...
بیشتر
طولانی شدن مدت زمان خشکسالی هواشناسی میتواند منجر به شروع خشکسالی هیدرولوژیک گردد. در این پژوهش به تعیین فاصله زمانی میان رخداد این دو نوع خشکسالی پرداخته شده است تا بدینوسیله بتوان با شروع خشکسالی هواشناسی، زمان رخداد خشکسالی هیدرولوژیکی را پیش بینی نمود. این امر کمک خواهد کرد که تمهیدات لازم برای مدیریت حوضه را در صورت بروز کمبود آب از پیش فراهم نمود. برای تعیین و پیش بینی فاصله زمانی میان دو نوع خشکسالی از مدل بیلان آب SWAT و برای مطالعه موردی از حوضه آبریز فومنات (تالاب انزلی) در استان گیلان استفاده شد. تحلیل حساسیت مدل بیلان، با توجه به توانایی آن در شبیه سازی جریان دراز مدت رودخانههای معرف در حوضه، به روش OAT انجام گردید و نشان داد که ازمیان پارامترهای مورد استفاده در مدل SWAT، سه پارامتر شماره منحنی، آب قابل دسترس خاک و عامل جبران تبخیر در خاک به ترتیب بیشترین تاثیر را در خروجی مدل برای موضوع مورد تحقیق دارا میباشند. واسنجی و اعتبارسنجی SWAT با استفاده از مدل SCH انجام شد و دقت شبیهسازی با استفاده از شاخصهای نش-ساتکلیف و ضریب همبستگی در دوره واسنجی به ترتیب 68/0 و 8/0 و در دوره اعتبارسنجی بهترتیب 65/0 و 79/0 و قابل قبول برآورد گردید. با داشتن مدل کالیبره شده بیلان، برای هر سناریوی احتمالی در خشکسالی هواشناسی وضعیت بیلان آبی حوضه و همچنین فرصت زمانی موجود برای رخداد خشکسالی هیدرولوژیکی قابل پیش بینی است. براساس نتایج بدست آمده با احتمال بیش از 70درصد تاخیر زمانی یکماهه و به همین ترتیب با احتمال بیش از 23 درصد تأخیر زمانی دو ماهه بین دو خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی وجود دارد.
سعیده ناطقی؛ الهام رفیعی ساردویی؛ علی آذره؛ فرشاد سلیمانی ساردو
چکیده
یکی از اثرات تغییرات اقلیمی در دهههای اخیر، تغییرات چرخههای آبی در مناطق مختلف زمین بوده است. تبخیر و تعرق نیز بهعنوان یکی از بخشهای چرخه هیدرولوژی، دستخوش این تغییرات خواهد بود. لذا، در پژوهش حاضر، اثر تغییر اقلیم بر تغییرات تبخیر و تعرق پتانسیل در حوزه آبخیز هلیلرود، تحت سناریوهای RCP 2.6 ،RCP 4.5 و RCP 8.5 با استفاده از مدل ریزمقیاس ...
بیشتر
یکی از اثرات تغییرات اقلیمی در دهههای اخیر، تغییرات چرخههای آبی در مناطق مختلف زمین بوده است. تبخیر و تعرق نیز بهعنوان یکی از بخشهای چرخه هیدرولوژی، دستخوش این تغییرات خواهد بود. لذا، در پژوهش حاضر، اثر تغییر اقلیم بر تغییرات تبخیر و تعرق پتانسیل در حوزه آبخیز هلیلرود، تحت سناریوهای RCP 2.6 ،RCP 4.5 و RCP 8.5 با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی LARS-WG و خروجی مدل گردش عمومی HadGEM2 در دوره زمانی آتی (2040-2021) مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از پارامترهای اقلیمی پیشبینی شده، میزان تبخیر و تعرق در سطح حوضه با استفاده از روش تورنت وایت برای دوره آتی محاسبه شد. بر طبق نتایج حاصل از مدل LARS-WG در سطح حوضه مورد مطالعه، میزان بارش در دوره آتی نسبت به دوره پایه کاهش و میزان دما تحت تمامی سناریوها افزایش خواهد یافت. میزان تبخیر و تعرق نیز بر اساس وضعیت دما و بارش پیشبینی شده افزایش خواهد یافت. بهطوری که نتایج بررسی وضعیت تبخیر و تعرق در سطح حوضه مورد مطالعه حاکی از افزایش میزان تبخیر و تعرق در دوره آتی (2040-2021) نسبت به دوره پایه میباشد که این میزان بهطور متوسط در دهه آتی به میزان 3.4، 6.8 و 8.5 درصد بهترتیب تحت سناریوهای RCP 2.6 ،RCP 4.5 و RCP 8.5 خواهد بود. بر طبق نتایج، بیشترین افزایش دما و تبخیر و تعرق و بیشترین کاهش بارش در سطح حوضه مربوط به سناریوی RCP 8.5 میباشد. از نتایج حاصل از این پژوهش میتوان در مطالعات مربوط به مدیریت منابع آب، مطالعات کشاورزی و زیستمحیطی استفاده نمود.
حسن علیپور؛ آرش ملکیان
چکیده
بارندگی از پارامترهای مهم در بین پارامترهای اقلیمی و از عوامل بسیار تأثیرگذار در هیدرولوژی و بیلان آب یک حوزه آبخیز است که پیشبینی و شناسایی رفتار آن برای مدیریت اکوسیستم و منابع آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق، برای بررسی روند تغییرات بلندمدت آستانههای بارش در شمال غرب کشور، از رویکردهای آماری ناپارامتری (اسپیرمنرو، ...
بیشتر
بارندگی از پارامترهای مهم در بین پارامترهای اقلیمی و از عوامل بسیار تأثیرگذار در هیدرولوژی و بیلان آب یک حوزه آبخیز است که پیشبینی و شناسایی رفتار آن برای مدیریت اکوسیستم و منابع آبی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق، برای بررسی روند تغییرات بلندمدت آستانههای بارش در شمال غرب کشور، از رویکردهای آماری ناپارامتری (اسپیرمنرو، کندالتائو، من-کندال و تخمینگر شیب San) و آزمونهای همگنی (فننیومن، بوشانت، همگنی نرمال استاندارد و پتیت) در هشت ایستگاه سینوپتیک طی دوره 1984 تا 2013 استفاده شد. با توجه به نتایج حاصل از آزمونهای ناپارامتری و همگنی ایستگاه مراغه، در همه آستانه بارشها در سطح معنیداری 0.01 روند کاهشی و در سطح معنیداری 0.05 دارای تغییر ناگهانی بهصورت نزولی را نشان داد. آزمونهای من-کندال، اسپیرمنرو و کندالتائو در همه سریها نتایج مشابه با یکدیگر و در برخی آستانهها متفاوت با روش San ارائه دادند. بهطوری که برای کل آستانههای بارشی 26 درصد از آزمونهای ناپارامتری دارای روند بودند. برای تعیین نقطه تغییر در تمام آستانهها نتایج آزمونهای بوشانت، همگنی نرمال استاندارد و پتیت مشابه با یکدیگر ولی با نتایج آزمون فننیومن متفاوت بودند. در این زمینه، بهطور متوسط 25.92 درصد از آستانههای بارشی در منطقه مورد مطالعه ناهمگن بوده است. با بررسی این تغییرات ناگهانی میتوان پی برد که عوامل طبیعی و غیر طبیعی همچون خشکسالیهای هواشناسی یا عوامل انسانی سبب تغییر ناگهانی در بارشهای آستانه گشته است.
عبدالرحیم فاضلی خیاوی؛ برومند صلاحی؛ مسعود گودرزی
چکیده
تغییر اقلیم پدیدهای تأثیرگذار بر بسیاری از فرایندهای طبیعی از جمله چرخه هیدرولوژی است. تبخیر و تعرق نیز بهعنوان یکی از بخشهای چرخه هیدرولوژی، دستخوش این تغییرات خواهد بود. بهدلیل اهمیت تبخیر و تعرق در مدیریت منابع آب و برنامهریزی کشاورزی، پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر تغییر اقلیم بر این پارامتر مهم و تاثیرگذار، در دشت ...
بیشتر
تغییر اقلیم پدیدهای تأثیرگذار بر بسیاری از فرایندهای طبیعی از جمله چرخه هیدرولوژی است. تبخیر و تعرق نیز بهعنوان یکی از بخشهای چرخه هیدرولوژی، دستخوش این تغییرات خواهد بود. بهدلیل اهمیت تبخیر و تعرق در مدیریت منابع آب و برنامهریزی کشاورزی، پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر تغییر اقلیم بر این پارامتر مهم و تاثیرگذار، در دشت مغان انجام شده است. بدینمنظور، از مدل گردش عمومی جوی و اقیانوسیHadGEM2 تحت سناریوهای RCPs و ریزمقیاس گردان Lars-WG6 در دو دوره 2030-2011 و 2060-2030 استفاده شد. همچنین، برای محاسبه تبخیر و تعرق نیز از روشهای پنمن-مانتیث و هارگریوز–سامانی استفاده شده است. این پژوهش، نشان داد که تبخیر و تعرق محاسباتی با روش پنمن-مانتیث در دشت مغان در هریک از سناریوها و در دورههای 2030-2011 و 2060-2030 از شش الی تا 4/8 درصد نسبت به سالهای مشاهداتی افزایش خواهد داشت. همچنین، مشاهده شد که تبخیر و تعرق محاسباتی از روش هارگریوز-سامانی در دشت مغان، در هر یک از سناریوها و در دورههای 2030-2011 و 2060-2030 از 5/4 الی 7/7 درصد نسبت به سالهای مشاهداتی افزایش خواهد یافت. این افزایشها موجب افزایش نیاز آبی شبکههای آبیاری و زهکشی مغان و خدآفرین در ماههای پرنیاز میشود که اتخاذ راهکارهای مناسب برای سازگاری با شرایط تغییر اقلیم را ایجاب میکند.
سامان جوانرودی؛ محمد مهدوی؛ بهارک معتمدوزیری
چکیده
بهمنظور تعیین نقش طول دوره آمار هیدرولوژیکی در پیش بینی سیلاب در حوزه آبخیز سفیدرود، اقدام به جمعآوری آمار و اطلاعات دبی بیشینه روزانه ایستگاه های هیدرومتری این حوزه آبخیز شد و 17 ایستگاه هیدرومتری دارای آمار مناسب و طولانی مدت تر را انتخاب نموده و با در نظر گرفتن پایه زمانی مشترک، داده هایی که در بعضی سال های آماری ...
بیشتر
بهمنظور تعیین نقش طول دوره آمار هیدرولوژیکی در پیش بینی سیلاب در حوزه آبخیز سفیدرود، اقدام به جمعآوری آمار و اطلاعات دبی بیشینه روزانه ایستگاه های هیدرومتری این حوزه آبخیز شد و 17 ایستگاه هیدرومتری دارای آمار مناسب و طولانی مدت تر را انتخاب نموده و با در نظر گرفتن پایه زمانی مشترک، داده هایی که در بعضی سال های آماری موجود نبود، بازسازی شد. سپس آمار و اطلاعات به سریهای آماری با طول دوره 10، 15، 20، 25، 30 و بالاتر از 30 ساله تقسیم شد. بعد از این کار با استفاده از نرمافزار Smada، در سری های آماری در نظر گرفته شده، اقدام به تعیین برازش توزیع های آماری نرمال، لوگ نرمال دو پارامتره، لوگ نرمال سه پارامتره، پیرسون نوع 3، لوگ پیرسون نوع 3 و گمبل شد و نیز سیلاب های با دوره بازگشت دو، سه، پنج، 10، 25، 50، 100 و 200 ساله محاسبه شد. به وسیله نرمافزارهای SPSS و Excel و از طریق روش RMSE (کمینه مربعات خطا)، بهترین توزیع های آماری برای همه ایستگاه های هیدرومتری در سری های آماری مختلف تعیین شد. با در نظر گرفتن خطای صفر درصد برای سیلاب های پیش بینی شده با استفاده از سری های با طول دوره آماری بلندمدت (بالاتر از 30 ساله) در دوره بازگشت های مورد نظر در این تحقیق (به صورت فرضی برای مقایسه سری های کوتاه مدت تر)، و مقایسه آن با سیلاب های پیش بینی شده با سری های با طول دوره آماری کوتاه مدت تر، خطای برآورد سیلاب برای همه ایستگاه های هیدرومتری حوزه آبخیز سفیدرود محاسبه شد. به طور کلی می توان گفت که با افزایش طول دوره آماری، دقت پیش بینی ها در بیشتر ایستگاه های هیدرومتری مختلف در حوزه آبخیز سفیدرود، افزایش می یابد و استفاده از آمار کوتاه مدت مخصوصاً برای پیش بینی سیلاب های با دوره بازگشت بالا، امکان خطاهای بالایی را به دنبال دارد.
علی اکبر عباسی
چکیده
بررسیها نشان میدهد که در مواردی بهدلیل انتخاب نامناسب شیب حد، فاصله بندها کم بوده، به نحویکه بندهای بالادست در رسوبات پشت بندهای پاییندست مدفون شده است. طی این پژوهش، چهار زیرحوضه که قبلاً عملیات اجرایی بندهای اصلاحی در آن اجرا شده بود، شامل حوضه گوش و بهره در بالادست سد کارده، حوضه کرتیان در بالادست سد طرق، حوضه ...
بیشتر
بررسیها نشان میدهد که در مواردی بهدلیل انتخاب نامناسب شیب حد، فاصله بندها کم بوده، به نحویکه بندهای بالادست در رسوبات پشت بندهای پاییندست مدفون شده است. طی این پژوهش، چهار زیرحوضه که قبلاً عملیات اجرایی بندهای اصلاحی در آن اجرا شده بود، شامل حوضه گوش و بهره در بالادست سد کارده، حوضه کرتیان در بالادست سد طرق، حوضه کامه در بالادست سد شهید یعقوبی و حوضه دشت در بالادست سد گلستان در استان خراسان رضوی مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا در حوضههای مورد مطالعه و با استفاده از پروفیل طولی برداشت شده، عوامل شیب حد، فاصله و ارتفاع سازههایی که در بالادست آنها رسوبگذاری شده و شیب حد آنها شکل گرفته بود، مشخص شد. در ادامه نیز با استفاده از اطلاعات اندازهگیری شده شیب حد، روابطی بر اساس شیب اولیه آبراهه برای محاسبه شیب حد استحراج شد. بررسیها بیانگر آن است که چنانچه فاصله بندهای موجود بر اساس شیب حد اندازهگیری شده انتخاب میشد، میتوانست منجر به کاهش 25.4 درصدی هزینههای احداث برای تمامی بندهای مورد مطالعه شود.
علی اصغر آل شیخ؛ زهرا چترسیماب؛ بهزاد وثوقی؛ مهدی مدیری؛ محمد صادق پاکدامن
چکیده
فرونشت سطح زمین از جمله مخاطرات محیطی است که بشر در دهههای اخیر بهدلیل برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در دشتها با آن مواجه است. آبخوان دشت مرودشت نیز در سالهای اخیر بهصورت چشمگیر با این پدیده روبهرو شده است. قرار گرفتن بناهای تاریخی مانند تخت جمشید در این آبخوان، مسئله بررسی فرونشست را حائز اهمیت مینماید. ...
بیشتر
فرونشت سطح زمین از جمله مخاطرات محیطی است که بشر در دهههای اخیر بهدلیل برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در دشتها با آن مواجه است. آبخوان دشت مرودشت نیز در سالهای اخیر بهصورت چشمگیر با این پدیده روبهرو شده است. قرار گرفتن بناهای تاریخی مانند تخت جمشید در این آبخوان، مسئله بررسی فرونشست را حائز اهمیت مینماید. پژوهش حاضر، به بررسی رابطه بین میزان فرونشست و برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در آبخوان مرودشت پرداخته است. در این پژوهش، به منظور بررسی تغییرات سطح آب زیرزمینی از روش زمینآمار کریجینگ و برای برآورد میزان فرونشست سطح زمین از روش تداخلسنجی تفاضلی راداری و از تصاویر راداری COSMO-SkyMed استفاده شد. نتایج نشان داد، میانگین افت سالیانه آب زیرزمینی برابر با 45 سانتیمتر میباشد. از طرفی، بیشترین میزان فرونشست در منطقه کناره در بین بازه زمانی 1392.07.09 تا 1392.11.12 برابر 2.5 سانتیمتر و حدود 15 درصد منطقه دارای نشستی کمتر از یک سانتیمتر در این دوره زمانی میباشد. در این دشت با مقایسه نقشه افت سطح آب زیرزمینی و نقشه جابهجایی سطح زمین مشخص میشود، در نواحی که افت سطح آب زیرزمینی بیشتر بوده است، بیشترین میزان جابهجایی نیز رخ داده است و تقریبا به ازای هر 45 سانتیمتر افت تراز آب زیرزمینی حدود یک سانتیمتر زمین در این منطقه دچار نشست میشود. مقایسه بین وسعت و الگوی فرونشست حاصل از نتایج تکنیک تداخلسنجی راداری با موقعیت، تراکم چاهها و برداشت آبهای زیرزمینی در این دشت نشان میدهد که فرونشست درست در همان مناطقی که تراکم این چاهها و برداشت از منابع آب زیرزمینی زیاد است، اتفاق افتاده است.
محمدتقی ستاری؛ محمدرضا عبداله پورآزاد؛ رسول میرعباسی نجفآبادی
چکیده
سیل یکی از حوادث طبیعی است که هر ساله خسارات بسیاری در نقاط مختلف جهان بهوجود میآورد. پیشبینی دقیق سیلاب در کاهش خسارات جانی و مالی و مدیریت منابع آب از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه قابلیتهای روشهای رگرسیون ماشین بردار پشتیبان، مدل درختی M5 و مدل رگرسیون خطی در برآورد دبی سیلاب یک و دو ساعت آینده ...
بیشتر
سیل یکی از حوادث طبیعی است که هر ساله خسارات بسیاری در نقاط مختلف جهان بهوجود میآورد. پیشبینی دقیق سیلاب در کاهش خسارات جانی و مالی و مدیریت منابع آب از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه قابلیتهای روشهای رگرسیون ماشین بردار پشتیبان، مدل درختی M5 و مدل رگرسیون خطی در برآورد دبی سیلاب یک و دو ساعت آینده ایستگاه تازهکند در رودخانه اهرچای میباشد. دادههای تاریخی دبی-اشل ساعتی ایستگاه تازهکند و 14 رویداد مهم سیل برای ایجاد مدل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش رگرسیون ماشین بردار پشتیبان با ضریب تبیین 0.96 و جذر میانگین مربعات خطا M3s-1) 0.0472) برای سیلاب یک ساعت بعد و 0.90=R2 و M3.s-1) RMSE=0.1596 برای سیلاب دو ساعت بعد بهترین نتیجه را ارائه نمود. گرچه مدل درختی M5 دقت نسبتا کمتری نسبت به روش رگرسیون ماشین بردار پشتیبان داشت، ولی به لحاظ ارائه روابط خطی ساده و قابل فهم میتواند بهعنوان یک روش کاربردی در پیشبینی دبی سیلابهای ساعتی مورد استفاده قرار گیرد.
فاطمه بیاتی؛ رسول میرعباسی نجف آبادی؛ روح الله فتاحی نافچی؛ مهدی رادفر
چکیده
از جمله مهمترین چالشی که محققان در مدل سازی بارش- رواناب با آن رو به رو هستند به کارگیری نوع روش تلفات و جداسازی بارش موثر است که به طبع بر روی دقت مدل در تمام جزییات هیدروگراف تاثیر میگذارد. در این مطالعه، ابتدا شاخص نفوذ بر اساس ارتفاع رواناب، بارش و زمان موثر بارش مشخص شد. سپس هیدروگراف واحد لحظه ای از طریق روش روسو محاسبه و ابعاد ...
بیشتر
از جمله مهمترین چالشی که محققان در مدل سازی بارش- رواناب با آن رو به رو هستند به کارگیری نوع روش تلفات و جداسازی بارش موثر است که به طبع بر روی دقت مدل در تمام جزییات هیدروگراف تاثیر میگذارد. در این مطالعه، ابتدا شاخص نفوذ بر اساس ارتفاع رواناب، بارش و زمان موثر بارش مشخص شد. سپس هیدروگراف واحد لحظه ای از طریق روش روسو محاسبه و ابعاد هیدروگراف رواناب مستقیم برای 20 رویداد حوضه برآورد شد. سپس به جهت افزایش دقت در ابعاد هیدروگراف رواناب بدست آمده، مقدار شاخص نفوذ بر اساس توزیع دومتغیره حاصل از شاخص نفوذ و یکی از خصوصیات بارش یا رواناب با استفاده از توابع مفصل تخمین زده شد. بدین منظور، ابتدا همبستگی بین شاخص نفوذ و هر یک از خصوصیات بارش و رواناب مشخص و نوع توزیعهای حاشیهای مناسب هر متغیر مشخص شد. در نهایت تابع مفصل گالامبوس به عنوان بهترین تابع مفصل برای ایجاد توزیع های دومتغیره از شاخص نفوذ و ارتفاع بارش؛ شاخص نفوذ و حداکثر شدت جریان؛ شاخص نفوذ و متوسط شدت جریان و همچنین شاخص نفوذ و سرعت جریان انتخاب شد تا هیتوگراف بارش برای هر رویداد بدست آید. با مقایسه بین اجزای مختلف هیدروگراف محاسباتی و مشاهداتی از روش تابع مفصل با روش روسو مشخص شد که با استفاده از تابع مفصل میتوان با دقت بیشتری مقدار شاخص نفوذ را تخمین زد.
امیرحسین حلبیان؛ نسرین نیکاندیش؛ مطهره اکبری
چکیده
از آنجایی که سیل هم از نظر تلفات جانی و هم از نظر خسارت مالی یکی از مهیبترین بلایای طبیعی در جهان محسوب میشود، واکاوی الگوهای سینوپتیکی و دینامیکی پدیدآورنده سیلاب نهتنها ساز و کار پیدایش آنها را آشکار میسازد، بلکه برای پیشآگاهی و آمادگی رویارو شدن با آنها نیز سودمند است. در این پژوهش، سعی بر این است که الگوهای ...
بیشتر
از آنجایی که سیل هم از نظر تلفات جانی و هم از نظر خسارت مالی یکی از مهیبترین بلایای طبیعی در جهان محسوب میشود، واکاوی الگوهای سینوپتیکی و دینامیکی پدیدآورنده سیلاب نهتنها ساز و کار پیدایش آنها را آشکار میسازد، بلکه برای پیشآگاهی و آمادگی رویارو شدن با آنها نیز سودمند است. در این پژوهش، سعی بر این است که الگوهای موجد سیلاب در استان مازندران شناسایی شود تا از طریق پیشبینی این الگوها قبل از وقوع سیل بتوان اقدامات پیشگیرانه لازم را برای جلوگیری از خسارات احتمالی و همچنین، استفاده بهینه از بارشها بهعمل آورد. بدین ترتیب، در این مطالعه، دو پایگاه داده متشکل از دو گروه متغیر ضرورت مییابد. یک گروه متغیرها و دادههای جوی، مشتمل بر ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، باد مداری، باد نصفالنهاری و نم ویژه طی ساعتهای همدید چهارگانه در محدوده صفر تا 80 درجه شمالی و صفر تا 120 درجه شرقی با تفکیک مکانی 5/2×5/2 درجه قوسی که از پایگاه داده (NCEP/NCAR) برداشت شده است و گروه دیگر دادههای بارش و دبی روزانه منطقه طی روزهای 28 آبان تا 2 آذر 1388 میباشد. در ادامه، با بهرهگیری از رویکرد محیطی به گردشی نسبت به ترسیم نقشههای الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال، الگوهای ضخامت جو ترازهای 500 تا 1000 هکتوپاسکال، تابع همگرایی شار رطوبت و تابع جبههزایی ترازهای 500، 925 و 1000 هکتوپاسکال در روز رخداد سیل اقدام شد. نتایج حاصل از این پژوهش آشکار ساخت که بارشهای سیلزا در منطقه مازندران غالباً از کم فشارهای مهاجر همراه با جبهه از جانب شرق مدیترانه حاصل شده است. بررسی الگوهای ضخامت جو نیز منطقه کژفشاری شدیدی را که ناشی از تصادم توده هوای سرد عرضهای بالایی با هوای گرم و مرطوب نفوذی از سمت جنوب مدیترانه است، نشان داد. تحلیل الگوهای تابع همگرایی شار رطوبت نیز حکایت از این داشت که بارشهای سیلزا حاصل شارش رطوبت از پیکرههای آبی خزر و دریای سیاه به منطقه مازندران و انباشت رطوبت در این گستره جغرافیایی است. تحلیل نقشههای تابع جبههزایی نیز موید این موضوع است که وقوع بارشهای سیلزا در منطقه مطالعاتی میتواند متاثر از تشکیل و رخداد جبهه در روی گسترههای آبی دریای خزر و دریای سیاه در تراز میانی جو و شرق این دو پیکره آبی در ترازهای پایینی جو (925 و 1000 هکتوپاسکال) باشد.
نادر حیدری
چکیده
حوزه آبخیز کرخه در ناحیه غربی تا جنوب غربی ایران و در منطقهای خشک تا نیمه خشک قرار دارد. وجود سامانههای کشاورزی مختلف، از جمله کشاورزی آبی و دیم، پایین بودن بهرهوری آب در تولید محصولات کشاورزی، وجود محدودیتهای تولید (شوری و مدیریت زهاب در پاییندست)، فقر و کمبود معیشت جوامع محلی (در بالادست)، مسایل تاثیرات بالادست ...
بیشتر
حوزه آبخیز کرخه در ناحیه غربی تا جنوب غربی ایران و در منطقهای خشک تا نیمه خشک قرار دارد. وجود سامانههای کشاورزی مختلف، از جمله کشاورزی آبی و دیم، پایین بودن بهرهوری آب در تولید محصولات کشاورزی، وجود محدودیتهای تولید (شوری و مدیریت زهاب در پاییندست)، فقر و کمبود معیشت جوامع محلی (در بالادست)، مسایل تاثیرات بالادست بر پاییندست حوضه، مسایل زیستمحیطی و غیره، موجب پیشنهاد حوزه آبخیز کرخه بهعنوان مدل مناسب در کشور برای برنامه جهانی چالش آب و غذای CGIAR (موسوم به CPWF) شد. لذا، این حوضه بهعنوان یکی از حوزههای آبخیز معرف از میان نه حوزه آبخیز دیگر این برنامه جهانی، بهعنوان مدلی برای مناطق خشک و نیمهخشک جهان انتخاب و طی فاز یک (2004 تا 2008)، برنامه در آن اجرا شد. در اجرای این برنامه، رویکردها، سازمان و سازوکار، ساختار مدیریتی، معیارهای فنی و برنامهای، اصول مدیریت حوضه، مشارکت ذینفعان، نوآوریها و شیوههای ارائه خروجیها، در مراحل مختلف انتخاب حوضه، شروع برنامه و حین اجرای پروژههای مصوب برنامه، اتخاذ و بهکار برده شدند. لذا، هدف از تدوین این مقاله، مستندسازی روششناسی بهکار رفته در جریان فرایند اجرای برنامه پژوهشی-توسعهای بینالمللی CPWF در حوضه کرخه است، تا از این طریق، دانش پنهان آن آشکار شده، تجارب و دستاوردهای مرتبط مستند شوند و برای استفاده در سایر برنامهها و پروژهای مشابه در این حوضه و یا سایر حوزههای آبخیز در کشور مورد استفاده قرار گیرند. روش مطالعه بهطور عمده متکی و برگرفته از مطالعه و تحلیل مطالب آرشیو مستندات برنامه، گزارشها، بحثهای انجام شده در جریان جلسهها، نتایج کارگاههای هماندیشی و همایشهای ملی و بینالمللی برگزار شده و گزارشهای بازدیدهای میدانی انجام شده در جریان اجرای برنامه CPWF جهانی و اجرای این برنامه در حوضه کرخه است. از دستاوردها و روششناسیهای مهم و شاخص مستند شده حاصل از برنامه، میتوان روششناسی توسعه مشارکتی فناوریها، بررسی مسیرهای اثرهای پروژه، معیارهای انتخاب سایتهای پژوهشی و روششناسی تعیین اصول مدیریت یکپارچه حوزه آبخیز را نام برد که در این مقاله به تفصیل ارائه و تشریح شدهاند.