رحیم کاظمی؛ علیرضا اسلامی
چکیده
جریان پایه و شاخص مربوطه که متاثر از عوامل مورفومتری، زمینشناسی و هیدرواقلیمی است، همواره یکی از موضوعات مهم در هیدرولوژی بوده و اطلاع از میزان آن، نقش بهسزایی در برنامهریزی و مدیریت بهینه منابع آب دارد. در این پژوهش با استفاده از دادههای جریان روزانه رودخانه، جریان پایه و شاخص آن، از روش فیلتر رقومی برگشتی یک پارامتره، در ...
بیشتر
جریان پایه و شاخص مربوطه که متاثر از عوامل مورفومتری، زمینشناسی و هیدرواقلیمی است، همواره یکی از موضوعات مهم در هیدرولوژی بوده و اطلاع از میزان آن، نقش بهسزایی در برنامهریزی و مدیریت بهینه منابع آب دارد. در این پژوهش با استفاده از دادههای جریان روزانه رودخانه، جریان پایه و شاخص آن، از روش فیلتر رقومی برگشتی یک پارامتره، در 18 ایستگاه آبسنجی حوضه خزری، استخراج شد. پارامترهای فیزیوگرافی محاسبه و عوامل هیدرولوژیکی، اقلیمی و زمینشناسی در محیط GIS برآورد شد. با استفاده از روش آزمون تحلیل عاملی از بین 18 پارامتر مؤثر در شاخص جریان پایه، پنج عامل بهعنوان عوامل مستقل انتخاب شدند. سپس روابط تحلیل منطقهای بهروشهای رگرسیون خطی، توانی، نمایی و چندمتغیره در سطوح معنیداری کمتر از یک و پنج درصد بهدست آمد. علاوه براین، بهمنظور مقایسه و ارزیابی صحت و کارآیی مدلهای برآوردی، روش آنالیز باقیماندهها نیز مورد استفاده قرار گرفت. از بین عاملهای زمینشناسی مشخصاً سازندهای سخت، از بین عوامل مورفومتری، پارامترهای متوسط ارتفاع و تراکم زهکشی حوضه و از جنبه قابلیت اراضی نیز عامل سطح جنگلی، در روش رگرسیونهای چند متغیره بهعنوان بهترین برآورد کننده شاخص جریان پایه رودخانهها، تشخیص داده شدند. همچنین، با توجه به مدلهای رگرسیون خطی، توانی و نمایی تکمتغیره، پارامتر Q90/Q50 بهعنوان موثرترین عامل هیدرولوژیکی در تخمین شاخص جریان پایه در منطقه تعیین شد. همراهی سازندهای سخت کربناته با نهشتههای کواترنری و همچنین، سازندهای سخت غیرکربناته با عاملهای مورفومتری و درصد پوشش جنگلی در مدلهای بهدست آمده، موید نقش کنترلکننده عامل زمینشناسی بر جریان پایه است.
عبدالعلی عادلپور؛ مجید صوفی
چکیده
یکی از نیازهای اساسی در طراحی طرحهای پخش سیلاب، بررسی پدیده فرسایش و رسوب و ارائه دستورالعمل تعیین فاصله کانالهای پخش، در شرایط محیطی مختلف است. نقش این کانالها کاهش قدرت کنشی جریان سطحی بوده و فاصله بین آنها باید بهگونهای طراحی شود که پارامترهای هیدرولیکی جریان، قبل از رسیدن به آستانه فرسایش توسط خاکریز پائیندست ...
بیشتر
یکی از نیازهای اساسی در طراحی طرحهای پخش سیلاب، بررسی پدیده فرسایش و رسوب و ارائه دستورالعمل تعیین فاصله کانالهای پخش، در شرایط محیطی مختلف است. نقش این کانالها کاهش قدرت کنشی جریان سطحی بوده و فاصله بین آنها باید بهگونهای طراحی شود که پارامترهای هیدرولیکی جریان، قبل از رسیدن به آستانه فرسایش توسط خاکریز پائیندست کاهش یابد. از طرف دیگر در طرحهای پخش سیلاب پارامترهای محیطی مختلفی نظیر شیب اراضی، بافت خاک، پوشش گیاهی و مقاومت برشی سطح خاک بر هیدرولیک جریان و فرسایش مؤثر بوده و لازم است با مراجعه به طبیعت و شبیهسازی جریان سطحی، تاثیر پارامترهای محیطی را بهطور واقعی بررسی کرد. هدف از این تحقیق بررسی پدیده فرسایش و رسوب بهمنظور تعیین محل تشکیل آستانه فرسایش کانالی، در شرایط محیطی پخش سیلاب در گربایگان فسا بوده است. در این تحقیق از یک دستگاه فلوم صحرایی از جنس آهن سیاه بهطول 120 متر و عرض و ارتفاع 40 و 25 سانتیمتر استفاده شد و با شبیهسازی جریان سطحی به ارتفاع 10 سانتیمتر، پارامترهای شدت جریان جاری در فلوم و عمق متوسط جریان در مقاطع عرضی متوالی، بهطور مستقیم اندازهگیری شده و سایر پارامترها از جمله سرعت متوسط جریان و تنش برشی جریان با استفاده از معادلات موجود محاسبه شدهاند. همچنین بهمنظور بررسی پدیده فرسایش و رسوب در طول بستر فلوم، اطلاعات رقومی بستر در مقاطع عرضی متوالی که به فاصله یکمتر از یکدیگر قرار داشتند، در دو مرحله قبل و بعد از هر آزمایش اندازهگیری شده تا از طریق مقایسه و محاسبه عمق فرسایش و یا رسوب در طول بستر فلوم، محل تشکیل سرکانال مشخص گردد. نتایج این تحقیق نشان میدهد پدیده فرسایش و رسوب، متناسب با تغییرات تنش برشی جریان بهطور پراکنده در طول بستر فلوم انجام میشود. در همین رابطه پارامتر تنش برشی جریان هم در طول بستر فلوم، متناسب با شیب و ضریب زبری بستر، متغیر بوده و مقدار آن در فاصله 75 متری از ابتدای فلوم به بیشینه میرسد. از طرف دیگر براساس اطلاعات رقومی بستر فلوم در مقاطع عرضی متوالی، در مراحل قبل و بعد از هر آزمایش بیشینه عمق فرسایش 3 سانتیمتر در فاصله 75 متری از ابتدای فلوم تشکیل شده است. بنابراین اگر عمق 3 سانتیمتری فرسایش را بهعنوان سرکانال فرض کنیم، فاصله آستانه فرسایش کانالی از ابتدای فلوم در این تحقیق 75 متر بوده و میتوان آنرا بهعنوان فاصله مناسب بین کانالهای پخش، در ایستگاه کوثر توصیه نمود.
حسین سعادتی؛ شعبانعلی غلامی؛ فرود شریفی
دوره 1، شماره 2 ، مرداد 1388، ، صفحه 87-98
چکیده
از مشکلات مهم در طرحهای تحقیقاتی و اجرایی کمبود یانبود آمار هیدرومتری است. در تحقیق حاضر،برای حل معضل نبود آمار،میزان کارآیی مدل SWAT در شبیهسازی دبی روزانه،بهمنظور تولید آمار هیدرومتری برای حوضههای بدون ایستگاه بررسی شده است. این مدل دارای توان شبیهسازی شش پدیده هیدرولوژیکی و بیولوژیکی شامل دبی روزانه، رسوب روزانه، بیلان ...
بیشتر
از مشکلات مهم در طرحهای تحقیقاتی و اجرایی کمبود یانبود آمار هیدرومتری است. در تحقیق حاضر،برای حل معضل نبود آمار،میزان کارآیی مدل SWAT در شبیهسازی دبی روزانه،بهمنظور تولید آمار هیدرومتری برای حوضههای بدون ایستگاه بررسی شده است. این مدل دارای توان شبیهسازی شش پدیده هیدرولوژیکی و بیولوژیکی شامل دبی روزانه، رسوب روزانه، بیلان آبی ماهانه و سالانه، کیفیت آب، تولید محصولات زراعی، برآورد تولید پوشش گیاهی مرتعی با اعمال مدیریت سامانههای چرایی دام، است.شبیهسازی در دوحالت بدون ایستگاه اندازه گیری و با ایستگاه اندازه گیری در حوزه آبخیز معرف کسیلیان و نیز در دودوره زمانی صورت گرفته است. این دورهها شامل واسنجی و اعتبارسنجی مدل است. دوره واسنجی، چهار سال (1981-1978) و دوره اعتبارسنجی، شش سال (1986-1981) بوده است. بعد از عملیات واسنجی، مدل SWAT ، روان آب را باضریب تبیین نسـبت به روان آب اندازهگیری شده شبیهسازی کرد. اعتبارسنجی مدل نیز باضریب تبیین 0.69 و BPIAS= -2.5 و NS=0.72 نسـبت به روان آب اندازهگیری شده شبیهسازی کرد. اعتبارسنجی مدل نیز باضریب تبیین 0.57 و NS=0.54 و BPIAS=4.3 انجام گرفت. برای آزمون تست حساسیت، پارامترها درسه گروه خیلی حساس، حساسیت متوسط و حساسیتکم طبقهبندی شدند. پارامترهای ABF (عامل آلفای آب زیرزمینی)، REVAPC (ضریب تبخیر از سفره آب زیرزمینی) و CN (شماره منحنی) در طبقه خیلی حساس، پارامترهای CCT (ضریب تراکم ذوب برف)،TC (دمای آستانه بارش برف) و CRCO (شکافهای خاک و زمین که جریان را نفوذ میدهد) در طبقه حساسیت متوسط و پارامترهای Z (عمق لایههای خاک) و T-laps (شدت تغییر دما نسبت به ارتفاع) در طبقه حساسیت کم قرار گرفتند. این پارامترها نشان میدهند که مدل SWAT شبیهسازی معنیداری انجام داده است. ولی برای روانآبهای کمینه نتایج ضعیفی نشان داده شد. در اصلاحاتی که در سالهای 2000 و 2005 بر روی مدل SWAT انجام شده، کاربری آن به وسیله GIS آسانتر شده است.
سید علیاصغر هاشمی؛ سارگیس قازاریان
چکیده
در این پژوهش بهمنظور ارزیابی اثر سدهای اصلاحی خشکهچین بر دبی بیشینه و حجم سیلاب در حوزههای آبخیز کوچک، دو زیرحوضه کوچک از حوزه آبخیز درجزین سمنان انتخاب شدند. منطقه مورد مطالعه جز مناطق خشک تا نیمهخشک در بخش جنوبی البرز میباشد. حوضههای مورد پژوهش در بالادست شهر مهدیشهر واقع شدهاند و بهمنظور کاهش سیلابهای منتهی ...
بیشتر
در این پژوهش بهمنظور ارزیابی اثر سدهای اصلاحی خشکهچین بر دبی بیشینه و حجم سیلاب در حوزههای آبخیز کوچک، دو زیرحوضه کوچک از حوزه آبخیز درجزین سمنان انتخاب شدند. منطقه مورد مطالعه جز مناطق خشک تا نیمهخشک در بخش جنوبی البرز میباشد. حوضههای مورد پژوهش در بالادست شهر مهدیشهر واقع شدهاند و بهمنظور کاهش سیلابهای منتهی به این شهر، تعداد زیادی سد اصلاحی در سالهای گذشته در این دو زیرحوزه آبخیز احداث شده که در طی عملیات صحرایی، موقعیت تمامی این سدهای اصلاحی تعیین و وضعیت رسوبگذاری مخازن آنها ارزیابی شد. نتایج نشان داد که مخازن تمامی سدهای اصلاحی از رسوب پر شدهاند. بنابراین، در این پژوهش مقادیر دبی بیشینه و حجم سیلاب زیر حوضهها برای سه سناریوی 1) حوضههای فاقد سد اصلاحی 2) سدهای اصلاحی با مخزن خالی و 3) سدهای اصلاحی با مخزن پر از رسوب مورد بررسی قرار گرفتند. بهمنظور شبیهسازی بارش-رواناب از مدل HEC-HMS استفاده شد. آزمون مقایسه میانگینها به روش جفتی برای سه سناریو نشان داد که دبی بیشینه و حجم سیلاب برای هر سه سناریو دارای اختلاف معنیدار در سطح یک درصد میباشد. ولیکن دبی بیشینه و حجم سیلاب در سناریوی 2 نسبت به سناریوی 1 کاهش یافته و دبی بیشینه و حجم سیلاب در سناریوی 3 نسبت به سناریوی 2 افزایش یافتهاند. از طرفی دبی بیشینه و حجم سیلاب سناریوی 3 نسبت به سناریوی 1،کاهش ناچیزی بهترتیب برابر 4.8 و 5.7 درصد را نشان میدهد که با توجه به اهداف پروژه، قابل توجه نمیباشند.
مهدی بشری؛ سیدحمیدرضا صادقی؛ عبدالصالح رنگآور
چکیده
بررسی عوامل موثر بر فرسایش خاک و تحلیل تغییرپذیری آنها از ضروریات اصلی پروژههای حفاظت خاک و آب میباشد. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش دو جهت اصلی شمالی و جنوبی در میزان فرسایش خاک ناشی از رگبارهای مختلف در حوزه آبخیز سنگانه واقع در خراسان رضوی با استفاده از یک جفت کرت کوچک به ابعاد 2 در 2 متر انجام شد. کرتهای یادشده با ...
بیشتر
بررسی عوامل موثر بر فرسایش خاک و تحلیل تغییرپذیری آنها از ضروریات اصلی پروژههای حفاظت خاک و آب میباشد. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش دو جهت اصلی شمالی و جنوبی در میزان فرسایش خاک ناشی از رگبارهای مختلف در حوزه آبخیز سنگانه واقع در خراسان رضوی با استفاده از یک جفت کرت کوچک به ابعاد 2 در 2 متر انجام شد. کرتهای یادشده با استفاده از ورقههای فلزی محصور و خروجی آنها نیز به ظروف جمعآوری کننده رواناب منتهی و با فاصله کم در مقابل یکدیگر و در دو جهت نصب شدند. سپس، رواناب و رسوب خروجی از کرتها در نتیجه وقوع 12 رگبار طی پاییز و زمستان 1385 و بهار 1386 جمعآوری و غلظت رسوب حاصل از آنها در هر رگبار محاسبه شد. نتایج بهدست آمده از تجزیه و تحلیل دادههای غلظت رسوب بهدست آمده طی دوره و رگبارهای مطالعاتی دلالت بر اختلاف معنیدار (0.001<p) دادههای حاصل از کرتهای مورد مطالعه در دو جهت اصلی شمالی و جنوبی با یکدیگر بهدلیل تاثیر مشخص جهتها بر وضعیت پوشش گیاهی داشته است.
جلال برخورداری؛ داود نیککامی؛ محمدباقر صمدی؛ منیرالسادات طباطباییزاده
چکیده
فرسایندگی باران یکی از مهمترین عوامل در فرسایش خاک میباشد. این عامل معمولا در قالب شاخصهای فرسایندگی که مبتنی بر خصوصیات بارندگی است، بیان میشود. در این پژوهش پس از احداث 12 کرت رواناب و رسوب در ایستگاه تحقیقات مرتع نیر در استان یزد، مقادیر رواناب و رسوب هر یک از کرتها در 12 واقعه بارش که منجر به ایجاد رواناب و تلفات ...
بیشتر
فرسایندگی باران یکی از مهمترین عوامل در فرسایش خاک میباشد. این عامل معمولا در قالب شاخصهای فرسایندگی که مبتنی بر خصوصیات بارندگی است، بیان میشود. در این پژوهش پس از احداث 12 کرت رواناب و رسوب در ایستگاه تحقیقات مرتع نیر در استان یزد، مقادیر رواناب و رسوب هر یک از کرتها در 12 واقعه بارش که منجر به ایجاد رواناب و تلفات خاک شده بودند، پایش و اندازهگیری شدند. اطلاعات شدت و مقدار رگبارها نیز با استفاده از باراننگار دیجیتالی واقع در محل ایستگاه، ثبت و مورد استفاده واقع شدند. سپس، با توجه به مرور منابع گسترده در سطح جهان، نهایتاً 61 شاخص فرسایندگی باران شناسایی شدند. پس از استخراج عوامل مورد نیاز، مقادیر هر یک از شاخصهای فرسایندگی باران برای هر یک از رگبارها تعیین شدند. در ادامه جهت تعیین بهترین شاخص فرسایندگی باران، همبستگی بین هر یک از شاخصها و مقادیر تلفات خاک تعیین شد. نتیجه حاکی از آن بود که در منطقه مورد مطالعه شاخصهای فرسایندگی باران بهترتیب RI60 ،RPI302 ،RPI602 ،PI302 ،PI602 با ضرایب همبستگی 0.730، 0.713، 0.703، 0.694 و 0.664، بالاترین مقدار همبستگی را با مقادیر تلفات خاک داشتند. بهطور کلی، در این شرایط اقلیمی، غلبه شاخصهای مبتنی بر شدت بارش که بهصورت حاصلضرب مقدار کل بارش در مربع بیشینه شدتهای 60 و 30 دقیقهای بارش، نسبت به سایر شاخصهای مورد مطالعه مشاهده میشود.
سید سعید غیاثی؛ فائزه رجبزاده؛ سمیه ناجیراد؛ سادات فیضنیا؛ علیاکبر نظریسامانی
چکیده
ارزیابی حساسیتپذیری زمینلغزشهای کمعمق با استفاده از روشهای مناسب و تعیین عوامل مؤثر در کاهش خطرات آن بسیار مؤثر میباشد. هدف از این مطالعه تعیین عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزشهای کمعمق و بررسی کارایی مدل شاخص آماری در تهیه نقشه حساسیتپذیری میباشد. بدین منظور تعیین نرخ مربوط به طبقات هر عامل با استفاده از روش شاخص آماری ...
بیشتر
ارزیابی حساسیتپذیری زمینلغزشهای کمعمق با استفاده از روشهای مناسب و تعیین عوامل مؤثر در کاهش خطرات آن بسیار مؤثر میباشد. هدف از این مطالعه تعیین عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزشهای کمعمق و بررسی کارایی مدل شاخص آماری در تهیه نقشه حساسیتپذیری میباشد. بدین منظور تعیین نرخ مربوط به طبقات هر عامل با استفاده از روش شاخص آماری صورت پذیرفت که با تطبیق نقشه پراکنش زمینلغزش و 10 لایه اطلاعاتی تهیهشده شامل؛ شیب، جهت، بارندگی، ارتفاع، تراکم زهکشی، انحنای دامنه، کاربری اراضی، سنگشناسی، رخسارههای ژئومورفولوژی و حساسیت نسبی واحدهای سنگی به فرسایش در محیط ArcGIS 9.3 انجام شد. سپس آزمون کارایی مدل مورد استفاده با استفاده از شاخص درصد سطح زیر منحنی (ROC) صورت پذیرفت که حاکی از دقت بالای مدل شاخص آماری میباشد (0.952). بهمنظور تعیین عوامل اصلی در وقوع زمینلغزشهای کمعمق از تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای میزان بارندگی، شیب، جهت شیب، حساسیت نسبی واحدهای سنگی به فرسایش و انحنای دامنه بهترتیب بیشترین تأثیر را در وقوع زمینلغزش دارند.
سید حمیدرضا صادقی؛ غلامرضا شجاعی؛ حمیدرضا مرادی
دوره 2، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 143-149
چکیده
نوع و شدت فرسایش خاک در یک منطقه تابع شرایط اقلیمی، پستی و بلندی زمین، خاک و کاربری اراضی بوده که در این میان اهمیت کاربری اراضی به دلیل نقش موثر انسان بر آن نسبت به دیگر عوامل زیادتر است. در این تحقیق برای بررسی ارتباط کاربری اراضی با فرسایش خاک، حوزه آبخیز مندریجان واقع در سراب حوزه سد زایندهرود با مساحت 23000 هکتار انتخاب شد. بهمنظور ...
بیشتر
نوع و شدت فرسایش خاک در یک منطقه تابع شرایط اقلیمی، پستی و بلندی زمین، خاک و کاربری اراضی بوده که در این میان اهمیت کاربری اراضی به دلیل نقش موثر انسان بر آن نسبت به دیگر عوامل زیادتر است. در این تحقیق برای بررسی ارتباط کاربری اراضی با فرسایش خاک، حوزه آبخیز مندریجان واقع در سراب حوزه سد زایندهرود با مساحت 23000 هکتار انتخاب شد. بهمنظور انجام تحقیق از نقشههای کاربری اراضی و سیمای فرسایش خاک تهیه شده با استفاده از تصاویر ماهوارهای MSS سال 1979، TM سالهای1990 و 1998 و همچنین ETM مربوط به سال 2002 استفاده شده است. سپس ارتباط وسعت هر یک از کاربریهای اراضی با وسعت اشکال فرسایش و همچنین حضور هر یک از آنها به ترتیب با استفاده از روابط رگرسیونی و آزمون کایاسکوئر ارزیابی شد. نتایج به دست آمده از تحقیق بیانگر ارتباط معنیدار اکثر کاربریها با انواع فرسایش، خصوصاً فرسایش سطحی متوسط به شکل توان سوم با حداقل ضریب تبیین 81 درصد و حداکثر خطای تخمین 39.65% است. نتایج آزمون کایاسکوئر نیز بیانگر عدم ارتباط معنیدار نوع کاربری اراضی با حضور اشکال فرسایش و ارتباط معنیدار عمده کاربریها با وسعت اشکال فرسایش در سطح احتمال یک درصد بوده که ضرورت توجه به کاربری صحیح اراضی و اعمال شیوههای مدیریتی مناسب در منطقه را ایجاب مینماید.
جمال مصفایی؛ مجید اونق
چکیده
زمینلغزش را می توان حرکت توده ای مواد دامنهای تحت تاثیر نیروی ثقل و عوامل محرکی مانند زمینلرزه، سیل و باران های سیل آسا تعریف نمود. این پدیده یکی از خطرات طبیعی است که همه ساله خسارات جانی و مالی فراوانی را در مناطق کوهستانی، پرباران و لرزه خیز به همراه دارد. با پهنهبندی خطر وقوع زمین لغزش می توان مناطق حساس و دارای پتانسیل خطر ...
بیشتر
زمینلغزش را می توان حرکت توده ای مواد دامنهای تحت تاثیر نیروی ثقل و عوامل محرکی مانند زمینلرزه، سیل و باران های سیل آسا تعریف نمود. این پدیده یکی از خطرات طبیعی است که همه ساله خسارات جانی و مالی فراوانی را در مناطق کوهستانی، پرباران و لرزه خیز به همراه دارد. با پهنهبندی خطر وقوع زمین لغزش می توان مناطق حساس و دارای پتانسیل خطر بالای لغزش را شناسایی نمود و با ارائه راه حل ها، روش های کنترل و مدیریت مناسب تا حدی از وقوع زمین لغزش ها جلوگیری و یا از خسارات ناشی از وقوع آنها کاست. در این تحقیق، پتانسیل خطر زمینلغزش در حوضه الموت رود با استفاده از مدل آماری معادله همبستگی چندمتغیره مورد ارزیابی و پهنه بندی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا نقشه پراکنش زمین لغزش حوضه الموت رود با تفسیر استریوسکوپی عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی تهیه شد. سپس با مرور منابع، عواملی را که می توانند در زمین لغزش موثر باشند، استخراج و از بین آنها هشت عامل زمینشناسی، شیب، جهت، ارتفاع، فاصله از گسل، کاربری زمین، میزان بارش و شتاب زمین لرزه بهعنوان عوامل موثر زمین لغزش در حوضه الموت انتخاب گردید. برای وزن دهی عددی به طبقات کیفی عوامل سنگ شناسی، کاربری زمین و جهت شیب، از تکنیک سلسله مراتبی و مقایسات زوجی استفاده شد. از تلفیق نقشه های هشت عامل کلیدی زمینلغزش در حوضه الموت نقشه واحدهای کاری تهیه و با قطع دادن این نقشه با نقشه پراکنش زمین لغزش، طبقات هر یک از عوامل در هر زمینلغزش مشخص و با میانگین گیری وزنی آنها، تاثیر هر یک از عوامل هشت گانه در هر زمینلغزش مشخص گردید. بدین ترتیب 84 مشاهده جهت تحلیل آماری زمین لغزش ها فراهم شد. نتایج نشان داد که پنج عامل سنگ شناسی، میزان شیب، طبقات ارتفاعی، فاصله از گسل و کاربری اراضی ارتباط معنی داری را با زمینلغزشهای حوضه دارند که ضریب تعیین بین این عوامل بهعنوان متغیرهای مستقل و لگاریتم مساحت لغزش بهعنوان متغیر وابسته، 60.7 درصد بوده است. نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش با رابطه مذکور در شش طبقه تهیه گردید که طبقه دو با 24.85 درصد دارای بیشترین سطح و طبقه شش با 0.14 درصد کمترین سطح منطقه را بهخود اختصاص دادهاند. همچنین جهت مقایسه تفاوت فراوانی و میزان تفکیک طبقات خطر از آزمون کای اسکوئر استفاده شد و نتایج نشان داد که مدل مورد بررسی تفکیک مناسبی را از طبقات خطر زمین لغزش (p<0.01) ارائه می کند.
حمیدرضا پیروان؛ علی جعفریاردکانی؛ محسن شریعتجعفری
چکیده
این پژوهش در زمینه مورفولوژی رودخانه قزلاوزن سفلی حد فاصل سد استور تا سد منجیل در دو بازه سنگی و دشت سیلابی در پریود زمانی 37ساله بر اساس نقشههای توپوگرافی و عکسهای هوایی با بازدیدهای میدانی انجام شده است. نتایج نشان داد که رودخانه در بازه کوهستانی و دشتی با میزان ضریب پیچشی متوسط 1.46 و 1.22 بهترتیب در زمره رودخانه پیچانرودی ...
بیشتر
این پژوهش در زمینه مورفولوژی رودخانه قزلاوزن سفلی حد فاصل سد استور تا سد منجیل در دو بازه سنگی و دشت سیلابی در پریود زمانی 37ساله بر اساس نقشههای توپوگرافی و عکسهای هوایی با بازدیدهای میدانی انجام شده است. نتایج نشان داد که رودخانه در بازه کوهستانی و دشتی با میزان ضریب پیچشی متوسط 1.46 و 1.22 بهترتیب در زمره رودخانه پیچانرودی و سینوسی دستهبندی میشود. در بازه دشتی در حد فاصل سد پاوهرود تا سد منجیل بهطول 60 کیلومتر، رودخانه، سه پلان مشخص سینوسی کانالی شکل، سینوسی بارگذار، سینوسی چندشاخه و چندشاخگی و شریانی نشان داده است، حال آن که در بازه سنگی و کوهستانی متاثر از عوامل زمینشناختی بهصورت تنگدره مئاندری است. در طی دوره 37ساله، چندشاخگی رودخانه در ناحیه هزاررود به پهنای 1.2 کیلومتر توسعه داشته است که اگر این روند یکنواخت فرض شود، سرعت متوسط پیشروی بازه چندشاخه، 32 متر در سال است که میزان قابل توجهی است. در منطقه هارونآباد تا کوهکن، فرسایش کناری به شکل مهاجرت حلقههای مئاندری تا 850 متر در دوره زمانی یاد شده نیز بیانگر نقش ویرانگری رودخانه در بازههای پیچانرودی است. بر اساس زاویه مرکزی حلقههای مئاندر، 57.72 درصد حلقهها توسعه یافته، 25.93 درصد خیلی توسعه یافته، 16.05 درصد دیگر حلقهها، از نوع جوان رو به رشد هستند و لذا هنوز خسارات پیچانرودی رودخانه وجود دارد. غالبترین حالت فرسایش در انحناهای مئاندر، حالت توسعه یافتگی میباشد که بیش از 56 درصد حالات فرسایش را به خود اختصاص میدهد و بسته به نحوه توزیع تنش برشی آب، هندسه پیچ و شعاع انحناء نسبی آن و در نتیجه، محل تمرکز تنش برشی آب، حالات مختلف انتقال، چرخش، پیچیده شدن و پدیده میانبری نیز مشاهده شده است. بیش از 75 درصد جابهجایی محور رودخانه بهسمت جناح چپ بوده، لذا احداث هرگونه سازه و راه در جناح چپ خطرآفرین خواهد بود.
رحیم کاظمی؛ جهانگیر پرهمت؛ باقر قرمز چشمه
چکیده
شناخت برهمکنش پدیده خشکسالی و پاسخ هیدرولوژیک حوضهها، میتواند منجر به دستیابی به اطلاعاتی برای مدیریت بهینه منابع آب حوضه شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه زمانی خشکسالی و میزان مشارکت جریانهای زیرسطحی در جریان رودخانهها در زیرحوضه کاکارضا است. در این پژوهش، دوره مشترک 1396-1361 برای ایستگاههای هیدرومتری و بارانسنجی ...
بیشتر
شناخت برهمکنش پدیده خشکسالی و پاسخ هیدرولوژیک حوضهها، میتواند منجر به دستیابی به اطلاعاتی برای مدیریت بهینه منابع آب حوضه شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه زمانی خشکسالی و میزان مشارکت جریانهای زیرسطحی در جریان رودخانهها در زیرحوضه کاکارضا است. در این پژوهش، دوره مشترک 1396-1361 برای ایستگاههای هیدرومتری و بارانسنجی متناظر در نظر گرفته شد. سپس، شاخص بارش استاندارد شده (SPI) در مقیاسهای زمانی سه، شش، نه، 12، 18 و 24 ماهه، محاسبه شد. جریان پایه و شاخص مربوطه به روش فیلتر رقومی برگشتی بیفلو-لینه و هالیک در پایههای زمانی ماهانه، سالانه و کل دوره، محاسبه شد. در مرحله بعدی، شاخص جریان پایه استاندارد شده (SBFI)محاسبه و منحنی تداوم جریان پایه (BFDC) ترسیم و شاخص شکل منحنی تداوم جریان پایه (SBFDC) محاسبه شد. تغییرات منحنی تداوم جریان پایه و شاخص شکل مربوطه و روابط شاخص خشکسالی و شاخص جریان پایه استاندارد شده با استفاده از روش همبستگی بررسی و تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین شاخص جریان پایه در طول دوره پژوهش برابر با 52/0 و کمینه و بیشینه آن نیز بهترتیب برابر با 46 /0 و 57/0 بوده و همچنین، روند تغییرات جریان پایه، یک روند کاهشی با شیب ملایم است. روند تغییرات شیب منحنی تداوم جریان پایه، در طول دوره با یک شیب ملایم کاهشی است. میزان تغییرات شیب نیز از یک تا سه درصد و نزدیک به خط راست است که تمایل به پایداری جریان پایه در درازمدت را نشان میدهد. بیشترین تاثیر پدیده خشکسالی بر جریان پایه رودخانهها در گام زمانی نه و 12 ماه بوده که همبستگی با ضریب تبیین 87/0 و احتمال 95 درصد، بین شاخص خشکسالی و شاخص جریان پایه استاندارد شده، موید افزایش سهم مشارکت آبهای زیرسطحی در جریان پایه، با تاخیر نه تا 12 ماه است.
محسن توکلی؛ حاجی کریمی؛ هادی نورالهی
چکیده
یکی از موضوعات مهم روز دنیا، تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین است که بهعنوان موضوعی چالشی در نشستهای عمومی و تخصصی مطرح میباشد. اقلیم شکننده کشور ما باعث شده تا پیشبینی درازمدت تغییرات اقلیمی از اهمیت زیادی در برنامهریزی و مدیریت منابع آب برخوردار باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات پدیده تغییرات اقلیم بر تغییرات دبی حوزه ...
بیشتر
یکی از موضوعات مهم روز دنیا، تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین است که بهعنوان موضوعی چالشی در نشستهای عمومی و تخصصی مطرح میباشد. اقلیم شکننده کشور ما باعث شده تا پیشبینی درازمدت تغییرات اقلیمی از اهمیت زیادی در برنامهریزی و مدیریت منابع آب برخوردار باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات پدیده تغییرات اقلیم بر تغییرات دبی حوزه آبخیز گلگل بهعنوان یکی از زیرحوضههای سد ایلام انجام گرفته است. در این تحقیق، ابتدا دادههای دما، بارش و تبخیر و تعرق پتانسیل بهصورت کوچک مقیاس در آمده و سپس وضعیت هیدرولوژیکی حوضه شبیهسازی شده و در نهایت برای تولید سریهای زمانی پیشبینی جریان رودخانه در آینده مورد استفاده قرار گرفتهاند. به این منظور، نتایج مدل اقلیمی HadCM3 تحت دو سناریوی A2 و B2 با استفاده از نرمافزار SDSM کوچک مقیاس شد. سپس، بهوسیله مدل SWAT جریان رودخانه در سه دوره زمانی 2039-2010 (2020s)، 2069-2040 (2050s)، 2099-2070 (2080s) و دوره پایه 1990-1961 (Baseline)، تحت دو سناریوی A2 و B2 شبیهسازی شده و در نهایت، اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب این حوضه تا اواخر قرن حاضر میلادی ارزیابی شد. نتایج بهدست آمده نشاندهنده کاهش متوسط دبی سالانه به مقدار 6.3، 16.9 و 24.1 درصد در دورههای 2020s، 2050s و 2080s در سناریوی A2 و بهترتیب 10.9، 8.8 و 13.2 درصد تحت سناریوی B2 میباشد. نتایج نشان میدهد که تغییر اقلیم میتواند بهعنوان یکی از پدیدههایی که مقدار آب ورودی به حوضه سد ایلام را تحت تأثیر قرار دهد، مورد نظر مدیران و برنامهریزان قرار گیرد.
قاسم حبیبی بیبالانی؛ شهریار صبحزاهدی؛ ضیا باژرنگ
دوره 1، شماره 3 ، آبان 1388، ، صفحه 160-166
چکیده
کشش ریشههای جانبی درختان یکی از شیوههایی است که در حرکات تودهای خاک تأثیر گذاشته و باعث افزایش پایداری آن میشود. ریشههای جانبی، بر خلاف ریشههای عمودی که بهصورت مستقیم باعث افزایش پایداری توده خاک میشود، در مقاومت برشی خاک تأثیر گذاشته و از این طریق باعث افزایش پایداری توده خاک میشود. بهمنظور تحقیق مقدار کشش ریشه در ...
بیشتر
کشش ریشههای جانبی درختان یکی از شیوههایی است که در حرکات تودهای خاک تأثیر گذاشته و باعث افزایش پایداری آن میشود. ریشههای جانبی، بر خلاف ریشههای عمودی که بهصورت مستقیم باعث افزایش پایداری توده خاک میشود، در مقاومت برشی خاک تأثیر گذاشته و از این طریق باعث افزایش پایداری توده خاک میشود. بهمنظور تحقیق مقدار کشش ریشه در نظام ریشههای درخت ممرز در منطقه رحیم آباد، واقع در جنگلهای جنوب شرق استان گیلان، اقدام به بررسی بر روی ریشه این درخت شود. بر اساس تحقیق انجام شده، مشخص شد که در لایه سطحی خاک (20-0 سانتیمتری)، ریشههای افقی بهصورت متوسط در حدود 167.4 نیوتن در مقطع برش 20-50 سانتیمتر مربع نیرو وارد نموده و یا باعث افزایش مقاومت برشی خاک، بهصورت متوسط به مقدار 24.5 درصد میشود. نتایج آزمایشهای انجام شده نشان داد ریشه درختان ممرز، از طریق تأثیر کششی بههمراه ریشههای عمودی که نقش مهارکننده کل توده خاک اعماق پایینتر را بهعهده دارد، بر روی ناپایداریهای خاک مناطق شیبدار جنگلی، از قبیل لغزشها و خزشها اثر محافظتی دارد.
سعید نجفی؛ سید حمیدرضا صادقی
چکیده
بهدلیل استفاده بیرویه بشر از منابع طبیعی، افزایش بار رسوبی سبب مشکلات درون و برون منطقهای در رابطه با حوزههای آبخیز شده است. برای مبارزه موثر با این پیامدها، اطلاع از ماهیت و اهمیت نسبی و منشأ منابع اصلی رسوب ضروری است. امروزه برای این منظور، روشهای مختلفی برای تعیین منابع تولید رسوب مورد توجه قرار گرفته، لکن ارزیابی ...
بیشتر
بهدلیل استفاده بیرویه بشر از منابع طبیعی، افزایش بار رسوبی سبب مشکلات درون و برون منطقهای در رابطه با حوزههای آبخیز شده است. برای مبارزه موثر با این پیامدها، اطلاع از ماهیت و اهمیت نسبی و منشأ منابع اصلی رسوب ضروری است. امروزه برای این منظور، روشهای مختلفی برای تعیین منابع تولید رسوب مورد توجه قرار گرفته، لکن ارزیابی دقت و تطابق نسبی آنها با یکدیگر کمتر بررسی شده است. از اینرو، پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی تطبیقی نتایج حاصل از روشهای مبتنی بر انگشتنگاری رسوب، سیمای فرسایش خاک و اندازهگیری مستقیم منابع رسوب انجام شد. طبق نتایج حاصل بهروش انگشتنگاری، واحد سنگشناسی مارن بیشترین سهم رسوب را با 85 درصد به خود اختصاص داد که با وضعیت فرسایشی شدید حاصل از نقشه سیمای فرسایش با کد CS23R41G42 مطابقت دارد. نتایج حاصل از اندازهگیری مستقیم نیز نشان داد که واحد سنگشناسی مارن با فرسایش 34.4 تن در هکتار و در حالت سالانه با مقدار 14023 تن فرسایش در رتبه نخست قرار میگیرد و واحدهای دیگر شامل رسوبات رودخانهای جدید و رسوبات آبرفتی قدیم بهترتیب در رتبههای بعدی قرار میگیرند که این نتایج نیز منطبق با نتایج انگشتنگاری رسوب بوده است. در مجموع، اختلافات موجود در نتایج حاصل از روشهای انگشتنگاری رسوب، نقشه سیمای فرسایش و اندازهگیری مستقیم بهدلیل رویکرد کمی و یا کیفی بررسی وضعیت فرسایش در روشهای مذکور و عدم لحاظ نسبت تحویل رسوب و سایر فرآیندهای حاکم بر انتقال رسوب بوده است که استفاده همزمان و ترکیبی آنها برای دستیابی به نتایج قابل اعتماد را مورد تاکید قرار میدهد.
علیرضا زارعی قورخودی؛ مریم میرهاشمی؛ علی شاهنظری
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه
برداشت بیرویه و غیرفنی شن و ماسه از رودخانهها اثرات نامطلوب مورفولوژیکی و محیطزیستی زیادی را به همراه داشته است. پیامدهای منفی برداشت مصالح رودخانهای تحت تأثیر عوامل مختلفی رخ میدهند. بررسی نظام بهرهبرداری مصالح از رودخانه نیز حاکی از وجود مشکلات متعدد در بخشهای مختلف فنی، حقوقی، اجتماعی-اقتصادی و ...
بیشتر
چکیده مبسوط
مقدمه
برداشت بیرویه و غیرفنی شن و ماسه از رودخانهها اثرات نامطلوب مورفولوژیکی و محیطزیستی زیادی را به همراه داشته است. پیامدهای منفی برداشت مصالح رودخانهای تحت تأثیر عوامل مختلفی رخ میدهند. بررسی نظام بهرهبرداری مصالح از رودخانه نیز حاکی از وجود مشکلات متعدد در بخشهای مختلف فنی، حقوقی، اجتماعی-اقتصادی و دیدگاههای محیطزیستی است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای و ارائه شاخصهای مدیریت برداشت بهینه انجام شد.
مواد و روشها
حوزههای آبخیز مورد مطالعه در این پژوهش شامل دریاچه ارومیه، سفیدرود و هراز، هراز و قرهسو، گرگانرود، کرخه، کارون و سفیدرود بزرگ است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پژوهش میدانی از نوع پیمایشی، با انجام مصاحبههای حضوری و استفاده از پرسشنامه، بهدست آمده است. جامع آماری مورد مطالعه را کارشناسان، متخصصان و خبرگان شرکتهای آب منطقهای سراسر کشور تشکیل میدهند. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی محتوایی آن با کسب نظر متخصصان مربوط و استادان دانشگاه و اعمال اصلاحات لازم بهدست آمده است. پایایی ابزار پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ و نرمافزار SPSS استفاده شد و رقم آن معادل 0.811 بهدست آمد. گویههای مورد بررسی در پرسشنامه در قالب سه بخش اصلی شامل ویژگیهای رودخانه، وضعیت برداشت مصالح، ارزیابی سنجههای فنی، حقوقی، اجتماعی-اقتصادی و محیطزیستی اثرات برداشت مصالح رودخانهای و دو بخش کلی شامل شناسایی شاخصهای اصلی برداشت بهینه مصالح رودخانهای و میزان تأثیر بند "و" تبصره هشت قانون بودجه 1400 کل کشور در کاهش یا افزایش اثرات ناشی از برداشت مصالح رودخانهای سنجیده شد.
نتایج و بحث
بررسی عوامل فنی نشان داد که گویههای T3 (پایداری رودخانه، سازههای هیدرولیکی و طول عمر آنها) با درصد فراوانی 16.92 درصد و گویه T5 (تغییرات تراز سطح آب زیرزمینی در آبخوانهای مجاور رودخانه) با درصد فراوانی 4.61 درصد بهترتیب مهمترین و کم اهمیتترین عامل در برداشت مصالح رودخانهای هستند. در بین مؤلفههای حقوقی گویه L1 (ضعف در تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای وضع قوانین و مقررات کنترلی) و گویه L6 (نبود زیرساختهای مناسب برای مدیریت بحران در مواقع ضروری) بهترتیب با درصد فراوانیهای 18.69 و 8.46 درصد اولویتهای اول و آخر عوامل مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای را به خود اختصاص دادهاند. نتایج حاصل از بررسی عوامل اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای نشان داد که گویه S1 (نبود قوانین و مقررات کنترل قیمت و نوسانات قیمت مصالح رودخانهای) با درصد فراوانی 15.38 درصد اولویت اول عوامل اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای و گویه S3 (روند مهاجرت از (به) منطقه) کم اهمیتترین (6.17 درصد) عامل در برداشت مصالح رودخانهای است. از طرفی، گویه E2 (اثرات محیطزیستی برداشت مصالح رودخانهای بر محیط آبی رودخانه (جامعه گیاهی و جانوری)) مهمترین عامل تأثیرپذیر در برداشت مصالح رودخانهای با درصد فراوانی 23.08 درصد و گویه E5 (تأثیر برداشت مصالح رودخانهای بر سیلابدشتها) با درصد فراوانی 16.15 درصد کماهمیتترین عامل در بین مؤلفههای محیطزیستی است. براساس دیدگاه کارشناسان شاخصهایی نظیر عمق مناسب برداشت، فاصله برداشت از سازههای بالادست و پاییندست رودخانه، پتانسیلیابی مکان مناسب برداشت، برآورد بار رسوب سالانه رودخانهها، تعیین احجام مناسب برداشت متناسب با مصالح مازاد رودخانه مهمترین شاخصهای مؤثر بر برداشت بهینه مصالح رودخانهای هستند.
نتیجهگیری
نتایج بررسی کلی عوامل حقوقی، فنی، اجتماعی-اقتصادی و محیطزیستی حاکی از آن است که ضعف در مؤلفههای حقوق مؤثرترین عامل در تشدید پیامدهای منفی ناشی از برداشت مصالح رودخانهای است. عدم نظارت کافی و مؤثر در مرحله صدور مجوزهای بهرهبرداری، ضعف در تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای وضع قوانین و مقررات، نبود قوانین و مقررات کنترل قیمت پرچالشترین موضوعات در بین معیارها هستند. لذا، ایجاد قوانین بدون موازی کاری، متولی قرار دادن شرکت آب منطقهای در کلیه مراحل صدور مجوزهای بهرهبرداری و ایجاد ضوابط سختگیرانه در برخورد با متخلفین و نظارت دقیق و مستمر بر عملیات برداشت میتواند خسارات ناشی از برداشت مصالح در بخشهای فنی، اجتماعی-اقتصادی و محیطزیستی را نیز کاهش دهد.
پدیده السادات صادقی؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
مقدمهآتش، بهعنوان یکی از رخدادهای مهم و رایج در کلیه بومسازگانهای جنگلی و مرتعی، علاوهبر تاثیر بر ویژگیهای فیزیکی خاک، عموما باعث ایجاد حالت آبگریزی در خاک و در نتیجه کاهش نفوذپذیری آب میشود. مجموعه این تغییرات، میتواند بر پایداری خاکدانه و فرسایش پاشمانی بهعنوان اولین مرحله از فرسایش خاک اثرگذار باشد. ...
بیشتر
مقدمهآتش، بهعنوان یکی از رخدادهای مهم و رایج در کلیه بومسازگانهای جنگلی و مرتعی، علاوهبر تاثیر بر ویژگیهای فیزیکی خاک، عموما باعث ایجاد حالت آبگریزی در خاک و در نتیجه کاهش نفوذپذیری آب میشود. مجموعه این تغییرات، میتواند بر پایداری خاکدانه و فرسایش پاشمانی بهعنوان اولین مرحله از فرسایش خاک اثرگذار باشد. لذا، بررسی اثر آتش بر فرسایش پاشمانی میتواند منجر به شناخت بیشتر فرایندهای بعد از آتشسوزی در بومسازگانها شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آتش بر پایداری خاکدانه و مولفههای فرسایش پاشمانی در شرایط آزمایشگاهی بر روی خاک مراتع حوزه آبخیز کجور واقع در شمال کشور انجام شد. مواد و روشهاآزمایشها در سه کرت شاهد و 12 کرت پوشیده شده با بقایای خشک گونههای مرتعی، با چهار تراکم مختلف (250، 500، 750 و 1000 گرم در متر مربع) بر اساس جرم باقیمانده گیاهی بر واحد سطح و طبعا با چهار شدت آتشسوزی متفاوت، در سه تکرار انجام شد. سپس، فنجانهای پاشمان روی سطح خاک قرار داده شده و بارندگی با شدت 60 میلیمتر بر ساعت و مدت 30 دقیقه، شبیهسازی و مولفههای فرسایش پاشمانی شامل پاشمان بالادست، پاییندست، کل و خالص اندازهگیری شد. پایداری خاکدانه نیز از طریق مقایسه میانگین وزنی قطر خاکدانه قبل و بعد از شبیهسازی باران در همه کرتها بررسی شد.نتایج و بحثنتایج نشان داد که اثر تیمار آتش بر کاهش متغیرهای پاشمان کل و خالص و افزایش پایداری خاکدانه بهترتیب در سطوح اعتماد 95 و 99 درصد معنیدار بود. با افزایش شدت تیمار آتش بهطور کلی روند تغییرات پایداری خاکدانه و مولفههای پاشمان بهترتیب افزایشی و کاهشی بود. تیمار آتشسوزی بقایای خشک گونههای مرتعی با شدت 250 گرم در متر مربع، متغیرهای پاشمان کل و خالص را بهترتیب 35 و 44 درصد کاهش داد، در حالیکه تیمار آتشسوزی با شدتهای 500، 750 و 1000 گرم در متر مربع متغیرهای پاشمان کل و خالص را به میزان بیش از 95 درصد کاهش داد. اگرچه پایداری خاکدانه با افزایش شدت تیمار آتش بهطور معنیدار افزایش یافت، اما کاهش پاشمان کل و خالص در تیمارهای آتش با مقدار بیشتر از 500 گرم بقایای خشک گیاهان مرتعی در متر مربع معنیدار نبود. شدت اثر تیمار آتش تحت تاثیر مشارکت قابل توجه ذرات ریز و بدون خاکدانه سطح خاک تغییر کرد. درصد کاهش متغیرهای پاشمان کل و خالص در اثر تیمار آتشسوزی با شدتهای مختلف یکسان نبود که نشان میدهد پاشمان در جهتهای بالادست و پاییندست به یک نسبت کاهش نیافته است. روند کلی تغییرات قطر خاکدانه از تیمار شاهد تا تیمارهای مختلف آتشسوزی از شدت کم تا زیاد، کاهشی بود.نتیجهگیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر و اهمیت و شناخت تاثیر آتشسوزی بر پایداری خاکدانه، پیشنهاد میشود که شدت اثر تیمار آتش در پایداری خاکدانه در خاکهای با بافتهای مختلف و محتوای ماده آلی متفاوت و همچنین، با در نظر گرفتن شدتها و مدتهای کمتر و بیشتر تیمار آتش روی سطح خاک، مد نظر قرار داده شود. همچنین، پیشنهاد میشود که استفاده از ابزارهای مناسب برای سنجش دما در سطح خاک در حین تیمارهای آتش در پژوهشهای آتی انجام شود.
محمدرضا میرزایی
چکیده
در این مطالعه، میانگین درجه حرارت ماهانه در ایستگاه هیدرومتری شاهمختار در استان کهگیلویه و بویراحمد برای یک دوره 39ساله بین سالهای 1349 تا 1388 مورد بررسی قرار گرفت.جهت مدلسازی درجه حرارت در این ایستگاه از تکنیک تحلیل کاوشگرانه دادهها (EDA) استفاده شد. روشهای گرافیکی متعددی، مانند استفاده از نمودارهای تناوبنگار، خود همبستگی ...
بیشتر
در این مطالعه، میانگین درجه حرارت ماهانه در ایستگاه هیدرومتری شاهمختار در استان کهگیلویه و بویراحمد برای یک دوره 39ساله بین سالهای 1349 تا 1388 مورد بررسی قرار گرفت.جهت مدلسازی درجه حرارت در این ایستگاه از تکنیک تحلیل کاوشگرانه دادهها (EDA) استفاده شد. روشهای گرافیکی متعددی، مانند استفاده از نمودارهای تناوبنگار، خود همبستگی و خود همبستگی جزئی برای بررسی دادهها از جمله وجود چرخه (S) و مناسب بودن استفاده از تحلیل سریهای زمانی جهت مدلسازی باقیماندهها (R) تعیین شد. مدلسازی چرخه موجود در دادهها با استفاده از مدل سینوسی و با تعیین دقیق پارامترهای آن با استفاده از تکنیکهای EDA انجام شد. باقیماندهها نیز با استفاده از Modelexpert در نرمافزار SPSS 19 جهت تحلیل سریهای زمانی مورد بررسی قرار گرفت. بهترین برازش با توجه به کمترین مقدار برای معیار NBIC، مدل ARIMA(0,1,2) تعیین شد. جهت تایید مدل، بررسی تصادفی بودن مقادیر خطاهای مدل (E) و نرمال بودن توزیع آنها در سطح پنج درصد بهترتیب با استفاده از آزمون Ljung-Box (با مقدار آماره برابر 24.3) و Kolmogorov-Smirnov (با مقدار آماره برابر 0.4088) بررسی و مورد تایید قرار گرفت.
احمد حسینی؛ ابراهیم صابری؛ مهدی حبیبی
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر آبشکنهای احداث شده در حفاظت و احیای زمینهای مستعد کشاورزی حاشیه زنجانرود، از دیدگاه اقتصادی انجام شده است. در این مقاله ابتدا میزان ارزش خــالص فعلی احداث هر آبشکن براساس هزینههای تفصیلی مصالح بهکاررفته، مدت زمان دوره سرمایهگذاری محاسبه شد. سپس نرخ تنزیل اجتماعی، با روش تبدیل ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر آبشکنهای احداث شده در حفاظت و احیای زمینهای مستعد کشاورزی حاشیه زنجانرود، از دیدگاه اقتصادی انجام شده است. در این مقاله ابتدا میزان ارزش خــالص فعلی احداث هر آبشکن براساس هزینههای تفصیلی مصالح بهکاررفته، مدت زمان دوره سرمایهگذاری محاسبه شد. سپس نرخ تنزیل اجتماعی، با روش تبدیل قیمتهای سایه به بازاری بهدست آمد. در ادامه با تعیین نسبت هزینه به فایده، میزان بازدهی طرح محاسبه و نرخ بازده داخلی آن نسبت به نرخ تنزیل اولیه سنجیده و مورد مقایسه قرار گرفت. آنگاه منافع حاصل از قبیل افزایش سطح زیرکشت، توسعه پوشش گیاهی، کاهش فرسایش اراضی، ایجاد فرصتهای شغلی و درآمدهای حاصله محاسبه شد. در پایان پس از محاسبه ارزش فعلی خالص اولیه (NPV1) و ثانویه (NPV2) و نرخ بازده داخلی (IRR) و نسبت فایده به هزینه (BCR)، و از سوی دیگر برآورد نرخ بازده ساده طرح، نتایج احداث آبشکنها و تأثیر آن درتوسعه کشاورزی از نظر اقتصادی ارزیابی شد. بهطورکلی، باتوجه به مطالعات و ارزیابیهای صورت گرفته، در نظرگرفتن اهداف طرح ساماندهی زنجانرود، میتوان اذعان نمود که علیرغم عدم همخوانی برخی از مشخصات هندسی آبشکنهای اجرا شده با اصول فنی و معیارهای طراحی، پروژه یاد شده به اهداف اصلی اقتصادی خود دست یافته است.
مسعود ساجدی سابق؛ مجتبی صانعی؛ مهدی حبیبی؛ علیاکبر عباسی؛ مهدی قدیمخانی
دوره 2، شماره 4 ، بهمن 1389، ، صفحه 206-210
چکیده
در این مقاله تأثیر هیدرولیکی تنه درختان کناره رودخانه بر تغییرات سرعت برشی جریان بهصورت آزمایشگاهی بررسی شده است. بدین منظور در یک طرف کانالی بهطول تقریبی سی مترو شیب طولی 0.01، شیب جانبی 3:1 در طول پنج متر ایجاد شد و میلههایی به قطر 5/6 میلیمتر با دو نوع آرایش شطرنجی و ضربدری و هر آرایش با سه تراکم، درکناره نصب شد. عمق و سرعت ...
بیشتر
در این مقاله تأثیر هیدرولیکی تنه درختان کناره رودخانه بر تغییرات سرعت برشی جریان بهصورت آزمایشگاهی بررسی شده است. بدین منظور در یک طرف کانالی بهطول تقریبی سی مترو شیب طولی 0.01، شیب جانبی 3:1 در طول پنج متر ایجاد شد و میلههایی به قطر 5/6 میلیمتر با دو نوع آرایش شطرنجی و ضربدری و هر آرایش با سه تراکم، درکناره نصب شد. عمق و سرعت جریان درکانال اصلی و دربین میلهها اندازهگیری شده، از میانگین مقادیر بهدست آمده در تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد.در کل،آزمایشهادر 19 گروه و هر گروه با پنج دبی انجام شد که یکی از گروهها بدون نصب میله در کناره برای مقایسه نتایج بود. با توجه به منحنیهای رسم شده، ارتباط پوشش گیاهی و آرایش میلهها با ضریب زبری حاصل و تجزیه و تحلیل شد. بر این اساس روابط بین پارامترهای رینولدز برشی *Re و نسبت سرعت متوسط جریان به سرعت برشی *U/U بیانگر آن است که پوشش گیاهی موجب افزایش زبری کانال شده، با افزایش تراکم مقدار *U/U افزایش مییابد. در کلیه حالات با افزایش عدد رینولدز برشی، مقدار عددی نسبت افزایش مییابد. در کلیه حالات با افزایش عدد رینولدز برشی، مقدار عددی نسبتافزایش مییابد. در کلیه حالات با افزایش عدد رینولدز برشی، مقدار عددی نسبت *U/U نیز افزایش مییابد. همچنین مقدار ضریب زبری با اختلاف کمی، بهترتیب در حالات بدون پوشش گیاهی، آرایش شطرنجی و آرایش ضربدری افزایش مییابد.
رضا عبدی؛ مهدی یاسی؛ رضا سکوتی اسکوئی؛ احسان محمدی
چکیده
تعیین جریان زیستمحیطی در سامانه های رودخانه ای و سایر اکوسیستم های آبی، علم جدیدی در ایران و دیگر کشورهای در حال توسعه است. این پژوهش به ارزیابی نیاز اکولوژیکی در یک رودخانه، با روشهای مختلف و اکوهیدرولوژیکی می پردازد. در این تحقیق، نیاز زیستمحیطی رودخانه زرینه رود (در شمال غرب ایران) در محدوده مطالعاتی پایین ...
بیشتر
تعیین جریان زیستمحیطی در سامانه های رودخانه ای و سایر اکوسیستم های آبی، علم جدیدی در ایران و دیگر کشورهای در حال توسعه است. این پژوهش به ارزیابی نیاز اکولوژیکی در یک رودخانه، با روشهای مختلف و اکوهیدرولوژیکی می پردازد. در این تحقیق، نیاز زیستمحیطی رودخانه زرینه رود (در شمال غرب ایران) در محدوده مطالعاتی پایین دست سد بوکان تا محل ورود به دریاچه ارومیه (در حدود 140 کیلومتر) با چهار روش Tennant ،Tessman مدل ذخیره رومیزی و انتقال منحنی تداوم جریان برآورد شده است. برای این منظور از اطلاعات آبسنجی ایستگاه هیدرومتری ساری قمیش استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل، مقادیر بهدست آمده از روش FDC Shifting به دلیل در نظر گرفتن شرایط مدیریت اکولوژیکی نسبت به سایر روشها ارجحیت دارد. بنابراین، نیاز زیستمحیطی رودخانه زرینه رود در طبقه مدیریت زیستی C (حفظ حداقل شرایط زیستی رودخانه) بهطور متوسط برابر 16.7 مترمکعب بر ثانیه (معادل 33 درصد دبی متوسط سالانه) برآورد شده است. توزیع ماهانه جریان زیستمحیطی پیشنهادی با مقادیر نظیر دبی متوسط ماهانه ایستگاه هیدرومتری ساری قمیش مقایسه شده است. دوره بحرانی رودخانه سهماهه مرداد تا مهر می باشد. نیاز زیستمحیطی در این ماه ها به ترتیب 12.6، 11.6 و 6.3 مترمکعب بر ثانیه به سمت پایین دست رودخانه است.
محمد شعبانی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1388، ، صفحه 240-247
چکیده
تعیین میزان فرسایش خاک و بار رسوبی رودخانه عملاً کاری مشکل است؛ بنابراین روش های مختلفی برای آن ها پیشنهاد شده است. یکی از روش های نوین در حل مسائل مهندسی آب و همچنین برآورد رسوب معلق رودخانه ها، استفاده از شبکه عصبی مصنوعی است که با الگو برداری از شبکه مغز انسان، ضمن اجرای فرآیند آموزش، روابط درونی بین داده ها را کشف کرده و به موقعیت ...
بیشتر
تعیین میزان فرسایش خاک و بار رسوبی رودخانه عملاً کاری مشکل است؛ بنابراین روش های مختلفی برای آن ها پیشنهاد شده است. یکی از روش های نوین در حل مسائل مهندسی آب و همچنین برآورد رسوب معلق رودخانه ها، استفاده از شبکه عصبی مصنوعی است که با الگو برداری از شبکه مغز انسان، ضمن اجرای فرآیند آموزش، روابط درونی بین داده ها را کشف کرده و به موقعیت های دیگر تعمیم می دهد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی کارآیی روش شبکه عصبی مصنوعی در برآورد رسوب معلق روزانه نسبت به مدل های رگرسیونی (منحنی سنجه رسوب) است. بدین منظور، ابتدا آمار هم زمان دبی آب و دبی رسوب رودخانه شور خارستان در خروجی حوزه آبخیز، در طی یک دوره آماری 22 ساله جمع آوری گردید و پس از رفع نواقص آماری و حذف داده های پرت، از آن ها برای مدل سازی رسوب معلق روزانه با استفاده از روش شبکه عصبی و مدل رگرسیونی خطی استفاده شد. سپس نتایج به دست آمده از دو روش شبکه عصبی و مدل رگرسیون خطی (منحنی سنجه رسوب)، بر اساس معیارهای MAE ،RMSE و R2 ارزیابی شد. نتایج نشان داد که برآورد روش شبکه عصبی مصنوعی، در مقایسه با برآورد مدل رگرسیون خطی (منحنی سنجه رسوب)، دقت بالاتری دارد؛ به طوری که مقدار MAE ،RMSE و R2 برآورد شبکه عصبی به ترتیب، برابر با 19.27، 12.14 و 0.98 و برای مدل رگرسیون خطی، به ترتیب برابر با 36.84، 20.75 و 0.74 است که نشان دهنده پایین بودن خطا در مدل شبکه عصبی مصنوعی نسبت به مدل رگرسیون خطی است.
حمیدرضا قرهچایی؛ علیرضا مقدمنیا؛ آرش ملکیان؛ آزاده احمدی
چکیده
تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی بهعنوان دو علت اصلی تغییرات رواناب شناخته شدهاند. در این مطالعه ابتدا روند و نوسانات در سری دادههای هیدروکلیماتیک حوضه رودخانه کشکان در طی سالهای 1391-1351 مورد بررسی قرار گرفت. سپس از روش الاستیسیته اقلیمی بهمنظور ارزیابی کمی پاسخ رواناب این حوضه به تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای ...
بیشتر
تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی بهعنوان دو علت اصلی تغییرات رواناب شناخته شدهاند. در این مطالعه ابتدا روند و نوسانات در سری دادههای هیدروکلیماتیک حوضه رودخانه کشکان در طی سالهای 1391-1351 مورد بررسی قرار گرفت. سپس از روش الاستیسیته اقلیمی بهمنظور ارزیابی کمی پاسخ رواناب این حوضه به تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی استفاده شد. نتایج نشان داد، کاهش 10 درصدی در بارش، کاهش 25.7∼25.1 درصدی در رواناب و افزایش 10 درصدی در تبخیر تعرق پتانسیل، کاهش 15.7∼15.1 درصدی در رواناب را بهدنبال خواهد داشت. سهم فعالیتهای انسانی در کاهش رواناب حوضه رودخانه کشکان 73.97∼74.22 درصد و سهم تغییرپذیری اقلیمی 25.77∼26.02 درصد برآورد شد. بنابراین، فعالیتهای انسانی در مقایسه با تغییرپذیری اقلیمی سهم بیشتری در کاهش رواناب حوضه رودخانه کشکان داشته است. نتایج حاصل از این مطالعه میتواند به تهیه مرجعی بهمنظور توسعه، بهرهبرداری و مدیریت منابع آب منطقهای و حفاظت از محیط زیست کمک کند.
فواد ناصرآبادی؛ اباذر اسمعلیعوری؛ حسین اکبری؛ رخساره رستمیان
چکیده
در مدلهای هیدرولوژیک با انجام آنالیز حساسیت برای شناسایی پارامترهای مهم، میتوان تعداد آنها را برای فرایند واسنجی مدل کاهش داده و واسنجی مدل را سریعتر انجام داد. این پژوهش، کاربرد یک روش مفید برای تحلیل حساسیت پارامترهای مدل SWAT را شرح میدهد که با استفاده از آن، پارامترهایی که بیشترین تاثیر را در نتایج مدل دارند، مشخص شده و برای این ...
بیشتر
در مدلهای هیدرولوژیک با انجام آنالیز حساسیت برای شناسایی پارامترهای مهم، میتوان تعداد آنها را برای فرایند واسنجی مدل کاهش داده و واسنجی مدل را سریعتر انجام داد. این پژوهش، کاربرد یک روش مفید برای تحلیل حساسیت پارامترهای مدل SWAT را شرح میدهد که با استفاده از آن، پارامترهایی که بیشترین تاثیر را در نتایج مدل دارند، مشخص شده و برای این پارامترها نسبت حساسیت و همچنین، نمودار ارتباط تغییرات پارامتر با نتایج شبیهسازی ارائه میشود. منطقه مورد پژوهش، حوزه آبخیز رودخانه قرهسو واقع در استان اردبیل با مساحتی بالغ بر 4861 کیلومتر مربع میباشد. از مدل SWAT برای شبیهسازی رواناب ماهانه در منطقه مورد پژوهش استفاده شد. واسنجی بهصورت دستی و بر اساس آمار سا لهای 1889 تا 1880 و اعتبارسنجی نیز بر اساس آمار سا لهای 1883 و 1828 انجام شد. چهار بخش مهم بیلان آب شامل رواناب سطحی، جریان جانبی، آب زیرزمینی و تبخیر و تعرق بهعنوان تابع هدف انتخاب و حساسیت هر پارامتر بر روی آنها بررسی شد. نتایج نشان داد که پارامترهای شماره منحنی SCS ( CN (، ظرفیت آب قابل دسترس خاک ) SOL_AWC (، چگالی توده خاک ) SOL_BD (، هدایت هیدرولیکی اشباع خاک ) SOL_K (، حداکثر نگهداشت تاج پوشش ) CANMX (، ضریب تبخیر از لایههای خاک ( ESCO ( و حداقل نرخ ذوب برف در طول سال ) SMFMN ( در بخشهای مختلف بیلان آب بیشترین تاثیر را داشتند.
علیرضا شکوهی؛ اصغر عزیزیان؛ راضیه جماعت؛ وی جی پی سینگ
چکیده
پیشبینی صحیح سیلاب همواره یکی از چالشهای اساسی محققین و مهندسین بوده و به همین خاطر در طول دهههای اخیر مدلهای ریاضی متعددی برای این منظور توسعه داده شده است. برای مدلسازی مناسب سیلاب و رواناب در یک حوضه، تخمین صحیح میزان نفوذ آب در خاک عاملی مهم بشمار میآید. تاکنون مدلهای ریاضی و تجربی زیادی برای محاسبه میزان ...
بیشتر
پیشبینی صحیح سیلاب همواره یکی از چالشهای اساسی محققین و مهندسین بوده و به همین خاطر در طول دهههای اخیر مدلهای ریاضی متعددی برای این منظور توسعه داده شده است. برای مدلسازی مناسب سیلاب و رواناب در یک حوضه، تخمین صحیح میزان نفوذ آب در خاک عاملی مهم بشمار میآید. تاکنون مدلهای ریاضی و تجربی زیادی برای محاسبه میزان نفوذ آب در خاک و بارش خالص (بارش منجربه تولید رواناب) ارائه شده که هر کدام دارای مزایا و معایب خاص خود میباشند. در پژوهش حاضر بهجای ارزیابی منفرد روشهای محاسبه نفوذ به ارزیابی چهار روش مختلف برآورد نفوذ یعنی شاخص Ø، هورتون، گرین-امپت و SCS بر عملکرد مدل ژئومورفولوژیکی مبتنی بر موج سینماتیک KW-GIUH پرداخته شده است. همچنین، تحلیل حساسیت عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روشهای مختلف برآورد نفوذ و ضرایب زبری جریان دامنهای و آبراههای از دیگر اهداف این پژوهش میباشد. نتایج حاصل از ارزیابی هیدروگراف سیلاب شبیهسازی شده با استفاده از هر روش و دادههای مشاهداتی در حوضه کسیلیان، حاکی از عملکرد بالای روشهای هورتون و شاخص Ø نسبت به دو روش دیگر دارد. شاخص کارائی نش-ساتکلیف بهدست آمده از روشهای هورتون و شاخص Ø بهترتیب معادل 94.9 و 90.3 بوده و این در حالیست که برای روشهای گرین-امپت و SCS مقدار این شاخص بهترتیب معادل 77.7 و 76.3 میباشد. تحلیل حساسیت نتایج بهدست آمده از روشهای مختلف نفوذ نیز حاکی از آن است که عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روشهای گرین-امپت و شاخص Ø بهترتیب بیشترین و کمترین حساسیت را دارا میباشد. نتایج حاصل از بررسی اثر مقادیر مختلف ضرایب زبری جریان دامنهای و آبراههای بر دبی اوج سیلاب نیز نشان میدهد که ضریب زبری دامنهای تاثیر به مراتب بالاتری از ضریب زبری آبراههای دارد. حداکثر تغییر مقدار دبی اوج بهدست آمده از مقادیر مختلف ضریب زبری دامنهای و آبراههای بهترتیب برابر 64 و 25 درصد میباشد. در یک جمعبندی کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روش برآورد نفوذ و ضریب زبری جریان دامنهای از حساسیت بالایی برخوردار میباشد و به همین خاطر توصیه میشود، در انتخاب این دو پارامتر به ویژه در حوضههای فاقد آمار و یا آمار کم دقت کافی بهعمل آید.
محمدرضا فاضل پور عقدائی؛ حسین ملکینژاد؛ محمدرضا اختصاصی؛ جلال برخورداری
چکیده
از اهداف اصلی اجرای پروژههای پخش سیلاب، نفوذ آب به داخل خاک و تغذیه آبخوانها است. بدین منظور، تغییرات نفوذپذیری خاک سطحی در عرصههای پخش سیلاب در استان یزد شامل پخش سیلاب سیریزی بافق، هرات و میانکوه مهریز بهعنوان نماینده مناطق خشک و نیمهخشک بررسی شد. در این پژوهش، در هر عرصه پخش سیلاب 12 آزمایش نفوذپذیری (نوارهای ...
بیشتر
از اهداف اصلی اجرای پروژههای پخش سیلاب، نفوذ آب به داخل خاک و تغذیه آبخوانها است. بدین منظور، تغییرات نفوذپذیری خاک سطحی در عرصههای پخش سیلاب در استان یزد شامل پخش سیلاب سیریزی بافق، هرات و میانکوه مهریز بهعنوان نماینده مناطق خشک و نیمهخشک بررسی شد. در این پژوهش، در هر عرصه پخش سیلاب 12 آزمایش نفوذپذیری (نوارهای اول تا چهارم و در هر نوار سه آزمایش) به روش استوانههای مضاعف انجام شد. با استفاده از دادههای حاصل از اندازهگیری نفوذ، کارایی مدلهای نفوذ کوستیاکوف، کوستیاکوف-لوییس، هورتن، SCS و فیلیپ در برآورد نفوذ تجمعی در عرصههای پخش سیلاب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، میانگین نفوذپذیری برای عرصههای پخش سیلاب سیریزی بافق، هرات و میانکوه مهریز بهترتیب 1.06، 1.52 و 2.94 سانتیمتر در ساعت است. همچنین، معادله مناسب برآورد نفوذ تجمعی برای عرصه پخش سیلاب بافق، معادله هورتن با RMSE برابر 0.097 و ضریب ناش و ساتکلیف برابر 0.992 بوده و برای عرصههای پخش سیلاب مهریز و هرات معادله کوستیاکوف- لوئیس با ضرایب RMSE و ناش و ساتکلیف بهترتیب برابر 0.358، 0.994 و 0.081، 0.991 از کارایی بیشتری در برآورد نفوذ تجمعی برخوردار است.