حسین کریمی؛ امیر لکزیان؛ غلامحسین حقنیا؛ حجت امامی؛ مجید صوفی
چکیده
در دهههای گذشته نقش فرسایش خاک مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده، بهطوریکه آگاهی از عاملهای مؤثر در آن و تغییرات گسترده این عوامل از نیازهای اولیه مدیریت سرزمین است. هدف از این پژوهش، بررسی ضریب تغییرات زمانی و مکانی متغیرهای فرسایشی و عاملهای هیدرولیکی در شیارهای حاصل از شخم در زراعت دیم گندم در دامنههای با شیب 20 درصد ...
بیشتر
در دهههای گذشته نقش فرسایش خاک مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده، بهطوریکه آگاهی از عاملهای مؤثر در آن و تغییرات گسترده این عوامل از نیازهای اولیه مدیریت سرزمین است. هدف از این پژوهش، بررسی ضریب تغییرات زمانی و مکانی متغیرهای فرسایشی و عاملهای هیدرولیکی در شیارهای حاصل از شخم در زراعت دیم گندم در دامنههای با شیب 20 درصد است. در این رابطه، ابتدا شخم رایج منطقه از بالا بهسمت پایین شیب انجام و شیارهای 10، 20 و 30 متری ایجاد شد. پس از اعمال دبیهای 10، 15 و 20 لیتر بر دقیقه بهمدت 10 دقیقه، متغیرهای هیدرولیکی و غلظتهای رسوب در سه فاصله زمانی و مکانی مساوی اندازهگیری و نرخ جدایش و انتقال ذرات محاسبه شد. بهمنظور بررسی ضریب تغییرات عاملهای یاد شده نیز شاخص خطای نسبی محاسبه شد. نتایج نشان داد که خطای نسبی نرخ جدایش، انتقال و غلظت رسوب اختلاف معنیداری در سطح یک درصد را با عاملهای هیدرولیکی دارند. این اختلاف بین قدرت جریان خطای نسبی نرخ جدایش و انتقال در سطح پنج درصد معنیدار شد. بررسی زمانی هدرروی خاک نیز نشان داد که ضریب تغییرات در بازه زمانی انتهایی و ابتدایی بیشتر از بازه میانی است، ولی بین این بازهها تفاوت معنیدار مشاهده نشد. علت آن را میتوان بهوجود رسوبات فراهم در مراحل اولیه و زیرخوردگی و ریزش دیوارهها در مراحل پایانی نسبت داد. بررسی مکانی مقدار ضریب تغییرات نرخ جدایش نشان داد که این عامل در مقطع ابتدایی شیارها از مقاطع بعدی در سطح یک درصد بوده و بیشتر است، در حالیکه بین مقاطع دوم و سوم اختلاف معنیداری وجود نداشت.
حشمتاله آقارضی؛ علیاکبر داودیراد؛ مهدی مردیان؛ مجید صوفی
چکیده
شناخت فرایندهای موثر در فرسایش بهخصوص آستانهها یکی از راهکارهای مهم مدیریتی منابع آب و خاک محسوب میشود. فرسایش خندقی یکی از مهمترین منابع رسوبدهی حوزههای آبخیز است که برای آن آستانههای مختلف از جمله مساحت-شیب یا توپوگرافی تعریف شده است. در این پژوهش به تحلیل آستانه توپوگرافی خندقها در حوزه آبخیز ظهیرآباد ...
بیشتر
شناخت فرایندهای موثر در فرسایش بهخصوص آستانهها یکی از راهکارهای مهم مدیریتی منابع آب و خاک محسوب میشود. فرسایش خندقی یکی از مهمترین منابع رسوبدهی حوزههای آبخیز است که برای آن آستانههای مختلف از جمله مساحت-شیب یا توپوگرافی تعریف شده است. در این پژوهش به تحلیل آستانه توپوگرافی خندقها در حوزه آبخیز ظهیرآباد شازند پرداخته شد. ابتدا بر اساس عملیات میدانی و مدل رقومی ارتفاع، مشخصات مورفومتری 14 خندق همراه با نمونهبرداری خاک و خصوصیات پوشش گیاهی اندازهگیری شد. سپس با تحلیلهای عاملی و خوشهای، خندقهای همگن منطقه مطالعاتی تعیین شد و رابطه توانی مساحت-شیب برای آنها تهیه شد. طبق نتایج، همبستگی قوی بین مساحت با شیب آبخیز خندقها مشاهده نشد. بهطوریکه ضریب تبیین از نقطه ایجاد و نقطه گسترش کل خندقهای مطالعاتی بهترتیب برابر 0.111 و 0.181 بهدست آمد. با توجه به نتایج، فرایند غالب در ایجاد و گسترش خندقهای منطقه ظهیرآباد مربوط به تمرکز جریان و فرسایش خطی است که بر روی دامنههای شیبدار منجر به تشکیل و توسعه خندق شده است. با توجه به غالبیت بافت لومی خاک، تغییر کاربری و تخریب پوشش گیاهی در منطقه، پیشنهاد میشود تا ضمن بررسی الگوی استفاده از اراضی منطقه، بهینهسازی کاربری و تقویت پوشش گیاهی دامنهای بهمنظور کنترل فرسایش خندقی انجام گیرد.
رحیم کاظمی؛ حمید داودی؛ محمد جعفر سلطانی؛ امیر سررشته داری
چکیده
جریان پایه و شاخص مرتبط، بهعنوان عامل مهمی در مدیریت بهینه آب محسوب میشود. عوامل متعددی در میزان جریان پایه و روند تغییرات آن نقش دارند، از جمله آنها میتوان به کاربری اراضی و پوشش گیاهی اشاره نمود که متأثر از دخالت مستقیم و غیرمستقیم انسان است. در این پژوهش، تغییرات کاربری اراضی در حوزه آبخیز طالقان با استفاده از تفسیر عکسهای ...
بیشتر
جریان پایه و شاخص مرتبط، بهعنوان عامل مهمی در مدیریت بهینه آب محسوب میشود. عوامل متعددی در میزان جریان پایه و روند تغییرات آن نقش دارند، از جمله آنها میتوان به کاربری اراضی و پوشش گیاهی اشاره نمود که متأثر از دخالت مستقیم و غیرمستقیم انسان است. در این پژوهش، تغییرات کاربری اراضی در حوزه آبخیز طالقان با استفاده از تفسیر عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای و کاربری اراضی در سه مقطع زمانی سالهای 1349، 1366 و 1381 مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، شاخص جریان پایه با استفاده از جریان روزانه و فیلتر رقومی برگشتی لین و هالیک استخراج شد. سپس، از میانگین سالیانه بهعنوان شاخص کل حوضه استفاده و روند تغییرات آن با روند تغییرات کاربری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهنده روند افزایشی تغییر کاربری اراضی از دیم و آبی به مرتعی بود. همچنین، سطح اراضی دیم و آبی بهترتیب، کاهش 73.32 و 60.87 درصدی از خود نشان دادند، در صورتیکه برای اراضی مرتعی، افزایش 20.6 درصد نسبت به وسعت کاربریهای مشابه در سال مبنا (1349) بهدست آمد. تأثیر تغییر کاربری در میزان شاخص جریان پایه نشانگر روند منفی شاخص با درصد تغییرات وسعت اراضی دیم بوده است. این شاخص با درصد تغییرات اراضی آبی نیز همبستگی منفی را نشان داد. روند مثبت شاخص مذکور با درصد تغییرات اراضی مرتعی، حاکی از نقش مثبت این اراضی در افزایش شاخص جریان پایه است. نتایج پژوهش همچنین نشان داد، میانگین شاخص جریان پایه در دورههای مورد بررسی از 0.778 به 0.795 افزایش یافته است.
مجید محمودآبادی؛ الهام سیرجانی
چکیده
فرسایش خاک فرآیندی پویاست که توزیع اندازه ذرات رسوب حاصل از آن تغییرات زیادی دارد. شناخت دینامیکی توزیع اندازه ذرات رسوب، مبنای مدلسازی فرسایشپذیری خاک، انتقال عناصر غذایی، آلایندهها و ذرات ریز در اثر فرسایش میباشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی فرآیندها و مکانیزمهای انتقال ذرات ناشی از فرسایش ورقهای بر روی دو خاک ...
بیشتر
فرسایش خاک فرآیندی پویاست که توزیع اندازه ذرات رسوب حاصل از آن تغییرات زیادی دارد. شناخت دینامیکی توزیع اندازه ذرات رسوب، مبنای مدلسازی فرسایشپذیری خاک، انتقال عناصر غذایی، آلایندهها و ذرات ریز در اثر فرسایش میباشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی فرآیندها و مکانیزمهای انتقال ذرات ناشی از فرسایش ورقهای بر روی دو خاک (زراعی و ماسهای) با توزیع اندازه ذرات متفاوت و با استفاده از فلوم آزمایشگاهی اجرا شد. آزمایشها از طریق ایجاد ترکیبهای مختلف شیب (1.5 و دو درصد) و دبی جریان (75، 100، 125، 150، 175 و 200 میلیلیتر در ثانیه) انجام شد. نتایج نشان داد که شرایط هیدرولیکی جریان و همچنین خاک، نقش مهمی در انتقال انتخابی ذرات رسوب ایفا میکند،بهنحوی که در خاک زراعی، دو نقطه پیک در توزیع اندازه ذرات رسوب مشاهده شد. در پیک اول (ذرات ریز با اندازه 0.042 میلیمتر)، مکانیسم غالب حمل ذرات، بار معلق-جهشی بود و در پیک دوم (ذرات درشت با قطر 1.5 میلیمتر)، مکانیزم حمل بار بستر غالب بود. از سویی، با افزایش قدرت جریان ناشی از افزایش شیب و یا شدت جریان، شرایط بهتدریج از حالت انتخابی برای ذرات ریز خارج شد و ذرات ریز و ذرات درشت هر دو منتقل شدند. در خاک ماسهای، تنها یک پیک برای ذرات با دامنه اندازه 0.109 تا 0.175 میلیمتر مشاهده شد. دراین خاک، مکانیزم حمل بهصورت جهشی، بیشترین نقش را در انتقال ذرات رسوب داشت. بهعلاوه، در طبقههای اندازه کوچکتر از 0.150 میلیمتربا افزایش شدت جریان، درصد ذرات ریز در رسوب کاهش نشان داد. در مقابل، با افزایش شدت جریان، درصد ذرات در طبقههای اندازه بزرگتر از 0.218 میلیمترافزایش یافت. با افزایش قدرت جریان در هر دو خاک، اهمیت نسبی انتقال بهصورت بار معلق و بار بستر بهترتیب کاهش و افزایش پیدا کرد.یافتههای این تحقیق نشان داد که توزیع اندازه ذرات رسوب و در نتیجه مکانیزم حمل ذرات، به شرایط هیدرولیکی جریان نظیر شیب و شدت جریان و درنتیجه قدرت جریان بستگی دارد.
محمدابراهیم بنیحبیب؛ احسان امامی
چکیده
امروزه رسوبدهی حوزههای آبخیز از جمله مشکلات بهرهبرداری از منابع آبهای سطحی در جهان است. با توجه به نقش و اهمیت رسوب در عمر مفید سدهای کشور، عدم توجه به اندازهگیری و محاسبه دقیق آن، باعث اتلاف سرمایههای ملی میشود. بدیهی است که دقت تخمین میزان رسوبدهی، بستگی زیادی به روشهای محاسباتی، معادلات ارائه شده و دادهها یا اطلاعات ...
بیشتر
امروزه رسوبدهی حوزههای آبخیز از جمله مشکلات بهرهبرداری از منابع آبهای سطحی در جهان است. با توجه به نقش و اهمیت رسوب در عمر مفید سدهای کشور، عدم توجه به اندازهگیری و محاسبه دقیق آن، باعث اتلاف سرمایههای ملی میشود. بدیهی است که دقت تخمین میزان رسوبدهی، بستگی زیادی به روشهای محاسباتی، معادلات ارائه شده و دادهها یا اطلاعات تخمین رسوب دارد. چون عوامل مختلفی در فرسایش و تولید رسوب مؤثر است و بر اساس شرایط هر حوزه ممکن است یک یا چند عامل در تشدید آن مؤثر باشد.از این رو، برای بررسی مسئله رسوبدهی هر حوزه باید عوامل مختلف مؤثر در رسوبدهی آن منطقه را شناسایی و بهطور صحیح برآورد کرد و سپس تأثیر عوامل مختلف را بر روی رسوبدهی مشخص نمود. در این تحقیق، شبکههای عصبی مصنوعی بهعنوان روشی جدید برای تخمین رسوبدهی حوزه، بهکار گرفته شده است. شبکهای با ساختار و آموزش مناسب و دادههای کافی، قادر است تأثیرات و ارتباط بین رسوب و سایر متغیرهای مؤثر در رسوبدهی را بدون استفاده از روابط اختصاصی و معادلات مربوطه فراگیرد. برای تخمین رسوبدهی زیرحوزهها، از ساختار MLP استفاده شد. پس از آموزش و آزمایش دادهها،بهترین حالت در نظر گرفته شده و سپس با روش رگرسیونهای چندمتغیره مقایسه شد. نتایج نشاندهنده بهبود قابل توجهی در محاسبه و تخمین رسوب و کارآیی روش شبکههای عصبی نسبت بهروش رگرسیونهای چند متغیره است.
عطاالله خادمالرسول؛ مصطفی چرم
دوره 1، شماره 1 ، اردیبهشت 1388، ، صفحه 1-8
چکیده
مدیریت منابع آب در قالب حوزه های آبخیز، یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی بوده، فرسایش خاک به وسیله آب، یکی از فرآیندهای غالب جغرافیایی برای بیش تر سطوح زمین در جهان است. امروزه پیشرفت فن آوری در نرم افزارهای رایانه ایی و شناخت فرآیندهای فرسایش و رسوب، امکان استفاده از انواع مدل های ریاضی را فراهم نموده است. در این تحقیق، به منظور ...
بیشتر
مدیریت منابع آب در قالب حوزه های آبخیز، یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی بوده، فرسایش خاک به وسیله آب، یکی از فرآیندهای غالب جغرافیایی برای بیش تر سطوح زمین در جهان است. امروزه پیشرفت فن آوری در نرم افزارهای رایانه ایی و شناخت فرآیندهای فرسایش و رسوب، امکان استفاده از انواع مدل های ریاضی را فراهم نموده است. در این تحقیق، به منظور شبیه سازی و پیش بینی میزان فرسایش و رسوب در حوزه آبخیز امامزاده عبداله باغملک از مدل WEPP (نسخه 2006 ) استفاده شده است. مدل WEPP ، جزء مدل های تعیینی و از نوع پارامتری پخشی است. در پژوهش حاضر، ایجاد فایل ورودی اقلیم مدل به وسیله CLIGEN و برنامه BPCDG، تحت چهار فایل انجام پذیرفت. فایلهای خاک و مدیریت حوضه به کمکExcel و مدل EPIC تهیه و به عنوان ورودی به مدل داده شد؛ در نهایت با استفاده از عکسهای هوایی، نقشه آبراههها، نقشه شیب، نقشه هیپسومتری و بهرهگیری از نرمافزار Arcview3.3، تمامی پارسلهای حوزه آبخیز برای مدل تعریف و مدل اجرا شد. خروجیهای مدل در بخش فرسایش نشان داد که مقدار متوسط فرسایش خاک کل حوزه آبخیز، 22.54 تن در هکتار و بار رسوب 3468.2 تن است که اختلاف حدود نه درصدی را با مقادیر اندازهگیری نشان میدهد؛ ضمناً خروجیهای مدل، بهخوبی امکان شناسایی دامنههای حساس به فرسایش را فراهم کرد. بر اساس خروجیها و نوع مدیریتهای حاکم بر دامنهها، میتوان توصیههای حفاظتی، نظیر اجرای قرق، شیوههای صحیح کاشت، ایجاد سازههای گابیونی، تراسبندی و احداث اپی در راستای اتخاذ بهترین شیوههای مدیریتی (BMPs) را اعمال نمود.
اسماعیل شریفی؛ حسینعلی حبیبی؛ محمد نمکی؛ صمد شادفر
دوره 2، شماره 1 ، اردیبهشت 1389، ، صفحه 1-10
چکیده
رهبری یکی از چهارگام اساسی فرآیند مدیریت به شمار می رود که مستلزم راهنمایی، اعمال نفوذ و ایجاد انگیزه در اعضای گروه، سازمان یا هر نهاد اجتماعی می باشد. بررسی ویژگی های رهبری در مدیریت آبخیز، که یک نهاد اجتماعی غیر دولتی است، اهمیت بالاتری دارد. در این تحقیق نظریه های گوناگون رهبری هم راه با تعریف جامعی از وظایف رهبری مطالعه و سبک یا ...
بیشتر
رهبری یکی از چهارگام اساسی فرآیند مدیریت به شمار می رود که مستلزم راهنمایی، اعمال نفوذ و ایجاد انگیزه در اعضای گروه، سازمان یا هر نهاد اجتماعی می باشد. بررسی ویژگی های رهبری در مدیریت آبخیز، که یک نهاد اجتماعی غیر دولتی است، اهمیت بالاتری دارد. در این تحقیق نظریه های گوناگون رهبری هم راه با تعریف جامعی از وظایف رهبری مطالعه و سبک یا شیوه های مختلف رهبری با طراحی دقیق و علمی از شبکه رهبری، تجزیه و تحلیل شد؛ همچنین سیزده ویژگی مورد نیاز اعمال مدیریت برای رهبری حوزه آبخیز، استخراج و تعیین شد. ضمناً مشخص گردید که دانشمندان، مهارت مذاکره و میانجی گری را از مهم ترین عامل مورد نیاز مدیریت سازمان های غیر دولتی و اجتماعی می دانند؛ چرا که نتایج تحقیقات گوناگون نشان داده که تحلیل های اقتصادی، از امور انتزاعی مدیریت چنین نظام های اجتماعی غیر دولتی محسوب می شود. اهمیت برقراری ارتباط با اقلیت ها و دیگر گروه های فرهنگی، توانایی در حل مناقشه و ارزیابی اوضاع سیاسی و شناخت نیازهای اجتماعی، از مهم ترین عوامل مدیریت چنین نهادهایی معرفی شده اند. همچنین با انطباق نظریه ها و سبک های مختلف رهبری در شرایط مختلف حوزه های آبخیز و آبخیزنشینان، بهترین گزینه های رهبری در حالات مختلف معرفی گردید. سرانجام با توجه به عقب ماندگی بهره گیری مدیریت علمی در ادارة حوزه های آبخیز پیشنهاد شد مدیرانی با مهارت های علمی در سطوح تحصیلات تکمیلی برای مدیریت حوزه های آبخیز تربیت شوند.
مهدی رحمانی جوینانی؛ رحیم کاظمی؛ سید رضا امام جمعه
چکیده
در مکانیابی عرصه پخش سیلاب مطالعات توموگرافی الکتریکی در شناخت ویژگیهای زمینشناسی منطقه شامل تعیین عمق سنگ بستر، ضخامت آبرفت، سطح ایستابی، گسل و لایه نفوذناپذیر نقش اساسی ایفا میکند. مواردی که روشهای توموگرافی به آنها پاسخ میدهد از پارامترهای مهم در مکانیابی عرصه پخش سیلاب محسوب میشوند. روش توموگرافی ...
بیشتر
در مکانیابی عرصه پخش سیلاب مطالعات توموگرافی الکتریکی در شناخت ویژگیهای زمینشناسی منطقه شامل تعیین عمق سنگ بستر، ضخامت آبرفت، سطح ایستابی، گسل و لایه نفوذناپذیر نقش اساسی ایفا میکند. مواردی که روشهای توموگرافی به آنها پاسخ میدهد از پارامترهای مهم در مکانیابی عرصه پخش سیلاب محسوب میشوند. روش توموگرافی الکتریکی بر مبنای روش معکوسسازی جدیدی استوار است که قادر به مدلسازی توزیع مقادیر مقاومت ویژه تحت هر گونه شرایط توپوگرافی میباشد. در این پژوهش، مطالعات توموگرافی الکتریکی در یک شبکه مستطیلی شکل با سه پروفیل موازی، عمود بر آبراهه و با فواصل 600 متری و طول متوسط 1250 متر که عرصه پخش سیلاب ایستگاه هرات-یزد و مناطق مجاور آن را تحت پوشش قرار میداد، طراحی شد. روی پروفیلها جمعاً 18 سونداژ شلومبرژه با پهن شدگی AB/2 ،100 و 147 متر به فاصله 250 متر از یکدیگر در نظر گرفته شد. با تهیه مقاطع دو بعدی حاصل از مدلسازی معکوس با نرمافزار RES2DINV 3.53 محل دقیق گسل تعیین شد. با استخراج دادههای مدل شده در فرمت نرمافزار SURFER 7 و تهیه شبه مقاطع مقاومت ویژه در عمقهای مختلف، نوع گسل، میزان جابهجایی طبقات رسوبی و ضخامت آبرفت مشخص شد. با مقایسه مقادیر مقاومت ویژه با لوگ چاههای موجود در منطقه نفوذپذیری نسبی لایههای زیرین مشخص شد. نتایج نشان داد که کرانه راست رودخانه فصلی مناسبترین مکان برای توسعه سامانه پخش سیلاب کنونی است.
سیدحمیدرضا صادقی؛ زینب کریمی؛ زهرا هاشمیآریان
چکیده
سالانه مقدار زیادی خاک از سطح حوزههای آبخیز بهوسیله عوامل فرسایشی شسته میشود. لذا، اعمال روشهای مدیریتی مناسب برای مهار فرسایش خاک ضروری است. یکی از راهکارها و فناوریهای جدید برای مهار فرسایش خاک، استفاده از اصلاحکنندههای اقتصادی و دوستدار محیطزیست است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عملکرد کاربرد ترکیبی ...
بیشتر
سالانه مقدار زیادی خاک از سطح حوزههای آبخیز بهوسیله عوامل فرسایشی شسته میشود. لذا، اعمال روشهای مدیریتی مناسب برای مهار فرسایش خاک ضروری است. یکی از راهکارها و فناوریهای جدید برای مهار فرسایش خاک، استفاده از اصلاحکنندههای اقتصادی و دوستدار محیطزیست است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عملکرد کاربرد ترکیبی پلیآکریلآمید (شش گرم بر مترمربع) و ورمیکمپوست (24 گرم بر مترمربع) در مقایسهی کاربرد جداگانه هر یک از آنها و همچنین شرایط عدم استفاده از افزودنی روی مهار رواناب و فرسایش از کرتهای کوچک از شرایط آزمایشگاهی و روی یک خاک لومیرسی انجام پذیرفت. تیمارهای پژوهش تحت تأثیر بارندگی مصنوعی با شدت 80 میلیمتر بر ساعت و تداوم هشت دقیقه قرار گرفته و مقدار رواناب، غلظت رسوب و هدررفت خاک مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل نتایج آماری دلالت بر اثر معنیدار کلیه تیمارها (p=0.00) روی کاهش میزان رواناب، هدررفت خاک و غلظت رسوب خروجی داشت. همچنین، تأثیر کاربرد ترکیبی پلیآکریلآمید و ورمیکمپوست بر رواناب و غلظت رسوب بیش از اثر آن بر رواناب بود.
الناز آذرتاج؛ علی رسولزاده؛ علی اصغری
چکیده
آب و خاک از گرانبهاترین منابع ملی کشور هستند. متأسفانه در دهه اخیر، در اثر تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی، قسمت اعظم نزولات تبدیل به رواناب شده، علاوه بر هدررفت این منبع حیاتی، با ایجاد سیلابهای عظیم، باعث خسارات مالی و جانی فراوان میشود. این پژوهش بهمنظور بررسی رواناب و فرسایش خاک در مراتع تحت پوشش گیاهی ...
بیشتر
آب و خاک از گرانبهاترین منابع ملی کشور هستند. متأسفانه در دهه اخیر، در اثر تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی، قسمت اعظم نزولات تبدیل به رواناب شده، علاوه بر هدررفت این منبع حیاتی، با ایجاد سیلابهای عظیم، باعث خسارات مالی و جانی فراوان میشود. این پژوهش بهمنظور بررسی رواناب و فرسایش خاک در مراتع تحت پوشش گیاهی متراکم و مقایسه آن با مراتع با پوشش گیاهی نیمهمتراکم و اراضی زراعی که منتج از تغییر کاربری مرتع بوده در منطقهی حیران اردبیل صورت گرفت. بدین منظور سه کاربری شامل مرتع دستنخورده با پوشش گیاهی 100 درصد، مرتع با پوشش گیاهی 50 درصد، و زمین زراعی (مرتع تبدیل شده به زمین زراعی) فاقد پوشش گیاهی در منطقه شناسایی شد. سپس در هر کاربری سه طبقه شیب (10، 15 و 24 درصد) تعیین شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی 1.5 متر (در مجموع 27 کرت) شد. با استفاده از بارانساز، بارشی با شدت ثابت 1.5 میلیمتر بر دقیقه و به مدت 15 دقیقه در هر کرت ایجاد و همزمان با آغاز رواناب، هر دو دقیقه یکبار از رواناب نمونهبرداری شد. نتایج نشان داد، بیشترین حجم رواناب، مقادیر خاک هدر رفته، غلظت رسوب مربوط به مرتع تبدیل شده به زمین زراعی در شیب 24 درصد و کمترین آنها مربوط به کاربری مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد میباشد. همچنین، نتایج نشان داد که با تبدیل مرتع دستنخورده به زمین زراعی، حجم رواناب تولیدی حدود پنج برابر افزایش داشت. از طرف دیگر با افزایش شیب از 10 به 24 درصد، حجم رواناب 1.7 برابر افزایش نشان داد. ضریب رواناب برای سه کاربری و سه سطح شیب تعیین شد که بیشترین ضریب رواناب مربوط به کاربری مرتع تبدیل شده به زمین زراعی با شیب 24 درصد و کمترین آن مربوط به مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد بود که بهترتیب 0.72 و 0.06 بهدست آمد.
محمد ابراهیم بنیحبیب؛ بهمن وزیری
چکیده
از آنجا که انجام بسیاری از تحقیقات آب و خاک نیازمند ایجاد باران مصنوعی میباشد، لذا دستگاههای شبیهساز باران یک ابزار کاربردی در این زمینه تحقیقاتی میباشد. به همین دلیل، تا کنون در تحقیقهای مختلف، دستگاههای شبیهساز باران متنوعی، طراحی، ساخته و بهکار گرفته شدهاند. هر چند دستگاههای شبیهساز ساخته شده تا کنون امکان ...
بیشتر
از آنجا که انجام بسیاری از تحقیقات آب و خاک نیازمند ایجاد باران مصنوعی میباشد، لذا دستگاههای شبیهساز باران یک ابزار کاربردی در این زمینه تحقیقاتی میباشد. به همین دلیل، تا کنون در تحقیقهای مختلف، دستگاههای شبیهساز باران متنوعی، طراحی، ساخته و بهکار گرفته شدهاند. هر چند دستگاههای شبیهساز ساخته شده تا کنون امکان شبیهسازی میزان شدت بارش را فراهم میآورند، ولی در عین حال شبیهسازی تغییرات زمانی بارش بهوسیله این دستگاهها نیازمند سیستمهایی پرهزینه و پیچیدهای بوده که امکان استفاده از آنها را در آزمایشهای صحرایی مشکل مینماید. لذا، در این تحقیق، سعی شد تا با کمک روندیابی مخازن متوالی دستگاه شبیهساز بارشی طراحی و ساخته شود که در عین سادگی و هزینه پایین ساخت، بتواند امکان ایجاد هایتوگراف بارش را همانند بارشهای طبیعی فراهم آورده و در آزمایشهای صحرایی بدین منظور مورد استفاده قرار گیرد.نتایج واسنجی دستگاه نشاندهنده خطای کمتر از پنج درصد میباشد. همچنین، نتایج نشاندهنده شبیهسازی هایتوگراف مشاهداتی بارش ایستگاه نیاوران با این دستگاه با خطای 6.1 درصدی است. همچنین، این دستگاه امکان شبیهسازی بارش و ایجاد هایتوگراف بارش تا مدت زمان بارش سه ساعت و شدت 30 میلیمتر بر ساعت را دارا میباشد. لذا، دستگاه پیشنهادی و مدل عددی آن میتواند برای ایجاد هایتوگراف بارش مصنوعی در آزمایشهای میدانی بررسی نفوذ آب باران و فرسایش پاشمانی کاربرد داشته باشد.
الهام افروغ؛ مسعود مسعودی؛ سید یوسف عرفانی فرد
چکیده
تخریب منابع طبیعی و محیط زیست از مهمترین دغدغهها در مناطق مختلف جهان خصوصا نواحی خشک میباشد. بهطوری که سطوح وسیعی از این اراضی در طیف گستردهای از فرایندهای تخریب در حال نابودی است. از اینرو، ارزیابی و تهیه نقشه آسیبپذیری به زوال پوشش گیاهی در ایران میتواند برنامههای مدیریتی و اجرایی را تسهیل کند. در پژوهش ...
بیشتر
تخریب منابع طبیعی و محیط زیست از مهمترین دغدغهها در مناطق مختلف جهان خصوصا نواحی خشک میباشد. بهطوری که سطوح وسیعی از این اراضی در طیف گستردهای از فرایندهای تخریب در حال نابودی است. از اینرو، ارزیابی و تهیه نقشه آسیبپذیری به زوال پوشش گیاهی در ایران میتواند برنامههای مدیریتی و اجرایی را تسهیل کند. در پژوهش حاضر، معیارهای مورد استفاده در یک مدل جدید برای ارزیابی زوال پوشش گیاهی بهنام NIDLTS معرفی میشوند. این معیارها شامل معیارهای طبیعی Natural Causes (N)، معیارهای غیرمستقیم انسانی Indirect Causes (I)، معیارهای مستقیم انسانی Direct Causes(D)، معیار فشار دام Livestock pressure(L)، معیار روند تغییراتTrend of degradation (T) و معیار وضعیت State indicators(S) هستند که برای برآورد هر یک، از تعدادی شاخص خطر استفاده شد. معیارهای طبیعی مورد مطالعه، عبارت از تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، اقلیم و قابلیت تناسب اراضی بودند. همچنین، شاخصهای انسانی مورد مطالعه شامل تراکم جمعیت، رشد جمعیت، هزینههای دولتی از پژوهشهای و کارهای اجرایی، تبدیل اراضی منابع طبیعی به اراضی کشاورزی، درصد بیکاری و درصد بیسوادی و شاخص وضعیت مورد مطالعه عبارت از درصد تاجپوشش، تولید بیوماس فعلی و تولید بیوماس فعلی به پتانسیل بود. شاخصهای خطر مرتبط با هر معیار تخریب به پنج طبقه تقسیم شده، با استفاده از AHP، وزن هر شاخص و هر معیار اصلی در چهارچوب NIDLTS مشخص شد که با بررسی سهم و اثر آنها در زوال پوشش گیاهی نوعی اولویتبندی انجام گرفت و در نهایت با رویهمگذاری کلیه لایههای تهیه شده برای هر معیار در محیط GIS، نقشه آسیبپذیری به خطر زوال پوشش گیاهی تهیه شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که در بین عوامل انسانی، تبدیل اراضی منابع طبیعی به کشاورزی از بیشترین اهمیت برخوردار بوده است. در عین حال، در بین عوامل طبیعی، خشکسالی از بیشترین اهمیت در منطقه مورد مطالعه برخوردار بود. در بین تمامی معیارهای مورد بررسی، معیار طبیعی بیشترین تاثیر و معیار روند تغییرات اراضی منابع طبیعی در طول زمان کمترین تاثیر را در زوال پوشش گیاهی داشت. نقشه خطر نهایی تهیه شده نشان میدهد که بیشترین سطح حوضه را طبقه خطر متوسط و سپس، بدون خطر فرا گرفته است. به نظر منطقی میآید که مدل پیشنهادی NIDLTS برای ارزیابی خطر زوال پوشش گیاهی با در نظرگیری جامع شرایط اکولوژیکی و شناسایی روند خطر، برآورد دقیقتری از میزان زوال و تخریب گیاهی نسبت به بعضی از ارزیابیها که فقط وضعیت فعلی تخریب پوشش گیاهی را در نظر میگیرند، ارائه میدهد.
نغمه نوابی؛ مهنوش مقدسی؛ ناصر گنجی خرم
چکیده
خشکسالی پدیده ای است طبیعی که تقریبا در تمامی اقالیم جهان رخ میدهد. اثرات این پدیده خزنده و آرام در مناطق خشک و نیمه خشک به دلیل بارندگی سالانه کمتر شان، بیشتر است. در مقابل روش های سنتی که مبتنی بر مشاهدات ایستگاه های هواشناسی هستند و بیشتر به بررسی خشکسالی هواشناسی می پردازند، استفاده از تکنیک سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای به عنوان ...
بیشتر
خشکسالی پدیده ای است طبیعی که تقریبا در تمامی اقالیم جهان رخ میدهد. اثرات این پدیده خزنده و آرام در مناطق خشک و نیمه خشک به دلیل بارندگی سالانه کمتر شان، بیشتر است. در مقابل روش های سنتی که مبتنی بر مشاهدات ایستگاه های هواشناسی هستند و بیشتر به بررسی خشکسالی هواشناسی می پردازند، استفاده از تکنیک سنجش از دور و تصاویر ماهواره ای به عنوان یک ابزار مفید جهت پایش خشکسالی کشاورزی مورد توجه قرار گرفته است. در تحقیق حاضر هدف مقایسه و ارزیابی پایش خشکسالی کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه با استفاده از شاخص های سنجش از دور پوشش گیاهی VCI، VHI، TCI طی سال های 1379 تا 1390 با استفاده از سنجده مادیس میباشد. بدین منظور ابتدا شاخص NDVI از روی تصاویر مادیس طی ماههای خرداد، تیر ، مرداد و شهریور محاسبه گردید. سپس با مقایسه میانگین این شاخص طی ماههای مذکور، ماه شهریور با بیشینه مقدار به عنوان ماه معرف برگزیده شد. با توجه به حداقل و حداکثر شاخص NDVI در ماه شهریور سالهای 1382و 1387، نقشه های پهنهبندی شاخص های خشکسالی سنجش از دور VCI، VHI، TCI تهیه شده است. در ادامه برای بررسی عملکرد شاخصهای خشکسالی کشاورزی مقادیر ضریب همبستگی برای نمایههای VCI، VHI و TCI با شاخص هواشناسی SPI محاسبه شد. نتایج نشان داد که نمایه سنجش از دور از دقت خوبی در برآورد پراکندگی مکانی و زمانی خشکسالی کشاورزی برخوردار است، به طوری که ضریب همبستگی بین نمایه VHI و SPI برابر 86/0 بدست آمد که نشان دهنده تطابق این شاخص با شاخص هواشناسی SPI میباشد.
مجید صوفی؛ رضا بیات؛ افشین پرتوی
چکیده
بخشی از طرح ملی طبقهبندی مورفوکلیماتیک آبکندهای ایران در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری به مقدار تولید رسوب و اقدامات احیایی برای کاهش خسارت ناشی از گسترش آنها پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان داد که آبکندهای ایران در دو طبقه آبکندهای کوچک (عمق کوچکتر از یک متر) و متوسط (عمق یک تا 10 متر) قرار دارند. بهطور متوسط، هر متر از ...
بیشتر
بخشی از طرح ملی طبقهبندی مورفوکلیماتیک آبکندهای ایران در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری به مقدار تولید رسوب و اقدامات احیایی برای کاهش خسارت ناشی از گسترش آنها پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان داد که آبکندهای ایران در دو طبقه آبکندهای کوچک (عمق کوچکتر از یک متر) و متوسط (عمق یک تا 10 متر) قرار دارند. بهطور متوسط، هر متر از آبکندهای ایران حدود 19 مترمکعب رسوب تولید کرده است. آبکندهای ایران عموماً در اراضی زراعی دیم و مراتع و در خاکهای با بافت لوم، لوم شن و لوم رس پراکنش دارند. تخریب مراتع، تبدیل اراضی مرتعی به زراعی و باغ، ساخت راهها و آبگذرهای جادهای غیراصولی از مهمترین علل اصلی ایجاد و گسترش آبکندهای ایران هستند. پژوهش حاضر نشان داد که بالغ بر 50 درصد از آبکندهای ایران فاقد اقدامات مدیریتی و احیائی بوده، بهطوری که در برخی از استانها، 90 درصد آبکندها فاقد اقدامات و در برخی دیگر، 30 تا 50 درصد هیچگونه اقدام حفاظتی دریافت نکردهاند. در بیشتر استانها از اقدامات سازهای مانند سدهای اصلاحی خشکهچین، سنگ و سیمانی و توریسنگی استفاده شده که بیشتر با هدف کنترل رسوب بوده است. بیشتر اقدامات در آبکندهای کوچک و تعدادی نیز در آبکندهای متوسط صورت گرفته است. اقدامات مدیریتی برای پیشگیری از ایجاد آبکند مخصوصاً در اراضی دیم بسیار ناچیز بوده است و توجه جدی به طراحی و ساخت آبگذرهای جادهای و راههای مناطق کوهستانی و پرشیب ضروری است. در ایران، از روشهای گیاهی و بلانکت و سنگریزه کمتر استفاده شده است. تخریب و رهاسازی آبانبارهای قدیمی نیز در ایجاد و گسترش آبکندها نقش داشته است.
رضا چمنی؛ مهدی وفاخواه؛ سیدحمیدرضا صادقی
چکیده
امروزه خشکسالی به یکی از موضوعات داغ مورد توجه جهان تبدیل شده است اما تاثیر آن بر ارائه خدمات و سلامت حوزه آبخیزها در مواجه با این بلای طبیعی کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر همین اساس، در این پژوهش سعی شده است تا تاثیر خشکسالی در دوره 1384 تا 1398 بر سلامت حوزه آبخیز افین مبتنی بر تغییرات پایایی (Rel)، تابآوری (Res) و آسیبپذیری (Vul) مورد ...
بیشتر
امروزه خشکسالی به یکی از موضوعات داغ مورد توجه جهان تبدیل شده است اما تاثیر آن بر ارائه خدمات و سلامت حوزه آبخیزها در مواجه با این بلای طبیعی کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر همین اساس، در این پژوهش سعی شده است تا تاثیر خشکسالی در دوره 1384 تا 1398 بر سلامت حوزه آبخیز افین مبتنی بر تغییرات پایایی (Rel)، تابآوری (Res) و آسیبپذیری (Vul) مورد ارزیابی قرار گیرد. لذا، دادههای بارندگی سه ایستگاه بارانسنجی با روش عکس فاصله وزنی برای حوزه آبخیز و زیرحوضهها میانیابی شد. سپس، شاخص بارش استاندارد شده (SPI) بر اساس میانگین و انحراف معیار دادههای ماهانه تعیین شد و برای محاسبه شاخصهای Rel ،Res و Vul مورد استفاده قرار گرفت. در انتها، با محاسبه مقدار میانگین هندسی این شاخصها وضعیت کلی سلامت آبخیز تعیین شد. نتایج سالانه پژوهش نشان داد، آبخیز افین به لحاظ شاخصهای Rel ،Res و Vul بهترتیب مقادیری بین 0.92-0.83، 0.33-0.17 و 0.54-0.24 را دارا است. شاخص RelResVul نیز مقادیری بین 0.53-0.37 را به خود اختصاص داده است. همچنین، متوسط شاخص سلامت حوزه آبخیز در این دوره 0.42 محاسبه شد که نشاندهنده قرارگیری سلامت حوزه آبخیز در گروه متوسط است. تغییرات مکانی سلامت آبخیز نیز نشان داد، شاخصهای Rel ،Res و Vul در زیرحوضههای مختلف بهترتیب مقادیری بین 0.86-0.85، 0.24-0.21 و 0.78-0.76 را دارا هستند. نتایج تحلیل بارندگی منطقه حاکی از آن است که با توجه به ثبات نسبی بارندگی، تاثیر دخالتهای انسانی و تشدید عوامل تهدیدکننده سلامت آبخیز، بیش از پیش بر وضعیت موجود تاثیرگذار بوده است و در صورت عدم توجه به آن تاثیرات زیانباری در پی خواهد داشت.
نرگس قاسمیامین؛ نسیم آرمان؛ حسین زینیوند
چکیده
کاربری اراضی و نوسانات آن یکی از مهمترین عواملی است که بر چرخه طبیعی در اکوسیستم اثر میگذارد. تغییرات کاربری اراضی باعث تغییر در سیکل هیدرولوژیکی حوضه شده و در نتیجه باعث تغییر تعادل آب بین بارش، تبخیر، نفوذپذیری و پاسخ رواناب میشوند. درک رابطه بین تغییرات کاربری اراضی و عوامل به وجود آورنده آن و اثرات ثانویه آن بر رژیم ...
بیشتر
کاربری اراضی و نوسانات آن یکی از مهمترین عواملی است که بر چرخه طبیعی در اکوسیستم اثر میگذارد. تغییرات کاربری اراضی باعث تغییر در سیکل هیدرولوژیکی حوضه شده و در نتیجه باعث تغییر تعادل آب بین بارش، تبخیر، نفوذپذیری و پاسخ رواناب میشوند. درک رابطه بین تغییرات کاربری اراضی و عوامل به وجود آورنده آن و اثرات ثانویه آن بر رژیم هیدرولوژیکی، اطلاعات ضروری برای برنامهریزی استفاده از زمین و مدیریت پایدار منابع طبیعی فراهم میکند. در این پژوهش ابتدا نقشه کاربری اراضی حوزه آبخیز نوژیان برای سال 2014 با استفاده از سنجش از دور تهیه شد، سپس با استفاده از مدل Clue-s، کاربری اراضی برای سال 2025 شبیهسازی شد. برای شبیهسازی رواناب به مدلی نیاز است که بهخوبی بتواند میزان رواناب را شبیهسازی نماید، بدین منظور از مدل WetSpa برای شبیهسازی جریان روزانه برای کاربری اراضی سالهای 2000، 2014 و 2025 استفاده شد. با توجه به نتایج، معیار ارزیابی نش-ساتکلیف برای دوره واسنجی و اعتبارسنجی بهترتیب 68.26 و 66.75 درصد بهدست آمد. همچنین معیار تجمعی مدل (AM) برای دوره واسنجی و اعتبارسنجی 64 و 54.15 درصد محاسبه شد. مقایسه نقشههای کاربری اراضی یاد شده نشان داد، مهمترین تغییرات کاربری در حوزه آبخیز نوژیان تبدیل جنگلها و مراتع به زمینهای کشاورزی است که در نتیجه این تغییرات حجم رواناب سالانه، بیشینه دبی و میانگین دبی بهترتیب به میزان 16.20، 11.35 و 9.15 درصد افزایش مییابد. نتایج حاصل از تحلیل آماری با استفاده از آزمون t جفتی هم نشان داد که تغییر کاربری اراضی در سطح معنیداری یک درصد بر روی دبی در منطقه مورد مطالعه تأثیر دارد.
سیدسعید اسلامیان؛ فرشاد فتحیان؛ هادی حسنزاده
چکیده
برای تحلیل فراوانی بارندگی، میتوان از دو روش پارامتری و غیر پارامتری استفاده کرد. روشهای معمول و مرسوم تحلیل فراوانی براساس روشهای پارامتری استوار هستند. معمولاً برای برآورد پارامترها در روشهای پارامتری از روشهای مختلفی نظیر گشتاورهای معمولی، حداکثر درستنمایی و گشتاورهای وزنی احتمال استفاده میشود. در این مقاله از روش ...
بیشتر
برای تحلیل فراوانی بارندگی، میتوان از دو روش پارامتری و غیر پارامتری استفاده کرد. روشهای معمول و مرسوم تحلیل فراوانی براساس روشهای پارامتری استوار هستند. معمولاً برای برآورد پارامترها در روشهای پارامتری از روشهای مختلفی نظیر گشتاورهای معمولی، حداکثر درستنمایی و گشتاورهای وزنی احتمال استفاده میشود. در این مقاله از روش حداکثر درستنمایی و روش جدید گشتاور خطی که حالت خاصی از روش گشتاورهای وزنی احتمال است، برای تحلیل فراوانی بارندگی استفاده شده است و نتایج حاصل از آن با روش غیر پارامتری توابع هسته نظیر نرمال، لوگ نرمال، مثلثی و مستطیلی بر روی بارندگیهای ماهانه و سالانه پنج ایستگاه ایران شامل اصفهان، بوشهر، تهران، جاسک و مشهد مقایسه شده است، مقایسه شد. در این پژوهش بارندگیهای ماهانه و سالانه با استفاده از روش گشتاور خطی و حداکثر درستنمایی، به سیزده تابع توزیع مختلف از جمله لجستیک، مقادیر حدی تعمیم یافته و غیره برازش یافتند. نتایج حاصل از تحلیل فراوانی بارندگی نشان داد، که روش گشتاور خطی در مقایسه با روش حداکثر درستنمایی دارای حداقل مقادیر متوسط انحراف نسبی و متوسط مربع انحراف نسبی بود، بهترین برازش را به دادههای بارندگیهای ماهانه و سالانه داشت. همچنین، روش گشتاور خطی بهترین برازش را برای بارندگی سالانه بوشهر، جاسک و مشهد در مقایسه با روش غیر پارامتری هسته مستطیلی، مثلثی و نرمال داشت. بنابراین میتوان از روش گشتاور خطی بهعنوان روش مناسب برای تحلیل فراوانی پارامترهای دیگر نظیر سیلاب، خشک سالی و غیره در برنامهریزیهای مدیریت منابع آب و مهندسی هیدرولوژی استفاده کرد.
داود نیککامی؛ پیمان رزمجو؛ فرزاد بیاتموحد
دوره 2، شماره 2 ، مرداد 1389، ، صفحه 65-72
چکیده
نیروی موثر در ایجاد این شکل از فرسایش، فرسایندگی باران میباشد که در واقع توانایی بالقوه باران در ایجاد فرسایش بوده و تابعی از خصوصیات فیزیکی باران است. جهت کمی نمودن تاثیر عامل فرسایندگی باران شاخصهای مختلفی توسعه داده شدهاند، برخی از آنها بر مقدار بارش و برخی دیگر بر شدت بارش تاکید داشتهاند. بررسیها در سطح دنیا نشان میدهد ...
بیشتر
نیروی موثر در ایجاد این شکل از فرسایش، فرسایندگی باران میباشد که در واقع توانایی بالقوه باران در ایجاد فرسایش بوده و تابعی از خصوصیات فیزیکی باران است. جهت کمی نمودن تاثیر عامل فرسایندگی باران شاخصهای مختلفی توسعه داده شدهاند، برخی از آنها بر مقدار بارش و برخی دیگر بر شدت بارش تاکید داشتهاند. بررسیها در سطح دنیا نشان میدهد که به رغم استفاده گسترده از شاخص EI30 بهعنوان بهترین شاخص فرسایندگی باران، در بسیاری از نقاط تحقیقات نشان دادهاند که شاخص مزبور از اعتبار کافی برخوردار نبوده و ضروری است تا با توجه به شرایط جغرافیایی هر منطقه، بهترین شاخص فرسایندگی باران تعیین و مورد استفاده واقع شود. در این تحقیق 18 کرت رواناب و رسوب در در دو تیمار شخم در جهت شیب و شخم عمود بر جهت شیب (هر یک با سه تکرار) در کاربری کشت گندم دیم، در سه طبقه شیب اراضی (12- 0، 20 –12 و 40- 20 درصد) در ایستگاه پخش سیلاب سهرین –قره چریان در استان زنجان، احداث شدند. مقادیر رواناب و رسوب هر یک از کرتها در 14 واقعه بارش که منجر به ایجاد رواناب و تلفات خاک شده بودند، پایش و اندازهگیری شدند. اطلاعات شدت و مقدار رگبارها نیز با استفاده از باراننگار ثبات دیجیتالی واقع در محل ایستگاه، ثبت و مورد استفاده واقع شدند. سپس با توجه به مرور منابع گسترده در سطح جهان، نهایتا 45 شاخص فرسایندگی باران شناسایی شدند. بهلحاظ گستردگی تعداد شاخصهای مورد بررسی، جهت تسهیل و افزایش دقت محاسبه هر یک از شاخصهای فرسایندگی باران، با تهیه یک برنامه کامپیوتری با استفاده از زبان برنامه نویسی VB ، هر یک از رگبارها تجزیه و تحلیل شده و پس از استخراج مقادیر بارش در هر دقیقه از رگبارها و تعیین سایر عوامل مورد نیاز، مقادیر هر یک از شاخصهای فرسایندگی باران برای هر یک از رگبارها تعیین شدند. در ادامه جهت تعیین بهترین شاخص فرسایندگی باران، مطالعات تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss (نسخه 12) بین هر یک از شاخصهای فرسایندگی باران و مقادیر تلفات خاک انجام شد. نتیجه نشان داد که در منطقه مورد مطالعه شاخص فرسایندگی I2 (مربع شدت متوسط رگبار) بهعنوان بهترین شاخص فرسایندگی باران بالاترین مقدار همبستگی و معنیداری لازمه را با مقادیر تلفات خاک داشته است.
پیام ابراهیمی؛ کریم سلیمانی؛ کاکا شاهدی
چکیده
حوزه آبخیز نکا در گذشته با سیلابهای متعددی همراه بوده و همواره خسارات جبرانناپذیری را در پی داشته است. اطلاع از نوع کاربری اراضی و تغییرات آن در طی زمان، از موارد مهم در برنامهریزی و سیاستگذاری کشور است. در این پژوهش، کاربری اراضی حوزه آبخیز نکا با تصاویر سنجنده ETM+ سال 1379و سنجنده IRS-1D سال 1390 و براساس پردازش رقومی بیشینه ...
بیشتر
حوزه آبخیز نکا در گذشته با سیلابهای متعددی همراه بوده و همواره خسارات جبرانناپذیری را در پی داشته است. اطلاع از نوع کاربری اراضی و تغییرات آن در طی زمان، از موارد مهم در برنامهریزی و سیاستگذاری کشور است. در این پژوهش، کاربری اراضی حوزه آبخیز نکا با تصاویر سنجنده ETM+ سال 1379و سنجنده IRS-1D سال 1390 و براساس پردازش رقومی بیشینه احتمال در محیط ENVIتهیه شد. سپس، مسیر دو کیلومتری از بالادست شهر نکا بهوسیله نقشههای پلان با مقیاس 1:1000 و ایجاد TIN منطقه و الحاقیه HEC-geo-RAS وارد محیط GIS شد. در نهایت، دادهها وارد محیط نرمافزار HEC-RAS شد و پهنهبندی سیلاب با تعیین ضریب زبری بستر بهروش کاون در دوره بازگشتهای دو، سه، پنج، 10، 20، 50، 100 و 200 سال مشخص شد. نتایج نشان داد کاربری اراضی کشاورزی، اراضی غیرقابل استفاده و شهر بهترتیب 2.27، 7.31 و 1.91 درصد افزایش و در مقابل جنگل و مرتع بهترتیب 10.22 و 1.27 درصد کاهش یافته است و این تغییرات باعث شد 13.14 درصد پهنه سیلابی نسبت به سال 1379 سطح وسیعتری را تحت تأثیر قرار دهد.
پیمان دانشکار آراسته؛ مسعود تجریشی؛ بهرام ثقفیان
چکیده
دمای سطح زمین شامل خاک، آب، برف و پوشش گیاهی از جمله متغیرهایی است که در دامنه وسیعی از مطالعات و تحقیقات علوم زمین و محیط زیست کاربرد دارد و عموماً دید مکانی وسیعی از آن در پروژهها مورد نیاز است. فنآوری سنجش از دور، امکان پایش مکانی همزمان این کمیت را در سطوح وسیع فراهم میآورد و سری زمانی تصاویر، پیکره پیوسته زمانی- مکانی این ...
بیشتر
دمای سطح زمین شامل خاک، آب، برف و پوشش گیاهی از جمله متغیرهایی است که در دامنه وسیعی از مطالعات و تحقیقات علوم زمین و محیط زیست کاربرد دارد و عموماً دید مکانی وسیعی از آن در پروژهها مورد نیاز است. فنآوری سنجش از دور، امکان پایش مکانی همزمان این کمیت را در سطوح وسیع فراهم میآورد و سری زمانی تصاویر، پیکره پیوسته زمانی- مکانی این متغیر را تشکیل میدهد. چنین پیکره پیوستهای در بیشترمدل سازیهای بیلان انرژی مانند آنچه در برآورد تبخیر بهصورت منطقهای مورد نیاز است یا بهینهسازی توزیع و مصرف انرژی و یا انتشار آلایندههای جوی، مورد استفاده قرار میگیرد. در مقاله حاضر، ضمن معرفی برخی روشهای متداول تخمین دمای سطح با استفاده از تصاویر ماهوارهای به واسنجی و انتخاب صورت مناسبی از معادله پنجره مجزا در محدوده دشت سیستان و هامونها اقدام شده است. اصل مورد پیروی در این روش که از ترکیب دمای درخشندگی و گسیلندگی نوارهای فروسرخ حرارتی استفاده مینماید، بر این پایه استوار است که اتمسفر در طول موجهای متفاوت، عکسالعمل متفاوتی از خود بروز میدهد. برای این منظور، با استفاده از دمای برداشت شده از سطح زمین در دو نقطه مشاهدهای و به ازای 22 تصویر سنجنده AVHRR از ماهواره سری NOAA، طی بازه زمانی 1992 تا 2002 میلادی در مرحله واسنجی، اقدام به توسعه روابط رگرسیونی شده و آزمونهای مربوطه نیز بهکار گرفته شدهاند. در مرحله اعتبارسنجی از 10 تصویر AVHRR دیگر و اطلاعات مشاهده شده زمینی همزمان آنها بهرهگیری شده و آزمون χ2 برای بررسی میزان اعتبار روابط بهکار گرفته شده است. بر این اساس، سه صورت از معادله پنجره مجزا که با آزمونهای مورد نظر تأیید شده بودند، انتخاب و برای بررسی میزان اختلاف، مورد آزمونهای پارامتری F و ناپارامتری Kruskal-Wallis قرار گرفتند. آزمونهای مزبور نشان دادند که بین نتایج سه رابطه، اختلاف معنیداری در میانگین و میانه در سطح معنی داری 95 درصد وجود ندارند. لذا سادهترین صورت معادله پنجره مجزا که متغیرهای کمتری دارد، بهعنوان گزینه قابل کاربرد پیشنهاد و بر اساس آن، نقشههای توزیع دمای سطح زمین در محدوده سیستان از طریق پردازش تصاویر استخراج شد.
علی ملائی؛ عبدالرسول تلوری
دوره 1، شماره 2 ، مرداد 1388، ، صفحه 70-77
چکیده
اولین گام در برآورد سیلاب طراحی یک حوضه، تهیه باران یا رگبار طراحی است. باران طراحی که خود مولد سیلاب طراحی است، دارای ویژگیهایی نظیر چگونگی توزیع زمانی مقدار باران در طول مدت بارندگی است. در این تحقیق، با استفاده از دادههای باراننگار چهار ایستگاه بارانسنجی ثبات در استان کهگیلویه و بویراحمد بهمنظور تعیین الگوی توزیع زمانی ...
بیشتر
اولین گام در برآورد سیلاب طراحی یک حوضه، تهیه باران یا رگبار طراحی است. باران طراحی که خود مولد سیلاب طراحی است، دارای ویژگیهایی نظیر چگونگی توزیع زمانی مقدار باران در طول مدت بارندگی است. در این تحقیق، با استفاده از دادههای باراننگار چهار ایستگاه بارانسنجی ثبات در استان کهگیلویه و بویراحمد بهمنظور تعیین الگوی توزیع زمانی بارش از روش محاسباتی Pilgrim استفاده شده است. برای این منظور کلیه رگبارهای شدید با تداوم کمتر از 30 ساعت هر ایستگاه به رگبارهای یک، دو، سه، شش، نه، 12، 18 و 24 ساعته تقسیم و سپس اقدام به تهیـه الگوی توزیع زمانی برای استان شد. روش محاسباتی فوق مبتنی بر تجزیه بارندگیهای شدید به اجزاء یا بلوکهای بارندگی و شمارش فراوانی وقوع بزرگترین جزء بارش در موقعیـتهای مختلف زمانی در طول مدت بارش است. نتایج نشان میدهد که در بارشهای با تداوم 1، 2، 3 و 9 ساعته حداکثر مقدار بارش در 25 درصد دوم بهوقوع پیوسته است. در بارشهای شش، 12 و 18 ساعته حداکثر مقدار بارش در 25 درصد سوم و در بارشهای با تداوم 24 ساعته حداکثر مقدار بارش در 25 درصد چهارم بهوقوع پیوسته است. در واقع با افزایش مدت تداوم بارش، حداکثر مقدار بارش از 25 درصد دوم مدت زمان تداوم به سمت انتهای مدت تداوم (25 درصد چهارم) انتقال مییابد.
جلال یاراحمدی؛ علی رحیمیخوب
چکیده
تبخیر و تعرق یکی از مهمترین پارامترهایی است که دانستن آن برای برآورد آب مصرفی گیاه و طراحی سیستمهای آبیاری ضروری است. ترکیب مدلهای برآورد تبخیر و تعرق مرجع و دادههای حاصل از تصاویر ماهوارهای امکان بررسی تغییرات مکانی این متغیر را در سطوح گسترده و وسیع فراهم میکند. در این پژوهش، چهار مدل تجربی هارگریوز-سامانی و بلانی-کریدل، ...
بیشتر
تبخیر و تعرق یکی از مهمترین پارامترهایی است که دانستن آن برای برآورد آب مصرفی گیاه و طراحی سیستمهای آبیاری ضروری است. ترکیب مدلهای برآورد تبخیر و تعرق مرجع و دادههای حاصل از تصاویر ماهوارهای امکان بررسی تغییرات مکانی این متغیر را در سطوح گسترده و وسیع فراهم میکند. در این پژوهش، چهار مدل تجربی هارگریوز-سامانی و بلانی-کریدل، تورک و لینیاکر که وابسته به دادههای دمای هوا هستند، با ورودی دادههای روزانه LST محصولات MOD11A1 و MYD11A1 سنجنده مودیس به جای دمای هوا، برای برآورد تبخیر و تعرق مرجع مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای این منظور، دادههای روزانه مقادیر حداکثر و حداقل روزانه دمای هوا، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی و سرعت باد در ایستگاههای هواشناسی پنج واحد از مزارع توسعه نیشکر (شعیبیه-SH، امیرکبیر-AM، فارابی-FA، خزاعی-KH و غزالی-GH) برای تخمین تبخیر و تعرق مرجع بهوسیله معادله فائو-پنمن-مانتیث بهعنوان خروجی هدف، استفاده شد. اطلاعات ایستگاههای شعیبیه، امیرکبیر و فارابی برای واسنجی و ایستگاههای خزایی و غزالی برای اعتبارسنجی مدلها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که تبخیر و تعرق مرجع مدلهای مورد بررسی با ورودی دادههای LST سنجنده مودیس (محصولات MOD11A1 و MYD11A1) بدون استفاده از دادههای اندازهگیری زمینی با دقت مناسب قابل برآورد است. در مقایسه، نتایج برآورد تبخیر و تعرق مرجع بر اساس نوع محصول دمایی مورد استفاده بهعنوان ورودی مدل، نشان داد که واسنجی مدلها با استفاده از دادههای LST محصولات MOD11A1 نسبت به محصولات MYD11A1، از دقت بیشتری برخوردار است. مقایسه دقت برآورد مدلهای مورد بررسی نشان داد که مدل تورک مبتنی بر دادههای LST محصولات MOD11A1 با مقادیر آمارههای RMSE و R2 بهترتیب برابر 1.3 میلیمتر بر روز و 0.86 نسبت به سایر مدلها از دقت بیشتری برخوردار است.
فریدون سلیمانی؛ محمدحسین مهدیان؛ مجید حیدریزاده
چکیده
بهدلیل محدودیت منابع آبی در کشور، آب زیرقشری و یا زیر بستر رودخانههای فصلی از اهمیت زیادی برخوردار است. این منابع آبی در محلهایی که دارای خصوصیات خاصی باشند، از طریق احداث سدهای زیرزمینی، استحصال و مورد استفاده قرار میگیرد. بهمنظور استفاده از آبهای زیرقشری، ضروری است تا ابتدا برآوردی با دقت مناسب از این پتانسیل آبی ...
بیشتر
بهدلیل محدودیت منابع آبی در کشور، آب زیرقشری و یا زیر بستر رودخانههای فصلی از اهمیت زیادی برخوردار است. این منابع آبی در محلهایی که دارای خصوصیات خاصی باشند، از طریق احداث سدهای زیرزمینی، استحصال و مورد استفاده قرار میگیرد. بهمنظور استفاده از آبهای زیرقشری، ضروری است تا ابتدا برآوردی با دقت مناسب از این پتانسیل آبی بهعمل آید. لذا، هدف این پژوهش، برآورد جریان زیرقشری با استفاده از مدل Salas است که مبتنی بر بیلان هیدرولوژیکی میباشد. در این رابطه، دادهها و اطلاعات هواشناسی و هیدرومتری 15 ایستگاه اخذ شد و با ارزیابی و بازدیدهای میدانی، دو ایستگاه هیدرومتری در حوزههای آبخیز آبگلال و مرغاب بهعنوان ایستگاه مناسب انتخاب شدند. در این ایستگاهها با استفاده از مدل یاد شده، بیلان جریان زیرقشری محاسبه شد. نتایج نشان داد که در حوزه آبخیز آبگلال، از کل مقدار بارش، 73 درصد از آن بهصورت تبخیر و تعرق به جو بازگشته و 11 درصد از آن در سطح حوضه نفوذ کرده و تنها مقدار 16 درصد آن به رواناب تبدیل شده و از حوضه خارج میشود. همچنین، در حوزه آبخیز مرغاب بیشینه مقدار بارندگی از طریق رواناب سطحی از حوضه خارج میشود، بهطوری که ضریب رواناب معادل 58.7 درصد محاسبه شده است. در این حوضه، از کل مقدار بارش میزان 41.2 درصد در سطح حوضه نفوذ کرده و 29.9 درصد آن بهصورت تبخیر و تعرق و 27.4 درصد آن به داخل زمین نفوذ میکند. با در نظر گرفتن مساحت 151.6 کیلومتر مربعی حوضه آبگلال، سالانه حدود 8.4 میلیون مترمکعب آب بهصورت جریانات زیرقشری از حوضه خارج میشود. با توجه به مساحت 664.3 کیلومتر مربعی حوضه مرغاب نیز سالانه حدود 250 میلیون متر مکعب آب بهصورت جریانات سطحی و حدود 43 میلیون مترمکعب بهصورت جریانات زیرقشری از حوضه خارج میشود. همچنین، ارزیابی مدل در هر دو ایستگاه با استفاده از آمارههای جذر میانگین مربع خطای نسبی، ضریب نش-ساتکلیف و میانگین قدر مطلق خطا صورت گرفت که بهترتیب میزان این آمارهها در ایستگاه مرغاب برابر 2.53، 0.53، 10.08 و برای ایستگاه آبگلال برابر 0.97، 0.32 و 8.9 بهدست آمد.
ابوالقاسم باقری؛ علیرضا نیکویی؛ فرهاد خداداد کاشی؛ محسن شوکت فدایی
چکیده
اگرچه پرداختهای حمایتی دولت در بخش کشاورزی در جهت افزایش رفاه جامعه صورت میگیرد، اما تبعاتی نظیر تأثیرگذاری بر محیط زیست و بهویژه منابع آب به همراه دارد. به گونهای که امروزه توسعه فعالیتهای کشاورزی منجر به افت سطح آب زیرزمینی در بیشتر این آبخوانها شده است. این موضوع انگیزه بخشهای دولتی مربوطه را در توسعه و بهکارگیری گزینههای ...
بیشتر
اگرچه پرداختهای حمایتی دولت در بخش کشاورزی در جهت افزایش رفاه جامعه صورت میگیرد، اما تبعاتی نظیر تأثیرگذاری بر محیط زیست و بهویژه منابع آب به همراه دارد. به گونهای که امروزه توسعه فعالیتهای کشاورزی منجر به افت سطح آب زیرزمینی در بیشتر این آبخوانها شده است. این موضوع انگیزه بخشهای دولتی مربوطه را در توسعه و بهکارگیری گزینههای سیاستی برای حفظ منابع آب آبخوان و در نتیجه پایداری آن را بیش از پیش افزایش داده است. هدف این مطالعه تحلیل و شبیهسازی تأثیر سیاست کاهش یارانه انرژی و ارزیابی اثر آن روی بهرهبرداری منابع آب و الگویکشت محصولات کشاورزی در آبخوان دشت مهیار شمالی واقع در استان اصفهان با استفاده از مدل بهینهیابی غیرخطی شبیهسازی شده میباشد. برای این منظور، ابتدا، یک مدل برنامهریزی ریاضی مثبت به شکل پویا گسترش یافت و نسبت به دادههای مربوط به سطح کشت محصولات در سال پایه 84-1383 کالیبره شد. پس از کالیبره شدن، مدل اثرات مربوط به اعمال سناریوهای سیاستی کاهش یارانه انرژی را روی پارامترهای اقتصادی و هیدرولوژیکی منطقه در طول یک دوره 20 ساله شبیهسازی نمود. نتایج این مطالعه نشان داد، اعمال سیاست کاهش یارانه انرژی، علیرغم کاهش نسبی در منافع اقتصادی بخش کشاورزی منطقه باعث تعدیل روند بهرهبرداری بیرویه از منبع کمیاب آب و تغییر الگویکشت و در نتیجه افزایش عمر آبخوان و هدایت بهرهبرداری آب بر اساس مفاهیم پایداری شده است. با این حال، ضروری است، سیاست قیمتگذاری انرژی به گونهای اعمال شود که علاوه بر بهبود پایداری کشاورزی و حفظ منابع حیاتی آب، منافع اقتصادی و اجتماعی بخش نیز دچار نوسان زیادی نشود. بر این مبنا و با توجه به نتایج تحقیق، به نظر میرسد افزایش 10 درصدی در قیمت انرژی بتواند پایداری نسبی کشاورزی و منابع آب منطقه را فراهم نماید.
رضا بیات؛ امیر سررشتهداری؛ علی جعفری اردکانی؛ رضا سکوتی اسکویی
چکیده
پوشش گیاهی نقش مهمی در حفاظت از خاک و مهار فرسایش دارد. با توجه به اهمیت مدیریت آبخیز و نقش کاربری در حفظ پوشش،این تحقیق با استفاده از مدل EPM و به کمک فنآوریهای سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی بهمنظور تعیین اثر تغییر مدیریت کاربری اراضی بر میزان فرسایش حوزه آبخیز دریاچه ارومیه انجام شد. با استفاده از تصاویر ...
بیشتر
پوشش گیاهی نقش مهمی در حفاظت از خاک و مهار فرسایش دارد. با توجه به اهمیت مدیریت آبخیز و نقش کاربری در حفظ پوشش،این تحقیق با استفاده از مدل EPM و به کمک فنآوریهای سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی بهمنظور تعیین اثر تغییر مدیریت کاربری اراضی بر میزان فرسایش حوزه آبخیز دریاچه ارومیه انجام شد. با استفاده از تصاویر ماهوارهایETM+ در سال 2002، عملیات صحرایی و نقشههای موجود، لایههای مورد نیاز مدل تهیه و میزان فرسایش خاک در شرایط فعلی برآورد شد. با اعمال سناریوهای مدیریتی خوب و بد کاربری منطقه از طریق ایجاد تغییرات فرضی در کاربری (کاهش و افزایش امتیاز پوشش گیاهی در گامهای پنج تا 50 درصد)، مجدداً میزان فرسایش خاک برآورد و اثر تغییرات محاسبه شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان فرسایش ویژه بهترتیب مربوط به زیر حوضههای 3015 و 3054 با مقادیر 768 و 749 مترمکعب در کیلومتر مربع در سال است که از نظر انجام اقدامات حفاظتی در اولویت هستند. کمترین مقادیر در زیرحوضههای 3072 و 3056 با شدت 15 و 287 مترمکعب در کیلومتر مربع در سال بوده که این مقدار برای کل حوضه 454 مترمکعب در کیلومتر مربع در سال است. روند تغییر شدت فرسایش در اثر تغییر کاربری به صورت خطی و مثبت بوده، با افزایش و کاهش به ازای 50 درصد به میانگین امتیاز لایه کاربری، بهترتیب 83/7 و 64/6- درصد در فرسایش خاک تغییر ایجاد میکند.