محمد علی زنگنه اسدی؛ مهناز ناعمی تبار؛ مختار کرمی
چکیده
در حال حاضر بیابانزایی بهعنوان یک معضل، گریبان بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران را گرفته است. این مشکل، نه تنها در نواحی خشک و نیمهخشک، بلکه در بخشهایی از مناطق نیمهمرطوب نیز دیده میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و پهنهبندی شدت بیابانزایی با استفاده از مدل مدالوس اصلاح شده و روش خوشهبندی سلسله مراتبی ...
بیشتر
در حال حاضر بیابانزایی بهعنوان یک معضل، گریبان بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران را گرفته است. این مشکل، نه تنها در نواحی خشک و نیمهخشک، بلکه در بخشهایی از مناطق نیمهمرطوب نیز دیده میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و پهنهبندی شدت بیابانزایی با استفاده از مدل مدالوس اصلاح شده و روش خوشهبندی سلسله مراتبی در دشت باقوس سبزوار است. بدینمنظور، معیارهای موثر در بیابانزایی شامل اقلیم، پوشش گیاهی، خاک، فرسایش و نحوه مدیریت انتخاب و میانگین هندسی شاخصها محاسبه شدند. لایههای اطلاعاتی شاخصهای مربوط به هر یک از معیارها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. این اطلاعات بر اساس روش مدالوس امتیازدهی شده و از میانگین هندسی شاخصهای هر یک از معیارها، نقشه نهایی وضعیت هر معیار تهیه و از میانگین هندسی معیارها، نقشه وضعیت فعلی بیابانزایی منطقه تهیه شد. نتایج نشان داد، معیارهای پوشش گیاهی، اقلیم و فرسایش بیشتر از سایر عوامل در بیابانزایی منطقه موثر بودند و تیپ حساسیت زیاد و بحرانی، با فقر پوشش گیاهی و خشکی اقلیم مطابقت داشته و واحدهای کاری 1 و 2 بیشترین مساحت تیپهای بیابانزایی با شدت زیاد را به خود اختصاص دادهاند. همچنین، نتایج نشان داد که 21 درصد از منطقه مورد مطالعه، در پهنه حساسیت زیاد، 28 درصد در پهنه حساسیت زیاد و بحرانی، 17 درصد در پهنه حساسیت کم، 28 درصد در پهنه حساسیت کم و بحرانی و شش درصد در پهنه حساسیت ناچیز به فرسایش قرار دارد. 55.6 درصد از نتایج مدل مدالوس اصلاح شده بهوسیله روشهای خوشهبندی معنیدار بهدست آمد. با توجه به نقشه توزیع مکانی شدت بیابانزایی مستخرج از مدل مذکور میتوان بهعنوان ابزاری کمکی در مقابله با بیابانزایی استفاده کرد و از تخریب بیش از حد منطقه در آینده جلوگیری به عمل آورد.
عبدالواحد خالدی درویشان؛ جلال فرجی؛ لیلا غلامی؛ محسن خورسند
چکیده
پویایی عوامل فرسایندگی باران (R)، مدیریت زراعی (C) و فرسایشپذیری خاک (K) در مقایسه با دیگر عوامل (توپوگرافی، LS و مدیریت اراضی، P)، مهمترین نکته در برآورد صحیح فرسایش خاک در پایههای زمانی مختلف است. برآوردهای مکانی-زمانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز معرف-زوجی بهدلیل کارکردهای آموزشی آنها و نیز امکان تعمیم نتایج برای مناطق بزرگتری ...
بیشتر
پویایی عوامل فرسایندگی باران (R)، مدیریت زراعی (C) و فرسایشپذیری خاک (K) در مقایسه با دیگر عوامل (توپوگرافی، LS و مدیریت اراضی، P)، مهمترین نکته در برآورد صحیح فرسایش خاک در پایههای زمانی مختلف است. برآوردهای مکانی-زمانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز معرف-زوجی بهدلیل کارکردهای آموزشی آنها و نیز امکان تعمیم نتایج برای مناطق بزرگتری از کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، در پژوهش حاضر ضمن بررسی پویایی عوامل R، C و K در حوزه آبخیز معرف-زوجی خامسان، نقشه توزیعی فرسایش خاک در مقیاسهای زمانی فصلی و سالانه با استفاده از مدل RUSLE برای دو سال آبی 95-1394 و 97-1396 تهیه شد. نتایج نشان داد که فرسایش خاک در فصل زمستان با مقادیر 3.94 و 4.59 تن در هکتار بهترتیب حدود 49 و 74 درصد از کل فرسایش سال را به خود اختصاص داد. در نظر گرفتن شرایط ذوب در محاسبه عامل K برای فصل زمستان همراه با فقدان پوشش گیاهی در این فصل منجر به برآورد بیشتر فرسایش خاک نسبت به دیگر فصول شد. این نتایج با دادههای هدررفت خاک کرتها در رگبارهای ثبت شده در فصول مختلف و همچنین، غلظت بیشتر رسوبات معلق در رودخانهها بهویژه در اسفند ماه تطابق دارد. در سال آبی 95-1394 توزیع بارندگیها در فصل پاییز به مراتب بیشتر از فصل بهار بود و لذا، فرسایش خاک فصل پاییز حدود 33 درصد از کل فرسایش سال را به خود اختصاص داد. در سال آبی 97-1396 اگرچه متوسط فرسایش خاک سالانه کمتر بود، اما بهدلیل توزیع بیشتر بارندگیهای فرساینده در فصل زمستان و همزمان با فقدان پوشش گیاهی روی سطح خاک و نیز ذوب خاک، شدت فرسایش فصل زمستان بسیار بالا بود.
محمد هدایت فرد؛ حمید غلامی؛ سید مسعود سلیمان پور؛ ارشک حلی ساز
چکیده
فرسایش آبکندی یکی از پدیدههای مهم در تخریب سرزمین و بیابانزایی است که باعث برهم زدن تعادل منابع زیستمحیطی و پایداری آن میشود. این پژوهش، با هدف تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد فرسایش آبکندی، با استفاده از روشهای دادهکاوی در حوزه آبخیز بیان در شمال استان فارس انجام شد. بهمنظور مدلسازی فرسایش آبکندی، ازالگوریتمهای ...
بیشتر
فرسایش آبکندی یکی از پدیدههای مهم در تخریب سرزمین و بیابانزایی است که باعث برهم زدن تعادل منابع زیستمحیطی و پایداری آن میشود. این پژوهش، با هدف تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد فرسایش آبکندی، با استفاده از روشهای دادهکاوی در حوزه آبخیز بیان در شمال استان فارس انجام شد. بهمنظور مدلسازی فرسایش آبکندی، ازالگوریتمهای خوشهبندی K-Means و درخت تصمیم CART بهره برده شد. دقت تخمین زده شده بر اساس پارامترهای مؤثر بر مساحت آبخیز ایجاد آبکندها در مدل نهایی، برای مجموعه دادههای آموزشی برابر با 100 درصد و برای مجموعه دادههای آزمایشی 71.43 درصد میباشد. نتایج این پژوهش که منتج از اندازهگیری متغیرهای مختلف از 40 آبکند منتخب، شامل یک متغیر هدف (مساحت آبخیز ایجاد) و 12 متغیر پیشگو شامل شیب ایجاد، پوشش گیاهی، خاک لخت، سنگریزه سطحی، لاشبرگ سطحی، هدایت الکتریکی عصاره اشباع، اسیدیته، نسبت جذبی سدیم، ماده آلی، رس، سیلت و شن، در عملیات میدانی و آزمایشگاهی و استفاده از فناوریهای دادهکاوی است، نشان میدهد که ایجاد آبکندها در این حوزه آبخیز تابع عوامل سیلت، اسیدیته، خاک لخت، سنگریزه و ماده آلی میباشد. این نتایج تأثیر پوشش گیاهی و به تبع آن، وجود ماده آلی مناسب در خاک بهعنوان مناسبترین روش در امر کنترل آبکندها و اثر مخرب و تشدیدی اراضی لخت و فاقد پوشش گیاهی در تشدید فرسایش آبکندی را نشان میدهد. بنابراین، ضروری است، حتیالمقدور با ایجاد و استقرار پوشش گیاهی دائم و سازگار، اقدام به پایداری و بهبود ساختمان خاک و افزایش ماده آلی شود و برنامههای کنترلی و مدیریتی، در اراضی که دارای مقدار سیلت بیشتری هستند، با دقت بیشتری عملیاتی شود.
مجید کاظم زاده؛ علی سلاجقه؛ آرش ملکیان؛ عبدالمجید لیاقت
چکیده
بهطور متوسط 70 درصد بارانی که به سطح زمین میرسد، از طریق فرایند تبخیر-تعرق به اتمسفر باز میگردد که این میزان در مناطق خشک به 90 درصد میرسد. بنابراین، کمیکردن میزان تبخیر-تعرق یکی از عوامل بسیار با اهمیت برای طراحی و اجرای برنامههای مدیریتی برای اصلاح و احیای حوزههای آبخیز است. بهمنظور بررسی تاثیر اقدامات بیولوژیکی ...
بیشتر
بهطور متوسط 70 درصد بارانی که به سطح زمین میرسد، از طریق فرایند تبخیر-تعرق به اتمسفر باز میگردد که این میزان در مناطق خشک به 90 درصد میرسد. بنابراین، کمیکردن میزان تبخیر-تعرق یکی از عوامل بسیار با اهمیت برای طراحی و اجرای برنامههای مدیریتی برای اصلاح و احیای حوزههای آبخیز است. بهمنظور بررسی تاثیر اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری بر تغییرات رطوبت خاک و تبخیر-تعرق، حوضه معرف و زوجی زیدشت طالقان استان البرز انتخاب شد. بهمنظور محاسبه تبخیر-تعرق از روش بیلان رطوبت خاک استفاده شد و نقاط پایش رطوبت خاک با مطالعات میدانی و آزمایشگاهی در سه دامنه اصلی (شمال غربی، شرقی و جنوب شرقی) و با سه تکرار و در سه عمق 20-0، 40-20 و 60-40 سانتیمتر در حوزههای آبخیز نمونه و شاهد بهصورت یک به یک با هم انتخاب شد. رطوبت خاک با استفاده از روش رطوبت وزنی و حجمی در مجموع در 48 نقطه طی دوره رشد سال 1396 اندازهگیری شد. همچنین، بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تجزیه واریانس آشیانهای، تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد که بهطور متوسط، درصد رطوبت خاک طی دوره رشد بهترتیب 13.55 و 11.9 در حوضههای نمونه و شاهد بوده است. همچنین، مقدار تفاوت تبخیر-تعرق واقعی در بین حوزههای آبخیز نمونه و شاهد از لحاظ آماری معنیدار نشد و بهترتیب مقدار آنها 181 و 159 میلیمتر طی یک دوره رشد بوده است. تبخیر-تعرق واقعی در حوزه آبخیز نمونه تحت عملیات آبخیزداری 2.3 درصد در هر ماه بیشتر از شاهد بوده است. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که مقدار تبخیر-تعرق تحت دامنههای مختلف تفاوت معنیداری در سطح پنج درصد با هم داشته، مجموع تبخیر-تعرق حوضههای نمونه و شاهد در دامنههای شمال غربی بهترتیب 229 و 226 میلیمتر، در دامنههای شرقی بهترتیب 207 و 171 و در دامنههای جنوب شرقی بهترتیب 109 و 80 میلیمتر بوده است.
سید مسعود سلیمان پور؛ مجید صوفی؛ محمد جواد روستا؛ صمد شادفر؛ لادن جوکار؛ حجتاله کشاورزی
چکیده
فرسایش خندقی یکی از بارزترین انواع فرسایش آبی است و بهعنوان یکی از مهمترین و مخربترین شکل تخریب زمین و هدررفت خاک در سراسر جهان شناخته شده است. به همین دلیل، ضرورت شناخت دقیق عوامل مؤثر بر گسترش این نوع فرسایش به شدت احساس میشود. از سوی دیگر، مدیریت و کنترل فرسایش خندقی نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر گسترش آنها است. ...
بیشتر
فرسایش خندقی یکی از بارزترین انواع فرسایش آبی است و بهعنوان یکی از مهمترین و مخربترین شکل تخریب زمین و هدررفت خاک در سراسر جهان شناخته شده است. به همین دلیل، ضرورت شناخت دقیق عوامل مؤثر بر گسترش این نوع فرسایش به شدت احساس میشود. از سوی دیگر، مدیریت و کنترل فرسایش خندقی نیازمند شناخت عوامل مؤثر بر گسترش آنها است. به این منظور، پژوهش حاضر با اندازهگیری میزان پیشروی طولی خندقهای دائمی در دوره زمانی 13 ساله (1396-1383) و تعیین عوامل مؤثر بر آنها در حوزه آبخیز خرمبید، واقع در شمال استان فارس اقدام کرده است. نتایج نشان داد، بهطور متوسط افزایش طول خندقهای منتخب در این دوره 21.67 متر بوده است. این آمار بیانگر آن است که در طول این دوره، خندقهای منتخب در هر سال 1.67 متر پیشروی طولی داشتهاند. همچنین، با استفاده از نرمافزار SPSS (نسخه 16) و انجام رگرسیون چندمتغیره پسرونده، مشخص شد، میزان پیشروی طولی خندقهای دائمی در این منطقه تابع دو متغیر درصد خاک لخت و هدایت الکتریکی عصاره اشباع میباشد. بنابراین، لازم است، راهکارهای مدیریتی افزایش مقاومت خاک در برابر فرسایش، شامل: افزایش پوشش گیاهی سازگار و مقاوم با شرایط طبیعی منطقه و قرق بهمنظور احیاء پوشش گیاهی در اولویت برنامههای مدیریتی و اجرایی قرار گیرد و توجه بیشتری به کنترل فرسایش در پیشانی خندقها شود.
الناز آذرتاج؛ علی رسولزاده؛ علی اصغری
چکیده
آب و خاک از گرانبهاترین منابع ملی کشور هستند. متأسفانه در دهه اخیر، در اثر تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی، قسمت اعظم نزولات تبدیل به رواناب شده، علاوه بر هدررفت این منبع حیاتی، با ایجاد سیلابهای عظیم، باعث خسارات مالی و جانی فراوان میشود. این پژوهش بهمنظور بررسی رواناب و فرسایش خاک در مراتع تحت پوشش گیاهی ...
بیشتر
آب و خاک از گرانبهاترین منابع ملی کشور هستند. متأسفانه در دهه اخیر، در اثر تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی، قسمت اعظم نزولات تبدیل به رواناب شده، علاوه بر هدررفت این منبع حیاتی، با ایجاد سیلابهای عظیم، باعث خسارات مالی و جانی فراوان میشود. این پژوهش بهمنظور بررسی رواناب و فرسایش خاک در مراتع تحت پوشش گیاهی متراکم و مقایسه آن با مراتع با پوشش گیاهی نیمهمتراکم و اراضی زراعی که منتج از تغییر کاربری مرتع بوده در منطقهی حیران اردبیل صورت گرفت. بدین منظور سه کاربری شامل مرتع دستنخورده با پوشش گیاهی 100 درصد، مرتع با پوشش گیاهی 50 درصد، و زمین زراعی (مرتع تبدیل شده به زمین زراعی) فاقد پوشش گیاهی در منطقه شناسایی شد. سپس در هر کاربری سه طبقه شیب (10، 15 و 24 درصد) تعیین شد. آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی 1.5 متر (در مجموع 27 کرت) شد. با استفاده از بارانساز، بارشی با شدت ثابت 1.5 میلیمتر بر دقیقه و به مدت 15 دقیقه در هر کرت ایجاد و همزمان با آغاز رواناب، هر دو دقیقه یکبار از رواناب نمونهبرداری شد. نتایج نشان داد، بیشترین حجم رواناب، مقادیر خاک هدر رفته، غلظت رسوب مربوط به مرتع تبدیل شده به زمین زراعی در شیب 24 درصد و کمترین آنها مربوط به کاربری مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد میباشد. همچنین، نتایج نشان داد که با تبدیل مرتع دستنخورده به زمین زراعی، حجم رواناب تولیدی حدود پنج برابر افزایش داشت. از طرف دیگر با افزایش شیب از 10 به 24 درصد، حجم رواناب 1.7 برابر افزایش نشان داد. ضریب رواناب برای سه کاربری و سه سطح شیب تعیین شد که بیشترین ضریب رواناب مربوط به کاربری مرتع تبدیل شده به زمین زراعی با شیب 24 درصد و کمترین آن مربوط به مرتع با 100 درصد پوشش گیاهی و شیب 10 درصد بود که بهترتیب 0.72 و 0.06 بهدست آمد.
نادرقلی ابراهیمی؛ رضا سکوتی اسکوئی
چکیده
رودخانههای کوهستانی، دارای خصوصیاتی مانند شیب تند، زبری بستر ناشی از وجود سنگ بستر و مصالح درشت دانه، پوشش گیاهی بستر و حاشیهای و همچنین جابهجایی مکانی شدید و سریع در مورفولوژی سطح بستر میباشند. نقش پوشش گیاهی در حفاظت و تثبیت دیواره و ساحل رودخانه بهعنوان یک گزینه اقتصادی و زیست محیطی شناخته شده و از طرف دیگر قدرت آبگذری ...
بیشتر
رودخانههای کوهستانی، دارای خصوصیاتی مانند شیب تند، زبری بستر ناشی از وجود سنگ بستر و مصالح درشت دانه، پوشش گیاهی بستر و حاشیهای و همچنین جابهجایی مکانی شدید و سریع در مورفولوژی سطح بستر میباشند. نقش پوشش گیاهی در حفاظت و تثبیت دیواره و ساحل رودخانه بهعنوان یک گزینه اقتصادی و زیست محیطی شناخته شده و از طرف دیگر قدرت آبگذری رودخانه را بهدلیل افزایش زبری کاهش داده، باعث بالا آمدن سطح آب میشود. این تحقیق با هدف تخمین مقاومت جریان و ضریب زبری متاثر از عوامل فیزیکی، هیدرولیکی و بیوفیزیکی بستر در سه بازه انتخابی از رودخانه شهرچای آذربایجان غربی انجام شد. نتایج نشان داد ضریب زبری در حالت کلی بستگی به درجه استغراق دارد. درختان حاشیهای با افزایش نیروهای فشاری و اصطکاکی و همچنین افزایش عمق هیدرولیکی ولی کمتر از عمق بحرانی، بر عدد فرود تاثیرگذار هستند. رابطه برآورد ضریب زبری برای دو حالت با درختان و بدون درختان حاشیهای دارای ضرایب متفاوت است و امکان پیشبینی مقدار ضریب زبری در یک رودخانه کوهستانی با شرایط ذکر شده را فراهم میآورد. مقایسه روابط بهدست آمده برای دو حالت با درختان حاشیه و بدون آن نشان داد که وجود درختان حاشیهای موجب افزایش عمق جریان و افزایش ضریب زبری میشود. ضریب تبیین کلیه روابط ریاضی بهدست آمده 0.99 و خطای نسبی نیز بین 0.001 تا 0.0082 محاسبه شد که نشان از مناسب بودن مدلهای برآورد ضریب زبری در این تحقیق است.
ابوالقاسم دادرسی سبزوار؛ علی گزنچیان؛ محمد نمکی
چکیده
ارزیابی اقتصادی و اجتماعی طرحهای آبخیزداری، معیار مهمی برای ارزشگذاری آنها محسوب میشود. تحقیق پیشرو با هدف بررسی، شناخت و تحلیل اثرات اجتماعی-اقتصادی عملیات آبخیزداری اجرا شده، از دید روستائیان انجام شد. روش تحقیق برای بررسی ابعاد تئوریک موضوع به روش اسنادی و برای تکمیل پرسشنامههای مورد نیاز، به روش پیمایشی بود. جامعه ...
بیشتر
ارزیابی اقتصادی و اجتماعی طرحهای آبخیزداری، معیار مهمی برای ارزشگذاری آنها محسوب میشود. تحقیق پیشرو با هدف بررسی، شناخت و تحلیل اثرات اجتماعی-اقتصادی عملیات آبخیزداری اجرا شده، از دید روستائیان انجام شد. روش تحقیق برای بررسی ابعاد تئوریک موضوع به روش اسنادی و برای تکمیل پرسشنامههای مورد نیاز، به روش پیمایشی بود. جامعه آماری منتخب، 152 خانوار روستای گوش، واقع در 60 کیلومتری شمال شهر مشهد از استان خراسان رضوی بودند که 38 نفر از آنان، بهطور تصادفی و به روش محاسبه با فرمول کوکران، انتخاب شدند. ابزار سنجش، پرسشنامه بود که پس از تهیه، آزمون اعتبار و تائید پایایی (0.745=α)، بهصورت حضوری در محل تکمیل شد. به روش تحلیل عاملی و با کمک آمار توصیفی، مبتنی بر نظرخواهی از مردم و نتایج حاصل از استخراج اطلاعات پرسشنامهها، میزان اثرگذاری اجتماعی-اقتصادی طرحهای آبخیزداری اجرا شده، مشخص شد. در تحقیق، از مقیاس لیکرت، برای آنالیز و سنجش اثرات استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل عاملی نشان داد که متغیرهای تاثیرگذار اقتصادی و اجتماعی، در چهار عامل اصلی شامل: افزایش سطح اراضی باغی و کشاورزی، افزایش آبدهی قنوات، افزایش اراضی مرتعی و جلوگیری از سیل و خسارات ناشی از آن به اراضی، بروز نمود. این چهار عامل در مجموع، بیش از 60 درصد از کل واریانس را تبیین نمودند. نتایج نهایی تحقیق نشان داد که اجرای عملیات آبخیزداری توانسته است با کنترل سیل و تغذیه آبرفت، آبدهی قنوات را بهبود و سطح اراضی کشاورزی و باغی را افزایش دهد. همچنین، اجرای عملیات حفاظتی در مراتع، موجب بهتر شدن تراکم پوشش گیاهی و افزایش سطح مراتع شده است.
نادر قلی ابراهیمی؛ عظیم شیردلی؛ ابراهیم جوان نیکخواه؛ مجید حسینی
چکیده
پوشش گیاهی در بستر و حاشیه رودخانه موجب افزایش زبری مسیر و کاهش میانگین سرعت جریان، کاهش انرژی آب و تغییر توزیع سرعت لایهای و بهعبارتی پروفیل سرعت جریان در مقطع عرضی رودخانه میشود. در این پژوهش آزمایشگاهی، تأثیر پوشش گیاهی شاخهای بر جریان و فرم بستر در آبراهه بررسی شد. شبیهسازی جریان در کانال آزمایشگاهی به طول هفت متر، عرض ...
بیشتر
پوشش گیاهی در بستر و حاشیه رودخانه موجب افزایش زبری مسیر و کاهش میانگین سرعت جریان، کاهش انرژی آب و تغییر توزیع سرعت لایهای و بهعبارتی پروفیل سرعت جریان در مقطع عرضی رودخانه میشود. در این پژوهش آزمایشگاهی، تأثیر پوشش گیاهی شاخهای بر جریان و فرم بستر در آبراهه بررسی شد. شبیهسازی جریان در کانال آزمایشگاهی به طول هفت متر، عرض و ارتفاع 25 سانتیمتر با دبیهای سه، پنج و هفت لیتر بر ثانیه و شیبهای یک، سه و پنج در هزار و پوشش گیاهی مصنوعی از نوع شاخهای با تراکمهای 50، 25 و 12 درصد در شرایط مستغرق مورد آزمایش قرار گرفت. با توجه به دادهبرداری انجام شده، میتوان نتیجه گرفت که اختلاف بین رقوم سطح جریان و بستر جریان و همچنین، دبی جریان، تحت تأثیر انواع تراکم پوشش گیاهی قرار دارد. وجود پوشش باعث ایجاد مقاومت در برابر جریان و افزایش عمق میشود. در تمامی آزمایشها، با افزایش تراکم پوشش مقدار فرسایش بستر نسبت به شرایط اولیه بیشتر شد، بهصورتی که در تراکم 50 درصد بیشترین و در تراکم 12 درصد کمترین تغییر مشاهده شد. در شرایط دبی یکسان با افزایش تراکم، عمق جریان افزایش مییابد. جابهجایی ذرات بستر در منطقه دارای پوشش گیاهی با افزایش تراکم، افزایش مییابد که در تراکم 50 درصد، سطح جریان نسبت به تراکمهای 12 و 25 درصد بیشتر و همچنین در این تراکم، بستر جریان نسبت به سطح اولیه دچار فرسایش و تغییر فرم بیشتری شده و تهنشینی و تجمع ذرات در انتهای پوشش در شرایط با تراکم کمتر، بیشتر مشاهده شده است.
منصور جهانتیغ
چکیده
سیستان همواره مورد هجوم طوفانهای شنی قرار دارد، بهطوری که اثرات محدود کنندهای در توسعه آن ایفاء میکند. عوامل متعددی در ایجاد این طوفانها نقش دارند که یکی از آنها، تخریب پوشش گیاهی منطقه بهدلیل تردد خودرو است. بهمنظور شناسایی نقش این تردد در بروز طوفانهای شنی سیستان این پژوهش انجام شد. برای اجرای این پژوهش، سه ...
بیشتر
سیستان همواره مورد هجوم طوفانهای شنی قرار دارد، بهطوری که اثرات محدود کنندهای در توسعه آن ایفاء میکند. عوامل متعددی در ایجاد این طوفانها نقش دارند که یکی از آنها، تخریب پوشش گیاهی منطقه بهدلیل تردد خودرو است. بهمنظور شناسایی نقش این تردد در بروز طوفانهای شنی سیستان این پژوهش انجام شد. برای اجرای این پژوهش، سه منطقه در داخل دریاچه هامون که تحت تأثیر فرسایش قرار گرفته بودند، انتخاب و علاوه بر آن تیماری نیز بهعنوان شاهد مشخص شدند. در هر یک از این محدودهها، ترانسکت خطی به طول 600 متر انداخته و از هر محل سه نمونه خاک از ابتدا، 50 درصد طول و انتهای آنها جمعآوری و به آزمایشگاه انتقال و ویژگیهایی از قبیل رطوبت، بافت، مواد آلی EC ،OM، pH، کربنات کلسیم خاک تجزیه و همچنین، پوشش گیاهی آنها نیز اندازهگیری شد. با استفاده از معادله جهانی فرسایش و تعیین هریک از عوامل آن به روش علمی، میزان فرسایش سالانه خاک برآورد شد. بررسی دادهها نشان داد که محدودههای همراه با تردد خودرو با کاهش میزان رس، پوشش گیاهی، پستی و بلندی، زبری سطح خاک و مواد آلی همراه بوده، ولی باعث افزایش ذرات ریز خاک با قطر کوچکتر از 0.84 میلیمتر، pH ،EC ،CaCO3 و طول زمین که هر کدام از آنها در افزایش فرسایش بادی منطقه نقش دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میزان فرسایش در مناطق مورد مطالعه بین 216.3-15.8 تن در هکتار است.
مهران لشنیزند؛ کیانفر پیامنی؛ شهلا احمدی؛ ایرج ویسکرمی
چکیده
مقایسه نقشههای اقلیمی و پوشش گیاهی ارتباط بسیار نزدیک بین دو پراکنش را نشانی میدهند، ولی چگونگی همبستگی اقلیم و پوشش گیاهی به خوبی درک نشده است. بنابراین، شناسایی و تعیین اثرات عوامل و عناصر مهم اقلیمی که بر پراکنش گونههای اصلی گیاهان ایران تأثیر میگذارند و سپس پهنهبندی بوم اقلیمشناسی کشور بر پایه عوامل و عناصر مذکور ...
بیشتر
مقایسه نقشههای اقلیمی و پوشش گیاهی ارتباط بسیار نزدیک بین دو پراکنش را نشانی میدهند، ولی چگونگی همبستگی اقلیم و پوشش گیاهی به خوبی درک نشده است. بنابراین، شناسایی و تعیین اثرات عوامل و عناصر مهم اقلیمی که بر پراکنش گونههای اصلی گیاهان ایران تأثیر میگذارند و سپس پهنهبندی بوم اقلیمشناسی کشور بر پایه عوامل و عناصر مذکور هدف اصلی این پژوهش است. بدین منظور 51 ایستگاه سینوپتیک کشور که دارای دوره آماری 30ساله (2005-1976) یا بیشتر بودند، انتخاب و دادههای هواشناسی آنها از بانک اطلاعاتی سازمان هواشناسی کشور استخراج شد. پس از تعیین متغیرهای اقلیمی موثر، بهکارگیری تکنیک مؤلفههای مبنا سبب شد که ماتریس مجموع متغیرهای اولیه (51×269)، به 14 مؤلفه با مقادیر ویژه بیش از یک تقلیل یابد که حدود 96.4 درصد از واریانس کل را توجیه میکنند. با توجه به اینکه سه مولفه اولیه (بهترتیب حرارتی، رطوبتی و بارشی) بیشترین تأثیر را در تبیین شرایط اقلیمی کشور دارند، بهعنوان مبنای پهنهبندیهای اقلیمی مورد استفاده قرار گرفتند. سه مؤلفه اول اقلیمی در محیط نرمافزار ArcGIS با استفاده از روش کریجینگ به نقشههای رستری تبدیل شدند. نقشههای رستری حاصل بهعنوان ورودی تکنیک خوشهبندی نظارت نشده مورد استفاده قرا گرفته و نقشه پهنهبندی اقلیمی ایران ترسیم شد. سرانجام با استفاده از دو مؤلفه اقلیمی (حرارتی و رطوبتی) به اضافه نقشه طبقات ارتفاعی کشور و با بهکارگیری تکنیک خوشهبندی نظارت نشده، نقشه پهنهبندی بوم اقلیمشناسی کشور ترسیم شد. بررسی این نقشه پهنهبندی نشان میدهد که مرزبندی مناطق بوم اقلیمشناسی کشور، عمدتا منطبق بر دو عامل اقلیمی (حرارتی و رطوبتی) و یک عامل شکل زمین (ارتفاع از سطح دریا) میباشد. از دیگر نتایج این پژوهش آن است که بیشترین پهنههای بوم اقلیمی کشور متعلق به مناطق کم ارتفاع (پایینتر از 1200 متر) بوده و سهم پهنههای بوم اقلیمی مرتفع (بالاتر از 2400 متر) بسیار ناچیز میباشد.
مهدی بشری؛ سیدحمیدرضا صادقی؛ عبدالصالح رنگآور
چکیده
بررسی عوامل موثر بر فرسایش خاک و تحلیل تغییرپذیری آنها از ضروریات اصلی پروژههای حفاظت خاک و آب میباشد. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش دو جهت اصلی شمالی و جنوبی در میزان فرسایش خاک ناشی از رگبارهای مختلف در حوزه آبخیز سنگانه واقع در خراسان رضوی با استفاده از یک جفت کرت کوچک به ابعاد 2 در 2 متر انجام شد. کرتهای یادشده با ...
بیشتر
بررسی عوامل موثر بر فرسایش خاک و تحلیل تغییرپذیری آنها از ضروریات اصلی پروژههای حفاظت خاک و آب میباشد. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش دو جهت اصلی شمالی و جنوبی در میزان فرسایش خاک ناشی از رگبارهای مختلف در حوزه آبخیز سنگانه واقع در خراسان رضوی با استفاده از یک جفت کرت کوچک به ابعاد 2 در 2 متر انجام شد. کرتهای یادشده با استفاده از ورقههای فلزی محصور و خروجی آنها نیز به ظروف جمعآوری کننده رواناب منتهی و با فاصله کم در مقابل یکدیگر و در دو جهت نصب شدند. سپس، رواناب و رسوب خروجی از کرتها در نتیجه وقوع 12 رگبار طی پاییز و زمستان 1385 و بهار 1386 جمعآوری و غلظت رسوب حاصل از آنها در هر رگبار محاسبه شد. نتایج بهدست آمده از تجزیه و تحلیل دادههای غلظت رسوب بهدست آمده طی دوره و رگبارهای مطالعاتی دلالت بر اختلاف معنیدار (0.001<p) دادههای حاصل از کرتهای مورد مطالعه در دو جهت اصلی شمالی و جنوبی با یکدیگر بهدلیل تاثیر مشخص جهتها بر وضعیت پوشش گیاهی داشته است.
علی رضایی
دوره 2، شماره 1 ، اردیبهشت 1389، ، صفحه 11-17
چکیده
از بین بردن پ وشش گیاهی و گسترش اراضی دیم شیب دار در سطح حوزه های آبخیز کشور، عامل افزایش رواناب و شدت سیلاب می باشد. برای آشکار سازی روند تغییرات دبی سیلاب در حوزه آبخیز قزل اوزن ، داده های دبی های اوج سالانه و بارندگی یک روزه بیشینه سالانه تمام ایستگاه های داخل حوزه، جمع آوری شدند. داده های ب ه دست آمده در یک دوره آماری 30 ساله باز سازی ...
بیشتر
از بین بردن پ وشش گیاهی و گسترش اراضی دیم شیب دار در سطح حوزه های آبخیز کشور، عامل افزایش رواناب و شدت سیلاب می باشد. برای آشکار سازی روند تغییرات دبی سیلاب در حوزه آبخیز قزل اوزن ، داده های دبی های اوج سالانه و بارندگی یک روزه بیشینه سالانه تمام ایستگاه های داخل حوزه، جمع آوری شدند. داده های ب ه دست آمده در یک دوره آماری 30 ساله باز سازی و نرمال شده اند. با تقسیم داده های به دست آمده به دوره های آماری 10 ساله و تلفیق مجدد آن ها، در نهایت شش دوره آماری با طول دوره زمانی 10 الی 30 ساله به دست آمده است . برای محاسبه میانگین متغیرها برای هر دوره آماری، دوره باز گشت دو سال مبنای محاسبه قرار گرفته، لذا توزیع احتمالاتی لوگ پیرسون نوع III بر آن ها برازش داده شده است . متوسط هر دسته از متغیرها نسبت به زمان، پلات شده و خطی بر آن ها برازش داده شده است . نتایج ب ه دست آمده نشان می دهد ب ر اساس روش کندال تائو تنها در مورد دو ایستگاه هواشناسی گیتو و سلامت آباد و دو ایستگاه آب سنجی سرچم و دهگلان روند افزایشی و معنی دار آماری تغییر دبی های اوج و بارندگی یک روزه بیشینه سالانه نسبت به زمان وجود داشته و در بقیه موارد تغییرات آن ها فاقد هماهنگی معنی دار با روند زمان ب ه صورت مثبت یا منفی می باشند. اما شیب متوسط خط رگرسیون تغییرات با رندگی 24 ساعته نسبت به زمان به عنوان عاملی از تغییرات اقلیمی برابر با 0.031 و در مقابل، شیب خط رگرسیون تغییرات دبی سیلابی نسبت به زمان برابر با 0.059 می باشد. بنابراین ش یب دبی سیلابی حدود 1.9 برابر شیب تغییرات بارندگی یک روزه نسبت به زمان است . این یافته بیان گر تخریب پوشش گیاهی ب ه دلیل توسعه اراضی دیم، افزایش ضریب رواناب و افزایش شدت سیلاب در حوزه مورد بررسی می باشد.
ابوالقاسم دادرسی؛ شاهرخ حکیمخانی؛ عبدالصالح رنگآور
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1388، ، صفحه 227-239
چکیده
مدلهای تجربی فراوانی برای برآورد فرسایش خاک وجود دارد که همه آن ها برپایه مشاهدات، استدلال و منطق ارائه دهندگان مدل ها و برای مناطق خ اصی معادله شده اند. به منظور استفاده از این مدل ها در مناط قی غیر از مناطق ارائه، باید کارآ یی آن ها مورد بررسی قرار گیرد. در تحقیق حاضر، مدل فرسایشی مورگان، مورگان و فینی از میان مدل های موجود، به دلیل ...
بیشتر
مدلهای تجربی فراوانی برای برآورد فرسایش خاک وجود دارد که همه آن ها برپایه مشاهدات، استدلال و منطق ارائه دهندگان مدل ها و برای مناطق خ اصی معادله شده اند. به منظور استفاده از این مدل ها در مناط قی غیر از مناطق ارائه، باید کارآ یی آن ها مورد بررسی قرار گیرد. در تحقیق حاضر، مدل فرسایشی مورگان، مورگان و فینی از میان مدل های موجود، به دلیل مورد توجه قرار دادن مفاهیم جدید فرسایش خاک ، استفاده از نتایج مطالعات ژئومورفولوژی و مهندسی کشاورزی، سود جستن از شمای ساده شده مدل مایر و ویشمایر، و همچنین ناچیز بودن تعداد پژوهش های انجام گرفته بر روی آن در ایران، انتخاب و کارآیی آن با استفاده از کرت های فرسایش خاک عرصه تحقیقاتیِ سنگانۀ شهرستان مشهد مورد بررسی قرار گرفت . ابتدا با انجام یک بررسی صحرایی، کرت هایی که در آن ها فرسایش شیاری مشاهده شد از گردونه بررسی حذف ، و داده های مورد نیاز برای 78 کرت باقی مانده، جمع آوری شد. داده های بارش، شیب ، پوشش گیاهی و خاک شناسی از داده های موجود، اطلاعات مربوط به عمق توسعه ریشه با انجام مطالعات صحرایی ، ظرفیت زراعی و و زن مخصوص ظاهری خاک در هر کرت به روش آزمایشگاهی و سایر پارامترهای مدل ، به کمک اطلاعات کسب شده، جداول مربوطه گردآوری شد. مدل برای تمام 78 کرت منتخب اجرا و مقدار تلفات خاک هر کرت برآورد شد. علاوه بر این ، مقدار تلفات خاک در هر کرت با توجه به حجم روانآب و رسوب مشاهده ای در هر کرت طی سالیان گذشته، اندازه گیری شد. نتایج حاصله برای هر کرت مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نسبت مقدار متوسط تلفات خاک برآوردی مدل ، به مقادیر متوسط رسوب مشاهده ای در هر کرت ، به دست آمد . بر اساس توصیه مورگان، اگر0 تا دو قرار داشت، کارآیی مدل برای آن کرت تایید می شد . نتایج نشان داد که / فقط نسبت یاد شده در دامنۀ 5 هم خوانی چندان خوبی بین خروجی مدل و مقادیر مشاهده ای فرسایش خاک در هر کرت وجود ندارد ، به گونه ای که 28 درصد از کرت های منتخب، مدل مورد تائید قرار گرفته، در سایر کرت ها، مقادیر برآوردی مدل، بالاتر یا / تنها در 21 پایین تر از مقادیر مشاهده ای بودند . بررسی شرایط شیب، پوشش گیاهی و خاک کرت ها نشان داد که کارآیی مدل، تنها برای وضعیتی با پوشش گیاهی کم تر از 20 درصد، شیب زیادتر از 40 درصد و عمق خاک کم تر از 10 سانتی متر، مناسب است.