جمال مصفایی؛ داود نیککامی؛ امین صالحپورجم
چکیده
بهمنظور دستیابی به توسعه پایدار، طرحریزی یک برنامه مدیریتی صحیح ضروری است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاریخچه، وضعیت فعلی و نیازهای آتی مدیریت حوزههای آبخیز بهعنوان واحدهای اصلی مدیریت سرزمین در ایران است. بدین منظور، ضمن ارایه مفاهیم آبخیز و مدیریت حوضه، ساختار تشکیلاتی، فعالیتها و رویکرد فعلی آبخیزداری در ایران بررسی ...
بیشتر
بهمنظور دستیابی به توسعه پایدار، طرحریزی یک برنامه مدیریتی صحیح ضروری است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاریخچه، وضعیت فعلی و نیازهای آتی مدیریت حوزههای آبخیز بهعنوان واحدهای اصلی مدیریت سرزمین در ایران است. بدین منظور، ضمن ارایه مفاهیم آبخیز و مدیریت حوضه، ساختار تشکیلاتی، فعالیتها و رویکرد فعلی آبخیزداری در ایران بررسی شد. همچنین، برای تبیین اهداف پژوهش، نحوه نگرش و انجام مدیریت آبخیز، برای چهار مطالعه موردی در داخل و خارج کشور (دو نمونه داخلی و دو نمونه خارجی) مورد مقایسه قرار گرفت. سیر تاریخی آبخیزداری در ایران بیانگر آن است که نشانههایی از تغییر رویکرد از یک نگاه مکانیکی سنتی به سمت نگاه مدیریت سیستمی در حال تکوین است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که برای عملیاتی شدن مدیریت یکپارچه سرزمین در واحدهای مدیریتی تحت عنوان آبخیز، تشکیل شورایی با مضمون شورای عالی آبخیز که سلامت حوضه را با رعایت اصول توسعه پایدار در راس اهداف خود قرار میدهد، ضروری است. همچنین، برای بهبود فرایند مدیریت آبخیزهای ایران، مواردی از جمله تشکیل سازمانی واحد و قدرتمند برای مدیریت آبخیزها، اصلاح ساختار سازمانی فعلی و ایجاد کمیتههایی با مضمون شورای آبخیز، حکمرانی مشارکتی آبخیز و ایفای نقش تمامی ذینفعان حوضه در سیاستگذاریها، بهکارگیری الگوی واحد و مناسب مدیریت آبخیز، توجه به موضوع مقیاس حوضه و تدوین راهحلهای بلندمدت و پایدار برای مقیاسهای مختلف زمانی و مکانی، تغییر نگرش نسبت به ماهیت اقدامات آبخیزداری از فنی-مهندسی به مدیریتی پیشنهاد شد.
بهرام چوبین؛ کریم سلیمانی؛ محمود حبیبنژاد روشن؛ آرش ملکیان
چکیده
مدیریت جامع حوزه آبخیز و تعمیم اطلاعات به حوضههای فاقد آمار، نیازمند درک حوضههای همگن میباشد. شباهت هیدرولوژیکی حوضهها از رفتار هیدرواقلیمی و فیزیکی حوضهها منتج میشود. در این تحقیق، برای تشخیص زیرحوضههای همگن هیدرولوژیکی، از شاخصهای هیدرواقلیمی و فیزیکی استفاده شد. تحلیل عاملی برای کاهش ابعاد متغیرها بهطور جداگانه ...
بیشتر
مدیریت جامع حوزه آبخیز و تعمیم اطلاعات به حوضههای فاقد آمار، نیازمند درک حوضههای همگن میباشد. شباهت هیدرولوژیکی حوضهها از رفتار هیدرواقلیمی و فیزیکی حوضهها منتج میشود. در این تحقیق، برای تشخیص زیرحوضههای همگن هیدرولوژیکی، از شاخصهای هیدرواقلیمی و فیزیکی استفاده شد. تحلیل عاملی برای کاهش ابعاد متغیرها بهطور جداگانه برای شاخصهای اقلیمی، هیدرولوژیکی و فیزیکی انجام شد و سرانجام با استفاده از الگوریتم خوشهبندی فازی (FCM) و روش خوشهبندی سلسله مراتبی (HCA) زیرحوضههای همگن شناسایی شدند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که از بین شاخصهای اقلیمی، شاخصهای طول دوره سرد، طول فصل رشد، بیشترین بارش پنج روزه، میانگین دمای بیشینه و شاخص روزهای گرم و از بین شاخصهای هیدرولوژیکی، شاخص درصد سطح گروه D هیدرولوژیک و شاخص سیلخیزی بهعنوان شاخصهای نهایی هیدرواقلیمی انتخاب شدند. همچنین، از بین پارامترهای فیزیکی شاخصهای سطح حوضه، کشیدگی حوضه، میانگین طول زهکشها و کل پستی و بلندی برای گروهبندی زیرحوضهها انتخاب شدند. مقایسه نتایج روشهای FCM و HCA نشان داد که تعداد خوشههای بهینه در دو روش با هم تفاوتی ندارند ولی نتایج طبقهبندی حوضهها در هر خوشه در دو روش متفاوت است. در استفاده از متغیرهای هیدرواقلیمی شباهت دو روش طبقهبندی در خوشههای یکسان برابر با 25 حوضه و برای متغیرهای فیزیکی برابر با 27 حوضه است. نتایج طبقهبندی حوضهها بهوسیله پارامترهای هیدرواقلیمی در مقایسه با پارامترهای فیزیکی شباهت چندانی ندارد، بهطوری که در روش FCM تعداد 17 زیرحوضه و در روش HCA تعداد 19 زیرحوضه، در طبقات مشابه قرار گرفتهاند. با توجه به اینکه هیچ ارجعیتی برای پذیرش نتایج طبقهبندی حوضهها بهوسیله پارامترهای هیدرواقلیمی یا پارامترهای فیزیکی وجود ندارد، بنابراین، از ترکیب پارامترهای نهایی هیدرواقلیمی و فیزیکی برای طبقهبندی استفاده شد. نتایج طبقهبندی حوضهها با ترکیب پارامترهای هیدرواقلیمی و فیزیکی نشان داد که تعداد 33 زیرحوضه از 38 زیرحوضه در هر دو روش FCM و HCA در خوشههای مشابه قرار گرفتهاند. همگنبندی زیرحوضههای کرخه بر اساس ترکیبی از متغیرهای فیزیکی و هیدرواقلیمی آشکار کرد که مناطق شمالی در طبقه سه، مناطق مرکزی (از شرق تا غرب) در طبقه دو و مناطق جنوبی حوضه در طبقه یک قرار گرفتهاند. بهطور ذاتی، این زیرحوضهها به هم شبیه بوده و از نظر آبخیزداری عملیات مدیریتی و حفاظتی یکسانی را نیز میطلبند.
محمد ابراهیم بنیحبیب؛ مارینا عزتی امینی؛ محمد هادی شبستری
چکیده
با تغییرات زندگی شهری، تغییرات آب و هوایی، ایجاد خشکسالی و سیلاب پی در پی، موضوع احیای رودخانهها به یکی از مسائل مهم منابع آب-زیست محیطی تبدیل شده است. در سالهای گذشته عدم توجه به مسائل زیست محیطی، بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی، نادیده گرفتن امر توسعه پایدار، تغییر در ساختمان طبیعی و کانالیزه شدن بسیاری از رودخانههای ...
بیشتر
با تغییرات زندگی شهری، تغییرات آب و هوایی، ایجاد خشکسالی و سیلاب پی در پی، موضوع احیای رودخانهها به یکی از مسائل مهم منابع آب-زیست محیطی تبدیل شده است. در سالهای گذشته عدم توجه به مسائل زیست محیطی، بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی، نادیده گرفتن امر توسعه پایدار، تغییر در ساختمان طبیعی و کانالیزه شدن بسیاری از رودخانههای شهری، این منابع آب سطحی را از حالت طبیعی و شرایط مطلوب آن دور کرده است. این مطالعه با در نظر گرفتن شش معیار توسعه پایدار و استفاده از روش ترکیبی تصمیمگیری چند معیاره M-TOPSIS-AHP و در نظر گرفتن دو هدف احیای کمی و کیفی جریان آب پایه و ایمنسازی در برابر سیل اقدام به تدوین و گزینش بهترین راهبرد در راستای تحقق این اهداف برآمده است. دادههای مورد نیاز از طریق فرمهای نظرسنجی تخصصی که بهوسیله 38 تن از متخصصین حوضه آب پر شده بود، جمعآوری شد. در ابتدا با بررسی نرخ ناسازگاری فرمهای ناسازگار حذف شد، سپس برای بهدست آوردن وزنهای نسبی از مقایسات زوجی AHP استفاده شد و در نهایت به کمک روش شباهت به گزینه ایدهآل اصلاح شده راهبردها رتبهبندی و راهبرد برتر معرفی شد. در این مقاله چارچوبی مناسبی برای تعیین راهبرد توسعه پایدار در احیای یک رودخانه فصلی شهری ارائه شده که میتواند در احیای رودخانههای فصلی در شهرها مورد استفاده قرار گیرد.
محبوبه اکرمیان؛ محمد تقی دستورانی؛ محمد فرزام؛ احسان عبدی
چکیده
پوشش گیاهی نقش قابل توجهی در کنترل لغزشهای سطحی خاک از طریق اثرات مکانیکی و هیدرولوژیکی ایفا میکند. اما با توجه به پیچیدگی تعاملات گیاهان در خاک، کمیسازی اثرات مقاومت ریشهها در خاک بهعنوان یک چالش باقی مانده است. این مطالعه، به بررسی و کمیسازی اثرات حضور ریشههای گونه گز در افزایش مقاومت برشی خاک کنارههای ...
بیشتر
پوشش گیاهی نقش قابل توجهی در کنترل لغزشهای سطحی خاک از طریق اثرات مکانیکی و هیدرولوژیکی ایفا میکند. اما با توجه به پیچیدگی تعاملات گیاهان در خاک، کمیسازی اثرات مقاومت ریشهها در خاک بهعنوان یک چالش باقی مانده است. این مطالعه، به بررسی و کمیسازی اثرات حضور ریشههای گونه گز در افزایش مقاومت برشی خاک کنارههای رودخانه کشفرود در استان خراسان رضوی میپردازد. به این منظور، بعد از بازدیدهای میدانی از منطقه، تعداد 18 نمونه دست نخورده خاک حاوی ریشههای درختچه گز و سه نمونه خاک بدون ریشه بهوسیله قالبهای 10×10 سانتیمتری از عرصه برداشت شد. این نمونهها به آزمایشگاه منتقل و آزمایش برش مستقیم بر روی آنها انجام شد و با رسم پوش گسیختگی موهر-کولمب، مقاومت برشی خاک مسلح شده با ریشه بهدست آمد و با نمونههای بدون ریشه مقایسه شد. نتایج حاکی از آن است که حضور ریشهها در خاک باعث افزایش چسبندگی و مقاومت برشی خاک بهترتیب تا 216.6 و 41.64 درصد میشود. همچنین، نتایج نشان میدهد که با افزایش شاخصهای تراکم پوششهای گیاهی RAR و RDR چسبندگی و در نتیجه مقاومت برشی خاک نیز افزایش مییابد. بدیهی است این افزایش مقاومت برشی خاک باعث پایداری طبیعی کنارههای رودخانه در مقابل فرسایش و تخریب میشود.
علی طالبی؛ زهرا اسلامی؛ عبدالحسین عباسی
چکیده
شناسایی مناطق دارای پتانسیل زیاد سیلخیزی در حوزه آبخیز از جمله کارهای بسیار مهم در کنترل سیل و کاهش خسارات ناشی از آن میباشد. در تحقیق حاضر، به بررسی امکان اولویتبندی نه زیرحوضه از نظر سیلخیزی در حوزه آبخیز اسکندری واقع در استان اصفهان با استفاده از نرمافزار HEC-HMSپرداخته شده است. همچنین، اولویتبندی زیرحوضهها با ...
بیشتر
شناسایی مناطق دارای پتانسیل زیاد سیلخیزی در حوزه آبخیز از جمله کارهای بسیار مهم در کنترل سیل و کاهش خسارات ناشی از آن میباشد. در تحقیق حاضر، به بررسی امکان اولویتبندی نه زیرحوضه از نظر سیلخیزی در حوزه آبخیز اسکندری واقع در استان اصفهان با استفاده از نرمافزار HEC-HMSپرداخته شده است. همچنین، اولویتبندی زیرحوضهها با استفاده از روشهای تجربی ضریب سیلخیزی و دبی پیک در واحد سطح انجام شد. بهمنظور اجرای مدل HEC-HMS از بارش طرح با دوره بازگشتهای دو ، پنج، 10، 50 و 100 ساله استفاده شد. با کاربرد روش حذف ترتیبی زیرحوضهها و حذف CN هر یک از زیرحوضهها در هر مرتبه از اجرای مدل، هیدروگرافهای سیل متناظر با بارش، برای هر یک از زیرحوضهها محاسبه و میزان تأثیر هر یک از آنها در تولید سیل خروجی بهدست آمد و زیرحوضهها بهترتیب نقش آنها در سیل خروجی اولویتبندی شدند. نتایج نشان داد، زیرحوضه I با احتساب زیرحوضههای مستقل و غیر مستقل دارای اولویت نخست پتانسیل سیلخیزی میباشد. اولویتبندی زیرحوضهها در دو روش تجربی بهکار برده شده نتایج کاملا متفاوتی از یکدیگر داشته و عدم تبعیت این اولویتبندی از یک روند خاص میباشد. بهطوری که زیرحوضه E در روش ضریب سیلخیزی دارای اولویت ششم و در روش برآورد دبی پیک در واحد سطح دارای اولویت سوم میباشد. با مقایسه اولویتبندی زیرحوضهها در مدل HEC-HMS در دوره بازگشتهای مختلف، نتایج نشان میدهد که اولویتبندی زیرحوضهها در دوره بازگشتهای مختلف از روندی خاص تبعیت میکند. بنابراین، مدل HEC-HMS کارایی بیشتری در اولویتبندی زیرحوضهها از لحاظ سیلخیزی نسبت به روشهای تجربی دارد.
ایمان صالح؛ عطااله کاویان؛ محمود حبیبنژاد روشن؛ زینب جعفریان
چکیده
کشور ایران که بهطور عمده از شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک بهره میگیرد، دارای اکوسیستمی ناپایدارتر و شکنندهتر نسبت به مناطق مرطوب است و اهمیت حفاظت از منابع آب و خاک در آن دو چندان است. یکی از راهکارهای موثر در کاهش آلودگی در آبهای سطحی و فرسایش خاک، استفاده از نوارهای حائل گیاهی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر شدت رواناب، ...
بیشتر
کشور ایران که بهطور عمده از شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک بهره میگیرد، دارای اکوسیستمی ناپایدارتر و شکنندهتر نسبت به مناطق مرطوب است و اهمیت حفاظت از منابع آب و خاک در آن دو چندان است. یکی از راهکارهای موثر در کاهش آلودگی در آبهای سطحی و فرسایش خاک، استفاده از نوارهای حائل گیاهی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر شدت رواناب، نوع و سن گیاه بر کارایی نوارهای حائل گیاهی در کنترل کیفیت و کمیت رواناب در منطقه ساری به انجام رسیده است. این پژوهش، با استفاده از کرتهای آزمایشی 10×1 متری و تولید رواناب مصنوعی با دبی معادل رواناب حاصل از بارندگی با دوره بازگشت 25 و 100 سال طی یک سال صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که کارایی نوارهای حائل گیاهی حاوی وتیور و همچنین، چمن بومی تحت رواناب حاصل از بارندگی با دوره بازگشت 25 سال، در کاهش کلیه آلایندههای مورد مطالعه و همچنین، حجم رواناب خروجی از کرتها در کلیه نوبتهای نمونهبرداری بالاتر از نوارهای حائل گیاهی تحت رواناب حاصل از بارندگی با دوره بازگشت 100 سال بود. همچنین، با توجه به یافتههای این تحقیق، کارایی نوارهای حائل گیاهی در کنترل کیفیت و کمیت رواناب تحت روانابهای شدید، کمتر تحت تأثیر خصوصیات نوار حائل و مرحله رشد گیاه و گونه آن است و خصوصیات جریان نقش مهمتری ایفا میکند. دو گونه گیاهی مورد مطالعه شامل وتیور و چمن نیز عملکرد متفاوتی در کاهش حجم رواناب و آلایندههای موجود در آن نشان دادند. همچنین، با گذشت زمان و افزایش سن گیاهان کارایی متفاوتی برای نوارهای حائل گیاهی مورد مطالعه مشاهده شد.
شیرکو ابراهیمی محمدی؛ سید حمیدرضا صادقی؛ کامران چپی
چکیده
در این پژوهش، ضمن بررسی تغییرات فصلی دبی و غلظت نیتریت، نیترات، آمونیوم، اورتوفسفات و پتاسیم محلول، تغییرات غلظت این مواد در آب پایه و رواناب ناشی از بارش نیز در آبراهههای فصلی و دائمی ورودی به دریاچه زریوار مطالعه شد. بررسی دادهها حکایت از تغییرات زیاد دبی در فصل بهار نسبت به دیگر فصول بهدلیل وقوع بارشهای مکرر و وقوع بیشینههای ...
بیشتر
در این پژوهش، ضمن بررسی تغییرات فصلی دبی و غلظت نیتریت، نیترات، آمونیوم، اورتوفسفات و پتاسیم محلول، تغییرات غلظت این مواد در آب پایه و رواناب ناشی از بارش نیز در آبراهههای فصلی و دائمی ورودی به دریاچه زریوار مطالعه شد. بررسی دادهها حکایت از تغییرات زیاد دبی در فصل بهار نسبت به دیگر فصول بهدلیل وقوع بارشهای مکرر و وقوع بیشینههای دبی در این فصل داشت. با وجود تفاوتهای رفتاری ورودیهای مختلف به دریاچه و همچنین، ماهیت متفاوت مواد مغذی، در مجموع غلظت مواد مغذی دارای تفاوتهای فصلی معنیدار بودند، بهطوری که بیشینه غلظتها و بیشترین تغییرات غلظت نیتریت، نیترات، اورتوفسفات محلول و آمونیوم در فصل تابستان مشاهده شد. تحلیل نتایج بررسی تغییرپذیری غلظت مواد مغذی در طول و بین وقایع بارشی بیانگر تفاوتهای معنیدار نیتریت و نیترات در طول و بین وقایع بارشی با سطوح معنیداری صفر و 0.018 بود، بهطوری که بیشترین تغییرات و بیشینه غلظتهای نیتریت و نیترات بهدلیل اثر رقیقسازی در طول رگبارها، عدم جذب بهوسیله ذرات خاک و در نتیجه عدم تجمع آن در آبخیز و حمل بهوسیله آب زیرزمینی، در آب پایه مشاهده شد. بیشینه غلظتهای اورتوفسفات محلول در نقاط 1 و 2 در آب پایه و در نقاط 3 و 4 در طی رگبارها ثبت شد. در مجموع، تغییرات معنیداری بین غلظت مواد مغذی بهجز پتاسیم در طول و بین وقایع بارشی مشاهده شد.
رئوف مصطفیزاده؛ سونیا مهری
چکیده
رابطه بارندگی-رواناب یکی از مهمترین و پیچیدهترین فرایندهای هیدرولوژیکی در درک ارزیابی پاسخ هیدرولوژیک آبخیزها است. در این مطالعه، روابط بارش و رواناب حوضههای استان اردبیل بهمنظور تحلیل تغییرات مکانی پاسخ حوضه با استفاده از چندضلعیهای بارش-رواناب در مقیاس زمانی ماهانه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، تغییرات بارش و ...
بیشتر
رابطه بارندگی-رواناب یکی از مهمترین و پیچیدهترین فرایندهای هیدرولوژیکی در درک ارزیابی پاسخ هیدرولوژیک آبخیزها است. در این مطالعه، روابط بارش و رواناب حوضههای استان اردبیل بهمنظور تحلیل تغییرات مکانی پاسخ حوضه با استفاده از چندضلعیهای بارش-رواناب در مقیاس زمانی ماهانه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، تغییرات بارش و رواناب در مقیاس ماهانه در یک دوره 22 ساله از سال 1390-1368 در 20 ایستگاه هیدرومتری و 25 ایستگاه بارانسنجی در استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه ضریب رواناب ایستگاهها نشان داد که بیشترین ضریب رواناب، مربوط به ایستگاه دوست بیگلو با ضریب 33 درصد میباشد. بر اساس تحلیل پلیگونهای بارش-رواناب، آبخیزهای اربابکندی، پل الماس، سامیان و دوست بیگلو دارای تغییرات بالای ضریب رواناب هستند. همچنین حوضههای شمسآباد، کوزهتپراقی و احمدکندی دارای رفتار و واکنش هیدرولوژیک مشابه و یکنواخت از نظر تولید روناب هستند. بر اساس رابطه میان ضریب رواناب و مساحت در ماههای سال، بالاترین همبستگی در ماه اسفند با مقدار ضریب 0.92 مشاهده شد و کمترین مقدار ضریب در مرداد ماه نشان داد که بین مساحت و ضریب رواناب همبستگی وجود ندارد. بیشترین ضریب تغییرات رواناب مربوط به ایستگاه دوست بیگلو با چندضلعی کشیده در راستای هر دو محور طولی و عرضی است. نتایج درصد ضریب رواناب در ماههای مختلف نشان داد که در دو ایستگاه هیر و احمدکندی بیشترین ضریب رواناب در ماههای تیر تا شهریور است و مربوط به تأخیر زمانی در تولید رواناب مرتبط است. بر اساس نتایج، چندضلعی بارش و رواناب روشی مناسب برای مقایسه پاسخ هیدرولوژیکی و تغییرات رابطه بارش-رواناب در حوزههای آبخیز میباشد. قابل ذکر است که وجود رفتار پیچیده آبخیز در فرایند بارش-رواناب باعث ایجاد پلیگونهای نامنظم شده است که تفسیر آنها دشوار بوده، نیازمند تحلیلهای بیشتری از خصوصیات حوضه و عوامل موثر بر آن در مطالعات آتی و سایر مناطق کشور است.
سحر دارایی؛ عبدالرضا بهرهمند؛ حمید کریمی
چکیده
تغییرات کاربری اراضی موجب تغییر مؤلفههای مختلف چرخه هیدرولوژیکی و افزایش و یا کاهش مقادیر رواناب میشوند. رواناب زیرسطحی یکی از بخشهای مهم رواناب در مناطق مرطوب بهخصوص مناطق شیبدار با پوشش گیاهی عالی است. با توجه به مزیتها و قابلیتهای مدلهای هیدرولوژیکی توزیعی، این مدلها برای بررسی تغییرات کاربری اراضی ...
بیشتر
تغییرات کاربری اراضی موجب تغییر مؤلفههای مختلف چرخه هیدرولوژیکی و افزایش و یا کاهش مقادیر رواناب میشوند. رواناب زیرسطحی یکی از بخشهای مهم رواناب در مناطق مرطوب بهخصوص مناطق شیبدار با پوشش گیاهی عالی است. با توجه به مزیتها و قابلیتهای مدلهای هیدرولوژیکی توزیعی، این مدلها برای بررسی تغییرات کاربری اراضی و برآورد کمی این تغییرات مناسب هستند. در این تحقیق، به ارزیابی اثرات سناریوهای تغییر کاربری اراضی بر روی میزان جریان زیرسطحی با استفاده از مدل WetSpa در پایه زمانی روزانه در حوزه آبخیز دهنو با مساحت 263.43 کیلومتر مربع پرداخته شده است. برای اجرای مدل از دادههای هیدرومتئورولوژی روزانه از سال آبی 1385 تا 1389 شامل دادههای تبخیر، بارش و دما بهعنوان ورودی مدل استفاده شد. مدل ارتفاعی رقومی، کاربری اراضی و بافت خاک نقشههای ورودی مدل هستند. طبق پتانسیل حوزه آبخیز دهنو، چهار سناریو تغییر کاربری اراضی در محیط نرمافزار Arc GIS طراحی و برای شبیهسازی به مدل واسنجی شده وارد شدند. برای استفاده از مدل برای شبیهسازی اثر سناریوهای تغییر کاربری اراضی، آزمون تحلیل حساسیت و عدم قطعیت بهصورت دستی و سپس با برنامه بهینهسازی PEST انجام شد. با مقایسه هیدروگراف خروجی جریان زیرسطحی در وضعیت موجود با نتایج شبیهسازی شده از چهار سناریو، تغییرات در فرایندها و پارامترهای هیدرولوژیکی بررسی شد. در این تحلیل مشخص شد که بهبود کاربری حوضه باعث افزایش مقادیر جریان زیرسطحی، افزایش نفوذ عمقی، کاهش رواناب سطحی و افزایش زمان تمرکز شده و از طرفی با تخریب منطقه در جهت قهقرا مقدار جریان زیرسطحی و مقادیر نفوذپذیری و آبگذری به آبخوان سطحی و عمیق کاهش یافته و به حجم رواناب افزوده میشود. لذا، لزوم حفظ کاربری فعلی حوضه و بهبود و اصلاح آن، یکی از راهکارهای اساسی در جهت مدیریت رواناب سطحی در حوزه آبخیز مورد مطالعه است.
رضا لگزیان؛ امیر سعدالدین؛ مجید اونق؛ اکبر علیپور
چکیده
یکی از مشکلات عمده در جوامع و مراکز صنعتی و شهری، رواناب ناشی از بارندگی در این مناطق و به تبع آن ایجاد آب گرفتگی میباشد. این تحقیق، بهمنظور حل مشکل آب گرفتگی معابر شهری و کمبود منابع آب در شهر نیشابور صورت گرفته است. پس از مشخص شدن اقدامات قابل اجرا و تدوین 32 سناریوی مدیریتی برای این شهر، اثرات حاصل از اجرای سناریوهای تدوین شده ...
بیشتر
یکی از مشکلات عمده در جوامع و مراکز صنعتی و شهری، رواناب ناشی از بارندگی در این مناطق و به تبع آن ایجاد آب گرفتگی میباشد. این تحقیق، بهمنظور حل مشکل آب گرفتگی معابر شهری و کمبود منابع آب در شهر نیشابور صورت گرفته است. پس از مشخص شدن اقدامات قابل اجرا و تدوین 32 سناریوی مدیریتی برای این شهر، اثرات حاصل از اجرای سناریوهای تدوین شده با توجه به معیارهای فنی، محیط زیستی، هیدرولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی پیشبینی شده و با استفاده از روش تصمیمگیری چند معیاره، اولویتبندی سناریوها صورت گرفت. با وزندهی بر اساس نتایج استخراج شده به روش دلفی در بین شرکت کنندگان دارای تحصیلات دانشگاهی شهر نیشابور، سناریوی 24 (ترکیب بایوریتنشن، حوضچه نفوذ و مخزن زیرزمینی) و در بین شرکت کنندگان بدون تحصیلات دانشگاهی، سناریوی 28 (ترکیب بایوریتنشن، ترانشه، چاهک، پیادهرو، حوضچه نفوذ و مخزن زیرزمینی) در اولویت اول اجرایی قرار میگیرند. یافتههای تحقیق اخیر، بهطور خاص راهنمای مدیران و برنامهریزان شهر نیشابور در مدیریت موثرتر رواناب شهری است. همچنین، این نتایج بهطور عمومی میتواند الگوی تحقیقاتی مناسبی برای سایر آبخیزهای شهری در اختیار محققان و کارشناسان قرار دهد.
پرویز عبدینژاد؛ محمد روغنی
چکیده
تحقیق حاضر در ایستگاه تحقیقاتی قرهچریان، واقع در شمال غرب شهر زنجان اجرا شده است. سطوح آبگیر باران مورد آزمایش، به ابعاد 5×8 متر با تیمارهای شاهد (A)، بدون پوشش گیاهی و سنگریزه و با فیلتر سنگریزهای (B) و بدون فیلتر سنگریزهای (C)، عایق بودن بخشی از سامانه و با فیلتر سنگریزهای (D) و بدون فیلتر سنگریزهای (E) در قالب طرح آزمایشات بلوکهای ...
بیشتر
تحقیق حاضر در ایستگاه تحقیقاتی قرهچریان، واقع در شمال غرب شهر زنجان اجرا شده است. سطوح آبگیر باران مورد آزمایش، به ابعاد 5×8 متر با تیمارهای شاهد (A)، بدون پوشش گیاهی و سنگریزه و با فیلتر سنگریزهای (B) و بدون فیلتر سنگریزهای (C)، عایق بودن بخشی از سامانه و با فیلتر سنگریزهای (D) و بدون فیلتر سنگریزهای (E) در قالب طرح آزمایشات بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار میباشند. دادهبرداری از اول اردیبهشت لغایت اواخر شهریور سال 1392 به تعداد نه واقعه بارندگی روزانه، دو بار آبیاری با فاصله 60 روز برای هر نهال 45 لیتر و 33 بار اندازهگیری رطوبت در عمقهای 20 و 50 سانتیمتر صورت گرفت. نتایج نشان داد که در تیمار شاهد بارندگیهای فصل بهار نتوانسته تولید رواناب کند و تأثیری بر افزایش مقدار رطوبت خاک نداشته است. در دو تیمار B و C نسبت به حالت شاهد تأثیرپذیری رطوبت خاک از بارش روزانه بیشتر شده و افزایش نشان میدهد. در تیمارهای D و E تأثیرپذیری رطوبت خاک از بارش روزانه خیلی بیشتر شده، حتی تا 30 درصد افزایش حجمی را نشان میدهد که بهدلیل وجود سامانه دارای سطح عایق و غیر قابل نفوذ بودن سطح سطوح آبگیر بوده که به بارشهای کم هم واکنش نشان داده است. روند زمانی متوسط رطوبت در عمقهای 20 و 50 سانتیمتری در همه تیمارها تقریباً بر هم منطبق هستند. بهطوری که توزیع رطوبت در حد فاصل عمق 20 الی 50 سانتیمتر دارای تفاوت قابل توجه با هم نیستند. ولی بعضاً رطوبت عمق 20 سانتیمتر بیشتر از عمق 50 سانتیمتر است.
فرزاد حیدری؛ راضیه صبوحی
چکیده
سازندهای مارنی در حوزههای آبخیز، همواره از نظر تولید رسوب مشکلساز هستند. هدف از این بررسی، طبقهبندی مارنهای استان اصفهان بر اساس شاخصهای فرسایشپذیری و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آنها میباشد. در این راستا، ابتدا واحدهای مارنی استان، شناسایی و میزان تولید رسوب آنها با استفاده از دستگاه بارانساز، اندازهگیری شد. سپس ...
بیشتر
سازندهای مارنی در حوزههای آبخیز، همواره از نظر تولید رسوب مشکلساز هستند. هدف از این بررسی، طبقهبندی مارنهای استان اصفهان بر اساس شاخصهای فرسایشپذیری و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آنها میباشد. در این راستا، ابتدا واحدهای مارنی استان، شناسایی و میزان تولید رسوب آنها با استفاده از دستگاه بارانساز، اندازهگیری شد. سپس بر اساس شکل فرسایش از آنها نمونهبرداری و تحلیلهای فیزیکی و شیمیایی خاک بر روی نمونهها انجام شد. برای دستهبندی واحدهای مارنی از روش آماری تحلیل خوشهای استفاده شد. تحلیلها با سه دسته اطلاعات شیمیایی، فیزیکی و مجموع اطلاعات فیزیکی و شیمیایی به همراه اطلاعات شیب و رسوب اندازهگیری شده در اثر بارش با شدت شش میلیمتر در ساعت در هر مرحله از تحلیل انجام شد. نتایج نشان داد، موثرترین عوامل ایجاد تشابه در مارنها، خصوصیات شیمیایی و اثرات اقلیمی میباشد. با توجه به اطلاعات حاصل از بررسیهای انجامشده و نتایج بهدست آمده، میتوان اقلیم را بهعنوان مؤثرترین عامل در به وجود آوردن اختلافات بین واحدهای مارنی در بخشهای مختلف این استان معرفی نمود. چون علاوه بر اثرات مستقیمی که در ایجاد و تکامل مارنها دارا میباشد، سایر پارامترها را نیز بهصورت مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر قرار میدهد و انتخاب هر کدام از این پارامترها بهنحوی مرتبط با اقلیم است.
صدیقه محمدی
چکیده
در کشورهای در حال توسعه، بهعلت مشکلات مالی و فنی بهطور معمول دادههای رسوب اندکی اندازهگیری میشوند، لذا، مدلی که بتواند با استفاده از دادههای دبی آب، میزان بار رسوبی را برآورد کند، میتواند گزینه قابل اطمینانی باشد. با توجه به کاربرد انواع مدلها در پیشبینی رسوب، این تحقیق با هدف ارائه مدل بهینه برآورد ...
بیشتر
در کشورهای در حال توسعه، بهعلت مشکلات مالی و فنی بهطور معمول دادههای رسوب اندکی اندازهگیری میشوند، لذا، مدلی که بتواند با استفاده از دادههای دبی آب، میزان بار رسوبی را برآورد کند، میتواند گزینه قابل اطمینانی باشد. با توجه به کاربرد انواع مدلها در پیشبینی رسوب، این تحقیق با هدف ارائه مدل بهینه برآورد میزان رسوب معلق بر اساس دبی جریان بر روی ایستگاههای هیدرومتری بالادست رودخانه هلیلرود شامل ایستگاههای هیدرومتری پل بافت، سلطانی، هنجان، چشمه عروس، میدان و کناروئیه انجام شد. در این راستا، کارایی انواع مدلهای مختلف منحنی سنجه رسوب شامل مدلهای یک خطی، دو خطی، روش حد وسط دستهها به تنهایی و نیز با ضرایب اصلاحی CF1،CF2 و FAO و مدلهای جعبه سیاه شامل شبکه عصبی مصنوعی و سامانه استنتاج عصبی-فازی در شبیهسازی رسوب معلق مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از ارزیابی این مدلها با استفاده از پارامترهای ارزیابی MAE و RMSE با استفاده از دادههای آزمون، حاکی از آن است که مدلهای عصبی-فازی در عمده ایستگاههای هیدرومتری مورد مطالعه، شامل پل بافت، هنجان و کناروئیه با میزان MAE برابر 35.07، 11958.74 و 34235.27 و RMSE بهترتیب برابر 42.07، 28672.78 و 52735.92 تن در روز بهعنوان بهترین روش برای شبیهسازی میزان بار رسوب معلق بهشمار میآیند. همچنین، مدل شبکه عصبی مصنوعی تابع پایه شعاعی در ایستگاه هیدرومتری میدان با میزان MAE برابر 384.83 و RMSE برابر 669 تن در روز، روش منحنی سنجه رسوب دو خطی در ایستگاه چشمه عروس با میزان MAE و RMSE بهترتیب 1.7 و 4.1 تن در روز و روش منحنی سنجه یک خطی با اعمال ضریب اصلاحی CF1 با MAE و RMSE برابر 9723.2 و 41235.6 تن در روز در ایستگاه هیدرومتری سلطانی بهعنوان بهترین مدلها برای شبیهسازی میزان رسوب معلق میباشند.
زینب کریمی؛ واحدبردی شیخ
چکیده
در این پژوهش، ارزیابی اقدامات آبخیزداری در بخشی از حوزه آبخیز حبلهرود از دیدگاه آبخیزنشینان با استفاده از روش پرسشنامه (کتبی-حضوری) بهصورت کیفی مورد بررسی قرار گرفت. پاسخگویان بهصورت تصادفی از بین زنان و مردان انتخاب و تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده، با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که ...
بیشتر
در این پژوهش، ارزیابی اقدامات آبخیزداری در بخشی از حوزه آبخیز حبلهرود از دیدگاه آبخیزنشینان با استفاده از روش پرسشنامه (کتبی-حضوری) بهصورت کیفی مورد بررسی قرار گرفت. پاسخگویان بهصورت تصادفی از بین زنان و مردان انتخاب و تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده، با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که با وجود ضرورت و اهمیت بالای برگزاری برنامههای آموزشی و ترویجی از نظر مردم، تعداد و تنوع دورهها و برنامههای آموزشی و ترویجی برگزار شده، از دیدگاه آبخیزنشنیان کم است. ارزیابی نظرات مردم در خصوص عوامل کلیدی تأثیرگذار بر تخریب منابع طبیعی و محیط زیست و ارزیابی میزان آگاهی و احساس مسئولیت مردم در قبال محیط زیست، نشان داد که مردم محلی از آگاهی نسبتاً خوبی برخوردار هستند و از احساس مسئولیت بالایی برخوردار میباشند. همچنین، تأثیر و اهمیت اجرای روشهای حفاظت آب و خاک از ابعاد مختلف از دیدگاه آبخیزنشنیان در حد زیاد است. لذا، اجرای برنامههای آموزشی و ترویجی و دخالت دادن دانش بومی و مشارکت مردم محلی در موفقیت پروژهها ضروری است. از طرف دیگر، سطح درآمد پایین روستاییان و کمبود اشتغال که مشکل اصلی روستاییان میباشد، منجر به مهاجرت آنها در بعضی مناطق شده است. در واقع آبخیزنشینان عدم توانایی مالی اجرای پروژهها را بهعنوان عامل اصلی عدم استقبال از روشهای حفاظت آب و خاک بیان کردند. همچنین، عدم آگاهی و اطلاع از وجود روشهای حفاظت آب و خاک و اثرات آنها و عدم وجود پروژهها و مزارع نمایشی و الگو بهترتیب در اولویت دوم و سوم عدم استقبال از روشهای حفاظت آب و خاک رتبهبندی شدند.
معین جهانتیغ؛ سید محمد تاجبخش فخرآبادی؛ غلامرضا میراب شبستری؛ هادی معماریان خلیلآباد
چکیده
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تغییرات مورفولوژی رودخانه هیرمند با برآورد میزان رسوبات معلق حمل شده ناشی از سیلابهای ورودی به این رودخانه در ایران است. بدین منظور، نمونههایی از سیلابهای ورودی کشور افغانستان به ایران، برداشت و رسوبات معلق همراه آنها برآورد و روند تغییرات غلظت رسوبات در تغییرات زمانی و مکانی مختلف بهصورت ...
بیشتر
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تغییرات مورفولوژی رودخانه هیرمند با برآورد میزان رسوبات معلق حمل شده ناشی از سیلابهای ورودی به این رودخانه در ایران است. بدین منظور، نمونههایی از سیلابهای ورودی کشور افغانستان به ایران، برداشت و رسوبات معلق همراه آنها برآورد و روند تغییرات غلظت رسوبات در تغییرات زمانی و مکانی مختلف بهصورت میدانی در طول مسیر رودخانه سیستان مورد بررسی قرار گرفت. بازههای مستعد رسوبگذاری در طول مسیر رودخانه بهوسیله تصاویر ماهوارهای اسپات-5 سال 2016 با قدرت تفکیک مکانی 2.5 تا پنج متر مشخص شده، بر اساس عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای پس از زمینمرجعسازی بستر سیلابی جریان رودخانه در محیط GIS و اندازهگیری در همین محیط نرمافزاری، پارامترهای اندازه زاویه نسبت به شمال، شاخص سینوسیته، حالت جریان و عرض رودخانه در بازه زمانی نیم قرن اخیر، تعیین و تغییرات عرض بستر سیلابی با استفاده از آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که متوسط رسوب معلق رودخانه سیستان 32 گرم در لیتر بوده، حدود 7.3 میلیون تن رسوب به همراه سیلابها در دوره مورد مطالعه (15 ماه) وارد این رودخانه شده است. همچنین، یافتهها نشان داد که عرض بستر رودخانه در این بازه زمانی تغییرات چشمگیری داشته است، بهطوری که مقدار t بهدست آمده (در سطح یک درصد) اختلاف معنیداری را نشان میدهد و عرض رودخانه در سال 1395 نسبت به سال 1344 تقریباً به یک سوم کاهش یافته است. همچنین، 73 درصد از بستر رودخانه مورد مطالعه بهدلیل رسوبگذاری و ایجاد ناپایداری، قابلیت انتقال جریان آب را ندارد. بهطوریکه متوسط عرض بستر سیلابی از 160.79 به 41.32 متر، متوسط تغییرات زاویه نسبت به شمال رودخانه، از 287.94 به 295.26 درجه، متوسط شاخص سینوسیته از 1.39 به 1.18 و الگوی جریان از حالت پیچانرود به حالت سینوسی در سال 1395 تغییر یافته است. در مجموع نتایج کلی این پژوهش بیانگر آن است که پارامترهای هیدرولوژیکی (دبی و رسوب)، بیولوژیکی، تغییرات شیب بستر و احداث سد، از مهمترین عوامل تغییر غلظت رسوب معلق، و بهدنبال آن تغییر در مورفولوژی و تبدیل رودخانه از حالت مئاندری سینوسی نامنظم (سال 1344) به حالت مئاندری محدود (سال1395) است.
الیاس پرورش؛ رسول مهدوی؛ آرش ملکیان؛ یحیی اسماعیلپور؛ ارشک حلیساز
چکیده
برآورد معتبر و دقیق از میزان دبی اوج سیلاب و تعیین اولویت پتانسیل سیلخیزی در زیرحوضههای یک آبخیز بزرگ ضروری است. زیرا به لحاظ محدودیت منابع مالی احیاء آبخیزها، اقدامات مهندسی و کنترل سیل در کلیه زیرحوضهها عملی نمیباشد و از سوی دیگر ممکن است سیلاب در یک زیرحوضه بهدلیل شرایط خاص تولید شود. بهمنظور دستیابی به عوامل مؤثر ...
بیشتر
برآورد معتبر و دقیق از میزان دبی اوج سیلاب و تعیین اولویت پتانسیل سیلخیزی در زیرحوضههای یک آبخیز بزرگ ضروری است. زیرا به لحاظ محدودیت منابع مالی احیاء آبخیزها، اقدامات مهندسی و کنترل سیل در کلیه زیرحوضهها عملی نمیباشد و از سوی دیگر ممکن است سیلاب در یک زیرحوضه بهدلیل شرایط خاص تولید شود. بهمنظور دستیابی به عوامل مؤثر و روش اولویتبندی پتانسیل سیلخیزی در زیرحوزههای آبخیز، این پژوهش در حوزه آبخیز سرخون بندرعباس در جنوب ایران انجام شده است. برای این منظور، از مدل الکتره و فازی تاپسیس که از روشهای تصمیمگیری چند شاخصه مبتنی بر گزینه برتر میباشد، در توسعه روش یاد شده بهکار گرفته شده است. شاخصهای مهم برای ورود اطلاعات آن به مدل مذکور بر اساس نظرات کارشناسی (مستخرج از پرسشنامه) و مرور منابع علمی موجود از هفت معیار شامل نفوذپذیری، ضریب گراویلیوس، شیب متوسط وزنی حوضه، پوشش گیاهی، ضریب شکل، ضریب رواناب و شدت بارندگی با دوره بازگشتهای 25، 50 و 100 ساله بود که جهت اولویتبندی پتانسیل سیلخیزی زیرحوضهها در نظر گرفته شد. وزن هر شاخص از طریق روش AHP تعیین شد و برای انتخاب بهترین رتبهبندی و عملکرد مدل الکتره 3 و فازی تاپسیس از تکنیک ناپارامتریک ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. میزان همبستگی اسپیرمن بین مدلهای الکتره 3 و فازی تاپسیس 0.8 بهدست آمد. در مرحله نهایی، برای رتبهبندی از روش ادغام استفاده شد. نتایج نشان داد که زیرحوضههای 1-1-18، 14 و 2-1-18 بهترتیب به عنوان سیلخیزترین زیرحوضهها مشخص شدند. نتایج تحقیق نشان داد که متدولوژی معرفی شده با بهکارگیری مدل تلفیقی میتواند بهعنوان روشی مناسب جهت تعیین پتانسیل سیلخیزی و اولویتبندی زیرحوضهها مورد استفاده واقع شود.
علیرضا عربعامری؛ محمد حسین رامشت؛ خلیل رضایی؛ مسعود سهرابی
چکیده
امروزه بیابانزایی بهعنوان یک مشکل اساسی، بیشتر کشورهای جهان بهخصوص کشورهای در حال توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. پدیده بیابانزایی در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب رخ میدهد و باعث کاهش پتانسیل زمین میشود. در این پژوهش، از مدل مدالوس اصلاح شده بهدلیل آسانی، در دسترس بودن دادهها و همچنین، سازگاری ...
بیشتر
امروزه بیابانزایی بهعنوان یک مشکل اساسی، بیشتر کشورهای جهان بهخصوص کشورهای در حال توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. پدیده بیابانزایی در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب رخ میدهد و باعث کاهش پتانسیل زمین میشود. در این پژوهش، از مدل مدالوس اصلاح شده بهدلیل آسانی، در دسترس بودن دادهها و همچنین، سازگاری با شاخصهای موثر در تخریب اراضی برای ارزیابی کمی خطر بیابانزایی در حوضه شاهرود بسطام استفاده شده است. بدین منظور، ابتدا منطقه مطالعاتی به پنج واحد همگن تقسیم شد و از پنج معیار کیفیت خاک، اقلیم، پوشش گیاهی، مدیریت، فرسایش و 13 شاخص برای ارزیابی کمی بیابانزایی در واحدهای همگن استفاده شد. در ابتدا، لایههای اطلاعاتی شاخصهای مربوط به هر یک از معیارها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. سپس، هر یک از شاخصها بر اساس روش مدالوس اصلاح شده امتیازدهی شدند و از میانگین هندسی شاخصهای هر یک از معیارها، نقشه نهایی وضعیت هر معیار تهیه و از میانگین هندسی معیارها، نقشه حساسیت به بیابانزایی در هر واحد کاری تهیه شد. در نهایت، از تلفیق آنها نقشه حساسیت بیابانزایی در منطقه مطالعاتی بهدست آمد. طبق نتایج، معیارهای اقلیم و فرسایش، با متوسط وزنی 1.607 و 1.467 بیشترین تأثیر را در بیابانزایی داشتهاند و در مقابل، پوشش گیاهی، با متوسط وزنی 1.37 دارای کمترین تأثیر بوده است. طبق نتایج، از کل منطقه مطالعاتی به مساحت 7737.71 کیلومتر مربع 40 درصد (3096.311 کیلومتر مربع) در طبقه C3 و یا فرسایش بحرانی شدید قرار گرفت که نیازمند توجه بیشتر برای اعمال برنامههای مهار بیابانزایی است. نتایج این پژوهش، یک ابزار مدیریتی در دسترس برای تصمیمگیری در زمینه انتخاب مناطق دارای اولویت در زمینه مبارزه با بیابانزایی میباشد.
میلاد باقلانی؛ نورالدین رستمی؛ محسن توکلی
چکیده
سیلاب شهری، حجم آبی است که از ظرفیت شبکه زهکشی شهر خارج شده، منجر به بروز مشکلات و خسارات زیادی در شهر میشود. بیشتر تحقیقات صورت گرفته در سراسر جهان حاکی از افزایش سیلابهای شهری، بهویژه در کلانشهرها است. تمرکز جمعیت در مناطق شهری با توسعه شهرها و تغییر چهره طبیعی زمین سبب افزایش سطوح نفوذناپذیر و تغییر چرخه هیدرولوژی شده است. ...
بیشتر
سیلاب شهری، حجم آبی است که از ظرفیت شبکه زهکشی شهر خارج شده، منجر به بروز مشکلات و خسارات زیادی در شهر میشود. بیشتر تحقیقات صورت گرفته در سراسر جهان حاکی از افزایش سیلابهای شهری، بهویژه در کلانشهرها است. تمرکز جمعیت در مناطق شهری با توسعه شهرها و تغییر چهره طبیعی زمین سبب افزایش سطوح نفوذناپذیر و تغییر چرخه هیدرولوژی شده است. در این مطالعه، بهمنظور شبیهسازی رواناب سطحی حوزه آبخیز شهر ایلام از مدل هیدرولوژی- هیدرولیکی SWMM استفاده شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی مدل نشان داد که دبی اوج و حجم جریان شبیهسازی شده، انطباق خوبی با مقدار مشاهداتی دارد (شاخص بایاس 3.25 و خطای نسبی 0.065). با توجه به نتایج بهدست آمده از تحلیل حساسیت پارامترهای مهم مدل، عوامل مؤثر بر بروز سیلاب در شهر ایلام بهترتیب شامل کافی نبودن ابعاد کانالهای شهری برای عبور حجم سیلاب، افزایش مناطق نفوذناپذیر، ضریب زبری مناطق نفوذپذیر، شیب، مساحت، عرض معادل و ضریب زبری مناطق نفوذناپذیر هستند. طبق نتایج این پژوهش، زیرحوضه شماره 2 بهدلیل تغییرات کاربری اراضی، ساخت و سازهای غیر اصولی و شبکه زهکشی نامناسب که باعث افزایش سطوح نفوذناپذیر میشوند، دارای بیشترین خطر سیلاب میباشد و در صورت عدم توجه به زیرساختهای شبکه زهکشی و عدم رعایت نکات مربوط به گسترش شهرنشینی، شهر ایلام با خطر جدی سیلاب رو به رو است. همچنین، مدل SWMM دقت مورد نیاز برای شبیهسازی سیلاب شهری در شهر ایلام را دارد و از این مدل میتوان برای طرحهای مدیریت رواناب شهری و طراحی شبکه جمعآوری و دفع آبهای سطحی استفاده کرد.
حمیده افخمی؛ حسین ملکینژاد؛ عصمت اسماعیلزاده
چکیده
پژوهش حاضر که با هدف جلوگیری از هدررفت و تبخیر آب از مخازن آبی معدن مس سرچشمه انجام گرفته است، با استفاده از بطری و فوم پلییورتان پوششی شناور با نام یورتالات طراحی شده است. یورتالات طراحی شده شامل پوششهای چهار ضلعی دو لایه، متشکل از بطری میباشد که برای نگهداشت و شکلدهی، فوم پلییورتان به درون آن تزریق شده، آستری از ...
بیشتر
پژوهش حاضر که با هدف جلوگیری از هدررفت و تبخیر آب از مخازن آبی معدن مس سرچشمه انجام گرفته است، با استفاده از بطری و فوم پلییورتان پوششی شناور با نام یورتالات طراحی شده است. یورتالات طراحی شده شامل پوششهای چهار ضلعی دو لایه، متشکل از بطری میباشد که برای نگهداشت و شکلدهی، فوم پلییورتان به درون آن تزریق شده، آستری از بتن ضد اسید برای حفاظت از لایه فوقانی بر روی آن ایجاد شده است. بهمنظور بررسی کارایی پوششهای تهیه شده در کاهش میزان تبخیر، دو حوضچه با ابعاد نه متر مربع در مجاورت سد رسوبگیر مجتمع مس سرچشمه احداث و به مدت دو ماه کارایی پوشش شناور یورتالات دو لایه بر روی آن بررسی شده است. نتایج نهایی بهدست آمده نشان میدهد، کارایی یورتالات دو لایه در کاهش میزان تبخیر بیش از 92.50 درصد میباشد. با توجه به دوام و کارایی یورتالات، این طرح میتواند طرحی ارزشمند در راستای مصرف و کاربرد مفید ضایعات مخرب محیط زیست از یکسو و ذخیره و نگهداشت آب در شرایط بحرانی امروز کشور از سوی دیگر تلقی شود.
عباسعلی محمدیان؛ علی طالبی؛ مسعود گودرزی؛ ابوالفضل عبدالهی
چکیده
از مدلهای مولد اقلیمی در دامنه وسیعی از مطالعات از قبیل تغییر اقلیم، هیدرولوژی، محیط زیستی و ارزیابی ریسک در کشاورزی استفاده میشود. این مدلها قادرند سریهای زمانی مصنوعی در مقیاس روزانه با طول دوره مناسب را ایجاد کنند. در این تحقیق، دادههای مدل گردش عمومی جو HADCM3 با بهکارگیری مدل LARS-WG با سناریوهای B1، A2 و A1B ریزمقیاس شده، تغییرات ...
بیشتر
از مدلهای مولد اقلیمی در دامنه وسیعی از مطالعات از قبیل تغییر اقلیم، هیدرولوژی، محیط زیستی و ارزیابی ریسک در کشاورزی استفاده میشود. این مدلها قادرند سریهای زمانی مصنوعی در مقیاس روزانه با طول دوره مناسب را ایجاد کنند. در این تحقیق، دادههای مدل گردش عمومی جو HADCM3 با بهکارگیری مدل LARS-WG با سناریوهای B1، A2 و A1B ریزمقیاس شده، تغییرات ماهانه و فصلی بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه حوضه بلغور سد کارده مشهد در دوره 2065-2046 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دمای کمینه و بیشینه ماهانه پیشبینی شده نسبت به دوره پایه دارای تغییرات افزایشی میباشد. تغییرات دمای کمینه و بیشینه فصلی پیشبینی شده نسبت به دوره پایه مثبت بوده، این تغییرات، برای فصل بهار و تابستان، بیشتر از دو فصل دیگر هستند. تغییرات دمای کمینه دوره 2065-2046 بیشتر از تغییرات دمای بیشینه خواهد بود. این مطلب بیانگر این است که تغییرات دمای متوسط دوره آتی بیشتر تحت تأثیر افزایش دمای کمینه خواهد بود. همچنین، نتایج نشان از کاهش بارش برای سناریوهای B1 و A1B و افزایش بسیار ناچیز بارش برای سناریوی A2 را میدهد. با توجه به نتایج سه سناریو میتوان بهصورت کلی بیان داشت که در دوره فوق بارش کاهش و دمای کمینه و بیشینه افزایش خواهد یافت. بنابراین، با توجه به این امر و آگاهی از اثرات منفی مستقیم و غیر مستقیم تغییر اقلیم بر محیط و سایر بخشها برنامهریزیهای بلندمدت و استراتژیک برای مدیریت شرایط جدید امری اجتنابناپذیر و ضروری به نظر میرسد.