علی بختیاری زاده؛ محمد نجف زاده؛ صدیقه محمدی
چکیده
مقدمه
سفره آب زیرزمینی، از مهمترین منابع آبی هر کشور، بهخصوص کشوری مانند ایران است که در مناطق گرم و خشک قرار دارد. یکی از راههای پیشگیری از آلودگی منابع آب زیرزمینی، ارزیابی آسیبپذیری این منابع است. بهطوری که ارزیابی قابل اعتماد آسیبپذیری آب زیرزمینی میتواند، در تعیین دقیقتر نقاط آسیبپذیر آبخوان برای ...
بیشتر
مقدمه
سفره آب زیرزمینی، از مهمترین منابع آبی هر کشور، بهخصوص کشوری مانند ایران است که در مناطق گرم و خشک قرار دارد. یکی از راههای پیشگیری از آلودگی منابع آب زیرزمینی، ارزیابی آسیبپذیری این منابع است. بهطوری که ارزیابی قابل اعتماد آسیبپذیری آب زیرزمینی میتواند، در تعیین دقیقتر نقاط آسیبپذیر آبخوان برای حفاظت و مدیریت موثر منابع آب زیرزمینی مفید واقع شود.
مواد و روشها
در پژوهش حاضر، از شاخص DRASTIC برای ارزیابی حساسیت آبهای زیرزمینی، با در نظر گرفتن اثرات کاربری اراضی و آلودگی نیترات در دشت کرمان-باغین واقع در استان کرمان، استفاده شد. به این ترتیب، از هفت پارامتر عمق ایستابی، تغذیه خالص، بافت آبخوان، بافت خاک سطحی، توپوگرافی، تاثیر منطقه غیراشباع و هدایت هیدرولیکی برای محاسبه این شاخص استفاده شد. این شاخص، بهصورت یک برآورد اولیه ارزیابی آسیبپذیری آبخوان در برابر آلودگی آب زیرزمینی در مناطق مختلف مورد پذیرش است. اما با وجود پیچیدگیهایی در سامانه آب زیرزمینی و نظرات کارشناسی در تخصیص رتبه و وزن پارامترهای موجود در این شاخص و تفاوت در شرایط حاکم بر مناطق مورد مطالعه، همواره پژوهشگران را بر آن داشته است که در بهبود این شاخص گامهای عملی بردارند. این بهبود در تعدادی از پژوهشها با اضافه کردن پارامترهای دیگر مانند کاربری اراضی و تاثیر نیترات، به پارامترهای این شاخص انجام شده است. لذا، در پژوهش حاضر نیز از پارامترهای کاربری اراضی و خطر بالقوه مرتبط با کاربری اراضی بهترتیب برای محاسبه شاخص DRASTIC مرکب یا Composite DRASTIC (CD) و شاخص آسیبپذیری نیترات (Nitrate Vulnerability Index) استفاده شد. شاخص CD با اضافه کردن پارامتر کاربری اراضی به شاخص DRASTIC و شاخص NVI، با ضرب نقشه رستر رتبهبندی خطر بالقوه مرتبط با کاربری اراضی در شاخص DRASTIC، بهدست آمد. لازم به ذکر است که بر اساس نقشه کاربری اراضی، این دشت شامل 54 درصد مراتع کم تراکم، 24 درصد زراعتهای آبی، 10 درصد جنگلهای دست کاشت، شش درصد اراضی بدون پوشش و کویری، پنج درصد مناطق مسکونی و یک درصد دقهای رسی است. ارزیابی سه معیار آسیبپذیری که با محاسبه سه شاخص DRASTIC، CD و NVI بهدست آمد با همبستگی آنها با خطر آلودگی آب زیرزمینی، مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج و بحث
نتایج نشان داد که همبستگی شاخص DRASTIC با خطر آلودگی آب زیرزمینی هشت درصد، شاخص CD، 30 درصد و شاخص NVI 54 درصد، با احتمال 99 درصد، همبستگی معنیداری را نشان میدهند. نتایج حاکی از آن است که اضافه شدن پارامتر کاربری اراضی، باعث افزایش همبستگی آسیبپذیری با خطر آلودگی آب زیرزمینی میشود و ضرب خطر بالقوه مرتبط با کاربری اراضی به افزایش بیشتر این همبستگی کمک میکند. در نتیجه، شاخص NVI شاخص برتر نسبت به دو شاخص دیگر انتخاب شد.
نتیجهگیری
نتایج حاصل از شاخص NVI، دشت کرمان-باغین را به دو طبقه آسیبپذیری خیلی کم با مساحت 1528.07 کیلومتر مربع (75.52 درصد) با مقدار NVI کمتر از 70 و آسیبپذیری کم با مساحت 495.33 کیلومتر مربع (24.48 درصد) با مقدار NVI 70 تا 110، تقسیم میکند. در مجموع، پیشنهاد میشود در محدودههایی که آسیبپذیری کم است، برای مدیریت صحیح منابع آب زیرزمینی و جلوگیری از آلودگی این منابع، از احداث صنایع و کشت محصولات کشاورزی که باعث ایجاد آلودگی میشود، جلوگیری شود.
مهتاب صفری شاد؛ محمود حبیب نژاد روشن؛ کریم سلیمانی؛ علیرضا ایلدرمی؛ حسین زینی وند
چکیده
بسیاری از مشکلات زیست محیطی، ناشی از تغییرات مولفههای اصلی چرخه هیدرولوژیکی است. با این حال، مدلسازی بیلان آب میتواند به درک بهتر از اجزای چرخه هیدرولوژیکی بهمنظور توسعه گزینههای مدیریتی مناسب، کمک کند. هدف پژوهش حاضر، محاسبه سه مولفه مهم بیلان آب سطحی با استفاده از مدل WetSpass و ارزیابی این مدل در حوزه آبخیز همدان، ...
بیشتر
بسیاری از مشکلات زیست محیطی، ناشی از تغییرات مولفههای اصلی چرخه هیدرولوژیکی است. با این حال، مدلسازی بیلان آب میتواند به درک بهتر از اجزای چرخه هیدرولوژیکی بهمنظور توسعه گزینههای مدیریتی مناسب، کمک کند. هدف پژوهش حاضر، محاسبه سه مولفه مهم بیلان آب سطحی با استفاده از مدل WetSpass و ارزیابی این مدل در حوزه آبخیز همدان، بهار واقع در استان همدان در مقیاس زمانی ماهانه است. با توجه به اهمیت تبخیر و تعرق در محاسبات بیلان آب، نقشههای تبخیر و تعرق خروجی مدل به تفکیک کاربریهای مختلف ارزیابی شدند. ارزیابی تغذیه آب زیرزمینی نیز با توجه به محاسبات دستی این متغیر برای سال 92-1391، انجام شد. سپس، نتایج ضریب همبستگی کرامر بین نقشههای توزیع مکانی رواناب، تبخیر و تعرق واقعی و تغذیه آب زیرزمینی، با نقشههای ورودی به مدل بررسی شد. بهطورکلی، نتایج ارزیابی مدل در این تحقیق نشان داد، ضریب تبیین میان رواناب مشاهداتی و شبیهسازیشده در دوره واسنجی و اعتبارسنجی بهترتیب برابر با 0.79 و 0.83 است. نتایج ارزیابی نقشههای تبخیر و تعرق خروجی مدل WetSpass، قابلیت مدل را در شبیهسازی رواناب، تبخیر و تعرق و تغذیه آب زیرزمینی با دقت قابل قبول تایید کرد. نتایج، حاکی از وجود ضریب همبستگی بالا بین مولفه تبخیر و تعرق با کاربری اراضی (0.54)، بافت خاک (0.45)، پتانسیل تبخیر و تعرق (0.42) و درجه حرارت (0.31) است. همچنین، نتایج نشان داد بین مولفه رواناب با کاربری اراضی (0.62) و بافت خاک (0.58) همبستگی بالا و بین مولفه تغذیه آب زیرزمینی با کاربری اراضی (0.32) و بافت خاک (0.34) همبستگی متوسط وجود دارد. بنابراین، کاربری اراضی و بافت خاک بهترتیب اولین و دومین عامل تاثیرگذار بر توزیع مولفههای بیلان سطحی بودند.
حمزه سعیدیان؛ حمیدرضا مرادی
چکیده
با تعیین آستانه شروع رواناب و فرسایش بهوسیله شبیهساز باران میتوان با سرعت و دقت بیشتر و هزینه کمتر مقدار بارانی را که سبب وقوع رواناب در شرایط مختلف میشود، مشخص کرد. پس از تعیین آستانه شروع رواناب و فرسایش در هر منطقه با استفاده از روشهای بیولوژیک و عملیات مختلف میتوان از تبدیل رواناب به سیلاب جلوگیری کرد. در این ...
بیشتر
با تعیین آستانه شروع رواناب و فرسایش بهوسیله شبیهساز باران میتوان با سرعت و دقت بیشتر و هزینه کمتر مقدار بارانی را که سبب وقوع رواناب در شرایط مختلف میشود، مشخص کرد. پس از تعیین آستانه شروع رواناب و فرسایش در هر منطقه با استفاده از روشهای بیولوژیک و عملیات مختلف میتوان از تبدیل رواناب به سیلاب جلوگیری کرد. در این تحقیق، با توجه با اینکه شروع آستانه رواناب و فرسایش همزمان اتفاق میافتد و به اشتباه فقط اصطلاح شروع آستانه رواناب را در تحقیقات مختلف بهکار میبرند و کمتر به اصطلاح شروع آستانه فرسایش پرداخته میشود، بهمنظور تعیین مهمترین عوامل موثر در شروع آستانه همزمان رواناب و فرسایش کاربریهای مختلف نهشتههای سازندهای آغاجاری و گچساران، بخشی از حوزه آبخیز مرغا و کوه گچ شهرستان ایذه با مساحت 1609 و 1202 هکتار انتخاب شد. این تحقیق بهمنظور تعیین رابطه بین آستانه شروع رواناب و فرسایش بهوسیله شبیهساز باران با برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مانند درصد ماسه خیلی ریز، شن، رس، سیلت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، رطوبت، کربنات کلسیم و ماده آلی در کاربریهای مختلف سازندهای آغاجاری و گچساران انجام شد. سپس، نمونهبرداری زمان آستانه شروع رواناب و فرسایش در 13 نقطه و با سه بار تکرار در سازندهای آغاجاری و گچساران در شدتهای مختلف بارش 0.75، 1 و 1.25 میلیمتر در دقیقه در سه کاربری مرتع، منطقه مسکونی و اراضی کشاورزی به کمک دستگاه شبیهساز باران انجام شد. بهمنظور انجام تحلیلهای آماری از نرمافزار SPSS و EXCEL استفاده شد. مهمترین عوامل موثر در آستانه شروع رواناب و فرسایش به کمک رگرسیون چند متغیره شناسایی شدند. بهطور کلی، در سازند گچساران در هر سه کاربری بیشترین نقش را در افزایش زمان شروع رواناب و فرسایش، رس و کربنات کلسیم از خود نشان دادند و بیشترین نقش را در کاهش زمان شروع رواناب و فرسایش در سازند گچساران، ماسه خیلی ریز و رطوبت از خود نشان دادند. ولی در سازند آغاجاری در هر سه کاربری بیشترین نقش را در افزایش زمان شروع رواناب و فرسایش، رس و ماده آلی از خود نشان دادند و بیشترین نقش را در کاهش زمان شروع رواناب و فرسایش در سازند آغاجاری، ماسه خیلی ریز و شن و شوری خاک از خود نشان دادند.
نصرت آقازاده؛ منوچهر چیت سازان؛ یحیی میرزایی؛ حامد ابراهیمی
چکیده
در آبخوانهای مناطق شهری، بهدلیل وجود منابع مختلف آلاینده، احتمال آلودگی منابع آب زیرزمینی بالاست، لذا، بررسی آسیبپذیری منابع آب زیرزمینی میتواند در تعیین نقاط آسیبپذیر و حساس آبخوان بسیار موثر باشد. هدف از این مطالعه، ارائه و توسعه مدل دراستیک اصلاح شده برای تعیین آسیبپذیری آبخوان در مناطق شهری ارومیه است. برای این ...
بیشتر
در آبخوانهای مناطق شهری، بهدلیل وجود منابع مختلف آلاینده، احتمال آلودگی منابع آب زیرزمینی بالاست، لذا، بررسی آسیبپذیری منابع آب زیرزمینی میتواند در تعیین نقاط آسیبپذیر و حساس آبخوان بسیار موثر باشد. هدف از این مطالعه، ارائه و توسعه مدل دراستیک اصلاح شده برای تعیین آسیبپذیری آبخوان در مناطق شهری ارومیه است. برای این منظور، پارامترهای با تاثیر کم، شیب و محیط آبخوان از مدل دراستیک حذف و در عوض پارامترهای کاربری اراضی، شاخص شهرنشینی، ارزش و بهای آب و منابع آلاینده دخیل در آلودگی به مدل اضافه و لایههای تغذیه و تاثیر زون غیراشباع اصلاح شد. نتایج حاصل از مدل دراستیک اصلاحشده DRAST-VUL در منطقه مورد مطالعه نشان میدهد که در بیشتر مناطق ریسک آلودگی کم تا متوسط بوده، ولی در 29 درصد از محدوده مورد مطالعه بهدلیل فعالیتهای کشاورزی، صنعتی و عمق کم آب زیرزمینی آسیبپذیری بالاست. بر اساس نتایج حاصله، بیشترین حساسیت مدل نسبت به پارامتر منابع آلاینده، کاربری اراضی و منطقه غیراشباع بوده، با توجه به زیاد بودن سطوح نفوذناپذیر در مناطق شهری، حساسیت مدل به پارامترهای تغذیه خالص، ضریب قابلیت انتقال و ارزش و بهای آب کم است. با توجه به نتایج مثبت حاصل از صحتسنجی مدل از طریق نیترات، مدل ارائه شده میتواند به ابزار کارآمد برای حفاظت، پیشگیری و بهرهبرداری بهینه از منابع آب زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه و همچنین، بهعنوان یک مدل آسیبپذیری الگو، برای سایر آبخوانهای شهری استفاده شود.
عبدالواحد خالدی درویشان؛ جلال فرجی؛ لیلا غلامی؛ محسن خورسند
چکیده
پویایی عوامل فرسایندگی باران (R)، مدیریت زراعی (C) و فرسایشپذیری خاک (K) در مقایسه با دیگر عوامل (توپوگرافی، LS و مدیریت اراضی، P)، مهمترین نکته در برآورد صحیح فرسایش خاک در پایههای زمانی مختلف است. برآوردهای مکانی-زمانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز معرف-زوجی بهدلیل کارکردهای آموزشی آنها و نیز امکان تعمیم نتایج برای مناطق بزرگتری ...
بیشتر
پویایی عوامل فرسایندگی باران (R)، مدیریت زراعی (C) و فرسایشپذیری خاک (K) در مقایسه با دیگر عوامل (توپوگرافی، LS و مدیریت اراضی، P)، مهمترین نکته در برآورد صحیح فرسایش خاک در پایههای زمانی مختلف است. برآوردهای مکانی-زمانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز معرف-زوجی بهدلیل کارکردهای آموزشی آنها و نیز امکان تعمیم نتایج برای مناطق بزرگتری از کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، در پژوهش حاضر ضمن بررسی پویایی عوامل R، C و K در حوزه آبخیز معرف-زوجی خامسان، نقشه توزیعی فرسایش خاک در مقیاسهای زمانی فصلی و سالانه با استفاده از مدل RUSLE برای دو سال آبی 95-1394 و 97-1396 تهیه شد. نتایج نشان داد که فرسایش خاک در فصل زمستان با مقادیر 3.94 و 4.59 تن در هکتار بهترتیب حدود 49 و 74 درصد از کل فرسایش سال را به خود اختصاص داد. در نظر گرفتن شرایط ذوب در محاسبه عامل K برای فصل زمستان همراه با فقدان پوشش گیاهی در این فصل منجر به برآورد بیشتر فرسایش خاک نسبت به دیگر فصول شد. این نتایج با دادههای هدررفت خاک کرتها در رگبارهای ثبت شده در فصول مختلف و همچنین، غلظت بیشتر رسوبات معلق در رودخانهها بهویژه در اسفند ماه تطابق دارد. در سال آبی 95-1394 توزیع بارندگیها در فصل پاییز به مراتب بیشتر از فصل بهار بود و لذا، فرسایش خاک فصل پاییز حدود 33 درصد از کل فرسایش سال را به خود اختصاص داد. در سال آبی 97-1396 اگرچه متوسط فرسایش خاک سالانه کمتر بود، اما بهدلیل توزیع بیشتر بارندگیهای فرساینده در فصل زمستان و همزمان با فقدان پوشش گیاهی روی سطح خاک و نیز ذوب خاک، شدت فرسایش فصل زمستان بسیار بالا بود.
سهراب جمال پور بیرگانی؛ حسن احمدی؛ ابوالفضل معینی؛ محمد فرجی
چکیده
طوفانهای گرد و غبار یکی از مهمترین مخاطرات زیست محیطی بهویژه در اقلیمهای خشک و نیمهخشک است که آسیبهای جبرانناپذیری را به محیط زیست وارد میکند. هدف این تحقیق، شناسایی کانونهای تولید گرد و غبار در جنوب شرق اهواز، با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و منطق فازی است. بدین منظور، در گام نخست تصاویر ماهوارهای ...
بیشتر
طوفانهای گرد و غبار یکی از مهمترین مخاطرات زیست محیطی بهویژه در اقلیمهای خشک و نیمهخشک است که آسیبهای جبرانناپذیری را به محیط زیست وارد میکند. هدف این تحقیق، شناسایی کانونهای تولید گرد و غبار در جنوب شرق اهواز، با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و منطق فازی است. بدین منظور، در گام نخست تصاویر ماهوارهای رخدادهای گرد و غبار شهر اهواز بررسی و گل طوفان فصلی ایستگاه سینوپتیک اهواز ترسیم شد و در گام بعدی معیارهای در نظر گرفته شده در دو دسته معیارهای اصلی (رطوبت سطحی، دمای سطحی و پوشش گیاهی) و معیارهای محدود کننده (کاربری اراضی، خاکشناسی، اقلیم، شیب و رسوبشناسی) تقسیمبندی شدند که از میان آنها نقشه معیارهای اصلی از تصاویر ماهواره لندست OLI-TIRS استخراج شد. برای استانداردسازی لایههای محدودکننده از روش بولین و برای استانداردسازی لایههای اصلی از توابع عضویت فازی استفاده و وزندهی لایههای اصلی با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی صورت پذیرفت. در نهایت، نقشه نهایی کانونهای منشأ گرد و غبار با همپوشانی لایهها حاصل شد و دقت نقشه منشأیابی با استفاده از 44 نقطه کنترل زمینی سنجیده شد که گویای صحت 81.8 درصدی مناطق شناسایی شده است. بر اساس نتایج بررسی تصاویر ماهوارهای و گل طوفان ایستگاه اهواز، منطقه جنوب شرق اهواز محل تولید گرد و غبار بوده و 145162.01 هکتار از سطح منطقه منشأ تولید گرد و غبار است که کاربریهای مراتع تخریب یافته با 69343.01 هکتار (47.77 درصد) و کاربری نیزار با 335.99 هکتار (0.23 درصد)، بهترتیب بیشترین و کمترین سطح از منشأ تولید گرد و غبار در منطقه مطالعاتی را شامل شدهاند.
نگین قادری دهکردی؛ کریم سلیمانی؛ عطااله کاویان؛ مصطفی رشیدپور
چکیده
حوزههای آبخیز شهری بهدلیل توسعه، دارای رفتار هیدرولوژیکی پیچیدهتری نسبت به حوضههای طبیعی هستند که شناخت پاسخ هیدرولوژیکی آنها به طراحی مناسب تسهیلات کنترل سیلاب کمک خواهد کرد. در این پژوهش، با استفاده از مدل SWMM، به بررسی پتانسیل تولید رواناب شهری در بخشی از محدوده شهری بابلسر پرداخته شد. هدف از این بررسی، تحلیل قابلیت استحصال ...
بیشتر
حوزههای آبخیز شهری بهدلیل توسعه، دارای رفتار هیدرولوژیکی پیچیدهتری نسبت به حوضههای طبیعی هستند که شناخت پاسخ هیدرولوژیکی آنها به طراحی مناسب تسهیلات کنترل سیلاب کمک خواهد کرد. در این پژوهش، با استفاده از مدل SWMM، به بررسی پتانسیل تولید رواناب شهری در بخشی از محدوده شهری بابلسر پرداخته شد. هدف از این بررسی، تحلیل قابلیت استحصال آب جمعآوری شده باران در دورههای بازگشتهای مختلف برای کاربرد در مصارف شهری است. بدینمنظور، در مدل SWMM، منطقه 69/65 هکتاری مطالعاتی در قالب شش واحد هیدرولوژیکی (از 94/5 تا 82/16 هکتار)، شش گره خروجی و چهار کانال تعریف شد و ارتفاع رواناب حاصل از بارش 24 ساعته با دوره بازگشتهای مختلف بهدست آمد. با توجه به این نتایج، مقدار بارش 24 ساعته با دوره بازگشت 25 سال برابر 37/70 میلیمتر است که از این مقدار، 73/33 میلیمتر صرف نفوذ و 60/35 میلیمتر نیز مربوط به رواناب است. نتایج پژوهش نشان داد که در حدود 1/52 درصد از بارش طرح شهر بابلسر میتواند قابلیت تبدیلشدن به رواناب را داشته باشد. بیشترین ضریب رواناب در واحد هیدرولوژیک S3 است که در دوره بازگشت 100 سال، مقداری برابر 637/0 دارد. در این حال، کمترین ضریب رواناب در واحد هیدرولوژیک S1 است که مقدار آن در دوره بازگشت دو سال برابر 352/0 است. همچنین، نتایج نشان داد که ضریب رواناب با دوره بازگشت ارتباط مستقیم دارد و بارشهای بزرگتر، ضریب رواناب بالاتری دارند. از طریق سامانههای جمعآوری، علاوهبر کاهش خطرات سیلاب شهر بابلسر، یک منبع مکمل آبی که جبرانکننده بخشی از مصرف خانوارها در بخش غیرشرب است، به مدیریت منابع آب پرداخت.
بهزاد حصاری؛ کامران زینالزاده
چکیده
با توجه به اهمیت دریاچه ارومیه، هدف از این تحقیق، ارزیابی فعالیت های انسانی بر روند تغییرات آبهای سطحی و زیرزمینی در دشت ارومیه میباشد. بدین منظور، بر اساس آمار مربوط به نه ایستگاه هیدرومتری (بین سالهای1390-1357)، اطلاعات 74 پیزومتر و تصاویر ماهوارهای، تغییرات دبی ورودی و خروجی، تخلیه آبخوان و تغییرات کاربری اراضی در دشت ارومیه ...
بیشتر
با توجه به اهمیت دریاچه ارومیه، هدف از این تحقیق، ارزیابی فعالیت های انسانی بر روند تغییرات آبهای سطحی و زیرزمینی در دشت ارومیه میباشد. بدین منظور، بر اساس آمار مربوط به نه ایستگاه هیدرومتری (بین سالهای1390-1357)، اطلاعات 74 پیزومتر و تصاویر ماهوارهای، تغییرات دبی ورودی و خروجی، تخلیه آبخوان و تغییرات کاربری اراضی در دشت ارومیه مورد مطالعه قرار گرفت. آزمون مورد استفاده برای تحلیل روند، آزمون ناپارامتری منکندال با در نظر گرفتن اثر خودهمبستگی بود. بر اساس نتایج، روند دبی ورودی از سمت زیرحوضههای نازلوچای، روضهچای و باراندوزچای به دشت ارومیه کاهشی بوده و روند منفی دبی خروجی از زیرحوضههای روضهچای، شهرچای و باراندوزچای در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود. مقایسه نتایج میانگین دو دوره قبل و بعد از سال 1374 (سال شروع خشک شدن دریاچه) نشان داد که در همه ایستگاهها جز قاسملو، اختلاف معنیدار بین میانگین دبی در طی این دو دوره وجود دارد. مقدار آماره (18/2-Z=) نشاندهنده روند کاهشی معنیدار در سطح اطمینان 95 درصد برای حجم تجمعی تخلیه مخزن آبخوان بود. نتایج مطالعه مذکور نشان داد که جریان تخلیهشده به دریاچه ارومیه در تمامی فصول دارای روند کاهشی طی بازه زمانی موردمطالعه بوده و باید اقدامات جدی برای مدیریت منابع آب در منطقه صورت پذیرد.
راضیه معتمدی؛ محمود آذری؛ رضا منصفی
چکیده
سیمای سرزمین، یکی از عوامل موثر بر فرایندهای هیدرولوژی آبخیز میباشد. تغییر ساختار و توزیع مکانی کاربریهای اراضی مختلف، نقش مهمی در تولید رواناب و رسوب در سطح آبخیز دارد. تعیین ارتباط بین الگوهای چشمانداز آبخیز و فرایندهای هیدرولوژی میتواند در تعیین مقدار فرسایش خاک و رسوب آبخیز مورد استفاده قرار گیرد. از اینرو، ...
بیشتر
سیمای سرزمین، یکی از عوامل موثر بر فرایندهای هیدرولوژی آبخیز میباشد. تغییر ساختار و توزیع مکانی کاربریهای اراضی مختلف، نقش مهمی در تولید رواناب و رسوب در سطح آبخیز دارد. تعیین ارتباط بین الگوهای چشمانداز آبخیز و فرایندهای هیدرولوژی میتواند در تعیین مقدار فرسایش خاک و رسوب آبخیز مورد استفاده قرار گیرد. از اینرو، با توجه به مشکلات موجود در اندازهگیری رسوب، برآورد آن با استفاده از ویژگیهای سیمای سرزمین و الگوی کاربری زمین جایگزین مناسبی برای روشهای معمول برآورد رسوب میباشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تعیین ارتباط رسوب آبخیز با سنجههای سیمای سرزمین در زیرحوضههای منتخب استان گلستان است. بدینمنظور، دادههای دبی و رسوب معلق برای ایستگاههای هیدرومتری استان از منابع مربوطه اخذ و بر اساس خصوصیات آبخیز و کیفیت و کمیت دادهها، زیرحوضههای مناسب این پژوهش انتخاب شد. سپس، با استفاده از نقشه کاربری اراضی استان، 15 سنجه سیمای سرزمین مرتبط با رسوب برای کاربریهای مختلف تعیین شدند. بهمنظور تعیین ارتباط بین رسوب آبخیز با سنجههای سیمای سرزمین، از رگرسیون کمینه مربعات جزئی استفاده شد که ترکیب روشهای تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی و رگرسیون چندگانه است. نتایج پژوهش نشان داد که بین رسوب آبخیز با الگوهای پوشش زمین ارتباط زیادی وجود دارد. از میان 15 سنجه سیمای سرزمین، شاخص بزرگترین لکه (LPI)، میانگین فاصله نزدیکترین همسایه (ENN-MN) و میانگین نسبت محیط به مساحت (PARA–MN) بهترتیب با مقادیر اهمیت متغیر در پیشبینی (VIP) 1.296، 1.184 و 1.747 و ضرایب رگرسیونی 0.014-، 0.039- و 0.002- بهعنوان سنجههای اصلی در کاهش میزان رسوب آبخیز تعیین شدند و سنجههای شاخص شکل سیمای سرزمین (LSI) و میانگین اندازه لکه (AREA-MN) با مقادیر VIP ،0.80 و 0.84 و ضرایب رگرسیونی 0.020 و 0.017 بهعنوان سنجههای مؤثر در افزایش رسوب آبخیزهای مطالعاتی شناخته شدند که 71 درصد از تغییرات رسوب را در زیرحوضهها تبیین میکنند. نتایج پژوهش حاضر، توانایی برآورد رسوب با استفاده از ویژگیهای سیمای سرزمین و کارایی رگرسیون کمینه مربعات جزئی را در تعیین مدلهای کمی رسوب تایید میکند.
عطا امینی؛ رنگین حیدری؛ مجید حسینی؛ نادر جلالی
چکیده
شناخت قابلیتهای مختلف اراضی از آنجا اهمیت مییابد که کاربری نامتناسب زمین میتواند منابع خاک و آب یک منطقه را به خطر اندازد و کیفیت و کمیت آن را برای نسلهای آینده کاهش دهد. ضمن اینکه توسعه اراضی بر مبنای قابلیتهای آن نیز همیشه با محدودیتهایی همراه است. این پژوهش با نگرشی پایدار به منظور مدیریت صحیح منابع ...
بیشتر
شناخت قابلیتهای مختلف اراضی از آنجا اهمیت مییابد که کاربری نامتناسب زمین میتواند منابع خاک و آب یک منطقه را به خطر اندازد و کیفیت و کمیت آن را برای نسلهای آینده کاهش دهد. ضمن اینکه توسعه اراضی بر مبنای قابلیتهای آن نیز همیشه با محدودیتهایی همراه است. این پژوهش با نگرشی پایدار به منظور مدیریت صحیح منابع آب و استعدادیابی اراضی در راستای استفاده بهینه از منابع محدود آب و خاک در حوزههای آبخیز انجام شده است. به این منظور اطلاعات مورد نیاز برای تهیه مدل توسعه منطقه بر مبنای پتانسیل موجود اراضی، جمعآوری شد. نقشههای لازم شامل شیب، ارتفاع از سطح دریا، جهات جغرافیایی، واحد شکل زمین، هیدروگرافی، خاک و پوشش گیاهی و تراکم آن، با استفاده از نرمافزار ArcGIS، تهیه شد. با ترکیب لایههای اطلاعاتی، توان محیطی منطقه بهصورت 107 یگان زیست-محیطی استخراج و دادههای هواشناسی، هیدرومتری و منابع آب بهمنظور ارزیابی منابع و مصارف حوضه، جمعآوری و آنالیز شد. نتایج نشان داد که 88.3 درصد کاربری فعلی این حوضه کشاورزی و باغات و 11.7 درصد مرتع است. در حالیکه پتانسیل حوضه در این بخشها بهترتیب 78.9 و 19.1 درصد است. از طرفی عدم توجه به پتانسیل منابع آب منطقه که بیشتر بهصورت زیرزمینی است، باعث افت سطح آب زیرزمینی در حد 0.85 متر در سال و به تبع آن به خطر افتادن منابع خاک و آب منطقه شده است. نتایج این پژوهش بیانگر اهمیت مدیریت یکپارچه منابع آب و توجه به پتانسیلهای طبیعی در توسعه پایدار اراضی در حوزههای آبخیز میباشد.
کیوان خرمی؛ قربان وهابزاده؛ کریم سلیمانی؛ رضا طلایی
چکیده
یکی از راههای برطرف کردن کمبودهای فصلی آب، استفاده از آبهای زیرزمینی است. از شیوههای ذخیرهسازی و استفاده از آبهای زیرزمینی، میتوان به سد زیرزمینی اشاره داشت که از جمله تکنیکهایی است که به کمک آن میتوان مدیریت منابع آبی موجود را بهبود بخشیده و بهرهوری از این منابع را افزایش داد. سد زیرزمینی یک ...
بیشتر
یکی از راههای برطرف کردن کمبودهای فصلی آب، استفاده از آبهای زیرزمینی است. از شیوههای ذخیرهسازی و استفاده از آبهای زیرزمینی، میتوان به سد زیرزمینی اشاره داشت که از جمله تکنیکهایی است که به کمک آن میتوان مدیریت منابع آبی موجود را بهبود بخشیده و بهرهوری از این منابع را افزایش داد. سد زیرزمینی یک روش ساده و کاربردی برای جمعآوری و ذخیرهسازی آب در مناطق خشک و نیمهخشک میباشد. در این پژوهش به بررسی و انتخاب مناطق مناسب احداث سد زیرزمینی در حوزه آبخیز قرهسو پرداخته شد. عوامل زیادی در تعیین مناطق مناسب سد زیرزمینی تاثیرگذار هستند که در اینجا شرایط فیزیوگرافی، زمینشناسی، هیدرولوژی، هیدروژئولوژی و کاربری اراضی حوضه مورد نظر با استفاده از اطلاعات، نقشهها، دادههای مورد نیاز، گزارشات و سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس نقشههای حاصل از مراحل مختلف تلفیق شده و در نتیجه نقشه مناطق و آبراهههای مناسب احداث سد زیرزمینی در حوزه آبخیز قرهسو ایجاد شدند. نتایج نشان داد که حدود 30 درصد از سطح حوزه آبخیز مورد بررسی مناسب احداث سد زیرزمینی میباشد.
ابراهیم بروشکه؛ محمود عربخدری
چکیده
برآورد رسوبدهی حوضههای کوچک در برنامههای آبخیزداری ضروری است، ولی تقریبا تمام آنها فاقد ایستگاه رسوبسنجی میباشند. در این پژوهش با هدف تعیین حدود رسوبدهی ویژه اینگونه آبخیزها و ارائه مدل رگرسیونی برآورد رسوبدهی سالانه در استان آذربایجانغربی، میزان رسوب کل تولید شده از 25 آبخیز کوچک از طریق رسوبسنجی مخازن در پشت ...
بیشتر
برآورد رسوبدهی حوضههای کوچک در برنامههای آبخیزداری ضروری است، ولی تقریبا تمام آنها فاقد ایستگاه رسوبسنجی میباشند. در این پژوهش با هدف تعیین حدود رسوبدهی ویژه اینگونه آبخیزها و ارائه مدل رگرسیونی برآورد رسوبدهی سالانه در استان آذربایجانغربی، میزان رسوب کل تولید شده از 25 آبخیز کوچک از طریق رسوبسنجی مخازن در پشت سدهای رسوبگیر اندازهگیری شد. آبخیزها با وسعت 29 تا 1200 هکتار و با شرط سرریز نشدن رسوب در آخرین سد رسوبگیر در هر آبخیز و تنوع از نظر لیتولوژی، کاربری اراضی و اقلیمی انتخاب شدند. رسوبدهی ویژه، تفاوت یکصد برابری بین دو حد 0.12 تا 12 مترمکعب در هکتار در سال را در این حوضهها نشان داد. ولی متوسط وزنی رسوبدهی نسبتا پایینی معادل 1.3 مترمکعب در هکتار در سال برای کل حوضهها بهدست آمد. مطالعه رابطه بین رسوبدهی سالانه و ویژگیهای آبخیزهای مورد مطالعه از طریق ماتریس همبستگی نشان داد که رسوبدهی بهطور معنیداری از عوامل فرسایشپذیری زمینشناسی، وسعت آبخیز، حجم بارش و کاربری تاثیر میپذیرد. براساس مقایسه مقادیر برآوردی و مشاهدهای از میان مدلهای رگرسیونی که توسعه داده شد؛ رابطهای با شرکت متغیرهای مستقل مساحت و فرسایشپذیری زمینشناسی با ضریب تعیین بالا (0/899= R2) انتخاب شد.
روانبخش رئیسیان؛ امیرحسین چرخابی؛ محمد نکوییمهر
چکیده
یکی از عوامل اصلی تشدید کننده فرسایش خاک در حوزههای آبخیز، عدم مدیریت اراضی از جمله چرای شدید و تبدیل اراضی مرتعی به زراعی دیم است که متأسفانه این موضوع در مورد حوزه کارون نیز صدق میکند. لذا بهمنظور بررسی تأثیر نوع کاربری اراضی بر هدررفت خاک، اقدام به بررسی و تعیین میزان تلفات خاک تحت دو نوع مدیریت چرای شدید و زراعت دیم، در ...
بیشتر
یکی از عوامل اصلی تشدید کننده فرسایش خاک در حوزههای آبخیز، عدم مدیریت اراضی از جمله چرای شدید و تبدیل اراضی مرتعی به زراعی دیم است که متأسفانه این موضوع در مورد حوزه کارون نیز صدق میکند. لذا بهمنظور بررسی تأثیر نوع کاربری اراضی بر هدررفت خاک، اقدام به بررسی و تعیین میزان تلفات خاک تحت دو نوع مدیریت چرای شدید و زراعت دیم، در حوزه آبخیز رودخانة گرگک واقع در حوزه آبخیز شمالی رودخانه کارون (در محدوده استان چهارمحال و بختیاری) گردید. در این تحقیق با بهرهگیری از یک دستگاه بارانساز، در پنج نقطه از حوزة آبخیز مزبور، تعداد 180 واقعه باران مصنوعی با شدت 40 میلیمتر در ساعت و تداوم 30 دقیقه ایجاد و میزان تلفات خاک ناشی از هر بارش در دو نوع مدیریت کشت دیم و چرای شدید در شرایط رطوبتی هوای خشک و مرطوب (ظرفیت زراعی) و در سه طبقه شیب (10 تا20، 20 تا30 و 30 تا40 درصد) اندازهگیری شد. نتایج حاکی از آن است که نسبت میزان تلفات خاک در اراضی تحت چرای شدید به اراضی تحت کشت دیم در شرایط رطوبتی هوای خشک، 45.6 و در حالت مرطوب برابر با 2.33 بوده است. در شیبهای مختلف نیز مقدار تلفات خاک در مدیریت چرای شدید بیش از اراضی تحت زراعت دیم مشاهده گردید بهنحوی که این نسبت در طبقههای شیب 10 تا20، 20 تا 30 و 30 تا 40 درصد بهترتیب 4.77، 5.19 و 2.34 بوده است. در مجموع مقدار تلفات خاک در اراضی تحت مدیریت چرای شدید 3.38 برابر تلفات خاک در مدیریت کشت دیم بوده است.
محمد همتی؛ داود نیککامی؛ حسن احمدی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری
دوره 1، شماره 1 ، اردیبهشت 1388، ، صفحه 21-31
چکیده
خاک یکی از عناصر چهارگانه حیات و یکی از مهمترین مولفهها در فرآیند تولید محصولات زراعی، مرتعی و جنگلی محسوب میشود. فرسایش خاک، حاصلخیزی اراضی بالادست را تحتتاثیر قرار داده و بهطور غیرمستقیم، اراضی پایین دست را نیز دچار آسیب مینماید. در یک نگاه جهانی نسبت به پدیده فرسایش و رسوبگذاری، بیش از 50 % از اراضی مرتعی دنیا و در ...
بیشتر
خاک یکی از عناصر چهارگانه حیات و یکی از مهمترین مولفهها در فرآیند تولید محصولات زراعی، مرتعی و جنگلی محسوب میشود. فرسایش خاک، حاصلخیزی اراضی بالادست را تحتتاثیر قرار داده و بهطور غیرمستقیم، اراضی پایین دست را نیز دچار آسیب مینماید. در یک نگاه جهانی نسبت به پدیده فرسایش و رسوبگذاری، بیش از 50 % از اراضی مرتعی دنیا و در حدود 80 % از زمینهای کشاورزی بهطور معنیدار و قابل توجهی دچار فرسایش هستند.صرفنظراز اهمیت باران در کشاورزی (در مراحل اولیه فرسایش آبی)، نیروی فرسایندگی منتج از باران با کندن ذرات خاک و ایجاد رواناب سطحی، مهمترین تاثیر را در پدیده فرسایش دارد.نیروی موثر در ایجاد این شکل از فرسایش، فرسایندگی باران است که در واقع توانایی بالقوه باران در ایجاد فرسایش بوده، تابعی از خصوصیات فیزیکی باران است. بهمنظور کمینمودن تاثیر عامل فرسایندگی باران، شاخصهای مختلفی توسعه داده شدهاند؛برخی از آنها بر مقدار بارش و بعضی دیگر بر شدت بارش تاکید دارند. بررسیها نشان میدهد که استفاده از یک شاخص خاص نظیر شاخص EI30 (در معادله USLE)، در همه نقاط اعتبار کافی نداشته و ضروری است تا با توجه به شرایط هر منطقه اقلیمی، بهترین شاخص فرسایندگی باران تعیین و استفاده شود. در این تحقیق، پس از احداث 21 کرت رواناب و رسوب در حاشیه روستای کبودهعلیا، از توابع شهر کرمانشاه، در دو کاربری کشت دیم آیش (شیبهای 6، 12، 16 و 17 درصد) و مرتع (شیبهای 25، 35 و 45 درصد)، هر یک با سه تکرار، مقادیر روانآب و رسوب هر یک از کرتها در 15 واقعه بارش، که منجر به ایجاد رواناب و تلفات خاک شده بودند، پایش و اندازهگیری شدند. اطلاعات شدت و مقدار رگبارها نیز با استفاده از باراننگار ثبات دیجیتالی واقع درمحل ایستگاه، ثبت و استفاده شد؛سپس با توجه به مرور منابع گسترده در سطح جهان، نهایتاً 45 شاخص فرسایندگی باران شناسایی شد. بهلحاظ گستردگی تعداد شاخصهای مورد بررسی و برای تسهیل و افزایش دقت محاسبه هر یک از شاخصهای فرسایندگی باران، با تهیه یک برنامه کامپیوتری، هر یک از رگبارها تجزیه و تحلیل شده و پس از استخراج عوامل مورد نیاز، مقادیر هر یک از شاخصهای فرسایندگی باران برای هر یک از رگبارها تعیین شد. در ادامه، به منظور تعیین بهترین شاخص فرسایندگی باران، مطالعات تجزیه و تحلیلهای آماری با استفاده از نرم افزار SPSS بین هر یک از شاخصهای فرسایندگی باران، و مقادیر تلفات خاک انجام شد. نتیجه حاکی از این بود که در منطقه موردتحقیق، شاخص فرسایندگی EI60، به عنوان بهترین شاخص فرسایندگی باران، بالاترین مقدار همبستگی و معنیداری مناسب را با مقادیر تلفات خاک داشته است.