ملیحه محمدنیا؛ ابوالقاسم امیراحمدی؛ لیلی گلی مختاری
چکیده
مقدمه
انسان با مسائل محیط زیستی فراوانی مواجه است. بلایای طبیعی جزئی از این مشکلات هستند که سالانه موجب کشته و مجروح شدن صدها هزار تن و بیخانمان شدن میلیونها نفر در سراسر جهان میشوند. مخاطرات ژئومورفولوژیک بهعنوان پدیدهای بالقوه زیانبار مطرح است که مهمترین آنها حرکتهای تودهای و زمینلغزشها هستند. حرکت تودهای، ...
بیشتر
مقدمه
انسان با مسائل محیط زیستی فراوانی مواجه است. بلایای طبیعی جزئی از این مشکلات هستند که سالانه موجب کشته و مجروح شدن صدها هزار تن و بیخانمان شدن میلیونها نفر در سراسر جهان میشوند. مخاطرات ژئومورفولوژیک بهعنوان پدیدهای بالقوه زیانبار مطرح است که مهمترین آنها حرکتهای تودهای و زمینلغزشها هستند. حرکت تودهای، شامل حرکت به سمت بیرون یا رو به پایین یک توده از مواد تشکیلدهنده دامنه تحتتأثیر نیروی گرانش است. این نوع حرکات عمدتاً در اثر نیروی ثقل، عوامل طبیعی مثل بارش شدید، زلزله، اشباع شدن خاک از آب و همچنین، علل انسانی مثل تخریب پوشش گیاهی و عملیات نادرست مهندسی به وقوع میپیوندد. برطبق گزارشهای جهانی مخاطرات طبیعی در سال 2012، لغزش در میان هفت بلایای طبیعی خطرناک جهان قرار گرفت. وقوع مخاطرات طبیعی (ازجمله زمینلغزشها) فشار جدی بر روی توسعه اقتصادی کشورها، بهویژه کشورهای جهان سوم دارد. بهطوریکه خسارتهای مالی ناشی از مخاطرات طبیعی، رشد و شکوفایی اقتصادی را با رکود مواجه میسازد. سرزمین ایران با توپوگرافی نسبتاً کوهستانی، فعالیت زمینساختی و لرزهخیزی زیاد و شرایط متنوع زمینشناسی و اقلیمی عمده شرایط طبیعی را برای ایجاد طیف وسیعی از زمینلغزشها فراهم کرده است.
مواد و روشها
هدف از این پژوهش، مدلسازی مکانی حساسیت زمینلغزش با استفاده از روشهای یادگیری ماشین شامل جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و درخت رگرسیون تقویتشده در استان خراسان رضوی است. در ابتدا، نقشه پراکنش زمینلغزشهای منطقه در بازدیدهای صحرایی و با استفاده از بانک اطلاعات زمینلغزشهای کشور تهیه شد. در مرحله بعد، 70 درصد زمینلغزشهای شناساییشده برای فرایند مدلسازی و 30 درصد برای ارزیابی مدلهای یاد شده، بهکار برده شد. لایههای اطلاعاتی ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، فاصله از جاده، فاصله از گسل، کاربری زمین، شاخص پوشش گیاهی، انحنای سطح، انحنای نیمرخ، بارش و واحدهای سنگشناسی انتخاب و نقشههای آن در محیط ArcGIS تهیه شد.
نتایج و بحث
نتایج اولویتبندی عوامل مؤثر با استفاده از مدل جنگل تصادفی نشان داد که عوامل بارش و ارتفاع بیشترین تأثیر را در وقوع رخداد زمینلغزشهای منطقه موردمطالعه داشته است. همچنین، نتایج ارزیابی مدلهای یادگیری ماشین با استفاده از منحنی تشخیص عملکرد نسبی (ROC) نشان داد نقشه تهیه شده با روش جنگل تصادفی بیشترین دقت (0.97) را در تهیه نقشه پتانسیل زمینلغزش در منطقه موردمطالعه داشته است و بر این اساس، بیش از 25 درصد منطقه در کلاس خطر زیاد و خیلی زیاد قرار دارد.
نتیجهگیری
این نقشه میتواند به برنامهریزان محیطی جهت پروژههای عمرانی کمک کند و از تغییر کاربری و ساختوساز در مناطق با حساسیت بالا جلوگیری شود. همچنین، میتوان با آگاه نمودن مردم، فعالیتهای ناصحیح انسانی در این زمینه را کاهش داد. گرچه کنترل زمینلغزش در حال وقوع اغلب امکانپذیر نبوده و یا در صورت امکان بسیار پرهزینه است ولی میتوان با مدیریت صحیح در جهت پیشگیری و یا کاهش خطرات آن با در نظر گرفتن ویژگیهای منطقه مطالعاتی، فعالیتهایی را به انجام رساند. امید است، با شناسایی عوامل مؤثر در وقوع حرکتهای تودهای و پهنهبندی آن، بتوان کمک مؤثری در تدوین برنامه مدیریت خطر و کاهش خسارتهای ناشی از این پدیده نمود.
محمد علی زنگنه اسدی؛ مهناز ناعمی تبار؛ مختار کرمی
چکیده
در حال حاضر بیابانزایی بهعنوان یک معضل، گریبان بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران را گرفته است. این مشکل، نه تنها در نواحی خشک و نیمهخشک، بلکه در بخشهایی از مناطق نیمهمرطوب نیز دیده میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و پهنهبندی شدت بیابانزایی با استفاده از مدل مدالوس اصلاح شده و روش خوشهبندی سلسله مراتبی ...
بیشتر
در حال حاضر بیابانزایی بهعنوان یک معضل، گریبان بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران را گرفته است. این مشکل، نه تنها در نواحی خشک و نیمهخشک، بلکه در بخشهایی از مناطق نیمهمرطوب نیز دیده میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و پهنهبندی شدت بیابانزایی با استفاده از مدل مدالوس اصلاح شده و روش خوشهبندی سلسله مراتبی در دشت باقوس سبزوار است. بدینمنظور، معیارهای موثر در بیابانزایی شامل اقلیم، پوشش گیاهی، خاک، فرسایش و نحوه مدیریت انتخاب و میانگین هندسی شاخصها محاسبه شدند. لایههای اطلاعاتی شاخصهای مربوط به هر یک از معیارها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. این اطلاعات بر اساس روش مدالوس امتیازدهی شده و از میانگین هندسی شاخصهای هر یک از معیارها، نقشه نهایی وضعیت هر معیار تهیه و از میانگین هندسی معیارها، نقشه وضعیت فعلی بیابانزایی منطقه تهیه شد. نتایج نشان داد، معیارهای پوشش گیاهی، اقلیم و فرسایش بیشتر از سایر عوامل در بیابانزایی منطقه موثر بودند و تیپ حساسیت زیاد و بحرانی، با فقر پوشش گیاهی و خشکی اقلیم مطابقت داشته و واحدهای کاری 1 و 2 بیشترین مساحت تیپهای بیابانزایی با شدت زیاد را به خود اختصاص دادهاند. همچنین، نتایج نشان داد که 21 درصد از منطقه مورد مطالعه، در پهنه حساسیت زیاد، 28 درصد در پهنه حساسیت زیاد و بحرانی، 17 درصد در پهنه حساسیت کم، 28 درصد در پهنه حساسیت کم و بحرانی و شش درصد در پهنه حساسیت ناچیز به فرسایش قرار دارد. 55.6 درصد از نتایج مدل مدالوس اصلاح شده بهوسیله روشهای خوشهبندی معنیدار بهدست آمد. با توجه به نقشه توزیع مکانی شدت بیابانزایی مستخرج از مدل مذکور میتوان بهعنوان ابزاری کمکی در مقابله با بیابانزایی استفاده کرد و از تخریب بیش از حد منطقه در آینده جلوگیری به عمل آورد.
هیرش انتظامی؛ سید کاظم علویپناه؛ حمیدرضا متینفر؛ علی درویشی بلورانی؛ کامران چپی
چکیده
اهمیت برف و آب حاصل از ذوب آن در تامین منابع آب باعث شده است که مطالعات فراوانی در نقاط مختلف در زمینه برفسنجی و محاسبه رواناب صورت گیرد. این پژوهش در حوزه آبخیز سقز در استان کردستان صورت گرفته که با توجه به کوهستانی بودن منطقه و اهمیت بالای برف و آب حاصل از ذوب آن، برآورد رواناب روزانه حوضه مورد بررسی قرار گرفته و از مدل رواناب ذوب ...
بیشتر
اهمیت برف و آب حاصل از ذوب آن در تامین منابع آب باعث شده است که مطالعات فراوانی در نقاط مختلف در زمینه برفسنجی و محاسبه رواناب صورت گیرد. این پژوهش در حوزه آبخیز سقز در استان کردستان صورت گرفته که با توجه به کوهستانی بودن منطقه و اهمیت بالای برف و آب حاصل از ذوب آن، برآورد رواناب روزانه حوضه مورد بررسی قرار گرفته و از مدل رواناب ذوب برف SRM برای برآورد رواناب روزانه استفاده شد. بر این اساس، دادهها و متغیرهای مورد نیاز در چهار سال متوالی از 2006 الی 2009 جمعآوری و رواناب ذوب برف برای چهار سال برآورد شد. برای محاسبه سطح برف از تصاویر سنجنده MODIS استفاده شد. پس از جداسازی پوشش برف این تصاویر، با بهرهگیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی مساحت برف روزانه برآورد شد و همراه با متغیرهای دیگر وارد مدل شد تا رواناب روزانه برآورد شود. برای کسب نتایج دقیقتر و مدل کردن رفتار رواناب روزانه حوضه، واسنجی و اعتبارسنجی مدل انجام شد. با انجام واسنجی، مناسبترین مقدار برای هر پارامتر بهدست آمد. برای بررسی دقت مدل و مقایسه نتایج با دادههای زمینی رواناب از ضریب تبیین و درصد تفاضل حجمی مدل استفاده شد. بر اساس نتایج، ضریب تبیین بین 0.90 تا 0.94 و تفاضل حجمی بین 6.8 تا 7.2 درصد بدست آمد که کارائی بالای مدل را نشان میدهد.
مهدی خلجزاده؛ قربان وهابزاده؛ سادات فیضنیا؛ علی اکبر نظری سامانی؛ سید رمضان موسوی
چکیده
شناسایی فرایندهای هیدروژئومورفیک نظیر سیلاب عادی (normal flood)، سیلاب واریزهای (flood (debris و جریان واریزهای (debris flow) با توجه به رژیم رسوبی و خطرات و خسارات مختلف بسیار ضروری میباشد. در سالهای اخیر کمبود اطلاعات میدانی موجبات نیاز به استفاده از مدلهای مبتنی بر اطلاعات پایه حوزه آبخیز را فراهم کرده است. هدف از این مطالعه، توسعه روش ...
بیشتر
شناسایی فرایندهای هیدروژئومورفیک نظیر سیلاب عادی (normal flood)، سیلاب واریزهای (flood (debris و جریان واریزهای (debris flow) با توجه به رژیم رسوبی و خطرات و خسارات مختلف بسیار ضروری میباشد. در سالهای اخیر کمبود اطلاعات میدانی موجبات نیاز به استفاده از مدلهای مبتنی بر اطلاعات پایه حوزه آبخیز را فراهم کرده است. هدف از این مطالعه، توسعه روش کاربردی برای پیشبینی رخداد انواع جریان سیلابی با استفاده از ویژگیهای فیزیکی (ژئومورفومتری) و ژئومورفولوژیکی حوضه میباشد. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و ابزارهایی مانند عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای، نقشههای توپوگرافی و سامانه GIS انجام شد. در روش توصیفی، ارزیابی میدانی رسوبات انواع جریانهای سیلابی 28 تیرماه سال 1394 در 70 زیرحوزه آبخیز سد کرج انجام شد. از 70 زیرحوضه مطالعاتی، 30 زیرحوضه جریان واریزهای، 16 زیرحوضه سیلاب واریزهای و 24 زیرحوضه با سیلاب عادی مواجه شدند. در روش تحلیلی، در هر زیرحوضه، 32 عامل ژئومورفومتری از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با دقت مکانی 25 متر و پنج پارامتر ژئومورفولوژیکی از نقشه رخسارههای فرسایش تودهای، استخراج و بهمنظور تعیین ارتباط با نوع جریانهای سیلابی مشاهداتی به برنامه آماری SPSS منتقل شد. نتایج تحلیل واریانس یک مرحلهای (ANOVA) و مقایسه چندگانه بونفرونی (Bonferroni multiple comparisons) نشان داد، چهار عامل مورفومتری طول آبراهه اصلی (Lm)، محیط حوضه (p)، طول حوضه (Lb) و میانگین عرض حوضه (Wb) در تفکیک انواع جریان سیلابی مؤثر شناسایی شدند. بهمنظور انتخاب دو پارامتر کلیدی مناسبتر و مقادیر آستانه آنها، بررسی رابطه زوجیِ چهار متغیر در شش نمودار (کرت) پراکنش سهگانه نقطهای نشان داد طول آبراهه اصلی (Lm) و میانگین عرض حوضه (Wb) مناسبترین عوامل مؤثر برای پیشبینی جریانهای سیلابی با کمینه مجموع خطاهای موجود در محدوده طبقات تفکیکی جریانها بر روی نمودارها بودند که در حوضههای طولانی با 4<Lm کیلومتر سیلاب عادی و در حوضههای کوتاه با 4<Lm کیلومتر اگر 1<Wb کیلومتر باشد، سیلاب واریزهای و چنانچه 1>Wb کیلومتر باشد، جریان واریزهای ایجاد میشود. نتایج تحلیلی نشان داد که مدل مورفومتری دارای دقت مطلوب در طبقهبندی صحیح حدود 94، 88 و 83 درصد از حوضههای بالای سد و 91، 83 و 88 درصد از حوضههای پایین سد، بهترتیب برای وقوع جریان واریزهای، سیلاب واریزهای و سیلاب عادی بوده است. پیشبینی رژیم رسوبی جریانهای سیلابی و انجام اقدامات متناسب و سریع آبخیزداری در مواقع بحرانی از امتیازات این مدل کاربردی محسوب میشود.
الهام افروغ؛ مسعود مسعودی؛ سید یوسف عرفانی فرد
چکیده
تخریب منابع طبیعی و محیط زیست از مهمترین دغدغهها در مناطق مختلف جهان خصوصا نواحی خشک میباشد. بهطوری که سطوح وسیعی از این اراضی در طیف گستردهای از فرایندهای تخریب در حال نابودی است. از اینرو، ارزیابی و تهیه نقشه آسیبپذیری به زوال پوشش گیاهی در ایران میتواند برنامههای مدیریتی و اجرایی را تسهیل کند. در پژوهش ...
بیشتر
تخریب منابع طبیعی و محیط زیست از مهمترین دغدغهها در مناطق مختلف جهان خصوصا نواحی خشک میباشد. بهطوری که سطوح وسیعی از این اراضی در طیف گستردهای از فرایندهای تخریب در حال نابودی است. از اینرو، ارزیابی و تهیه نقشه آسیبپذیری به زوال پوشش گیاهی در ایران میتواند برنامههای مدیریتی و اجرایی را تسهیل کند. در پژوهش حاضر، معیارهای مورد استفاده در یک مدل جدید برای ارزیابی زوال پوشش گیاهی بهنام NIDLTS معرفی میشوند. این معیارها شامل معیارهای طبیعی Natural Causes (N)، معیارهای غیرمستقیم انسانی Indirect Causes (I)، معیارهای مستقیم انسانی Direct Causes(D)، معیار فشار دام Livestock pressure(L)، معیار روند تغییراتTrend of degradation (T) و معیار وضعیت State indicators(S) هستند که برای برآورد هر یک، از تعدادی شاخص خطر استفاده شد. معیارهای طبیعی مورد مطالعه، عبارت از تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، اقلیم و قابلیت تناسب اراضی بودند. همچنین، شاخصهای انسانی مورد مطالعه شامل تراکم جمعیت، رشد جمعیت، هزینههای دولتی از پژوهشهای و کارهای اجرایی، تبدیل اراضی منابع طبیعی به اراضی کشاورزی، درصد بیکاری و درصد بیسوادی و شاخص وضعیت مورد مطالعه عبارت از درصد تاجپوشش، تولید بیوماس فعلی و تولید بیوماس فعلی به پتانسیل بود. شاخصهای خطر مرتبط با هر معیار تخریب به پنج طبقه تقسیم شده، با استفاده از AHP، وزن هر شاخص و هر معیار اصلی در چهارچوب NIDLTS مشخص شد که با بررسی سهم و اثر آنها در زوال پوشش گیاهی نوعی اولویتبندی انجام گرفت و در نهایت با رویهمگذاری کلیه لایههای تهیه شده برای هر معیار در محیط GIS، نقشه آسیبپذیری به خطر زوال پوشش گیاهی تهیه شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که در بین عوامل انسانی، تبدیل اراضی منابع طبیعی به کشاورزی از بیشترین اهمیت برخوردار بوده است. در عین حال، در بین عوامل طبیعی، خشکسالی از بیشترین اهمیت در منطقه مورد مطالعه برخوردار بود. در بین تمامی معیارهای مورد بررسی، معیار طبیعی بیشترین تاثیر و معیار روند تغییرات اراضی منابع طبیعی در طول زمان کمترین تاثیر را در زوال پوشش گیاهی داشت. نقشه خطر نهایی تهیه شده نشان میدهد که بیشترین سطح حوضه را طبقه خطر متوسط و سپس، بدون خطر فرا گرفته است. به نظر منطقی میآید که مدل پیشنهادی NIDLTS برای ارزیابی خطر زوال پوشش گیاهی با در نظرگیری جامع شرایط اکولوژیکی و شناسایی روند خطر، برآورد دقیقتری از میزان زوال و تخریب گیاهی نسبت به بعضی از ارزیابیها که فقط وضعیت فعلی تخریب پوشش گیاهی را در نظر میگیرند، ارائه میدهد.
رامین پاپی؛ سعید حمزه؛ مسعود سلیمانی
چکیده
در چند دهه گذشته وقوع تغییرات اقلیم و به تبع آن، کاهش نزولات جوی و نیز افزایش جمعیت در مناطق مختلف کشور باعث افزایش تقاضای آب برای مصارف گوناگون نظیر آشامیدن، کشاورزی، صنعتی و غیره شده که این مهم سبب روی آوردن به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی و افت شدید آن شده است. تکنیک تغذیه مصنوعی بهعنوان روشی برای ...
بیشتر
در چند دهه گذشته وقوع تغییرات اقلیم و به تبع آن، کاهش نزولات جوی و نیز افزایش جمعیت در مناطق مختلف کشور باعث افزایش تقاضای آب برای مصارف گوناگون نظیر آشامیدن، کشاورزی، صنعتی و غیره شده که این مهم سبب روی آوردن به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی و افت شدید آن شده است. تکنیک تغذیه مصنوعی بهعنوان روشی برای جبران کسری حجم آبهای زیرزمینی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک مورد استفاده قرار میگیرد. مکانیابی مناطق مناسب قبل از انجام عملیات تغذیه مصنوعی میتواند سبب بهبود بازده طرح و نتیجهبخش بودن آن شود. با نظر به معضلات موجود در ارتباط با کاهش منابع آب زیرزمینی در استان تهران، بهدلیل افزایش روزافزون جمعیت و گسترش صنعت و کشاورزی، این مطالعه به شناسایی و پهنهبندی مناطق مناسب برای تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی در استان تهران پرداخته است. سامانه اطلاعات جغرافیایی میتواند در تعیین مناطق مناسب برای تغذیه مصنوعی با دقت بیشتر و زمان کمتر نتایج بهتری ارائه دهد. بدینمنظور، در پژوهش حاضر از تلفیق سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش Fuzzy AHP برای وزندهی و تلفیق معیارهای موثر در تغذیه مصنوعی نظیر عمق و تغییرات تراز آب زیرزمینی، بارش، تراکم زهکشی، ارتفاع و شیب زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خصوصیات زمینشناسی و کاربری اراضی استفاده شده است. پس از بررسی نظرات کارشناسان پیرامون مقایسه دودویی معیارها و تعیین ارجحیت آنها نسبت به یکدیگر مطابق با روش AHP، خصوصیات هیدرولوژیکی بهعنوان موثرترین معیار در رابطه با هدف پژوهش شناسایی شدند. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که 6.2 درصد از مساحت کل منطقه برای اجرای طرح تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی بسیار مناسب و 15.75 درصد مناسب است. مناطق بسیار مناسب عمدتا در قسمتهای شرقی استان قرار گرفتهاند که دارای سازندهای زمینشناسی مناسب، فاصله کم تا رودخانه، کاربری غالب مرتعی و کشاورزی هستند و همچنین، سطح عمق آب زیرزمینی در آنها بسیار پایین بوده و روند نزولی داشته است.
راضیه معتمدی؛ محمود آذری؛ رضا منصفی
چکیده
سیمای سرزمین، یکی از عوامل موثر بر فرایندهای هیدرولوژی آبخیز میباشد. تغییر ساختار و توزیع مکانی کاربریهای اراضی مختلف، نقش مهمی در تولید رواناب و رسوب در سطح آبخیز دارد. تعیین ارتباط بین الگوهای چشمانداز آبخیز و فرایندهای هیدرولوژی میتواند در تعیین مقدار فرسایش خاک و رسوب آبخیز مورد استفاده قرار گیرد. از اینرو، ...
بیشتر
سیمای سرزمین، یکی از عوامل موثر بر فرایندهای هیدرولوژی آبخیز میباشد. تغییر ساختار و توزیع مکانی کاربریهای اراضی مختلف، نقش مهمی در تولید رواناب و رسوب در سطح آبخیز دارد. تعیین ارتباط بین الگوهای چشمانداز آبخیز و فرایندهای هیدرولوژی میتواند در تعیین مقدار فرسایش خاک و رسوب آبخیز مورد استفاده قرار گیرد. از اینرو، با توجه به مشکلات موجود در اندازهگیری رسوب، برآورد آن با استفاده از ویژگیهای سیمای سرزمین و الگوی کاربری زمین جایگزین مناسبی برای روشهای معمول برآورد رسوب میباشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تعیین ارتباط رسوب آبخیز با سنجههای سیمای سرزمین در زیرحوضههای منتخب استان گلستان است. بدینمنظور، دادههای دبی و رسوب معلق برای ایستگاههای هیدرومتری استان از منابع مربوطه اخذ و بر اساس خصوصیات آبخیز و کیفیت و کمیت دادهها، زیرحوضههای مناسب این پژوهش انتخاب شد. سپس، با استفاده از نقشه کاربری اراضی استان، 15 سنجه سیمای سرزمین مرتبط با رسوب برای کاربریهای مختلف تعیین شدند. بهمنظور تعیین ارتباط بین رسوب آبخیز با سنجههای سیمای سرزمین، از رگرسیون کمینه مربعات جزئی استفاده شد که ترکیب روشهای تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی و رگرسیون چندگانه است. نتایج پژوهش نشان داد که بین رسوب آبخیز با الگوهای پوشش زمین ارتباط زیادی وجود دارد. از میان 15 سنجه سیمای سرزمین، شاخص بزرگترین لکه (LPI)، میانگین فاصله نزدیکترین همسایه (ENN-MN) و میانگین نسبت محیط به مساحت (PARA–MN) بهترتیب با مقادیر اهمیت متغیر در پیشبینی (VIP) 1.296، 1.184 و 1.747 و ضرایب رگرسیونی 0.014-، 0.039- و 0.002- بهعنوان سنجههای اصلی در کاهش میزان رسوب آبخیز تعیین شدند و سنجههای شاخص شکل سیمای سرزمین (LSI) و میانگین اندازه لکه (AREA-MN) با مقادیر VIP ،0.80 و 0.84 و ضرایب رگرسیونی 0.020 و 0.017 بهعنوان سنجههای مؤثر در افزایش رسوب آبخیزهای مطالعاتی شناخته شدند که 71 درصد از تغییرات رسوب را در زیرحوضهها تبیین میکنند. نتایج پژوهش حاضر، توانایی برآورد رسوب با استفاده از ویژگیهای سیمای سرزمین و کارایی رگرسیون کمینه مربعات جزئی را در تعیین مدلهای کمی رسوب تایید میکند.
آیدینگ کرنژادی؛ حمیدرضا پورقاسمی
چکیده
هدف از تحقیق پیشرو، پهنهبندی حساسیت زمینلغزش در حوزه آبخیز چهلچای، واقع در استان گلستان میباشد. بدین منظور، از دو مدل دادهکاوی ماشین بردار پشتیبان (SVM) و درخت رگرسیون تقویت شده (BRT) به لحاظ الگوریتم محاسباتی توانمند در زمینه ارزیابی فرایند زمینلغزش استفاده شد. شواهد زمینلغزش با استفاده از دستگاه موقعیتیاب ...
بیشتر
هدف از تحقیق پیشرو، پهنهبندی حساسیت زمینلغزش در حوزه آبخیز چهلچای، واقع در استان گلستان میباشد. بدین منظور، از دو مدل دادهکاوی ماشین بردار پشتیبان (SVM) و درخت رگرسیون تقویت شده (BRT) به لحاظ الگوریتم محاسباتی توانمند در زمینه ارزیابی فرایند زمینلغزش استفاده شد. شواهد زمینلغزش با استفاده از دستگاه موقعیتیاب جهانی (GPS)، بازدیدهای میدانی و اطلاعات سازمانی موجود ثبت و در سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در قالب نقشه تهیه شد. همچنین، با توجه به مرور منابع گسترده، 12 عامل زمینهساز شامل فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، واحدهای سنگشناسی، بافت خاک، کاربری اراضی، درجه شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، انحنای طولی و عرضی دامنه و شاخص رطوبت (WI) بهعنوان عوامل موثر بر وقوع زمینلغزش منطقه مورد مطالعه انتخاب و لایههای مذکور در سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. بهمنظور ارزیابی نتایج مدلها، از مقدار مساحت زیر منحنی تشخیص عملکرد نسبی (ROC) و 30 درصد لغزشهای استفاده نشده در فرایند مدلسازی استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) با مساحت زیر منحنی 0/82 (82 درصد) کارایی بهتری در پهنهبندی حساسیت زمینلغزش در حوضه مورد مطالعه داشته و مدل BRT با مقدار معادل 0/77 (77 درصد) در رتبه بعدی اهمیت قرار گرفت. بر اساس نتایج مدل SVM، حدود 45 درصد از حوزه آبخیز چهلچای در پهنه حساسیت زیاد و خیلی زیاد به وقوع زمینلغزش قرار گرفته است.
حسن وقارفرد؛ حسن مقیم
چکیده
پخش سیلاب یک روش موثر برای افزایش سطح آبهای زیرزمینی، برطرف کردن شرایط بحرانی آبهای زیرزمینی و مهار سیلاب نعیمآباد فارس بهشمار میآید. مهمترین مرحله در انجام موفقیتآمیز تغذیه مصنوعی، انتخاب محلهای تغذیه در منطقه مورد پژوهش میباشد. در این پژوهش، از فناوری GIS و روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. ...
بیشتر
پخش سیلاب یک روش موثر برای افزایش سطح آبهای زیرزمینی، برطرف کردن شرایط بحرانی آبهای زیرزمینی و مهار سیلاب نعیمآباد فارس بهشمار میآید. مهمترین مرحله در انجام موفقیتآمیز تغذیه مصنوعی، انتخاب محلهای تغذیه در منطقه مورد پژوهش میباشد. در این پژوهش، از فناوری GIS و روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. عوامل نهگانه زمین، شیب، فاصله از جاده، ارتفاع، ضخامت آبرفت، فاصله از آبراهه، نفوذپذیری سطحی، کاربری اراضی و گسل در این پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. هر لایه با استفاده از روش AHP اولویتبندی شده و لایههای مختلف تلفیق شدهاند. برای اولویتبندی عوامل نهگانه از نرمافزار expect choices استفاده شده است. نتایج نشان داد که 3.6 درصد از منطقه نعیمآباد بر اساس روش AHP و فناوری GIS برای اجرای پخش سیلاب مناسب میباشد. در این پژوهش، عوامل هیدرولوژی با وزن 0.687 بیشترین تأثیر را در بین معیارهای اصلی برای تعیین پهنههای مستعد پخش سیلاب را دارند و از میان زیرمعیارهای این معیار اصلی، نفوذپذیری سطحی با وزن 0.558 بیشترین تأثیر را دارند، همچنین، زیرمعیار کاربری اراضی دارای وزن 0.701 بوده که بیشترین وزن در بین زیرمعیارها را داشته است و کمترین وزن در بین زیر معیارها به فاصله از جاده با وزن 0.106 تعلق گرفت که نشان دهنده کمترین تأثیر در مکانیابی مناطق مناسب برای پخش سیلاب میباشد.
زهرا نیک؛ کورس یزدجردی؛ هادی عبدالعظیمی
چکیده
تحلیلهای ریختسنجی بهعنوان ارزیابی کمی ویژگیهای هندسی اشکال زمینی و چشماندازها قابل بررسی میباشند. در بررسی ویژگیهای تکتونیکی حوزه آبخیز، استفاده از بعضی پارامترهای ریختسنجی، میتواند اطلاعات بسیار مهمی را ارائه دهند. حوضه گاوکشک با مساحت 46.73 کیلومترمربع، در ناحیه کوهستانی و تکتونیکی زاگرس چینخورده، قرار دارد. ...
بیشتر
تحلیلهای ریختسنجی بهعنوان ارزیابی کمی ویژگیهای هندسی اشکال زمینی و چشماندازها قابل بررسی میباشند. در بررسی ویژگیهای تکتونیکی حوزه آبخیز، استفاده از بعضی پارامترهای ریختسنجی، میتواند اطلاعات بسیار مهمی را ارائه دهند. حوضه گاوکشک با مساحت 46.73 کیلومترمربع، در ناحیه کوهستانی و تکتونیکی زاگرس چینخورده، قرار دارد. هدف از این پژوهش، استفاده از شاخصهای ریختسنجی، نظیر: شاخص انتگرال هیپسومتری، شاخص شکل حوضه زهکشی، شاخص شیب جریان (گرادیان طول رود)، شاخص شیب طولی رودخانه، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی و شاخص نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن میباشد. در نتیجه، این شاخصها تبدیل به شاخص نسبی فعالیت تکتونیکی میشود. با استفاده از این شاخص میتوان عملکرد کلی فعالیت تکتونیکی منطقه را بررسی کرد. مقادیر شاخصهای ریختسنجی منطقه مورد مطالعه، با تقسیم شدن منطقه به 43 زیرحوضه آن و با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد بررسی قرار گرفته است. روش شاخصهای ریختسنجی همراه با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی، رویه و ابزار توانمندی، برای برآورد فعالیت تکتونیکی منطقه میباشد. البته باید در نظر داشت که نتایج حاصل از این شاخصها، میتواند در بخشهای مختلف، مقادیر مختلفی را نشان دهد. با بررسی شاخص نسبی فعالیت تکتونیکی، حوضه مورد مطالعه به دو بخش فعال (25.6 درصد از کل حوزه آبخیز) و نیمه فعال (74.4 درصد از کل حوزه آبخیز) تقسیم میشود. با انجام بررسیهای آماری، حوضه مورد مطالعه به چهار خوشه شامل: خوشه یک، با 91.83 درصد شباهت، خوشه دو، با 95.19 درصد شباهت، خوشه سه، با 96.18 درصد شباهت و خوشه چهار، با 91.09 درصد شباهت تقسیمبندی میشود. در این روش، مناطق همگن، بر اساس الگوریتم خوشهبندی Ward تعیین شدند. بررسی تکتونیک فعال حوضه مورد پژوهش، با استفاده از دیگر شاخصهای ریختسنجی، میتواند در یک طرح پژوهشی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
مهناز بابایی؛ سید زینالعابدین حسینی؛ علیاکبر نظری سامانی؛ سید علی المدرسی
چکیده
فرسایش خاک و تولید رسوب امروزه به یکی از معضلات مهم طبیعی تبدیل شده است. در گام نخست مبارزه با این معضل باید به ارزیابی کمی فرسایش خاک و تولید رسوب پرداخت. در این رابطه مدلها و روشهای مختلفی ارائه شده است. آنچه مسلم است، قبل از هرچیز باید قابلیت این مدلها مورد راست آزمایی قرار گیرند. بدین منظور از معادله جهانی تلفات خاک تجدید نظر ...
بیشتر
فرسایش خاک و تولید رسوب امروزه به یکی از معضلات مهم طبیعی تبدیل شده است. در گام نخست مبارزه با این معضل باید به ارزیابی کمی فرسایش خاک و تولید رسوب پرداخت. در این رابطه مدلها و روشهای مختلفی ارائه شده است. آنچه مسلم است، قبل از هرچیز باید قابلیت این مدلها مورد راست آزمایی قرار گیرند. بدین منظور از معادله جهانی تلفات خاک تجدید نظر شده سه بعدی در قالب ابزار سامانه اطلاعات جغرافیایی در حوزه آبخیز کن سولقان استفاده شد. عامل فرسایندگی، با استفاده از اطلاعات بارش و با تکنیک درونیابی IDW پهنهبندی شد. مقادیر فرسایشپذیری خاک با استفاده از اطلاعات نمونهبرداری خاک در قالب نقشه واحدهای قابلیت اراضی محاسبه شد. تخمین عامل پوشش زمین با استفاده از شاخص تفکیک نرمال شده گیاهی NDVI انجام شد. عامل پستی و بلندی نیز با استفاده از مدل رقومی ارتفاع محاسبه شد. پهنهبندی عامل عملیات حفاظتی نیز با استفاده از نقشه شیب منطقه به درصد صورت گرفت. با ترکیب این عوامل بر اساس مدل، مقدار میانگین سالانه فرسایش 20.22 تن در هکتار در سال بهدست آمد. برای محاسبه بار رسوب از روشهای محاسبه SDR استفاده شد که بر این اساس متوسط سالیانه رسوب در هر یک از روشها بسیار بیشتر از رسوب ویژه حوضه در ایستگاه سولقان بود. رسوب ویژه حوضه محاسبه شده با استفاده از آمار ایستگاه هیدرومتری سولقان (1.82 تن در هکتار در سال) بود. این پژوهش همچنین نشان داد، عامل LS با ضریب همبستگی 0.68 درصد بیشترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالیانه خاک داشته است. نتایج حاصل از این تحقیق در زمینه کاربرد مدل در این منطقه دلالت بر این داشت که مدل، میزان فرسایش حوضه را بسیار بیشتر از حد انتظار تخمین زده است. این تحقیق کارایی مدل RUSLE 3D را در بررسی وضعیت فرسایش حوزه آبخیز کن سولقان مناسب نمیداند.
محمد شعبانی
چکیده
انتخاب و دقت روشهای مناسب پهنهبندی و تهیه نقشه تغییرات خصوصیات کیفی آبهای زیرزمینی بستگی به شرایط منطقه و وجود آمار و اطلاعات کافی در منطقه دارد که انتخاب صحیح آنها گامی اساسی و مهم در مدیریت منابع آبهای زیرزمینی به شمار میرود. هدف از انجام این تحقیق، تعیین مناسبترین روش میانیابیدر برآورد میزان EC (شوری)، NO3 (نیترات)، ...
بیشتر
انتخاب و دقت روشهای مناسب پهنهبندی و تهیه نقشه تغییرات خصوصیات کیفی آبهای زیرزمینی بستگی به شرایط منطقه و وجود آمار و اطلاعات کافی در منطقه دارد که انتخاب صحیح آنها گامی اساسی و مهم در مدیریت منابع آبهای زیرزمینی به شمار میرود. هدف از انجام این تحقیق، تعیین مناسبترین روش میانیابیدر برآورد میزان EC (شوری)، NO3 (نیترات)، pH و TDS (غلظت املاح محلول) آبهای زیرزمینی دشت نیریز واقع در جنوب شرق استان فارس و پهنهبندی آنها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی است. بدین منظور، از روشهای زمینآمار مانند کریجینگ معمولی (OK)، کریجینگ ساده (SK) و روشهای معین مانند عکس فاصله (IDW)، تابع شعاعی (RBF)، تخمینگر موضعی (LPI) و تخمینگر عام (GPI) استفاده شد. نتایج بر اساس معیارهای ریشه دوم میانگین مربع خطا (RMSe) و میانگین خطای مطلق (MAE) پایینتر نشان داد که از بین روشهای مختلف میانیابی، روش کریجینگ ساده (SK) برای شاخصههای RMSe=3907/53) ECو MAE=2911.05)، غلظت املاح محلول (RMSe=2587.19 و MAE=1936.48)، نیترات (RMSe=4.868 و MAE=3.839) و RMSe=0.196) pHو MAE=0.143) برای مطالعه و تهیه نقشه تغییرات شاخصههای کیفی منطقه مناسب است. نتایج به دست آمده از این تحقیق مؤید برتری روشهای زمین آماری کریجینگ نسبت به روشهای معین است.
حمیدرضا متینفر؛ فریدون سرمدیان؛ سیدکاظم علویپناه
دوره 2، شماره 4 ، بهمن 1389، ، صفحه 211-220
چکیده
شوری و شور شدن خاک یکی از مشکلات رو به افزایش در مناطق خشک و نیمه خشک است. در سالهای اخیر استفاده از روشهای دورسنجی و سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهمنظور تفکیک خاکهای شور مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است؛ زیرا تصاویر دورسنجی دارای پوشش وسیع و یکپارچه با شرایط زمانی یکسان از پدیدهها، موجب صرفه ...
بیشتر
شوری و شور شدن خاک یکی از مشکلات رو به افزایش در مناطق خشک و نیمه خشک است. در سالهای اخیر استفاده از روشهای دورسنجی و سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهمنظور تفکیک خاکهای شور مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است؛ زیرا تصاویر دورسنجی دارای پوشش وسیع و یکپارچه با شرایط زمانی یکسان از پدیدهها، موجب صرفه جویی در زمان و هزینههای مطالعه میشود. در این تحقیــق تصاویر سنجنده LISS- III از ماهواره هندوستان (IRS) به کار گرفته شد.شاخص BI توانست ضمن تفکیک نواحی با شوری شدید از نواحی غیرشور، جدا کند. شاخص SI نسبت به BI با کیفیت بالاتری نواحی با شوری شدید، خیلی شور و غیرشور را جدا نمود. نتایج طبقهبندی نظارت شده بدون تلفیق با مدل رقومی ارتفاع، دارای دقت کلی 76 درصد، دقت تولید کننده 78 درصد و دقت کاربر 82 در صد بود. در حالیکه طبقهبندی نظارت شده نوارهای سنجنده و مدل رقومی ارتفاع دارای دقت کلی 98.1 درصد، دقت تولید کننده 98.28 درصد و دقت کاربر 98.4 درصد شد. علت دقت کم طبقهبندی، پیش از ترکیب دادههای سنجنده و مدل رقومی ارتفاع را میتوان به تداخل طیفی اراضی شور و شور و مرطوب با اراضی غیر شور (اراضی با 25 تا 65 درصد سنگریزه در سطح) نسبت داد؛ اما این دو نوع اراضی دارای موقعیت پستی و بلندی متفاوت بودند، بهطوریکه اختلاف ارتفاع آنها معادل 200 متر است. بنابراین با ترکیب مدل رقومی ارتفاع، این دو نوع اراضی و اراضی، که وضعیت مشابهی داشتند، بهخوبی از یکدیگر تفکیک شدند.
علی محمدی ترکاشوند؛ داود نیککامی؛ مهرداد اسفندیاری؛ سیدکاظم علویپناه
دوره 2، شماره 3 ، آبان 1389، ، صفحه 150-160
چکیده
نقشه فرسایش شیاری یکی از نقشههای پایه در مطالعات فرسایش و رسوب و برنامههای مدیریت آبخیزها است. برای بررسی برخی روشها در تهیه نقشه 250000 :1 فرسایش شیاری، مطالعهای در حوزههای آبخیز کن-سولقان و جاجرود در استان تهران انجام شد. در مرحله اول در حوزه آبخیز کن و سولقان، چهار نقشه واحدهای کاری از تلفیق لایههای اطلاعاتی ...
بیشتر
نقشه فرسایش شیاری یکی از نقشههای پایه در مطالعات فرسایش و رسوب و برنامههای مدیریت آبخیزها است. برای بررسی برخی روشها در تهیه نقشه 250000 :1 فرسایش شیاری، مطالعهای در حوزههای آبخیز کن-سولقان و جاجرود در استان تهران انجام شد. در مرحله اول در حوزه آبخیز کن و سولقان، چهار نقشه واحدهای کاری از تلفیق لایههای اطلاعاتی الف) پوشش گیاهی، سنگشناسی و شیب ب) کاربری، سنگشناسی و شیب ج) کاربری، حساسیت سنگها به فرسایش و شیب و د) کاربری حساسیت سنگها به فرسایش و واحدهای اراضی، تهیه شد. برای بررسی کارآیی این چهار نقشه، 53 نقطة زمینی کنترل شد. نتایج نشان داد که نقشه واحدهای کاری "د" با توجه به ملاحظات اقتصادی و اجرایی بهتر از نقشههای واحدهای کاری"الف"، "ب" و تا حدودی "ج" در تهیه نقشه فرسایش شیاری بود. در مرحله دوم در حوزه آبخیز جاجرود، نقشه واحدهای کاری حاصل از روش "د" بههمراه سه نقشه واحدهای کاری مبتنی بر "ه" واحدهای اراضی، "و" واحدهای حساسیت سنگها و "ز" واحدهای فتومورفیک حاصل از تفسیر تصاویر ماهوارهای +ETM، مورد ارزیابی قرار گرفتند. شدت فرسایش شیاری در 314 نقطه زمینی کنترل و نقشه واقعی فرسایش شیاری تهیه شد. نقشه فرسایش شیاری با هر یک از نقشههای واحدهای کاری "د"، "ه"، "و" و "ز" قطع داده شد. نتایج نشان داد که بیشترین صحت مربوط بهروش تفسیر تصاویر ماهوارهای با 81 درصد صحت بود. همچنین صحت روشهای تلفیق لایهها، واحدهای اراضی و حساسیت سنگها بهترتیب 78.4، 66.6 و 59.9 درصد بود. جذر میانگین مربعات خطاها برای نقشه حساسیت سنگها، بیشترین و برای روش تفسیر تصاویر کمترین بود. بیشترین دقت مربوط بهروش تفسیر تصاویر ماهوارهای (با ضریب تغییرات 20.4 درصد) بود. در کل روش تفسیر تصاویر ماهوارهای در تهیه نقشه فرسایش شیاری، از روشهای دیگر بهتر بوده است.
محمد شعبانی
دوره 2، شماره 2 ، مرداد 1389، ، صفحه 116-122
چکیده
مدیریت بهینه منابع آبی و حفظ و ارتقای کیفیت آنها نیازمند وجود اطلاعات در زمینه موقعیت، مقدار و پراکنش عوامل شیمیایی آب در یک منطقه جغرافیایی است. تهیه نقشههای بههنگام تغییرات پارامترهای کیفی آبهای زیرزمینی یک منطقه، گام مهمی در مدیریت و بهرهبرداری صحیح از منابع آب زیرزمینی آن منطقه بهشمار میرود. انتخاب و دقت روشهای مناسب ...
بیشتر
مدیریت بهینه منابع آبی و حفظ و ارتقای کیفیت آنها نیازمند وجود اطلاعات در زمینه موقعیت، مقدار و پراکنش عوامل شیمیایی آب در یک منطقه جغرافیایی است. تهیه نقشههای بههنگام تغییرات پارامترهای کیفی آبهای زیرزمینی یک منطقه، گام مهمی در مدیریت و بهرهبرداری صحیح از منابع آب زیرزمینی آن منطقه بهشمار میرود. انتخاب و دقت روشهای مناسب پهنهبندی و تهیه نقشه تغییرات خصوصیات کیفی آبهای زیرزمینی، بستگی به شرایط منطقه و وجود آمار و اطلاعات کافی دارد که انتخاب صحیح آنها گامی اساسی و مهم در مدیریت منابع آبهای زیرزمینی محسوب میشود. هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی دقت روشهای زمینآمار در برآورد میزان EC (شوری)، NO3 (نیترات)، pH و TDS (غلظت املاح محلول) آبهای زیرزمینی دشت ارسنجان واقع در شمال شرق استان فارس و پهنهبندی آنها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی می باشد. بدین منظور، از روشهای زمینآمار مانند روشهای کریجینگ معمولی (OK)، کریجینگ ساده (SK) و روشهای معین، مانند عکس فاصله (IDW)، تابع شعاعی (RBF)، تخمینگر موضعی (LPI) و تخمینگر عام (GPI) استفاده گردید. نتایج بر اساس معیارهای ریشه دوم میانگین مربع خطا (RMSe) و میانگین خطای مطلق (MAE) پایینتر نشان داد که از بین روشهای مختلف میانیابی، روش کریجینگ ساده (SK) برای پارامترهای EC (724.8 =RMSe و 513.41 =MAE) و TDS (463.5 = RMSe و 328.58= MAE) و روش کریجینگ معمولی (OK) برای پارامترهای pH (0.197 = RMSe و 0.139= MAE) وNO3 (7.923 = RMSe و 6.29 = MAE) برای مطالعه و تهیه نقشه تغییرات پارامترهای کیفی منطقه مناسب هستند. نتایج بهدست آمده از این تحقیق موید برتری روشهای زمین آماری کریجینگ نسبت به روشهای معین است.
احسان محمدی؛ مجید منتصری؛ رضا سکوتیاسکویی
دوره 1، شماره 1 ، اردیبهشت 1388، ، صفحه 61-69
چکیده
با توجه به وقوع سیلابهای خسارتزا در اکثرحوزههای آبخیز کشور، ضرورت ایجاد سامانههای پیشبینی، پهنهبندی و نیز برآورد سیل دراین حوضهها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در حال حاضر با افزایش قابلیت دسترسی به اطلاعات رقومی و کارآیی تحلیلهای کامپیوتری، سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS)، نقش بهسزایی را در مدلسازی هیدرولوژیکی ...
بیشتر
با توجه به وقوع سیلابهای خسارتزا در اکثرحوزههای آبخیز کشور، ضرورت ایجاد سامانههای پیشبینی، پهنهبندی و نیز برآورد سیل دراین حوضهها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در حال حاضر با افزایش قابلیت دسترسی به اطلاعات رقومی و کارآیی تحلیلهای کامپیوتری، سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS)، نقش بهسزایی را در مدلسازی هیدرولوژیکی و هیدرولیکی ایفا مینماید. نرم افزار ( (WMSاز جمله نرم افزارهای جدیدی است که به پهنهبندی سیلاب میپردازد. دراین تحقیق بخشی از رودخانه گلاز که از داخل شهر اشنویه عبور میکند ودارای پتانسیل سیلخیزی نسبتا بالایی بوده و خسارات زیادی بر زیر ساختهای شهری وارد کرده است، انتخاب، و هدف اصلی این تحقیق مطالعه پتانسیل و پهنهبندی سیل در منطقه فوق است. بهمنظور برآورد سیل، با توجه به موجود بودن ایستگاه هیدرومتری و دادههای تاریخی حداکثر سیل لحظهای، از توزیعهای آماری نرمال، لوگ نرمال دو پارامتری، لاگ نرمال سه پارامتری، لاگ پیرسن تیپ III و گامبل استفاده و بهمنظور تعیین توزیع برتر از تست PPCC استفاده شد. برای پهنه بندی عمق سیل، پس از آن که پروفیل سطح آب به وسیله مدل HEC-RAS و بهازای دوره برگشتهای 25، 50 و 100 سال محاسبه شد، نتایج به نرم افزار WMS وارد شد که منجر به تولید نقشههای پهنهبندی سیل در طول مسیر آن در شهر شد. نهایتا نقشههای پهنهبندی خطرات سیلاب با تعریف تابع خطر، در محدوده شهر تهیه شد. نتایج نشان داد که رودخانه گلاز در محدوده شهر اشنویه، به دلیل مدیریتهای ناصحیح و غیر اصولی، مقطع اصلی خود را از دست داده و بیشتر به یک کانال تبدیل شده است و مقطع این رودخانه قابلیت عبور سیلابهای با دوره برگشت 25 سال به بالا را ندارد. بههمین منظور خسارات ناشی از سیل در این شهر در دوره برگشتهای بالا، غیر قابل جبران خواهد بود. با توجه به این نقشهها، مواضع پر خطر در شهر قابل تفکیک و شناسایی بوده و میتوانند در خصوص برنامهریزیهای شهری اولویتبندی شوند.