ابراهیم بروشکه؛ محمود عربخدری
چکیده
برآورد رسوبدهی حوضههای کوچک در برنامههای آبخیزداری ضروری است، ولی تقریبا تمام آنها فاقد ایستگاه رسوبسنجی میباشند. در این پژوهش با هدف تعیین حدود رسوبدهی ویژه اینگونه آبخیزها و ارائه مدل رگرسیونی برآورد رسوبدهی سالانه در استان آذربایجانغربی، میزان رسوب کل تولید شده از 25 آبخیز کوچک از طریق رسوبسنجی مخازن در پشت ...
بیشتر
برآورد رسوبدهی حوضههای کوچک در برنامههای آبخیزداری ضروری است، ولی تقریبا تمام آنها فاقد ایستگاه رسوبسنجی میباشند. در این پژوهش با هدف تعیین حدود رسوبدهی ویژه اینگونه آبخیزها و ارائه مدل رگرسیونی برآورد رسوبدهی سالانه در استان آذربایجانغربی، میزان رسوب کل تولید شده از 25 آبخیز کوچک از طریق رسوبسنجی مخازن در پشت سدهای رسوبگیر اندازهگیری شد. آبخیزها با وسعت 29 تا 1200 هکتار و با شرط سرریز نشدن رسوب در آخرین سد رسوبگیر در هر آبخیز و تنوع از نظر لیتولوژی، کاربری اراضی و اقلیمی انتخاب شدند. رسوبدهی ویژه، تفاوت یکصد برابری بین دو حد 0.12 تا 12 مترمکعب در هکتار در سال را در این حوضهها نشان داد. ولی متوسط وزنی رسوبدهی نسبتا پایینی معادل 1.3 مترمکعب در هکتار در سال برای کل حوضهها بهدست آمد. مطالعه رابطه بین رسوبدهی سالانه و ویژگیهای آبخیزهای مورد مطالعه از طریق ماتریس همبستگی نشان داد که رسوبدهی بهطور معنیداری از عوامل فرسایشپذیری زمینشناسی، وسعت آبخیز، حجم بارش و کاربری تاثیر میپذیرد. براساس مقایسه مقادیر برآوردی و مشاهدهای از میان مدلهای رگرسیونی که توسعه داده شد؛ رابطهای با شرکت متغیرهای مستقل مساحت و فرسایشپذیری زمینشناسی با ضریب تعیین بالا (0/899= R2) انتخاب شد.
محمد شعبانی
چکیده
برآورد دبی اوج سیلاب در حوزههای آبخیز یکی از مهمترین مسائلی است که هیدرولوژیستها و کارشناسان بخش آب را بهخود مشغول کرده است. یکی از روشهای نوین در حل مسائل مهندسی آب و رودخانهها و همچنین، برآورد دبی اوج لحظهای، استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی میباشد که با الگوبرداری از شبکه مغز انسان ضمن اجرای فرآیند آموزش، ...
بیشتر
برآورد دبی اوج سیلاب در حوزههای آبخیز یکی از مهمترین مسائلی است که هیدرولوژیستها و کارشناسان بخش آب را بهخود مشغول کرده است. یکی از روشهای نوین در حل مسائل مهندسی آب و رودخانهها و همچنین، برآورد دبی اوج لحظهای، استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی میباشد که با الگوبرداری از شبکه مغز انسان ضمن اجرای فرآیند آموزش، روابط درونی بین دادهها را کشف و برای موقعیتهای دیگر تعمیم میدهد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه کارآیی روش شبکه عصبی مصنوعی و روشهای تجربی برآورد دبی اوج لحظهای در تعدادی از حوزههای آبخیز استان فارس میباشد. برای این منظور ابتدا آمار دبی حداکثر روزانه و دبی اوج لحظهای هفت ایستگاه هیدرومتری در طی یک دوره آماری 24ساله جمعآوری و پس از رفع نواقص آماری و حذف دادههای پرت، مقادیر دبی اوج لحظهای بهکمک روش شبکه عصبی مصنوعی و سه روش تجربی Fuller ،Sagal و Steiner و Fill برآورد شد. سپس نتایج بهدست آمده از دو روش شبکه عصبی مصنوعی و روشهای تجربی براساس معیارهای RMSE ،MAE و R2 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که برآوردهای شبکه عصبی در تمامی ایستگاهها در مقایسه با برآورد مدلهای تجربی از دقت بالاتری برخوردار میباشد که نشاندهنده پایین بودن خطاها در مدل شبکه عصبی نسبت به مدلهای تجربی است.
محمدرضا میرزایی
چکیده
در این مطالعه، میانگین درجه حرارت ماهانه در ایستگاه هیدرومتری شاهمختار در استان کهگیلویه و بویراحمد برای یک دوره 39ساله بین سالهای 1349 تا 1388 مورد بررسی قرار گرفت.جهت مدلسازی درجه حرارت در این ایستگاه از تکنیک تحلیل کاوشگرانه دادهها (EDA) استفاده شد. روشهای گرافیکی متعددی، مانند استفاده از نمودارهای تناوبنگار، خود همبستگی ...
بیشتر
در این مطالعه، میانگین درجه حرارت ماهانه در ایستگاه هیدرومتری شاهمختار در استان کهگیلویه و بویراحمد برای یک دوره 39ساله بین سالهای 1349 تا 1388 مورد بررسی قرار گرفت.جهت مدلسازی درجه حرارت در این ایستگاه از تکنیک تحلیل کاوشگرانه دادهها (EDA) استفاده شد. روشهای گرافیکی متعددی، مانند استفاده از نمودارهای تناوبنگار، خود همبستگی و خود همبستگی جزئی برای بررسی دادهها از جمله وجود چرخه (S) و مناسب بودن استفاده از تحلیل سریهای زمانی جهت مدلسازی باقیماندهها (R) تعیین شد. مدلسازی چرخه موجود در دادهها با استفاده از مدل سینوسی و با تعیین دقیق پارامترهای آن با استفاده از تکنیکهای EDA انجام شد. باقیماندهها نیز با استفاده از Modelexpert در نرمافزار SPSS 19 جهت تحلیل سریهای زمانی مورد بررسی قرار گرفت. بهترین برازش با توجه به کمترین مقدار برای معیار NBIC، مدل ARIMA(0,1,2) تعیین شد. جهت تایید مدل، بررسی تصادفی بودن مقادیر خطاهای مدل (E) و نرمال بودن توزیع آنها در سطح پنج درصد بهترتیب با استفاده از آزمون Ljung-Box (با مقدار آماره برابر 24.3) و Kolmogorov-Smirnov (با مقدار آماره برابر 0.4088) بررسی و مورد تایید قرار گرفت.
حمیدرضا پیروان؛ امیر صمدیتبریزی؛ صمد شادفر؛ احمد معتمد
چکیده
سازندهای مارنی سطح وسیعی از کشور ایران را دربرگرفته است . فرسایشپذیری بالای این سازندها در سطح حوزههای آبخیز کشور مسائل و مشکلات زیادی از جمله کاهش کیفیت خاک در اراضی کشاورزی و مرتعی و جنگلی، افزایش ریسک حرکات تودهای و لغزش، کاهش کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی، افزایش میزان بار رسوبی وارد شده به مخازن سدهای کشور، بیابانی ...
بیشتر
سازندهای مارنی سطح وسیعی از کشور ایران را دربرگرفته است . فرسایشپذیری بالای این سازندها در سطح حوزههای آبخیز کشور مسائل و مشکلات زیادی از جمله کاهش کیفیت خاک در اراضی کشاورزی و مرتعی و جنگلی، افزایش ریسک حرکات تودهای و لغزش، کاهش کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی، افزایش میزان بار رسوبی وارد شده به مخازن سدهای کشور، بیابانی شدن مناطق تحت فرسایشهای تشدیدشونده و شکست طرحهای آبخیزداری اجراشده بدلیل شناخت ناکافی از میزان حساسیت سازندها به فرسایش را در بر میگیرد.ناحیه مورد مطالعه، کوه گچآب و سیاهکوه، در بخش شمالغرب دشت کویر، در ۷۴ کیلومتری جنوب غربی سمنان واقع شده است.در این منطقه، نهشتههای ریزدانه نئوژن سازند قرمز بالایی، برونزد دارند. در این پژوهش ویژگیهای رسوبشناسی هر یک از واحدهای سازند قرمز بالایی مورد بررسی قرار گرفت. اشکال فرسایش موجود در منطقه شامل فرسایش سطحی، شیاری، خندقی، آبراههای و تونلی میباشند که از مارنهای دارای این اشکال فرسایش، نمونهبرداری شد. آزمایشهای انجامگرفته بر روی نهشتههای نئوژن شامل دانهبندی، هیدرومتری و کربناتسنجی میباشد. با توجه به بررسیهای رسوبشناسی و سنگشناسی رسوبی، بافت رسوبات سازند قرمز بالایی کوه گچآب از نوع سیلت ماسهای، سیلت، گل ماسهای و گل است. بررسی توزیع اندازه ذرات نمونههای رسوبی بیانگر این موضوع است که نهشتههای نئوژن در شرایط محیط کم عمق و کولابی با تغییرات عمق (با توجه به ارتباط میان میزان آهک و عمق رسوبگذاری) مشخص، نهشته شدهاند که این شرایط محیطی به محیط پر انرژی کانال رودخانهای نیز تغییر فاسیس دادهاند. نتایج آزمایش کلسیمتری نشان داد که این رسوبات حاوی 24/28 تا 34/98 درصد آهک هستند. بهعلت پایین بودن درصد آهک از یکسو و میزان رس از سوی دیگر در رسوبات سازند قرمز بالایی کوه گچآب و سیاهکوه، بهکار بردن اصطلاح مارن برای این رسوبات از لحاظ تقسیمبندی رسوبشناسی درست نمیباشد و بهتر است به آنها سیلتهای گچی-نمکی یا مادستونهای گچی-نمکی اطلاق شود.
علیرضا مسجدی؛ عبدالرسول تلوری؛ حسن کاظمی
چکیده
تعیین عمق فرسایش در محدوده پایههای پل مستلزم آگاهی از نحوه جابهجایی مواد رسوبی بستر رودخانهها است. پایههای پل جریان عادی رودخانه را مختل میکند و تلاطم و اغتشاش حاصل از آن موجب فرسایش مواد رسوبی موجود در اطراف پایه میشود. گودال چاله فرسایش ایجاد شده در اطراف پایه به شکل و مشخصات هندسی پایه بستگی دارد. بهعلاوه نوع مواد تشکیلدهنده ...
بیشتر
تعیین عمق فرسایش در محدوده پایههای پل مستلزم آگاهی از نحوه جابهجایی مواد رسوبی بستر رودخانهها است. پایههای پل جریان عادی رودخانه را مختل میکند و تلاطم و اغتشاش حاصل از آن موجب فرسایش مواد رسوبی موجود در اطراف پایه میشود. گودال چاله فرسایش ایجاد شده در اطراف پایه به شکل و مشخصات هندسی پایه بستگی دارد. بهعلاوه نوع مواد تشکیلدهنده بستر رودخانه و همچنین شرایط هیدرولیکی جریان نظیر وقوع حالت سیلابی و عبور تلماسهها در میزان عمق چاله فرسایش موثر است. از آنجایی که گسترش چاله فرسایش، پایداری سازه پل را به مخاطره میاندازد، پیشبینی میزان گود افتادگی و اتخاذ تدابیر لازم برای مهار آن از جمله اقدامات مهندسی متداول در عرصه مهندسی رودخانه تلقی میشود. بدین منظور جهت تحقیق در خصوص بررسی اثر شکل هندسی پایه پل در کنترل پدیدهآبشستگی در اطراف آن در قوس رودخانه، آزمایشهایی در یک فلوم آزمایشگاهی با قوس 180 درجهو شعاع مرکزی 2/8 متر و عرض 0/6 متربا 4/67= R/B با دیواری از جنس پلکسی گلاس انجام پذیرفت. در این پژوهش با قرار دادن یک پایه استوانهای به قطر 6 سانتیمتر و مقطع چهارگوش با دماغه نیمدایرهبه عرض 6 سانتیمتر و طول 18 سانتیمتردر فلوم در موقعیتهای 30، 60 و90 درجه با دبیهای 24، 28، 30 و 32 لیتر بر ثانیه و عمق ثابت 12 سانتیمتر پدیده آبشستگی حول پایهها در حالت آب زلال مورد بررسی قرار گرفت. برای مصالح کف فلوم از ماسه طبیعی با دانهبندی یکنواخت با 2=D50 و ضریب یکنواختی 1/3 استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد حداکثر عمق آبشستگی هنگام قرار دادن پایهبا مقطع استوانهای و چهارگوش با دماغه نیمدایرهدر طول قوس متناوب بوده و در نیمه اول قوس و در موقعیت 60 درجه بیشترین آبشستگی در پایهها ایجاد شد. همچنین آبشستگی در تمام حالات در پایه استوانهای نسبت به مقطع چهارگوش با دماغه نیمدایره کمتر مشاهده شد. در کلیه حالات با افزایش دبی جریان در کلیه موقعیتها، عمق آبشستگی نیز افزایش یافت.
صمد شادفر؛ علیاکبر داودیراد؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
یکی از انواع فرسایش آبی که باعث تخریب زمینهای کشاورزی و مرتعی در حوزههای آبخیز خشک و نیمهخشک میشود، فرسایش خندقی است. با توجه به نقش این نوع فرسایش در تخریب خاک، این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه فرسایش خندقی در کاربریهای زراعی و مرتعی در حوزه آبخیز رباط ترک انجام شد. در این پژوهش سه خندق معرف در واحدهای کاری مرتعی و زراعی انتخاب ...
بیشتر
یکی از انواع فرسایش آبی که باعث تخریب زمینهای کشاورزی و مرتعی در حوزههای آبخیز خشک و نیمهخشک میشود، فرسایش خندقی است. با توجه به نقش این نوع فرسایش در تخریب خاک، این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه فرسایش خندقی در کاربریهای زراعی و مرتعی در حوزه آبخیز رباط ترک انجام شد. در این پژوهش سه خندق معرف در واحدهای کاری مرتعی و زراعی انتخاب شد و در قسمتهای راس، وسط و دهانه خروجی تعداد نه پروفیل و در منطقه شاهد هر کاربری نیز یک پروفیل حفر شد. بافت، مواد آلی، درصد گچ و آهک، هدایت الکتریکی و SAR نمونههای خاک اندازهگیری و مورد بررسی قرار گرفت. در هر واحد کاری و همچنین، منطقه شاهد، میزان نفوذپذیری خاک در محل حفر پروفیلها اندازهگیری شد. با نقشهبرداری از خندقها، خصوصیات مورفومتری آنها مانند پلان طولی و عرضی، عرض بالا، پایین و عمق خندق، شکل سطح مقطع، نسبت عرض به عمق، شیب بستر و طول خندق اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میزان SAR و کاتیون سدیم سبب پخشیدگی ذرات خاک و تشدید فرسایش خندقی در هر دو واحد کاری شده است. در واحد کاری زراعی درصد رس و سیلت بهترتیب 29 و 11 درصد در لایه سطحی راس خندق معرف و میزان ماده آلی از 0/30 تا 1/82 درصد است. در واحد کاری مرتعی درصد رس و شن بهترتیب 41 و 43 درصد در لایه سطحی راس خندق است و میزان ماده آلی از 0/29 الی 0/99 درصد تغییر میکند. در واحد کاری مرتعی در یک سطح مشخص تعداد خندقها بیشتر و نسبت به واحد کاری زراعی فعالتر هستند. ضمنا نتایج نشان داد که مقدار TNV در واحد کاری زراعی بیشتر از واحد کاری مرتعی بوده و عواملی مانند pH و EC نیز در واحد کاری مرتعی بیشتر از واحد زراعی میباشند. در هر دو واحد نسبت عرض به عمق در تمامی خندقها بیش از یک بوده و میزان نفوذپذیری خاک در واحدهای کاری زراعی و مرتعی بهترتیب 4/25 و 3/45 سانتیمتر بر ساعت میباشند.