پرویز گرشاسبی؛ داود قربانپور
چکیده
فرسایش خاک از مشکلات اساسی حوزههای آبخیز کشور به شمار میرود. تحلیل اقتصادی اثرات احیای آبخیزها در ایران کمتر صورت گرفته است. محاسبه ارزش اقتصادی اقدامات حفاظت خاک بهدلیل تاثیر شاخصهای ترکیبی و عدم ارزش اقتصادی مشخص در بازار دشوار میباشد. در این پژوهش، اثربخشی فعالیتهای حفاظت خاک به کمک روش ارزش فعلی خالص ...
بیشتر
فرسایش خاک از مشکلات اساسی حوزههای آبخیز کشور به شمار میرود. تحلیل اقتصادی اثرات احیای آبخیزها در ایران کمتر صورت گرفته است. محاسبه ارزش اقتصادی اقدامات حفاظت خاک بهدلیل تاثیر شاخصهای ترکیبی و عدم ارزش اقتصادی مشخص در بازار دشوار میباشد. در این پژوهش، اثربخشی فعالیتهای حفاظت خاک به کمک روش ارزش فعلی خالص در زیرحوضه میانبیشه در حوزه آبخیز طالقان، استان البرز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این حوضه، بهدلیل داشتن اقدامات حفاظت خاک در یک دوره زمانی مناسب برای تجزیه و تحلیل و وجود سابقه ارزیابی تکنیکی، انتخاب شد. ابتدا، تدقیق اطلاعات پایه با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی، بررسی میدانی و شناسایی و اندازهگیری شاخصهای سود و هزینه صورت گرفت. سپس، ارزش اقتصادی سه شاخص اصلی هزینه و شش شاخص ترکیبی سود شناسایی و تعیین شد. با تلفیق دادههای موجود شاخصهای اقتصادی شامل ارزش خالص فعلی (NPV) و نسبت سود به هزینه برآورد شدند. ارزیابیها نشان میدهد که احیای آبخیز میانبیشه در دوره تحلیل 30ساله با استفاده از نرخ تنزیل 15 درصد از لحاظ اقتصادی در اراضی دارای قابلیت بهرهوری نسبی مانند مراتع کوهستانی و اراضی تپهای بدلند با فرسایش بالا توجیهپذیر است و NVP مثبت را در پی دارد. همچنین، 25 درصد از مجموع سودها مربوط به درآمدهای درون حوضه، 55 درصد مربوط به درآمدهای پاییندست حوضه و 20 درصد مربوط به حوضههای مجاور و ناشی از کاهش خطر سیلاب است.
فرهاد شیوا؛ جلال عطاری؛ مجتبی صانعی
چکیده
آبشستگی پدیدهای است که در بعضی مواقع به تخریب سازههای زیربنایی منجر شده و وقایع جبرانناپذیری را به همراه دارد. تحقیقات معدود قبلی نشان داده که در شرایطی که بستر متشکل از ذرات ریزدانه چسبنده باشد، کاربرد معیارهای مبتنی بر رسوبات غیرچسبنده ابعاد گودال آبشستگی موضعی را بیش از واقعیت برآورد نموده و هزینههای گزافی را به ...
بیشتر
آبشستگی پدیدهای است که در بعضی مواقع به تخریب سازههای زیربنایی منجر شده و وقایع جبرانناپذیری را به همراه دارد. تحقیقات معدود قبلی نشان داده که در شرایطی که بستر متشکل از ذرات ریزدانه چسبنده باشد، کاربرد معیارهای مبتنی بر رسوبات غیرچسبنده ابعاد گودال آبشستگی موضعی را بیش از واقعیت برآورد نموده و هزینههای گزافی را به طرح تحمیل میکند. بر اساس این تحقیقات، میزان و نوع رس بر آبشستگی بستر چسبنده بسیار موثر میباشد. در مقاله حاضر، آبشستگی موضعی ناشی از جت افقی مستغرق خروجی از دریچه کشویی قائم در شرایط وجود مصالح چسبنده در بستر فرسایشپذیر بهصورت آزمایشگاهی مطالعه شد. در ابتدا عوامل اصلی موثر بر این پدیده شناسایی و رس بنتونیت بهعنوان مصالح چسبنده انتخاب شد. مجموعاً 48 آزمایش با در نظر گرفتن چهار میزان رس، سه بازشدگی دریچه و چهار عمق پایاب، در یک فلوم مستطیلی در آزمایشگاه پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری انجام شد. نتایج نشان داد، با افزودن رس بنتونیت به بستر فرسایشپذیر، اثر چسبندگی در میزان رس 10 درصد نمایان شده و با افزایش میزان رس، بیشینه عمق آبشستگی کاهش چشمگیری مییابد. بهنحوی که در شرایط وجود 20 درصد رس بنتونیت در بستر بهطور متوسط 76 درصد کاهش در بیشینه عمق آبشستگی نسبت به مصالح غیرچسبنده رخ میدهد. بر اساس نتایج آزمایشها، یک رابطه کلی ارائه شد که قابلیت برآورد بیشینه عمق آبشستگی هم در شرایط وجود مصالح چسبنده و هم غیاب آن را با خطای متوسط 19 درصد دارا میباشد. حساسیت عوامل موجود در رابطه برآورد بیشینه عمق آبشستگی سنجیده و با رابطه محقق پیشین مقایسه شد. نتایج تحقیق حاضر در قالب دو نوع نیمرخ برای حفره آبشستگی تعریف شد که با روابط قبلی تطبیق نسبتا مناسبی را نشان داد.
حمیدرضا قرهچایی؛ علیرضا مقدمنیا؛ آرش ملکیان؛ آزاده احمدی
چکیده
تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی بهعنوان دو علت اصلی تغییرات رواناب شناخته شدهاند. در این مطالعه ابتدا روند و نوسانات در سری دادههای هیدروکلیماتیک حوضه رودخانه کشکان در طی سالهای 1391-1351 مورد بررسی قرار گرفت. سپس از روش الاستیسیته اقلیمی بهمنظور ارزیابی کمی پاسخ رواناب این حوضه به تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای ...
بیشتر
تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی بهعنوان دو علت اصلی تغییرات رواناب شناخته شدهاند. در این مطالعه ابتدا روند و نوسانات در سری دادههای هیدروکلیماتیک حوضه رودخانه کشکان در طی سالهای 1391-1351 مورد بررسی قرار گرفت. سپس از روش الاستیسیته اقلیمی بهمنظور ارزیابی کمی پاسخ رواناب این حوضه به تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی استفاده شد. نتایج نشان داد، کاهش 10 درصدی در بارش، کاهش 25.7∼25.1 درصدی در رواناب و افزایش 10 درصدی در تبخیر تعرق پتانسیل، کاهش 15.7∼15.1 درصدی در رواناب را بهدنبال خواهد داشت. سهم فعالیتهای انسانی در کاهش رواناب حوضه رودخانه کشکان 73.97∼74.22 درصد و سهم تغییرپذیری اقلیمی 25.77∼26.02 درصد برآورد شد. بنابراین، فعالیتهای انسانی در مقایسه با تغییرپذیری اقلیمی سهم بیشتری در کاهش رواناب حوضه رودخانه کشکان داشته است. نتایج حاصل از این مطالعه میتواند به تهیه مرجعی بهمنظور توسعه، بهرهبرداری و مدیریت منابع آب منطقهای و حفاظت از محیط زیست کمک کند.
ابراهیم بروشکه؛ محمود عربخدری
چکیده
فرسایش خاک و انتقال رسوب از مشکلات اغلب حوزههای آبخیز کشور است. برنامههای آبخیزداری بدون برآورد صحیح فرسایش و رسوبدهی با مدلهای مناسب امکانپذیر نیست. این تحقیق با هدف ارزیابی دو مدل تجربی MPSIAC و EPM انجام گرفت. ابتدا، 10 آبخیز کوچک در گستره استان آذربایجان غربی انتخاب شد که در آنها 113 سد رسوبگیر متوالی در قالب طرحهای آبخیزداری ...
بیشتر
فرسایش خاک و انتقال رسوب از مشکلات اغلب حوزههای آبخیز کشور است. برنامههای آبخیزداری بدون برآورد صحیح فرسایش و رسوبدهی با مدلهای مناسب امکانپذیر نیست. این تحقیق با هدف ارزیابی دو مدل تجربی MPSIAC و EPM انجام گرفت. ابتدا، 10 آبخیز کوچک در گستره استان آذربایجان غربی انتخاب شد که در آنها 113 سد رسوبگیر متوالی در قالب طرحهای آبخیزداری اجرا شده بود. اطمینان از عدم خروج رسوب در آخرین سد رسوبگیر، بهعنوان ملاک انتخاب آبخیزها در نظر گرفته شد. علاوه بر اندازهگیری مستقیم رسوب نهشته شده در پشت بندها، رسوبدهی آبخیزهای انتخابی با استفاده از مدلها نیز برآورد شد. مقایسه میانگینها با آزمون ناپارامتری من-ویتنی، اختلاف معنیداری در سطح پنج درصد نشان نداد. در مرحله آخر، دو مدل با آمارههای MAE و MBE مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل MPSIAC با MAE=1.34 و MBE=-0.12، نسبت به مدل EPM برتری دارد.
غلامرضا چمنپیرا؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن احمدی؛ آرش ملکیان
چکیده
شیوه بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی دشت الشتر، موجب افت سطح آب و کاهش آبدهی چاههای منطقه شده است. طی دوره آماری 1371 تا 1389 تراز سطح ایستایی دشت، سالانه بهطور متوسط 24 سانتیمتر افت نموده است. استفاده ترکیبی از تکنیکهای شبیهسازی و بهینهسازی، روشی مفید و قدرتمند در تعیین استراتژیهای تصمیمگیری و مدیریتی، برای بهرهبرداری ...
بیشتر
شیوه بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی دشت الشتر، موجب افت سطح آب و کاهش آبدهی چاههای منطقه شده است. طی دوره آماری 1371 تا 1389 تراز سطح ایستایی دشت، سالانه بهطور متوسط 24 سانتیمتر افت نموده است. استفاده ترکیبی از تکنیکهای شبیهسازی و بهینهسازی، روشی مفید و قدرتمند در تعیین استراتژیهای تصمیمگیری و مدیریتی، برای بهرهبرداری اصولی از منابع آب میباشند. در این راستا از مدل ریاضی MODFLOW و نرمافزار Lingo بهعنوان ابزارهایی کارآمد و با صرفه، برای بررسی گزینههای مختلف مدیریتی استفاده شد. در فرایند شبیهسازی با هدف مدیریت منابع آب، از نتایج حاصل از مدلسازی و کالیبراسیون مدل، برای بهینهسازی سفره آب زیرزمینی استفاده شد. از آنجا که توابع هدف در این مطالعه از نوع خطی بوده، برنامهریزی خطی چند هدفی بهمنظور حل مساله بهینهسازی انتخاب شد. مساله عمومی بهینهسازی چند هدفه با n متغیر تصمیم، m محدودیت و p هدف در روابط بهینهسازی ارائه شد. هدف از حل مسئله بهینهسازی، بیشینه کردن سود حاصل از محصولات کشاورزی و کمینه کردن مصرف آب برای استفاده بیشتر از آبخوان است. میزان سوددهی کل محصولات زراعی قبل از بهینهسازی برابر 47798 میلیون ریال بود که پس از بهینهسازی با 33.25 درصد افزایش به 63689 میلیون ریال رسید. میزان مصرف آب قبل از بهینهسازی، 92220 هزار متر مکعب در سال بود، که پس از حل مسئله بهینهسازی 18.1 درصد کاهش یافت و به 75510 هزار متر مکعب در سال رسید. سوددهی کل محصولات بر اساس سناریو سند ملی (نیاز خالص آبی) 15 درصد افزایش یافت. در این سناریو میزان مصرف آب کشاورزی 65.5 درصد کاهش مییابد.
مجید حسینی
چکیده
در حال حاضر بیشتر حوزههای آبخیز کشور در اثر بهرهبرداری غیراصولی و عدم اعمال مدیریتهای لازم در وضعیت بحرانی میباشد. از آنجایی که حدود 80 درصد آبخیزهای ایران دارای شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک میباشند، لذا مقوله بهرهبرداری بهینه از نزولات آسمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق بهمنظور افزایش ضریب رواناب ...
بیشتر
در حال حاضر بیشتر حوزههای آبخیز کشور در اثر بهرهبرداری غیراصولی و عدم اعمال مدیریتهای لازم در وضعیت بحرانی میباشد. از آنجایی که حدود 80 درصد آبخیزهای ایران دارای شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک میباشند، لذا مقوله بهرهبرداری بهینه از نزولات آسمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق بهمنظور افزایش ضریب رواناب در سطح سامانههای آبگیر و بهبود رطوبت خاک در پای سامانه، اقدام به ایجاد سامانه لوزی شکل، عایق کردن سطح سامانهها با پلاستیک گلخانهای و ایجاد تیمارهای مختلف در پای سامانه شد. لذا در پای سامانهها، شش تیمار و سه تکرار با سطح مقطع مثلثی برای جمعآوری آب باران و اندازهگیری رطوبت خاک تعبیه شد. سطح تیمارها با مصالح قابل دسترس کشاورزان همچون پلاستیک گلخانهای، شن و ترکیبی از آنها ایجاد و برای انتقال رطوبت به عمق خاک فیلتری به عمق 50 و قطر 15 سانتیمتر در وسط تیمار تعبیه شد. در طول تحقیق، پایش حجم رواناب با ظروف مدرج و تغییرات رطوبت خاک بهوسیله دستگاه TDR در عمقهای 30 و 50 سانتیمتر انجام شد. در مرحله اول 18 رویداد بارش در سطح سامانهها فقط با برداشت علفهای هرز و کوبیدن سطح آمادهسازی شد. در مرحله دوم با پوشاندن سطح سامانهها بهوسیله پلاستیک، تعداد 21 رویداد بارش مورد اندازهگیری قرار گرفت که اختلاف مجموع بارش در دو مرحله تنها 10 درصد را نشان میداد که این اختلاف کم مبنای مناسبی در کاهش عدم قطعیت نتایج تحقیق شد. نتایج حاصل از عایق کردن سطح سامانههای لوزی شکل نشان میدهد که ضریب رواناب از شش به 47 درصد افزایش یافته و یا بهعبارتی ضریب رواناب 7.8 برابر شرایط طبیعی شده است. مقایسه آماری بین دادههای مربوط به رطوبت خاک در اعماق 30 و 50 سانتیمتری در دو حالت عایق و طبیعی به روش T-test نشان میدهد که مقدار رطوبت در حالات یاد شده در سطح اعتماد 90 درصد در کلیه تیمارها دارای اختلاف معنیدار میباشد. در این ارتباط متوسط اختلاف رطوبت حجمی بین شرایط عایق و طبیعی در عمقهای 50 و 30 سانتیمتر بهترتیب برابر 6.4 و 9.4 درصد بهدست آمد. در صورتی که اختلاف رطوبت حاصل از تیمار بیشینه (تیمار B در عمق 50 سانتیمتری و تیمار A در عمق 30 سانتیمتری) با تیمار شاهد در دو عمق 50 و 30 سانتیمتر بهترتیب معادل 1.7 و 3.4 درصد میباشد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت، افزایش رطوبت خاک بهدلیل شرایط عایق در مقایسه با شرایط طبیعی در خاکهای منطقه مورد مطالعه (لومی رسی و یا سیلتی لومی) به مراتب بهتر از نوع تیمار است و عایق نمودن سطح سامانهها در مقایسه با استفاده از تیمارها بهترتیب افزایش رطوبتی 3.8 و 2.8 برابری را به همراه دارد.
منصور جهانتیغ
چکیده
سیستان همواره مورد هجوم طوفانهای شنی قرار دارد، بهطوری که اثرات محدود کنندهای در توسعه آن ایفاء میکند. عوامل متعددی در ایجاد این طوفانها نقش دارند که یکی از آنها، تخریب پوشش گیاهی منطقه بهدلیل تردد خودرو است. بهمنظور شناسایی نقش این تردد در بروز طوفانهای شنی سیستان این پژوهش انجام شد. برای اجرای این پژوهش، سه ...
بیشتر
سیستان همواره مورد هجوم طوفانهای شنی قرار دارد، بهطوری که اثرات محدود کنندهای در توسعه آن ایفاء میکند. عوامل متعددی در ایجاد این طوفانها نقش دارند که یکی از آنها، تخریب پوشش گیاهی منطقه بهدلیل تردد خودرو است. بهمنظور شناسایی نقش این تردد در بروز طوفانهای شنی سیستان این پژوهش انجام شد. برای اجرای این پژوهش، سه منطقه در داخل دریاچه هامون که تحت تأثیر فرسایش قرار گرفته بودند، انتخاب و علاوه بر آن تیماری نیز بهعنوان شاهد مشخص شدند. در هر یک از این محدودهها، ترانسکت خطی به طول 600 متر انداخته و از هر محل سه نمونه خاک از ابتدا، 50 درصد طول و انتهای آنها جمعآوری و به آزمایشگاه انتقال و ویژگیهایی از قبیل رطوبت، بافت، مواد آلی EC ،OM، pH، کربنات کلسیم خاک تجزیه و همچنین، پوشش گیاهی آنها نیز اندازهگیری شد. با استفاده از معادله جهانی فرسایش و تعیین هریک از عوامل آن به روش علمی، میزان فرسایش سالانه خاک برآورد شد. بررسی دادهها نشان داد که محدودههای همراه با تردد خودرو با کاهش میزان رس، پوشش گیاهی، پستی و بلندی، زبری سطح خاک و مواد آلی همراه بوده، ولی باعث افزایش ذرات ریز خاک با قطر کوچکتر از 0.84 میلیمتر، pH ،EC ،CaCO3 و طول زمین که هر کدام از آنها در افزایش فرسایش بادی منطقه نقش دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میزان فرسایش در مناطق مورد مطالعه بین 216.3-15.8 تن در هکتار است.
باقر قرمزچشمه؛ علیاکبر رسولی؛ مجید رضائیبنفشه؛ علیرضا مساح بوانی؛ علیمحمد خورشیددوست
چکیده
در روشهای ریزمقیاس گردانی آماری که بر اساس رابطه بین دادههای گردش عمومی اتمسفری-اقیانوسی و هر یک از متغیرهای اقلیمی (بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه) ایجاد میشود، دوره آتی آن متغیر اقلیمی شبیهسازی میشود. از آنجایی که در شبیهسازی، تمامی عوامل رخ داد، یک متغیر در مدل وارد نمیشود، لذا برآورد بهوجود آمده همراه با خطا و یا ...
بیشتر
در روشهای ریزمقیاس گردانی آماری که بر اساس رابطه بین دادههای گردش عمومی اتمسفری-اقیانوسی و هر یک از متغیرهای اقلیمی (بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه) ایجاد میشود، دوره آتی آن متغیر اقلیمی شبیهسازی میشود. از آنجایی که در شبیهسازی، تمامی عوامل رخ داد، یک متغیر در مدل وارد نمیشود، لذا برآورد بهوجود آمده همراه با خطا و یا عدم قطعیت میباشد. خروجی مدلهای ریزمقیاس گردانی بهعنوان ورودی در مدلهای منابع آب و کشاورزی وارد شده و در صورتی که این ورودیها دارای خطا باشند، خروجی مدلهای ذکر شده نیز با عدم قطعیت بیشتری مواجه خواهد شد. شناخت مقدار خطا و یا عدم قطعیت هر مدل در قضاوت و اطمینان به نتایج بهدست آمده ضروری است. در این تحقیق سعی شده است، عدم قطعیت ریزمقیاس گردانی مدلهای GCM با شبکه عصبی در ایستگاههای شمال غرب کشور بررسی شود. بدین منظور، مدل شبکه عصبی اجراء و برای هر یک از ماههای سال، دمای کمینه، بیشینه و بارش با دادههای NCEP واسنجی و ارزیابی شد. سپس، با دادههای HadCM3 در دوره حاضر مدل ایجاد شده، مقادیر فوق شبیهسازی شد. دادههای روزانه مشاهدهای هر ماه در دوره (2001-1961) تهیه و در هر ایستگاه و هر ماه با روش بوت استرپ فاصله اطمینان 99 درصد استخراج شد. سپس متوسط ماهانه دوره هر یک از متغیرهای اقلیمی برآورد شده بهوسیله شبکه عصبی محاسبه شد. برای این منظور از دو معیار میانگین و واریانس دادهها استفاده شد. در هر ماه هرگاه میانگین یا واریانس برآورد شده در محدوده اطمیان قرار گیرد، برآورد بهدست آمده دارای اطمینان است. برای مقایسه نتایج از تعداد ایستگاه-ماه استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین دمای بیشینه در 14 ایستگاه-ماه در محدوده اطمینان واقع شدند. تحلیل ماهانه آن نیز نشان داد، دقت شبکه عصبی در تابستان کم بوده و عدم قطعیت بالاتری نسبت به فصول دیگر دارد. در شبیهسازی دمای کمینه بر اساس این معیار 18 ایستگاه-ماه در محدوده اطمینان واقع شد. دقت شبکه عصبی در تابستان برای برآورد دمای کمینه کم و دارای عدم قطعیت در اغلب ایستگاهها بود. بهطوری که در ماههای ژوئن و آگوست در هیچ یک از ایستگاهها برآورد بهدست آمده در محدوده اطمینان قرار نگرفت. محدوده اطمینان بارش بهدلیل ماهیت تغییرات زیاد آن نسبت به دما بسیار بالا بوده و تا بیش از 50 درصد بارش متوسط ماه نیز در برخی ایستگاهها رسید. باتوجه به دامنه اطمینان بالای بارش، در 53 مورد ایستگاه-ماه در محدوده اطمینان قرار گرفتند.
باقر حیدرپور؛ بهرام ثقفیان؛ ابوالفضل شمسایی؛ سعید گلیان
چکیده
وجود سیلابهای استثنایی بزرگ که در دوره آماربرداری منظم و سیستماتیک در ایستگاههای آبسنجی مشاهده میشوند، باعث دشواریهایی در اجرای روش کلاسیک تحلیل فراوانی سیلاب میشوند. در این پژوهش در ابتدا شناسایی سیلابهای استثنایی بهوسیله یکی از آزمونهای متداول تعیین مقادیر پرت نظیر دیکسون، گرابز و گرابز-بک ...
بیشتر
وجود سیلابهای استثنایی بزرگ که در دوره آماربرداری منظم و سیستماتیک در ایستگاههای آبسنجی مشاهده میشوند، باعث دشواریهایی در اجرای روش کلاسیک تحلیل فراوانی سیلاب میشوند. در این پژوهش در ابتدا شناسایی سیلابهای استثنایی بهوسیله یکی از آزمونهای متداول تعیین مقادیر پرت نظیر دیکسون، گرابز و گرابز-بک در ایستگاههای منطقه مورد مطالعه (حوزه آبخیز سد گلستان) صورت گرفت. بهمنظور تعیین تابع توزیع احتمال و تعیین تاثیر کاربرد مستقیم این سیلابها در نتایج تحلیل فراوانی سیلاب، تحلیلی با سری کامل و سپس با حذف آنها انجام شد. در این مرحله، ۱۵ تابع توزیع احتمالاتی مختلف بهکار گرفته شد و برآورد عوامل در دو حالت اریب و نااریب، به سه روش گشتاورها، بیشینه درستنمایی و گشتاورهای وزنی انجام شد. با توجه به نتایج آزمونهای خوبی برازش مربع کای و کلموگروف-اسمیرنوف و محاسبه شاخصهای خطا، توزیع لوگ پیرسون تیپ سه بهعنوان توزیع برتر در سری کامل و پس از حذف مقادیر سیلهای استثنایی انتخاب شد. نتایج تحلیل فراوانی سیلاب در این مرحله نشان داد که هر چند حذف مقادیر سیلابهای استثنایی باعث تغییر نوع توزیع احتمالاتی نشد، لیکن در نتایج برآورد سیلاب بسیار تاثیرگذار است. در مرحله بعد، بهمنظور تلفیق سیلابهای استثنایی با بقیه دادههای مشاهداتی، روش کمیته منابع آب ایالات متحده بهکار گرفته شد. دوره تاریخی سیلابهای استثنایی بهوسیله تحلیل حساسیت در ایستگاههای تنگراه، تمر و گالیکش بهترتیب برابر ۳۰۰، ۶۰ و ۸۰ سال محاسبه شد. با اعمال دوره تاریخی محاسبه شده، مقادیر سیلاب در دوره برگشتهای مختلف برآورد شد. بر این اساس، بهطور مثال میزان دبی در دوره برگشت ۱۰۰۰ ساله در ایستگاههای مذکور بهترتیب از رقمهای ۱۴۹۴۶، ۱۶۳۹ و ۲۶۳۵ مترمکعب بر ثانیه (در سری کامل عادی) به مقدار ۱۴۳۴، ۱۴۲۳ و ۱۲۹۶ (در سری کامل، پس از اصلاح عوامل تابع توزیع احتمال) کاهش یافت. بنابراین، کاربرد روش مورد استفاده این پژوهش، در کاهش هزینههای ساخت سازههای هیدرولیکی بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
علی اکبر جمالی؛ نواب رئیسی
چکیده
با افزایش روزافزون جمعیت، موضوع بهرهوری از منابع آب اهمیت بیشتری پیدا میکند. امروزه برای تامین آب بهویژه در مناطق خشک، آبخیزداری جایگاه خاصی در برنامهها یافته و تنظیم گردش آب و ذخیره نزولات و بهرهبرداری از روانابهای فصلی و سیلابی بهعنوان یکی از راهها برای رفع کمبود آب مطرح است. منطقه مورد مطالعه حوزه آبخیز متهسنگ ...
بیشتر
با افزایش روزافزون جمعیت، موضوع بهرهوری از منابع آب اهمیت بیشتری پیدا میکند. امروزه برای تامین آب بهویژه در مناطق خشک، آبخیزداری جایگاه خاصی در برنامهها یافته و تنظیم گردش آب و ذخیره نزولات و بهرهبرداری از روانابهای فصلی و سیلابی بهعنوان یکی از راهها برای رفع کمبود آب مطرح است. منطقه مورد مطالعه حوزه آبخیز متهسنگ با وسعت 6100 هکتار در شمال شرقی شهرستان نیکشهر استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران قرار دارد. ابزار گردآوری این پژوهش، پرسشنامه است که روایی آن بهوسیله متخصصان آبخیزداری و کارشناسان منابع طبیعی بررسی شده است. ضریب پایایی آن با استفاده از نرمافزار SPSS و ضریب آلفای کرونباخ بین 0.76 و 0.78 برای مقیاسهای مختلف بهدست آمده است. بهمنظور ارزیابی اثرات اقتصادی طرحهای حفاظت خاک و آب در منطقه مورد نظر از روش تحلیلی سود به هزینه و روش پرسشنامه و آزمون کای اسکوئر استفاده شده است. میزان نسبت سود به هزینه برابر با 1.03 بهدست آمده که نشاندهنده توجیه اقتصادی این طرحها است. نتایج آزمون کای اسکوئر در بحث اجتماعی، با ارزیابی طرحهای حفاظت خاک از طریق پرسشنامه، نمایانگر کاهش مهاجرت، کاهش وقوع سیل، کاهش بیکاری، کنترل سیلاب و رسوب، رضایتمندی و مشارکت صددرصدی در این طرحها است. همچنین، در بحث اقتصادی، نتایج استفاده از آزمون آماری در خصوص ارتباط عملکرد طرحهای حفاظت خاک و آب با افزایش محصولات، کاهش زمینهای بایر، افزایش پوشش گیاهی، افزایش تعداد دام، افزایش مقدار منابع آب و افزایش سطح اراضی زراعی و باغی، دلالت بر رد فرض صفر و معنیداری این روابط از نظر آماری بوده است. بهطور کلی طرحهای مکانیکی حفاظت خاک و آب در این پژوهش جنبههای مثبت چند منظوره را نشان داده است.