رضا بیات؛ مجید زنجانی جم؛ مجید صوفی
چکیده
مقدمه
فرسایش خاک موجب تخریب اراضی و کاهش پتانسیل باروری آنها در حوزههای آبخیز میشود. انتخاب روشها و راهبردهای درست برای مدیریت حوضهها و طراحی برنامههای متناسب حفاظت خاک با شرایط منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است و شناسایی مناطق اصلی تولید رسوب نقش بهسزایی در تدوین این راهبردها دارد. فرسایش آبکندی یکی از اشکال فرسایش ...
بیشتر
مقدمه
فرسایش خاک موجب تخریب اراضی و کاهش پتانسیل باروری آنها در حوزههای آبخیز میشود. انتخاب روشها و راهبردهای درست برای مدیریت حوضهها و طراحی برنامههای متناسب حفاظت خاک با شرایط منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است و شناسایی مناطق اصلی تولید رسوب نقش بهسزایی در تدوین این راهبردها دارد. فرسایش آبکندی یکی از اشکال فرسایش آبی و نوع تشدیدشده ناشی از فعالیت بشر و از عوامل مهم تخریب خاک است که در مناطق مختلف ایران باعث هدررفت خاک و تولید رسوب میشود. امروزه فرسایش آبکندی بهدلیل اهمیت و توسعه آن در اثر فعالیتهای نامتناسب توسعهای انسان در طبیعت، بیشتر از سایر شکلهای فرسایش آبی مورد توجه واقع شده و یکی از دلایل آن سهم تولید رسوب بین 10 تا 94 درصد در برخی از حوزههای آبخیز مطالعه شده دنیا است. از دلایل دیگر، اهمیت موضوع، میتوان تخریب وسیع اراضی زراعی، مرتعی، مسکونی، راهها، خطوط گاز و نفت و تغییر مکان روستاها را نام برد. با بررسیهای بهعمل آمده و با وجود مطالعات زیاد بر روی آبکندهای ایران، هنوز اطلاعات دقیق، جامع و بروزی برای ویژگیهای آبکندها با توجه به اقلیم، کاربری، نوع سازند و خاک و تولید رسوب و خسارت اقتصادی ناشی از آنها ارائه نشده است. بنابراین، در این پژوهش سعی شد تا با بررسی ویژگیهای آبکندهای استان قزوین و برآورد خسارت اقتصادی ناشی از آنها، اولویتبندی آنها برای برنامهریزی اقدامات مدیریتی و حفاظتی انجام شود.
مواد و روشها
منطقه مورد بررسی در برگیرنده عرصه اراضی استان قزوین با مساحتی حدود 15559 کیلومترمربع است. بلندترین نقطه ارتفاع آن برابر 4061 متر از سطح دریا واقع در حوضه شاهرود و حداقل آن برابر 275 متر واقع در پایاب رودخانه قزلاوزن در منطقه طارم سفلی است. متوسط بارندگی استان حدود 316 میلی متر در سال است. واحدهای زمینشناسی کوارترنر شامل نهشتههای مخروط افکنهها و تراسهای رودخانهای کم ارتفاع، توفهای آتشفشانی داسیت آندیزیت و کوارترنر شامل نهشتههای مخروط افکنهها و تراسهای رودخانهای مرتفع بهترتیب با 392000، 119000 و 6500 کیلومترمربع سه رتبه اول سازندهای استان هستند. مناطق آبکندی استان با توجه به اطلاعات موجود و مراجعه به ادارات مرتبط، شناسایی شد. سپس با توجه به شناسایی اولیه، کنترل صحت مکانهای فرسایش آبکندی با بازدید میدانی انجام و مختصات جغرافیایی تعداد 24 منطقه آبکندی توسط GPS ثبت شد. با استفاده از نقشه اقلیم دومارتن گسترده کشور، نقشه اقلیم استان بهصورت رقومی تهیه شد. در گام بعدی، نقشههای مناطق آبکندی و اقلیم استان در محیط GIS بر روی هم قرار گرفت و نقشه پراکنش آبکندها در اقلیمهای مختلف استان تهیه شد. از هر اقلیم دو منطقه که مساحتی بیش از 500 هکتار داشتند و از هر منطقه سه آبکند نمونه برای برداشتهای صحرایی بهعنوان مناطق معرف انتخاب و مشخصههای ابعادی آبکندها، خاک، کاربری اراضی گذشته و فعلی و خسارت اقتصادی گسترش آبکندها در مناطق معرف اندازهگیری شد. برای هر منطقه نوع و میزان خسارت حاصل از ایجاد و گسترش آبکندها بر حسب ارزش کارکردی زمین در تولید علوفه (2.5 میلیون ریال در هر هکتار) تعیین شد. اولویتبندی مناطق آبکندی برای اجرای عملیات آبخیزداری و حفاظت خاک بر اساس روش پیشنهادی انجام شد. بدین ترتیب که ابتدا شاخصهای مساحت، طول، عرض، عمق، نسبت عرض به عمق و مقدار خسارت تعیین شد. سپس مقدار هر عامل بر متوسط عامل در استان تقسیم و بهترتیب افزایشی مرتب و نمره یک برای کمترین مقدار شاخص و نمره 10 برای بیشترین مقدار به منطقه اختصاص یافت و اولویتبندی هر عامل مشخص شد. سپس، جمع نمره اولویتهای شاخصها محاسبه، بهتریتب صعودی مرتب و بیشترین نمره بهعنوان منطقه با اولویت اول و کمترین نمره بهعنوان منطقه با آخرین اولویت تعیین شد.
نتایج و بحث
نتایج این پژوهش نشان داد که آبکندها در هر پنج اقلیم نیمهخشک سرد، نیمهخشک فراسرد، نیمهخشک معتدل، نیمهمرطوب گرم و مدیترانهای گرم استان پراکنش دارند، ولی در اقلیمهای مدیترانهای و نیمهخشک از فراوانی و مساحت بیشتری برخوردار هستند. آبکندهای استان قزوین با پلان عمومی پنجهای و پلان پیشانی نقطهای هستند که معرف تأثیر رواناب سطحی در ایجاد و گسترش آنها است. آبکندها عموماً در خطالقعر درهها ایجاد و دارای گسترش عرضی بیشتر و از نظر عمق در طبقه متوسط (کمتر از پنج متر) قرار میگیرند. خاک مناطق آبکندی دارای بافت سنگین تا نیمه سنگین بوده و کاربری اراضی مرتع است. خسارت اقتصادی وارده به مراتع استان در اثر گسترش آبکندها بالغ بر 39.84 میلیارد ریال برآورد شده است. مناطق آبکندی قسطینرود در اقلیم نیمهخشک معتدل، آبدره با اقلیم نیمهخشک سرد و دورچاک در اقلیم مدیترانهای گرم در اولویتهای اول، دوم و سوم برای عملیات حفاظت خاک قرار دارند و مناطق یلآباد، دستجرده و معلمکلایه از اولویت کمتری برخودارند.
نتیجهگیری
خسارت اقتصادی وارده به مراتع استان در اثر گسترش آبکندها بالغ بر 39.84 میلیارد ریال برآورد شده و حسب نتایج بهدست آمده، بر اساس اقلیم نمای دمارتن توسعه یافته مناطق آبکندی قسطینرود در اقلیم نیمهخشک معتدل، آبدره با اقلیم نیمهخشک سرد و دورچاک در اقلیم مدیترانهای گرم در اولویتهای اول، دوم و سوم برای عملیات حفاظت خاک قرار دارند که میتوان برای تصمیمگیری در رابطه با تخصیص اعتبار و اجرای برنامههای حفاظت خاک و آبخیزداری از این نتایج استفاده نمود. برای مدیریت مناسبتر فرسایش و رسوب ناشی از فرسایش آبکندی در استان قزوین، بایستی طرحهای دیگری نظیر تأثیر فرسایش آبکندی بر رطوبت خاک مراتع و بیوماس تولیدی و تنوع گونههای مرتعی خوشخوراک و تهاجمی، میزان پیشروی آبکندها در دورههای زمانی متوسط و بلندمدت و مدلهای پیشگویی فرسایش آبکندی اجرا شود تا بتوان با اثرگذاری بیشتری به مدیریت آنها پرداخت.
سید حمیدرضا صادقی؛ رقیه علیپور؛ حسن فریدونی؛ فاطمهزهرا عنایتی؛ علیرضا پاکروان؛ رضا یاقوتی؛ میترا مرادنژاد؛ فاطمه اسماعیل زاده اشینی؛ فاطمه عبدالباقی؛ سحر موسویان؛ رضا چمنی؛ مرجان بهلکه؛ حامد بیگی
چکیده
چکیده مبسوطمقدمهامروزه تخریب منابع طبیعی، احتمال کمبود و بحران منابع موردنیاز برای رفاه انسان را افزایش داده است. ازاینرو، برای جلوگیری از تخریب بیشتر زمین، توسعه سیاستها و راهبردهای مؤثر ضرورت پیدا کرده است. در این راستا، هرساله هزینههای قابلتوجهی صرف حفاظت از منابع طبیعی و مهار روند تخریب آنها در قالب مطالعات و پروژههای ...
بیشتر
چکیده مبسوطمقدمهامروزه تخریب منابع طبیعی، احتمال کمبود و بحران منابع موردنیاز برای رفاه انسان را افزایش داده است. ازاینرو، برای جلوگیری از تخریب بیشتر زمین، توسعه سیاستها و راهبردهای مؤثر ضرورت پیدا کرده است. در این راستا، هرساله هزینههای قابلتوجهی صرف حفاظت از منابع طبیعی و مهار روند تخریب آنها در قالب مطالعات و پروژههای اجرایی میشود که در بیشتر موارد از استاندارد مطلوب برخوردار نبوده و نیازمند یک برنامه جامع و نظاممند است. در همین ارتباط، مدیریت آبخیز کشور با مشکلات و چالشهای فراوانی مواجه است که برای رفع آن بایستی رویکردهای جدید مدیریت جامع حوزههای آبخیز با در نظر گرفتن تمامی جنبههای مؤثر و تأثیرگذار بر آبخیزها مدنظر قرار گیرد. مواد و روشهادر این پژوهش، ابتدا بازخوانی مطالعات تفصیلی-اجرایی حوزه آبخیز دفتآباد خراسان جنوبی با هدف شناخت مشکلات آبخیز انجام شد. همچنین، بازدیدهای لازم برای شناخت هرچه بیشتر آبخیز صورت گرفت. سپس، فهرست مشکلات و چالشهای منطقه تهیه و در ساختار استخوان ماهی جانمایی شد. در ادامه، ارکان مدیریت جامع حوزه آبخیز مشتمل بر شش رکن قانونی، سیاستی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دانش مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه جایگاه این آبخیز در نردبان مدیریت آبخیز تعیین شد. در نهایت، بهمنظور بررسی لحاظ جامعیت رویکردهای مذکور، ویژگیهای آبخیزداری مطلوب در مطالعات تفصیلی-اجرایی بررسی شد. در انتها نیز راهکارهای اجمالی لازم برای بهبود مطالعات تفصیلی-اجرایی ارائه شده است. نتایج و بحثارزیابی نتایج پژوهش نشان میدهد، اگرچه مطالعات پژوهشی و واحد مدیریتی آبخیز در حوزه آبخیز لحاظ شده اما عدم کاربست رویکرد سلامت و پایداری آبخیز سبب شده است تا آبخیز دفتآباد در پله پژوهشی-اجرایی از نردبان آبخیز قرار گیرد. همچنین، رویکردهای کنونی مدیریت آبخیز دفتآباد با چالشهای جدی مواجه است. عوامل متعددی ازجمله الگوهای نامناسب مدیریت، تغییرات اقلیمی، عدم مشارکت فعال جوامع محلی، کمبود سرمایهگذاری، عدم بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی و توانمندیهای منطقه و مسائل اقتصادی-اجتماعی موجود این آبخیز را در معرض آسیبپذیری جدی قرار داده است. همچنین، عدم ارزیابی نیازهای مختلف جمعتی به خصوص نیازهای بانوان در ردههای مختلف سنی سبب شده است تا راهکارهای مختلف مدیریت جمعیت در کوتاه و بلند مدت دیده نشود. از طرفی دیگر، بهرهگیری از توانمندیهای اقتصادی آبخیزها در راستای تولید محصولات، بازاریابی محصولات تولیدشده و گسترش بومگردی میتواند فقر عمومی را کاهش داده و تقویت اقتصادی جوامع محلی را در پی داشته باشد. بهطورکلی، با رعایت رویکردهای اشاره شده در این پژوهش و ارتقای مطالعات تفصیلی-اجرایی میتوان روند فعلی آبخیزها را بهبود بخشید و از هدررفت منابع آبوخاک و مهاجرت بیوقفه مردم به شهرهای بزرگتر و مشکلات محیطزیستی کاست. لذا، این برنامه نیازمند مشارکت فعال همه گروداران ازجمله دولت، بخش خصوصی، سازمانهای مردمنهاد و جوامع محلی در طراحی و اجراست. تقویت مشارکت جوامع محلی، سیاستگذاری و برنامهریزی متناسب با سلامت و پایداری حوضه، سرمایهگذاری در بخشهای مختلف و زیرساختها، حمایت از گروههای آسیبپذیر و همچنین توجه به دانش بومی و تجربیات محلی در کنار استفاده از دانش علمی و تخصصی میتواند به موفقیت این برنامه کمک شایانی کند. نتیجهگیریاین پژوهش با تأکید بر ضرورت اتخاذ رویکردی جامع و مشارکتی، راهکارهای لازم برای بهبود مدیریت آبخیز دفتآباد را ارائه داده است. رویکردهای ارائهشده و نتایج این پژوهش میتواند برای مدیران و سیاستگذاران حوزه منابع طبیعی و بهویژه آبخیزداری مورد استفاده قرار گیرد. براین اساس پیشنهاد میشود مدیران و برنامهریزان در ردههای مختلف مدیریتی ضمن توجه هرچه بیشتر به مشارکت جوامع محلی، ارزیابی، پایش و سنجش اثرات طرحهای اجراشده را در اولویت قرار دهد تا در بلندمدت بتوانند همزمان با حفظ و احیاء آبخیزهای سالم، از مهاجرت آبخیزنشینان به شهرهای همجوار و بروز مشکلات متعدد در آنها جلوگیری کنند.
علیرضا زارعی قورخودی؛ مریم میرهاشمی؛ علی شاهنظری
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه
برداشت بیرویه و غیرفنی شن و ماسه از رودخانهها اثرات نامطلوب مورفولوژیکی و محیطزیستی زیادی را به همراه داشته است. پیامدهای منفی برداشت مصالح رودخانهای تحت تأثیر عوامل مختلفی رخ میدهند. بررسی نظام بهرهبرداری مصالح از رودخانه نیز حاکی از وجود مشکلات متعدد در بخشهای مختلف فنی، حقوقی، اجتماعی-اقتصادی و ...
بیشتر
چکیده مبسوط
مقدمه
برداشت بیرویه و غیرفنی شن و ماسه از رودخانهها اثرات نامطلوب مورفولوژیکی و محیطزیستی زیادی را به همراه داشته است. پیامدهای منفی برداشت مصالح رودخانهای تحت تأثیر عوامل مختلفی رخ میدهند. بررسی نظام بهرهبرداری مصالح از رودخانه نیز حاکی از وجود مشکلات متعدد در بخشهای مختلف فنی، حقوقی، اجتماعی-اقتصادی و دیدگاههای محیطزیستی است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای و ارائه شاخصهای مدیریت برداشت بهینه انجام شد.
مواد و روشها
حوزههای آبخیز مورد مطالعه در این پژوهش شامل دریاچه ارومیه، سفیدرود و هراز، هراز و قرهسو، گرگانرود، کرخه، کارون و سفیدرود بزرگ است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پژوهش میدانی از نوع پیمایشی، با انجام مصاحبههای حضوری و استفاده از پرسشنامه، بهدست آمده است. جامع آماری مورد مطالعه را کارشناسان، متخصصان و خبرگان شرکتهای آب منطقهای سراسر کشور تشکیل میدهند. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی محتوایی آن با کسب نظر متخصصان مربوط و استادان دانشگاه و اعمال اصلاحات لازم بهدست آمده است. پایایی ابزار پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ و نرمافزار SPSS استفاده شد و رقم آن معادل 0.811 بهدست آمد. گویههای مورد بررسی در پرسشنامه در قالب سه بخش اصلی شامل ویژگیهای رودخانه، وضعیت برداشت مصالح، ارزیابی سنجههای فنی، حقوقی، اجتماعی-اقتصادی و محیطزیستی اثرات برداشت مصالح رودخانهای و دو بخش کلی شامل شناسایی شاخصهای اصلی برداشت بهینه مصالح رودخانهای و میزان تأثیر بند "و" تبصره هشت قانون بودجه 1400 کل کشور در کاهش یا افزایش اثرات ناشی از برداشت مصالح رودخانهای سنجیده شد.
نتایج و بحث
بررسی عوامل فنی نشان داد که گویههای T3 (پایداری رودخانه، سازههای هیدرولیکی و طول عمر آنها) با درصد فراوانی 16.92 درصد و گویه T5 (تغییرات تراز سطح آب زیرزمینی در آبخوانهای مجاور رودخانه) با درصد فراوانی 4.61 درصد بهترتیب مهمترین و کم اهمیتترین عامل در برداشت مصالح رودخانهای هستند. در بین مؤلفههای حقوقی گویه L1 (ضعف در تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای وضع قوانین و مقررات کنترلی) و گویه L6 (نبود زیرساختهای مناسب برای مدیریت بحران در مواقع ضروری) بهترتیب با درصد فراوانیهای 18.69 و 8.46 درصد اولویتهای اول و آخر عوامل مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای را به خود اختصاص دادهاند. نتایج حاصل از بررسی عوامل اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای نشان داد که گویه S1 (نبود قوانین و مقررات کنترل قیمت و نوسانات قیمت مصالح رودخانهای) با درصد فراوانی 15.38 درصد اولویت اول عوامل اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر برداشت مصالح رودخانهای و گویه S3 (روند مهاجرت از (به) منطقه) کم اهمیتترین (6.17 درصد) عامل در برداشت مصالح رودخانهای است. از طرفی، گویه E2 (اثرات محیطزیستی برداشت مصالح رودخانهای بر محیط آبی رودخانه (جامعه گیاهی و جانوری)) مهمترین عامل تأثیرپذیر در برداشت مصالح رودخانهای با درصد فراوانی 23.08 درصد و گویه E5 (تأثیر برداشت مصالح رودخانهای بر سیلابدشتها) با درصد فراوانی 16.15 درصد کماهمیتترین عامل در بین مؤلفههای محیطزیستی است. براساس دیدگاه کارشناسان شاخصهایی نظیر عمق مناسب برداشت، فاصله برداشت از سازههای بالادست و پاییندست رودخانه، پتانسیلیابی مکان مناسب برداشت، برآورد بار رسوب سالانه رودخانهها، تعیین احجام مناسب برداشت متناسب با مصالح مازاد رودخانه مهمترین شاخصهای مؤثر بر برداشت بهینه مصالح رودخانهای هستند.
نتیجهگیری
نتایج بررسی کلی عوامل حقوقی، فنی، اجتماعی-اقتصادی و محیطزیستی حاکی از آن است که ضعف در مؤلفههای حقوق مؤثرترین عامل در تشدید پیامدهای منفی ناشی از برداشت مصالح رودخانهای است. عدم نظارت کافی و مؤثر در مرحله صدور مجوزهای بهرهبرداری، ضعف در تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای وضع قوانین و مقررات، نبود قوانین و مقررات کنترل قیمت پرچالشترین موضوعات در بین معیارها هستند. لذا، ایجاد قوانین بدون موازی کاری، متولی قرار دادن شرکت آب منطقهای در کلیه مراحل صدور مجوزهای بهرهبرداری و ایجاد ضوابط سختگیرانه در برخورد با متخلفین و نظارت دقیق و مستمر بر عملیات برداشت میتواند خسارات ناشی از برداشت مصالح در بخشهای فنی، اجتماعی-اقتصادی و محیطزیستی را نیز کاهش دهد.
ساحل حقیقی؛ زینب جعفریان؛ محمد آزادبخت؛ فرود شریفی؛ رضا تمرتاش
چکیده
چکیده مبسوطمقدمهدر پی تغییر شرایط اقلیمی دهههای اخیر و با تشدید فرسایش و آلودگی خاک، در بسیاری از کشورهای جهان برای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، کاشت سطح وسیعی از گیاه وتیور با عنوان زیست مهندسی خاک مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که وتیور گیاهی از نوع C4 است، بهرهوری بالایی در تبدیل انرژی از طریق فتوسنتز دارد. برگها ...
بیشتر
چکیده مبسوطمقدمهدر پی تغییر شرایط اقلیمی دهههای اخیر و با تشدید فرسایش و آلودگی خاک، در بسیاری از کشورهای جهان برای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، کاشت سطح وسیعی از گیاه وتیور با عنوان زیست مهندسی خاک مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که وتیور گیاهی از نوع C4 است، بهرهوری بالایی در تبدیل انرژی از طریق فتوسنتز دارد. برگها و ساقههای آن زمانی که بهطور کامل تجزیه میشوند، کمپوستی شامل مواد قهوهای رنگ، تیره مایل به سیاه و سفید رنگ به وجود میآورند. کمپوست وتیور دارای ارزش غذایی بالایی جهت تأمین علوفه دام و ارزش کالری زیستتوده بالایی در خاک و میکروارگانسیمهای موجود در آن است. ازجمله کاربردهای مهم وتیور حفاظت از خاک بهدلیل داشتن ریشههای افشان و عمیق، استفاده بهعنوان علوفه، خصوصیت گیاهپالایی، استفاده از آنزیم و هورمونهای مؤثر برای نگهداری خاک در دامنههای شیبدار، دارا بودن مواد مؤثره قابل استفاده در صنایع بهداشتی، دارویی و عطرسازی، ویژگی خاص آن در کاهش CO2 است (یک بوته آن میتواند 25 درصد مازاد گاز کربنیک را جذب کند). گیاه وتیور را میتوان بهعنوان مناسبترین دیواره حفاظتی در دامنههای شیبدار بزرگراهها و دیوار جانبی مخازن سدها استفاده کرد. با افزایش تراکم ریشههای گیاه وتیور در خاک، میزان چسبندگی خاک افزایش، زاویه اصطکاک داخلی خاک کاهش پیدا میکند. میتوان اظهار کرد افزایش تراکم ریشههای گیاه وتیور دلیل افزایش مقاومت برشی خاک است. لذا، شناخت عملکرد این گیاه برای شرایط مختلف محیطی ضروری است. بدین منظور، این پژوهش با هدف شناخت بهتر عملکرد این گیاه در دامنههای جانبی مخزن سد سنگر شهرستان سیاهکل ( استان گیلان) انجام شد. مواد و روشها در این پژوهش نمونهبرداری خاک و ریشه گیاه وتیور از عمق 50-0 سانتیمتری خاک دامنه دیواره مخزن سد با درجه شیبهای مختلف، سطح اول (40-30 درجه)، سطح دوم (50-40 درجه)، سطح سوم (70-60 درجه) در چهار تکرار صورت پذیرفت. در مجموع 12 نمونه خاک (دست نخورده) و 12 نمونه خاک به همراه ریشه گیاه وتیور با استفاده از رینگ استیل و 12 نمونه گیاه وتیور نمونهبرداری شد. ویژگیهای خاک ازجمله بافت خاک با روش هیدرومتری، رطوبت خاک با روش وزنی، تعیین اسیدیته با روش گل اشباع، هدایت الکتریکی با روش عصارهگیری و شوری خاک با EC متر، درصد ماده آلی، آهک و پتاسیم خاک با استفاده از دستگاه فیلمفتومتر در آزمایشگاه اندازهگیری شدند. جهت بررسی تأثیر رطوبت و ریشه وتیور بر روی مقاومت برشی خاک از روش اندازهگیری برش مستقیم آزمایشگاهی استفاده شد. استخراج عصارههای ریشه گیاه وتیور به روش ماسراسیون بهطور جداگانه با استفاده از حلالهای متانول/آب (80/20) و تغلیظ عصارهها با استفاده از دستگاه روتاری انجام شد. در نهایت نتایج حاصل از اندازهگیری ویژگیهای خاک، وزن ریشه گیاه وتیور و عصارههای ریشه گیاه با استفاده از آزمون ANOVA تجزیه واریانس و مقایسه میانگین و نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج و بحثکاشت گیاه وتیور در دامنههای جانبی مخزن سد سنگر-گیلان با هدف جلوگیری از فرسایش خاک، تثبیت شیبها و دامنههای کنار رودخانهای انجام شده است. مجموعه تارهای کشنده ریشههای گیاه وتیور بهصورت عمودی به عمق خاک نفوذ میکنند. توسعه تارهای کشنده ریشه گیاه وتیور با افزایش میزان درجه شیب خاک دامنه بیشتر میشود. وزن تارهای کشنده در هم پیچیده شده به طبع با افزایش درجه شیب خاک دامنه افزایش پیدا میکند. بنابراین، ویژگی وزن ریشههای گیاه وتیور و وزن عصاره ریشه گیاه وتیور تحت تأثیر ویژگیهای خاک در دامنههای شیبدار قرار میگیرد. بین ویژگیهای خاک و میزان وزن ریشه گیاه وتیور (Chrysopogon zizanioides) و وزن عصاره ریشه گیاه در دامنه شیبدار سد سنگر همبستگی و ارتباط معنیداری وجود دارد. نتایج نشان داد که وزن ریشههای این گیاه همراه با افزایش فعالیتهای زیستی افزایش پیدا میکند. در دامنه جانبی مخزن سد سنگر گیلان بهترتیب از سطح اول با شیب 40-30 درجه، سطح دوم با شیب 50-40 درجه و سطح سوم با شیب 70-60 درجه قطر و وزن ریشهها از سطح خاک تا عمق 20 سانتیمتر افزایش پیدا کرده است. قطر ریشههای گیاه وتیور در سطح اول 1.5 میلیمتر، سطح دوم دو میلیمتر و در سطح سوم 2.1 میلیمتر افزایش یافت. توسعه این ریشهها و تارهای کشنده آن موجب افزایش مقاومت برشی خاک در سطح اول 20.74 درصد، در سطح دوم 22.28 درصد و در سطح سوم 25.95 درصد شده است. حضور ریشههای گیاه وتیور منجر به افزایش چسبندگی ذرات خاک شده و مانع حرکت و لغزش خاک به سمت پایین دست دامنه جانبی مخزن سد سنگر گیلان شده است. نتیجهگیرییافتههای این پژوهش نشان داد که کاشت گیاه وتیور ضمن تقویت مراتع، تولید علوفه و امکان استفاده عطری و صنعتی، مقاومت برشی خاک در دامنه شیبدار را افزایش داده است. در واقع استقرار این گیاه منجربه افزایش چسبندگی و افزایش مقاومت برشی خاک میشود. بهنظر میرسد گیاه وتیور (chrysopogon zizanioides) بهصورت هوشمند توانایی شناخت و تطبیق در محیط کاشته شده را داشته و متناسب با تغییر شیب، تراکم و وزن ریشههای خود را برای استقرار بهتر تغییر میدهد. بدین صورت با افزایش تراکم ریشه (RAR)، زاویه اصطکاک داخلی خاک کاهش یافته و سازگاری هوشمندانهای با محیط پیدا میکند. با توجه به توسعه سیستم ریشهای گیاه وتیور تا چند متر در دامنههای شیبدار، انتخاب مناسبی جهت افزایش چسبندگی خاک، افزایش مقاومت برشی بوده و با ریشهدوانی به عمق خاک منجر به جلوگیری از فرسایش خاک و لغزش میشود. پیشنهاد میشود، کاشت گیاه وتیور در دامنههای شیبدار با توجه به سازگاری بالا در اقلیمها و شرایط متفاوت، امکان رشد چند متری ریشه، برای تثبیت خاک و جلوگیری از لغزش و فرسایش در دامنهها شیبدار اجرایی شود.
امید رحمتی؛ سید مسعود سلیمان پور؛ باقر قرمز چشمه
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه
سیلابها هرساله موجب خسارات مالی و تلفات جانی زیادی در کشور شده و اثرات زیانباری بر توسعه پایدار حوزه آبخیز دارد. سیل از نظر فراوانی، در رتبه نخست بلایای طبیعی جهان قرار داد و از اینرو، مطالعات مربوط به مدیریت سیل بسیار حائز اهمیت است. با عنایت به تغییرات اقلیمی و الگوی بارندگیها در کشور، در سالهای اخیر مشاهده ...
بیشتر
چکیده مبسوط
مقدمه
سیلابها هرساله موجب خسارات مالی و تلفات جانی زیادی در کشور شده و اثرات زیانباری بر توسعه پایدار حوزه آبخیز دارد. سیل از نظر فراوانی، در رتبه نخست بلایای طبیعی جهان قرار داد و از اینرو، مطالعات مربوط به مدیریت سیل بسیار حائز اهمیت است. با عنایت به تغییرات اقلیمی و الگوی بارندگیها در کشور، در سالهای اخیر مشاهده شده است که علاوه بر تغییر رژیم بارندگی از برف به باران، شدت بارندگیها افزایش یافته و گاهاً کل مقدار بارندگی سالانه یک حوزه آبخیز در دو یا سه رخداد تخلیه شده که با در نظر گرفتن اشباع شدن رطوبت خاک در این شرایط، سیلابهای مهیبی شکل میگیرند. از سوی دیگر، با توجه به تخریب پوشش گیاهی حوزههای آبخیز کشور، شرایط برای ایجاد رواناب سطحی فراهم بوده و در نهایت، احتمال رخداد سیل در اکثر حوزههای آبخیز کشور بالا رفته است. یکی از ارکان مدیریت ریسک سیل، توجه به آسیبپذیری است که عوامل متعددی را در بر میگیرد. هدف از انجام این پژوهش، تدوین یک چارچوب علمی برای ارزیابی وضعیت آسیبپذیری نسبت به سیل در حوزه آبخیز زرینه است.
مواد و روشها
در این پژوهش، مؤلفههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، نهادی و زیرساختی برای تدوین چارچوب ارزیابی آسیبپذیری حوزه آبخیز نسبت به سیل در نظر گرفته شد. برای هر یک از مؤلفههای مربوط به آسیبپذیری فوق، چند گروه موضوعی تعریف شده که هرکدام متغیرهای مختلفی را شامل شدند. در مؤلفه آسیبپذیری اجتماعی، درصد جمعیت بیسواد، درصد جمعیت کودکان و کهنسال، میزان همکاری و مشورت و میزان جمعیت بهعنوان متغیر انتخاب شدند. از نظر مؤلفه آسیبپذیری اقتصادی، متغیرهای درصد سکونت رهن یا استیجاری، درصد بیکاری، درصد جمعیت فاقد وسیله نقلیه و درصد وابستگی تأمین مایحتاج زندگی به خارج محدوده مدنظر قرار گرفتند. متغیرهای مربوط به مؤلفه آسیبپذیری نهادی درصد فاقد مراکز تصمیمگیری مانند دهیاری و درصد همکاری با دستگاههای اجرایی بودند. همچنین، آسیبپذیری زیرساختی براساس متغیرهای درصد واحدهای مسکونی با مقاومت کم، درصد فاقد خط تلفن و همراه، درصد فاقد دسترسی به اینترنت، درصد جادههای خاکی و درصد فاقد خانه بهداشت و درمانگاه مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمعآوی اطلاعات 18 دهستان حوزه آبخیز زرینه از ادارات مربوطه و همچنین، مصاحبه مستقیم با ساکنان حوزه آبخیز، وضعیت آسیبپذیری هر دهستان نسبت به سیل، براساس شاخصهای آسیبپذیری اجتماعی، اقتصادی، نهادی و زیرساختی مشخص شد. سپس شاخص آسیبپذیری کل برای هر دهستان محاسبه شده و پس از استاندارسازی آن در مقیاس حوزه آبخیز زرینه، به پنچ گروه مختلف خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد طبقهبندی شد. در نهایت، نقشه شاخص آسیبپذیری کل حوزه آبخیز زرینه تهیه شد.
نتایج و بحث
براساس نتایج بهدست آمده، دهستانهای چهلچشمه، گلچیدر و اوباتو بیشترین درجه آسیبپذیری اجتماعی را کسب نمودند در حالی که کمترین درجه آسیبپذیری اجتماعی به دهستانهای سرا و بوین تعلق یافت. دهستانهای چهلچشمه، اوباتو و گلچیدر از نظر وضعیت اقتصادی، بیشترین آسیبپذیری و دهستانهای میرده و بوین کمترین آسیبپذیری را داشتند. از نظر آسیبپذیری نهادی، دهستانهای صاحب، امام، سرا، ذولفقار و نمشیر کمترین میزان آسیبپذیری را داشتند ولی دهستانهای چهلچشمه و اوباتو بیشترین مقدار شاخص آسیبپذیری نهادی را نشان دادند. از حیث آسیبپذیری زیرساختی، دهستان بوین و نمشیر بهترین وضعیت (کمترین مقدار شاخص آسیبپذیری زیرساختی) را داشته و دهستانهای گلچیدر و چهلچشمه بحرانیترین وضعیت را نشان دادند. در نهایت، براساس نقشه شاخص آسیبپذیری کل میتوان بیان نمود که دهستانهای چهلچشمه، گلچیدر و اوباتو آسیبپذیرترین بوده و دهستانهای بوین، نمشیر و ذولفقار کمترین مقدار شاخص آسیبپذیری کل را داشتند.
نتیجهگیری
براساس یافتههای این پژوهش، چارچوب مبتنی بر وضعیتهای اجتماعی، اقتصادی، نهادی و زیرساختی امکان تهیه نقشه آسیبپذیری حوزه آبخیز نسبت به سیل را فراهم نموده است. متغیرهای مد نظر در محاسبه شاخص آسیبپذیری کل به گونهای انتخاب شده که جنبههای مختلف را پوشش داده و جمعآوری اطلاعات آنها قابل انجام باشد. چارچوب تدوین شده در این پژوهش انعطافپذیر بوده و بسته به شرایط متنوع حوزههای آبخیز کشور، امکان درنظر گرفتن دیگر متغیرها فراهم شده است. نقشه آسیبپذیری حوزه آبخیز زرینه اطلاعات مفیدی را برای تصمیمگیران و مدیران در راستای مدیریت سیل تأمین نموده است. بهبود وضعیت بخشهای مختلف حوزه آبخیز زرینه نیازمند برنامهریزی دقیق دستگاههای اجرایی و متناسب با وضعیت اجتماعی، اقتصادی، نهادی و زیرساختی آنها است.
زبیده بیدکی
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمهامروزه مدیریت منابع آب و خاک و حفظ محیط زیست به یکی از دغدغههای اصلی در برنامهریزیهای توسعهای تبدیل شده است. آبخیزداری بهعنوان یک رویکرد جامع برای مدیریت و بهرهبرداری پایدار از منابع آب و خاک، نقش اساسی در بهبود وضعیت محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی ایفا میکند. حوزه آبخیز بقمچ در شهرستان چناران، با ...
بیشتر
چکیده مبسوط
مقدمهامروزه مدیریت منابع آب و خاک و حفظ محیط زیست به یکی از دغدغههای اصلی در برنامهریزیهای توسعهای تبدیل شده است. آبخیزداری بهعنوان یک رویکرد جامع برای مدیریت و بهرهبرداری پایدار از منابع آب و خاک، نقش اساسی در بهبود وضعیت محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی ایفا میکند. حوزه آبخیز بقمچ در شهرستان چناران، با ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی خاص خود، به یکی از مناطق مهم برای اجرای پروژههای آبخیزداری تبدیل شده است. این حوضه با داشتن منابع طبیعی ارزشمند، بهویژه آبهای سطحی و زیرزمینی، تحت تأثیر تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی قرار دارد. به همین دلیل، اقدامات مؤثر آبخیزداری میتواند تأثیرات قابل توجهی بر حفظ محیط زیست و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی داشته باشد. این پژوهش به بررسی تأثیرات آبخیزداری بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی در حوزه آبخیز بقمچ پرداخته و هدف آن تحلیل و ارزیابی تأثیرات این اقدامات در توسعه پایدار است.
مواد و روشها
این پژوهش با هدف بررسی اثرات آبخیزداری بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی در حوزه آبخیز بقمچ شهرستان چناران انجام گرفته است. برای این منظور، بهبود شرایط اقتصادی در قالب 15 گویه و بهبود شرایط اجتماعی در قالب 11 گویه در پرسشنامه تنظیم و تهیه شد. روش پژوهش اسنادی بوده و برای تکمیل پرسشنامه، از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری شامل 50 نفر که بهصورت نمونههای در دسترس انتخاب شدند. ابزار سنجش، پرسشنامهای بود که پس از تهیه، پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (0.851) تأیید شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و با کمک آمارهای توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس و چولگی تحلیل شدند.
نتایج و بحث
نتایج این پژوهش نشان داد که آبخیزداری در حوزه آبخیز بقمچ تأثیرات قابل توجهی بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی داشته است. در بخش اقتصادی، افزایش انگیزه سرمایهگذاری در بخش کشاورزی، بهبود وضعیت منابع آبی، افزایش ارزش اقتصادی زمینهای زراعی و باغات، و افزایش تعداد چاههای آب کشاورزی ازجمله تأثیرات مهم این پروژهها بودند. این تغییرات باعث بهبود شرایط معیشتی کشاورزان و تقویت اقتصاد محلی شده است. در بخش اجتماعی، عملیات آبخیزداری تأثیرات مثبتی در کاهش خسارات سیل به منازل و اراضی کشاورزی، کاهش فقر و بیکاری، و بهبود مشارکت روستاییان در پروژههای محیطزیستی داشته است. همچنین، بهبود آگاهی مردم نسبت به مدیریت منابع آبی و کاهش تنشهای اجتماعی از دیگر دستاوردهای این اقدامات بود. مشارکت فعال جوامع محلی بهویژه در مدیریت منابع آب و خاک، باعث افزایش کارایی و موفقیت پروژههای آبخیزداری شده است. در مجموع، آبخیزداری در حوزه آبخیز بقمچ نه تنها به حفظ منابع طبیعی کمک کرده بلکه موجب بهبود معیشت روستاییان، تقویت اقتصاد محلی، و کاهش آسیبهای محیط زیستی شده است.
نتیجهگیری
نتایج این پژوهش نشان داد آبخیزداری نه تنها به حفظ و مدیریت منابع طبیعی مانند آب و خاک کمک میکند، بلکه تأثیرات مثبتی بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی دارد. مشارکت روستاییان در این پروژهها موجب افزایش کارایی و موفقیت عملیات آبخیزداری میشود. بهطور کلی، اجرای عملیات آبخیزداری در حوزه آبخیز بقمچ توانسته است باعث بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش فقر و بیکاری، بهبود سطح زندگی و ایجاد فرصتهای شغلی شود. همچنین، این اقدامات موجب بهبود وضعیت اجتماعی ازجمله کاهش مهاجرت، کاهش آسیبهای سیل و بهبود سطح آگاهی در خصوص مدیریت منابع آبی شده است. این نتایج میتواند به بهبود فرایندهای مدیریتی و ارتقای کیفیت زندگی در جوامع محلی کمک نماید.
الهه فرودی صفات؛ سودابه گلستانی کرمانی؛ مرضیه ثمره هاشمی؛ محمد ذونعمت کرمانی
چکیده
چکیده مبسوط
مقدمه
امروزه اثرات ناشی از پدیده تغییر اقلیم در تمامی نقاط کره زمین به چشم میخورد که از مهمترین آنها میتوان به وقوع سیل و خشکسالیهای مکرر اشاره کرد. این دو پدیده آثار زیانبار فراوانی ازجمله مسائل اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی به همراه دارند. علیرغم پدیده سیلاب که در لحظه و با شدت به وقوع میپیوندد، پدیده خشکسالی ...
بیشتر
چکیده مبسوط
مقدمه
امروزه اثرات ناشی از پدیده تغییر اقلیم در تمامی نقاط کره زمین به چشم میخورد که از مهمترین آنها میتوان به وقوع سیل و خشکسالیهای مکرر اشاره کرد. این دو پدیده آثار زیانبار فراوانی ازجمله مسائل اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی به همراه دارند. علیرغم پدیده سیلاب که در لحظه و با شدت به وقوع میپیوندد، پدیده خشکسالی به مرور و تدریجی مناطق را تحت تأثیر قرار میدهد. پدیدههای سیل و خشکسالی در مناطق خشک و نیمهخشک ازجمله استان کرمان آثار مخرب بسیاری را به وجود آوردهاند. لذا، در این پژوهش در قالب یک مطالعه مروری به جمعآوری اطلاعات در خصوص سیل و خشکسالیهای دو دهه اخیر در استان کرمان پرداخته شده است تا از نتایج آنها جهت گذر از این رخدادها بهره گرفته شود.
مواد و روشها
در پژوهش مروری حاضر، به جمعآوری و مطالعه مقالات و گزارشهای مرتبط با پدیدههای سیل و خشکسالی در استان کرمان پرداخته شده است که در این خصوص از 49 مقاله فارسی کاربردی موجود (1402-1383 هجری خورشیدی) و نه مقاله انگلیسی (2023-2012 میلادی) بهره برده شد. در یک تقسیمبندی کلی، استان کرمان براساس میانگین طول و عرض جغرافیایی به چهار منطقه تقسیم شد که بهترتیب منطقه شمال غرب و جنوب شرق با اختصاص 35 درصد و 34 درصد از استنادات، بیشترین میزان مطالعات را به خود اختصاص دادند و 73 درصد از منابع این پژوهش مربوط به مطالعات خشکسالی در استان است، که نشاندهنده قدمت حضور این پدیده در سطح استان است. در این پژوهش، 27 درصد از مطالعات مورد بررسی از پرسشنامه استفاده نمودند و پرکاربردترین نرمافزارهای آماری و تحلیلی مورد استفاده بهترتیب نرمافزار آماری SPSS با سهم 26 درصد و نرمافزار مبتنی بر GIS با سهم 24 درصد بودهاند.
نتایج و بحث
پدیدههای سیلاب و خشکسالی در استان کرمان در سالهای اخیر نسبت به گذشته به لحاظ شدت و تعدد رو به فزونی هستند و نمیتوان تأثیر آنها بر جامعه را انکار کرد. کاهش ریزشهای جوی و شروع پدیده خشکسالی در استان کرمان از سال 1377 آغاز شده و همواره با یک روند نوسانی (خشکسالی متوسط تا شدید) در همه نقاط استان دیده میشود. بهعنوان نمونه آمار ثبت شده در سد تنگوئیه سیرجان نشان میدهد که متوسط بارندگی این منطقه از 185 میلیمتر در سالهای 80-1365 به 158 میلیمتر در بازه زمانی 95-1380 کاهش یافته است. همچنین، متوسط ورودی به حوضه بین سالهای 80-1364 حدود 63 میلیون مترمکعب در سال بوده است که در بازه زمانی 95-1380 با کاهش 86 درصد به هشت میلیون مترمکعب رسیده است که ناشی از بروز خشکسالی و همچنین، عدم بهرهبرداری اصولی از سازههای بالادست سد است. همچنین، آمار ثبت شده از سد جیرفت نیز نشان میدهد که متوسط بارندگی در این منطقه بین سالهای 80-1370، 194 میلیمتر بوده و از سال 1380 تا 1395 با کاهش 23 درصد به 150 میلیمتر رسیده است. متوسط میزان جریان ورودی به حوضه نیز بین سالهای 80-1370، حدود 680 میلیون مترمکعب در سال بوده است که طی سالهای 95-1380 با کاهشی معادل 80 درصد به 130 میلیون مترمکعب رسیده است. در خصوص سیلابهای رخ داده شده نیز بر اساس آمار ثبت شده در ایستگاههای هیدرومتری استان کرمان تعداد 2294 روز سیلابی طی سالهای آبی 98-1381 ثبت شده که میانگین بیشترین حجم دبی اندازهگیری شده مربوط به سیلاب روز 1395/11/30 به مقدار 833.33 مترمکعب در روز و دبی اوج 1202 مترمکعب در ساعت در ایستگاه یالخری رودخانه نساء بم است. با توجه به روند افزایشی وقوع پدیدههای مذکور در سطح استان، در این پژوهش، با مرور مطالعات انجام شده، به بررسی عوامل مؤثر در وقوع، پیامدها و آسیبهای ناشی از آنها و راهکارهای مدیریتی جهت کاهش مخاطرات سیل و خشکسالی پرداخته شد.
نتیجهگیری
جمعبندی نتایج بهدست آمده نشان میدهد، بیشترین تهدید استان کرمان در خصوص پدیده خشکسالی است که تمام استان از آثار آن رنج میبرد. طبق نتایج حاصل، شیب خط روند شاخص خشکسالی بارش-تبخیرتعرق استاندارد شده طی دوره آماری 75-1369 برابر 0.046+ بوده که حاکی از کاهش خشکسالی در استان و در دورههای آماری 89-1376 و 1390-97 بهترتیب برابر با 0.031- و 0.01- بوده که بیانگر افزایش شدت خشکسالی در سالهای اخیر است. همچنین، وقوع پدیده سیلاب نیز رو به فزونی است و این پدیده بیشترین خسارات را در کمربند شمال غرب–جنوب شرق استان و در مناطق مرتفع به جا گذاشته است. این دو پدیده آثار بسیار مخربی در زمینههای مختلف از خود برجای میگذارند که بیشترین آسیبها بر مسائل اجتماعی است و پس از آن، مسائل اقتصادی و زیست محیطی ظاهر میشوند. همچنین، باید خاطر نشان کرد که سیلاب و خشکسالی دو پدیده جدا از هم نیستند و باید با یکدیگر مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند تا بتوان مناسبترین راهکارها را برای گذر از آنها ارائه داد. لذا، با توجه به نتایج تأمل برانگیز حاصل از این پژوهش، ارائه یک برنامهریزی دقیق با چشمانداز بلندمدت در زمینه مدیریت منابع آب و توجه به تغییر و تحولات بنیادی در قوانین مربوط به آب ضروری است.
جمال مصفایی؛ عطاءا.. ابراهیمی؛ محمود عرب خدری؛ پرویز گرشاسبی؛ امین صالح پور جم؛ محمودرضا طباطبایی؛ حمیدرضا پیروان؛ محمد رضا غریب رضا؛ مهران زند؛ باقر قرمز چشمه
چکیده
چکیده مبسوطمقدمهدر سالهای اخیر حوزههای آبخیز کشور در معرض مشکلات و مصائب انسانساز نظیر تشدید فرسایش، سـیل و خشکسالی قرار گرفته که منجر به خسـارات زیادی میشود. برای مدیریت مؤثر حوزههای آبخیز و رفع مشکلات مرتبط با این حوزه، انجام پژوهشهای مناسب و کاربردی ضروری است. برای شناسایی و تعیین مشکلات بخش پژوهش، کسب نظرات کارشناسان، ...
بیشتر
چکیده مبسوطمقدمهدر سالهای اخیر حوزههای آبخیز کشور در معرض مشکلات و مصائب انسانساز نظیر تشدید فرسایش، سـیل و خشکسالی قرار گرفته که منجر به خسـارات زیادی میشود. برای مدیریت مؤثر حوزههای آبخیز و رفع مشکلات مرتبط با این حوزه، انجام پژوهشهای مناسب و کاربردی ضروری است. برای شناسایی و تعیین مشکلات بخش پژوهش، کسب نظرات کارشناسان، پژوهشگران، نخبگان و هماندیشی با آنان، راهکار مناسبی تلقی میشود که میتواند راهگشای مسائل و مشکلات موجود باشد. این پژوهش در نظر دارد تا بر اساس هماندیشی با نخبگان و کارشناسان مراکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابعطبیعی کشور در حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری، تحلیلی بر مسائل و مشکلات این حوزه داشته باشد و سناریوهای موجود برای حل این مسائل ارائه نماید. مواد و روشهاابتدا، بنا به درخواست پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری از مراکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابعطبیعی استانی، مسائل و مشکلات و حوزه آبخیزداری کشور جمعآوری و احصاء شد. سپس، نقطهنظرات و موارد اعلانی، به دو شیوه بخشی و موضوعی (کلی و جزئی) دستهبندی شد. در دستهبندی بخشی، هر یک از موارد مطرحشده از سوی مراکز تحقیقات استانها و با توجه به میزان ارتباط مسائل با هر یک از بخشهای پژوهشکده، به یکی از بخشهای ذیربط اختصاص داده شد. در دستهبندی موضوعی نیز در مرحله اول، هر یک از موارد مطرحشده استانها با توجه به ماهیت موضوع، به یکی از سه بخش کلی پژوهشی یا فناورانه، ساختاری، و پشتیبانی تقسیم شد. در مرحله دوم، موارد مطروحه استانها با توجه به ماهیت موضوع به دستههای موضوعی جزئیتری تفکیک شد. نتایج و بحثدر این بررسی، 25 مرکز از 32 مرکز استانی (مشارکت 78 درصدی)، 182 مورد را بهعنوان مشکلات بخش تحقیقات در حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری گزارش کردهاند. دستهبندی موضوعی موارد مطروحه نشان داد که موضوعات بهرهبرداری دانشبنیان منابع آبخیز، پایش و ارزیابی آبخیز و رفع گسست بخش تحقیقات با بخش اجرا بهترتیب با 28 (15 درصد)، 26 (14 درصد)، و 25 (13 درصد) فراوانی، دارای بیشترین سهم هستند. نتایج دستهبندی بخشی نیز حاکی از آن است که بخشهای حوزه ریاست و گروههای پژوهشی مدیریت حوزههای آبخیز و هیدرولوژی و توسعه منابع آب بهترتیب با 34 (19 درصد)، 28 (15 درصد)، و 24 (14 درصد) فراوانی، بیشترین سهم را به خود اختصاص دادند. نتیجهگیرییافتههای این پژوهش راهگشای مدیران و تصمیمگیران بخشهای تحقیقات و اجرای حفاظت خاک و آبخیزداری کشور است بهگونهای که با تکیه بر نتایج این پژوهش قادر خواهند بود تا هدفگذاری بهتری برای سیاستها، راهبردها و اقدامات آتی خود داشته باشند.