محمدتقی حیدری؛ حسینعلی بهرامی؛ علیرضا علیاری
چکیده
رطوبت خاک یکی از پارامترهای بنیادی محیط زیست است که بر زندگی گیاهی، جانوری و فعالیت ریزجانداران مستقیماً تأثیرگذار بوده است. اندازهگیری مقدار دقیق رطوبت حجمی خاک در علوم کشاورزی، هیدرولوژی و خاکشناسی بسیار حائز اهمیت است. لذا استفاده از روشی که بتواند رطوبت خاک را در شرایط طبیعی و بدون دستخوردگی با سرعت و دقت بالا بهدست آورد، ...
بیشتر
رطوبت خاک یکی از پارامترهای بنیادی محیط زیست است که بر زندگی گیاهی، جانوری و فعالیت ریزجانداران مستقیماً تأثیرگذار بوده است. اندازهگیری مقدار دقیق رطوبت حجمی خاک در علوم کشاورزی، هیدرولوژی و خاکشناسی بسیار حائز اهمیت است. لذا استفاده از روشی که بتواند رطوبت خاک را در شرایط طبیعی و بدون دستخوردگی با سرعت و دقت بالا بهدست آورد، بسیار با اهمیت است. روش رادار نفوذی زمین (GPR) به عنوان یک روش غیر مخرب برای بررسی زیرسطحی چندی است که در حال تکامل است. مطالعات مختلفی در زمینه تعیین رطوبت خاک با استفاده از GPR انجام شده است، اما در ایران مطالعات محدودی در این زمینه انجام شده است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش اندارهگیری رطوبت خاک با استفاده از روش GPR و مقایسه با روش های وزنی و TDR میباشد. این پژوهش طی دو مرحله در فصل مرطوب(اواخر زمستان) و خشک(اواخر بهار) از منطقه مطالعاتی با استفاده از سه روش GPR، روش وزنی و دستگاه TDR برداشت گردید. نتایج بیانگر این است که در منطقه مورد مطالعه، پراکنش رطوبت در هر مرحله از برداشت، تغییرات محدودی را نشان میدهد در صورتی که تغییرات زمانی رطوبت در فاصله زمانی بین فصل زمستان و بهار چیزی حدود 10-15 درصد اختلاف دارد. همچنین شاخص میانگین مربعات خطای روش GPR در مقایسه با روش TDR 13/2 می باشد همچنین این شاخص در مقایسه روش GPR و وزنی 81/3 می باشد و ضریب همبستگی دراین دو مقایسه به ترتیب برابر با 87/0 و 95/0 می باشد که بیانگر دقت بالای روش GPR برای برآورد رطوبت خاک می باشد.
سیدحسین میرموسوی؛ محمد کمانگر؛ علیرضا کربلایی
چکیده
درک رفتار پدیدهها نیازمند توجه به همه ابعاد آن است و یکی از راههای درک پیچیدگیهای آنها مدلسازی است. رطوبت سطحی خاک، متغیّر کلیدی برای توصیف خشکسالی، تبادلات آب و انرژی بین زمین و هوا کره و همچنین ارزیابی شرایط محصولات کشاورزی است. رطوبت خاک هم از متغیرهای محیطی تأثیر میپذیرد و هم بر بسیاری از متغیرهای محیطی ازجمله رواناب، ...
بیشتر
درک رفتار پدیدهها نیازمند توجه به همه ابعاد آن است و یکی از راههای درک پیچیدگیهای آنها مدلسازی است. رطوبت سطحی خاک، متغیّر کلیدی برای توصیف خشکسالی، تبادلات آب و انرژی بین زمین و هوا کره و همچنین ارزیابی شرایط محصولات کشاورزی است. رطوبت خاک هم از متغیرهای محیطی تأثیر میپذیرد و هم بر بسیاری از متغیرهای محیطی ازجمله رواناب، فرسایش خاک و تولید محصولات تأثیر میگذارد اما به دلیل ثابت نبودن شرایط مکانی و زمانی پارامترهای محیطی بهشدت تغییرپذیر است. هدف از این مقاله واکاوی و استخراج مدل مکانی پراکندگی رطوبت خاک پس از بارشهای بیش از نرمال سال آبی97-98 در استان کردستان است. در این راستا پس از واکاوی نقشه پراکندگی رطوبت خاک در بازه زمانی موردمطالعه مستخرج از سامانه گوگل ارث اینجین بهعنوان متغیر وابسته و لایههای بارش، آب معادل برف، شاخص پوشش گیاهی مستخرج از سامانه گوگل ارث انجین و همچنین شاخص رطوبت توپوگرافی و بهعنوان متغیرهای مستقل انتخاب گردید و سپس با استفاده از مدل رگرسیون کلی (OLS) و رگرسیون موزون جغرافیایی (GWR) به مدلسازی مکانی اقدام شد. بر اساس معیارهای ارزیابی، نتایج نشان داد مدل GWR با=0.74 R^2 قدرت تبیین و برآورد بهتری نسبت به مدل رگرسیون کلی باR^2=0.68 دارد. بر اساس رگرسیون کلی، عوامل مکانی بارش و رطوبت توپوگرافی بیشترین اثر مثبت و تبخیر و تعرق اثر منفی بر رطوبت خاک در محدوده موردمطالعه دارد. بر اساس نتایج مدل GWR ، متغیر آب معادل برف در نواحی کوهستانی شمال استان، بیشترین تأثیر و تبخیر و تعرق کمترین اثر را بر رطوبت خاک داشتهاند. با استفاده از مدل مکانی بهدستآمده میتوان مناطق کم یا پر رطوبت خاک را در راستای شناسایی پتانسیلها محیطی و بهبود فرآیند تصمیمگیری، تخصیص و توزیع مکانی ارائه خدمات کشاورزی شناسایی کرد.
منصور جهان تیغ
چکیده
فرسایش خاک چالش مهم مناطق خشک و نیمهخشک است که باعث کاهش محصول و هدر رفت خاک میشود. عدم بهرهبرداری مناسب از عرصههای طبیعی سبب ایجاد فرسایش شده است. این پژوهش در شمال سیستان انجام گرفت و هدف از اجرای آن شناسایی تاثیر ماسه بادی بر افزایش رطوبت در منطقه ریشه بوده است. برای اجرای پژوهش، سه نمونه خاک از عمق صفر تا 50 سانتیمتری ...
بیشتر
فرسایش خاک چالش مهم مناطق خشک و نیمهخشک است که باعث کاهش محصول و هدر رفت خاک میشود. عدم بهرهبرداری مناسب از عرصههای طبیعی سبب ایجاد فرسایش شده است. این پژوهش در شمال سیستان انجام گرفت و هدف از اجرای آن شناسایی تاثیر ماسه بادی بر افزایش رطوبت در منطقه ریشه بوده است. برای اجرای پژوهش، سه نمونه خاک از عمق صفر تا 50 سانتیمتری برداشته شد و ویژگیهای اسیدیته، شوری، کربن، مجموع کلسیم و منیزیم، پتاسیم قابل جذب، سدیم قابل جذب، سدیم محلول، فسفر قابل جذب، مجموع کاتیونها و بافت خاک آزمایش شدند. این پژوهش دارای هشت تیمار شامل نهال، خاک و آبیاری بود که بهصورت اسپلیت اسپلیت-پلات در سه تکرار به مدت دو سال انجام شد. در تیمار ماسه بادی بعد از کاشت نهال در هر چاله، یک لایه 20 سانتیمتری ماسه بادی روی خاک ریخته شد. در این آزمایش رطوبت خاک بهطور ماهانه و رشد گیاه در فصول رشد اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزار MSTAT صورت گرفت. یافتهها نشان دادند که مقدار رطوبت در تیمارهای همراه ماسه بادی نسبت به سایر تیمارها 28 درصد بیشتر و از لحاظ آماری در سطح 0.01 تفاوت معنیدار بین میانگین آنها وجود دارد. تجزیه و تحلیل آماری روی اهمیت روشهای بهکار گرفته برای رطوبت نشان داد که ماسه بادی به همراه آبیاری زیرسطحی نهال توت در طبقه A و سایر تیمارها در طبقه B قرار داشتند. همچنین اندازهگیری ارتفاع، تاج پوشش، قطر و تعداد شاخه نشان داد که نهالهای تیمار همراه با لایه شنی توت با روش آبیاری زیرسطحی رشد مناسبتری نسبت به دیگر تیمارها داشت و از لحاظ آماری نیز در سطح 0.01 اختلاف معنیداری بین آنها مشاهده شد. نتیجهگیری میشود، ماسه بادی باعث قطع صعود کاپیلاریته، تقلیل تبخیر خاک، افزایش رطوبت در منطقه ریشه و باعث حفاظت از آب و خاک میشود.
علی صالحی؛ کامران پورمقدم؛ علی اکبر نوروزی؛ امیر اسلام بنیاد
چکیده
در سالهای اخیر بخش قابل توجهی از جنگلهای بلوط غرب کشور با پدیده خشکیدگی مواجه شده است. بررسیهای اولیه، یکی از عوامل تاثیرگذار بر خشکیدگی جنگلهای بلوط را افزایش فراوانی وقوع و شدت پدیده گرد و غبار معرفی کردهاند. در این مطالعه، از تصاویر سنجنده مادیس با قدرت تفکیک مکانی یک کیلومتر و 250 متر و اطلاعات هواشناسی ایستگاههای ...
بیشتر
در سالهای اخیر بخش قابل توجهی از جنگلهای بلوط غرب کشور با پدیده خشکیدگی مواجه شده است. بررسیهای اولیه، یکی از عوامل تاثیرگذار بر خشکیدگی جنگلهای بلوط را افزایش فراوانی وقوع و شدت پدیده گرد و غبار معرفی کردهاند. در این مطالعه، از تصاویر سنجنده مادیس با قدرت تفکیک مکانی یک کیلومتر و 250 متر و اطلاعات هواشناسی ایستگاههای همدیدی استان کرمانشاه مربوط به دوره زمانی 15 ساله (2014-2000) برای بررسی پدیده گرد و غبار و روند تغییرات سبزینگی جنگل در این استان استفاده شد. بررسی شدت گرد و غبار با استفاده از دادههای دید افقی و طبقهبندی تصاویر با روش نظارتنشده صورت گرفت. همچنین، در این پژوهش ارتباط فراوانی وقوع گرد و غبار و روند تغییرات سبزینگی در محدودههای خشکیدگی جنگلهای بلوط مورد بررسی قرار گرفت. بررسی رخداد گرد و غبار نشان داد که در استان کرمانشاه بهترتیب بیشترین روزهای دارای گرد و غبار در سالهای 2008 و 2009 بهوقوع پیوسته است. بیشترین فراوانی وقوع گرد و غبارهای شدید مربوط به سال 2012 بوده است. همچنین، بررسی تصاویر ماهوارهای و شاخصهای طیفی نشان داد که بیشترین کاهش سبزینگی در جنگلهای متراکم (با بیش از 50 درصد تاج پوشش) به میزان 67 درصد و با دقت کلی 62 درصد در محدوده جنوب و جنوب شرق استان کرمانشاه و در مرز استانهای لرستان و ایلام اتفاق افتاده است. همچنین، نتایج نشان داد که فراوانی پدیده گرد و غبار با پدیده کاهش سبزینگی جنگل بلوط همبستگی بالایی (0.7) دارد و گرد و غبار، بر کاهش سبزینگی جنگلهای بلوط استان کرمانشاه تاثیرگذار است.
مجید کاظم زاده؛ علی سلاجقه؛ آرش ملکیان؛ عبدالمجید لیاقت
چکیده
بهطور متوسط 70 درصد بارانی که به سطح زمین میرسد، از طریق فرایند تبخیر-تعرق به اتمسفر باز میگردد که این میزان در مناطق خشک به 90 درصد میرسد. بنابراین، کمیکردن میزان تبخیر-تعرق یکی از عوامل بسیار با اهمیت برای طراحی و اجرای برنامههای مدیریتی برای اصلاح و احیای حوزههای آبخیز است. بهمنظور بررسی تاثیر اقدامات بیولوژیکی ...
بیشتر
بهطور متوسط 70 درصد بارانی که به سطح زمین میرسد، از طریق فرایند تبخیر-تعرق به اتمسفر باز میگردد که این میزان در مناطق خشک به 90 درصد میرسد. بنابراین، کمیکردن میزان تبخیر-تعرق یکی از عوامل بسیار با اهمیت برای طراحی و اجرای برنامههای مدیریتی برای اصلاح و احیای حوزههای آبخیز است. بهمنظور بررسی تاثیر اقدامات بیولوژیکی آبخیزداری بر تغییرات رطوبت خاک و تبخیر-تعرق، حوضه معرف و زوجی زیدشت طالقان استان البرز انتخاب شد. بهمنظور محاسبه تبخیر-تعرق از روش بیلان رطوبت خاک استفاده شد و نقاط پایش رطوبت خاک با مطالعات میدانی و آزمایشگاهی در سه دامنه اصلی (شمال غربی، شرقی و جنوب شرقی) و با سه تکرار و در سه عمق 20-0، 40-20 و 60-40 سانتیمتر در حوزههای آبخیز نمونه و شاهد بهصورت یک به یک با هم انتخاب شد. رطوبت خاک با استفاده از روش رطوبت وزنی و حجمی در مجموع در 48 نقطه طی دوره رشد سال 1396 اندازهگیری شد. همچنین، بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تجزیه واریانس آشیانهای، تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد که بهطور متوسط، درصد رطوبت خاک طی دوره رشد بهترتیب 13.55 و 11.9 در حوضههای نمونه و شاهد بوده است. همچنین، مقدار تفاوت تبخیر-تعرق واقعی در بین حوزههای آبخیز نمونه و شاهد از لحاظ آماری معنیدار نشد و بهترتیب مقدار آنها 181 و 159 میلیمتر طی یک دوره رشد بوده است. تبخیر-تعرق واقعی در حوزه آبخیز نمونه تحت عملیات آبخیزداری 2.3 درصد در هر ماه بیشتر از شاهد بوده است. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که مقدار تبخیر-تعرق تحت دامنههای مختلف تفاوت معنیداری در سطح پنج درصد با هم داشته، مجموع تبخیر-تعرق حوضههای نمونه و شاهد در دامنههای شمال غربی بهترتیب 229 و 226 میلیمتر، در دامنههای شرقی بهترتیب 207 و 171 و در دامنههای جنوب شرقی بهترتیب 109 و 80 میلیمتر بوده است.
محمد قیطوری؛ مسیب حشمتی؛ محمد روغنی
چکیده
کمبود منابع آب مهمترین پیامد تغییرات اقلیمی است که در مناطق خشک و نیمهخشک از جمله ایران بهمراتب شدیدتر است. سامانههای سطوح آبگیر باران راهکار مناسبی برای مقابله با چالش خشکی و خشکسالی و نیل به اهداف افزایش بهرهوری آب و بهبود شرایط معیشت ساکنین حوضه است. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه کارائی سامانههای مختلف سطوح ...
بیشتر
کمبود منابع آب مهمترین پیامد تغییرات اقلیمی است که در مناطق خشک و نیمهخشک از جمله ایران بهمراتب شدیدتر است. سامانههای سطوح آبگیر باران راهکار مناسبی برای مقابله با چالش خشکی و خشکسالی و نیل به اهداف افزایش بهرهوری آب و بهبود شرایط معیشت ساکنین حوضه است. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه کارائی سامانههای مختلف سطوح آبگیر باران در استحصال رواناب بود که در یک دامنه جنوبی با شیب حدود 20 درصد در روستای کبودهعلیا در استان کرمانشاه انجام شد. در این پژوهش، سامانه جمعآوری باران لوزیشکل در ابعاد 1.7 × 1.7 متر با سه تیمار سطح خاک کوبیده شده همراه با کاه، سنگفرش با پوشش پلاستیک و شاهد در سه تکرار انجام شد. بهمنظور تعیین مقدار رواناب تولید شده از هر بارش، نه مخزن 100 لیتری در پاییندست راس هر سامانه نصب و بعد از هر رگبار مقدار آب ذخیره شده، اندازهگیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ضریب رواناب حاصل از بارش از سطح سامانههای آبگیر کاهگل (خاک کوبیده با کاه)، پلاستیک با روکش سنگفرش و شاهد بهترتیب 44، 88 و 16 درصد بود که در دو سامانه اول رابطه معنیداری بین میزان بارش و حجم آب استحصال یافته وجود داشت. بر اساس نتایج این پژوهش، تیمار سطح پلاستیک با سنگفرش و بعد از آن سامانه خاک کوبیده شده با کاه نقش قابل توجهی در استحصال آب داشتند. همچنین، بر پایه نتایج این پژوهش، آستانه تولید رواناب برای سامانههای خاک کوبیده شده با کاه، سطح پلاستیک با روکش سنگفرش و سطح شاهد بهترتیب 1.5، 0.8 و 3.4 میلیمتر بارندگی است که در سامانه پلاستیک بهطور معنیداری کمتر بود. بنابراین، در صورتی که ایجاد سطح آبگیر با استفاده از کاهگل مشکل باشد، سطح پلاستیکی نقش قابل توجهی در استحصال آب باران خواهد داشت. در عمل نیز ایجاد سامانه لوزیشکل بر روی دامنه نسبت به اشکال دیگر سادهتر است.
جهانگیر پرهمت؛ هادی نظریپویا
چکیده
نفوذ یکی از مؤلفههای اصلی چرخه هیدرولوژی و مورد نیاز در مدیریت و بهرهبرداری منابع آب است. این پدیده در طبیعت به عوامل متعددی وابسته و اندازهگیری آن مشکل است. بنابراین، مدلهای مختلفی برای شبیهسازی آن ارائه شده است. ارزیابی مدلهای نفوذ با دادههای مشاهدهای حلقه مضاعف نشان میدهد که هر کدام از این ...
بیشتر
نفوذ یکی از مؤلفههای اصلی چرخه هیدرولوژی و مورد نیاز در مدیریت و بهرهبرداری منابع آب است. این پدیده در طبیعت به عوامل متعددی وابسته و اندازهگیری آن مشکل است. بنابراین، مدلهای مختلفی برای شبیهسازی آن ارائه شده است. ارزیابی مدلهای نفوذ با دادههای مشاهدهای حلقه مضاعف نشان میدهد که هر کدام از این مدلها در شرایطی بر بقیه برتری داشتهاند. براین اساس، در پژوهش حاضر مدلهای فیلیپ، هورتن، گرین-آمپ، SCS، کاستیاکف و لوئیس-کاستیاکف به همراه پارامترهای آنها، مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، حوضه گنبد در استان همدان انتخاب و به چهار واحد هیدرولوژیکی همگن تقسیم شد. سپس، میزان نفوذ در فصل خشک برای ارزیابی این مدلها، در هر واحد با حلقه مضاعف اندازهگیری شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل فیلیپ نفوذ را با دقت بیشتری برآورد نموده و در مرتبه بعد مدل کاستیاکف قرار دارد. برای روابط مدل فیلیپ ضریب همبستگی بین 0.975 تا یک، خطای میانگین بین 0.017- تا 0.017+ و میانگین جذر مربعات خطا حداکثر 0.22 بهدست آمده است. برای مدل کاستیاکف ضریب همبستگی بین 0.956 تا 0.998، خطای میانگین بین 9.3- تا 0.003+ و میانگین جذر مربعات خطا حداکثر 14.25 است. علاوه بر این، رابطه همبستگی بین پارامترهای این مدلها با دو شاخص بافت خاک شامل درصدهای رس و شن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد به استثناء مدل SCS کلیه پارامترهای سایر مدلها در سطح معنیدار پنج درصد به این دو شاخص وابسته بوده و نیز حداقل یک پارامتر هر مدل دارای همبستگی بالا و معنیدار است. مقدار ضریب همبستگی بهترتیب برای پارامتر تابع هدایت هیدرولیکی خاک (A) در مدل فیلیپ 0.99، برای پارامتر ثابت مدل گرین-آمپ B) 0.95)، برای تابع کاهنده نفوذ در مدل هورتن k) 0.99)، برای ضریب تابع نمایی مدل کاستیاکف b) 0.999) و برای ضریب تابع نمایی مدل لوئیس-کاستیاکف (b) در 0.96 بهدست آمد. رابطه همبستگی سایر پارامترها با درصد رس و شن کمتر از 0.5 بهدست آمده و در سطح پایینی معنیدار میباشند.
مجید حسینی
چکیده
در حال حاضر بیشتر حوزههای آبخیز کشور در اثر بهرهبرداری غیراصولی و عدم اعمال مدیریتهای لازم در وضعیت بحرانی میباشد. از آنجایی که حدود 80 درصد آبخیزهای ایران دارای شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک میباشند، لذا مقوله بهرهبرداری بهینه از نزولات آسمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق بهمنظور افزایش ضریب رواناب ...
بیشتر
در حال حاضر بیشتر حوزههای آبخیز کشور در اثر بهرهبرداری غیراصولی و عدم اعمال مدیریتهای لازم در وضعیت بحرانی میباشد. از آنجایی که حدود 80 درصد آبخیزهای ایران دارای شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک میباشند، لذا مقوله بهرهبرداری بهینه از نزولات آسمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق بهمنظور افزایش ضریب رواناب در سطح سامانههای آبگیر و بهبود رطوبت خاک در پای سامانه، اقدام به ایجاد سامانه لوزی شکل، عایق کردن سطح سامانهها با پلاستیک گلخانهای و ایجاد تیمارهای مختلف در پای سامانه شد. لذا در پای سامانهها، شش تیمار و سه تکرار با سطح مقطع مثلثی برای جمعآوری آب باران و اندازهگیری رطوبت خاک تعبیه شد. سطح تیمارها با مصالح قابل دسترس کشاورزان همچون پلاستیک گلخانهای، شن و ترکیبی از آنها ایجاد و برای انتقال رطوبت به عمق خاک فیلتری به عمق 50 و قطر 15 سانتیمتر در وسط تیمار تعبیه شد. در طول تحقیق، پایش حجم رواناب با ظروف مدرج و تغییرات رطوبت خاک بهوسیله دستگاه TDR در عمقهای 30 و 50 سانتیمتر انجام شد. در مرحله اول 18 رویداد بارش در سطح سامانهها فقط با برداشت علفهای هرز و کوبیدن سطح آمادهسازی شد. در مرحله دوم با پوشاندن سطح سامانهها بهوسیله پلاستیک، تعداد 21 رویداد بارش مورد اندازهگیری قرار گرفت که اختلاف مجموع بارش در دو مرحله تنها 10 درصد را نشان میداد که این اختلاف کم مبنای مناسبی در کاهش عدم قطعیت نتایج تحقیق شد. نتایج حاصل از عایق کردن سطح سامانههای لوزی شکل نشان میدهد که ضریب رواناب از شش به 47 درصد افزایش یافته و یا بهعبارتی ضریب رواناب 7.8 برابر شرایط طبیعی شده است. مقایسه آماری بین دادههای مربوط به رطوبت خاک در اعماق 30 و 50 سانتیمتری در دو حالت عایق و طبیعی به روش T-test نشان میدهد که مقدار رطوبت در حالات یاد شده در سطح اعتماد 90 درصد در کلیه تیمارها دارای اختلاف معنیدار میباشد. در این ارتباط متوسط اختلاف رطوبت حجمی بین شرایط عایق و طبیعی در عمقهای 50 و 30 سانتیمتر بهترتیب برابر 6.4 و 9.4 درصد بهدست آمد. در صورتی که اختلاف رطوبت حاصل از تیمار بیشینه (تیمار B در عمق 50 سانتیمتری و تیمار A در عمق 30 سانتیمتری) با تیمار شاهد در دو عمق 50 و 30 سانتیمتر بهترتیب معادل 1.7 و 3.4 درصد میباشد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت، افزایش رطوبت خاک بهدلیل شرایط عایق در مقایسه با شرایط طبیعی در خاکهای منطقه مورد مطالعه (لومی رسی و یا سیلتی لومی) به مراتب بهتر از نوع تیمار است و عایق نمودن سطح سامانهها در مقایسه با استفاده از تیمارها بهترتیب افزایش رطوبتی 3.8 و 2.8 برابری را به همراه دارد.
محمود ایزدی؛ مرتضی پوزششیرازی
چکیده
استان بوشهر با بیش از 5.5 میلیون اصله نخل در جنوب کشور واقع گردیده است. وقوع خشکسالیهای پیدرپی و کمبود آب آبیاری در سالهای اخیر، سبب کاهش عملکرد و همچنین، کیفیت نامطلوب میوههای خرما شده است. استفاده بهینه از آب آبیاری جهت اقزایش کارایی مصرف آب و همچنین شناسایی ارقام مقاوم خرما به خشکی و توسعه کشت آنها از راههای مقابله ...
بیشتر
استان بوشهر با بیش از 5.5 میلیون اصله نخل در جنوب کشور واقع گردیده است. وقوع خشکسالیهای پیدرپی و کمبود آب آبیاری در سالهای اخیر، سبب کاهش عملکرد و همچنین، کیفیت نامطلوب میوههای خرما شده است. استفاده بهینه از آب آبیاری جهت اقزایش کارایی مصرف آب و همچنین شناسایی ارقام مقاوم خرما به خشکی و توسعه کشت آنها از راههای مقابله با بحران کمبود آب در منطقه میباشد. اگرچه درخت خرما این توانایی را دارد که خود را به نوسان های میزان رطوبت خاک که تحملش برای اکثر درختان امکان ندارد، تطبیق دهد اماکاشت درختان خرما در مناطقی موفقیت آمیزتر است که میزان رطوبت در خاک آنها زیاد بوده و تغییرات حرارت سالیانه بین 45-17 درجه سانتی گراد داشته باشد. از اینرو، لزوم مطالعه پیرامون مقاومت ارقام مختلف خرما به خشکی و تعیین میزان کاهش عملکرد آن تحت تأثیر تنش خشکی ضروری است. پژوهش حاضر در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی روی سه رقم خرمای کبکاب، زاهدی و شهابی با سه تیمار آبیاری، در سه تکرار در سالهای 1382 تا 1385 اجرا شد. هرکرت آزمایشی شامل دو درخت و تیمارها شامل 35، 50 و 65 درصد از مقدار آب مورد نیاز بودند. از روش آبیاری تحت فشار بابلر برای آبیاری درختان استفاده شد. صفات اندازهگیری شده شامل وزن، طول و قطر میوه؛ وزن، طول و قطر هسته، نسبت گوشت به هسته، رطوبت، TSS، pH و عملکرد بود. نتایج نشان داد که اثر رقم بر تمامی صفات معنیدار بوده است. در حالیکه تیمارهای آبیاری بهجز بر عملکرد محصول بر سایر صفات اثر معنیدار نداشته است. در عین حال اثر تیمارهای آبیاری تنها بر عملکرد محصول معنیدار بود که در تیمار 65 درصد از مقدار آب مورد نیاز ، بیشترین عملکرد به دست آمد. با توجه به قرار گرفتن دو تیمار آخر در یک کلاس آماری، در شرایط کمبود آب و با در نظر گرفتن بحث کمآبیاری، برتری تیمار 50 به 65 درصد از مقدار آب مورد نیاز مشخص میشود. همچنین، میانگین آب مصرفی در تیمارهای مختلف آبیاری در طول سه سال آزمایش بهترتیب 5497، 7758 و 9822 مترمکعب در هکتار در سال با کارایی مصرف آب 0.544، 0.481 و 0.409 کیلوگرم بر مترمکعب آب مصرفی بود. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که ترتیب مقاومت ارقام مختلف خرما به کم آبیاری و تنش آبی بهترتیب در زاهدی بیشتر از شهابی و در شهابی بیشتر از کبکاب بوده است.