محسن آرمین؛ حمیده زاهدی خواه؛ ملیحه مزین
چکیده
بندهای اصلاحی بیشترین حجم عملیات اصلاحی آبخیزداری را در ایران به خود اختصاص میدهند. لذا با توجه به فراوانی احداث و در نتیجه هزینه ساخت، بررسی عملکرد آنها در حوزههای آبخیز جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف آنها ضروری است. در این تحقیق ارزیابی بندهای اصلاحی از منظر عملکرد رسوبگیری در حوزه آبخیز نهضت آباد در شهرستان کهگیلویه مورد بررسی ...
بیشتر
بندهای اصلاحی بیشترین حجم عملیات اصلاحی آبخیزداری را در ایران به خود اختصاص میدهند. لذا با توجه به فراوانی احداث و در نتیجه هزینه ساخت، بررسی عملکرد آنها در حوزههای آبخیز جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف آنها ضروری است. در این تحقیق ارزیابی بندهای اصلاحی از منظر عملکرد رسوبگیری در حوزه آبخیز نهضت آباد در شهرستان کهگیلویه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور بعد از تعیین پارامترهای مرتبط با حجم رسوبات نهشته شده در پشت 11 بند اصلاحی منتخب و محاسبه حجم آنها، میزان تولید رسوب ابتدا اندازهگیری و سپس با محاسبه سه ضریب تلهاندازی رسوب متفاوت، میزان آن برآورده شده است. در نهایت هم با محاسبه نسبت تحویل رسوب، تولید رسوب اندازهگیری شده و برآورده شده به تلفات خاک معادل آن در سطح در زیرحوضههای بالادست سدهای اصلاحی تبدیل شد. نتایج نشان داد که میزان تولید رسوب ویژه اندازهگیری شده در سدهای اصلاحی از 001/0 تا 08/1 و به طور میانگین 13/0 تن برهکتار در سال است. با در نظر گرفتن نسبت تحویل رسوب که از 18 تا 51 درصد برای بندهای اصلاحی منتخب متغیر بوده، این میزان تولید رسوب معادل 01/0 تا 1/2 و به طور میانگین 3/0 تن بر هکتار در سال تلفات خاک در سطح زیرحوضههای بالادست بندهای اصلاحی است که در مقایسه با اعداد و ارقام ارائه شده برای متوسط تلفات خاک در اغلب حوزههای آبخیز ایران عدد بسیار کمی است. با در نظر گرفتن ضرایب مختلف تلهاندازی رسوب، مقادیر میانگین برآورد شده برای تولید رسوب ویژه در بندهای اصلاحی 88/2، 46/7 و 87/0 تن بر هکتار در سال متغیر است که این میزان رسوبات به ترتیب معادل 41/9، 5/30، 49/3 تن بر هکتار در سال تلفات خاک است که در مقایسه با میزان متوسط تلفات خاک حوزههای آبخیز ایران، اعداد معقولتر و منطقیتری به نظر میآیند.
صفت اله رحمانی؛ محمد مظهری؛ جعفر طهماسبی
چکیده
مقدمه
استحصال و مهار نزولات آسمانی طغیانگر، بهمنظور جلوگیری از سیل و خسارتهای ناشی از آن و همچنین، جلوگیری از فرسایش خاک، بهعنوان منابع پایه تولید و محیط زیست، امری اجتناب ناپذیر است. در بیشتر کشورهای جهان، اعم از توسعه یافته و در حال توسعه و همچنین توسعهنیافته، تحقیقات کاربردی و توسعهای در بخشهای مختلف اقتصادی ...
بیشتر
مقدمه
استحصال و مهار نزولات آسمانی طغیانگر، بهمنظور جلوگیری از سیل و خسارتهای ناشی از آن و همچنین، جلوگیری از فرسایش خاک، بهعنوان منابع پایه تولید و محیط زیست، امری اجتناب ناپذیر است. در بیشتر کشورهای جهان، اعم از توسعه یافته و در حال توسعه و همچنین توسعهنیافته، تحقیقات کاربردی و توسعهای در بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی، از جمله بخش کشاورزی و منابع طبیعی، دارای حایز اهمیت بالایی است، بهطوریکه در هر مکان و در هر زمان، طرح و پروژههای اجرایی که بر مبنای نتایج حاصل از پژوهش بوده، موفقیت بیشتر و قابل اطمینان و پایدارتر بوده است. برای اجرای پروژههای اجرایی بر مبنای نتایج حاصل از تحقیقات انجام شده، طی سالیان گذشته بر اساس اهداف از پیش تعیین شده، منابع مالی و امکانات نسبتا مناسبی در بخش کشاورزی و منابع طبیعی، از جمله بخش آبخیزداری، در نظر گرفته و هزینه شده است. با این وجود، توجیهپذیر بودن آن از نظر اقتصادی و اجتماعی، همواره با بحثهای فراوانی از سوی موافقان و مخالفان همراه بوده است. با این رویکرد، این پژوهش با هدف ارزیابی اثربخشی عملیات و پروژههای آبخیزداری اجرا شده کاربردی شامل پخش سیلاب، سامانه سطوح آبگیر باران، سد زیرزمینی و تیمارهای مختلف حفاظت خاک، در حوزه آبخیز چنداب استان تهران، بر اساس نتایج حاصل از تحقیقات گذشته، انجام شده است.
مواد و روشها
برای بررسی این موضوع، نتایج طرحها و پروژههای شاخص تحقیقاتی و اجرایی آبخیزداری که مبتنی بر رفع مشکلات و مسایل حاکم بر حوضه مورد مطالعه بوده است و با هدف کنترل رواناب و فرسایش خاک، بهبود وضعیت پوشش گیاهی و در نهایت، بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی آبخیزنشینان در منطقه عملیاتی و اجرا شده است، شناسایی و اثربخشی آنها در نیل به اهداف تعیین شده آبخیزداری، از نظر اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. این پژوهش، از نوع پیمایشی و توصیفی بوده، دادههای مورد نیاز پژوهش بهصورت میدانی و با تکمیل پرسشنامه از ساکنین و ذینفعان حوزه آبخیز مورد مطالعه و همچنین، با بررسی گزارشات مالی برای هزینههای انجام شده، جمعآوری شد. قبل از تکمیل پرسشنامه، سنجش اعتبار و روایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ انجام شد. ضریب آلفای برآورد شده، 0.87 بود که نشاندهنده یکپارچگی و هماهنگی در چارچوب پرسشنامه است. سپس، ارزش کنونی هزینه و درآمد در طی دوره زمانی مورد بررسی، برآورد شد. روش منفعت-هزینه (B/C)، نرخ بازدهی و سود و همچنین سطح رضایتمندی و شاخص کارایی برآورد و اقتصادی تجزیه و تحلیل شده است.
نتایج و بحث
نتایج پژوهش نشان داد که کشاورزان و روستاییان ساکن در حوزه آبخیز مورد مطالعه، از اجرای پروژههای سد زیرزمینی و سامانههای پخش سیلاب بر آبخوان اجرا شده، رضایت کامل دارند و اجرای این پروژهها در وضعیت حوزه آبخیز به لحاظ بهبود پوشش گیاهی، کنترل سیلاب، توسعه سطح زراعت، دامداری و بهبود درآمد و معیشت روستاییان اثرات مثبت قابل توجهی داشته است. پروژههای منتخب به اجرا در آمده، از نظر اقتصادی و اجتماعی اثربخش بوده است و دارای توجیه اقتصادی و اجتماعی هستند. بهطوریکه نسبت فایده به هزینه، 1.85 واحد و شاخص کارایی اقتصادی، 0.85 واحد برآورد شده است.
نتیجهگیری
نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که پروژههای آبخیزداری اجرا شده در حوضه مورد مطالعه، از نظر اقتصادی و اجتماعی اثربخش است. از نظر اجتماعی نیز بیشتر بهرهبرداران ساکن در حوضه مورد مطالعه، از اجرای پروژههای آبخیزداری رضایت کامل دارند. با توجه به توجیه پذیر بودن پروژههای آبخیزداری از نظر اقتصادی و اجتماعی، توصیه میشود، اجرای عملیات آبخیزداری در این حوضه و دیگر حوزههای آبخیز توسعه یابد. بهمنظور بهرهمندی مردم محلی از دستاوردهای این طرحها و همچنین، رضایت افراد محلی از پروژههای سابق، پیشنهاد میشود این طرحها در محدوده اراضی بهرهبرداران انجام شود تا مشارکت حداکثری بهرهبرداران محقق شود و امکان واگذاری نگهداری از عملیات آبخیزداری انجام شده در حوزههای آبخیز با ساز و کار مشخص و تعریف شده، به مردم و بهرهبرداران محل فراهم شود.
رحیم کاظمی
چکیده
در دو دهه گذشته تحقیقات متعددی در رابطه با موضوع جریان پایه رودخانهها در کشور صورت گرفته است، اما تا کنون پژوهشی که بهطور جامع و ویژه به مرور تحقیقات جریان پایه رودخانهها بپردازد، صورت نگرفته تا حوزههای مختلف این موضوع شناسایی و حوزههای مغفول مانده، معرفی و مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش، ابتدا با مرور منابع ...
بیشتر
در دو دهه گذشته تحقیقات متعددی در رابطه با موضوع جریان پایه رودخانهها در کشور صورت گرفته است، اما تا کنون پژوهشی که بهطور جامع و ویژه به مرور تحقیقات جریان پایه رودخانهها بپردازد، صورت نگرفته تا حوزههای مختلف این موضوع شناسایی و حوزههای مغفول مانده، معرفی و مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش، ابتدا با مرور منابع در سطح جهانی و کشوری، روند پیشرفت مطالعات در گرایشهای مختلف این حوزه، بررسی و سپس، بر اساس روش آرشیوی به بررسی و طبقهبندی پایاننامهها، مقالات و گزارشات چاپ شده در نشریات معتبر داخلی و کنفرانسهای مربوطه داخل کشور در دو دهه گذشته پرداخته شد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی حوزههای تحقیق در جریان پایه رودخانهها و تعیین حوزههای کمتر توجه شده و مغفول مانده در تحقیقات داخل کشور است. مقالات بررسی شده در این پژوهش بر اساس قلمرو مکانی، روش تحقیق، تئوری، فنون تحلیل داده و موضوع، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که گرایشهای پژوهشی تحقیقات جریان پایه در ایران، در چهار دسته عمومی قابل تقسیمبندی است که 28.21 درصد از پژوهشها مرتبط با گرایش کاربردی، 37.18 درصد به مقایسه و معرفی روش مناسب تفکیک جریان پایه، 19.23 درصد به بررسی عوامل موثر بر جریان پایه و 15.38 درصد نیز به استفاده عمومی و توصیف شرایط هیدرولوژیک منطقه پژوهش تعلق دارد. نتیجه کلی، بیانگر مطالعات محدود، فقدان روشهای نوآورانه و جدید و تمرکز بر استفاده از روشهای معمول و تکراری و عدم توجه کافی از سوی مراکز علمی و پژوهشی کشور به این حوزه است.
سکینه دامادی؛ عبدالحمید دهواری؛ محمدرضا دهمرده قلعه نو؛ محبوبه ابراهیمیان
چکیده
سیلاب هر ساله باعث تخریب ساختار اقتصادی و اجتماعی جوامع و خسارات مالی و جانی فراوانی میشود. یکی از عوامل موثر در بروز سیلابها توسعه شهرنشینی در اطراف رودخانهها میباشد. در اثر تغییرات اقلیمی، طی دهههای اخیر، استان سیستان و بلوچستان با آب و هوای گرم و خشک، مستعد وقوع پدیده سیل بوده است. هدف از پژوهش حاضر، پهنهبندی ...
بیشتر
سیلاب هر ساله باعث تخریب ساختار اقتصادی و اجتماعی جوامع و خسارات مالی و جانی فراوانی میشود. یکی از عوامل موثر در بروز سیلابها توسعه شهرنشینی در اطراف رودخانهها میباشد. در اثر تغییرات اقلیمی، طی دهههای اخیر، استان سیستان و بلوچستان با آب و هوای گرم و خشک، مستعد وقوع پدیده سیل بوده است. هدف از پژوهش حاضر، پهنهبندی سیلاب حوزه آبخیز سرباز با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS میباشد. برای انجام پژوهش، ابتدا با توجه به تصاویر ماهوارهای، نقشه کاربری اراضی و شماره منحنی رواناب، مدل SCS منطقه تعیین شد. در ادامه، دبی سیلاب حوضه با دوره بازگشتهای 10، 25، 50 و 100 ساله با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS شبیهسازی شد. نتایج شبیهسازی بهترتیب منجر به وقوع دبیهای اوج سیلاب با میزان 3376.8، 4563.7، 5462.4 و 6359.3 متر مکعب بر ثانیه برای دوره بازگشتهای 10، 25، 50 و 100 ساله در حوضه مورد مطالعه شد. بهمنظور ارزیابی کارایی مدل در مرحله واسنجی و اعتبارسنجی از شاخصهای ارزیابی نش-ساتکلیف و مجذور میانگین مربعات خطا استفاده شد که نتایج آنها حاکی از کارایی مطلوب مدل است. در ادامه، نقشه پهنهبندی سیلاب حوزه آبخیز سرباز محدوده شهر راسک با دوره بازگشتهای مورد نظر با کمک مدل هیدرولیکی HEC-RAS تهیه شد. نتایج نشان داد که با دوره بازگشتهای 10، 25، 50 و 100 ساله بهترتیب 366.86، 397.12، 449.95 و 580.78 هکتار مساحت پهنه سیلاب حوزه آبخیز سرباز محدوده شهر راسک افزایش مییابد.
سمیه امامی؛ جواد پارسا
چکیده
با توجه به اینکه رژیم جریان و بهتبع آن رژیم رسوب در حوزههای آبخیز ثابت نیست، پیشبینی دبی رسوب کمک شایانی در برآورد و مدیریت رسوب ورودی به سازههای آبی مینماید. اندازهگیری میزان رسوب به شیوهی معمول در دنیای امروز توجیهپذیر نبوده و ممکن است خطای انسانی را نیز به همراه داشته باشد. از اینرو، در این پژوهش، از سه الگوریتم ...
بیشتر
با توجه به اینکه رژیم جریان و بهتبع آن رژیم رسوب در حوزههای آبخیز ثابت نیست، پیشبینی دبی رسوب کمک شایانی در برآورد و مدیریت رسوب ورودی به سازههای آبی مینماید. اندازهگیری میزان رسوب به شیوهی معمول در دنیای امروز توجیهپذیر نبوده و ممکن است خطای انسانی را نیز به همراه داشته باشد. از اینرو، در این پژوهش، از سه الگوریتم فراابتکاری بهینهسازی شامل الگوریتم رقابت استعماری (ICA)، الگوریتم گرگ خاکستری (GWO) و الگوریتم انتخابات (EA) برای برآورد بار رسوبی معلق رودخانهی زرینهرود استفاده شده است. برای محاسبه دبی رسوب توسط مدلها در ابتدا آمار و اطلاعات لازم در دورهی آماری 94-1372 در ایستگاه مورد مطالعه جمع-آوری شده است. پس از پردازش دادهها، تعداد 210 داده متناظر دبی و رسوب انتخاب شد. دادههای دبی- رسوب متناظر ایستگاه مورد مطالعه بهصورت تصادفی به دو بخش 70 درصد برای واسنجی و 30 درصد برای آزمون تفکیک شدند. برای ارزیابی عملکرد روشهای پیشنهادی، از چهار آماره شامل ضریب تبیین (R2)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE)، معیار نش- ساتکلیف (NSE) و میانگین قدرمطلق خطا (MAE) استفاده شده است. نتایج بهدست آمده نشان داد که الگوریتم GWO با کسب مقادیر RMSE=228.86, R2=0.96 تن در روز، NSE=0.74 وMAE=67.32 تن در روز، در مقایسه با سایر الگوریتمهای بهکار گرفته شده، از کارایی بالاتری برخوردار است که این امر میتواند به برنامهریزی صحیح و جامع برای طراحی و ساخت سازههای آبی منجر شود.
فاضل ایرانمنش؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
فعالیتهای تکتونیکی در شکلگیری، استقرار و تحول عوارض سطح زمین و همچنین، فرایندهای فرسایشی تأثیرگذار هستند. وجود چندین گسل و تاقدیس در غرب جلگه خوزستان نیز زمینهساز تحولاتی در تغییر مورفولوژی و استقرار عوارضی مانند تپههای ماسهای شدهاند. بنابراین، هدف از این پژوهش، شناخت و نحوه اثرگذاری فعالیتهای تکتونیکی ...
بیشتر
فعالیتهای تکتونیکی در شکلگیری، استقرار و تحول عوارض سطح زمین و همچنین، فرایندهای فرسایشی تأثیرگذار هستند. وجود چندین گسل و تاقدیس در غرب جلگه خوزستان نیز زمینهساز تحولاتی در تغییر مورفولوژی و استقرار عوارضی مانند تپههای ماسهای شدهاند. بنابراین، هدف از این پژوهش، شناخت و نحوه اثرگذاری فعالیتهای تکتونیکی بر مورفولوژی و رفتار تپههای ماسهای غرب جلگه خوزستان است. بدینمنظور، از نقشههای توپوگرافی با مقیاس 1:250000، تصاویر ماهوارهای لندست و IRS مربوط به سالهای 1991، 1998، 2002 و 2006 میلادی، اطلاعات زمینشناسی مانند لایه سازندهای زمینشناسی، ساختارهای زمینساختی (مانند گسلها، تاقدیسها و ناودیسها)، نقشه ژئومورفولوژی، محیطهای رسوبی و شبکه آبراههها بهعنوان ابزارهای پژوهش استفاده شد. همچنین، با اتکا به یافتههای میدانی و تکنیکهای ژئومورفیک به روش مقایسهای به تجزیه و تحلیل دادهها اقدام شد. نتایج حاصل از شاخصهای ژئومورفولوژی مانند ضریب پیچش و انتگرال هیپسومتری نشان داد، منطقه مورد مطالعه بهشدت از فعالیتهای تکتونیکی متأثر بوده و واحدهای مورفوتکتونیک مانند تاقدیسهای حمیدیه-اهواز، زینالعباس و تاقدیس ابوالغریب، نقش بهسزایی در نحوه استقرار و برای انتشار تپههای ماسهای دارند. با این وجود، عوامل ثانویه دیگری مانند جهت وزش باد و الگوی جریان رودخانه کرخه تا حدودی باعث بهمخوردگی روند کلی تپههای ماسهای و ایجاد فرسایش و انتقال رسوب از تپههای ماسهای به دشتهای سیلابی و کانونهای گرد و غبار اصلی و محلی در غرب جلگه خوزستان میشود. بنابراین، یافتههای این پژوهش میتواند به تأمین اطلاعات مورد نیاز برای حفاظت خاک در برابر فرسایش بادی در استان و بهخصوص در کانون شماره یک گرد و غبار (هورالعظیم) و کنترل فرسایش و رسوب در پایاب حوزه آبخیز رودخانه کرخه منجر شود.
سید مصطفی طباطبائی؛ حسین خزیمهنژاد؛ ابوالفضل اکبرپور؛ پیمان ورجاوند
چکیده
رسوبگذاری جریانهای چگال از تهدیدهای اصلی مخازن سدها و حوزههای آبخیز آن محسوب میشود. در این پژوهش تاثیر شش نوع چیدمان پوشش گیاهی همگراهای مشابه، واگراهای مشابه، موازی، زد شکل، زیگزاگ و شطرنجی بر کنترل پیشروی جریان چگال مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشها در کانالی بهطول 10 متر انجام گرفت. جنس پوشش از پلاستیک و ...
بیشتر
رسوبگذاری جریانهای چگال از تهدیدهای اصلی مخازن سدها و حوزههای آبخیز آن محسوب میشود. در این پژوهش تاثیر شش نوع چیدمان پوشش گیاهی همگراهای مشابه، واگراهای مشابه، موازی، زد شکل، زیگزاگ و شطرنجی بر کنترل پیشروی جریان چگال مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشها در کانالی بهطول 10 متر انجام گرفت. جنس پوشش از پلاستیک و طول پوشش سه متر بود. سرعت پیشانی جریان چگال در شش مقطع نیممتری بین پوششها و چهار مقطع پس از پوششها اندازهگیری شد. آزمایشها در سه شیب بستر صفر، یک و دو در صد و با دو غلظت 40 و 80 گرم بر لیتر جریان چگال نمکی تکرار شد. نتایج نشان داد که بسته به شیب بستر، وجود پوشش گیاهی بر کنترل پیشروی جریان چگال بهطور متوسط 59-21 درصد موثر واقع شده است. پس از عبور جریان چگال از پوشش گیاهی سرعت جریان در یک مقطع افزایش مییابد که این افزایش سرعت چشمگیر نیست و همواره جریان چگال در بستر صاف نیز تحت تاثیر پوشش گیاهی قرار دارد.
نرگس قاسمیامین؛ نسیم آرمان؛ حسین زینیوند
چکیده
کاربری اراضی و نوسانات آن یکی از مهمترین عواملی است که بر چرخه طبیعی در اکوسیستم اثر میگذارد. تغییرات کاربری اراضی باعث تغییر در سیکل هیدرولوژیکی حوضه شده و در نتیجه باعث تغییر تعادل آب بین بارش، تبخیر، نفوذپذیری و پاسخ رواناب میشوند. درک رابطه بین تغییرات کاربری اراضی و عوامل به وجود آورنده آن و اثرات ثانویه آن بر رژیم ...
بیشتر
کاربری اراضی و نوسانات آن یکی از مهمترین عواملی است که بر چرخه طبیعی در اکوسیستم اثر میگذارد. تغییرات کاربری اراضی باعث تغییر در سیکل هیدرولوژیکی حوضه شده و در نتیجه باعث تغییر تعادل آب بین بارش، تبخیر، نفوذپذیری و پاسخ رواناب میشوند. درک رابطه بین تغییرات کاربری اراضی و عوامل به وجود آورنده آن و اثرات ثانویه آن بر رژیم هیدرولوژیکی، اطلاعات ضروری برای برنامهریزی استفاده از زمین و مدیریت پایدار منابع طبیعی فراهم میکند. در این پژوهش ابتدا نقشه کاربری اراضی حوزه آبخیز نوژیان برای سال 2014 با استفاده از سنجش از دور تهیه شد، سپس با استفاده از مدل Clue-s، کاربری اراضی برای سال 2025 شبیهسازی شد. برای شبیهسازی رواناب به مدلی نیاز است که بهخوبی بتواند میزان رواناب را شبیهسازی نماید، بدین منظور از مدل WetSpa برای شبیهسازی جریان روزانه برای کاربری اراضی سالهای 2000، 2014 و 2025 استفاده شد. با توجه به نتایج، معیار ارزیابی نش-ساتکلیف برای دوره واسنجی و اعتبارسنجی بهترتیب 68.26 و 66.75 درصد بهدست آمد. همچنین معیار تجمعی مدل (AM) برای دوره واسنجی و اعتبارسنجی 64 و 54.15 درصد محاسبه شد. مقایسه نقشههای کاربری اراضی یاد شده نشان داد، مهمترین تغییرات کاربری در حوزه آبخیز نوژیان تبدیل جنگلها و مراتع به زمینهای کشاورزی است که در نتیجه این تغییرات حجم رواناب سالانه، بیشینه دبی و میانگین دبی بهترتیب به میزان 16.20، 11.35 و 9.15 درصد افزایش مییابد. نتایج حاصل از تحلیل آماری با استفاده از آزمون t جفتی هم نشان داد که تغییر کاربری اراضی در سطح معنیداری یک درصد بر روی دبی در منطقه مورد مطالعه تأثیر دارد.
عطا امینی؛ رنگین حیدری؛ مجید حسینی؛ نادر جلالی
چکیده
شناخت قابلیتهای مختلف اراضی از آنجا اهمیت مییابد که کاربری نامتناسب زمین میتواند منابع خاک و آب یک منطقه را به خطر اندازد و کیفیت و کمیت آن را برای نسلهای آینده کاهش دهد. ضمن اینکه توسعه اراضی بر مبنای قابلیتهای آن نیز همیشه با محدودیتهایی همراه است. این پژوهش با نگرشی پایدار به منظور مدیریت صحیح منابع ...
بیشتر
شناخت قابلیتهای مختلف اراضی از آنجا اهمیت مییابد که کاربری نامتناسب زمین میتواند منابع خاک و آب یک منطقه را به خطر اندازد و کیفیت و کمیت آن را برای نسلهای آینده کاهش دهد. ضمن اینکه توسعه اراضی بر مبنای قابلیتهای آن نیز همیشه با محدودیتهایی همراه است. این پژوهش با نگرشی پایدار به منظور مدیریت صحیح منابع آب و استعدادیابی اراضی در راستای استفاده بهینه از منابع محدود آب و خاک در حوزههای آبخیز انجام شده است. به این منظور اطلاعات مورد نیاز برای تهیه مدل توسعه منطقه بر مبنای پتانسیل موجود اراضی، جمعآوری شد. نقشههای لازم شامل شیب، ارتفاع از سطح دریا، جهات جغرافیایی، واحد شکل زمین، هیدروگرافی، خاک و پوشش گیاهی و تراکم آن، با استفاده از نرمافزار ArcGIS، تهیه شد. با ترکیب لایههای اطلاعاتی، توان محیطی منطقه بهصورت 107 یگان زیست-محیطی استخراج و دادههای هواشناسی، هیدرومتری و منابع آب بهمنظور ارزیابی منابع و مصارف حوضه، جمعآوری و آنالیز شد. نتایج نشان داد که 88.3 درصد کاربری فعلی این حوضه کشاورزی و باغات و 11.7 درصد مرتع است. در حالیکه پتانسیل حوضه در این بخشها بهترتیب 78.9 و 19.1 درصد است. از طرفی عدم توجه به پتانسیل منابع آب منطقه که بیشتر بهصورت زیرزمینی است، باعث افت سطح آب زیرزمینی در حد 0.85 متر در سال و به تبع آن به خطر افتادن منابع خاک و آب منطقه شده است. نتایج این پژوهش بیانگر اهمیت مدیریت یکپارچه منابع آب و توجه به پتانسیلهای طبیعی در توسعه پایدار اراضی در حوزههای آبخیز میباشد.
بهروز محسنی؛ هادی رزاقیان؛ عبداله درزی نفتچالی؛ اسماعیل نیکزاد
چکیده
رواناب بهعنوان یکی از مولفههای بیلان آب حوضه، اهمیت زیادی در آبخیزداری و مدیریت منابع آب دارد. برآورد مناسب میزان رواناب، مستلزم تعیین ضریب رواناب میباشد. در این پژوهش، ضریب رواناب با دوره بازگشتهای 25 و 50 ساله حوضههای تا مساحت 50 کیلومتر مربع استان مازندران با استفاده از سه روش استدلالی، SCS و سیپرس-کریک برآورد شد. از نرمافزار ...
بیشتر
رواناب بهعنوان یکی از مولفههای بیلان آب حوضه، اهمیت زیادی در آبخیزداری و مدیریت منابع آب دارد. برآورد مناسب میزان رواناب، مستلزم تعیین ضریب رواناب میباشد. در این پژوهش، ضریب رواناب با دوره بازگشتهای 25 و 50 ساله حوضههای تا مساحت 50 کیلومتر مربع استان مازندران با استفاده از سه روش استدلالی، SCS و سیپرس-کریک برآورد شد. از نرمافزار GIS برای همپوشانی لایهها و تحلیل اطلاعات حوضه استفاده شد. جدول چاو مبنای تناظر روشهای مورد استفاده در این پژوهش قرار گرفت. روش استدلالی بهدلیل عدم تناظر با جدول چاو و محاسبه ضریب رواناب کمتر از واقعیت در اکثر موارد، نتایج مطلوبی ارائه نداد. روش سیپرس-کریک بهدلیل قرابت با روش SCS کارایی لازم را در برخی از حوضهها نشان داد. میانگین ضریب رواناب معادل 0.37=C25 و 0.41=C50 بیانگر دقت بسیار بالای روش SCS نسبت به دو روش دیگر در این پژوهش میباشد. مطابق روش سازمان حفاظت خاک، کمترین و بیشترین ضریب رواناب با دوره بازگشت 25ساله بهترتیب مربوط به حوزه آبخیز چالکرود یک (0.06) و صفارود چهار (0.61) تعیین شد. کمترین و بیشترین ضریب رواناب با دوره بازگشت 50ساله نیز بهترتیب مربوط به حوزه آبخیز چالکرود یک (0.1) و صفارود چهار (0.65) برآورد شد. بر اساس نتایج بهدست آمده از هر سه روش، حوضههای دارای بیشترین مساحت و کمترین شدت بارندگی، کمترین ضریب رواناب را دارا بودند.
رضا غفوریان؛ حسین ثنایینژاد؛ نجفقلی غیاثی؛ ابوالقاسم دادرسی؛ جواد ایزی
چکیده
تعیین شیب حوزههای آبخیز از نیازهای اساسی اکثر طرحهای عمرانی و حفاظت آب و خاک است. روشها و روابط متعددی برای تعیین این عاملارائه شده است. روشهای جاستین، شبکهبندی، طول خطوط تراز (هورتون)، هشت نقطهای، منحنی شیب متوسط و سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS)، بیش از سایر روشها برای تعیین شیب متوسط یک حوزه آبخیز در طرحها مورد ...
بیشتر
تعیین شیب حوزههای آبخیز از نیازهای اساسی اکثر طرحهای عمرانی و حفاظت آب و خاک است. روشها و روابط متعددی برای تعیین این عاملارائه شده است. روشهای جاستین، شبکهبندی، طول خطوط تراز (هورتون)، هشت نقطهای، منحنی شیب متوسط و سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS)، بیش از سایر روشها برای تعیین شیب متوسط یک حوزه آبخیز در طرحها مورد استفاده قرار میگیرند.کارشناسان بر اساس تجربه از یکی از این روشها استفاده کرده و مقدار شیب را تعیین مینمایند. بررسیهای انجام شده نشانداده است که نتایج حاصله از کاربرد روشهای مختلف تعیین شیب برای یک حوزه آبخیز، با یکدیگر اختلاف چشمگیر داشته است. به منظور دستیابی به دقیقترین روشی که مقدار شیب متوسط یک منطقه را نسبت به سایر روشها ارائه دهد، لازم است که نتایج حاصل از روشهای فوقالذکر با مقدار به دست آمده از اندازهگیری مستقیم شیب در صحرا مقایسه شود.در این راستا و در این تحقیق، سه منطقه با مقیاسهای متفاوت در نقاط مختلف استان خراسان، در نظر گرفته شد. تعداد هفت دامنه بر روی این سه منطقه، انتخاب و مقدار شیب هر یک از دامنههای 7 گانه از روشهای مختلف تعیین شد. سپسمقدار شیب توسط دوربین نقشهبرداری به طور مستقیم در صحرا اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تعیین شیب از روابط و روشهای تجربی با مقدار به دست آمده از اندازهگیری مستقیم، برای دامنههای انتخابی مورد مقایسه قرار گرفت. برای مقایسه از آزمون T جفتی (Paired-Samples T test) استفاده شد. نتایج حاصله نشانداد که روش هورتون دقیقترین روش تعیین شیب متوسط برای عرصه ها و حوزههای آبخیز است. روشهای جاستین و GIS در رتبه بعدی دقت تعیین شیب، در مقایسه با اندازه گیری مستقیم این عامل در صحرا هستند.
محمد شعبانی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1388، ، صفحه 240-247
چکیده
تعیین میزان فرسایش خاک و بار رسوبی رودخانه عملاً کاری مشکل است؛ بنابراین روش های مختلفی برای آن ها پیشنهاد شده است. یکی از روش های نوین در حل مسائل مهندسی آب و همچنین برآورد رسوب معلق رودخانه ها، استفاده از شبکه عصبی مصنوعی است که با الگو برداری از شبکه مغز انسان، ضمن اجرای فرآیند آموزش، روابط درونی بین داده ها را کشف کرده و به موقعیت ...
بیشتر
تعیین میزان فرسایش خاک و بار رسوبی رودخانه عملاً کاری مشکل است؛ بنابراین روش های مختلفی برای آن ها پیشنهاد شده است. یکی از روش های نوین در حل مسائل مهندسی آب و همچنین برآورد رسوب معلق رودخانه ها، استفاده از شبکه عصبی مصنوعی است که با الگو برداری از شبکه مغز انسان، ضمن اجرای فرآیند آموزش، روابط درونی بین داده ها را کشف کرده و به موقعیت های دیگر تعمیم می دهد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی کارآیی روش شبکه عصبی مصنوعی در برآورد رسوب معلق روزانه نسبت به مدل های رگرسیونی (منحنی سنجه رسوب) است. بدین منظور، ابتدا آمار هم زمان دبی آب و دبی رسوب رودخانه شور خارستان در خروجی حوزه آبخیز، در طی یک دوره آماری 22 ساله جمع آوری گردید و پس از رفع نواقص آماری و حذف داده های پرت، از آن ها برای مدل سازی رسوب معلق روزانه با استفاده از روش شبکه عصبی و مدل رگرسیونی خطی استفاده شد. سپس نتایج به دست آمده از دو روش شبکه عصبی و مدل رگرسیون خطی (منحنی سنجه رسوب)، بر اساس معیارهای MAE ،RMSE و R2 ارزیابی شد. نتایج نشان داد که برآورد روش شبکه عصبی مصنوعی، در مقایسه با برآورد مدل رگرسیون خطی (منحنی سنجه رسوب)، دقت بالاتری دارد؛ به طوری که مقدار MAE ،RMSE و R2 برآورد شبکه عصبی به ترتیب، برابر با 19.27، 12.14 و 0.98 و برای مدل رگرسیون خطی، به ترتیب برابر با 36.84، 20.75 و 0.74 است که نشان دهنده پایین بودن خطا در مدل شبکه عصبی مصنوعی نسبت به مدل رگرسیون خطی است.
مسعود سلیمان پور؛ مجید صوفی؛ حسن احمدی
دوره 1، شماره 1 ، اردیبهشت 1388، ، صفحه 46-52
چکیده
طبق طبقه بندی اقلیمی به روش دومارتن اصلاح شده، استان فارس دارای فرسایش خندقی در شش اقلیم است. در تحقیق حاضر پس از انتخاب یک منطقه از هر اقلیم، تعداد 15 خندق فعال و معرف از نظر ویژگی های مورفومتریک در آن منطقه مشخص شد و مساحت آبخیر، شیب، میزان پیشروی، ضریب شکلآبخیز، دانه بندی ذرات رس، سیلت و شن، درصد پوشش گیاهی، درصد ...
بیشتر
طبق طبقه بندی اقلیمی به روش دومارتن اصلاح شده، استان فارس دارای فرسایش خندقی در شش اقلیم است. در تحقیق حاضر پس از انتخاب یک منطقه از هر اقلیم، تعداد 15 خندق فعال و معرف از نظر ویژگی های مورفومتریک در آن منطقه مشخص شد و مساحت آبخیر، شیب، میزان پیشروی، ضریب شکلآبخیز، دانه بندی ذرات رس، سیلت و شن، درصد پوشش گیاهی، درصد سنگریزه و خاک لخت در آبخیز واقع در بالای پیشانی هر خندق اندازه گیری، و تولید رسوب محاسبه شد. برای تعیین عوامل موثر در تولید رسوب ناشی از فرسایش خندقی با استفاده از روش Stepwise در نرم افزارSPSS ، تحلیل آماری صورت گرفت. نتایج نشان داد که چهار عامل شیب، باران حداکثر 24 ساعته، شن و ضریب شکل آبخیز، رابطه معنی داری در سطح یک درصد با تولید رسوب خندق ها دارند و مهمترین عامل در تولید رسوب ناشی از گسترش خندق ها، شیب سطح واقع در بالادست پیشانی خندق است. عواملی نظیر شیب و ضریب شکل، رابطه مثبت و باران حداکثر 24 ساعته و شن، رابطه منفی با گسترش خندق ها نشان دادند. تاثیر بسیار مهم شیب در تولید رسوب ناشی از فرسایش خندق ها، نشانهای از سرعت جریان سطحی تولید شده در بالای پیشانی آنها است؛ اقدامات منجر به کاهش شیب در این مناطق، تاثیر مهمی در کاهش پیشروی خندق ها و تولید رسوب دارد.