جمال مصفایی؛ عطاءا.. ابراهیمی؛ محمود عرب خدری؛ پرویز گرشاسبی؛ امین صالح پور جم؛ محمودرضا طباطبایی؛ حمیدرضا پیروان؛ محمد رضا غریب رضا؛ مهران زند؛ باقر قرمز چشمه
چکیده
برای مدیریت موثر بر حوزههای آبخیز، انجام تحقیقات مناسب و کاربردی ضروری است که به نوبه خود مستلزم رفع مشکلات مرتبط با این حوزه است. این مقاله در نظر دارد تا بر اساس هماندیشی با مراکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کشور در حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری، تحلیلی بر مشکلات آنها داشته باشد. بدینمنظور، ابتدا این مشکلات مبتنی بر درخواست ...
بیشتر
برای مدیریت موثر بر حوزههای آبخیز، انجام تحقیقات مناسب و کاربردی ضروری است که به نوبه خود مستلزم رفع مشکلات مرتبط با این حوزه است. این مقاله در نظر دارد تا بر اساس هماندیشی با مراکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کشور در حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری، تحلیلی بر مشکلات آنها داشته باشد. بدینمنظور، ابتدا این مشکلات مبتنی بر درخواست پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری از مراکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استانی، جمعآوری شدند. سپس، نقطهنظرات و موارد اعلانی، به دو شیوه سازمانی و موضوعی (کلی و جزئی) دستهبندی شدند. نتایج حاکی از آنست که در این نظرسنجی، 25 مرکز از 32 مرکز استانی (مشارکت 78 درصدی)، 182 مورد را به عنوان مشکلات بخش تحقیقات در حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری را اعلان کردهاند. دستهبندی موضوعی موارد مطروحه نشان داد که موضوعات بهرهوری دانشبنیان منابع آبخیز، پایش و ارزیابی آبخیز، و رفع گسست بخش تحقیقات با اجرا به ترتیب با 28 (15%)، 26 (14%)، و 25 (13%) مورد، دارای بیشترین سهم میباشند. نتایج دستهبندی سازمانی نیز حاکی از آن است که بخشهای حوزه ریاست و گروههای پژوهشی مدیریت حوزههای آبخیز، و هیدرولوژی و توسعه منابع آب به ترتیب با 34 (19%)، 28 (15%)، و 24 (14%) مورد، بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. مدیران و تصمیمسازان بخشهای تحقیقات و اجرای حفاظت خاک و آبخیزداری کشور با تکیه بر نتایج این تحقیق قادر خواهند بود تا هدفگذاری بهتری برای سیاستها، راهبردها و اقدامات آتی خود داشته باشند.
مرتضی میری؛ مهران زند؛ محمدرضا کوثری؛ مجتبی رحیمی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تغییرات مکانی-زمانی رخدادهای حدی دمایی ایران طی دوره مشاهداتی و همچنین دوره آینده است. دادههای مور استفاده شامل؛ متوسط حداکثر و حداقل روزانه 123 ایستگاه سینوپتیک طی دوره 2017-1988 و دادههای مدل CNRM-CM6-1 برای دوره 2060-2020 تحت دو سناریو خوشبینانه SSP126 و بدبینانه SSP585 میباشد. بهمنظور محاسبه شاخصهای حدی دمایی سرد و گرم ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی تغییرات مکانی-زمانی رخدادهای حدی دمایی ایران طی دوره مشاهداتی و همچنین دوره آینده است. دادههای مور استفاده شامل؛ متوسط حداکثر و حداقل روزانه 123 ایستگاه سینوپتیک طی دوره 2017-1988 و دادههای مدل CNRM-CM6-1 برای دوره 2060-2020 تحت دو سناریو خوشبینانه SSP126 و بدبینانه SSP585 میباشد. بهمنظور محاسبه شاخصهای حدی دمایی سرد و گرم ایران طی دورههای مختلف، از 14 شاخص دمای توصیه شده از سوی گروه کارشناسی CCL/CLIVAR استفاده شده است. محاسبه شاخصها و خروجی نهایی آنها با برنامه نویسی در محیط نرمافزار متلب انجام شده است. محاسبه شاخصهای حدی دمایی گرم طی دوره مشاهداتی نشان داد که برای بیشتر ایستگاهها در حالت کلی فراوانی و روند شاخصهای گرم مانند شبها و روزهای گرم، روزهای تابستانی، تعداد شبهای حارهای روند افزایشی و معنادار در سطح 95 درصد بوده است. در مقابل تغییرات زمانی رخداد شاخصهای سرد نشان داد که برای بیشتر ایستگاهها در حالت کلی روند شاخصهای سرد مانند روزهای سرد، شبهای سرد و تعداد روزهای یخبندان، نزولی و کاهشی بوده است. بررسی فراوانی رخداد شاخص SU25 بهعنوان یکی شایعترین شاخصهای حدی گرم نشان داد که روند این شاخص در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه طی دوره مشاهداتی در سطح 95 در صد معنادار بوده است. از نظر مکانی بیشترین فراوانی رخداد این شاخص برای ایستگاه کنارک (فرودگاه) با 363 روز و کمترین مقدار رخ داده مربوط به ایستگاه اردبیل 21 روز میباشد. بیشینه شاخص روزهای یخبندان (FD) که یکی از شایعترین شاخص حدی سرد در کشور است برای ایستگاه سراب با 179 روز و حد پایینی آن با عدم رخداد یخبندان برای برخی از ایستگاههای جنوب غربی کشور میباشد. بررسی شاخصهای دمایی آینده طی دوره 2060-2020 نشان عدم تابعیت رفتار شاخصهای حدی دمایی سرد و گرم از موقعیت جغرافیایی و شرایط توپوگرافی مناطق مختلف کشور است. چراکه بر اساس خروجیهای مدل CNRM-CM6-1 برای دو سناریو ssp126 و ssp585 طی دوره 2060-2020 روند شاخصهای حدی گرم در مناطق با ارتفاعات زیاد و عرض جغرافیایی بالاتر در مقایسه با مناطق با ارتفاع و عرض جغرافیایی کمتر تفاوتی زیادی ندارد و رفتار روند در مناطق مختلف با ویژگیهای جغرافیایی متفاوت با اختلاف کمی مشابه همدیگر میباشد. در مجموع بر اساس نتایج بهدستآمده در این پژوهش و پژوهشهای مشابه ذکر شده میتوان گفت که حدیهای دمایی گرم ایران طی دوره گذشته و آینده با افزایش و بیشتر فرینهای سرد ایران با کاهش همراه هستند که نرخ تغییرات آنها در مناطق مختلف کشور با شدت و ضعف متفاوتی همراه میباشد.
طاهر فرهادی نژاد؛ ایرج ویس کرمی؛ مهران زند
چکیده
مقدمهخشکسالی، میتواند اثرات منفی جدی بر کیفیت آب مورد نیاز برای کشاورزی آبی داشته باشد. سازندهای زمینشناسی منطقه باعث افزایش غلظت عناصر جزیی و کمیاب سمی در آبها میشود و از طرف دیگر، فعالیتهای انسان منجر به آلودگی آب در مناطق مجاور میشود. در این پژوهش، به بررسی اثر خشکسالی بر کیفیت آبهای سطحی، اثر عوامل مختلف از جمله ...
بیشتر
مقدمهخشکسالی، میتواند اثرات منفی جدی بر کیفیت آب مورد نیاز برای کشاورزی آبی داشته باشد. سازندهای زمینشناسی منطقه باعث افزایش غلظت عناصر جزیی و کمیاب سمی در آبها میشود و از طرف دیگر، فعالیتهای انسان منجر به آلودگی آب در مناطق مجاور میشود. در این پژوهش، به بررسی اثر خشکسالی بر کیفیت آبهای سطحی، اثر عوامل مختلف از جمله سازندهای زمینشناسی و کاهش یا افزایش بارندگی و دمای هوا بر کیفیت منابع آب، چگونگی تغییرات کیفی آب، تعیین محدودیتهای مصرف آب در بخش شرب و کشاورزی پرداخته شود. مواد و روشهاحوضه رودخانه تیره، با مساحت 3243.6 کیلومتر مربع بهعنوان یکی از زیرحوضههای رودخانه دز و زیرمجموعهای از حوضه کارون محسوب میشود. برای بررسی تاثیر خشکسالی بر کیفیت منابع آب سطحی، ابتدا شاخصهای بارندگی استاندارد (SPI)، شاخص استاندارد جریانهای رودخانهای (SSI) و شاخص دهکها (DI) محاسبه شد و سپس روابط آنها با عناصر و ترکیبات هدایت الکتریکی (EC)، کل جامدات محلول (TDS)، pH و آنیونهای کلر (Cl-)، سولفات (SO42-) ، بیکربنات (HCO3-)، کاتیونهای سدیم (Na)، کلسیم (Ca) و منیزیم (Mg) مورد بررسی قرار گرفت. برای ترسیم الگوی خشکسالیها سه ایستگاه هیدرومتری تنگ محمد حاجی (بالادست)، رحیمآباد سیلاخور (میانه) و ایستگاه تیره-درود (خروجی) مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج و بحثنتایج نشان داد که شدیدترین خشکسالیهای هیدرولوژیک با تداوم دو ساله و کمینه SSI به مقدار 1.23- در ایستگاه تنگ محمد حاجی در سالهای آبی 87 و 88 و ایستگاه تیره–درود با تداوم چهار ساله (1.19-) و ایستگاه رحیمآباد سیلاخور با تداوم سه ساله (1.16-) برای سالهای آبی 91، 92، 93 و 94 رخ داده است. بررسی دادههای دبی و بارش زیرحوضههای تیره نشان داد که بین دبی و بارش (SPI و SSI) ایستگاههای تنگ محمدحاجی و رحیمآباد دارای همبستگی متوسط مثبت در سطح معنیداری 0.05 بوده (0.526 =R2). بررسی روابط دبی سالانه و پارامترهای کیفیت آب نشان داد که برای بیشتر پارامترها مثل TDS، هدایت الکتریکی، کلر و مجموع آنیونها و کاتیونها همبستگی منفی بوده، بهطوریکه بیشینه تمرکز غلظت پارامترهای کیفیت در خشکسالیها رخ داده است. در ایستگاه تنگ محمدحاجی بیشترین درصد تغییرات مربوط به سدیم و کلر بهترتیب با 62.55 و 39.70 درصد در سالهای خشک نسبت به میانگین بلندمدت است. نتایج این پژوهش نشان داد که در ایستگاههای مورد بررسی در حوضه رودخانه تیره، درصد تغییرات مربوط به کلسیم، منیزیم و سدیم و آنیونهای کربنات و کلر در سالهای خشک نسبت به میانگین بلندمدت افزایش پیدا کرده است. همه ایستگاههای حوضه تیره دوره خشکسالی هیدرولوژیک نسبتا خشک (0.84- تا 1.28-) را گذرانده، هیچکدام متحمل خشکسالی هیدرولوژیک شدید نشدهاند.نتیجهگیریبررسی دادههای دبی و بارش زیرحوضههای تیره نشان میدهد که بین دبی و بارش (SPI و SSI) ایستگاه تنگ محمد حاجی که یک زیرحوضه بالادستی تیره است، دارای همبستگی متوسط مثبت در سطح معنیداری 0.05 بوده، در ایستگاه رحیمآباد که در میانه حوضه تیره قرار دارد، نیز از نظر پیرسون در سطح معنیداری 0.05 دارای همبستگی است. در ایستگاه خروجی حوضه تیره بین متغیرهای دبی و بارش همبستگی معنیدار مشاهده نمیشود که میتواند ناشی از بارش برف و ماندگاری برف در ارتفاعات از سال آبی قبل، احداث سد مروک در بالادست حوضه و همچنین آبگیری تالاب بیشهدالان سیلاخور در خشکسالیها و برداشت فراوان آب از رودخانه تیره برای کشاورزی باشد. حوضه بالادست ایستگاه تنگ محمدحاجی کاملا آهکی بوده که باعث تغییر در پارامترهای کلسیم، TDS، EC و غیره شده است. در ایستگاه رحیمآباد سیلاخور و خروجی تیره نیمی از مساحت حوضه اختصاص به سنگهای نفوذی مثل گرانیت و گرانودیوریت که باعث افزایش پتاسیم و کلسیم میشود. در ایستگاههای مورد بررسی در حوضه رودخانه تیره درصد تغییرات مربوط به کلسیم، منیزیم و سدیم و آنیونهای کربنات و کلر در سالهای خشک نسبت به میانگین بلندمدت افزایش پیدا کرده است. بهطور کلی، میتوان نتیجهگیری کرد که خشکسالی میتواند اثرات منفی بر پارامترهای کیفی آب در حوضه رودخانه تیره داشته باشد.
کیانفر پیامنی؛ ابراهیم کریمی سنگچینی؛ ایرج ویس کرمی؛ مهران زند
چکیده
مقدمهمدیریت یک پدیده فراگیر و موثر مانند خشکسالی، در بخشهای مختلف اقتصادی نیازمند همکاری تنگاتنگ و برنامهریزیهای دقیق است. فقدان برنامهریزی راهبردی خشکسالی و تاخیر در تصمیمگیریها موجب افزایش هزینهها برای کاهش خسارت خشکسالی شده است. این پژوهش، با هدف تدوین راهبردهای سازگاری با خشکسالی، با استفاده از مدل SWOT در سطح استان ...
بیشتر
مقدمهمدیریت یک پدیده فراگیر و موثر مانند خشکسالی، در بخشهای مختلف اقتصادی نیازمند همکاری تنگاتنگ و برنامهریزیهای دقیق است. فقدان برنامهریزی راهبردی خشکسالی و تاخیر در تصمیمگیریها موجب افزایش هزینهها برای کاهش خسارت خشکسالی شده است. این پژوهش، با هدف تدوین راهبردهای سازگاری با خشکسالی، با استفاده از مدل SWOT در سطح استان لرستان انجام شده است. مواد و روشهادر این پژوهش، از روشهای بررسی منابع و مصاحبه با پرسشنامه بهمنظور ارائه راهبردهای کلان سازگاری با خشکسالی استفاده شد. برای این منظور، ابتدا وضع موجود منابع اکولوژیک تغییرات محیطی، بخشهای اقتصادی و میزان وابستگی آنها به منابع آب، جمعیت و اشتغال، مدیریت منابع اکولوژیک، سازمان و نهادها، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس، با بررسی قوانین و اسناد بالادستی، مصاحبه با مدیران منابع، تصمیمگیرندگان محلی و ملی، کارشناسان، پیشینه منتشر شده و دیگر اطلاعات در دسترس، علل مشکلات و موانع موجود بر سر راه مدیریت خشکسالی در استان، شناسایی شدند. نمونه آماری، شامل ۲۷ نفر از متخصصین و کارشناسان علمی و اجرایی انتخاب شدند. امتیازدهی در دو نوبت و بهوسیله کارشناسان و متخصصین انجام گرفت و در نهایت، با میانگینگیری از نظرات متخصصین و کارشناسان علمی و اجرایی، وزن عوامل درونی و بیرونی مشخص شد. در مرحله نهایی، علاوه بر شناسایی عوامل مهم در هر یک از معیارهای قوت، ضعف، فرصت و تهدید، راهبردهای مدیریتی لازم بر اساس شرایط استان لرستان، از طریق تحلیل SOWT تعیین شد. این موضوعها در قالب فرصتها و تهدیدهای محیطی و نقاط قوت و ضعف درونی، دستهبندی شدند. سپس، با رهیافت تحلیل SOWT و روش آزمون دلفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج و بحثبررسی عوامل قوت نشان میدهد که وجود شرکتها و سازمانهای دارای واحد پایش منابع در استان، با وزن 0.25 از اثربخشی و درجه اهمیت بالاتری در بین دیگر عوامل برخوردار است. فقدان برنامهریزی و سازماندهی مناسب برای پایش و ارزیابی خشکسالی با وزن 0.33، دارای اثربخشی بسیار بالایی در بین عوامل ضعف سازگاری با خشکسالی در استان دارد. در بین فرصتها، عامل پیشرفتهای فناوری در حوزه کشاورزی دقیق، با وزن 0.1 دارای اثربخشی بسیار بالا هستند. عامل به خطر افتادن معیشت بهرهبرداران در صورت بروز خشکسالی در بین عوامل مورد بررسی تهدیدها، با وزن 0.22 دارای بیشترین اثربخشی است. عوامل آبیاری اراضی در برخی از مناطق با آبهای آلوده و تخریب تدریجی خاک زراعی و افزایش جمعیت و در نتیجه، افزایش تقاضا برای آب با وزن 0.02 دارای کمترین اثربخشی در بین تهدیدات سازگاری با خشکسالی در استان لرستان، شناخته شدند.نتیجهگیریپس از امتیازبندی به روش دلفی، مشخص شد که وجود دانشکده و مراکز آموزش کشاورزی و منابع طبیعی در استان لرستان، بهعنوان با اهمیتترین نقطه قوت شناخته شد. ولی با وجود این نقطه قوت در استان، متاسفانه فقدان یا نامناسب بودن دادهها و اطلاعات موجود بهمنظور پایش و ارزیابی اثرات خشکسالی، ضعف اصلی شناخته شده است. با توجه به این نتایج، در جهت راهبرد محافظهکارانه، راهبرد تعادل بخشی آبخوانها با اولویت آبخوانهای با بیلان آب منفی، پیشنهاد شد. حمایت دولت از طرحهای استحصال آب در سطح شهرها و روستاها و نظارت بر مدیریت بهتر آب در شهرها فرصتهای مناسبی را برای بهبود توان کشاورزان بهمنظور مقابله با آثار منفی خشکسالی فراهم میکند. نتیجه نهایی ارائه راهبردهای مقابله با خشکسالی برای مناطق مختلف استان، در بخشهای تامین منابع آب سطحی و زیرزمینی، زراعت آبی و دیم، آب شرب شهری و روستایی و آب و محیط زیست رودخانهها، بوده است.
مهران زند؛ مرتضی میری؛ محمدرضا کوثری
چکیده
شناسایی رخدادهای فرین از نظر زمانی و مکانی در یک منطقه طی دوره مشخص میتواند نقش مهمی در مدیریت و کنترل پیامدهای ناشی از این رخدادها داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی رخدادهای فرین دما و بارش استان لرستان است. دادههای مورد استفاده شامل دادههای بارش، بیشینه و کمینه دمای روزانه نه ایستگاه سینوپتیک استان لرستان طی دوره آماری مشترک ...
بیشتر
شناسایی رخدادهای فرین از نظر زمانی و مکانی در یک منطقه طی دوره مشخص میتواند نقش مهمی در مدیریت و کنترل پیامدهای ناشی از این رخدادها داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی رخدادهای فرین دما و بارش استان لرستان است. دادههای مورد استفاده شامل دادههای بارش، بیشینه و کمینه دمای روزانه نه ایستگاه سینوپتیک استان لرستان طی دوره آماری مشترک 28 ساله (2017-1990) است. محاسبه شاخصهای حدی (26 شاخص حدی بارش و دما بر اساس توصیه گروه کارشناسی CCL/CLIVAR) با استفاده از قابلیتهای نرمافزار R انجام و روند تغییرات هر یک از شاخصها با استفاده از آزمون منکندال بررسی شد. نتایج بررسی روند رخداد شاخصهای حدی سرد و گرم نشان داد که برای تمامی ایستگاهها در حالت کلی، روند شاخصهای گرم با افزایش و روند بیشتر شاخصهای سرد با کاهش همراه شده است. بین شاخصهای حدی گرم، بیشترین روند افزایشی بهترتیب برای شاخص شبهای گرم و روزهای گرم رخ داده است. روند افزایشی برای شبهای گرم تمامی ایستگاهها در سطح 99 درصد و برای شاخص روزهای گرم در 23 درصد ایستگاهها در سطح 95 درصد و برای 77 درصد در سطح 99 درصد معنیدار است. بین شاخصهای حدی سرد، بیشترین کاهش برای روزهای یخبندان و روزهای سرد رخ داده است. روند کاهشی روزهای یخبندان برای 45 درصد از ایستگاهها در سطح 99 درصد و روند کاهشی روزهای سرد برای 77 درصد از ایستگاهها در سطوح مختلف 90، 95 و 99 درصد معنیدار هستند. نتایج حاصل از بررسی فراوانی رخداد و روند شاخصهای حدی بارش نشان داد که مجموع بارش این استان همانند بسیاری از مناطق کشور با کاهش مواجه شده است. در مقابل، وقوع بارشهای حداکثری علاوهبر اینکه در سطح استان قابل توجه است، طی دوره 2017-1990 روند افزایشی داشتهاند. این شرایط میتواند بیانگر افزایش بارشهای شدید و کوتاه مدت و در مقابل کوتاهتر شدن فصل بارش منطقه باشد.
مرتضی میری؛ محمدرضا کوثری؛ مهران زند
چکیده
یکی از مشکلات شایع و تأثیرگذار در مطالعات اقلیمی، وجود کمبودهای فراوان در سریهای زمانی دادههای مختلف اقلیمی و هیدرولوژی است. این پژوهش، با هدف ارزیابی دقت روشهای بازسازی پارامترهای دمایی در مناطق خشک ایران انجام شده است. برای این منظور، دادههای روزانه دمای کمینه، متوسط و دمای بیشینه 73 ایستگاه همدیدی با پراکنش مناسب در ...
بیشتر
یکی از مشکلات شایع و تأثیرگذار در مطالعات اقلیمی، وجود کمبودهای فراوان در سریهای زمانی دادههای مختلف اقلیمی و هیدرولوژی است. این پژوهش، با هدف ارزیابی دقت روشهای بازسازی پارامترهای دمایی در مناطق خشک ایران انجام شده است. برای این منظور، دادههای روزانه دمای کمینه، متوسط و دمای بیشینه 73 ایستگاه همدیدی با پراکنش مناسب در مناطق خشک ایران از آرشیو سازمان هواشناسی کل کشور دریافت و پردازش شد. روشهای بازسازی مورد استفاده شامل روشهای نسبت نرمال، رگرسیون خطی، رگرسیون چندگانه و عکس مجذور فاصله (IDW) میشوند. در این تحقیق، کارایی هر یک از روشهای مذکور در بازسازی نبودهای آماری پارامترهای دمایی در مقیاسهای زمانی روزانه، ماهانه و سالانه مناطق خشک کشور متناسب با میزان نسبت کمبود دادههای گمشده (از پنج تا 50 درصد کمبود دادهها) مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی آماری روشهای نامبرده از آمارههای ضریب همبستگی R، معیار برآورد خطای RMSE و ضریب Nash استفاده شد. نتایج نشان داد که در حالت کلی، هر کدام از روشهای نامبرده شده در سطح خاصی از بازسازی و مقیاس زمانی از عملکرد مناسبی برخوردارند. در مقیاس سالانه و ماهانه روشهای رگرسیون خطی و نسبت نرمال بیشترین دقت در بازسازی دادههای دما در منطقه خشک ایران را دارند. مقدار همبستگی بین دادههای بازسازی و مشاهدهای در سطوح مختلف با استفاده از این روشها به بیش از 0.95 میرسد. در مقیاس روزانه تفاوت قابل توجهی بین دقت روشهای مورد استفاده در بازسازی دادههای دمایی وجود ندارد و تقریباً هر چهار روش یاد شده از دقت مناسبی برخوردارند؛ چرا که میزان همبستگی بین دادههای بازسازیشده و مشاهدهشده به بیش از 90 درصد میرسد. با وجود این، روش رگرسیون چندگانه با میانگین همبستگی 99/0 درصد در سطوح مختلف بازسازی از بیشترین دقت در بازسازی دادههای روزانه برخوردار است.
آرش دریک؛ قوامالدین زاهدی امیری؛ محمد جعفری؛ مهران زند
چکیده
تراکم دیاکسید کربن اتمسفر در اثر فعالیتهای انسانی، روند گرم شدن کره زمین را بسیار افزایش داده است. جنگلکاری یکی از راهکارهای مؤثر برای جذب دیاکسید کربن و افزایش ذخیره کربن در بومسازگان خشکی و کاهش گرمایش زمین است. این پژوهش، با هدف بررسی مقایسه میزان ذخیره کربن خاک در تودههای درختی منطقه آبخوان کوهدشت و ارائه بهترین مدل ...
بیشتر
تراکم دیاکسید کربن اتمسفر در اثر فعالیتهای انسانی، روند گرم شدن کره زمین را بسیار افزایش داده است. جنگلکاری یکی از راهکارهای مؤثر برای جذب دیاکسید کربن و افزایش ذخیره کربن در بومسازگان خشکی و کاهش گرمایش زمین است. این پژوهش، با هدف بررسی مقایسه میزان ذخیره کربن خاک در تودههای درختی منطقه آبخوان کوهدشت و ارائه بهترین مدل رگرسیونی ذخیره کربن بر اساس تمامی مشخصههای خاک انجام گرفت. در هر یک از تودههای 20 ساله انجیر، انار، پسته، بادام زراعی و سرو نقرهای و مرتع شاهد، تعداد 10 کرت 5×5 متر بهصورت تصادفی انتخاب و داخل هر کرت از عمقهای صفر تا 10، 30-10 و 50-30 سانتیمتری خاک، نمونهبرداری انجام و مشخصههای خاکشناسی (بافت خاک، کربن آلی، وزن مخصوص ظاهری، هدایت الکتریکی، درصد آهک و اسیدیته خاک) اندازهگیری شد. نتایج نشان میدهد که مقدار میانگین ذخیره کربن خاک در گونه پسته (54.94 تن در هکتار) بهطور معنیداری بیشتر از انجیر (50.23 تن در هکتار)، بادام زراعی (31.53 تن در هکتار)، انار (27.09 تن در هکتار)، سرو نقرهای (24.17 تن در هکتار) و مرتع شاهد (9.01 تن در هکتار) است. در بین تودههای مورد بررسی، اجزا تشکیلدهنده بافت خاک، مقدار اسیدیته، کربن آلی، هدایت الکتریکی و وزن مخصوص ظاهری خاک، اختلاف معنیداری را نشان میدهد. همچنین، نتیجه رگرسیون گامبهگام نشان داد که بافت خاک و مقدار اسیدیته بهترتیب از مهمترین اجزاء تأثیرگذار بر مقدار ذخیره کربن خاک بودند.
علی سیف؛ هدی قاسمیه؛ حسین زینی وند؛ مهران زند
چکیده
امروزه با افزایش جمعیت، کاربری اراضی بهمنظور برآورد نیازها تغییر کرده است که همین موضوع، اطلاع از وضعیت آینده کاربری اراضی را با اهمیتتر کرده است. بررسی تغییرات کاربری اراضی، نقش اساسی در مطالعات زیستمحیطی، مدلسازی و شبیهسازی تغییرات کاربری اراضی و مدیریت منابع آب داشته، مدیران را در برنامهریزی بهتر کاربری ...
بیشتر
امروزه با افزایش جمعیت، کاربری اراضی بهمنظور برآورد نیازها تغییر کرده است که همین موضوع، اطلاع از وضعیت آینده کاربری اراضی را با اهمیتتر کرده است. بررسی تغییرات کاربری اراضی، نقش اساسی در مطالعات زیستمحیطی، مدلسازی و شبیهسازی تغییرات کاربری اراضی و مدیریت منابع آب داشته، مدیران را در برنامهریزی بهتر کاربری اراضی یاری میدهد. لذا در این پژوهش، ابتدا نقشه کاربری اراضی حوزه آبخیز رحیمآباد برای سالهای 1999 و 2016 بهترتیب با استفاده از سنجندههای ETM+ و Landsat 8 در محیط نرمافزار ENVI5.3 استخراج شد که ضریب کاپا برابر 95 درصد و صحت کلی برابر 97 درصد، حاکی از دقت بالای نقشه کاربری 2016 بود. سپس، نقشههای عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی شامل نقشههای فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از شهر، فاصله از روستا، فاصله از گسل، زمینشناسی، بافت خاک، بارش، تبخیر، مدل رقومی ارتفاع، شیب، سطح آب زیرزمینی و مقدار تابش خورشیدی در محیط ArcGIS 10.6 تهیه شدند. آنگاه، با استفاده از رگرسیون لجیستیک، نقش عوامل مؤثر بر کاربری اراضی تعیین شد و برای ارزیابی رگرسیون لجیستیک، از منحنی ROC استفاده شد. در نهایت، نقشه کاربری اراضی حوضه مطالعاتی برای سال 2026 با استفاده از مدل CLUE-s شبیهسازی شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر، نشان داد که میزان سطح زیر منحنی ROC برای کاربریهای مرتع، اراضی دیم، اراضی آبی، پهنه آبی و مسکونی بهترتیب برابر 0.9، 0.88، 0.9، 0.92 و 0.91 است که بیانگر دقت قابلقبول روش رگرسیون در بررسی عوامل مؤثر بر کاربری اراضی است. همچنین، بیشترین تغییرات کاربری اراضی در سال 2026، مربوط به تبدیل کاربری مرتع به کاربری دیم خواهد بود و 6.47 درصد کاربری مرتع، کاهش و 18 درصد کاربری دیم افزایش خواهد یافت.
مهران زند
چکیده
امروزه گرمایش و تغییر اقلیم کره زمین ناشی از اثر گلخانهای تشدیدی حاصل از تصاعد گازهای کربنی به جو زمین بهعنوان یکی از مهمترین تهدیدها برای توسعه پایدار و امنیت غذایی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهان نظیر ایران محسوب میشود. این پژوهش، با هدف تعیین اثرات عملیات احیایی آبخیزداری (مکانیکی، بیولوژیک و بیومکانیکی) اجراء شده ...
بیشتر
امروزه گرمایش و تغییر اقلیم کره زمین ناشی از اثر گلخانهای تشدیدی حاصل از تصاعد گازهای کربنی به جو زمین بهعنوان یکی از مهمترین تهدیدها برای توسعه پایدار و امنیت غذایی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهان نظیر ایران محسوب میشود. این پژوهش، با هدف تعیین اثرات عملیات احیایی آبخیزداری (مکانیکی، بیولوژیک و بیومکانیکی) اجراء شده بهوسیله سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، در افزایش پتانسیل ترسیب کربن اراضی و انتخاب الگوهای بهینه اجرا شده، طرحریزی و اجرا شده است. بهمنظور برآورد میزان ترسیب کربن، سه حوضه بهعنوان سایت نمونه انتخاب شد که در هر سه حوضه به روش سیستماتیک-تصادفی با استفاده از ترانسکت و پلات، نمونهبرداری صورت گرفت. سپس، نمونهها توزین شده، وزن آنها بر اساس پلات در واحد سطح و هکتار مشخص شد. نتایج پژوهش نشان داد که حوضه نمونه ریمله با میزان 2025 کیلوگرم در هکتار بیشترین و حوضه نمونه شاهد آبخوان با 122 کیلوگرم در هکتار کمترین میزان ترسیب کربن را بین پروژههای بیولوژیکی داشتهاند. به لحاظ نوع عملیات بیولوژیکی انجام شده نیز، پروژه بذرکاری با گندم در حوضه ریمله با 1064.56 کیلوگرم در هکتار بهترین عملکرد را از نظر ترسیب کربن داشته و در رتبه برتر قرار گرفت. با توجه به نتایج آزمایشات و تحلیل اطلاعات بهدست آمده از سایتهای مورد مطالعه، مشخص شد که در پروژه بیومکانیکی پخش سیلاب رومشکان که گونه اکالیپتوس کشت شده است، شرایط ترسیب کربن نسبت به سایر گونههای کشت شده در سایتهای ریمله و آبخوان مطلوبتر بوده، میزان آن بهطور میانگین 37.31 تن در هکتار است. در مجموع میزان ترسیب کربن خاک حاصل از عملیات مکانیکی، برای سه حوضه معرف ریمله، رومشکان و کوهدشت بهترتیب 45.7، 78.4 و 54.8 تن در هکتار و میانگین نمونههای شاهد 26 تن در هکتار برآورد شد. در آخر، بر پایه نتایج این پژوهش، پروژه پخش سیلاب رومشکان با میزان ترسیب کربن 78.4 تن در هکتار پروژه موفقی از لحاظ ترسیب کربن با اعمال مدیریتی کارا و انجام عملیات آبخیزداری است.