سعید چوپانی؛ پیمان رضائی؛ محمدرضا غریب رضا
چکیده
مقدمهرودخانهها، سامانههای بسیار تغییرپذیر و یکی از مهمترین اکوسیستمهای آبی هستند که نقش مهمی در زندگی بشر و سایر موجودات زنده دارند و به سادگی تحت تاثیر آلودگی قرار میگیرند. بهطور کلى، غلظت فلزات سنگین در رسوبات چندین برابر بدنههاى آبى است و فلزات سنگین در طى فرایندهاى طبیعى، تخریب و تجزیه نمیشوند. ...
بیشتر
مقدمهرودخانهها، سامانههای بسیار تغییرپذیر و یکی از مهمترین اکوسیستمهای آبی هستند که نقش مهمی در زندگی بشر و سایر موجودات زنده دارند و به سادگی تحت تاثیر آلودگی قرار میگیرند. بهطور کلى، غلظت فلزات سنگین در رسوبات چندین برابر بدنههاى آبى است و فلزات سنگین در طى فرایندهاى طبیعى، تخریب و تجزیه نمیشوند. بنابراین، فلزات سنگین میتوانند در رسوبات ذخیره شده و به مدت طولانى در آن باقى بمانند. به همین دلیل، رسوبات سطحى یکى از مخازن اصلى فلزات سنگین و سایر آلایندهها محسوب میشوند. رودخانه کارون نیز از این آلودگیها مصون نمانده است و پسابهای بسیاری از صنایع فلزی، پتروشیمی و نفت، سلولزی و غذایی، فاضلابهای خانگی، بیمارستانی و کشاورزی به این محیط آبی تخلیه میشود. از سویی، این رودخانه تامین کننده آب برای این صنایع و منبع آب آشامیدنی برای شهرستانهایی مانند اهواز، خرمشهر و آبادان است. ماهیهای این رودخانه بزرگ، یکی از منابع اصلی تغذیه مردم منطقه هستند که در نتیجه حضور آلایندهها بهخصوص عناصر بالقوه سمناک در کارون، میتواند باعث آلودگی رسوب، آب و مواد غذایی شوند و چرخه حیات این رودخانه بزرگ را مورد آسیب قرار دهند. با توجه به گستردگی کمی و تنوع فعالیتهای انسانی در دشت خوزستان و ورود انواع پسابها و فاضلابها به رودخانه کارون، بررسی آلودگیها، آلایندهها و سطوح مخاطرات ضرورتی اجتنابناپذیر است. لذا، این پژوهش با هدف تعیین میزان غنیشدگی عناصر، تعیین خطر اکولوژیکی و مخاطره آمیز بودن آلودگیها در مقایسه با استانداردهای کیفیت رسوبات در رودخانه کارون در بازه ویس تا ابتدای شهر اهواز با استفاده از دادههای ژئوشیمیایی و تحلیلهای آماری انجام شده است.مواد و روشهابهمنظور ارزیابی آلودگی رسوبات بستر رودخانه کارون، تعداد 22 نمونه با یک دستگاه شناور (قایق) از عمق صفر تا 10 سانتیمتری و بر مبنای روشهای رایج در زمینشناسی رسوبی از رسوبات ریزدانه برداشت شد. سپس نمونهها در آزمایشگاه آب و خاک پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، برای آزمون دانهبندی و تعیین غلظت عناصر فلزی سمی آمادهسازی شدند. در نهایت، بهمنظور بررسی وضعیت آلودگی رسوبات، غلظتهای بهدست آمده با مقادیر استاندارد شاخص کیفیت رسوب (ISQGs)، سطح اثر شدید (SEL)، سطح اثرات احتمالی (PEL) و مقادیر پایه جهانی مقایسه شد.نتایج و بحثبر اساس نتایج بهدست آمده از دانهبندی، رسوبات بستر رودخانه در بیشتر ایستگاهها دارای بافت دانه ریز و از نوع گل، ماسه گلی و گل ماسهای و بهطور میانگین، دارای 0.62 درصد ماده آلی هستند. نتایج سطح آلودگی نیز نشان داد که غلظت عناصر سمی آرسنیک (As)، نیکل (Ni) و کروم (Cr)، دارای مقادیری فراتر از مقادیر استاندارد ISQGs و PEL هستند. بر اساس مقایسه بین معیارهای کیفیت رسوب با استانداردها، رودخانه کارون در بازه مورد مطالعه دارای رسوباتی پاک از منظر عناصر Cd و Pb است. نتایج محاسبه عامل غنیشدگی نشان داد که عنصر Zn، غنیشدگی متوسط تا قابل توجه دارد. غنیشدگی Cu، Ni و Cr در محدوده آلودگی متوسط قرار داشت. شبه فلز As، در محدوده غنیشدگی کم تا متوسط و دو عنصر Cd و Pb، دارای غنیشدگی کم هستند. میانگین غنیشدگی عناصر بهترتیب Zn>Ni>Cu>Cr>As>Pb>Cd است. بر اساس طبقهبندی ژانگ و لیو، Cr، Ni، Zn، Cu و As، دارای منشا انسانزاد و Pb و Cd منشا زمینزاد دارند. در انتها، نتایج بهدست آمده از شاخص خطر نشان داد که مقادیر شاخص خطر برای همه نمونهها در محدوده خطر کم (RI<150) قرار دارد. بررسی و تحلیل آماری بر روی نمونهها نشان داد که ارتباط معنیدار مثبتی میانCr ، Ni، Cu و AS با رس وجود دارد. پس ذرات رس حامل اصلی عناصر Cr، Ni، Cu و As هستند. ضریب همبستگی بالا بین عناصر نشان از منبع مشترک، وابستگی متقابل و رفتار یکسان در طول حمل و نقل دارد.نتیجهگیریپژوهش حاضر منجر به شناخت کافی از وضعیت ژئوشیمیایی و هرگونه تغییر از شرایط طبیعی و آشکارسازی غنیشدگی موضعی و موضوعی سطح آلودگیها برای آبزیان و بهرهبرداران بهویژه حوزه کشاورزی و چرخه غذایی در رودخانه کارون در بازه ویس تا شهر اهواز شده است. نتایج عامل غنیشدگی، آلودگی کم تا زیاد را برای عناصر انتخابی نشان دادند. مقادیر خطر بالقوه اکولوژیکی کلیه عناصر انتخابی بهجز As در نمونه 21، در محدوده خطر کم قرار دارند و AS در نمونه شماره 21 ( ساحل شرقی کیان پارس) در محدوده خطر متوسط قرار دارد. مقادیر شاخص خطر برای همه نمونهها در محدوده خطر کم قرار دارد. بر اساس مقایسه معیارهای کیفیت رسوب با استانداردها، رودخانه کارون دارای رسوباتی پاک از منظر عناصر Cd و Pb در بازه مورد مطالعه است. بهطوری که 100 درصد نمونهها غلظتی کمتر از ISQG دارند. میانگین غلظت شبه فلز سمی As، زیر کمینه سطح آلودگی ISQG است. Cr با 27 درصد و Ni با 100 درصد، دارای غلظتی فراتر از سطح آلودگی PEL و کلیه مقادیر بهدست آمده برای عناصر Cr و Ni دارای غلظتی فراتر از غلظت کمینه سطح آلودگی ISQG است. بدین ترتیب، احتمال بروز مسمومیت برای آبزیان و بهرهبرداری آب بهوسیله عناصر سمی Ni و Cr وجود دارد. مقایسه غلظت عناصر با استانداردها نشان داد که در ایستگاههای شماره هفت (زیردست پرورش ماهی شیبان)، 21 (ساحل شرقی کیان پارس) و 10 (فاضلاب کورش)، عناصر Cr و Ni دارای غلظتی فراتر از سطح آلودگی PEL داشته و As بیشتر از حداقل سطح ISQG بوده است و آلودهترین ایستگاهها در بازه مورد مطالعه هستند. بهطوری که در ایستگاه شماره هفت، حداکثر غنیشدگی Cr و As هم اتفاق افتاده است. تحلیل خوشهبندی عناصر نشان داد که مواد آلی حامل اصلی عنصر Cu و Zn و ذرات رس، حامل اصلی عناصر Ni و Cr هستند. همچنین، در مورد عناصر Cu و As نیز ذرات رس نقش اصلی را ایفا میکنند. اما فلز سمی Pb، هیچگونه رابطه معنیداری با عناصر دیگر و همچنین مواد آلی و ذرات رس نشان نداده است. در نتیجه عنصر Pb دارای منشا متفاوتی نسبت به عناصر Cu، Zn، Cr، Ni و As است. نتایج تحلیل مولفه اصلی، ضمن تایید ضریب همبستگی و تحلیل خوشهای، در تایید عامل غنیشدگی نشان داد که Cu، Zn، Cr، Ni و As منشا انسانزاد دارند و عناصر Pb و Cd دارای منشا زمینزاد هستند. این مطالعه سهم مهمی در تعیین منشا، آلودگی و خطر اکولوژیکی عناصر بالقوه سمناک دارد و میتواند در شناخت منابع آلاینده و کنترل آلایندهها کمک کند.
عادله علیجانپور شلمانی؛ علیرضا واعظی؛ محمودرضا طباطبایی
چکیده
تحلیل دادههای بار رسوب معلق در رودخانهها اساس شناخت روند فرسایش و رسوب در بحث مدیریت و برنامهریزی منابع آب و خاک است. بهدلیل عدم دسترسی به دادههای بار رسوب معلق روزانه با اندازهگیری مستقیم، استفاده از روشهایی برای مدلسازی و برآورد آن در حوزههای آبخیز حائز اهمیت است. یکی از روشهای مناسب مورد ...
بیشتر
تحلیل دادههای بار رسوب معلق در رودخانهها اساس شناخت روند فرسایش و رسوب در بحث مدیریت و برنامهریزی منابع آب و خاک است. بهدلیل عدم دسترسی به دادههای بار رسوب معلق روزانه با اندازهگیری مستقیم، استفاده از روشهایی برای مدلسازی و برآورد آن در حوزههای آبخیز حائز اهمیت است. یکی از روشهای مناسب مورد استفاده در این زمینه، بهکارگیری شبکههای عصبی مصنوعی است. برای مدلسازی بار رسوب معلق روزانه، ایستگاه هیدرومتری سیرا در حوزه آبخیز رودخانه کرج مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد داده مورد استفاده در این پژوهش، 624 داده با طول دوره آماری 31 سال (از سال 1360 تا1390) است. متغیرهای ورودی به مدلهای شبکه عصبی مصنوعی شامل دبی لحظهای، متوسط دبی روزانه، متوسط دبی روزانه با تاخیر سه روزه، متوسط بارش روزانه و متوسط بارش روزانه با تاخیر سه روزه و متغیر خروجی به مدلها بار رسوب معلق روزانه است. برای تعیین متغیرهای بهینه و بهترین ترکیب متغیرها برای ورود به مدل از آزمون گاما و الگوریتم ژنتیک استفاده شد. سپس، این ترکیبها بههمراه برخی از ترکیب متغیرهای حاصل از آزمون و خطا، وارد مدلهای شبکههای عصبی مصنوعی شد. از شبکه عصبی نگاشت خودسازمانده برای خوشهبندی دادهها استفاده و دادهها به سه گروه همگن، شامل 70 درصد برای آموزش، 15 درصد برای اعتبارسنجی و 15 درصدی برای آزمون جدا شد. در ادامه، ترکیب متغیرها وارد مدلهای شبکه عصبی با توابع فعالسازی لوگ سیگموئید و تانژانت سیگموئید شد. نتایج نشان داد، در بین تمام ترکیبهای ورودی به مدلهای شبکه عصبی، مدل با تابع فعالسازی تانژانت سیگموئید با ترکیب متغیرهای ورودی شامل دبی لحظهای (Q)، دبی متوسط روزانه (Qi)، دبی متوسط روزانه دو روز قبل (Qi-2)، دبی متوسط روزانه سه روز قبل (Qi-3)، بارندگی متوسط روزانه (Pi)، بارندگی متوسط روزانه دو روز قبل (Pi-2) و بارندگی متوسط روزانه سه روز قبل (Pi-3) مدل مناسب برای برآورد بار رسوب معلق روزانه شد. این مدل کمترین مقدار خطا، بالاترین کارایی مدل و کمترین انحراف استاندارد عمومی را در مقایسه با سایر مدلها دارد. این مدل، بهترین ترکیب با تاثیرگذارترین متغیرهای ورودی بهدست آمده از آزمون گاما و الگوریتم ژنتیک برای برآورد SSL است.
مرضیه سادات میراحسنی؛ عبدالرسول سلمان ماهینی؛ رضا مدرس؛ علیرضا سفیانیان؛ رضا جعفری؛ جهانگیر محمدی
چکیده
حوزه آبخیز زایندهرود با نقش حیاتی در شرب، زیستبوم، کشاورزی، صنعت و توریسم ایران، با مشکلات خشکسالی روبهرو شده است. بررسی وضعیت پراکنش منطقهای خشکسالی در طی زمان با استفاده از خوشهبندی دادههای خشکسالی بر اساس فاصله اقلیدسی ایستگاهها میتواند یک رویکرد مدیریتی در جهت کاهش اثرات خطر خشکسالی باشد. در این پژوهش، رویکرد ...
بیشتر
حوزه آبخیز زایندهرود با نقش حیاتی در شرب، زیستبوم، کشاورزی، صنعت و توریسم ایران، با مشکلات خشکسالی روبهرو شده است. بررسی وضعیت پراکنش منطقهای خشکسالی در طی زمان با استفاده از خوشهبندی دادههای خشکسالی بر اساس فاصله اقلیدسی ایستگاهها میتواند یک رویکرد مدیریتی در جهت کاهش اثرات خطر خشکسالی باشد. در این پژوهش، رویکرد تعیین پراکنش مکانی-زمانی خوشههای ویژگیهای خشکسالی حوزه آبخیز، برای بیان تغییرات بر اساس بارش شاخص نمایه استاندارد بارش (SPI) ایستگاهها بر اساس احتمال بارش برای مقیاس زمانی 12 ماهه بهکار رفته است. از آنجا که بیشینه پراکندگی مکانی ایستگاههای منطقه و بیشینه بازه زمانی دوره آماری بلندمدت ممکن و موجود با شروع یکسان مدنظر بود، از آمار سری زمانی بارش مربوط به 26 ایستگاه، طی 12 سال بهعنوان دادههای مرجع استفاده شد. سپس، شاخص SPI 12 ماهه منتهی به دسامبر برای تحلیلهای خوشهبندی شاخص SPI آبخیز تهیه شد. در مرحله بعد، 144 داده سری زمانی بارش به چهار گروه خوشهبندی شدند. در ادامه، تحلیل پهنهبندی بر روی خوشههای دادههای حاصل صورت گرفت. سپس، رابطه ارتفاع بهعنوان یک عامل شکل زمین موثر در خشکسالی با خوشههای شاخص خشکسالی SPI با استفاده از همبستگی متغیرها بررسی شد. بدین صورت که همبستگی SPI با ارتفاع ایستگاههای هر خوشه بررسی و یک عدد حاصل شد. نتایج نشان داد که دادههای خشکسالی 12 ماههSPI همبستگی بالا و منفی با دادههای ارتفاع دارند. در ادامه، مساحت هر خوشه و نتایج مقایسه شد. همچنین، نتایج نمودار سری زمانی نوسانات شاخص SPI، خشکسالی بسیار شدید در سالهای 2008 و 2009 و خشکسالی شدید در سال 2010 و خشکسالی ملایم در سالهای 2003، 2005 و 2013 را نشان داد. نتیجتاً، پایش مکانی-زمانی خوشههای شاخصهای خشکسالی بهعنوان راهکاری در جهت مدیریت اثرات خطر خشکسالی توصیه میشود.
مهدی سپهری؛ سید عباس عطاپور فرد؛ علیرضا ایلدرومی؛ حمید نوری؛ صبا گودرزی؛ محمد مهدی آرتیمانی؛ مرتضی سلگی
چکیده
برآورد دبی اوج بهعنوان یکی از مباحث اصلی در مدیریت منابع آبی و سیلاب نقش اساسی در طراحی سازههای آبی و اقدامات بیومکانیکی در حوزههای آبخیز دارد، بهطوری که برآورد صحیح آن نقش اساسی در موفقیت کارهای اجرایی دارد. در این بررسی، سعی شده با استفاده از روشهای هوش مصنوعی (شبکه عصبی MLP، ترکیب شبکه عصبی MLP و شبکه SOFM، ...
بیشتر
برآورد دبی اوج بهعنوان یکی از مباحث اصلی در مدیریت منابع آبی و سیلاب نقش اساسی در طراحی سازههای آبی و اقدامات بیومکانیکی در حوزههای آبخیز دارد، بهطوری که برآورد صحیح آن نقش اساسی در موفقیت کارهای اجرایی دارد. در این بررسی، سعی شده با استفاده از روشهای هوش مصنوعی (شبکه عصبی MLP، ترکیب شبکه عصبی MLP و شبکه SOFM، GRNN، ترکیب خوشهبندی FCM و ANFIS) دبی بیشینه رودخانه یلفان در محل ایستگاه هیدرومتری برآورد شود. به این منظور، در این دو مدل هشت متغیر که شامل بارندگی مربوط به روز وقوع سیل، بارندگیهای پنج روز قبل، دبی پایه در روز وقوع سیل و CN حوضه بهعنوان پارامترهای ورودی و دبی پیک بهعنوان خروجی در نظر گرفته شده است. سپس، با استفاده از روش هوش مصنوعی و پیش پردازش دادهها، ساختار بهینه مدلها با استفاده از دادههای ورودی و خروجی و با ملاک قراردادن معیارهای ارزیابی، به روش سعی و خطا تعیین شد. نتایج نشان داد که شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (MLP) عملکرد بهتری در برآورد دبی سیلاب نسبت به مدل ترکیبی ANFIS+FCM ،MLP+SOFM ،GRNN در حوضه یلفان دارد.
زهرا نیک؛ کورس یزدجردی؛ هادی عبدالعظیمی
چکیده
تحلیلهای ریختسنجی بهعنوان ارزیابی کمی ویژگیهای هندسی اشکال زمینی و چشماندازها قابل بررسی میباشند. در بررسی ویژگیهای تکتونیکی حوزه آبخیز، استفاده از بعضی پارامترهای ریختسنجی، میتواند اطلاعات بسیار مهمی را ارائه دهند. حوضه گاوکشک با مساحت 46.73 کیلومترمربع، در ناحیه کوهستانی و تکتونیکی زاگرس چینخورده، قرار دارد. ...
بیشتر
تحلیلهای ریختسنجی بهعنوان ارزیابی کمی ویژگیهای هندسی اشکال زمینی و چشماندازها قابل بررسی میباشند. در بررسی ویژگیهای تکتونیکی حوزه آبخیز، استفاده از بعضی پارامترهای ریختسنجی، میتواند اطلاعات بسیار مهمی را ارائه دهند. حوضه گاوکشک با مساحت 46.73 کیلومترمربع، در ناحیه کوهستانی و تکتونیکی زاگرس چینخورده، قرار دارد. هدف از این پژوهش، استفاده از شاخصهای ریختسنجی، نظیر: شاخص انتگرال هیپسومتری، شاخص شکل حوضه زهکشی، شاخص شیب جریان (گرادیان طول رود)، شاخص شیب طولی رودخانه، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی و شاخص نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن میباشد. در نتیجه، این شاخصها تبدیل به شاخص نسبی فعالیت تکتونیکی میشود. با استفاده از این شاخص میتوان عملکرد کلی فعالیت تکتونیکی منطقه را بررسی کرد. مقادیر شاخصهای ریختسنجی منطقه مورد مطالعه، با تقسیم شدن منطقه به 43 زیرحوضه آن و با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد بررسی قرار گرفته است. روش شاخصهای ریختسنجی همراه با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی، رویه و ابزار توانمندی، برای برآورد فعالیت تکتونیکی منطقه میباشد. البته باید در نظر داشت که نتایج حاصل از این شاخصها، میتواند در بخشهای مختلف، مقادیر مختلفی را نشان دهد. با بررسی شاخص نسبی فعالیت تکتونیکی، حوضه مورد مطالعه به دو بخش فعال (25.6 درصد از کل حوزه آبخیز) و نیمه فعال (74.4 درصد از کل حوزه آبخیز) تقسیم میشود. با انجام بررسیهای آماری، حوضه مورد مطالعه به چهار خوشه شامل: خوشه یک، با 91.83 درصد شباهت، خوشه دو، با 95.19 درصد شباهت، خوشه سه، با 96.18 درصد شباهت و خوشه چهار، با 91.09 درصد شباهت تقسیمبندی میشود. در این روش، مناطق همگن، بر اساس الگوریتم خوشهبندی Ward تعیین شدند. بررسی تکتونیک فعال حوضه مورد پژوهش، با استفاده از دیگر شاخصهای ریختسنجی، میتواند در یک طرح پژوهشی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
مهران لشنیزند؛ کیانفر پیامنی؛ شهلا احمدی؛ ایرج ویسکرمی
چکیده
مقایسه نقشههای اقلیمی و پوشش گیاهی ارتباط بسیار نزدیک بین دو پراکنش را نشانی میدهند، ولی چگونگی همبستگی اقلیم و پوشش گیاهی به خوبی درک نشده است. بنابراین، شناسایی و تعیین اثرات عوامل و عناصر مهم اقلیمی که بر پراکنش گونههای اصلی گیاهان ایران تأثیر میگذارند و سپس پهنهبندی بوم اقلیمشناسی کشور بر پایه عوامل و عناصر مذکور ...
بیشتر
مقایسه نقشههای اقلیمی و پوشش گیاهی ارتباط بسیار نزدیک بین دو پراکنش را نشانی میدهند، ولی چگونگی همبستگی اقلیم و پوشش گیاهی به خوبی درک نشده است. بنابراین، شناسایی و تعیین اثرات عوامل و عناصر مهم اقلیمی که بر پراکنش گونههای اصلی گیاهان ایران تأثیر میگذارند و سپس پهنهبندی بوم اقلیمشناسی کشور بر پایه عوامل و عناصر مذکور هدف اصلی این پژوهش است. بدین منظور 51 ایستگاه سینوپتیک کشور که دارای دوره آماری 30ساله (2005-1976) یا بیشتر بودند، انتخاب و دادههای هواشناسی آنها از بانک اطلاعاتی سازمان هواشناسی کشور استخراج شد. پس از تعیین متغیرهای اقلیمی موثر، بهکارگیری تکنیک مؤلفههای مبنا سبب شد که ماتریس مجموع متغیرهای اولیه (51×269)، به 14 مؤلفه با مقادیر ویژه بیش از یک تقلیل یابد که حدود 96.4 درصد از واریانس کل را توجیه میکنند. با توجه به اینکه سه مولفه اولیه (بهترتیب حرارتی، رطوبتی و بارشی) بیشترین تأثیر را در تبیین شرایط اقلیمی کشور دارند، بهعنوان مبنای پهنهبندیهای اقلیمی مورد استفاده قرار گرفتند. سه مؤلفه اول اقلیمی در محیط نرمافزار ArcGIS با استفاده از روش کریجینگ به نقشههای رستری تبدیل شدند. نقشههای رستری حاصل بهعنوان ورودی تکنیک خوشهبندی نظارت نشده مورد استفاده قرا گرفته و نقشه پهنهبندی اقلیمی ایران ترسیم شد. سرانجام با استفاده از دو مؤلفه اقلیمی (حرارتی و رطوبتی) به اضافه نقشه طبقات ارتفاعی کشور و با بهکارگیری تکنیک خوشهبندی نظارت نشده، نقشه پهنهبندی بوم اقلیمشناسی کشور ترسیم شد. بررسی این نقشه پهنهبندی نشان میدهد که مرزبندی مناطق بوم اقلیمشناسی کشور، عمدتا منطبق بر دو عامل اقلیمی (حرارتی و رطوبتی) و یک عامل شکل زمین (ارتفاع از سطح دریا) میباشد. از دیگر نتایج این پژوهش آن است که بیشترین پهنههای بوم اقلیمی کشور متعلق به مناطق کم ارتفاع (پایینتر از 1200 متر) بوده و سهم پهنههای بوم اقلیمی مرتفع (بالاتر از 2400 متر) بسیار ناچیز میباشد.