بابک همایون پور؛ مسعود گودرزی؛ غلامرضا زهتابیان؛ بهارک معتمدوزیری؛ حسن احمدی
چکیده
این پژوهش، با استفاده از گزارش هیات بینالدول تغییر اقلیم سازمان ملل، به بررسی تاثیر پدیده تغییر اقلیم بر روی نوسانات آب سطحی و زیرزمینی دشت برخوار میمه اصفهان، پرداخته است. بهمنظور، مدلسازی هدایت هیدرولیکی در حالت ماندگار و آبدهی ویژه در حالت غیرماندگار واسنجی شد. برآورد بارندگی و دما در منطقه نیز با استفاده از خروجی مدل HadCm3 ...
بیشتر
این پژوهش، با استفاده از گزارش هیات بینالدول تغییر اقلیم سازمان ملل، به بررسی تاثیر پدیده تغییر اقلیم بر روی نوسانات آب سطحی و زیرزمینی دشت برخوار میمه اصفهان، پرداخته است. بهمنظور، مدلسازی هدایت هیدرولیکی در حالت ماندگار و آبدهی ویژه در حالت غیرماندگار واسنجی شد. برآورد بارندگی و دما در منطقه نیز با استفاده از خروجی مدل HadCm3 از طریق مدل ریزمقیاسنمایی Lars-WG برای موقعیت ایستگاه میمه، تحت دو سناریوی A2 و A1B شبیهسازی شد. از دو آزمون تحلیل روند ناپارامتریک تخمینگر شیب سن و منکندال، برای آشکارسازی روند سطح ایستابی آبهای زیرزمینی دشت برخوار میمه اصفهان طی دوره آماری 1398-1370 بر اساس آمار سطح ایستابی 19 چاه مشاهداتی استفاده شد. با استفاده از ماتریس همبستگی پیرسون، همبستگی بین عناصر اقلیمی (ایستگاه میمه) دما، بارش و تبخیر و تعرق پتانسیل (تورنت وایت) با سطح ایستابی دشت برخوار محاسبه شد و بر اساس آن یک مدل رگرسیونی چندمتغیره برای مدل کردن سری زمانی سالانه سطح ایستابی، در سطح اطمینان 0.95 توسعه داده شد. سطح ایستابی آب دشت برخوار بهوسیله فاکتورهای اقلیمی دوره 2099-2080 و بر اساس مدل رگرسیون توسعه داده شده، شبیهسازی شد. نتایج بیانگر آن بود که نسبت به دوره پایه، سطح ایستابی آب منطقه با شیب سالانه نزدیک به نیممتر در سال، روند کاهشی داشته است. آنالیز همبستگی بیانگر آن بود که سه عنصر اقلیمی بارش، دما و تبخیر و تعرق در یک ترکیب خطی 0.75 از تغییرات سالانه آب زیرزمینی دشت را مدلسازی کردهاند. نتایج مدل ریزمقیاسنمایی اجراشده روی دادههای مدلهای گردش عمومی جو، بیانگر آن بود که در دوره 2080-2099 تحت هر دو سناریو، سطح آب زیرزمینی منطقه، بین 15 تا 17 متر نسبت به دوره پایه افت خواهد داشت که ناشی از افزایش تبخیر و تعرق و به تبع آن کاهش بارش موثر خواهد بود.
عباسعلی محمدیان؛ علی طالبی؛ مسعود گودرزی؛ ابوالفضل عبدالهی
چکیده
از مدلهای مولد اقلیمی در دامنه وسیعی از مطالعات از قبیل تغییر اقلیم، هیدرولوژی، محیط زیستی و ارزیابی ریسک در کشاورزی استفاده میشود. این مدلها قادرند سریهای زمانی مصنوعی در مقیاس روزانه با طول دوره مناسب را ایجاد کنند. در این تحقیق، دادههای مدل گردش عمومی جو HADCM3 با بهکارگیری مدل LARS-WG با سناریوهای B1، A2 و A1B ریزمقیاس شده، تغییرات ...
بیشتر
از مدلهای مولد اقلیمی در دامنه وسیعی از مطالعات از قبیل تغییر اقلیم، هیدرولوژی، محیط زیستی و ارزیابی ریسک در کشاورزی استفاده میشود. این مدلها قادرند سریهای زمانی مصنوعی در مقیاس روزانه با طول دوره مناسب را ایجاد کنند. در این تحقیق، دادههای مدل گردش عمومی جو HADCM3 با بهکارگیری مدل LARS-WG با سناریوهای B1، A2 و A1B ریزمقیاس شده، تغییرات ماهانه و فصلی بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه حوضه بلغور سد کارده مشهد در دوره 2065-2046 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دمای کمینه و بیشینه ماهانه پیشبینی شده نسبت به دوره پایه دارای تغییرات افزایشی میباشد. تغییرات دمای کمینه و بیشینه فصلی پیشبینی شده نسبت به دوره پایه مثبت بوده، این تغییرات، برای فصل بهار و تابستان، بیشتر از دو فصل دیگر هستند. تغییرات دمای کمینه دوره 2065-2046 بیشتر از تغییرات دمای بیشینه خواهد بود. این مطلب بیانگر این است که تغییرات دمای متوسط دوره آتی بیشتر تحت تأثیر افزایش دمای کمینه خواهد بود. همچنین، نتایج نشان از کاهش بارش برای سناریوهای B1 و A1B و افزایش بسیار ناچیز بارش برای سناریوی A2 را میدهد. با توجه به نتایج سه سناریو میتوان بهصورت کلی بیان داشت که در دوره فوق بارش کاهش و دمای کمینه و بیشینه افزایش خواهد یافت. بنابراین، با توجه به این امر و آگاهی از اثرات منفی مستقیم و غیر مستقیم تغییر اقلیم بر محیط و سایر بخشها برنامهریزیهای بلندمدت و استراتژیک برای مدیریت شرایط جدید امری اجتنابناپذیر و ضروری به نظر میرسد.
مسیب حشمتی؛ یحیی پرویزی؛ محمد قیطوری؛ مجتبی صانعی؛ صمد شادفر؛ مسعود گودرزی
چکیده
امروزه تخریب منابع سرزمین، آلودگی هوا، کمبود مواد غذایی، فقر و نابرابری مهمترین چالشهایی هستند که حل آنها بدون مشارکت فعال ساکنین محلی امکانپذیر نیست. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اقدامات آبخیزداری انجام یافته از دیدگاه ساکنین محلی بود که در قالب پروژه بینالمللی منارید در حوضه رزین استان کرمانشاه بین سالهای 95-1392 ...
بیشتر
امروزه تخریب منابع سرزمین، آلودگی هوا، کمبود مواد غذایی، فقر و نابرابری مهمترین چالشهایی هستند که حل آنها بدون مشارکت فعال ساکنین محلی امکانپذیر نیست. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اقدامات آبخیزداری انجام یافته از دیدگاه ساکنین محلی بود که در قالب پروژه بینالمللی منارید در حوضه رزین استان کرمانشاه بین سالهای 95-1392 به مرحله اجرا در آمده بود. نظرات جامعه محلی از طریق مصاحبه حضوری در قالب پرسشنامه دریافت شد. نتایج این بررسی نشان داد که اقدامات انجام یافته شامل کپهکاری، احداث باغ، بند سنگی-ملاتی، بند گابیونی و دایک (دیواره کنترل سیل) بود. بیشتر مصاحبه شوندگان با اقدامات بیولوژیکی انجام یافته (کپهکاری و باغات دیم) بهدلیل محدودیت در چرای دام، خلع ید برخی دیمزارها و در مواردی ایجاد تضاد موافقت چندانی نداشتند. نظرات موافق بهدلیل چشم داشت آنها برای ماکیت باغات و تسهیلات بانکی بود. حدود 85 درصد پاسخ دهندگان اظهار داشتند که از نظرات و دیدگاه آنها، علیرغم داشتن تجربیات و ایدههایی مناسبتر و سازگار با محیط زیست، در مراحل مختلف انجام اقدامات آبخیزداری استفاده نشده بود. بهطور کلی، آنها بر این باور بودند که اقدامات مکانیکی راهحل مناسبی برای مقابله با فرسایش خاک، کنترل سیل، کاهش رواناب و بهبود آبیاری نیستند. غالب پاسخ دهندگان بر اساس تجربیات تلخ خشکسالیهای اخیر و میزان آگاهی و سوادشان، نگران تغییرات اقلیمی و پیامدهای ناشی از آن بر کشاورزی و معیشتشان بودند و به همین دلیل، اذعان نمودند که مدیریت آبخیزداری و اقدامات دولتی بایستی در راستای مدیریت خشکسالی و سازگاری با شرایط جدید اقدامات اساسی انجام دهد. بهطور کلی، ایدهها و مشارکت ساکنین محلی و بهرهبرداران بخش موثر اقدامات آبخیزداری هستند.
بهنوش فرخزاده؛ سپیده چوبه؛ حمید نوری؛ مسعود گوذرزی
چکیده
تغییر کاربری به همراه تغییر اقلیم، بهعنوان یک عامل جانبی اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر سیلاب دارد. بنابراین، پیشبینی اثر تغییر اقلیم و کاربری اراضی بر وضعیت سیلاب و رواناب دهههای آتی، راهگشای مقابله با این پدیده خواهد بود. جهت بررسی تغییرات اقلیمی دهه 2020 حوزه آبخیز بالیقلوچای، برونداد مدل HadCM3 تحت سناریوهای A2 و B1 بهوسیله مدل ...
بیشتر
تغییر کاربری به همراه تغییر اقلیم، بهعنوان یک عامل جانبی اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر سیلاب دارد. بنابراین، پیشبینی اثر تغییر اقلیم و کاربری اراضی بر وضعیت سیلاب و رواناب دهههای آتی، راهگشای مقابله با این پدیده خواهد بود. جهت بررسی تغییرات اقلیمی دهه 2020 حوزه آبخیز بالیقلوچای، برونداد مدل HadCM3 تحت سناریوهای A2 و B1 بهوسیله مدل آماری LARS-WG ریزمقیاس شد. نتایج نشاندهنده افزایش 8.78 تا 12.86 درصدی بارش متوسط سالانه دهه 2020 میباشد. افزایش همزمان دمای حداقل و حداکثر منطقه مطالعاتی در تمامی ماهها موجب افزایش 0.66 درجه سانتیگرادی دمای متوسط سالانه در دهه 2020 خواهد شد. پس از بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته، دو سناریو جهت پیشبینی اثر تغییرات کاربری اراضی در دهههای آتی بر سیلاب منطقه طراحی شد که در سناریوی اول فرض بر ثابت ماندن وضعیت فعلی و سناریوی دوم بر فرض ادامه روند گذشته میباشد. نتایج نشاندهنده کاهش نه درصدی مراتع و افزایش پنج درصدی اراضی کشاورزی در دهههای 2020 میباشد. جهت شبیهسازی سیستم هیدرولوژیکی دهههای آتی، از مدل HEC-HMS استفاده شد. نتایج نشاندهنده افزایش دبی اوج و حجم سیلاب در ماه آوریل و کاهش آن در ماههای مارس، می و جوئیه بوده است. بهطوری که در صورت تغییر کاربری اراضی همراه با تغییر اقلیم این تغییرات شدیدتر خواهد بود.
سمانه پورمحمدی؛ محمدتقی دستورانی؛ هادی جعفری؛ علیرضا مساح بوانی؛ مسعود گودرزی؛ فاطمه باقری؛ محمدحسن رحیمیان
چکیده
بررسی اثرات خشکسالی بر منابع آب دشت های کشور در مدیریت بهینه منابع آب در بخش کشاورزی و منابع طبیعی بسیار حائز اهمیت می باشد. مدل آب های زیرزمینی می تواند بهعنوان یک ابزار ارزشمند در مدیریت منابع آب زیرزمینی به کار رود. لذا بررسی بیلان آب زیرزمینی تحت تأثیر خشکسالی هواشناسی به کمک مدل های ریاضی از جمله اهداف کاربردی ...
بیشتر
بررسی اثرات خشکسالی بر منابع آب دشت های کشور در مدیریت بهینه منابع آب در بخش کشاورزی و منابع طبیعی بسیار حائز اهمیت می باشد. مدل آب های زیرزمینی می تواند بهعنوان یک ابزار ارزشمند در مدیریت منابع آب زیرزمینی به کار رود. لذا بررسی بیلان آب زیرزمینی تحت تأثیر خشکسالی هواشناسی به کمک مدل های ریاضی از جمله اهداف کاربردی و مهم در توسعه پایدار منابع طبیعی و محیط زیست می باشد. تویسرکان از دشت های مهم استان همدان است که منبع اصلی تأمین آب باغات و کشتزارهای وسیع آن چاه های حفر شده در دشت می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات خشکسالی هواشناسی بر تغییرات بیلان آب زیرزمینی به کمک مدلسازی ریاضی با استفاده از مدل MODFLOW در نرمافزار GMS می باشد. به این منظور پس از محاسبه شاخص بارش استاندارد و تعیین سال های خشک و تر در منطقه مطالعاتی و انتخاب سه سال شاخص بهعنوان سال نرمال (1387)، ترسال (1388) و خشکسال (1389) به بررسی بیلان آب زیرزمینی در این سه سال پرداخته شده است. در همین راستا سال نرمال به عنوان سال واسنجی مدل و سال های ترسال و خشکسال به عنوان صحت سنجی مدل استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل MODFLOW به خوبی توانسته است سطح ایستابی چاه های مشاهداتی را در سال نرمال، ترسال و خشکسال (بهترتیب با ریشه خطای استاندارد 0.73، 0.85، 0.93) پیشبینی نماید. بررسی تطابق شاخص خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی نشان داد که خشکسالی هواشناسی به تنهایی نمیتواند بر تغییرات افت سطح آب زیرزمینی تأثیر بگذارد و استفاده بیرویه از چاه های بهره برداری و برداشت از آن ها تاثیر زیادی بر تغییرات آب زیرزمینی خواهد داشت. نکته قابل توجه آنکه بر اساس نتایج حاصله خشکسالی هواشناسی بر تغییرات بیلان آب زیرزمینی به شدت تأثیرگذار بوده است.
برومند صلاحی؛ مسعود گودرزی؛ سید اسعد حسینی
چکیده
پیشبینی تغییرات دما و بارش برای اطلاع از میزان تغییرات آن در آینده و در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییرات آب و هوایی بر منابع آبی و کشاورزی و همچنین اثرات محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت فزایندهای برخوردار است، بر همین اساس، مدلهای گردش عمومی جو (GCMs) طراحی شدهاند که میتوانند پارامترهای ...
بیشتر
پیشبینی تغییرات دما و بارش برای اطلاع از میزان تغییرات آن در آینده و در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییرات آب و هوایی بر منابع آبی و کشاورزی و همچنین اثرات محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت فزایندهای برخوردار است، بر همین اساس، مدلهای گردش عمومی جو (GCMs) طراحی شدهاند که میتوانند پارامترهای اقلیمی را شبیهسازی کنند. لذا، در این پژوهش دادههای خروجی مدل گردش عمومی HadCM3 تحت سه سناریوی تغییر اقلیم A1B ،A2 و B1 بهوسیله مدل آماری LARS-WG در ایستگاههای منتخب حوزه آبخیز دریاچه ارومیه ریزمقیاس گردانی شد و نتایج حاصل از آن در سه ایستگاه سینوپتیک منتخب شامل ایستگاههای سقز، تبریز و ارومیه در دوره پایه (1990-1961) و دهه 2050 (2065-2046) برای سه متغیر اقلیمی شامل دمای حداقل، دمای حداکثر و بارش مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ارزیابی مدل LARS-WG به بررسی میزان خطای دادههای مشاهداتی و شبیهسازی با استفاده از شاخصهای MSE ،RMSE ،MAE و ضریب تعیین و همبستگی پرداخته شد و مدل برای منطقه مورد مطالعه، مناسب ارزیابی شد. نتایج حاصل از پیشبینی مدل در دهه 2050 نیز حاکی از کاهش 8.22 درصدی بارش و افزایش 3.1 درجه سلسیوس دما در منطقه مطالعاتی نسبت به دوره پایه میباشد. بیشترین افزایش دمای حداکثر مربوط به ایستگاه سینوپتیک تبریز و بیشترین افزایش دمای حداقل و همچنین، بیشترین میزان کاهش بارش در منطقه نیز مربوط به ایستگاه سینوپتیک ارومیه میباشد. نتایج حاصل از این پژوهش میتواند کمک فراوانی به حل چالشهای مدیران و برنامهریزان منابع آب در دورههای آتی نماید.
معصومه بحری؛ محمدتقی دستورانی؛ مسعود گودرزی
چکیده
مطالعه تغییرات اقلیمی و تأثیر آن بر شدت و تواتر خشکسالیهای دهههای آتی میتواند به برنامهریزی بهمنظور استفاده صحیح منابع آب و سازگاری با آثار مخرب پدیده خشکسالی کمک شایانی نماید. در این پژوهش به ارزیابی تغییرات اقلیمی دوره 2030-2011 و اثر آن بر خشکسالی حوزه آبخیز اسکندری پرداخته شده است. بدین منظور پس از ارزیابی توانایی ...
بیشتر
مطالعه تغییرات اقلیمی و تأثیر آن بر شدت و تواتر خشکسالیهای دهههای آتی میتواند به برنامهریزی بهمنظور استفاده صحیح منابع آب و سازگاری با آثار مخرب پدیده خشکسالی کمک شایانی نماید. در این پژوهش به ارزیابی تغییرات اقلیمی دوره 2030-2011 و اثر آن بر خشکسالی حوزه آبخیز اسکندری پرداخته شده است. بدین منظور پس از ارزیابی توانایی LARS-WG در شبیهسازی دوره 2008-1965 بر اساس سناریوی پایه، اقدام به ریز مقیاسنمایی بروندادهای مدل HadCM3 تحت دو سناریوی A2 و B1 و پیشبینی دمای کمینه، بیشینه و بارش و بررسی شاخص خشکسالی SPI شده است. بر اساس سناریوهای A2 و B1 دمای کمینه افزایش 0.3 تا 1.6 درجه سانتیگراد را در ماههای مارس، ژوئن، ژوئیه و سپتامبر خواهد داشت. بیشترین و کمترین افزایش دمای بیشینه بهترتیب مربوط به می و فوریه به میزان 1.6 و 0.02 درجه سانتیگراد است. نتایج نشان از افزایش 7.2 تا 10.9 درصدی متوسط بارش سالانه دارد. اما از آنجایی که تعداد روزهای تر افزایشی نخواهند داشت، بنابراین، بر شدت بارشهای حدی افزوده میشود. بیشترین کاهش بارندگی مربوط به ماههای آوریل و می بوده و با توجه به این که این کمبود بارندگی با تأخیر چند ماهه نمود پیدا میکند، شدیدترین خشکسالی با توجه به SPI ششماهه مربوط به آگوست و شدیدترین خشکسالی بر اساس SPI دوارده ماهه متعلق به دسامبر است. تحلیل سالانه این شاخص نشان داد که 75 درصد سالها وضعیتی نرمال دارد، بنابراین، حوزه آبخیز اسکندری در دهه 2020 با افزایش فراوانی وقوع خشکسالی روبهرو نخواهد بود، اما انتظار میرود، بارشها به سمت فصل گرم جابهجا شوند.
محمد نکوییمهر؛ سید نعیم امامی؛ روانبخش رئیسیان؛ مجید صوفی؛ مسعود گودرزی
چکیده
انجام تحقیقات کاربردی در راستای جلوگیری از وقوع فرسایش خندقی و نحوة گسترش و کنترل آن، نیازمند اطلاعات پایه دربارة انواع خندقها و ویژگیهای شکلشناسی است. هدف از انجام این تحقیق، طبقهبندی مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی در استان چهارمحال و بختیاری بر اساس خصوصیات مورفوکلیماتیک بوده است. برای این منظور، در هر یک از اقلیمهای تحت ...
بیشتر
انجام تحقیقات کاربردی در راستای جلوگیری از وقوع فرسایش خندقی و نحوة گسترش و کنترل آن، نیازمند اطلاعات پایه دربارة انواع خندقها و ویژگیهای شکلشناسی است. هدف از انجام این تحقیق، طبقهبندی مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی در استان چهارمحال و بختیاری بر اساس خصوصیات مورفوکلیماتیک بوده است. برای این منظور، در هر یک از اقلیمهای تحت تأثیر فرسایش خندقی دو منطقه، با مساحت کمینه 500 هکتار و در هر منطقه، سه خندق معرف انتخاب و ویژگیهای مورفومتریک آنها اندازهگیری شد. طبقهبندی مناطق خندقی با استفاده از تحلیل خوشهای و بر مبنای تشابه بین خصوصیات کمی اندازهگیری شده انجام گرفت.نتایج حاصل نشانداد که مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی در استان چهارمحال و بختیاری بر اساس خصوصیات مورفوکلیماتیک، با سطح تشابه 70.04 درصد به سه گروه قابل تقسیم است که بیشترین میزان تشابه در آنها به 94.12 درصد میرسد.بررسی تجزیه واریانس متغیرهایاندازهگیری شده در گروهها و مقایسة میانگین گروهها نشانداد که متغیرهای بارش سالانه، ارتفاع منطقه از سطح دریا، طول خندق، مساحت منطقه خندقی و عرض بالای خندق در مقطع 50 درصد، مهمترین عوامل اصلی در تفکیک گروهها بودهاند. بنابراین دریک جمعبندی کلی میتوان گفت که از بین کلیة ویژگیهای مورفومتریک خندقها، دو متغیر طول خندق و عرض بالای آن، در طبقهبندی مورفوکلیماتیک خندقها نقش اساسیتری داشته است.
رامین بیدل؛ عبدالرسول تلوری؛ مسعود گودرزی
دوره 1، شماره 3 ، آبان 1388، ، صفحه 189-200
چکیده
بارندگی یکی از اساسیترین، متغیرهائی است که در بررسی مسایل اقلیمی مورد مطالعه قرارمیگیرد. این اهمیت به دلیل نقش بارش بر همه اجزاء مرتبط با متغیرهای هیدرولوژیکی است. اما این متغیر حیاتی، خود با تغییرات زمانی و مکانی روبهرو است. بهعبارت دیگر، زمان وقوع بارش و همچنین محل دریافت ریزش جوی به دلایل مختلف ازجمله الگوهای سینوپتیکی ...
بیشتر
بارندگی یکی از اساسیترین، متغیرهائی است که در بررسی مسایل اقلیمی مورد مطالعه قرارمیگیرد. این اهمیت به دلیل نقش بارش بر همه اجزاء مرتبط با متغیرهای هیدرولوژیکی است. اما این متغیر حیاتی، خود با تغییرات زمانی و مکانی روبهرو است. بهعبارت دیگر، زمان وقوع بارش و همچنین محل دریافت ریزش جوی به دلایل مختلف ازجمله الگوهای سینوپتیکی وگردش هوای فـوقـانی و ارتباط آن با گردش هوای سطحی، دائما در حال تغییراست. لذا،طـراحـی سـازههای رودخـانهای مبتنی بر رگبار طـرح خواهد بود. برای افزایش ضریب اطمینان در محاسبات مربوطه لازم است شناخت کافی از شرایط بارش منطقه مطالعاتی از جمله الگوی بارندگیها کسب نمود. در این پژوهش، با مطالعه رگبارهای هفت ایستگاه در استان کرمانشاه و پس از جداسازی رگبارهای شدید،و بیبعدسازی آنها،الگوهای توزیع زمانی بارش مبتنی بر روش میانگین ترسیمی پیلگریم و احتمالاتی Huff ارائه شده است. با بررسی رگبارهای کلیه ایستگاهها ( 2989 واقعه) مورد، مشخص شده، رگبارهای گروه بارش یکساعته حدوداً 30 درصد و گروههای یک تا ششساعته بیش از 80 درصد رگبارها را شامل شدهاند. همچنین با بررسی الگوهای بهدست آمده و توزیع مقادیر در25%های زمانی،مشاهده شد که در کلیه ایستگاهها و گروههای تداوم، حداکثر بارش در25% دوم دارای فراوانی 48.21 درصد و کمترین دریافت بارش مربوط به 25% چهارم با فراوانی 7.14 درصد است. نتیجتا اینکه 25% دوم و سوم مجموعا از نظر دریافت حداکثر بارش دارای فراوانی 80.35 درصد است. در الگوهای منطقهای نیز توزیع سهم دریافت بارش 25% دوم با 75 درصد و25% سوم با 25 درصد،گروههای یک تا 24ساعته منطقهای را پوشش میدهد. در روش توزیع احتمالاتی،که رگبارها براساس چارکهای زمانی دریافت کننده حداکثر بارش به چارکهای اول تا چهارم تقسیم میشوند،اغلب ایستگاههای مورد مطالعه در رگبارهای کوتاه مدت و غالبا یک تا ششساعته،چارک دومی بوده و سهم بعدی را نیز چارک سوم به خود اختصاص داده است. الگوهای منطقهای ناشی از این روش نیز حکایت از چیرهگی چارک دوم در اغلب گروههای بارشی دارد و رتبه بعدی را هم چارک سوم از آن خود کرده است. این موضوع بهوسیله کاربرد روش میانه نیز مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از مقایسه الگوهای بهدست آمده با الگوهای دفترحفاظت خاک (SCS)، عدم تطابق با آنها را کاملا نشان میدهد.فقط تا حدودی و بهطور نسبی الگوی IA با الگوی چارک دوم احتمالاتی و میانه مشابهت دارد. در نتیجه بهکارگیری الگوهای تیپ دراستان توصیه نمیشود و فقط در وضعیت مذکور کاربرد آن بایستی با احتیاط صورت پذیرد.