رحیم کاظمی؛ صمد شادفر؛ رضا بیات
چکیده
اطلاع از اهمیت سلسله مراتبی عوامل موثر در توزیع مکانی چشمهها، بهعنوان نقطه خروجی منابع آب زیرزمینی در یک حوزه آبخیز، برای توسعه برنامه مدیریت کیفی و کمی منابع آب ضرورت دارد. در این راستا میتوان از تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و ابزار پشتیبانی تصمیمگیری بهمنظور تعیین اهمیت سلسله مراتبی عوامل موثر در ایجاد چشمهها ...
بیشتر
اطلاع از اهمیت سلسله مراتبی عوامل موثر در توزیع مکانی چشمهها، بهعنوان نقطه خروجی منابع آب زیرزمینی در یک حوزه آبخیز، برای توسعه برنامه مدیریت کیفی و کمی منابع آب ضرورت دارد. در این راستا میتوان از تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و ابزار پشتیبانی تصمیمگیری بهمنظور تعیین اهمیت سلسله مراتبی عوامل موثر در ایجاد چشمهها و پهنهبندی مناطق مستعد توسعه منابع آب استفاده کرد. در این پژوهش بهمنظور تعیین سلسله مراتب اولویت عناصر ساختاری در توسعه منابع آب در یک منطقه کارستی، ابتدا با بررسی مطالعات انجام گرفته در این زمینه، پارامترهای موثر در ایجاد چشمهها شامل، لایههای اطلاعاتی شیب، طبقات ارتفاعی، فاصله از شبکه هیدروگرافی، فاصله از خطوارههای ساختمانی، فاصله از عناصر تکتونیکی، فاصله از کنتاکت آهکی و لیتولوژی انتخاب شد. سپس لایههای مربوط به هر کدام از این پارامترها در محیط GIS و با استفاده از نرمافزار ILWIS تهیه و هر لایه بهطور جداگانه با لایه توزیع مکانی چشمهها قطع داده شد. سپس ارجحیت زیرطبقههای هر لایه نسبت به همدیگر با لحاظ فراوانی وقوع چشمهها تعیین و در نهایت با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی، عوامل موثر در رخداد این پدیده در محیط نرمافزار Expert Choice وارد و وزن هر یک از عوامل محاسبه شد. نتایج نشان داد که لایه لیتولوژی بالاترین وزن را به خود اختصاص داده و زیرلایه کربناته به تنهایی 54 درصد از وزن این لایه را تشکیل داده است. لایههای بعدی بهترتیب اهمیت، شامل، لایه شیب و طبقات ارتفاعی، لایه فاصله از عناصر ساختاری، خطوارهها، کنتاکت آهکی و شبکه آبراههای، هستند. نقشه پتانسیلیابی تهیه شده به این روش تطابق 76 درصدی با موقعیت مکانی چشمههای منطقه مورد پژوهش دارد.
سمیه جعفری؛ رضا بیات؛ امیرحسین چرخابی؛ نادر جلالی؛ فاضل ایرانمنش
چکیده
گسترش تلماسهها در 15 استان کشور با مساحت حدود 4.4 میلیون هکتار و بهصورت 56 ارگ، یکی از سطوح ژئوموفورلویکی مهم در ایران است. مطالعات دفتر فنی تثبیت شن و بیابانزدایی در کشور با توجه به نتایج طرحهای مطالعاتی، چهار منطقه در استان خوزستان شامل اهواز، دشت آزادگان، شوش و امیدیه را مناطق بحرانی و فعال فرسایش بادی معرفی نموده است که ...
بیشتر
گسترش تلماسهها در 15 استان کشور با مساحت حدود 4.4 میلیون هکتار و بهصورت 56 ارگ، یکی از سطوح ژئوموفورلویکی مهم در ایران است. مطالعات دفتر فنی تثبیت شن و بیابانزدایی در کشور با توجه به نتایج طرحهای مطالعاتی، چهار منطقه در استان خوزستان شامل اهواز، دشت آزادگان، شوش و امیدیه را مناطق بحرانی و فعال فرسایش بادی معرفی نموده است که 279505 هکتار از اراضی استان خوزستان را شامل میشود. هدف از این تحقیق، بررسی و جهتیابی مناطق منشا این تلماسهها با تاکید بر فنون دورسنجی میباشد. بهمنظور جهتیابی مناطق منشا، جهت بادهای منطقه با استفاده از نمودارهای گلباد مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. با بهرهگیری از روشهای پردازش تصاویر +ETM سال 2002 نظیر افزایش تباین، ترکیب کاذب رنگی، طبقهبندی نظارت نشده تصاویر، بهکارگیری فیلتر و تحلیل طیفی و تلفیق نتایج بهدست آمده از این تکنیکها از یک سو و تحلیل گلبادها از سوی دیگر میتوان محلهای برداشت ماسهها را شناسایی نمود. نتایج حاصل از جهتیابی مناطق برداشت موید این موضوع هستند که منشا تلماسههای روان خوزستان در قطاع شمال غرب تا غرب واقع شدهاند. دشتهای آبرفتی و سیلابی، آبرفتهای بادبزنی شکل، زمینهای کشاورزی، پیچان رودهای خشک و نیز سازندهای حساس به فرسایش از جمله سازند آغاجاری و سازند بختیاری که در قطاع شمال غرب تا غرب قرار دارند، مناطق برداشت میباشند.
رضا بیات؛ امیر سررشتهداری؛ علی جعفری اردکانی؛ رضا سکوتی اسکویی
چکیده
پوشش گیاهی نقش مهمی در حفاظت از خاک و مهار فرسایش دارد. با توجه به اهمیت مدیریت آبخیز و نقش کاربری در حفظ پوشش،این تحقیق با استفاده از مدل EPM و به کمک فنآوریهای سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی بهمنظور تعیین اثر تغییر مدیریت کاربری اراضی بر میزان فرسایش حوزه آبخیز دریاچه ارومیه انجام شد. با استفاده از تصاویر ...
بیشتر
پوشش گیاهی نقش مهمی در حفاظت از خاک و مهار فرسایش دارد. با توجه به اهمیت مدیریت آبخیز و نقش کاربری در حفظ پوشش،این تحقیق با استفاده از مدل EPM و به کمک فنآوریهای سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی بهمنظور تعیین اثر تغییر مدیریت کاربری اراضی بر میزان فرسایش حوزه آبخیز دریاچه ارومیه انجام شد. با استفاده از تصاویر ماهوارهایETM+ در سال 2002، عملیات صحرایی و نقشههای موجود، لایههای مورد نیاز مدل تهیه و میزان فرسایش خاک در شرایط فعلی برآورد شد. با اعمال سناریوهای مدیریتی خوب و بد کاربری منطقه از طریق ایجاد تغییرات فرضی در کاربری (کاهش و افزایش امتیاز پوشش گیاهی در گامهای پنج تا 50 درصد)، مجدداً میزان فرسایش خاک برآورد و اثر تغییرات محاسبه شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان فرسایش ویژه بهترتیب مربوط به زیر حوضههای 3015 و 3054 با مقادیر 768 و 749 مترمکعب در کیلومتر مربع در سال است که از نظر انجام اقدامات حفاظتی در اولویت هستند. کمترین مقادیر در زیرحوضههای 3072 و 3056 با شدت 15 و 287 مترمکعب در کیلومتر مربع در سال بوده که این مقدار برای کل حوضه 454 مترمکعب در کیلومتر مربع در سال است. روند تغییر شدت فرسایش در اثر تغییر کاربری به صورت خطی و مثبت بوده، با افزایش و کاهش به ازای 50 درصد به میانگین امتیاز لایه کاربری، بهترتیب 83/7 و 64/6- درصد در فرسایش خاک تغییر ایجاد میکند.
رضا بیات؛ باقر قرمزچشمه؛ حسینقلی رفاهی
چکیده
شدت فرسایش خاک و تولید رسوب به عوامل مختلفی وابسته است. پوشش گیاهی از جمله عواملی است که بیش از سایر عوامل تاثیرگذار بر فرسایش خاک، قابل تغییر است. در این تحقیق به بررسی نقش پوشش گیاهی بهعنوان عامل تاثیرپذیر از مدیریت اراضی در تولید رسوب پرداخته شده است. حوزه آبخیز طالقان بهدلیل دارا بودن دادههای مورد نیاز و تنوع کافی در خصوصیات، ...
بیشتر
شدت فرسایش خاک و تولید رسوب به عوامل مختلفی وابسته است. پوشش گیاهی از جمله عواملی است که بیش از سایر عوامل تاثیرگذار بر فرسایش خاک، قابل تغییر است. در این تحقیق به بررسی نقش پوشش گیاهی بهعنوان عامل تاثیرپذیر از مدیریت اراضی در تولید رسوب پرداخته شده است. حوزه آبخیز طالقان بهدلیل دارا بودن دادههای مورد نیاز و تنوع کافی در خصوصیات، بهعنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. بر اساس روشی که در شرح مدل MPSIAC آمده است، همه لایههای اطلاعاتی مورد نیاز در محیط GIS تهیه شد و محاسبات لازم برای تهیه نقشه رسوبدهی انجام گرفت. نتیجه مدل مذکور با میانگین رسوبدهی سالانه حوضه مقایسه شد که 98.3 درصد همخوانی داشت. درگام بعد بهمنظور تعیین نقش پوشش گیاهی در کنترل رسوب، میزان پوشش اندازهگیری شده در واحدهای پوشش گیاهی با مقادیر پنج درصدی، بهصورت بدبینانه تا 25 درصد کاهش و در حالت خوشبینانه تا 25 درصد افزایش داده شد. تأثیر این تغییرات در عامل درصد خاک لخت نیز اعمال و نقشههای مربوطه تهیه شد. سپس مدل MPSIAC برای 10 وضعیت مختلف از نظر پوشش گیاهی، اجرا و مقدار تولید رسوب سالانه حوضه در هر مرحله محاسبه شد. نتایج تحقیق نشانداد که با تغییر درصد پوشش گیاهی و متعاقب آن درصد اراضی لخت، میزان رسوب بهمقدار قابل توجهی تغییر میکند، بهطوریکه با افزایش و کاهش پوشش گیاهی بهمیزان 25 درصد در منطقه تحقیق، مقدار تولید رسوب بهترتیب تا 29.6 درصد کاهش و تا 826.8 درصد افزایش داشت.