علی محمد قائمی نیا
چکیده
یکی از مناظر طبیعی که در حوزههای آبخیز مناطق خشک و بیابانی مشاهده میشود، تجمع ماسههای روان در داخل و اطراف گیاهان است که بهمرور زمان باعث شکلگیری تودههایی از ماسه میشود. در زبان عربی به این شکل از اراضی، «النَّبکَة» گفته میشود که بهمعنای تپه کوچک و پشته است. این واژه از زبان عربی وارد زبان انگلیسی ...
بیشتر
یکی از مناظر طبیعی که در حوزههای آبخیز مناطق خشک و بیابانی مشاهده میشود، تجمع ماسههای روان در داخل و اطراف گیاهان است که بهمرور زمان باعث شکلگیری تودههایی از ماسه میشود. در زبان عربی به این شکل از اراضی، «النَّبکَة» گفته میشود که بهمعنای تپه کوچک و پشته است. این واژه از زبان عربی وارد زبان انگلیسی و نیز زبان فارسی شده و در غالب متون علمی در این دو زبان، برای بیان این شکل از اراضی، بهترتیب از واژه nebkha و نبکا استفاده میشود. با بررسی متون علمی مشخص شد که شیوههای نوشتاری دیگری مانند nabkha، nebka، nabka و nabkhah نیز برای این واژه وجود دارد که این امر با تصاویر استفاده شده برای نشان دادن این پدیده، حاکی از آن است که منظور همه نویسندگان بیان نبکا بوده است. این تفاوتها در شیوه نوشتاری، باعث عدم دستیابی پژوهشگران به بیشترین تحقیقات صورت گرفته در مورد این پدیده میشود. علاوهبر این، عبارتهایی مانند coppice dune و phytogenic hillock نیز معادل با نبکا در متون یافت میشود. در این مقاله، استفاده از واژه نبکا در متون بهعنوان یکی از شکلهای اراضی بیابانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد، بهمنظور دستیابی به اطلاعات جامعتر در هنگام بررسی این پدیده از جنبههای مختلف مانند ژئومورفولوژی و اکولوژی، لازم است شیوههای مختلف نوشتاری و واژههای معادل آن جستجو شود.
سیده اکرم جویباری؛ حمیدرضا پیروان؛ پیمان رضائی؛ حمید غلامی
چکیده
کانون فرسایش بادی هندیجان در استان خوزستان و جنوب غرب کشور ایران قرار دارد. در دهه اخیر، با افزایش نرخ فرسایش و تمرکز کانونهای مهم گرد و غبار در این گستره، مطالعه غلظت و آلودگی فلزات سنگین در این منطقه اهمیت بسزایی یافته است. بدینمنظور، تعداد 33 نمونه خاک از این پهنه بر مبنای نوع کاربری با توزیع یکنواخت برداشت شد و مورد تحلیل ICP-MSS ...
بیشتر
کانون فرسایش بادی هندیجان در استان خوزستان و جنوب غرب کشور ایران قرار دارد. در دهه اخیر، با افزایش نرخ فرسایش و تمرکز کانونهای مهم گرد و غبار در این گستره، مطالعه غلظت و آلودگی فلزات سنگین در این منطقه اهمیت بسزایی یافته است. بدینمنظور، تعداد 33 نمونه خاک از این پهنه بر مبنای نوع کاربری با توزیع یکنواخت برداشت شد و مورد تحلیل ICP-MSS قرار گرفت. دادههای حاصل نشان میدهد که بیشترین میانگین غلظت فلزات بهترتیب متعلق به فلزات Cd<As<Cu<Pb<Zn<Ni<Cr است. شاخصهای غنیشدگی، شاخص زمینانباشت و عامل آلودگی نشان داد که بیشترین آلودگی در پهنه هندیجان بهترتیب متعلق به فلزات نیکل، کروم، آرسنیک، کادمیوم و سرب است. از سویی دیگر، ارزیابی خطر زیستمحیطی (RI) در پهنه مذکور نشان داده این منطقه دارای خطر زیستمحیطی کمی میباشد که در بین فلزات مورد مطالعه نیز بیشترین خطر زیستمحیطی متعلق به دو فلز آرسنیک و کادمیوم است. نتایج آزمون PCA نشان داد که فلزات نیکل، روی، مس و سرب دارای دو منشأ زمینزاد و انسانزاد بهصورت توام هستند و منشا فلزات آرسنیک و کادمیوم نیز فعالیتهای انسانی است. باتوجه به الگوی توزیع فلزات میتوان بیان کرد که فعالیتهای مرتبط با اسکله صیادی بحرکان از یک سو و سکوهای نفتی دور از ساحل میدان نفتی هندیجان از سویی دیگر، موجب تغلیظ فلزات نیکل، سرب، روی و مس در جنوب گستره مورد مطالعه شده است. فعالیتهای کشاورزی نیز غلظت فلزات کادمیوم و آرسنیک را در این گستره کنترل کرده، منشا غلظت کروم نیز پسابهای کشاورزی، آلودگیهای ترافیکی و آلودگیهای باقیمانده حاصل از جنگ هشت ساله عراق و ایران تعیین شد.
فاضل ایرانمنش؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
فعالیتهای تکتونیکی در شکلگیری، استقرار و تحول عوارض سطح زمین و همچنین، فرایندهای فرسایشی تأثیرگذار هستند. وجود چندین گسل و تاقدیس در غرب جلگه خوزستان نیز زمینهساز تحولاتی در تغییر مورفولوژی و استقرار عوارضی مانند تپههای ماسهای شدهاند. بنابراین، هدف از این پژوهش، شناخت و نحوه اثرگذاری فعالیتهای تکتونیکی ...
بیشتر
فعالیتهای تکتونیکی در شکلگیری، استقرار و تحول عوارض سطح زمین و همچنین، فرایندهای فرسایشی تأثیرگذار هستند. وجود چندین گسل و تاقدیس در غرب جلگه خوزستان نیز زمینهساز تحولاتی در تغییر مورفولوژی و استقرار عوارضی مانند تپههای ماسهای شدهاند. بنابراین، هدف از این پژوهش، شناخت و نحوه اثرگذاری فعالیتهای تکتونیکی بر مورفولوژی و رفتار تپههای ماسهای غرب جلگه خوزستان است. بدینمنظور، از نقشههای توپوگرافی با مقیاس 1:250000، تصاویر ماهوارهای لندست و IRS مربوط به سالهای 1991، 1998، 2002 و 2006 میلادی، اطلاعات زمینشناسی مانند لایه سازندهای زمینشناسی، ساختارهای زمینساختی (مانند گسلها، تاقدیسها و ناودیسها)، نقشه ژئومورفولوژی، محیطهای رسوبی و شبکه آبراههها بهعنوان ابزارهای پژوهش استفاده شد. همچنین، با اتکا به یافتههای میدانی و تکنیکهای ژئومورفیک به روش مقایسهای به تجزیه و تحلیل دادهها اقدام شد. نتایج حاصل از شاخصهای ژئومورفولوژی مانند ضریب پیچش و انتگرال هیپسومتری نشان داد، منطقه مورد مطالعه بهشدت از فعالیتهای تکتونیکی متأثر بوده و واحدهای مورفوتکتونیک مانند تاقدیسهای حمیدیه-اهواز، زینالعباس و تاقدیس ابوالغریب، نقش بهسزایی در نحوه استقرار و برای انتشار تپههای ماسهای دارند. با این وجود، عوامل ثانویه دیگری مانند جهت وزش باد و الگوی جریان رودخانه کرخه تا حدودی باعث بهمخوردگی روند کلی تپههای ماسهای و ایجاد فرسایش و انتقال رسوب از تپههای ماسهای به دشتهای سیلابی و کانونهای گرد و غبار اصلی و محلی در غرب جلگه خوزستان میشود. بنابراین، یافتههای این پژوهش میتواند به تأمین اطلاعات مورد نیاز برای حفاظت خاک در برابر فرسایش بادی در استان و بهخصوص در کانون شماره یک گرد و غبار (هورالعظیم) و کنترل فرسایش و رسوب در پایاب حوزه آبخیز رودخانه کرخه منجر شود.
مرتضی خداقلی؛ راضیه صبوحی
چکیده
فرسایش بادی یکی از بارزترین مصادیق و اصلیترین شناسههای جریان ویرانگر بیابانزایی محسوب شده و در شمار مهمترین مشکلات مانع راه توسعه و عمران در اغلب کشورهای قرار گرفته است. نسبت سطوح مناطق تحت تأثیر فرسایش بادی در ایران بیش از شش برابر متوسط جهانی است. از اینرو، هدف این پژوهش، پهنهبندی اقلیمی منطقه غرب و جنوب غرب کشور ...
بیشتر
فرسایش بادی یکی از بارزترین مصادیق و اصلیترین شناسههای جریان ویرانگر بیابانزایی محسوب شده و در شمار مهمترین مشکلات مانع راه توسعه و عمران در اغلب کشورهای قرار گرفته است. نسبت سطوح مناطق تحت تأثیر فرسایش بادی در ایران بیش از شش برابر متوسط جهانی است. از اینرو، هدف این پژوهش، پهنهبندی اقلیمی منطقه غرب و جنوب غرب کشور با تکیه بر عوامل باد است. در این بررسی، 77 متغیر اقلیمی در بازههای زمانی ماهانه و سالانه از ایستگاههای هواشناسی وابسته به سازمان هواشناسی کشور در داخل و مناطق مجاور منطقه مورد بررسی انتخاب و برای کاهش تعداد متغیرها و تعیین عوامل موثر از تحلیل عاملی بهروش تجزیه مولفههای اصلی با دوران واریماکس استفاده شد. سپس، توزیع مکانی امتیازات عاملی در محیط Surfer ver10 ترسیم شد. نتایج تحلیل عاملی، شش عامل دمای گرمایشی-بارش، متوسط سرعت باد، سرعت باد غالب، رطوبت نسبی، سریعترین سرعت باد و تابش را شناسایی کرد که این عوامل بهترتیب 24.01، 19.78، 14.65، 12.66، 9.85 و 3.09 درصد و در مجموع 84 درصد واریانس دادهها را شامل میشوند. در این منطقه، هفت پهنه اقلیمی بهروش وارد تعیین شد که شامل ناحیه معتدل مدیترانهای با بادهای نسبتاً سریع، ناحیه گرم و نیمهخشک با بادهای سریع، ناحیه گرم و نسبتاً خشک با هوای آرام، ناحیه بسیار گرم و خشک و بادی با بادهای سریع، ناحیه بسیارگرم و خشک و بادی، ناحیه نسبتاً گرم و نیمهخشک با هوای آرام، ناحیه بسیارگرم و خشک و شرجی با بادهای نسبتاً سریع است که بهترتیب 17، 10.5، 15.1، 22.1، 7.9، 9.9 و 17.4 درصد از مساحت را در منطقه مورد مطالعه به خود اختصاص میدهند.