باقر قرمز چشمه؛ رحیم کاظمی؛ مجتبی نساجی زواره
چکیده
شناخت و تحلیل رفتار شاخصهای کم، پیشنیاز برنامهریزی مدیریت منابع آب و مدیریت کشت در مناطق خشک و نیمهخشک است. هدف از این پژوهش، تحلیل جریان کم و ارائه روابط منطقهای با هدف شناسایی مناطق آسیبپذیر میباشد. بهطور کلی در بالادست، جریان متاثر از بارش بوده، به سمت پایاب و پاییندست، جریان رودخانه پایدارتر میشود. ...
بیشتر
شناخت و تحلیل رفتار شاخصهای کم، پیشنیاز برنامهریزی مدیریت منابع آب و مدیریت کشت در مناطق خشک و نیمهخشک است. هدف از این پژوهش، تحلیل جریان کم و ارائه روابط منطقهای با هدف شناسایی مناطق آسیبپذیر میباشد. بهطور کلی در بالادست، جریان متاثر از بارش بوده، به سمت پایاب و پاییندست، جریان رودخانه پایدارتر میشود. در این تحقیق، ابتدا، با بررسی دادههای دبی روزانه ایستگاههای آبسنجی موجود در آبخیز کرخه، تعداد 26 ایستگاه با دوره مشترک آماری انتخاب شد. سری زمانی روزانه دبی جریان، برای هر سال ایجاد شد. سپس، دبیهای کمینه با پایه زمانی سه، پنج، هفت، 10، 15، 30 و 60 روزه و دبی متوسط سالانه برای هر سال و هر ایستگاه استخراج شد. یک شاخص جدید، با عنوان "شاخص کاهش" تعریف شد. سپس، روند شاخص جریان کم و تحلیل منطقهای آن انجام و روابط رگرسیون تک متغیره و چند متغیره بین پارامترهای مستقل ارتفاع، مساحت، شیب و فاصله تا خروجی زیرحوزه آبخیز منتهی به هر ایستگاه و شاخصهای وابسته جریان کم مربوط به آن ایستگاه استخراج و نتایج تحلیل شد. همچنین، میزان دقت شبیهسازی از طریق ضریب تعیین R2 برآورد شد. نتایج نشان داد، با افزایش فاصله از خروجی آبخیز کرخه به سمت بالادست، روند شاخص بیشتر و همچنین، در سرشاخهها، شاخص بهدست آمده، کمتر از پائیندست میباشد. این موضوع بیانگر آن است که سرشاخهها آسیبپذیرتر بوده، باید برای مدیریت بهتر منابع آب در سرشاخهها متمرکز شد.
سعید جهانبخش اصل؛ بهروز ساری صراف؛ طیب رضیی؛ اکرم پرنده خوزانی
چکیده
برای پایش روند تغییرات زمانی و مکانی برف در مناطق برفگیری مانند زاگرس نیاز به دادههای درازمدت برف با دقت مکانی بالا است، در حالی که در بیشتر ایستگاههای منطقه زاگرس اندازهگیری برف یا انجام نشده و یا آمار آن در دسترس نیست. از اینرو، در این پژوهش برای بررسی تغییرات زمانی و مکانی فصل برفی در منطقه زاگرس از دادههای روزانه ...
بیشتر
برای پایش روند تغییرات زمانی و مکانی برف در مناطق برفگیری مانند زاگرس نیاز به دادههای درازمدت برف با دقت مکانی بالا است، در حالی که در بیشتر ایستگاههای منطقه زاگرس اندازهگیری برف یا انجام نشده و یا آمار آن در دسترس نیست. از اینرو، در این پژوهش برای بررسی تغییرات زمانی و مکانی فصل برفی در منطقه زاگرس از دادههای روزانه عمق برف ERA-Interim/Land در دوره آماری 2010-1979 میلادی استفاده شد. سپس، برای هر سال آبی (اکتبر تا سپتامبر سال بعد) از دوره آماری مورد مطالعه، نخستین تاریخی که در آن بیش از یک سانتیمتر برف ریزش کرده، بهعنوان نخستین روز برفی و آخرین تاریخی که بیش از یک سانتیمتر برف دریافت کرده است، بهعنوان آخرین روز برفی سال و فاصله زمانی میان این دو تاریخ نیز بهعنوان فصل برفی سال تعریف شد. شیب تغییرات روند سریهای زمانی زمان آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی نقاط مختلف منطقه مورد مطالعه با استفاده از رگرسیون خطی و برآوردگر خطی سن برآورد و معنیداری آنها به کمک آزمون من-کندال آزمون شد. افزون بر این، میانگین تاریخهای آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی در دهههای مختلف دوره مورد مطالعه با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین، ارتباط بین تاریخهای آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی در منطقه با ارتفاع، طول و عرض جغرافیایی آزمون شد. نتایج نشان داد که الگوی توزیع مکانی تاریخ نخستین و آخرین ریزش برف و طول فصل برفی منطقه مورد مطالعه با طول و عرض جغرافیایی و ارتفاع ایستگاهها رابطه معنیداری دارد. بررسی روند تغییرات زمانی پارامترهای یاد شده نیز نشان داد که در بخش گستردهای از زاگرس زمان آغاز نخستین بارش برف سال به تاخیر افتاده است و زمان ریزش آخرین برف سال نیز پیش افتاده است. پس، افتادن نخستین بارش برف سال و پیش افتادن آخرین بارش برف سال باعث کوتاهتر شدن طول فصل برفی در منطقه شده است. بخش بزرگی از این روند کاهشی نتیجه کاهش شدید و معنیدار سری زمانی زمان آخرین برف سال است که با شیب تندی کاهشیافته و خود را از ماه مارس به ماههای آوریل و ژانویه منتقل کرده است.
سعید جهانبخش؛ بهروز ساری صراف؛ عبدالمحمد غفوری روزبهانی؛ سیما رحیمی بندرآبادی
چکیده
خشکسالی هیدرولوژیک از روشهای مختلف قابل بررسی میباشد. یکی از راههای متداول، استفاده از شاخصهای جریان حداقل است. در این مطالعه بهمنظور بررسی ماهیت، تعیین مناطق همگن، استخراج روابط منطقهای و همچنین، بررسی روند جریان حداقل حوزه آبخیز کرخه، از دادههای 13 ایستگاه هیدرومتری در دوره آماری 2000-1960 استفاده شد. پس از کنترل ...
بیشتر
خشکسالی هیدرولوژیک از روشهای مختلف قابل بررسی میباشد. یکی از راههای متداول، استفاده از شاخصهای جریان حداقل است. در این مطالعه بهمنظور بررسی ماهیت، تعیین مناطق همگن، استخراج روابط منطقهای و همچنین، بررسی روند جریان حداقل حوزه آبخیز کرخه، از دادههای 13 ایستگاه هیدرومتری در دوره آماری 2000-1960 استفاده شد. پس از کنترل کمی و کیفی و بازسازی دادهها، با استفاده از منحنیهای تداوم جریان شاخصهای Q75 ،Q90 و Q95 و با تحلیل فراوانی جریان کم 10 و 30 روزه شاخصهای Q10,5، Q10,50، Q10,100، Q30,5، Q30,50 و Q30,100 و چند شاخص دیگر استخراج شد. سپس به کمک برخی عوامل فیزیوگرافی، اقلیمی، زمینشناسی و پوشش گیاهی به تجزیه و تحلیل منطقهای این شاخصها پرداخته شد. برای این منظور از روش تحلیل خوشهای مرتبهای و رگرسیون گام به گام استفاده شد. در نهایت نیز سری زمانی شاخصها از لحاظ وجود روند ارزیابی شد. نتایج نشان میدهد که از بین شاخصهای محاسبه شده Q95 و Q10,100 کمترین مقدار را دارند که با افزایش دوره بازگشت مقادیر این شاخصها کاهش مییابد. از طرف دیگر سالهای 1999-1998، 2000-1999 و 2001-2000 در اکثر ایستگاهها شدیدترین و طولانیترین خشکسالیها را تجربه کردهاند. بررسی توزیع مکانی شاخصها نیز بیانگر وضعیت بهتر قسمتهای جنوب شرقی حوضه نسبت به مناطق شمالی و جنوبی حوضه از نظر خشکی میباشد. نتایج آنالیز خوشهای منطقه را به دو واحد همگن تقسیم کرد که در هر یک از این واحدها و در کل منطقه روابط منطقهای با سطح معنیداری 0.01 استخراج شد که بررسی این روابط نشان میدهد که در منطقه یک عامل ارتفاع، در منطقه دو تراکم زهکشی و در کل منطقه عامل مساحت و تراکم زهکشی بیشترین تاثیر را دارند. از طرف دیگر طبق آماره اسپیرمن و من کندال جریان حداقل در سرشاخههای حوضه دارای روند منفی طی دوره آماری میباشند.