مجتبی سلیمانی ساردو؛ اسماعیل سیلاخوری
چکیده
پدیده تغییر کاربری اراضی از مخاطرات محیطی و بحرانهای اکولوژیکی است که امروزه بشر با آن روبرو است. اطلاع از نسبت کاربریها و نحوه تغییرات آن در گذر زمان یکی از مهمترین موارد در برنامهریزیها مدیریتی است. هدف از این پژوهش، آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی حوزه آبخیز جیرفت در مقاطع زمانی 1997، 2008 و 2018 میلادی و پیشبینی ...
بیشتر
پدیده تغییر کاربری اراضی از مخاطرات محیطی و بحرانهای اکولوژیکی است که امروزه بشر با آن روبرو است. اطلاع از نسبت کاربریها و نحوه تغییرات آن در گذر زمان یکی از مهمترین موارد در برنامهریزیها مدیریتی است. هدف از این پژوهش، آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی حوزه آبخیز جیرفت در مقاطع زمانی 1997، 2008 و 2018 میلادی و پیشبینی آن در سال 2040 میلادی است. برای این منظور، تصاویر ماهوارهای لندست سنجنده TM و OLI در هر یک از مقاطع زمانی تهیه شد و در محیط نرمافزار ENVI، از نظر اتمسفری و رادیومتریکی تصحیح شد. در گام بعد، ترکیب کاذب رنگی و همچنین، نقشه شاخص پوشش گیاهی NDVI برای هر یک از سالهای مزبور تهیه شد. سپس، با استفاده از طبقهبندی نظارت شده و روش بیشینه احتمال، نقشههای کاربری اراضی هر یک از مقاطع زمانی بهدست آمد. در ادامه، نقشههای کاربری اراضی بهدست آمده به فرمت مناسب مدل LCM تبدیل شد و تغییرات کاربری اراضی مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت، با استفاده از زنجیره مارکوف و نرمافزار IDRISI، کاربری اراضی سال 2040 میلادی پیشبینی شد. نتایج پژوهش نشان داد که استخراج نقشههای کاربری اراضی با استفاده از طبقهبندی نظارت شده با ضریب کاپای بیش از 0.76 در هر یک از تصاویر، دقت قابل قبولی داشته است. بررسی تغییرات کاربری اراضی در حوزه آبخیز جیرفت نشان داد، بین سالهای 1997 تا 2018 میلادی مناطق شهری (169.5 درصد)، اراضی کشاورزی (6.8 درصد)، شورهزارها و اراضی بایر (119.8 درصد) افزایش و اراضی جنگلی (32.8 درصد) کاهش یافته است و پیشبینی میشود که با ادامه روند مدیریت فعلی، مناطق شهری و اراضی کشاورزی و اراضی بایر در دوره آتی افزایش و اراضی جنگلی و باغی کاهش یابند که نیازمند تمهیدات مناسب مدیریتی با رعایت توان بومشناختی سرزمین و توجه به اصول توسعه پایدار در این ناحیه خواهد بود.
عبدالواحد خالدی درویشان؛ جلال فرجی؛ لیلا غلامی؛ محسن خورسند
چکیده
پویایی عوامل فرسایندگی باران (R)، مدیریت زراعی (C) و فرسایشپذیری خاک (K) در مقایسه با دیگر عوامل (توپوگرافی، LS و مدیریت اراضی، P)، مهمترین نکته در برآورد صحیح فرسایش خاک در پایههای زمانی مختلف است. برآوردهای مکانی-زمانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز معرف-زوجی بهدلیل کارکردهای آموزشی آنها و نیز امکان تعمیم نتایج برای مناطق بزرگتری ...
بیشتر
پویایی عوامل فرسایندگی باران (R)، مدیریت زراعی (C) و فرسایشپذیری خاک (K) در مقایسه با دیگر عوامل (توپوگرافی، LS و مدیریت اراضی، P)، مهمترین نکته در برآورد صحیح فرسایش خاک در پایههای زمانی مختلف است. برآوردهای مکانی-زمانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز معرف-زوجی بهدلیل کارکردهای آموزشی آنها و نیز امکان تعمیم نتایج برای مناطق بزرگتری از کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، در پژوهش حاضر ضمن بررسی پویایی عوامل R، C و K در حوزه آبخیز معرف-زوجی خامسان، نقشه توزیعی فرسایش خاک در مقیاسهای زمانی فصلی و سالانه با استفاده از مدل RUSLE برای دو سال آبی 95-1394 و 97-1396 تهیه شد. نتایج نشان داد که فرسایش خاک در فصل زمستان با مقادیر 3.94 و 4.59 تن در هکتار بهترتیب حدود 49 و 74 درصد از کل فرسایش سال را به خود اختصاص داد. در نظر گرفتن شرایط ذوب در محاسبه عامل K برای فصل زمستان همراه با فقدان پوشش گیاهی در این فصل منجر به برآورد بیشتر فرسایش خاک نسبت به دیگر فصول شد. این نتایج با دادههای هدررفت خاک کرتها در رگبارهای ثبت شده در فصول مختلف و همچنین، غلظت بیشتر رسوبات معلق در رودخانهها بهویژه در اسفند ماه تطابق دارد. در سال آبی 95-1394 توزیع بارندگیها در فصل پاییز به مراتب بیشتر از فصل بهار بود و لذا، فرسایش خاک فصل پاییز حدود 33 درصد از کل فرسایش سال را به خود اختصاص داد. در سال آبی 97-1396 اگرچه متوسط فرسایش خاک سالانه کمتر بود، اما بهدلیل توزیع بیشتر بارندگیهای فرساینده در فصل زمستان و همزمان با فقدان پوشش گیاهی روی سطح خاک و نیز ذوب خاک، شدت فرسایش فصل زمستان بسیار بالا بود.
علی جعفری؛ داود نیککامی؛ اسماعیل عباسی؛ فاطمه توکلی راد
چکیده
عدم وجود مدیریت صحیح استفاده از اراضی در یک حوزه آبخیز، تأثیرات نامناسبی بر منابع موجود در آن دارد. برای کاهش اثرات محیطی و اقتصادی فرسایش که ناشی از سوء مدیریت در استفاده از اراضی است، نیاز به تدابیری در حوزههای آبخیز است. بهینهسازی کاربری اراضی یکی از راه کارهای مناسب برای دستیابی به توسعه پایدار و کاهش هدررفت منابع میباشد. ...
بیشتر
عدم وجود مدیریت صحیح استفاده از اراضی در یک حوزه آبخیز، تأثیرات نامناسبی بر منابع موجود در آن دارد. برای کاهش اثرات محیطی و اقتصادی فرسایش که ناشی از سوء مدیریت در استفاده از اراضی است، نیاز به تدابیری در حوزههای آبخیز است. بهینهسازی کاربری اراضی یکی از راه کارهای مناسب برای دستیابی به توسعه پایدار و کاهش هدررفت منابع میباشد. هدف از انجام این پژوهش، تعیین سطح بهینه کاربری اراضی بهمنظور افزایش درآمد ساکنین و کاهش میزان اثرات فرسایش در حوزه آبخیز سد سنا است. بهمنظور رسیدن به توسعه و بهکارگیری روشی بهمنظور ترسیم الگوی بهینه استفاده از اراضی برای داشتن حداقل فرسایش و افزایش درآمد کاربران، با استفاده از مدل برنامهریزی چند هدفی متناسب با شکل توابع هدف و محدودیتها گزینههای بهینه تعیین و ارائه شد. در این رابطه، مدل برنامهریزی خطی برای سه سناریوی مختلف وضعیت کنونی کاربریها، وضعیت کنونی کاربریها با اعمال مدیریت اراضی و وضعیت استاندارد کاربریها و مطابق با اصول و معیارهای علمی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، سطح کاربریهای فعلی برای کاهش میزان فرسایش و افزایش درآمد ساکنین حوضه مناسب نبوده و در شرایط بهینه باید تغییر کند. همچنین، نتایج حاصله از میزان سود و فرسایش نشان داد، در صورت بهینهسازی کاربری اراضی، میزان فرسایش در شرایط فعلی، با اعمال مدیریت اراضی در کاربریهای فعلی و در شرایط استاندارد بهترتیب 5.3 ، 31.7 و 43.4 درصد کاهش و میزان سود بهترتیب 47.73، 242.57 و 242.57 درصد افزایش مییابد.
داود نیککامی؛ هادی چمحیدر؛ محمدحسین مهدیان؛ ابراهیم پذیرا
چکیده
اثرات محیطی و اقتصادی فرسایش خاک ناشی از سوء مدیریت در استفاده از اراضی واقع در یک حوزه آبخیز است. اگرچه متوقف کردن کامل فرسایش خاک تا حد شرایط طبیعی امکان پذیر نیست، ولی مهار آن در قالب طرحهای مدیریت جامع آبخیز یک نیاز مبرم است.با توجه به اینکه در منابع علمی، هدر رفت عناصر غذایی با استفاده از مدلهای بهینهسازی مورد ارزیابی قرار ...
بیشتر
اثرات محیطی و اقتصادی فرسایش خاک ناشی از سوء مدیریت در استفاده از اراضی واقع در یک حوزه آبخیز است. اگرچه متوقف کردن کامل فرسایش خاک تا حد شرایط طبیعی امکان پذیر نیست، ولی مهار آن در قالب طرحهای مدیریت جامع آبخیز یک نیاز مبرم است.با توجه به اینکه در منابع علمی، هدر رفت عناصر غذایی با استفاده از مدلهای بهینهسازی مورد ارزیابی قرار نگرفته است، هدف اصلی این پژوهش، تعیین سطح بهینه کاربری اراضی بهمنظور کاهش میزان فرسایش و هدررروی عناصر غذایی خاک و ارتقاء درآمد ساکنینیک حوضه است. برای این منظور، حوزه آبخیز ابوالعباس واقع در شمال شرق استان خوزستان، بهعنوان منطقه مورد تحقیق انتخاب شد. مدل برنامهریزی خطی چند هدفی برای سه گزینه مختلف وضعیت کنونی کاربریها و بدون اعمال مدیریت اراضی، وضعیت کنونی کاربریها و اعمال مدیریت اراضی و وضعیت استاندارد کاربریها و مطابق با اصول و معیارهای علمی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد سطح کاربریهای فعلی برای کاهش میزان فرسایش و هدرروی عناصر غذایی و افزایش درآمد ساکنین حوضه مناسب نبوده و در شرایط بهینه باید تغییر نماید. در شرایط بهینه، سطح اراضی جنگلی و باغی بهترتیب 1.81 و 55.7 درصد افزایش، سطح اراضی مرتعی بدون تغییر و سطح اراضی کشت آبی و دیم بهترتیب 67.5 و 31.4 درصد کاهش مییابد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در صورت بهینهسازی کاربری اراضی در شرایط فعلی و بدون اعمال مدیریت اراضی، میزان فرسایش، هدرروی عناصر غذایی و درآمد خالص کل حوضه بهترتیب 3.2 درصد کاهش، 2.5 درصد کاهش و 29.7 درصد افزایش، در صورت اعمال مدیریت اراضی در داخل سطوح فعلی کاربریها، به ترتیب 35.3 درصد کاهش، 70.2 درصد کاهش و 37.2 درصد افزایشو در شرایط استاندارد کاربریها به ترتیب 47.2 درصد کاهش، 70.4 درصد کاهش و 41.8 درصد افزایش مییابد. نتایج بهدست آمده از تحلیل حساسیت نیز نشان داد که تغییر در سطح اراضی باغی و آبی، بیشترین تاثیر در افزایش درآمد خالص و کاهش فرسایش و هدرروی عناصر غذایی خاک در حوزه آبخیز ابوالعباس را داشته است.
رضا بیات؛ باقر قرمزچشمه؛ حسینقلی رفاهی
چکیده
شدت فرسایش خاک و تولید رسوب به عوامل مختلفی وابسته است. پوشش گیاهی از جمله عواملی است که بیش از سایر عوامل تاثیرگذار بر فرسایش خاک، قابل تغییر است. در این تحقیق به بررسی نقش پوشش گیاهی بهعنوان عامل تاثیرپذیر از مدیریت اراضی در تولید رسوب پرداخته شده است. حوزه آبخیز طالقان بهدلیل دارا بودن دادههای مورد نیاز و تنوع کافی در خصوصیات، ...
بیشتر
شدت فرسایش خاک و تولید رسوب به عوامل مختلفی وابسته است. پوشش گیاهی از جمله عواملی است که بیش از سایر عوامل تاثیرگذار بر فرسایش خاک، قابل تغییر است. در این تحقیق به بررسی نقش پوشش گیاهی بهعنوان عامل تاثیرپذیر از مدیریت اراضی در تولید رسوب پرداخته شده است. حوزه آبخیز طالقان بهدلیل دارا بودن دادههای مورد نیاز و تنوع کافی در خصوصیات، بهعنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. بر اساس روشی که در شرح مدل MPSIAC آمده است، همه لایههای اطلاعاتی مورد نیاز در محیط GIS تهیه شد و محاسبات لازم برای تهیه نقشه رسوبدهی انجام گرفت. نتیجه مدل مذکور با میانگین رسوبدهی سالانه حوضه مقایسه شد که 98.3 درصد همخوانی داشت. درگام بعد بهمنظور تعیین نقش پوشش گیاهی در کنترل رسوب، میزان پوشش اندازهگیری شده در واحدهای پوشش گیاهی با مقادیر پنج درصدی، بهصورت بدبینانه تا 25 درصد کاهش و در حالت خوشبینانه تا 25 درصد افزایش داده شد. تأثیر این تغییرات در عامل درصد خاک لخت نیز اعمال و نقشههای مربوطه تهیه شد. سپس مدل MPSIAC برای 10 وضعیت مختلف از نظر پوشش گیاهی، اجرا و مقدار تولید رسوب سالانه حوضه در هر مرحله محاسبه شد. نتایج تحقیق نشانداد که با تغییر درصد پوشش گیاهی و متعاقب آن درصد اراضی لخت، میزان رسوب بهمقدار قابل توجهی تغییر میکند، بهطوریکه با افزایش و کاهش پوشش گیاهی بهمیزان 25 درصد در منطقه تحقیق، مقدار تولید رسوب بهترتیب تا 29.6 درصد کاهش و تا 826.8 درصد افزایش داشت.
روانبخش رئیسیان؛ امیرحسین چرخابی؛ محمد نکوییمهر
چکیده
یکی از عوامل اصلی تشدید کننده فرسایش خاک در حوزههای آبخیز، عدم مدیریت اراضی از جمله چرای شدید و تبدیل اراضی مرتعی به زراعی دیم است که متأسفانه این موضوع در مورد حوزه کارون نیز صدق میکند. لذا بهمنظور بررسی تأثیر نوع کاربری اراضی بر هدررفت خاک، اقدام به بررسی و تعیین میزان تلفات خاک تحت دو نوع مدیریت چرای شدید و زراعت دیم، در ...
بیشتر
یکی از عوامل اصلی تشدید کننده فرسایش خاک در حوزههای آبخیز، عدم مدیریت اراضی از جمله چرای شدید و تبدیل اراضی مرتعی به زراعی دیم است که متأسفانه این موضوع در مورد حوزه کارون نیز صدق میکند. لذا بهمنظور بررسی تأثیر نوع کاربری اراضی بر هدررفت خاک، اقدام به بررسی و تعیین میزان تلفات خاک تحت دو نوع مدیریت چرای شدید و زراعت دیم، در حوزه آبخیز رودخانة گرگک واقع در حوزه آبخیز شمالی رودخانه کارون (در محدوده استان چهارمحال و بختیاری) گردید. در این تحقیق با بهرهگیری از یک دستگاه بارانساز، در پنج نقطه از حوزة آبخیز مزبور، تعداد 180 واقعه باران مصنوعی با شدت 40 میلیمتر در ساعت و تداوم 30 دقیقه ایجاد و میزان تلفات خاک ناشی از هر بارش در دو نوع مدیریت کشت دیم و چرای شدید در شرایط رطوبتی هوای خشک و مرطوب (ظرفیت زراعی) و در سه طبقه شیب (10 تا20، 20 تا30 و 30 تا40 درصد) اندازهگیری شد. نتایج حاکی از آن است که نسبت میزان تلفات خاک در اراضی تحت چرای شدید به اراضی تحت کشت دیم در شرایط رطوبتی هوای خشک، 45.6 و در حالت مرطوب برابر با 2.33 بوده است. در شیبهای مختلف نیز مقدار تلفات خاک در مدیریت چرای شدید بیش از اراضی تحت زراعت دیم مشاهده گردید بهنحوی که این نسبت در طبقههای شیب 10 تا20، 20 تا 30 و 30 تا 40 درصد بهترتیب 4.77، 5.19 و 2.34 بوده است. در مجموع مقدار تلفات خاک در اراضی تحت مدیریت چرای شدید 3.38 برابر تلفات خاک در مدیریت کشت دیم بوده است.