محمدجعفر سلطانی؛ بهارک معتمدوزیری؛ علی اکبر نوروزی؛ حسن احمدی؛ جمال مصفایی
چکیده
مقدمهپدیده گرد و غبار، از حوادث طبیعی است که بهصورت وسیعی در سطح جهان بهخصوص در مناطق خشک رخ میدهد. از عوامل اصلی و موثر در رخداد این پدیده، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی مناطق تحت تاثیر آن است. هدف این پژوهش، تحلیل روابط علت و معلولی رویدادهای گرد و غبار در منطقه هندیجان با رویکرد چارچوب پیشران-فشار-وضعیت-اثر-پاسخ (DPSIR) ...
بیشتر
مقدمهپدیده گرد و غبار، از حوادث طبیعی است که بهصورت وسیعی در سطح جهان بهخصوص در مناطق خشک رخ میدهد. از عوامل اصلی و موثر در رخداد این پدیده، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی مناطق تحت تاثیر آن است. هدف این پژوهش، تحلیل روابط علت و معلولی رویدادهای گرد و غبار در منطقه هندیجان با رویکرد چارچوب پیشران-فشار-وضعیت-اثر-پاسخ (DPSIR) است.مواد و روشهافرایندDPSIR ، تحلیلی مبتنی بر رابطه علت-معلولی عوامل، برای سیاستگذاری و برنامهریزی مدیریتی است. چارچوب DPSIR یک چارچوب تفکر سیستمی است که فرض میکند، رابطههای علت و معلولی بین سیستمهای محیطی و اقتصادی-اجتماعی وجود دارد. این چارچوب مفهومی، چرخهای از دلایل و نتایج را برای تلفیق مناسب دادهها و اطلاعات پایه اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی بهکار میگیرد و ارتباط فرایندهای محیط زیست را با عوامل انسانی مشخص ساخته و همچنین، منجر به درک ارتباط سطوح سیاستگذاری و مطالعات محیط زیست میشود. در این پژوهش، روند هر مولفه DPSIR نیز با اعمال معیارهای کمی برای دوره زمانی 2019-2007 مورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج و بحثنتایج تحقیق نشان داد که شاخص کل همه مؤلفههای DPSIR، برای دوره مورد مطالعه روند صعودی دارند. شیب روند مربوط به مولفههای D، P، S، I و R بهترتیب برابر با 0.06، 0.03، 0.02، 0.05 و 0.02 بوده است. اگرچه برخی از پاسخهای انجام شده برای کاهش تاثیر سایر مؤلفههای DPSIR در جهت بهبود وضعیت گرد و غبار اتخاذ شدهاند، ولی نتایج تحقیق و روند تغییرات نشان میدهند که کافی و یکپارچه نبودهاند. همچنین، در این پژوهش، انواع پاسخهای مربوط به مولفههای نیروی محرکه، فشار، وضعیت و اثرات شناسایی شد. نتایج نشان داد که غلظت گرد و غبار و روزهای غبارآلود منطقه در طول دوره مطالعه افزایش یافته و توجه بیشتری به پاسخهای واکنشی و تمرکز کمتری بر پاسخهای پیشگیرانه شده است. همچنین، توجه به پاسخ بالا بردن راندمان آبیاری بهدلیل همبستگی زیاد بین وضعیت غلظت گرد و غبار و عوامل فشار از جمله میزان بارندگی، رطوبت خاک و بهرهبرداری از منابع آب در منطقه پژوهش، ضروری است. توجه ویژه به توسعه سامانههای استحصال آب بهعنوان یکی از مهمترین پاسخهای مدیریتی بهدلیل وجود همبستگی منفی و زیاد با وضعیت گرد و غبار در طول سالهای پژوهش و تامین مناسب و پایدار منابع آبی با کاهش و به حداقل رساندن سدهای انحرافی پاییندست سدهای کوثر و آسک، بهدلیل افزایش غلظت گرد و غبار با افزایش عملیات انحراف سیلاب و احداث سدهای مخزنی و انحرافی از سال 1389، اهمیت دارد. در نظر گرفتن حقابه تالابها در منطقه با هدف جلوگیری از خشک شدن تالابها و ایجاد کانون گرد و غبار بهویژه در غرب شهرستان هندیجان و دقت در انتخاب گونه گیاهی مناسب و همچنین، انجام عملیات بیابانزدایی (کاشت نهال، مالچپاشی، احداث بادشکن) سازگار با شرایط اکولوژیکی منطقه بهدلیل همبستگی منفی بین عملیات بیابانزدایی و کاهش غلظت گرد و غبار از سال 1394 میتواند به بهبود وضعیت گرد و غبار در منطقه تحقیق کمک نماید.نتیجهگیریدر این راستا، توصیه میشود به نیروهای محرک (D) و فشارها (P) پاسخ داده شود، تا ضمن بهبود شرایط و اثرات نامطلوب ناشی از آن، پیشرانها و فشارهای ایجادکننده وضعیت فعلی نیز قابلکنترل باشند. بر این اساس، اجرای ناقص پاسخها، دلیل دیگری برای عدم دستیابی به اهداف مدیریتی و نامطلوبتر شدن وضعیت و تعداد روزهای غبارآلود است. همچنین، اجرای برنامه یکپارچه مدیریت حوزه آبخیز در شهرستان هندیجان از طریق تدوین برنامه مشترک آب، کشاورزی و منابع طبیعی در بالادست حوزه آبخیز بهمنظور تبیین اقدامات موثر زنجیره تولید، توزیع و مصرف آب پیشنهاد میشود.
پروانه محمودی؛ بهارک معتمدوزیری؛ مجید حسینی؛ حسن احمدی؛ عطا امینی
چکیده
این پژوهش بر شبیهسازی و مدیریت پاسخهای مختلف هیدرولوژیکی به تغییرات آب و هوایی تمرکز دارد. از مدل هیدرولوژیکی نیمهتوزیعی SWAT (ابزار ارزیابی خاک و آب) برای ارزیابی رواناب و بیلان آبی در اثر تغییرات اقلیمی در حوزه آبخیز سیمینه و زرینهرود استفاده شد. دوره شبیهسازی بین سالهای2014- 1990 انتخاب شد. نتایج ارزیابی مدل در دوره واسنجی و اعتبارسنجی ...
بیشتر
این پژوهش بر شبیهسازی و مدیریت پاسخهای مختلف هیدرولوژیکی به تغییرات آب و هوایی تمرکز دارد. از مدل هیدرولوژیکی نیمهتوزیعی SWAT (ابزار ارزیابی خاک و آب) برای ارزیابی رواناب و بیلان آبی در اثر تغییرات اقلیمی در حوزه آبخیز سیمینه و زرینهرود استفاده شد. دوره شبیهسازی بین سالهای2014- 1990 انتخاب شد. نتایج ارزیابی مدل در دوره واسنجی و اعتبارسنجی مدل با استفاده از مقادیر NS و R2 بهطور متوسط 75/0 بهدست آمد. با استفاده از ریزمقیاس نمایی آماری توسط مدلهای اقلیمی MIROC-ESM-CHEM، GFDL-ESM2M و NorESM1-M در مدل Lars-WG اطلاعات اقلیمی آینده تحت دو سناریو خوشبینانه RCP 2.6 و بدبینانه RCP8.5 به مدل وارد شدند. نتایج شبیهسازی اقلیمی نشان داد که میانگین دما در سناریوی خوشبینانه، بهطور متوسط C° 75/0 و در سناریوی بدبینانه بهطورمتوسط C° 45/1 افزایش خواهد یافت. بیشترین تغییرات رواناب در دوره آینده، مربوط به ماه می با m3 s-1 4/2 کاهش و ماه آوریل با m3 s-1 49/1 افزایش در سناریو خوشبینانه میباشد. همچنین در سناریو بدبینانه RCP8.5 در ماههای می و ژوئن بیشترین کاهش رواناب اتفاق افتاد. میزان تبخیرتعرق واقعی ماهانه در سناریو خوشبینانه با mm 3 افزایش و در سناریو بدبینانه با mm8 افزایش تأثیر منفی بر منابع آب در دسترس در حوزه آبخیز خواهد گذاشت. با برآورد تغییرات اقلیمی و تأثیر آن بر روی دبی جریان میتوان مدیریت مناسبتری را بر روی حوزه آبخیز سمینه و زرینه رود اعمال کرد.