مهتاب صفری شاد؛ محمود حبیب نژاد روشن؛ کریم سلیمانی؛ علیرضا ایلدرمی؛ حسین زینی وند
چکیده
بسیاری از مشکلات زیست محیطی، ناشی از تغییرات مولفههای اصلی چرخه هیدرولوژیکی است. با این حال، مدلسازی بیلان آب میتواند به درک بهتر از اجزای چرخه هیدرولوژیکی بهمنظور توسعه گزینههای مدیریتی مناسب، کمک کند. هدف پژوهش حاضر، محاسبه سه مولفه مهم بیلان آب سطحی با استفاده از مدل WetSpass و ارزیابی این مدل در حوزه آبخیز همدان، ...
بیشتر
بسیاری از مشکلات زیست محیطی، ناشی از تغییرات مولفههای اصلی چرخه هیدرولوژیکی است. با این حال، مدلسازی بیلان آب میتواند به درک بهتر از اجزای چرخه هیدرولوژیکی بهمنظور توسعه گزینههای مدیریتی مناسب، کمک کند. هدف پژوهش حاضر، محاسبه سه مولفه مهم بیلان آب سطحی با استفاده از مدل WetSpass و ارزیابی این مدل در حوزه آبخیز همدان، بهار واقع در استان همدان در مقیاس زمانی ماهانه است. با توجه به اهمیت تبخیر و تعرق در محاسبات بیلان آب، نقشههای تبخیر و تعرق خروجی مدل به تفکیک کاربریهای مختلف ارزیابی شدند. ارزیابی تغذیه آب زیرزمینی نیز با توجه به محاسبات دستی این متغیر برای سال 92-1391، انجام شد. سپس، نتایج ضریب همبستگی کرامر بین نقشههای توزیع مکانی رواناب، تبخیر و تعرق واقعی و تغذیه آب زیرزمینی، با نقشههای ورودی به مدل بررسی شد. بهطورکلی، نتایج ارزیابی مدل در این تحقیق نشان داد، ضریب تبیین میان رواناب مشاهداتی و شبیهسازیشده در دوره واسنجی و اعتبارسنجی بهترتیب برابر با 0.79 و 0.83 است. نتایج ارزیابی نقشههای تبخیر و تعرق خروجی مدل WetSpass، قابلیت مدل را در شبیهسازی رواناب، تبخیر و تعرق و تغذیه آب زیرزمینی با دقت قابل قبول تایید کرد. نتایج، حاکی از وجود ضریب همبستگی بالا بین مولفه تبخیر و تعرق با کاربری اراضی (0.54)، بافت خاک (0.45)، پتانسیل تبخیر و تعرق (0.42) و درجه حرارت (0.31) است. همچنین، نتایج نشان داد بین مولفه رواناب با کاربری اراضی (0.62) و بافت خاک (0.58) همبستگی بالا و بین مولفه تغذیه آب زیرزمینی با کاربری اراضی (0.32) و بافت خاک (0.34) همبستگی متوسط وجود دارد. بنابراین، کاربری اراضی و بافت خاک بهترتیب اولین و دومین عامل تاثیرگذار بر توزیع مولفههای بیلان سطحی بودند.
نورانگیز غلامی؛ کریم سلیمانی؛ عطاالله کاویان؛ وحید غلامی
چکیده
تخریب بستر و فعالیت در حریم رودخانهها از جمله فعالیتهای معدن، ساخت جاده، پل غیر استاندارد و غیره در اغلب موارد منجر به تشدید خطر وقوع سیلاب میشود. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثر فعالیتهای معدنی بر تعیین حریم کمی در بازهای از رودخانه هراز، سه راهی بلده محل الحاق نوررود تا ابتدای منطقه جنگلی ...
بیشتر
تخریب بستر و فعالیت در حریم رودخانهها از جمله فعالیتهای معدن، ساخت جاده، پل غیر استاندارد و غیره در اغلب موارد منجر به تشدید خطر وقوع سیلاب میشود. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثر فعالیتهای معدنی بر تعیین حریم کمی در بازهای از رودخانه هراز، سه راهی بلده محل الحاق نوررود تا ابتدای منطقه جنگلی کلرد به طول 40 کیلومتر پرداخته شده است. در این راستا، برای بررسی تغییرات سطوح فعالیتهای معدنی رودخانه در طی سالهای 1363 تا 1399 از تصاویر ماهوارهای، برای شبیهسازی رفتار هیدرولیکی رودخانه از مدل هیدرولیکی HEC-RAS و برای مقایسه تغییرات حریم رودخانه در بازه زمانی مطالعاتی از مدل DLSRS استفاده شده است. بدینترتیب، ابتدا تصایر ماهوارهای زمین مرجع و تکنیک تفسیر بصری برای تعیین سطح فعالیتهای معدنی بهکار گرفته شد. سپس، نقشه توپوگرافی با مقیاس 1:2000 بستر رودخانه در محیط الحاقیه HEC-GeoRAS (GIS) و مدل HEC-RAS برای شبیهسازی رفتار هیدرولیکی رودخانه مورد استفاده قرار گرفت و در نهایت، با برآورد پارامترهای پنجگانه مدل DLSRS، مقادیر حریم کمی رودخانه در فواصل زمانی 10 سال در بازه زمانی 1399-1300 تعیین شد. نتایج تغییرات سطوح فعالیتهای معدنی موید تغییرات ژئومتری بستر بازه مورد مطالعه از قبیل جابهجایی و تنگشدگی بوده است. نتایج بررسی عوامل تغییرات حریم نیز نشان داد که افزایش فعالیتهای انسانی و تغییر رژیم جریان رودخانه، سبب افزایش حریم کمی رودخانه میشود. نتایج پژوهش نشان داد که طی قرن اخیر هجری شمسی سطح معادن در محدوده مطالعاتی از 3.35 به 13.57 هکتار در سال 1399 افزایش یافته است که بیشینه توسعه آن در دهه1390 هجری شمسی بوده است. در نتیجه، حریم کمی رودخانه از نه متر در سال 1300 به 17 متر در سال 1399 افزایش یافته است.
حسن ایزانلو؛ کاکا شاهدی؛ کریم سلیمانی
چکیده
ارزیابی فلزات چسبیده به مواد معلق سیلابهای شهری، به مدیران اجازه میدهد تا اقداماتی در راستای بهبود کیفیت محیط شهری انجام دهند. در این پژوهش، به بررسی تغییرات مقدار غلظت فلزات سنگین سرب، روی و مس موجود در مواد معلق روانابها در حوزه آبخیز شهری بجنورد در دو فصل پاییز و بهار پرداخته شده است. به این منظور، تعداد 52 نمونه رواناب تهیه ...
بیشتر
ارزیابی فلزات چسبیده به مواد معلق سیلابهای شهری، به مدیران اجازه میدهد تا اقداماتی در راستای بهبود کیفیت محیط شهری انجام دهند. در این پژوهش، به بررسی تغییرات مقدار غلظت فلزات سنگین سرب، روی و مس موجود در مواد معلق روانابها در حوزه آبخیز شهری بجنورد در دو فصل پاییز و بهار پرداخته شده است. به این منظور، تعداد 52 نمونه رواناب تهیه شد. پس از آمادهسازی نمونهها، تفکیک رسوبات معلق با استفاده از کاغذ صافی واتمن و پس از توزین مقدار رسوبات موجود در رواناب، با استفاده از دستگاه جذب اتمی، مقدار فلزات سنگین محلول در رواناب و فلزات سنگین چسبیده به رسوبات معلق بر حسب ppb اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که مقدار وزنی رسوبات معلق در فصل بهار بیشتر از پاییز است. همچنین، نتایج حاکی از آن است که بیشینه غلظت فلزات سنگین غیرمحلول و چسبیده به رسوبات بیشتر از فلزات سنگین محلول در رواناب است. از سویی دیگر، نتایج بیانگر آن است که بیشینه میانگین غلظت فلزات روی و مس بهجز سرب چسبیده به رسوبات در فصل بهار بیشتر از پاییز است و از نظر مکانی غلظت فلزات روی و مس در نمونههای رسوبات معلق رواناب مسیل صندلآباد (FC3S) بیشتر بوده است، این در حالی است که در خصوص فلز سرب در نمونههای معابر و شبکه انهار (FB2S) مقدار غلظت بیشتر بوده است. لکن تفاوت مکانی دادهها برای فلزات سنگین چسبیده به رسوبات معلق از نظر آماری معنیدار نیست. همچنین، نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که همبستگی مثبت اما پایینی بین سرب و روی (0.166=r) در فصل پاییز و بین سرب و مس (0.271=r) در فصل بهار برقرار است. معنیداری این همبستگی با استفاده از تحلیل خوشهای به روش سلسله مراتبی مورد تایید قرار گرفت.
علیرضا معماری؛ کریم سلیمانی؛ محمود حبیب نژاد روشن؛ علی گلکاریان
چکیده
چکیدهمدلهای متعددی برای شبیهسازی سیلاب ورودی به مناطق شهری از بازه های روستایی طراحی شده که مدل EPASWMM یکی از آنها می باشد. حوزه آبخیز شهری مشهد (بازه های هیدرولوژیکی روستایی مشرف به شهر مشهد) با 8 زیرحوزه مستقل و با مساحت 2472 هکتار در جنوب شهر مشهد واقع شده و محدوده مورد مطالعه، منطقه مسکونی شهرک پایداری مشهد با مساحت 6/95 هکتار در پایین ...
بیشتر
چکیدهمدلهای متعددی برای شبیهسازی سیلاب ورودی به مناطق شهری از بازه های روستایی طراحی شده که مدل EPASWMM یکی از آنها می باشد. حوزه آبخیز شهری مشهد (بازه های هیدرولوژیکی روستایی مشرف به شهر مشهد) با 8 زیرحوزه مستقل و با مساحت 2472 هکتار در جنوب شهر مشهد واقع شده و محدوده مورد مطالعه، منطقه مسکونی شهرک پایداری مشهد با مساحت 6/95 هکتار در پایین دست زیرحوزه های M2، M3 و M4 میباشد. بدلیل دبی پیک زیاد سیلاب زیرحوزه های M2، M3 و M4 ، ظرفیت کانالهای انتقال شهری در منطقه شهرک پایداری کافی نبوده و پس از هر بارندگی، رواناب زیادی وارد مناطق مسکونی می شود. هدف از این پژوهش ارزیابی کارایی مدل EPASWMM در شبیهسازی رواناب میباشد. محدوده مطالعاتی به 12 واحد هیدرولوژیک (OUT1 الی OUT12) تفکیک شده وشبکه جمع آوری رواناب در قالب گره ها- کانالها وارد مدل شد. از چهار واقعه بارندگی برای ارزیابی و واسنجی مدل استفاده شده که در بخش واسنجی ، مقدار نمایه نش- ساتکلیف (NS) برای متغیر دبی در واقعه اول و سوم به ترتیب 94/0 و 92/0 و برای ارتفاع رواناب به ترتیب 9/0 و 86/0بوده و نشاندهنده بالابودن دقت شبیه سازی رواناب شهری با استفاده از مدل EPASWMM در هر دو متغیر میباشد. نتایج بخش ارزیابی مدل برای دو واقعه دوم و چهارم نشان میدهد که نمایه های (NS) و (R2) برای سه متغیر دبی، ارتفاع و سرعت رواناب به ترتیب از 78/0 تا 9/0 و 73/0 تا 89/0 متغیر بوده که نشاندهنده همبستگی زیاد دادههای مشاهده ای و شبیه سازی شده میباشد. سناریوهای کاهش سیلاب در واحدهای هیدرولوژیکی با توجه به نتایج شبیه سازی بررسی شده و نتایج نشان داد که اتصال- گره های کد 5 ، 8، 11 و 12 ظرفیت انتقال رواناب در سرعتهای بالا را نداشته و بر اساس نتایج روندیابی مدل، تغییر ابعاد گره و کانال انجام شده است.