هاجر ملکوتی؛ علیرضا شکوهی؛ حسن ذوالفقارزاده
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین استراتژی طراحی نیروگاه هستهای در مجاورت رودخانه با ارزیابی ریسک سیل بهعنوان پیششرط طراحی و برای سایت اتمی دارخوین در مجاورت رودخانه کارون در استان خوزستان بهعنوان مطالعه موردی انجام شده است. در این پژوهش، پس از نمونهگیری از فضای برازش یافته بر دبی جریان و با فیلتر کردن و حذف دبیهای سیلابی که از ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تعیین استراتژی طراحی نیروگاه هستهای در مجاورت رودخانه با ارزیابی ریسک سیل بهعنوان پیششرط طراحی و برای سایت اتمی دارخوین در مجاورت رودخانه کارون در استان خوزستان بهعنوان مطالعه موردی انجام شده است. در این پژوهش، پس از نمونهگیری از فضای برازش یافته بر دبی جریان و با فیلتر کردن و حذف دبیهای سیلابی که از رودخانه به دشت سیلابی سرریز نمیشوند، از مدل هیدرولیکی دو بعدی HECRAS برای تعیین عمق و سرعت جریان در محدوده سایت نیروگاه استفاده بهعمل آمد. تحلیل فراوانی عمق سیل شبیهسازی شده بهوسیله مدل هیدرولیکی نشان داد که توزیع فراوانی عمق جریان و سیلاب مولد آن با یکدیگر متفاوت هستند. طراحی ایمن سایت نیروگاه نیازمند در نظر گرفتن عدم قطعیت عوامل بسیاری است که استفاده از روشهای مرسوم را با مشکل مواجه میسازد. در این تحقیق و برای اولینبار از تکنیک روزنبلات برای ارزیابی عدم قطعیت و در نهایت، تعیین بیشینه سطح آب محتمل برای جانمایی هسته راکتور استفاده بهعمل آمد. نتایج نشان میدهد که برای ایجاد عمق بیشینه محتمل با دوره بازگشت 100 سال باید سیل با دوره بازگشت 10000 سال در کارون در پاییندست اهواز به وقوع بپیوندد. روش ارائه شده در این پژوهش، میتواند مبنای تولید استانداردی برای طراحی نیروگاههای هستهای در مجاورت رودخانهها و حفاظت در مقابل سیل قرار گیرد.
فهیمه رضی؛ علیرضا شکوهی
چکیده
طولانی شدن مدت زمان خشکسالی هواشناسی میتواند منجر به شروع خشکسالی هیدرولوژیک گردد. در این پژوهش به تعیین فاصله زمانی میان رخداد این دو نوع خشکسالی پرداخته شده است تا بدینوسیله بتوان با شروع خشکسالی هواشناسی، زمان رخداد خشکسالی هیدرولوژیکی را پیش بینی نمود. این امر کمک خواهد کرد که تمهیدات لازم برای مدیریت حوضه را در صورت بروز کمبود ...
بیشتر
طولانی شدن مدت زمان خشکسالی هواشناسی میتواند منجر به شروع خشکسالی هیدرولوژیک گردد. در این پژوهش به تعیین فاصله زمانی میان رخداد این دو نوع خشکسالی پرداخته شده است تا بدینوسیله بتوان با شروع خشکسالی هواشناسی، زمان رخداد خشکسالی هیدرولوژیکی را پیش بینی نمود. این امر کمک خواهد کرد که تمهیدات لازم برای مدیریت حوضه را در صورت بروز کمبود آب از پیش فراهم نمود. برای تعیین و پیش بینی فاصله زمانی میان دو نوع خشکسالی از مدل بیلان آب SWAT و برای مطالعه موردی از حوضه آبریز فومنات (تالاب انزلی) در استان گیلان استفاده شد. تحلیل حساسیت مدل بیلان، با توجه به توانایی آن در شبیه سازی جریان دراز مدت رودخانههای معرف در حوضه، به روش OAT انجام گردید و نشان داد که ازمیان پارامترهای مورد استفاده در مدل SWAT، سه پارامتر شماره منحنی، آب قابل دسترس خاک و عامل جبران تبخیر در خاک به ترتیب بیشترین تاثیر را در خروجی مدل برای موضوع مورد تحقیق دارا میباشند. واسنجی و اعتبارسنجی SWAT با استفاده از مدل SCH انجام شد و دقت شبیهسازی با استفاده از شاخصهای نش-ساتکلیف و ضریب همبستگی در دوره واسنجی به ترتیب 68/0 و 8/0 و در دوره اعتبارسنجی بهترتیب 65/0 و 79/0 و قابل قبول برآورد گردید. با داشتن مدل کالیبره شده بیلان، برای هر سناریوی احتمالی در خشکسالی هواشناسی وضعیت بیلان آبی حوضه و همچنین فرصت زمانی موجود برای رخداد خشکسالی هیدرولوژیکی قابل پیش بینی است. براساس نتایج بدست آمده با احتمال بیش از 70درصد تاخیر زمانی یکماهه و به همین ترتیب با احتمال بیش از 23 درصد تأخیر زمانی دو ماهه بین دو خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی وجود دارد.
علیرضا شکوهی؛ اصغر عزیزیان؛ راضیه جماعت؛ وی جی پی سینگ
چکیده
پیشبینی صحیح سیلاب همواره یکی از چالشهای اساسی محققین و مهندسین بوده و به همین خاطر در طول دهههای اخیر مدلهای ریاضی متعددی برای این منظور توسعه داده شده است. برای مدلسازی مناسب سیلاب و رواناب در یک حوضه، تخمین صحیح میزان نفوذ آب در خاک عاملی مهم بشمار میآید. تاکنون مدلهای ریاضی و تجربی زیادی برای محاسبه میزان ...
بیشتر
پیشبینی صحیح سیلاب همواره یکی از چالشهای اساسی محققین و مهندسین بوده و به همین خاطر در طول دهههای اخیر مدلهای ریاضی متعددی برای این منظور توسعه داده شده است. برای مدلسازی مناسب سیلاب و رواناب در یک حوضه، تخمین صحیح میزان نفوذ آب در خاک عاملی مهم بشمار میآید. تاکنون مدلهای ریاضی و تجربی زیادی برای محاسبه میزان نفوذ آب در خاک و بارش خالص (بارش منجربه تولید رواناب) ارائه شده که هر کدام دارای مزایا و معایب خاص خود میباشند. در پژوهش حاضر بهجای ارزیابی منفرد روشهای محاسبه نفوذ به ارزیابی چهار روش مختلف برآورد نفوذ یعنی شاخص Ø، هورتون، گرین-امپت و SCS بر عملکرد مدل ژئومورفولوژیکی مبتنی بر موج سینماتیک KW-GIUH پرداخته شده است. همچنین، تحلیل حساسیت عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روشهای مختلف برآورد نفوذ و ضرایب زبری جریان دامنهای و آبراههای از دیگر اهداف این پژوهش میباشد. نتایج حاصل از ارزیابی هیدروگراف سیلاب شبیهسازی شده با استفاده از هر روش و دادههای مشاهداتی در حوضه کسیلیان، حاکی از عملکرد بالای روشهای هورتون و شاخص Ø نسبت به دو روش دیگر دارد. شاخص کارائی نش-ساتکلیف بهدست آمده از روشهای هورتون و شاخص Ø بهترتیب معادل 94.9 و 90.3 بوده و این در حالیست که برای روشهای گرین-امپت و SCS مقدار این شاخص بهترتیب معادل 77.7 و 76.3 میباشد. تحلیل حساسیت نتایج بهدست آمده از روشهای مختلف نفوذ نیز حاکی از آن است که عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روشهای گرین-امپت و شاخص Ø بهترتیب بیشترین و کمترین حساسیت را دارا میباشد. نتایج حاصل از بررسی اثر مقادیر مختلف ضرایب زبری جریان دامنهای و آبراههای بر دبی اوج سیلاب نیز نشان میدهد که ضریب زبری دامنهای تاثیر به مراتب بالاتری از ضریب زبری آبراههای دارد. حداکثر تغییر مقدار دبی اوج بهدست آمده از مقادیر مختلف ضریب زبری دامنهای و آبراههای بهترتیب برابر 64 و 25 درصد میباشد. در یک جمعبندی کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که عملکرد مدل KW-GIUH نسبت به روش برآورد نفوذ و ضریب زبری جریان دامنهای از حساسیت بالایی برخوردار میباشد و به همین خاطر توصیه میشود، در انتخاب این دو پارامتر به ویژه در حوضههای فاقد آمار و یا آمار کم دقت کافی بهعمل آید.