محمد هدایت فرد؛ حمید غلامی؛ سید مسعود سلیمان پور؛ ارشک حلی ساز
چکیده
فرسایش آبکندی یکی از پدیدههای مهم در تخریب سرزمین و بیابانزایی است که باعث برهم زدن تعادل منابع زیستمحیطی و پایداری آن میشود. این پژوهش، با هدف تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد فرسایش آبکندی، با استفاده از روشهای دادهکاوی در حوزه آبخیز بیان در شمال استان فارس انجام شد. بهمنظور مدلسازی فرسایش آبکندی، ازالگوریتمهای ...
بیشتر
فرسایش آبکندی یکی از پدیدههای مهم در تخریب سرزمین و بیابانزایی است که باعث برهم زدن تعادل منابع زیستمحیطی و پایداری آن میشود. این پژوهش، با هدف تعیین عوامل مؤثر بر ایجاد فرسایش آبکندی، با استفاده از روشهای دادهکاوی در حوزه آبخیز بیان در شمال استان فارس انجام شد. بهمنظور مدلسازی فرسایش آبکندی، ازالگوریتمهای خوشهبندی K-Means و درخت تصمیم CART بهره برده شد. دقت تخمین زده شده بر اساس پارامترهای مؤثر بر مساحت آبخیز ایجاد آبکندها در مدل نهایی، برای مجموعه دادههای آموزشی برابر با 100 درصد و برای مجموعه دادههای آزمایشی 71.43 درصد میباشد. نتایج این پژوهش که منتج از اندازهگیری متغیرهای مختلف از 40 آبکند منتخب، شامل یک متغیر هدف (مساحت آبخیز ایجاد) و 12 متغیر پیشگو شامل شیب ایجاد، پوشش گیاهی، خاک لخت، سنگریزه سطحی، لاشبرگ سطحی، هدایت الکتریکی عصاره اشباع، اسیدیته، نسبت جذبی سدیم، ماده آلی، رس، سیلت و شن، در عملیات میدانی و آزمایشگاهی و استفاده از فناوریهای دادهکاوی است، نشان میدهد که ایجاد آبکندها در این حوزه آبخیز تابع عوامل سیلت، اسیدیته، خاک لخت، سنگریزه و ماده آلی میباشد. این نتایج تأثیر پوشش گیاهی و به تبع آن، وجود ماده آلی مناسب در خاک بهعنوان مناسبترین روش در امر کنترل آبکندها و اثر مخرب و تشدیدی اراضی لخت و فاقد پوشش گیاهی در تشدید فرسایش آبکندی را نشان میدهد. بنابراین، ضروری است، حتیالمقدور با ایجاد و استقرار پوشش گیاهی دائم و سازگار، اقدام به پایداری و بهبود ساختمان خاک و افزایش ماده آلی شود و برنامههای کنترلی و مدیریتی، در اراضی که دارای مقدار سیلت بیشتری هستند، با دقت بیشتری عملیاتی شود.
مسیب حشمتی؛ یحیی پرویزی؛ محمد قیطوری؛ مجتبی صانعی؛ صمد شادفر؛ مسعود گودرزی
چکیده
امروزه تخریب منابع سرزمین، آلودگی هوا، کمبود مواد غذایی، فقر و نابرابری مهمترین چالشهایی هستند که حل آنها بدون مشارکت فعال ساکنین محلی امکانپذیر نیست. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اقدامات آبخیزداری انجام یافته از دیدگاه ساکنین محلی بود که در قالب پروژه بینالمللی منارید در حوضه رزین استان کرمانشاه بین سالهای 95-1392 ...
بیشتر
امروزه تخریب منابع سرزمین، آلودگی هوا، کمبود مواد غذایی، فقر و نابرابری مهمترین چالشهایی هستند که حل آنها بدون مشارکت فعال ساکنین محلی امکانپذیر نیست. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اقدامات آبخیزداری انجام یافته از دیدگاه ساکنین محلی بود که در قالب پروژه بینالمللی منارید در حوضه رزین استان کرمانشاه بین سالهای 95-1392 به مرحله اجرا در آمده بود. نظرات جامعه محلی از طریق مصاحبه حضوری در قالب پرسشنامه دریافت شد. نتایج این بررسی نشان داد که اقدامات انجام یافته شامل کپهکاری، احداث باغ، بند سنگی-ملاتی، بند گابیونی و دایک (دیواره کنترل سیل) بود. بیشتر مصاحبه شوندگان با اقدامات بیولوژیکی انجام یافته (کپهکاری و باغات دیم) بهدلیل محدودیت در چرای دام، خلع ید برخی دیمزارها و در مواردی ایجاد تضاد موافقت چندانی نداشتند. نظرات موافق بهدلیل چشم داشت آنها برای ماکیت باغات و تسهیلات بانکی بود. حدود 85 درصد پاسخ دهندگان اظهار داشتند که از نظرات و دیدگاه آنها، علیرغم داشتن تجربیات و ایدههایی مناسبتر و سازگار با محیط زیست، در مراحل مختلف انجام اقدامات آبخیزداری استفاده نشده بود. بهطور کلی، آنها بر این باور بودند که اقدامات مکانیکی راهحل مناسبی برای مقابله با فرسایش خاک، کنترل سیل، کاهش رواناب و بهبود آبیاری نیستند. غالب پاسخ دهندگان بر اساس تجربیات تلخ خشکسالیهای اخیر و میزان آگاهی و سوادشان، نگران تغییرات اقلیمی و پیامدهای ناشی از آن بر کشاورزی و معیشتشان بودند و به همین دلیل، اذعان نمودند که مدیریت آبخیزداری و اقدامات دولتی بایستی در راستای مدیریت خشکسالی و سازگاری با شرایط جدید اقدامات اساسی انجام دهد. بهطور کلی، ایدهها و مشارکت ساکنین محلی و بهرهبرداران بخش موثر اقدامات آبخیزداری هستند.
حسین بهرامی؛ حسن وقارفرد؛ آرش ملکیان؛ حمید غلامی؛ پژمان طهماسبی
چکیده
درک روابط پیچیده و نحوه تأثیر متغیرهای متعدد طبیعی و انسانی در یک حوزه آبخیز به سادگی امکانپذیر نیست. در چنین شرایطی تلفیق تحلیلهای آماری چند متغیره و تحلیلهای مکانی سبب استخراج اطلاعاتی مفید و قابل درک از یک مجموعه داده پیچیده میشوند. در این پژوهش، اطلاعات شش گروه از دادههای توپوگرافی، اقلیمی، خاک، آب، اقتصادی-اجتماعی ...
بیشتر
درک روابط پیچیده و نحوه تأثیر متغیرهای متعدد طبیعی و انسانی در یک حوزه آبخیز به سادگی امکانپذیر نیست. در چنین شرایطی تلفیق تحلیلهای آماری چند متغیره و تحلیلهای مکانی سبب استخراج اطلاعاتی مفید و قابل درک از یک مجموعه داده پیچیده میشوند. در این پژوهش، اطلاعات شش گروه از دادههای توپوگرافی، اقلیمی، خاک، آب، اقتصادی-اجتماعی و دادههای ماهوارهای حوزه آبخیز کارون با تلفیق سامانه اطلاعات جغرافیایی و تحلیلهای آماری چند متغیره مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از تحلیل عاملی، شش عامل اصلی که در مجموع 83.270 درصد واریانس دادهها را پوشش میدهند، شناسایی شد. سپس با ورود این شش عامل در تحلیل خوشهای، ابتدا تعداد بهینه خوشههای نهفته در دادهها شناسایی و از روش خوشهبندی k- میانگین، حوزه آبخیز کارون به 16 ناحیه همگن تقسیمبندی شد و از تحلیل تشخیصی نیز برای اعتبارسنجی خوشهبندی استفاده شد. دو خوشه 7 و 12 با فاصله اقلیدسی 8.471 بین مراکز دو خوشه بهعنوان متفاوتترین خوشهها و دو خوشه 14 و 6 با فاصله اقلیدوسی 1.561 بهعنوان شبیهترین خوشهها، طبقهبندی شدند. آزمون مقایسه میانگین 16 منطقه همگن، نشان داد که در مواردی دو منطقه از نظر اقلیمی و توپوگرافی شرایط یکسانی دارند، اما متغیرهای اقتصادی-اجتماعی سبب تمایز آنها میشود. جداسازی مناطق همگن سبب فراهم شدن امکان مقایسه و شناسایی مناطق مشابه بهعنوان واحدهای کاری و اولویتبندی آنها برای انجام طرحهای مطالعاتی و اجرایی مقابله با پدیدههای مخربی از جمله بیابانزایی، فرسایش خاک، خشکسالی و سیل میشود.