آرش دریک؛ قوامالدین زاهدی امیری؛ محمد جعفری؛ مهران زند
چکیده
تراکم دیاکسید کربن اتمسفر در اثر فعالیتهای انسانی، روند گرم شدن کره زمین را بسیار افزایش داده است. جنگلکاری یکی از راهکارهای مؤثر برای جذب دیاکسید کربن و افزایش ذخیره کربن در بومسازگان خشکی و کاهش گرمایش زمین است. این پژوهش، با هدف بررسی مقایسه میزان ذخیره کربن خاک در تودههای درختی منطقه آبخوان کوهدشت و ارائه بهترین مدل ...
بیشتر
تراکم دیاکسید کربن اتمسفر در اثر فعالیتهای انسانی، روند گرم شدن کره زمین را بسیار افزایش داده است. جنگلکاری یکی از راهکارهای مؤثر برای جذب دیاکسید کربن و افزایش ذخیره کربن در بومسازگان خشکی و کاهش گرمایش زمین است. این پژوهش، با هدف بررسی مقایسه میزان ذخیره کربن خاک در تودههای درختی منطقه آبخوان کوهدشت و ارائه بهترین مدل رگرسیونی ذخیره کربن بر اساس تمامی مشخصههای خاک انجام گرفت. در هر یک از تودههای 20 ساله انجیر، انار، پسته، بادام زراعی و سرو نقرهای و مرتع شاهد، تعداد 10 کرت 5×5 متر بهصورت تصادفی انتخاب و داخل هر کرت از عمقهای صفر تا 10، 30-10 و 50-30 سانتیمتری خاک، نمونهبرداری انجام و مشخصههای خاکشناسی (بافت خاک، کربن آلی، وزن مخصوص ظاهری، هدایت الکتریکی، درصد آهک و اسیدیته خاک) اندازهگیری شد. نتایج نشان میدهد که مقدار میانگین ذخیره کربن خاک در گونه پسته (54.94 تن در هکتار) بهطور معنیداری بیشتر از انجیر (50.23 تن در هکتار)، بادام زراعی (31.53 تن در هکتار)، انار (27.09 تن در هکتار)، سرو نقرهای (24.17 تن در هکتار) و مرتع شاهد (9.01 تن در هکتار) است. در بین تودههای مورد بررسی، اجزا تشکیلدهنده بافت خاک، مقدار اسیدیته، کربن آلی، هدایت الکتریکی و وزن مخصوص ظاهری خاک، اختلاف معنیداری را نشان میدهد. همچنین، نتیجه رگرسیون گامبهگام نشان داد که بافت خاک و مقدار اسیدیته بهترتیب از مهمترین اجزاء تأثیرگذار بر مقدار ذخیره کربن خاک بودند.
شهریار صبح زاهدی؛ رامین نقدی؛ محمد رضا غریب رضا؛ علی صالحی؛ قوام الدین زاهدی امیری
چکیده
روش این پژوهش براساس مطالعات میدانی و آزمایشگاهی تنظیم شده است. در این تحقیق برای نخستین بار اثرات تغییر کاربری جنگلی به باغات در میزان بازپخش خاک مناطق پایینبند جنگلهای هیرکانی گیلان با استفاده از روش رادیونوکلوئید محاسبه گردیده است. در این شیوه ذخیره سزیم137 این مناطق با منطقه مرجع مقایسه شده است. در محل مرجع تعداد 11 نمونه مغزه ...
بیشتر
روش این پژوهش براساس مطالعات میدانی و آزمایشگاهی تنظیم شده است. در این تحقیق برای نخستین بار اثرات تغییر کاربری جنگلی به باغات در میزان بازپخش خاک مناطق پایینبند جنگلهای هیرکانی گیلان با استفاده از روش رادیونوکلوئید محاسبه گردیده است. در این شیوه ذخیره سزیم137 این مناطق با منطقه مرجع مقایسه شده است. در محل مرجع تعداد 11 نمونه مغزه خاک و در ترانسکت معرف کاربری زراعت چوب تعداد هفت نمونه مغزه خاک به عمق 25 سانتیمتر برابر با ضخامت بههم ریختگی خاک در حین جنگلزدایی، از بالای دامنه تا محل دره براساس عوارض توپوگرافی برداشته شد. نمونهها پس از آمادهسازی، مطابق استاندارد آژانس بین المللی انرژی اتمی در ظروف مخصوص دستگاه طیفسنج گاما بستهبندی و موجودی رادیونوکلوئید سزیم137 کلیه نمونه ها بر مقیاس بکرل بر کیلوگرم سنجیده شد. براساس نتایج بهدست آمده، ذخیره رادیونوکلوئید سزیم137 در محل مرجع با لحاظ نمودن سطح نمونهبرداری 1/5894 بکرل بر مترمربع بدست آمد. در پژوهش حاضر، نرخ بازپخش خاک در طول ترانسکت معرف با استفاده از مدلهای تبدیل تناسبی و توازن جرمی I و II بهترتیب 70/18، 72/22 و 64/18 تن در هکتار در سال برآورد شد. این مقادیر برای شیب 20-10 درصد و تاج پوشش تنک 25 درصد و خاک لومی رسی تحت بارش 1000 میلیمتر بهدست آمده است. این پژوهش مدل توازن جرمی IIرا برای برآورد فرسایش در مناطق تغییر کاربری داده شده توصیه نموده و نتیجه گرفت که تغییر کاربری اراضی جنگلی به زراعت چوب به دلیل تقلیل سطح پوشش طولانی خاک و مدیریت باغ در اثر از بین بردن دیگر نهالها و پوشش علفی موجب افزایش نرخ فرسایش خاک سطحی میشود. این فرآیند برای سالهای طولانی باعث برقراری نرخ فرسایشی بالا و هدر رفت 1/0 سانتیمتر خاک در سال شده است.