مجید کاظم زاده؛ َعلی شهبازی؛ زهرا نوری؛ اصغر بیات
چکیده
چکیده مبسوطمقدمهدر چند دهه اخیر، روند افزایشی مخاطرات طبیعی و تخریب منابع طبیعی تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی شدت فزایندهای یافته است. یکی از روشهای مهم در کنترل و کاهش رواناب سطحی برای تعدیل سیلاب و دبی اوج، اقدامات آبخیزداری اعم از اقدامات مدیریتی و حفاظتی، بیولوژیکی و یا مکانیکی میباشد. هرچند طی سنوات گذشته اقدامات آبخیزداری ...
بیشتر
چکیده مبسوطمقدمهدر چند دهه اخیر، روند افزایشی مخاطرات طبیعی و تخریب منابع طبیعی تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی شدت فزایندهای یافته است. یکی از روشهای مهم در کنترل و کاهش رواناب سطحی برای تعدیل سیلاب و دبی اوج، اقدامات آبخیزداری اعم از اقدامات مدیریتی و حفاظتی، بیولوژیکی و یا مکانیکی میباشد. هرچند طی سنوات گذشته اقدامات آبخیزداری ارزشمندی در سطح کشور اجرا گردیده است، اما متاسفانه مستندسازی علمی و مطالعات در خصوص عملکرد، نقاط ضعف و قوت و اثربخشی آنها بسیار کم می باشد. مواد و روش هاحوزه آبخیز زوجی زیدشت طالقان شامل حوزه آبخیز نمونه و شاهد که به ترتیب دارای مساحت 104 هکتار و 92 هکتار بوده و در داخل حوزه معرف با مساحت 2750 هکتار قرار گرفته است. در حوزه نمونه به همراه حفاظت و قرق کل حوزه، در سطح حدود 5/12 هکتار بانکت بندی به همراه بذرکاری (بانکت بندی منقطع به همراه چاله فلسی) اجرا گردیده است. در بخش اقدامات مکانیکی در حوزه نمونه به ترتیب 943 و 5/72 متر مکعب سازه گابیونی و سازه خشکه چین اجرا گردیده است. مجموع مخزن ایجادی سازه های گابیونی و خشکه چین به ترتیب 13550 و 125 متر مکعب بوده است. در تحقیق حاضر با توجه به اهمیت تاثیر پوشش گیاهی در رواناب و دبی اوج از طریق شماره منحنی در مدلسازی، مطالعه و اندازهگیری میدانی تغییرات پوشش گیاهی طی 5 سال اخیر (1398 تا 1402) در دو حوزه آبخیز نمونه و شاهد ارائه میگردد. نتایج و بحثارزیابی نتایج تغییرات پوشش گیاهی تحت تاثیر اقدامات آبخیزداری نشان داد که مقدار درصد پوشش گیاهی و تولید گیاهی به طور متوسط حدود 8 درصد و 265 کیلوگرم در حوزه نمونه (51 درصد متوسط پوشش گیاهی و 777 کیلو گرم در هکتار متوسط تولید) بیشتر از حوزه شاهد (43 متوسط درصد پوشش گیاهی و 512 کیلو گرم در هکتار متوسط تولید) بوده است. در بحث کاهش دبی اوج حوزه آبخیز نمونه و شاهد، نتایج ارزیابی دادههای مشاهداتی نشان داد که دبی اوج حوزه نمونه تحت تاثیر اقدامات آبخیزداری 65 درصد کمتر از حوزه شاهد (بدون اجرای اقدامات آبخیزداری) بوده است.نتیجه گیریدر اثر اجرای عملیات بیولوژیکی و مکانیکی علاوهبر کاهش دبی اوج، زمان رسیدن به دبی اوج در حوزه نمونه نیز افزایش یافته است (بحث افزایش زمان تمرکز) و دبی اوج سیل با تاخیر زمانی بیشتری نسبت به هیدروگراف سیل در حالت بدون اقدامات آبخیزداری حوزه شاهد رخ داده است.
امید اسدی نلیوان؛ مجید رحمانی؛ فرزانه وکیلی تجره؛ اصغر بیات
چکیده
مقدمهشناخت نواحی مستعد وقوع زمینلغزش و خطرات ناشی از آن، یکی از اقدامات اولیه در مدیریت منابع طبیعی و برنامهریزیهای توسعهای و عمرانی است. با توجه به تلفات جانی، خسارات مالی و تاثیرات محیط زیستی، زمینلغزش یکی از مهمترین بلایای طبیعی در جهان و بهویژه در ایران بوده است که هر ساله نقش بهسزایی در تخریب ...
بیشتر
مقدمهشناخت نواحی مستعد وقوع زمینلغزش و خطرات ناشی از آن، یکی از اقدامات اولیه در مدیریت منابع طبیعی و برنامهریزیهای توسعهای و عمرانی است. با توجه به تلفات جانی، خسارات مالی و تاثیرات محیط زیستی، زمینلغزش یکی از مهمترین بلایای طبیعی در جهان و بهویژه در ایران بوده است که هر ساله نقش بهسزایی در تخریب جادههای ارتباطی، تخریب مراتع، باغها، مناطق مسکونی، ایجاد فرسایش و تولید حجم بالای رسوب در حوزههای آبخیز کشور دارد. این مسایل منجر به استفاده از مدلهای دادهکاوی در مطالعات زمینشناسی و ژئوتکنیک شده است. در سالهای اخیر، بهرهگیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور، همراه با روشهای یادگیری ماشینی گامی نو در پهنهبندی وقوع زمینلغزش ایجاد کرده است و نقشههای حساسیت وقوع زمینلغزش با دقت مناسب و قابل قبولی تهیه میشوند. حوزه آبخیز سد کرج، بهدلیل شرایط کوهستانی و پرباران و ساختوسازهای فراوان بهدلیل شرایط آب و هوایی مناسب و جادهسازیهای غیراصولی از جمله مناطق مستعد وقوع زمینلغزش است. هدف از این پژوهش، اولویتبندی عوامل موثر بر زمینلغزش با استفاده از مدل بیشینه آنتروپی (مدل MaxEnt) و تعیین مناطق دارای پتانسیل حساسیت زمینلغزش است.مواد و روشهاحوزه آبخیز سد کرج، در شرق استان البرز و بین مختصات جغرافیایی بین 35 درجه و 51 دقیقه تا 36 درجه و 13 دقیقه عرض شمالی و 51 درجه و 5 دقیقه تا 51 درجه و 35 دقیقه طول شرقی، واقع شده است. بیشترین و کمترین مقدار بارندگی متوسط سالانه بهترتیب در معادل 1099 و 608 میلیمتر محاسبه شده است. در پژوهش حاضر، برای تعیین مناطق دارای حساسیت زمینلغزش از 11 عامل موثر بر پتانسیل زمینلغزش منطقه شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، سنگشناسی، بارندگی، کاربری اراضی، شاخص رطوبت توپوگرافی، انحنا سطح، فاصله از آبراهه و فاصله از جاده انتخاب و آزمون همخطی عوامل با آزمون عامل تورم واریانس (VIF) در نرمافزار SPSS بررسی شد. از مجموع 477 زمینلغزش، بهصورت تصادفی، 70 درصد بهعنوان دادههای آزمون (334 نقطه) و 30 درصد بهعنوان دادههای اعتبارسنجی (143 نقطه) طبقهبندی شدند. در این پژوهش، از مدل بیشینه آنتروپی استفاده شده است. برای تعیین مهمترین پارامترها از نمودار جکنایف و از منحنی تشخیص عملکرد نسبی (ROC) برای قدرت پیشبینی مدل استفاده شد. نقاط زمینلغزش حوضه مورد مطالعه از بانک اطلاعاتی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان البرز و بازدیدهای میدانی تهیه شده است.نتایج و بحثنتایج نشان داد که همخطی بین عوامل مورد استفاده وجود ندارد. بر اساس نمودار جکنایف لایههای بارندگی، فاصله از جاده، لیتولوژی و کاربری اراضی، بهترتیب مهمترین عوامل تاثیرگذار بر وقوع زمینلغزش در منطقه مورد مطالعه بودند. منحنی تشخیص عملکرد نسبی، نشاندهنده دقت 90 درصد (عالی) روش بیشینه آنتروپی در مرحله آموزش و 83 درصد (خیلی خوب) در مرحله اعتبارسنجی بود. بر اساس نقشه نهایی حساسیت زمینلغزش بیش از 35 درصد از پهنه حوضه مورد مطالعه دارای پتانسیل حساسیت زمینلغزش زیاد و خیلی زیاد است.نتیجهگیریبا توجه به نتایج بهدست آمده میتوان گفت که مدل MaxEnt، توانایی بالایی در تعیین مناطق دارای حساسیت زمینلغزش دارد و با توجه به سرعت و دقت بالای مدل پیشنهاد میشود که در تحقیقات مشابه بهخصوص در کشورهای در حال توسعه بهدلیل کمبود امکانات و منابع مالی و همچنین، زمانبر بودن شناسایی مناطق دارای حساسیت زمینلغزش مورد استفاده قرار بگیرد. علاوهبر عوامل طبیعی برخی عوامل انسانی نظیر جادهسازی، نقش مهمی بر وقوع زمینلغزش دارد که برای کاهش نسبی خطرات لازم است از تغییر اکوسیستم بهعنوان محرک بلایای طبیعی اجتناب کرد. بهطور کلی، میتوان بیان کرد که حوزه آبخیز سد کرج دارای پتانسیل حساسیت زمینلغزش بالایی است که بیشتر مناطق دارای حساسیت در نزدیکی جادهها واقع شدهاند و بهدلیل اینکه در این مناطق دخالتهای انسانی فراوانی صورت گرفته است، حساسیت زمینلغزش افزایش پیدا کرده است. ترکیب سامانه اطلاعات جغرافیایی با روش بیشینه آنتروپی بهمنظور تعیین مناطق دارای حساسیت زمینلغزش مخصوصا در کشورهای در حال توسعه مثل ایران که دسترسی به اطلاعات و دادههای زمینلغزش با محدودیت زمان و هزینه مواجه هستند، پیشنهاد میشود. نتایج این پژوهش در تصمیمگیری و آمایش سرزمین استانی و همچنین برنامهریزی شهری قابل استفاده خواهد بود و نقش بهسزایی در پیشگیری و کاهش خسارات ناشی از وقوع زمینلغزش خواهد داشت.