نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
- مهین کله هوئی 1
- رئوف مصطفیزاده 2
- اباذر اسمعلیعوری 3
- فردین رحمانی ننهکران 4
- علیرضا فاضلی 4
- نازیلا علائی 5
- زینب حزباوی 2
1 دانشآموخته دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، گروه آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
2 دانشیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی و عضو پژوهشکده مدیریت آب، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
3 استاد، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی و عضو پژوهشکده مدیریت آب، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
4 دانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
5 دانشجوی دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
چکیده
مقدمه
سامانه بارشی در بخش عمدهای از سرزمین ایران، از نوع مدیترانهای است که در آن میزان ریزشهای جوی در دوره رویش گیاهان کم است. علاوهبر این، وقوع بارش در دوره غیررویشی و یا اوایل دوره رویشی که گیاهان هنوز سطح زمین را به خوبی نپوشاندهاند، از دلایل مهم فرسایش آبی در ایران است. از آنجاییکه پوشش گیاهی نقش ویژهای در مهار فرسایش خاک و نگهداشت رواناب دارد، هرگونه تغییر در ساختار و الگوی آن که بیانگر الگو و عملکرد سیمای سرزمین است، میتواند اثر قابل توجهی در تغییر فرایندهای هیدرولوژیکی داشته باشد. لذا، ارزیابی از هدررفت آب و خاک و کمیسازی ارتباط آن با سنجههای سیمای سرزمین، اطلاعات کلیدی بهمنظور توسعه راهبردهای مدیریتی کیفیت آب و خاک فراهم میکند.
مواد و روشها
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات مولفههای هیدرولوژیکی در ارتباط با سنجههای سیمای سرزمین در مقیاس کرتهای صحرایی دو متر مربعی و با استفاده از باران شبیهسازی شده در شدت 32 میلیمتر بر ساعت، در بخشی از مراتع شهرستان اردبیل انجام شد. در ابتدا، با در نظر گرفتن نوع و درصد پوشش گیاهی بهعنوان متغیر اصلی، هشت گروه از ترکیب پوشش گیاهی بههمراه یک گروه بدون پوشش گیاهی (شاهد) با سه تکرار در نظر گرفته شد. ترکیب و درصد پوشش گیاهی از گروه اول تا هشتم بهترتیب شامل غالبیت گرامینه با ارتفاع کم (45)، ترکیب بوتهای متراکم با گرامینه (43)، بوتهای با ارتفاع کم و پراکنش متوسط (37)، بوتهای پراکنده با ارتفاع عمدتا کم و متوسط (31)، ترکیب بوتهای پراکنده با گرامینه (56)، بوتهای متراکم در بالادست (54)، بوتهای با ارتفاع کم و پراکنش بسیار کم (15) و بوتهای متراکم با پوشش تقریبا یکنواخت (56) بوده است. پس از اندازهگیری رواناب و رسوب در خروجی کرتها، مولفههای هیدرولوژیکی مختلف محاسبه شدند. سپس، کرتهای دارای نه ترکیب مختلف از پوشش گیاهی در سه تکرار قبل و پس از شبیهسازی باران، تصویربرداری شدند. پس از انتقال تصاویر تهیه شده از کرتها به محیط Arc/Map 10.8، نه سنجه مهم سیمای سرزمین محاسبه شد.
نتایج و بحث
تغییرات میانگین سنجههای تراکم لکه (26.90-4.43)، شاخص بزرگترین لکه (86.75-54.16)، تراکم حاشیه (107.38-17.12)، شاخص شکل سیمای سرزمین (4.47-1.50)، میانگین اندازه لکه (37.46-4.16)، میانگین فاصله نزدیکترین همسایه اقلیدسی (1.65-0.00)، شاخص گسستگی سیما (2.31-0.19)، میانگین شاخص شکل لکه (22.85-1.24) و اندازه شبکه تاثیرگذار (43.96-15.80)، نشاندهنده تاثیرپذیری متفاوت آنها از درصد و ترکیب مختلف پوشش گیاهی بوده است. تحلیل ماتریس همبستگی اسپیرمن، ارتباط غیرمعنیداری (r<0.26 و p-value>0.10) بین مقادیر میانگین هدررفت خاک، حجم رواناب، ضریب رواناب و غلظت رسوب با سنجههای سیمای سرزمین نشان داد. کوچک بودن مقیاس کرتهای مورد بررسی، عدم تنوع زیاد در ترکیب پوشش گیاهی و یکنواختی از نظر ارتفاع پوشش گیاهی را میتوان از دلایل عدم همبستگی ذکر کرد. در حالت کلی، گروههایی که مقادیر پوشش گیاهی بالای 50 درصد داشتند، از وضعیت بهتری از نظر LPI، AREA_MN و MESH برخوردار بودند که نشاندهنده پیوستگی بیشتر و تخریب کمتر است. افزایش پوشش گیاهی و ناهمگنی مکانی بالای سیمای سرزمین میتواند مسیر انتقال رسوب را تغییر داده، اتصال رسوب را کاهش داده است و منجر به کاهش رسوبگذاری شود.
نتیجهگیری
نتایج بهدست آمده، در تبیین مرجع مناسب بهمنظور بهینهسازی اقدامات حفاظت آب و خاک در مقیاس حوزه آبخیز کاربرد دارند. هر چند، پیشنهاد میشود که پژوهشهای مشابه و جامعتر در مقیاسهای مختلف از کرتهای فرسایشی و نیز حتی در مقیاس دامنه صورت بگیرد تا با در نظر گرفتن طیف وسیعی از شرایط پوشش گیاهی، توپوگرافی، اقلیمی و نیز رگبارهای متوالی، امکان مقایسه نتایج، انتخاب بهینه مقیاس مطالعاتی و در نهایت، برنامهریزی بهمنظور مدیریت و حفاظت از پوشش گیاهی و منابع آب و خاک، فراهم شود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Analysis the relationship between the changes of hydrological components and landscape metrics under rainfall simulation and rangeland vegetation of Ardabil Province
نویسندگان [English]
- Mahin Kalehhouei 1
- Raoof Mostafazadeh 2
- Abazar Esmali Ouri 3
- Rahmani Naneh Karan, Fardin 4
- Fazeli, Alireza 4
- Nazila Alaei 5
- Zeinab Hazbavi 2
1 Former PhD Student, Department of Watershed Management Engineering, Faculty of Natural Resources, Tarbiat Modares University, Noor, Iran
2 Associate Professor, Department of Range and Watershed Management, Faculty of Agriculture and Natural Resources, Member of Water Management Research Center, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran
3 Professor, Department of Range and Watershed Management, Faculty of Agriculture and Natural Resources, Member of Water Management Research Center, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran
4 Former Msc Student, Department of Range and Watershed Management, Faculty of Agriculture and Natural Resources, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran
5 PhD Student, Department of Range and Watershed Management, Faculty of Natural Resources, Urmia University, Urmia, Iran
چکیده [English]
Introduction
The rainfall system of a major part of Iran is mediterranean, where the precipitation amount during the vegetation period is low. In addition, the occurrence of precipitation in the non-vegetation period or beginning of the vegetation period, which does not cover the surface of the earth well, is one of the important reasons for water erosion in Iran. Since vegetation has a special role in soil erosion control and runoff retention, any change in the vegetation structure and pattern, which expresses the landscape pattern and function, can have a significant effect on changing hydrological processes. Therefore, the assessment of soil and water loss and the quantification of its relationship with landscape metrics provide key information for the development of water and soil quality management strategies.
Materials and methods
The current research was conducted to investigate the hydrological component changes with landscape metrics on 2 m2 plots using simulated rainfall at an intensity of 32 mm.h-1 in a part of rangelands of Ardabil County. At first, considering the type and percentage of vegetation as the main variable, eight groups of vegetation composition along with one group without vegetation (control) were considered with three replications. The composition (and percentage) of the vegetation from the first to the eighth groups, respectively, include low-height graminea predominance (45), the composition of dense bushes with graminea (43), bushes with low-height and medium-distribution (37), sparse bushes mostly with low and medium height (31), the composition of sparse bushes with graminea (56), dense bushes in upper parts (54), low-height bushes with very low distribution (15), and dense bushes with almost uniform distribution (56). After measuring the runoff and sediment at the plot outlets, different hydrological components were calculated. Then, plots with nine different vegetation combinations were imaged in three replicates before and after rainfall simulation. After transferring the images prepared from the plots to the Arc/Map10.8 environment, nine important landscape metrics were calculated.
Results and discussion
Changes in the mean patch density (4.43-26.90), largest patch index (54.16-86.75), edge density (17.12-107.38), landscape shape index (1.50-4.47), mean shape area (4.16-37.46), mean Euclidean nearest neighbor distance (0.00-1.65), landscape division index (0.19-2.31), mean patch shape index (1.24-22.85), and the effective mesh size (15.80-43.96) indicate their different influence from different percentage and composition of vegetation cover. Spearman's correlation matrix analysis showed a nonsignificant relationship between the mean soil loss, runoff volume, runoff coefficient, and sediment concentration with landscape metrics (r<0.26 and p-value>0.10). The small scale of the studied plots, the lack of diversity in the vegetation composition, and the uniformity in terms of vegetation height can be cited as the reasons for the lack of correlation. In general, groups with vegetation values above 50% had a better condition in terms of LPI, AREA_MN, and MESH, which indicates more connectivity and less degradation. The increase in vegetation cover and spatial heterogeneity above the landscape surface can change the path of sediment transport, reduce sediment connectivity, and lead to a decrease in sedimentation.
Conclusion
The obtained results are applicable in explaining the appropriate reference to optimize water and soil protection measures on the watershed scale. However, It is suggested that similar and more comprehensive research be done in different scales of erosion plots and even in the landscape (slope) scale so that by considering a wide range of vegetation, topography, climatic conditions, as well as successive rains, it is possible to compare the results, optimum selection of study scale, and finally planning to manage and protect vegetation and water and soil resources.
کلیدواژهها [English]
- Field survey
- Rangeland cover
- Runoff coefficient
- Soil loss
- Spatial variability
landscape_ecology/schedule/chapter9_metrics.pdf (accessed 10 April 2023).