سیدامید آل یاسین؛ بهمن شمس اسفند اباد؛ حمید ترنجزر؛ عباس احمدی؛ شهرو مختاری
چکیده
تالابها یکی از سازنده ترین اکوسیستم ها در سراسر جهان هستند.آنها یک زیستگاه منحصر به فرد و غنی را برای موجودات فراهم می کنند و همچنین طیف گسترده ایی از کارکردهای اقتصادی و خدماتی مانند حفاظت از آب-تنظیم رواناب-تصفیه کیفیت اب و خدمات تفریحی را انجام می دهند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی سلامتی تالاب میقان بر اساس روشهای مختلف بود.جهت ارزیابی ...
بیشتر
تالابها یکی از سازنده ترین اکوسیستم ها در سراسر جهان هستند.آنها یک زیستگاه منحصر به فرد و غنی را برای موجودات فراهم می کنند و همچنین طیف گسترده ایی از کارکردهای اقتصادی و خدماتی مانند حفاظت از آب-تنظیم رواناب-تصفیه کیفیت اب و خدمات تفریحی را انجام می دهند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی سلامتی تالاب میقان بر اساس روشهای مختلف بود.جهت ارزیابی سلامت اکوسیستم های آبی و نیز جهت بررسی وضعیت موجودات کف زی و سایر پارامترها، نمونه برداری از رسوبات کف تالاب انجام شد. نمونه برداری در 10 نقطه از تالاب و در 5 تکرار در هر نقطه انجام شد. شاخص های متعددی جهت بررسی سلامت تالاب میقان به کار گرفته شد. که شامل شاخص زیستی (BI ) بوده است. علاوه بر موارد مذکور، چهار چوب اصلی شامل شاخص های زیستی، شاخص آلودگی فلزات سنگین و شاخص کیفیت آب می باشد که به نحوی در این تحقیق هم لحاظ گردیده است. سلامت اکوسیستم تالاب میقان بر اساس شاخص های مذکور مورد ارزیابی قرار گرفت و نقشه سلامت اکوسیستم آبی تالاب میقان تهیه شد. نتایج این مطالعه نشان داد که که به جز در مورد فلزات سنگین نیکل، روی و سرب و نیز PH، برای دیگر عناصر (EC، Na، Cl، Mg، Ca، HCO3، SO4 و TDS)، کمترین و بیشترین مقدار به ترتیب مربوط به ایستگاه های 3 و 6 است. بالا بودن مقدار این عناصر در ایستگاه 6 می تواند ناشی از فعالیت کارخانه سولفات سدیم در ناحیه شمال تالاب باشد که با برداشت رسوبات کف تالاب باعث تغییر در اکوسیستم تالاب می گردد. در مورد مس، روی و سرب، کمترین تمرکز در بخش شمال غربی تالاب و بیشترین تمرکز در دو بخش غرب و جنوب شرق تالاب دیده می شود. بالا بودن این عناصر در بخش جنوبی تالاب، می تواند ناشی از پسابهای شهری و خانگی باشد
کیانفر پیامنی؛ عیسی سلگی؛ کاظم رنگزن؛ طاهر فرهادینژاد
چکیده
رسوبات میتوانند نمایانههای حساسی برای پایش آلایندهها در محیطهای آبی باشند. بنابراین، شناخت ساز و کارهای انباشت و توزیع ژئوشیمیایی فلزات سنگین در سامانههای آبزی و فراهمسازی اطلاعات اولیه برای قضاوت ریسکهای سلامت محیطی، بررسی فضایی غلظت فلزات در رسوبات و مقایسه آنها با مقادیر پایههای غیر آلوده ...
بیشتر
رسوبات میتوانند نمایانههای حساسی برای پایش آلایندهها در محیطهای آبی باشند. بنابراین، شناخت ساز و کارهای انباشت و توزیع ژئوشیمیایی فلزات سنگین در سامانههای آبزی و فراهمسازی اطلاعات اولیه برای قضاوت ریسکهای سلامت محیطی، بررسی فضایی غلظت فلزات در رسوبات و مقایسه آنها با مقادیر پایههای غیر آلوده از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد. یکی از روشهای مرسوم ارزیابی آلودگی خاک و رسوب استفاده از شاخص عامل آلودگی (CF) است. محاسبه این شاخص نیازمند تعیین پس زمینه عناصر مورد بررسی است. برای این منظور، بهطور معمول از روشهای آماری مبتنی بر میانگین و انحراف معیار دادهها استفاده میشود. با توجه به چوله بودن توزیع بیشتر دادههای ژئوشیمیایی، استفاده از این روش پارامتریک را با محدودیت مواجه میسازد، لذا، استفاده از روشهای مقاوم به دادههای پرت بهعنوان رویکردی جایگزین میتواند مطرح شود. در یکی دو دهه اخیر، روش فرکتال نیز برای جداسازی جوامع در دادههای مربوط به بسیاری از رشتههای علوم زمینی بهکار گرفته شده است. بهمنظور ارزیابی کاربرد این دو روش در شاخص CF، 771 نمونه رسوب آبراههای حاوی شش عنصر فلزی As، Cr، Cu، Ni، Pb و Zn در منطقهای به وسعت برگه نقشه زمینشناسی یکصد هزارم الشتر (واقع در شمال شهر خرمآباد) برداشت شد. سپس، با هر دو روش (روش آماری مقاوم به دادههای پرت و روش فرکتالی) پسزمینه عناصر تعیین و در نهایت، شاخص CF محاسبه شد. این شاخص مبتنی بر روش آماری بهترتیب برای عناصر آرسنیک، کرم، مس، نیکل، سرب و روی 7.5، 0.8، 5.1، 0.5، 4.7 و 9.2 درصد نمونههای مورد بررسی را در سطح متوسط ارزیابی کرده است. شاخص CF مبتنی بر روش فرکتال برای عناصر مذکور بهترتیب 39، 28.9، 88.6، 39.4، 45.7 و 73.4 درصد در سطح متوسط است و برای عناصر مس، سرب و روی سه، 0.1 و 4.3 درصد در سطح قابل ملاحظه ارزیابی کرده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که استفاده از روشهای آماری در تعیین پسزمینه عناصر با وجود انتخاب روش آماری متناسب با توزیع دادهها، حساسیت شاخص CF را کاهش داده، در جداسازی طبقات آلودگی، کارایی شاخص را پائین آورده است، در حالیکه استفاده از روش فرکتال به علت در نظر گرفتن بعد فضایی (مساحت) در جداسازی جوامع مختلف پسزمینه از آنومالی تفکیک طبقات آلودگی بهوسیله شاخص CF را قوت بخشیده، در نتیجه برآوردهای آلودگی منطقهای را بهبود میبخشد.
رامین سلماسی
چکیده
آبیاری زمینهای زیر کشت سبزیهای خوراکی بهوسیله پسابهای آلوده، موجب میشود که فلزات سنگین در این گیاهان انباشته شوند. تثبیت فلزات سنگین در محل با استفاده از اصلاحگرهای معدنی، روشی است که برای کاهش جذب فلزات بهوسیله گیاهان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. براین اساس، در پژوهش حاضر، بررسی کارایی پنج نوع اصلاحگر معدنی، ...
بیشتر
آبیاری زمینهای زیر کشت سبزیهای خوراکی بهوسیله پسابهای آلوده، موجب میشود که فلزات سنگین در این گیاهان انباشته شوند. تثبیت فلزات سنگین در محل با استفاده از اصلاحگرهای معدنی، روشی است که برای کاهش جذب فلزات بهوسیله گیاهان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. براین اساس، در پژوهش حاضر، بررسی کارایی پنج نوع اصلاحگر معدنی، برای تثبیت فلزات سنگین خاکهای کشاورزی اطراف شهرستان تبریز که با پسابهای آلوده آبیاری میشوند، مد نظر بوده است. بدین منظور، نیم گرم از پنج اصلاحگر کلسیت، ایلیت، هماتیت، زئولیت و بنتونیت و 10 نمونه خاک برداشتشده از خاکهای واقع در شمال غرب شهرستان تبریز، محلولهای حاوی عناصر کادمیوم، سرب، نیکل، مس و روی اضافه شد. بعد از دو ساعت قرار دادن در دستگاه تکاندهنده، غلظت این پنج عنصر در محلولهای صاف شده با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. با استفاده از آزمون دانکن، مقایسه میانگینها انجام و در نهایت، اصلاحگرهای بهینه در این رابطه مشخص شد. نتایج نشان داد، تفاوت آشکاری بین مواد اصلاحگر از لحاظ میزان جذب پنج عنصر وجود دارد، بهطوریکه بیشترین میزان جذب عناصر کادمیوم، نیکل و روی مربوط به کلسیت؛ بیشترین میزان جذب عناصر سرب و مس مربوط به هماتیت و برای هر پنج عنصر کمترین میزان جذب مربوط به ایلیت بوده است. همچنین، کلسیت، زئولیت، بنتونیت و هماتیت ظرفیت جذب بالاتر معنیداری در سطح پنج درصد برای عناصر کادمیوم، نیکل و روی نسبت به تمام خاکهای مورد آزمایش داشتند. در مورد سرب، بالاترین میزان جذب با استفاده از اصلاحگرهای کلسیت و هماتیت (بدون تفاوت معنیدار با هم) صورت گرفت. کلسیت، هماتیت و زئولیت بالاترین میزان جذب مس را داشتند، در حالیکه بیشترین میزان جذب این عنصر در سطح پنج درصد، اختلاف معنیدار با دو ماده اصلاحی دیگر، بهوسیله هماتیت داشت. کلسیت و هماتیت اصلاحگرهایی بودند که با اضافه شدن به 10 نمونه خاک مورد آزمایش، توانستند باعث افزایش معنیدار (در سطح پنج درصد) ظرفیت جذب پنج آلاینده کادمیوم، مس، روی، نیکل و سرب شوند و بدینوسیله کاهش جذب عناصر یاد شده در گیاهان زیر کشت مناطق کشاورزی اطراف شهرستان تبریز را موجب شوند.