بهروز محسنی؛ بنیامین متیننیا؛ هادی رزاقیان
چکیده
تعیین موقعیت دقیق زیرحوزههای آبخیز در تولید سیلخیزی بسیار حائز اهمیت است. در برخی موارد، این امر با انجام مطالعات میدانی و ترسیم نقشههای توپوگرافی، بسیار وقتگیر و پرهزینه است. امروزه فناوری جدید و رو به رشد داده سنجنده فعال LIDAR، برای جمعآوری اطلاعات از سطح زمین وجود دارد که بر مبنای اندازهگیری فاصله لیزر عمل ...
بیشتر
تعیین موقعیت دقیق زیرحوزههای آبخیز در تولید سیلخیزی بسیار حائز اهمیت است. در برخی موارد، این امر با انجام مطالعات میدانی و ترسیم نقشههای توپوگرافی، بسیار وقتگیر و پرهزینه است. امروزه فناوری جدید و رو به رشد داده سنجنده فعال LIDAR، برای جمعآوری اطلاعات از سطح زمین وجود دارد که بر مبنای اندازهگیری فاصله لیزر عمل میکند. در این پژوهش، حوضه جنگلی شصتکلاته گرگان بهدلیل داشتن دادههای متنوع انتخاب شد. بهمنظور تهیه زیرحوزههای آبخیز و مشخصات آنها، نیاز به مدل رقومی ارتفاعی زمین است. در مدل فوق از دادههای LIDAR و رادار و سنجندههای دیگر بهترتیب با قدرت تفکیک مکانی یک، 5/12 و 30 متر بهمنظور کنترل دادههای زمینی استفاده شد. آبراههها با استفاده از مدل مناسب در هر یک از روشهای فوق استخراج و انواع مشخصات حوزه آبخیز مورد نظر از طریق نرمافزار Arc-Hydro و IDRISI بهدست آمد. شاخص میزان فاصله هر یک از آبراههها از یکدیگر و واقعیت زمینی مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه تحلیلها در نرمافزار SPSS انجام شد. مقدارsig-value برای مقایسه ارتفاعات در راستای آبراههها برای LIDAR با آزمون t جفتی برابر 0.13 بهدست آمد که نشان میدهد، تفاوت معنیداری وجود ندارد. در مقایسه آبراهههای ناشی از مدلهای رقومی مختلف بین مدل رقومی 12.5 و 30 متری زمین و LIDAR، مقدار 0.002 حاصل از آزمون ویلکاکسون تفاوت معنیداری را نشان میدهد. همچنین، بر اساس نتیجهگیری کلی، مشاهده شد که بین روشهای مورد استفاده، اختلاف معنیداری در سطح احتمال 95 درصد وجود دارد. در نهایت دادههای LIDAR بیشترین دقت حاصله را با واقعیت زمین دارا بود.
بهروز محسنی؛ هادی رزاقیان؛ عبداله درزی نفتچالی؛ اسماعیل نیکزاد
چکیده
رواناب بهعنوان یکی از مولفههای بیلان آب حوضه، اهمیت زیادی در آبخیزداری و مدیریت منابع آب دارد. برآورد مناسب میزان رواناب، مستلزم تعیین ضریب رواناب میباشد. در این پژوهش، ضریب رواناب با دوره بازگشتهای 25 و 50 ساله حوضههای تا مساحت 50 کیلومتر مربع استان مازندران با استفاده از سه روش استدلالی، SCS و سیپرس-کریک برآورد شد. از نرمافزار ...
بیشتر
رواناب بهعنوان یکی از مولفههای بیلان آب حوضه، اهمیت زیادی در آبخیزداری و مدیریت منابع آب دارد. برآورد مناسب میزان رواناب، مستلزم تعیین ضریب رواناب میباشد. در این پژوهش، ضریب رواناب با دوره بازگشتهای 25 و 50 ساله حوضههای تا مساحت 50 کیلومتر مربع استان مازندران با استفاده از سه روش استدلالی، SCS و سیپرس-کریک برآورد شد. از نرمافزار GIS برای همپوشانی لایهها و تحلیل اطلاعات حوضه استفاده شد. جدول چاو مبنای تناظر روشهای مورد استفاده در این پژوهش قرار گرفت. روش استدلالی بهدلیل عدم تناظر با جدول چاو و محاسبه ضریب رواناب کمتر از واقعیت در اکثر موارد، نتایج مطلوبی ارائه نداد. روش سیپرس-کریک بهدلیل قرابت با روش SCS کارایی لازم را در برخی از حوضهها نشان داد. میانگین ضریب رواناب معادل 0.37=C25 و 0.41=C50 بیانگر دقت بسیار بالای روش SCS نسبت به دو روش دیگر در این پژوهش میباشد. مطابق روش سازمان حفاظت خاک، کمترین و بیشترین ضریب رواناب با دوره بازگشت 25ساله بهترتیب مربوط به حوزه آبخیز چالکرود یک (0.06) و صفارود چهار (0.61) تعیین شد. کمترین و بیشترین ضریب رواناب با دوره بازگشت 50ساله نیز بهترتیب مربوط به حوزه آبخیز چالکرود یک (0.1) و صفارود چهار (0.65) برآورد شد. بر اساس نتایج بهدست آمده از هر سه روش، حوضههای دارای بیشترین مساحت و کمترین شدت بارندگی، کمترین ضریب رواناب را دارا بودند.