عبدارضا واعظی هیر؛ فاطمه صفری
چکیده
مقدمه
حوضه گویجهبل بهدلیل برونزدگی وسیع سازندهای آذرین، دگرگونی و رسوبی و میزان بارش مناسبی که دریافت میکند، میتواند پتانسیل ذخیره و انتقال منابع آب سازند سخت را داشته باشد. این واحدهای سازند سخت از یک طرف کیفیت خوبی داشته، از طرف دیگر بهدلیل قرار گرفتن در ارتفاعات میتواند بدون ایستگاه پمپاژ برای تأمین آب شرب شهر ...
بیشتر
مقدمه
حوضه گویجهبل بهدلیل برونزدگی وسیع سازندهای آذرین، دگرگونی و رسوبی و میزان بارش مناسبی که دریافت میکند، میتواند پتانسیل ذخیره و انتقال منابع آب سازند سخت را داشته باشد. این واحدهای سازند سخت از یک طرف کیفیت خوبی داشته، از طرف دیگر بهدلیل قرار گرفتن در ارتفاعات میتواند بدون ایستگاه پمپاژ برای تأمین آب شرب شهر اهر مورد توجه قرار گیرد. بیشتر چشمههای موجود در حوضه گویجهبل از سازندهای سخت خارج میشوند که تمرکز این چشمهها در مرکز و شمال حوضه حاکی از توسعه آبخوان سازند سخت در این واحدها است. محدودیت منابع آبرفتی و برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی از طریق چاهها منجر به کاهش شدید منابع آبرفتی شده است و مدیریت عرضه آب را به سمت منابع آب سازند سخت معطوف کرده است. حدود 65 درصد حوضه بهدلیل برونزدگی وسیع سازندهای آذرین، دگرگونی و رسوبی و میزان بارش مناسبی که دریافت میکند (حدود 342.2 میلیمتر در سال)، میتواند پتانسیل ذخیره و انتقال منابع آب سازند سخت را داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی و شناخت منابع آب زیرزمینی از نظر کمی و کیفی و بررسی وضعیت منابع آب زیرزمینی در آبخوان سازند سخت منطقه گویجهبل است که میتواند در مواقع بحرانی برای تامین آب شرب شهر اهر مورد استفاده قرار گیرد. بخش اعظم آب آشامیدنی مردم شهرستان اهـر از مخـزن سد ستارخان در مسیر رودخانه به تصفیهخانه شهر اهر تأمین میشود که احتمال آلودگی در طول مسیر رودخانه بهوسیله پسابهای حاصله از معادن مس وجود دارد و احتمال بهرهمندی از منابع آب سطحی را محدود میکند. همچنین بهدلیل گسترش فعالیتهای کشاورزی و باغداری در این منطقه و محدودیت منابع آبرفتی از یک طرف و برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی از طریق چاهها، منجر به کاهش شدید منابع آبرفتی شده است و مدیریت عرضه آب را به سمت منابع آب سازند سخت معطوف کرده است.
مواد و روشها
منطقه گویجهبل در 10 کیلومتری جنوب غرب شهرستان اهر واقع شده است و بخشی از حوزه آبخیز رودخانه اهرچای است که پس از پیوستن به رودخانه قرهسو به رودخانه ارس ملحق میشود. در این پژوهش از دو روش سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی (روش تحلیل سلسه مراتبی (AHP) و روش همپوشانی وزنی (Weighted Overlay) و میانگینگیری وزنی درجهای (Ordered Weighted Average (OWA)) برای تجزیه و تحلیل دادهها بهره گرفته شده است. در روش سنجش از دور، از تصاویر ماهوارهای لندست 8، برای تهیه نقشه رستری شاخص رطوبت اختلاف نرمال و نقشه رستری شاخص پوشش گیاهی اختلاف نرمال استفاده شد. در فرایند تحلیل سلسله مراتبی، دادههای معیارها بر اساس اهمیت هر معیار، از مقیاس 1 تا 9 رتبهبندی شده و به صورت دوتایی، مقایسه میشوند. در روش همپوشانی وزنی، با توجه به تأثیر و اهمیت مختلف هر یک از لایهها نسـبت بـه یکدیگر، به هر یک از لایهها بر اساس اهمیت آن لایه در آن موضوع مورد بررسی، وزنی تخصیص داده شده است. روش میانگینگیری وزنی درجهای نیز برای رتبهبنـدی معیارها بر اساس نظرات کارشناسی و یا از طریق مقایسه زوجی برای کنترل سطح جبرانپذیری معیارها نسبت به معیارهای دیگر بهره گرفته شده است. در این پژوهش، نمونهبرداری از پنج منبع آب زیرزمینی و آب رودخانه گویجهبل انجام و ازنظر هیدروشیمی مورد تحلیل قرار گرفت. این نتایج شامل تحلیل هشت یون اصلی (سدیم، کلسیم، منیزیم، پتاسیم، کلر، کربنات، بی کربنات و سولفات) و اندازهگیری پارامتر TDS و pH و محاسبه سه پارامتر SAR ، Na و TH است. در این بررسی، وضعیت هدایت الکتریکی، میزان املاح محلول، میزان یون کلر و کیفیت آبهای زیرزمینی منطقه از نظر شرب در منابع آب زیرزمینی مورد بررسی قرار گرفتهاند. همچنین از دادههای هواشناسی ایستگاه سینوپتیک اهر (شامل دادههای بارش، دما و تبخیر) در بازه زمانی 20 سال گذشته استفاده شد. از دادههای موقعیت چشمهها بهمنظور تعیین تراکم آنها در بخش صحتسنجی مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج و بحث
بهمنظور تعیین پتانسیل منابع آب زیرزمینی حوضه گویجهبل، لایههای اطلاعاتی شامل لیتولوژی، تراکم خطوارهها، اختلاف ارتفاع، شاخص رطوبت، شیب، تراکم آبراهه، جهت شیب و شاخص پوشش گیاهی تهیه و با استفاده از روش AHP، weighted overlay و OWA نقشه پهنهبندی و میزان همپوشانی معیارهای در نظر گرفته شده، مشخص شد. لایههای تهیه شده بر اساس اهمیت نسبی هر یک، با استفاده از روش AHP با یکدیگر مقایسه و وزن نسبی هر لایه تعیین شد. با تأثیر وزنهای نسبی به دست آمده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) روی لایههای رستری ایجاد شده به نسبت تأثیری که در پتانسیلیابی دارند، وزنی بین 1 تا 9 اختصاص داده شد. سپس لایهها در بخش weighted overlay همپوشانی پیدا کردند تا نقشه نهایی پتانسیل بهدست آید. در روش میانگینگیری وزنی درجهای با استفاده از نقشههای رستری به دست آمده، نقشههای فازی تهیه و در نرمافزار ARCGIS ، نقشه پتانسیل منابع آب زیرزمینی بهدست آمد. درنهایت، بهمنظور صحتسنجی نقشههای حاصل از دو روش OWA و Weighed overlay، از موقعیت چشمهها برای صحتسنجی نقشههای پتانسیلیابی بهره گرفته شد و نتیجه آن وجود حدود 50 درصد از چشمهها در مناطق با پتانسیل متوسط به بالا بوده است. برای بررسی کیفیت آب بهمنظور امکانسنجی تامین آب شرب منطقه، وضعیت هدایت الکتریکی، میزان املاح محلول، میزان یون کلر و کیفیت آبهای زیرزمینی منطقه از نظر شرب و کشاورزی مورد بررسی قرار گرفتند. بر این اساس، میزان هدایت الکتریکی از ارتفاعات به طرف خروجی حوضه افزایش مییابد و روند کلی تغییرات آن حاکی از افزایش EC از بالادست جریان به طرف پاییندست است. این مقدار در نمونه S1، 325 و در نمونه S2 به 381 میکروزیمنس بر سانتیمتر میرسد. تغییرات یون کلر نیز مانند تغییرات EC است به عبارت دیگر به نظر میرسد نقش کلر (و به تبع آن سدیم) در شوری منابع آب زیرزمینی منطقه بیش از سایر یونها است. از دیاگرام شولر برای تعیین کیفیت آب برای شرب استفاده شده، بخش عمدهای از آبهای زیرزمینی منطقه کیفیت خوبی برای آشامیدن دارند که این وضعیت نتیجه فقدان سازندهای آلاینده مانند واحدهای نمکی، رسی و مارنی وسیع در منطقه است. این نتایج مشابه قابلیت شرب منابع آب در سازندهای سخت و کارستی غرب ارومیه است که دارای آب با کیفیت خوب برای شرب است.
نتیجهگیری
بر اساس نقشه پهنهبندی، بخش جنوب غربی حوضه پتانسیل بالایی برای منابع آب زیرزمینی دارد. بررسی ارتباط بین تعداد چشمهها و چاهها و مناطق با پتانسیل منابع آبی مختلف و انطباق حدود 50 درصدی چشمهها نشان داد که نقشه پتانسیلیابی با روش OWA بیشترین انطباق را با موقعیت چشمهها دارد. همچنین کیفیت منابع آب زیرزمینی منطقه نیز مورد بررسی قرار گرفته، نتایج حاصل بیانگر افزایش شوری از ارتفاعات به سمت مرکز و خروجی حوضه است. در عین حال میزان EC از 310 تا 1444 میکروزیمنس بر سانتیمتر متغیر است. بخش عمدهای از آبهای زیرزمینی محدوده، کیفیت خوبی برای آشامیدن دارند که این وضعیت نتیجه عدم وجود سازندهای آلاینده مانند واحدهای نمکی، رسی و مارنی در منطقه است. بنابراین، نتایج حاصل شده از روش OWA، هدف اصلی این پژوهش که بررسی پتانسیل آب زیرزمینی در سازندهای سخت است را به دست میدهد. در منطقه گویجه بل، عملیات آبخیزداری به روش بیولوژیک و یا از طریق ساخت سازههای کنترل سیلاب و رسوب میتواند منجر به افزایش نفوذپذیری شده و میزان تغذیه از طریق نزولات جوی را افزایش دهد. هر عملیات آبخیزداری که منجر به کاهش سرعت روانابها و در نتیجه افزایش نفوذ آن شود، میتواند به تغذیه آبخوانهای سازند سخت کمک کند. بهمنظور تعیین پتانسیل کمی آبخوان و تخمین حجم آب قابل استحصال، پیشنهاد میشود عملیات ژئوفیزیک و حفاری چاههای اکتشافی در مناطق امیدبخش (دارای پتانسیل بالای آب زیرزمینی) صورت گیرد.
یحیی پرویزی؛ محمود عربخدری؛ مسیب حشمتی؛ محمد قیطوری
چکیده
دیمزارهای شیبدار و کمبازده، کانونهای اصلی و بحرانی فرسایش و تخریب کیفیت خاک در دامنهها و دشتسرهای زاگرس میانی هستند. مدیریت نادرست بهرهبرداری در آنها منجر به تبعاتی نظیر کاهش پایداری و کیفیت تولید و معضلات زیستمحیطی شده است. بهعلاوه، تنش رطوبتی پایان فصل رشد در این اراضی محدودیت اصلی برای ارتقاء بهرهوری ...
بیشتر
دیمزارهای شیبدار و کمبازده، کانونهای اصلی و بحرانی فرسایش و تخریب کیفیت خاک در دامنهها و دشتسرهای زاگرس میانی هستند. مدیریت نادرست بهرهبرداری در آنها منجر به تبعاتی نظیر کاهش پایداری و کیفیت تولید و معضلات زیستمحیطی شده است. بهعلاوه، تنش رطوبتی پایان فصل رشد در این اراضی محدودیت اصلی برای ارتقاء بهرهوری آنها است. استفاده از آبهای زیرقشری برای بهرهبرداری بهینه از این اراضی یکی از گزینههایی است که بهدلیل شرایط توپوگرافی و زمینشناسی، میتواند در حل این دو معضل کلیدی این اراضی کمک کند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر استفاده از جریانات آب زیرقشری برای استفاده بهصورت آبیاری تکمیلی و کشت مو و بادام و یونجه در این دیمزارها در بهبود نفوذپذیری خاک و کنترل فرسایش و بهبود کیفیت خاک در حوزه آبخیز رزین استان کرمانشاه طرحریزی و اجراء شد. برای اینمنظور، پس از انتخاب محدوده مورد ارزیابی و شاهد، ضمن حفر پروفیل و نمونهبرداری، برخی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی کیفیت خاک نظیر بافت، وزن مخصوص ظاهری، درصد اشباع، آهک، اسیدیته، شوری، غلظت عناصر غذایی و ذخیره کربن آلی در آزمایشگاه و بر روی نمونههای جمعآوریشده تعیین شد. همچنین، در محدوده طرح انتخابشده و شاهد وضعیت تخریب و فرسایش خاک و نفوذپذیری خاک با دیسک پرمامتر با مطالعه میدانی، اندازهگیری شد. نتایج ارزیابی نشان داد که شکل پنهان تخریب خاک که تحت عنوان آرمور شناخته میشود، شسته شدن ذرات ریز از ماتریکس خاک و باقیماندن ذرات شن و سنگریزه، مهمترین شکل تخریب را تشکیل میدهد. در درجه دوم فرسایش سطحی و بهویژه فرسایش شیاری عامل اصلی هدررفت خاک است. در بلندمدت اصلاح کاربری یادشده، یعنی تغییر الگوی کشت و خاکورزی دیم به کشت مو و یونجه با آبیاری تکمیلی با استفاده از سامانه سد زیرزمینی و استحصال آب زیرقشری قادر به حذف این اشکال از تخریب و هدررفت خاک از منطقه است. همچنین، این عملیات، شاخص نفوذپذیری خاک را 3/1 برابر کرده، فرسایش خاک را به میزان 56 /5 تن در هکتار کاهش داده است، همچنین شاخص کیفیت خاک حدود 35 درصد ارتقاء یافته است.
امین صالحپور جم؛ امیر سررشتهداری
چکیده
بررسی روند بیابانزایی مستلزم درک پدیدههایی است که هم بهطور منفرد و هم در کنش و واکنش با یکدیگر در یک ناحیه تغییراتی را بهوجود آوردهاند که این تغییرات منجر به بیابانزایی و تخریب اراضی شده است. بهمنظور بررسی اثر معیار خاکشناسی بر پتانسیل بیابانزایی مخروطافکنهها در بخش جنوبی حوزه آبخیز رودخانه شور، نخست ...
بیشتر
بررسی روند بیابانزایی مستلزم درک پدیدههایی است که هم بهطور منفرد و هم در کنش و واکنش با یکدیگر در یک ناحیه تغییراتی را بهوجود آوردهاند که این تغییرات منجر به بیابانزایی و تخریب اراضی شده است. بهمنظور بررسی اثر معیار خاکشناسی بر پتانسیل بیابانزایی مخروطافکنهها در بخش جنوبی حوزه آبخیز رودخانه شور، نخست اقدام به تهیه نقشه طبقات شیب، کاربری اراضی و زمینشناسی کاربردی با هدف ایجاد واحدهای همگن و تعیین خصوصیات خاک شد، بهطوریکه از طریق رویهم قرار دادن و تقاطع این نقشهها با لایه شبکهای ایجاد شده بهوسیله برنامه جانبی ET GeoWizards در نرمافزار ArcGIS 10.3، نقشه واحدهای کاری حاصل شد. در این تحقیق، سه شاخص حساسیتپذیری نسبت به فرسایش، شوری و نفوذپذیری خاک در نظر گرفته شد که در نهایت هر یک بهصورت نقشهای طبقهبندی شده، ارائه شدند. سپس اقدام به محاسبه وزن معیارها و نیز نسبت سازگاری با کاربرد روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی شد و از شاخص ویکور بهمنظور تعیین پتانسیل و اولویتبندی گزینهها استفاده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، دامنه تغییرات شاخص ویکور در گزینهها مبتنی بر روش AHP-VIKOR از 0.002 تا 1.000 متغیر است. واحدهای V1 و V10 بهترتیب با دارا بودن شاخصهای ویکور 1.000 و 0.002، بیشینه و کمینه پتانسیل بیابانزایی را به خود اختصاص دادهاند. نتایج حاصل از پهنهبندی منطقه تحقیق نشاندهنده حضور دو طبقه کم (I) و خیلی زیاد (IV) در پهنهبندی شدت یا پتانسیل بیابانزایی مخروطافکنهها است، بهطوریکه 74.18 درصد منطقه (معادل 4245.77 هکتار) دارای پتانسیل بیابانزایی کم و 25.82 درصد (معادل 1477.67 هکتار) دارای پتانسیل بیابانزایی خیلی زیاد است.
مهدی بشری؛ حمیدرضا مرادی؛ میرمسعود خیرخواه؛ مجید جعفری خالدی
چکیده
خاکهای دارای قطعات سنگی بخش مهمی از سطوح اراضی را تشکیل میدهند. حضور بخشهای سنگی، تعیین کننده خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک است و بر فرآیندهای هیدرولوژیکی و فرسایشی نیز اثر میگذارد. تاکنون مطالعات فراوانی خاطرنشان کردهاند که اثر قطعات سنگی سطحی در فرسایش خاک و تولید رواناب و رسوب پیچیده و مبهم است، لذا لازم است این ...
بیشتر
خاکهای دارای قطعات سنگی بخش مهمی از سطوح اراضی را تشکیل میدهند. حضور بخشهای سنگی، تعیین کننده خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک است و بر فرآیندهای هیدرولوژیکی و فرسایشی نیز اثر میگذارد. تاکنون مطالعات فراوانی خاطرنشان کردهاند که اثر قطعات سنگی سطحی در فرسایش خاک و تولید رواناب و رسوب پیچیده و مبهم است، لذا لازم است این اثرات بیشتر مورد توجه قرار گیرند. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از کرتهای فرسایشی و شبیهساز باران به مطالعه عکسالعملهای فرسایشی خاک نسبت به سطوح مختلف نفوذناپذیر سنگی با مقادیر صفر، پنج، 10، 15، 20 و 25 درصد پرداخت. نتایج حاصل از نمونهبرداری رسوب و حجمسنجی رواناب طی رگباری 30 دقیقهای و با شدت 70 میلیمتر بر ساعت مورد تجزیه واریانس قرار گرفت. تحلیلهای آماری نشان داد که بهطور کلی افزایش درصد سطوح سنگی اثر چندانی بر افزایش رواناب ندارد. اما مقادیر غلظت رسوب با حضور بخشهای سنگی بهطور معنیداری (0.05>p) نسبت به خاک فاقد سطوح سنگی افزایش نشان میدهد، گرچه همگام با افزایش درصد سطوح سنگی مقادیر رسوب حاصله افزایشی خطی نشان نمیدهند. در مقادیر 10 و 20 درصد از سطوح سنگی، حجم رواناب و غلظت رسوب بالاترین میزان را در مقایسه با سایر تیمارها دارا میباشند. نهایتاً با افزایش سطوح سنگی به 25 درصد، مقادیر رواناب و رسوب کاهش معنیداری مییابد. نتایج پژوهش، وجود مقادیر آستانه در سطوح سنگی برای افزایش رواناب و رسوب و نیز عملکرد متفاوت سطوح سنگی بسته به میزان آن را تایید میکند.
صمد شادفر؛ علیاکبر داودیراد؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
یکی از انواع فرسایش آبی که باعث تخریب زمینهای کشاورزی و مرتعی در حوزههای آبخیز خشک و نیمهخشک میشود، فرسایش خندقی است. با توجه به نقش این نوع فرسایش در تخریب خاک، این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه فرسایش خندقی در کاربریهای زراعی و مرتعی در حوزه آبخیز رباط ترک انجام شد. در این پژوهش سه خندق معرف در واحدهای کاری مرتعی و زراعی انتخاب ...
بیشتر
یکی از انواع فرسایش آبی که باعث تخریب زمینهای کشاورزی و مرتعی در حوزههای آبخیز خشک و نیمهخشک میشود، فرسایش خندقی است. با توجه به نقش این نوع فرسایش در تخریب خاک، این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه فرسایش خندقی در کاربریهای زراعی و مرتعی در حوزه آبخیز رباط ترک انجام شد. در این پژوهش سه خندق معرف در واحدهای کاری مرتعی و زراعی انتخاب شد و در قسمتهای راس، وسط و دهانه خروجی تعداد نه پروفیل و در منطقه شاهد هر کاربری نیز یک پروفیل حفر شد. بافت، مواد آلی، درصد گچ و آهک، هدایت الکتریکی و SAR نمونههای خاک اندازهگیری و مورد بررسی قرار گرفت. در هر واحد کاری و همچنین، منطقه شاهد، میزان نفوذپذیری خاک در محل حفر پروفیلها اندازهگیری شد. با نقشهبرداری از خندقها، خصوصیات مورفومتری آنها مانند پلان طولی و عرضی، عرض بالا، پایین و عمق خندق، شکل سطح مقطع، نسبت عرض به عمق، شیب بستر و طول خندق اندازهگیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میزان SAR و کاتیون سدیم سبب پخشیدگی ذرات خاک و تشدید فرسایش خندقی در هر دو واحد کاری شده است. در واحد کاری زراعی درصد رس و سیلت بهترتیب 29 و 11 درصد در لایه سطحی راس خندق معرف و میزان ماده آلی از 0/30 تا 1/82 درصد است. در واحد کاری مرتعی درصد رس و شن بهترتیب 41 و 43 درصد در لایه سطحی راس خندق است و میزان ماده آلی از 0/29 الی 0/99 درصد تغییر میکند. در واحد کاری مرتعی در یک سطح مشخص تعداد خندقها بیشتر و نسبت به واحد کاری زراعی فعالتر هستند. ضمنا نتایج نشان داد که مقدار TNV در واحد کاری زراعی بیشتر از واحد کاری مرتعی بوده و عواملی مانند pH و EC نیز در واحد کاری مرتعی بیشتر از واحد زراعی میباشند. در هر دو واحد نسبت عرض به عمق در تمامی خندقها بیش از یک بوده و میزان نفوذپذیری خاک در واحدهای کاری زراعی و مرتعی بهترتیب 4/25 و 3/45 سانتیمتر بر ساعت میباشند.
رامین سلماسی؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
بیشترین میزان فرسایش و تولید رسوب حوزه آبخیزتلخهرود مربوط به سازندهای مارنی میباشد.در پژوهش حاضر تاثیر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی نمونههای مارن در پیدایش فرسایش شیاری، خندقی، تودهای و هزاردرهای مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، در واحدهای یکسان مارنی از مارنهای با اشکال مختلف فرسایش نمونهگیری شد و ویژگیهای اسیدیته، ...
بیشتر
بیشترین میزان فرسایش و تولید رسوب حوزه آبخیزتلخهرود مربوط به سازندهای مارنی میباشد.در پژوهش حاضر تاثیر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی نمونههای مارن در پیدایش فرسایش شیاری، خندقی، تودهای و هزاردرهای مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، در واحدهای یکسان مارنی از مارنهای با اشکال مختلف فرسایش نمونهگیری شد و ویژگیهای اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی، سدیم، پتاسیم، کلر، کلسیم و منیزیم، ظرفیت تبادل کاتیونی، گچ، آهک، درصد ماسه، سیلت و رس، نفوذپذیری و پایداری خاکدانهها اندازهگیری شد. سدیم قابل جذب این نمونهها نیز محاسبه شد. دادهها مورد تجزیه آنالیز واریانس و مقایسه میانگینها قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد از بین ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی اندازهگیری شده، در اسیدیته، گچ و درصد ماسه نمونهها اختلاف معنیدار وجود دارد. همچنین، مقایسه میانگین دادهها نشان داد در بین فرسایشهای تودهای و هزاردرهای، اسیدیته، تفاوت معنیدار دارد. درصد ماسه در بین اشکال مختلف فرسایش خندقی و هزاردرهایو مقدار گچ در بین اشکال مختلف فرسایش شیاری، خندقی و هزاردرهای تفاوت معنیدار نشان داد.