علی اکبر نوروزی؛ مرتضی میری؛ داود نیککامی؛ طیب رضیی؛ امیر سررشته داری؛ ضیاالدین شعاعی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر مخاطرات اقلیمی بر خشکیدگی جنگلهای زاگرس در محدوده استانهای ایلام، کرمانشاه، لرستان و چهارمحال و بختیاری است. دادههای مورد استفاده شامل برداشتهای میدانی با استفاده از GPS، تصاویر 16 روزه سنجنده مودیس، دادههای رطوبت خاک GLDAS، دادههای گرد و غبار دوره 2017-2000، و بارش ایستگاههای هواشناسی استانهای مورد ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر مخاطرات اقلیمی بر خشکیدگی جنگلهای زاگرس در محدوده استانهای ایلام، کرمانشاه، لرستان و چهارمحال و بختیاری است. دادههای مورد استفاده شامل برداشتهای میدانی با استفاده از GPS، تصاویر 16 روزه سنجنده مودیس، دادههای رطوبت خاک GLDAS، دادههای گرد و غبار دوره 2017-2000، و بارش ایستگاههای هواشناسی استانهای مورد مطالعه در دوره 2017-1980 بودند. نتایج بررسی مقادیر سبزینگی جنگلهای منطقه مورد مطالعه نشان داد که اولین کاهش محسوس در سبزینگی در سال 2005 و در ادامه، با شدت بیشتر در سال 2008 رخ داده است، بهطوریکه نمره Z استاندارد NDVI جنگلهای منطقه در این سال به 2.18- کاهش پیدا کرده است. نتایج بررسی میدانی و ویژگیهای مورفومتریک نشان داد که خشکیدگی در قسمتهای مختلف جنگلهای استانهای مورد مطالعه با شدت و ضعف متفاوت رخ داده است و این پدیده مربوط به جهت، ارتفاع و یا شیب خاصی نیست. بررسی ارتباط بین سبزینگی جنگلهای استانهای مورد مطالعه با رخداد خشکسالی، گرد و غبار و رطوبت خاک نشان داد که در حالت کلی تغییرات در مقدار بارش و کاهش آن، یکی از دلایل اصلی کاهش سبزینگی درختان جنگلهای منطقه مورد مطالعه بهویژه در مقیاسهای زمانی 12 و نه ماه است. در نتیجه کاهش بارش و افزایش دورههای خشکسالی، مقدار رطوبت خاک کاهش و رخداد گرد و غبار افزایش یافته است. در نتیجه، در بیشتر سالها، همراه با افزایش و یا کاهش رطوبت خاک و گرد و غبار، مقدار سبزینگی جنگلهای منطقه نیز کاهش و یا افزایش پیدا کرده است که بیانگر وجود ارتباط مستقیم بین رطوبت خاک و ارتباط معکوس بین گرد و غبار و سبزینگی جنگلها است.
سعید جهانبخش اصل؛ بهروز ساری صراف؛ طیب رضیی؛ اکرم پرنده خوزانی
چکیده
برای پایش روند تغییرات زمانی و مکانی برف در مناطق برفگیری مانند زاگرس نیاز به دادههای درازمدت برف با دقت مکانی بالا است، در حالی که در بیشتر ایستگاههای منطقه زاگرس اندازهگیری برف یا انجام نشده و یا آمار آن در دسترس نیست. از اینرو، در این پژوهش برای بررسی تغییرات زمانی و مکانی فصل برفی در منطقه زاگرس از دادههای روزانه ...
بیشتر
برای پایش روند تغییرات زمانی و مکانی برف در مناطق برفگیری مانند زاگرس نیاز به دادههای درازمدت برف با دقت مکانی بالا است، در حالی که در بیشتر ایستگاههای منطقه زاگرس اندازهگیری برف یا انجام نشده و یا آمار آن در دسترس نیست. از اینرو، در این پژوهش برای بررسی تغییرات زمانی و مکانی فصل برفی در منطقه زاگرس از دادههای روزانه عمق برف ERA-Interim/Land در دوره آماری 2010-1979 میلادی استفاده شد. سپس، برای هر سال آبی (اکتبر تا سپتامبر سال بعد) از دوره آماری مورد مطالعه، نخستین تاریخی که در آن بیش از یک سانتیمتر برف ریزش کرده، بهعنوان نخستین روز برفی و آخرین تاریخی که بیش از یک سانتیمتر برف دریافت کرده است، بهعنوان آخرین روز برفی سال و فاصله زمانی میان این دو تاریخ نیز بهعنوان فصل برفی سال تعریف شد. شیب تغییرات روند سریهای زمانی زمان آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی نقاط مختلف منطقه مورد مطالعه با استفاده از رگرسیون خطی و برآوردگر خطی سن برآورد و معنیداری آنها به کمک آزمون من-کندال آزمون شد. افزون بر این، میانگین تاریخهای آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی در دهههای مختلف دوره مورد مطالعه با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین، ارتباط بین تاریخهای آغاز و پایان ریزش برف و طول فصل برفی در منطقه با ارتفاع، طول و عرض جغرافیایی آزمون شد. نتایج نشان داد که الگوی توزیع مکانی تاریخ نخستین و آخرین ریزش برف و طول فصل برفی منطقه مورد مطالعه با طول و عرض جغرافیایی و ارتفاع ایستگاهها رابطه معنیداری دارد. بررسی روند تغییرات زمانی پارامترهای یاد شده نیز نشان داد که در بخش گستردهای از زاگرس زمان آغاز نخستین بارش برف سال به تاخیر افتاده است و زمان ریزش آخرین برف سال نیز پیش افتاده است. پس، افتادن نخستین بارش برف سال و پیش افتادن آخرین بارش برف سال باعث کوتاهتر شدن طول فصل برفی در منطقه شده است. بخش بزرگی از این روند کاهشی نتیجه کاهش شدید و معنیدار سری زمانی زمان آخرین برف سال است که با شیب تندی کاهشیافته و خود را از ماه مارس به ماههای آوریل و ژانویه منتقل کرده است.
طیب رضیئی
چکیده
با استفاده از مدلهای سری زمانی و زنجیره مارکف مرتبه اول امکان پیشبینی پدیده خشکسالی در بخش خشک و نیمهخشک مرکز و شرق ایران مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با استفاده از دادههای بارش 69 ایستگاه سینوپتیک و اقلیمشناسی منطقه مورد مطالعه در دوره 2005-1975 نمایه SPI در مقیاسهای زمانی سه، شش و 12 ماهه برای همه ایستگاهها ...
بیشتر
با استفاده از مدلهای سری زمانی و زنجیره مارکف مرتبه اول امکان پیشبینی پدیده خشکسالی در بخش خشک و نیمهخشک مرکز و شرق ایران مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با استفاده از دادههای بارش 69 ایستگاه سینوپتیک و اقلیمشناسی منطقه مورد مطالعه در دوره 2005-1975 نمایه SPI در مقیاسهای زمانی سه، شش و 12 ماهه برای همه ایستگاهها محاسبه شد. با استفاده از تحلیل مولفههای اصلی و چرخش به روش وریمکس منطقه مورد مطالعه بر اساس تغییرات زمانی SPI سه و 12 ماهه به دو منطقه و بر اساس تغییرات زمانی SPI شش ماهه به سه منطقه کاملاً همگن تقسیم و سری زمانی نمره استاندارد مولفههای انتخابی بهعنوان سری زمانی منطقهای SPI در هر منطقه برای پیشبینی شدت خشکسالی با استفاده از مدلهای سری زمانی باکس-جنکینز مورد استفاده قرار گرفت. با برازش مدلهای مختلف باکس-جنکینز به سریهای منطقهای SPI در مقیاسهای مختلف، مدل مناسب برای هر یک از سریهای منطقهای شناسایی شد. همچنین با استفاده مدل زنجیره مارکف مرتبه اول احتمال وقوع دورههای خشک، نرمال و تر و نیز تعداد و تداوم رویدادهای خشک و تر مورد انتظار برای همه ایستگاهها محاسبه شد. نتیجه این بررسی نشان میدهد که احتمال رسیدن از یک حالت معین به همان حالت در ماه بعدی در همه ایستگاهها بسیار زیاد و اغلب بیش از 60 درصد است. در مقابل احتمال گذر از یک وضعیت به وضعیت مخالف در همه ایستگاهها بسیار پائین و اغلب کمتر از 10 درصد است. نتیجه این بررسی همچنین نشان داد که مدل ARMA با سریهای منطقهای SPI سه و شش ماهه و مدل SARIMA با سریهای منطقهای SPI دوازده ماهه بهترین برازش را دارند. با استفاده از مدلهای شناسایی شده مقدار SPI برای گامهای زمانی آینده برای هر یک از سریهای SPI منطقهای پیشبینی شد و مشخص شد که مدلهای انتخاب شده حداکثر میتوانند تا سه ماه آینده را با دقت مناسب پیشبینی کنند، اما از دقت پیشبینی برای گامهای زمانی بیش از سه ماه جلوتر به سرعت کاسته میشود.