نسرین اعظمی؛ عبدالواحد خالدی درویشان؛ لیلا غلامی
چکیده
مقدمه
فرسایش خاک، بهطور خاص و تخریب خاک، بهطور عام در نتیجه فعالیت انسان، امروزه بهعنوان یک معضل اجتماعی مطرح بوده و نقش عامل انسانی در پیدایش و تسریع روند تخریب خاک در بسیاری از مناطق روشن شده است. دستیابی به آمار و اطلاعات دقیق در مورد میزان فرسایش خاک و رسوب در حوزههای آبخیز بهمنظور اجرای برنامههای حفاظت خاک و تعیین روشهای ...
بیشتر
مقدمه
فرسایش خاک، بهطور خاص و تخریب خاک، بهطور عام در نتیجه فعالیت انسان، امروزه بهعنوان یک معضل اجتماعی مطرح بوده و نقش عامل انسانی در پیدایش و تسریع روند تخریب خاک در بسیاری از مناطق روشن شده است. دستیابی به آمار و اطلاعات دقیق در مورد میزان فرسایش خاک و رسوب در حوزههای آبخیز بهمنظور اجرای برنامههای حفاظت خاک و تعیین روشهای مبارزه با فرسایش خاک و کاهش تولید رسوب ضروری است. بهدلیل کمبود آمار در زمینه فرسایش خاک و تولید رسوب در بسیاری از حوزههای آبخیز کشور، بهکارگیری روشهای تجربی مناسب برای برآورد فرسایش، رسوبدهی و بهویژه نسبت تحویل رسوب اجتنابناپذیر است.
مواد و روش
بدین منظور در پژوهش حاضر از مدلهای برآورد نسبت تحویل رسوب شامل مدلهای تجربی مبتنی بر متغیرهای زودیافت و سه مدل SATEEC، InVEST و WaTEM/SEDEM در حوزه آبخیز معرف-زوجی خامسان در غرب ایران استفاده شد. مدل WaTEM/SEDEM در بخش WaTEM برای برآورد فرسایش خاک مبتنی بر مدل RUSLE و در بخش SEDEM مبتنی بر عملکرد عوامل فیزیکی مؤثر در رابطه انتقال رسوب است. در بسیاری از منابع از روش سزیم-137 بهعنوان تنها روش موجود و قابلاعتماد برای اندازهگیری اجزای بودجه رسوب شامل فرسایش کل، رسوبگذاری کل، فرسایش خالص (رسوبدهی) و نسبت تحویل رسوب بهویژه در مقیاس دامنه و زیرحوزه آبخیز یاد شده است. برای ارزیابی مدلهای مورداستفاده، از نتایج محاسبه نسبت تحویل رسوب در روش سزیم-137 حاصل پژوهشهای قبلی استفاده شد که برای کل حوزه آبخیز و متوسط 15 زیرحوزه آبخیز بهترتیب برابر 25.61 و 58.94 درصد است و صحت آن با استفاده از دادههای رسوب مشاهداتی در خروجی حوزه آبخیز مورد تأیید قرار گرفته است.
نتایج و بحث
از بین مدلهای بررسی شده برای برآورد نسبت تحویل رسوب، مدلهای Renfro and Waldo (1983)، Williams and Brendt (1962)، Roehl (1962)، با بارش مازاد یک ساعت، Walling (1983)، Ferro (1995)، Vanoni (1975) و USDA (1972)، در مقیاس کل حوزه آبخیز و مدلهای Renfro (1975)، USDA (1972)، USDA-SCS (1979)، SATEEC and Roehl (1962)، با بارش مازاد یک ساعت در مقیاس زیرحوزه آبخیز نزدیکترین برآوردها را به روش سزیم-137 با در نظر گرفتن خطای 10± درصد داشتند و بهعنوان مدلهای مناسب برای برآورد نسبت تحویل رسوب در حوزه آبخیز معرف-زوجی خامسان انتخاب شدند. همچنین، این مدلها میتوانند برای برآورد نسبت تحویل رسوب در حوزههای آبخیز مشابه با حوزه آبخیز معرف-زوجی خامسان نیز مورداستفاده قرار داده شوند.
نتیجهگیری
در مقیاس زیرحوزه آبخیزها برآوردهای معادلات مبتنی بر متغیرهای زودیافت جز روش Roehl (1962)-بارش مازاد 0.1 ساعت بهطور معنیداری کمتر از مدل SATEEC بوده، از طرفی برآوردهای تمام روشهای مذکور بهجز روش Roehl (1962) بارش مازاد 0.1 ساعت بهطور معنیداری بیشتر از مدل WaTEM/SEDEM و InVEST بود. این موضوع بر اهمیت در نظر گرفتن شرایط بارش مازاد برای برآورد نسبت تحویل رسوب در معادلات ارائه شده توسط Roehl تأکید دارد. همچنین، در مقیاس کل آبخیز نیز برآوردهای معادلات مبتنی بر متغیرهای زودیافت بهجز روش Mutchler and Bowie (1975)، کمتر از نتایج مدل SATEEC بود. اختلاف زیاد عملکرد روشهای مورد بررسی در دو مقیاس زیرحوزه آبخیز و کل حوزه آبخیز ناشی از اثر انکارناپذیر دشت میانی حوزه آبخیز خامسان در کاهش شدید انتقال رسوب زیرحوزه آبخیزها تا خروجی کل حوزه آبخیز بوده است.
رضا چمنی؛ هنگامه شکوهیده؛ سمیه زارع؛ رضا زارعی؛ حامد امینی؛ لیلا همتی؛ وحید موسوی؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
مقدمه
امروزه، تخریب شدید محیط زیست و کاهش عملکرد آبخیزها تحت تاثیر عومل مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است. برای مقابله با این تهدیدات، استفاده از رویکرد مدیریت یکپارچه حوزههای آبخیز و کاربست مفهومی SWOT مرسوم است. این تحلیل با برخورداری از ویژگیهای ساختاری و انعطافپذیری مناسب، قابلیتهای گستردهای در راستای مدیریت بوم سازگانهای ...
بیشتر
مقدمه
امروزه، تخریب شدید محیط زیست و کاهش عملکرد آبخیزها تحت تاثیر عومل مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است. برای مقابله با این تهدیدات، استفاده از رویکرد مدیریت یکپارچه حوزههای آبخیز و کاربست مفهومی SWOT مرسوم است. این تحلیل با برخورداری از ویژگیهای ساختاری و انعطافپذیری مناسب، قابلیتهای گستردهای در راستای مدیریت بوم سازگانهای مختلف را دارا هستند. در مدل تحلیلی SWOT، راهبردها برای دستیابی به حداکثر نقاط قوت و فرصتها و به حداقل رساندن نقاط ضعف و تهدیدها، تدوین میشود. لذا، در این پژوهش سعی شده است، تاثیر عوامل مختلف انسانی و طبیعی بر وضعیت حوزه آبخیز میخساز با رویکرد SWOT مورد ارزیابی قرار گیرد.
مواد و روشها
حوزه آبخیز میخساز، با مساحت 11191.1 هکتار، در غرب استان مازندران و در شهرستان نوشهر، بخش کجور و دهستان زانوس رستاق واقع شده است. به لحاظ تغییرات ارتفاعی، کمترین ارتفاع آن 1374.7 متر از سطح دریا واقع در خروجی آبخیز و مرتفعترین آن 3689 متر واقع در ارتفاعات جنوبی است. مقدار متوسط بارش سالانه حوزه آبخیز میخساز بهطور متوسط 427.8 میلیمتر و میانگین دمای سالانه آن 10.53 درجه سانتیگراد است. تحلیل SWOT، از جمله روشهای کارآمد مدیریت راهبردی بهشمار میآید که جهت نتایج سودمند در آبخیزهای مختلف مطالعاتی، تجزیه و تحلیل ظرفیتهای محلی و بهطور کلی در راستای نیل به اهداف مطالعات برنامهریزی توسعه یکپارچه در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. اولین مرحله در مدیریت راهبردی تشکیل ماتریس SWOT، است. ماتریس SWOT، با در نظر گرفتن شرایط و عوامل داخلی و خارجی حاکم بر یک سیستم، مبنای خوبی را برای تدوین راهبردها فراهم میآورد. برای ارائه استراتژی در چارچوب رویکرد موجود، از چهار نوع استراتژی شامل استراتژیهای رقابتی-تهاجمی، تنوع، بازنگری و تدافعی استفاده شده است. برای ارائه هر نوع استراتژی، دو یا چند مولفه از عوامل موجود که یکدیگر را تحت پوشش قرار داده و یا در ارتباط هستند، در نظر گرفته شد. سپس، در راستای این عوامل ترکیب شده، بهترین استراتژیها برای منطقه مورد پژوهش مشخص شد و در نهایت، رتبهبندی عوامل صورت گرفت. در اجرای استراتژیهای SO، با استفاده از نقاط قوت داخلی میتوان از فرصتهای خارجی حداکثر بهرهبرداری را نمود.
نتایج و بحث
دو عامل اتکای درآمد به بخشهای مختلف (دامداری-کشاورزی-خدمات) و تنوع اقلیمی (بارش و دما) در آبخیز، با امتیاز موزون 0.23 بهطور مشترک بیشترین اهمیت را در بین نقاط قوت بهخود اختصاص دادهاند. در نقاط ضعف، عامل کافی نبودن مایملک نسبت به بعد خانوار با امتیاز موزون 0.63 مهمترین نقطه ضعف آبخیز مشخص شده است. دو عامل امکان احیای صنایع دستی و طبیعت مناسب برای گردشگری، با امتیاز مشترک 0.3 مهمترین فرصتها در این آبخیز هستند. در حوزه آبخیز میخساز، احتمال سیلاب بهاره بهدلیل ذوب برف با امتیاز 0.2 و سرمای زودرس و دیرس، با امتیاز 0.18 از مهمترین تهدیدات پیش روی آن است. بر این اساس، عوامل داخلی با امتیاز 3.54 نسبت به عوامل خارجی با امتیاز 2.89، تاثیر بیشتری بر بهبود وضعیت حوزه آبخیز میخساز دارند.
نتیجهگیری
در این پژوهش، تاثیر عوامل طبیعی و انسانی بر مدیریت حوزه آبخیز میخساز استان مازندران، با استفاده از روش SWOT مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، در حوزه آبخیز میخساز اتکای درآمد به بخشهای مختلف و تنوع اقلیمی در آبخیز پر اهمیتترین نقاط قوت و کافی نبودن مایملک نسبت به بعد خانوار مهمترین نقطه ضعف است. اولویتبندی راهبردهای منطقه نیز حاکی از آن است که راهبرد کاهش تخریب منابع و اصلاح الگوی معیشتی بهترتیب با امتیازهای 2.21 و 2.19 در اولویتهای اول و دوم قرار دارند.
پدیده السادات صادقی؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
مقدمهآتش، بهعنوان یکی از رخدادهای مهم و رایج در کلیه بومسازگانهای جنگلی و مرتعی، علاوهبر تاثیر بر ویژگیهای فیزیکی خاک، عموما باعث ایجاد حالت آبگریزی در خاک و در نتیجه کاهش نفوذپذیری آب میشود. مجموعه این تغییرات، میتواند بر پایداری خاکدانه و فرسایش پاشمانی بهعنوان اولین مرحله از فرسایش خاک اثرگذار باشد. ...
بیشتر
مقدمهآتش، بهعنوان یکی از رخدادهای مهم و رایج در کلیه بومسازگانهای جنگلی و مرتعی، علاوهبر تاثیر بر ویژگیهای فیزیکی خاک، عموما باعث ایجاد حالت آبگریزی در خاک و در نتیجه کاهش نفوذپذیری آب میشود. مجموعه این تغییرات، میتواند بر پایداری خاکدانه و فرسایش پاشمانی بهعنوان اولین مرحله از فرسایش خاک اثرگذار باشد. لذا، بررسی اثر آتش بر فرسایش پاشمانی میتواند منجر به شناخت بیشتر فرایندهای بعد از آتشسوزی در بومسازگانها شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آتش بر پایداری خاکدانه و مولفههای فرسایش پاشمانی در شرایط آزمایشگاهی بر روی خاک مراتع حوزه آبخیز کجور واقع در شمال کشور انجام شد. مواد و روشهاآزمایشها در سه کرت شاهد و 12 کرت پوشیده شده با بقایای خشک گونههای مرتعی، با چهار تراکم مختلف (250، 500، 750 و 1000 گرم در متر مربع) بر اساس جرم باقیمانده گیاهی بر واحد سطح و طبعا با چهار شدت آتشسوزی متفاوت، در سه تکرار انجام شد. سپس، فنجانهای پاشمان روی سطح خاک قرار داده شده و بارندگی با شدت 60 میلیمتر بر ساعت و مدت 30 دقیقه، شبیهسازی و مولفههای فرسایش پاشمانی شامل پاشمان بالادست، پاییندست، کل و خالص اندازهگیری شد. پایداری خاکدانه نیز از طریق مقایسه میانگین وزنی قطر خاکدانه قبل و بعد از شبیهسازی باران در همه کرتها بررسی شد.نتایج و بحثنتایج نشان داد که اثر تیمار آتش بر کاهش متغیرهای پاشمان کل و خالص و افزایش پایداری خاکدانه بهترتیب در سطوح اعتماد 95 و 99 درصد معنیدار بود. با افزایش شدت تیمار آتش بهطور کلی روند تغییرات پایداری خاکدانه و مولفههای پاشمان بهترتیب افزایشی و کاهشی بود. تیمار آتشسوزی بقایای خشک گونههای مرتعی با شدت 250 گرم در متر مربع، متغیرهای پاشمان کل و خالص را بهترتیب 35 و 44 درصد کاهش داد، در حالیکه تیمار آتشسوزی با شدتهای 500، 750 و 1000 گرم در متر مربع متغیرهای پاشمان کل و خالص را به میزان بیش از 95 درصد کاهش داد. اگرچه پایداری خاکدانه با افزایش شدت تیمار آتش بهطور معنیدار افزایش یافت، اما کاهش پاشمان کل و خالص در تیمارهای آتش با مقدار بیشتر از 500 گرم بقایای خشک گیاهان مرتعی در متر مربع معنیدار نبود. شدت اثر تیمار آتش تحت تاثیر مشارکت قابل توجه ذرات ریز و بدون خاکدانه سطح خاک تغییر کرد. درصد کاهش متغیرهای پاشمان کل و خالص در اثر تیمار آتشسوزی با شدتهای مختلف یکسان نبود که نشان میدهد پاشمان در جهتهای بالادست و پاییندست به یک نسبت کاهش نیافته است. روند کلی تغییرات قطر خاکدانه از تیمار شاهد تا تیمارهای مختلف آتشسوزی از شدت کم تا زیاد، کاهشی بود.نتیجهگیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر و اهمیت و شناخت تاثیر آتشسوزی بر پایداری خاکدانه، پیشنهاد میشود که شدت اثر تیمار آتش در پایداری خاکدانه در خاکهای با بافتهای مختلف و محتوای ماده آلی متفاوت و همچنین، با در نظر گرفتن شدتها و مدتهای کمتر و بیشتر تیمار آتش روی سطح خاک، مد نظر قرار داده شود. همچنین، پیشنهاد میشود که استفاده از ابزارهای مناسب برای سنجش دما در سطح خاک در حین تیمارهای آتش در پژوهشهای آتی انجام شود.
فهیمه میرچولی؛ سیدحمیدرضا صادقی؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
فرسایش خاک بهعنوان یک موضوع مهم در پژوهشهای حفاظت آب و خاک است که تحت تأثیر عوامل انسانی و طبیعی است. بنابراین، آگاهی از میزان فرسایش خاک، امکان شناسایی نواحی بحرانی و اولویتبندی اقدامات اجرایی را فراهم میکند. یکی از عوامل مؤثر در ارزیابی فرسایش خاک، طول و درجه شیب است که محاسبه آن با استفاده از روشهای محاسباتی مختلف ...
بیشتر
فرسایش خاک بهعنوان یک موضوع مهم در پژوهشهای حفاظت آب و خاک است که تحت تأثیر عوامل انسانی و طبیعی است. بنابراین، آگاهی از میزان فرسایش خاک، امکان شناسایی نواحی بحرانی و اولویتبندی اقدامات اجرایی را فراهم میکند. یکی از عوامل مؤثر در ارزیابی فرسایش خاک، طول و درجه شیب است که محاسبه آن با استفاده از روشهای محاسباتی مختلف امکانپذیر بوده و در عینحال انتخاب مناسبترین رابطه برای تخمین آن از اهمیت زیادی برخوردار است. حال آنکه تا کنون مقایسه کارایی روشهای مختلف در تخمین آنها مورد توجه کافی قرار نگرفته است. بنابراین، در پژوهش حاضر با هدف محاسبه عامل توپوگرافی و بررسی تأثیر آن بر میزان هدررفت خاک در حوزه آبخیز شازند از چهار روش محاسباتی متداول مورد استفاده در سامانه اطلاعات جغرافیایی شامل Renard و همکاران (1997)، Desmet و Govers (1996)، Moore و همکاران (1991) و Böhner و Selige (2006) انجام شده است. برای ارزیابی نتایج حاصل از محاسبه فرسایش خاک با استفاده از روشهای محاسباتی مذکور، از نتایج حاصل از اندازهگیری مستقیم طول شیب روی نقشه توپوگرافی استفاده شد. نتایج بهدست آمده از این پژوهش، ضمن تائید اختلاف حدود 15 برابری نشان داد که متوسط میزان هدررفت خاک در حوزه آبخیز شازند، با استفاده از روشهای محاسباتی Renard و همکاران (1997)، Desmet و Govers (1996)، Moore و همکاران (1991) و Böhner و Selige (2006) در صورت ثبات سایر عوامل در رابطه جهانی فرسایش خاک تجدیدنظر شده، بهترتیب 4.95، 19.47، 1.73 و 1.34 تن بر هکتار بر سال بوده است. با توجه به محاسبه طول شیب بهعنوان کوتاهترین پارهخط بین خطالرأس تا خطالقعر از روی نقشه توپوگرافی و نیز عامل شیب، عملکرد روش Desmet و Govers (1996)، در محاسبه عامل توپوگرافی بهتر از سایر مدلها ارزیابی شد. یافتههای پژوهش حاضر مشخصاً بر ضرورت انتخاب شیوه مناسب برآورد عوامل ورودی در تخمین فرسایش خاک تأکید دارد.
عبدالواحد خالدی درویشان؛ جلال فرجی؛ لیلا غلامی؛ محسن خورسند
چکیده
پویایی عوامل فرسایندگی باران (R)، مدیریت زراعی (C) و فرسایشپذیری خاک (K) در مقایسه با دیگر عوامل (توپوگرافی، LS و مدیریت اراضی، P)، مهمترین نکته در برآورد صحیح فرسایش خاک در پایههای زمانی مختلف است. برآوردهای مکانی-زمانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز معرف-زوجی بهدلیل کارکردهای آموزشی آنها و نیز امکان تعمیم نتایج برای مناطق بزرگتری ...
بیشتر
پویایی عوامل فرسایندگی باران (R)، مدیریت زراعی (C) و فرسایشپذیری خاک (K) در مقایسه با دیگر عوامل (توپوگرافی، LS و مدیریت اراضی، P)، مهمترین نکته در برآورد صحیح فرسایش خاک در پایههای زمانی مختلف است. برآوردهای مکانی-زمانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز معرف-زوجی بهدلیل کارکردهای آموزشی آنها و نیز امکان تعمیم نتایج برای مناطق بزرگتری از کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، در پژوهش حاضر ضمن بررسی پویایی عوامل R، C و K در حوزه آبخیز معرف-زوجی خامسان، نقشه توزیعی فرسایش خاک در مقیاسهای زمانی فصلی و سالانه با استفاده از مدل RUSLE برای دو سال آبی 95-1394 و 97-1396 تهیه شد. نتایج نشان داد که فرسایش خاک در فصل زمستان با مقادیر 3.94 و 4.59 تن در هکتار بهترتیب حدود 49 و 74 درصد از کل فرسایش سال را به خود اختصاص داد. در نظر گرفتن شرایط ذوب در محاسبه عامل K برای فصل زمستان همراه با فقدان پوشش گیاهی در این فصل منجر به برآورد بیشتر فرسایش خاک نسبت به دیگر فصول شد. این نتایج با دادههای هدررفت خاک کرتها در رگبارهای ثبت شده در فصول مختلف و همچنین، غلظت بیشتر رسوبات معلق در رودخانهها بهویژه در اسفند ماه تطابق دارد. در سال آبی 95-1394 توزیع بارندگیها در فصل پاییز به مراتب بیشتر از فصل بهار بود و لذا، فرسایش خاک فصل پاییز حدود 33 درصد از کل فرسایش سال را به خود اختصاص داد. در سال آبی 97-1396 اگرچه متوسط فرسایش خاک سالانه کمتر بود، اما بهدلیل توزیع بیشتر بارندگیهای فرساینده در فصل زمستان و همزمان با فقدان پوشش گیاهی روی سطح خاک و نیز ذوب خاک، شدت فرسایش فصل زمستان بسیار بالا بود.
محمدرسول رجبی؛ علی نصیری خیاوی؛ مهین کله هویی؛ سونیا مهری؛ اعظم مومزایی؛ خدیجه حاجی؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
این پژوهش با هدف ارائه راهکار جدید وزندهی راهبردهای SWOT در مدیریت یکپارچه حوزه آبخیز آسیابرود مازندران انجام شده است. بر این اساس، ابتدا ماتریس SWOT و جداول شناسایی شاخصهای راهبردی عوامل درونی و بیرونی تشکیل شد و در ادامه ماتریسهای ارزیابی عوامل درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفت. راهکار جدیدی که در بحث وزندهی راهبردهای SWOT ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارائه راهکار جدید وزندهی راهبردهای SWOT در مدیریت یکپارچه حوزه آبخیز آسیابرود مازندران انجام شده است. بر این اساس، ابتدا ماتریس SWOT و جداول شناسایی شاخصهای راهبردی عوامل درونی و بیرونی تشکیل شد و در ادامه ماتریسهای ارزیابی عوامل درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفت. راهکار جدیدی که در بحث وزندهی راهبردهای SWOT مورد استفاده قرار گرفت، بر این مبنا بود که امتیار نهایی هر راهبرد در تعداد قوتها و فرصتهای موثر در آن ضرب شد و نتایج نهایی بر اساس این اولویتها مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس تحلیل نقاط قوت و ضعف، تعداد نه نقطه قوت و هشت نقطه ضعف مورد شناسایی قرار گرفت. کمیت و کیفیت مناسب آب با وزن 0.444، سردی هوا با وزن 0.395، بهرهبرداری از آب معدنی با وزن 0.288 و فقر اقتصادی با وزن 0.493 بهترتیب بهعنوان مهمترین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی شدند. بر اساس ماتریسهای ارزیابی عوامل درونی و بیرونی در مدل SWOT، راهبرد تقویت حس رضایتمندی ساکنین هم بر اساس روش مرسوم و هم راهکار جدید بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داد. با نگاه دقیق میتوان به این نتیجه رسید که تقویت حس رضایتمندی بین ساکنین، زمانی به تحقق میپیوندد که مشکلات مردم در بخشهای مختلف معیشتی اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بیشتر مورد توجه قرار گیرد و با ارائه برنامههای مدون باعث افزایش رضایتمندی و نیز کاهش مهاجرت به مناطق شهری شود. بهطورکلی، میتوان نتیجه گرفت که با توجه به مشکلات و راهحلهای مطرح شده در این پژوهش، بایستی برنامهریزی صحیح و کاربردی بهمنظور جبران ضعفها و تقویت هر چه بهتر قوتها بهمنظور توسعه حوزه آبخیز آسیابرود بهکار گرفته شود.
لیلا غلامی؛ عطااله کاویان؛ عبدالواحد خالدی درویشان؛ اعظم علیپور؛ زهرا بسارند
چکیده
تعیین زمان شروع رواناب و حجم رواناب در مدیریت پاسخ حوزههای آبخیز در برابر بارندگی از متغیرهای کلیدی در مدیریت سامانه آبخیز هستند. از میان عوامل مختلف موثر بر زمان شروع و حجم رواناب، شدت بارندگی یکی از مهمترین عوامل است. در این مطالعه اثر الگوهای بارندگی بر متغیرهای زمان شروع، حجم و ضریب رواناب تحت باران شبیهسازی شده در ...
بیشتر
تعیین زمان شروع رواناب و حجم رواناب در مدیریت پاسخ حوزههای آبخیز در برابر بارندگی از متغیرهای کلیدی در مدیریت سامانه آبخیز هستند. از میان عوامل مختلف موثر بر زمان شروع و حجم رواناب، شدت بارندگی یکی از مهمترین عوامل است. در این مطالعه اثر الگوهای بارندگی بر متغیرهای زمان شروع، حجم و ضریب رواناب تحت باران شبیهسازی شده در منطقه جنوب شرقی شهرستان نوشهر استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. برای دستیابی به اهداف پژوهش، چهار الگوی بارش و هر الگو با سه تغییر در شدت بارندگی (I: کم- متوسط- زیاد، II: کم- زیاد-کم، III: زیاد- متوسط-کم، IV: زیاد-کم-زیاد) شبیهسازی شد. سپس زمان شروع رواناب، حجم و ضریب رواناب برای هر الگو اندازهگیری شد. برای تعیین ارتباط بین الگوی بارندگی و متغیرهای زمان شروع رواناب، حجم و ضریب رواناب، دادههای اندازهگیریها شده در نرمافزارهای Excel و SPSS23 تحلیل شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنیداری (0.05≥P) در متغیرهای زمان شروع رواناب، حجم و ضریب رواناب حاصل از الگویهای مختلف شدت بارش وجود داشت. بر اساس تحلیلهای آماری در همه الگوهای بارندگی بین میانگینها اختلاف معنیداری روی زمان شروع، حجم و ضریب رواناب در سطح 99 درصد وجود داشت. همچنین، نتایج نشان داد که الگوی I، بیشترین زمان تا شروع رواناب و الگوی III، بیشترین مقدار حجم و ضریب رواناب را داشت. میانگین زمان شروع رواناب در الگوهای III ،II ،I و IV بهترتیب 5.90، 4.24، 0.71 و 1.25 دقیقه بوده است. همچنین، میانگین ضریب رواناب در الگوهای III ،II ،I و IV بهترتیب 30.03، 49.63، 88.82 و 75.16 درصد اندازهگیری شد.
رامیار علیرمایی؛ عبدالواحد خالدیدرویشان؛ محمود عربخدری
چکیده
عوامل مختلفی از جمله شدت بارندگی و شیب بر فرایندهای هیدرولوژیکی همچون نفوذ و رواناب اثر دارند. مطالعه خاک دیمزار بهدلیل تخریب شدید و بومسازگان شکننده از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثر شدت بارندگی و تندی شیب بر نفوذ و رواناب سطحی با استفاده از شبیهساز باران کامفورست در دیمزارهای منطقه کلاله استان ...
بیشتر
عوامل مختلفی از جمله شدت بارندگی و شیب بر فرایندهای هیدرولوژیکی همچون نفوذ و رواناب اثر دارند. مطالعه خاک دیمزار بهدلیل تخریب شدید و بومسازگان شکننده از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثر شدت بارندگی و تندی شیب بر نفوذ و رواناب سطحی با استفاده از شبیهساز باران کامفورست در دیمزارهای منطقه کلاله استان گلستان انجام شد. برای دستیابی به اهداف پژوهش بارانهایی به مدت 15 دقیقه و با شدتهای 33، 64، 80 و 110 میلیمتر در ساعت شبیهسازی شد. سه طبقه شیب شش، 12 و 25 درصد انتخاب شد و در شیبهای ذکر شده شبیهسازی باران انجام شد و میزان نفوذ و رواناب سطحی در چهار کرت 25×25 سانتیمتر اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش شدت بارندگی و شیب، شدت متوسط نفوذ کاهش و ضریب متوسط رواناب افزایش یافت. اثر شدت بارندگی و شیب بهصورت جداگانه و متقابل بر شدت متوسط نفوذ و رواناب سطحی با سطح اعتماد 0.99 معنیدار تشخیص داده شد. نتایج زیرگروههای شدت بارندگی و شیب با استفاده از آزمون دانکن نشان داد که دو نقطه عطف در پاسخ هیدرولوژیکی کرت یکی در فاصله شدتهای بارندگی 64 و 80 میلیمتر در ساعت و دیگری در فاصله شیب 12 و 25 درصد قابل تشخیص است. به بیان دیگر در شدت بارندگی بیش از حدود 70 میلیمتر در ساعت و شیب بیش از حدود 15 درصد، شدت متوسط نفوذ و ضریب متوسط رواناب سطحی بهطور معنیدار بهترتیب کمتر و بیشتر شدند. این نتایج بر مدیریت کاربری اراضی از طریق جلوگیری از تبدیل مراتع به دیمزارها بهویژه در شیبهای بیش از 15 درصد و مدیریت زراعی و پوشش زمین بهویژه در شدتهای بارندگی بالا (بیش از 70 میلیمتر در ساعت) تأکید دارد.
لیلا غلامی؛ عطاله کاویان؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
در مناطق به شدت فرسایشیافته خصوصا در دامنههای شیبدار امکان استقرار پوشش گیاهی نیست. بنابراین، کاربرد افزودنیهای آلی و یا غیرآلی میتواند از طریق مهار رواناب شرایط را برای استقرار پوشش گیاهی در این مناطق بهبود بخشد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر، تراشههای چوب بهعنوان یک افزودنی آلی خاک برای مهار متغیرهای رواناب ...
بیشتر
در مناطق به شدت فرسایشیافته خصوصا در دامنههای شیبدار امکان استقرار پوشش گیاهی نیست. بنابراین، کاربرد افزودنیهای آلی و یا غیرآلی میتواند از طریق مهار رواناب شرایط را برای استقرار پوشش گیاهی در این مناطق بهبود بخشد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر، تراشههای چوب بهعنوان یک افزودنی آلی خاک برای مهار متغیرهای رواناب شامل زمان شروع، مقدار و ضریب رواناب استفاده شد. برای این منظور، از سه سطح تیمار تراشههای چوب با مقادیر 0.5، 1 و 1.5 کیلوگرم بر مترمربع در سه تکرار در مقیاس کرت یک مترمربعی، شیب 30 درصد در شرایط صحرایی تحت باران شبیهسازی شده 60 میلیمتر بر ساعت به مدت 15 دقیقه استفاده شد. نتایج نشان داد که بعد از کاربرد تراشههای چوب با مقادیر 0.5، 1 و 1.5 کیلوگرم بر مترمربع، زمان شروع رواناب بهترتیب 97.50، 192.38 و 203.31 درصد افزایش یافت. همچنین، حجم رواناب بعد از کاربرد سه سطح تیمار تراشه چوب بهترتیب 35.23، 55.11 و 60.43 و ضریب رواناب نیز بهترتیب 42.43، 67.40 و 72.14 کاهش یافتند. نتایج آزمون GLM نشان داد که تیمار تراشه چوب تاثیر معنیداری در افزایش زمان شروع رواناب (0.01≥p) و کاهش حجم رواناب و ضریب رواناب (0.05≥p) داشت. کاربرد تراشههای چوب بهعنوان یک تیمار حفاظتی در سطح خاک نشان داد که این اصلاح کننده میتواند در امر مهار رواناب بهویژه در مناطقی که مقادیر تراشه چوب زیادی در دسترس باشد، مورد استفاده واقع شود.
وفا همایونفر؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
یکی از روشهای بررسی فرسایش، انجام مطالعات در کرتهای آزمایشگاهی است، اما انتقال و آمادهسازی خاک که منجر به تخریب ساختمان خاک میشود، هنوز از جمله معایب انجام مطالعات آزمایشگاهی فرسایش است. دستخوردگی خاک در اثر انتقال و آمادهسازی در آزمایشگاه از جمله مواردی است که میتواند نتایج اندازهگیریهای فرسایش ...
بیشتر
یکی از روشهای بررسی فرسایش، انجام مطالعات در کرتهای آزمایشگاهی است، اما انتقال و آمادهسازی خاک که منجر به تخریب ساختمان خاک میشود، هنوز از جمله معایب انجام مطالعات آزمایشگاهی فرسایش است. دستخوردگی خاک در اثر انتقال و آمادهسازی در آزمایشگاه از جمله مواردی است که میتواند نتایج اندازهگیریهای فرسایش را با آنچه که در طبیعت است، مغایر سازد. از سوی دیگر اندازهگیری پاشمان که بهعنوان اولین عامل مسبب جدایش و سپس حرکت ذرات خاک، از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین آگاهی از انحراف نتایج پاشمان در اثر اقدامات آمادهسازی خاک برای ارتقای دقت نتایج آزمایشگاهی ضرورتی انکارناپذیر است. در همین راستا پژوهش حاضر برای مقایسه تغییرات میزان پاشمان خاک در یک خاک شنی-رسی-لومی در هر دو حالت دستنخورده و دستخورده و در شدتهای بارندگی 40، 60 و 80 میلیمتر بر ساعت انجام شد. بر طبق نتایج پژوهش حاضر دستخوردگی خاک در مطالعات آزمایشگاهی فرسایش متغیرهای پاشمان در جهت بالادست و پاییندست و پاشمان ناخالص را در سطح 99 درصد و پاشمان خالص را در سطح 95 درصد بهطور معنیدار افزایش داد، در حالی که نسبت پاشمان بالادست به پاییندست در اثر دستخوردگی خاک تغییر معنیداری نداشت. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، متغیرهای مختلف پاشمان شامل پاشمان در جهتهای بالادست و پاییندست، پاشمان ناخالص و پاشمان خالص در خاک دستخورده برای پژوهشهای آزمایشگاهی فرسایش نسبت به خاک طبیعی بهترتیب 216، 241، 234 و 257 درصد افزایش یافتند.